بچها انتخاب کنید اسما رو


۱۶:۰۸
زحل: تام ریدل:
۱۶:۰۹
نازنین: هری پاتر
۱۶:۰۹
معصومه: رون ویزلی
۱۶:۰۹
سلام
۱۴:۵۲
عسل نقش فرعی شاید بیارم
۱۴:۵۴
*🦝[]🦅 رمان هاگوارتز 🦁[]🐍*
[
] هری:سلام پرفسور م گونال کاری داشتید [
] مگ گونال:راستش البوس پاتر و اسکورپوس رز گرنجر گم شدن [
] هری:پرفسور یعنی چی گم شدن [
] مگ گونال رف دراکو:البوس اسکور درباره عس از من پرسیدن [
] هری:از منم پرسیدن [
] دراکو:میتونه کار عس باشه [
] هری:عس مرده دراکو مالفوی [
] هرماینی:مح میدونم اسکور.البوس.رز کجان بیاید بریم [
] عمارت عس [
] هری:کسی اینجا نیست [
] هرماینی:رز.. [
] دراکو:اسکور [
] هری:البوس [
] عس:سلام پسرا [
] دراکو:تو کی هستی [
] عس:چه زود دختر عموت فراموش کردی دراکو مالفوی [
] هری:عس خودتی من.... [
] عس:تو چی ها ما دوست بودیمولی تو [
] هری:عس همه چی برا گذشتس [
] عس:برا شما گذشتس برا من انگار دیروز بوده [
] هرمیون:عس عزیزم دلم برات تنگ شده بود [
] عس:بخاطر بچه هاتون انقدر خوش برخوردید نه [
] هری:عس بچه ها کجان [
] عس:نمیدونم پاتر [
]
ادامش الان مینویسم


۱۶:۳۴
تا شب پارت میدم
۱۶:۳۷
*🦝[]🦅 رمان هاگوارتز 🦁[]🐍*
[
] هری:سلام پرفسور م گونال کاری داشتید [
] مگ گونال:راستش البوس پاتر و اسکورپوس رز گرنجر گم شدن [
] هری:پرفسور یعنی چی گم شدن [
] مگ گونال رف دراکو:البوس اسکور درباره عس از من پرسیدن [
] هری:از منم پرسیدن [
] دراکو:میتونه کار عس باشه [
] هری:عس مرده دراکو مالفوی [
] هرماینی:مح میدونم اسکور.البوس.رز کجان بیاید بریم [
] عمارت عس [
] هری:کسی اینجا نیست [
] هرماینی:رز.. [
] دراکو:اسکور [
] هری:البوس [
] عس:سلام پسرا [
] دراکو:تو کی هستی [
] عس:چه زود دختر عموت فراموش کردی دراکو مالفوی [
] هری:عس خودتی من.... [
] عس:تو چی ها ما دوست بودیمولی تو [
] هری:عس همه چی برا گذشتس [
] عس:برا شما گذشتس برا من انگار دیروز بوده [
] هرمیون:عس عزیزم دلم برات تنگ شده بود [
] عس:بخاطر بچه هاتون انقدر خوش برخوردید نه [
] هری:عس بچه ها کجان [
] عس:نمیدونم پاتر [
]
هری: عس خاهشن جای پچه ها رو بگو جنی انقد ناراحته *
دراکو: زول زده بود ب عس
هرمیون: عس اونا بچن درست مثل تو تو اندازه اونا برا ما ارزش داری
کاملیا از پشت هری. هرمیون. رون زندانی کرد برد انداخت پیش بچه هاشون 
دراکو: اسکورر 
اسکور؛ بابا دلم برات تنگ شده بود 
هری: البوس سریوس پاتر ازت انتظار نداشتم که گیر بیوفتی 
دراکو: پاتح پسرت از خدت بهتره اسم خدت رو پسرت نزار
هری: ساکت شو مالفوی
هرمیون: بسه دیگه الان ک مدونیم عس زندس باید یه کاری کنیم 
رز: مامان قضیه رو کامل میشه تعریف کنید
هری: قضیه از جنگ هاگوارتز شروع شد که عس وفادارترین مرگ خوار لرد سیاه بود و تو جنگ هاگوارتز دراکو بود که وقتی هری به دراکو با چوب ذستیش داشت اکسپلور میزد عس جلوی دراکو پرید افتاد تو دره و بعد این ک عس افتاد همه مرگ خارا نابود شدن چون برگ برندشون برای نجات جون یکی با طلسم از دره افتاد پایین و همه رفیقای عس کاملیا. زحل. دیا. کاترین برای نجات جون عس از دره رفتن پایین و خب اونا رفتن دنبال عس درحالی ک عس خدشو نجات داده بود
اسکور: یعنی بابا تو ب دختر عمو عس خیانت کردی
هری: راسش عس دراکو همو دوس داشتن بعد از اینکه عس از دره افتاد پایین دراکو بزور بد از چندسال با مامانت ازدواج کرد اسکور: یعنی بابام عاشق عس بود؟ 
دراکو: تمومش کنید

۱۷:۰۳
دراکو:گند زاده حد خدتو بدونا شما ماگل ها رو موخید
هری:مالفوی بس کن
درراکو:پاتح همش تقصیر توه اگ مثل آدم تو جنگ هاگوارتز میمیردی این اتفاق نمیفتاد
هری:مالفوی همه مدونستن عس خیلی بد اخلاقه ب کسی رحم نداره بنظرت چیکار میکردم
البوس:بجای این کار باید ی کاری کنیم که از اینجا بریم بیرون
اسکور:دقیقن
هرمیون:من اونجوری ک فهمیدم عس دنبال قدرته فقد و همش داره قدرتمند تر از قبل میشه باید ی کاری کنیم
هری:وقتی پرفسور دامبلدور مرده ما چجوری میخایم از پسش بر بیایم اون کشتتش
رز:بسه ديگه دنبال ی نقشه باشید
زحل؛بح بح بزا ببینم ی ماگل زاده با پسری ک زنده ماند ی اصیل زاده ک افتادن ب جون هم این عالیه
هری:تو زحل حرفش قطع کرد
درسته زحل پاتر
دراکو:پس بگو همتون زنده اید
زحل:عاره
کاترین:امیدوارم زنده از اینجا برید بیرون( خنده شیطانی
)
زحل:کاترین بیا بریم
کاترین:باش ولی اینجا جای بدیم نیستا مخصوصن برا تو پاتر
کاترین زحل رفتن پیش عس ک داشت جاسوس را شکنجه میکرد
کاترین :عس نقشه چیه
عس:دارم مرگ خوار جمع میکنم و بعد شاهد نابودی هاگوارتز پاتح هستیم(خنده شیطانی
)زحل:تام ریدل چی؟
عس:به همشون گفتم کاملیا خبر بده
مرگخوار آمدن دکر میز بزرگی جمع شدن عس:با افتخار جای لرد سیاه گرفتم از الان جانشینش منم (خنده شیطانی
)لوسیوس:ولی یه بچه چجوری میتونه جای لرد سیاه بگیره
عس:عمو هعی عمو جای لرد سیاه ب راحتی میشه گرف و منم قدرت بیشتری از اون آیا مشکلی هست؟
لوسیوس:نه قربان
نارسیسا:ولیی قربان دراکو چی
عس:با (خنده شیطانی
)اون یه خیانتکار باید ازم تشکر کنید که تا الان زندس
بلاتریکس:کی فکرشو میکرد خاهر زادم جای لرد سیاه بگیره

پیتر پتیگرو:دقیقن لرد بزرگ خیلی خبه ولی حق یه خیانتکار مرگه
عس:لازم نیست تو نظر بدی پتی گرو
یکسلی:لرد بزرگ اجاره بدید من اون گرنجر رو شکنجه بدم و یکاری کنم اسمشون در وزارت جادو بد در بره وزارت جادو زیر نظر شماست لرد بزرگ
عس:بعدن ب حساب گرنجر میرسم الان نه
رول:از روزی ک کلبه هاگرید پیر آتیش زدم خیلی میگذره الان هم میخام اون پسری گ زنده ماند آتیش بزنم
عس:به وقتش
زحل:ولی یچیز دیگه اخر سر اگه پاتر بمیره چ بلای سر اون دورگه ماکل زاده دراکو میاد با پچه هاشون،
کاملیا:زحل احمق تو ک مدونی عس ار بچه ها متنفره معلومه میکشتشون
مکنیر:اجازه بدین لرد بزرگ همین الان بکشمشون
عس:هنو نقشه رو عملی نکردیم خیلی وقت داریم
دالاهوف:لرد بزرگ راس میگه بهتره نقشه رو دنبال کنیم
فنریر گریبک:اجازه بدین اول بچه هاشون تبدیل ب گرگ کنم و بعد هم بکشیمشون
عس:خدم میخام بکشمون الان از قضیه بیاد بيرون چند نظر برای حمله ب هاگوارتز هاگوارتز بدین
بلاتریکس:الان ک هری پاتر اینجاست هاگوارتز هیچ کاری از دستش بر نمیاد
عس،درسته الان پاتح دس ماست دامبلدور مرده و فقد م. گونال تو هاگوارتز داده از بچه ها مراقب میکنه فردا آماده حمله باشید ب اسنیپ خبر بدید
همه:چشم شب خش لرد بزرگ(همه جز بلاتریکس. لوسیوس.زحل.نارسیسا رفتن)
لوسیوس:لرد بزرگ با اجازتون اجازتون من میرم بخابم شب خش
(لوسیوس رف)
نارسیسا:ولی دراکو چی اون چی اسکور چی؟عس تو خاهر زاده منی ی زمانی بهترین دوستا با دراکو بودین
فلش بک به گذشته سال سوم تحصیلی هاگوارتز
زحل:واییییییییییی عس الان دیر میشههه
عس:بزا بشه (ی پسر جلوشون ظاهر شد)
کای:بح بح مالفوی و بلک باعث افتخاره مالفوی اینجا میبنم
عس:چی میخای
کای:خانم خوشگله چقد سردی یکم بیا طمع لبت بکشم ک بعد سردیت آب شه (نکته،عس خیلی کوچیک بود پسر کای برای سال شیشم بود)
عس،:هوی نزدیک نشو پسر خاس دس ب کار شه یه مشت محکم ب صورتش خورد و بله دراکو بور دراکو برا سال شیشم هدی کای صابر بت یاد ندادن ب خانواده مالفوی احترام بزاری
کای فرار کرد
دراکو:بچه جون حالت خبه چرا گذاشتی نزدیکت شه(با لجن تند دخترکش عصبی)
عس:،من بچه نیستم بفهمم بعدشم دراکو من میتونستم از پسش بربیام بعدشم ب تو ربطی نداره که گذاشتم نزدیکم شه
دراکو:دست عس رو گرف سفت
عس:ایییی وحشی دستمو ول کن
دراکو:عس ب دیوار چسبوند:کراب گویا هواس زحل پرت کردن
دراکو:ببین بچه جون من از الان بت بگم جز من کسی حق نزدیک شدن ب تو رو نداره اون کای صابر احمق به چه جراتی حق داشت نزدیکت چه
عس: ب تو چه
دراکو:ببین خانم مالفوی ی بوسه روی گونش گذاشت با دستش گرف جز من کسی حق نداره نزدیکت شه
نکته:عس هنو ب دیوار چسبیده دراکو میخاست عس بترسونه نزدیک نزدیک ب عس میشد ک عس یدفعه پاشو گذاشت رو پای دراکو تونست فرار کنه،
پایان فلش بگ
عس:خوب؟
نارسیسا:عس عزیزم دراکو تنها کسی ک برام ارزش داره و نوه ام با اونا کاری نداشته باش
عس:با دیدن اشک ک داشت از چشم خالش میریخت ولی خالش جدی بود گیج شده بود و باز هم میخاس بگه نه و یاد ی خاطر دیگش افتاد
فلش بگ ب گذشته روز اول هاگوارتز
زحل:هوییی عس بیدارش خاله نارسیسا صدات میکنه عسسسسس
عس:زهر مار گمشو از اتاق بیرون تا نکشتمت
۱۲:۴۹
نارسیسا:عس زحل بیاید پایین
همه دور میز جمع شدن
زحل:خانم مغرور بلخره بیدار شد حد خدتو بدون مگرنه بد میبنی
دراکو:سگ گربه باز افتادن ب جون هم
عس:من گربه ام زحل سگه
دراکو:عار ولی هردو رو موخید
پایان فلش بک
عس:نظرم عوض شد ب دراکو اسکور رحم میکنم ولی هنو مجازات دارن
نارسیسا:مرسی عس عزیزم
شب ک همه خوابیدن عس معجون تعییر شکل تبدیل ب نگهبان خورد رف سیاهچال به زندانی سر بزنه در زندان
البوس:ما الان سه هفته ک اینجا زندانی این و کاریم نمیتونیم بکنیم چون قدرتنون گرفتن
رز:اوهوم مامان من خسته شدم
هرمیون:عزیزم مدونم ولی باید ب راهی پیدا کنیم
اسکور:چیکار کنیم خوب
هری:تا فردا باید از اینجا خارج شبم برگردیم هاگوارتز
عس)نگهبان لو شده)
دراکو:نگهبان هوی باتوم لو اینجا عمارت خانوادگی منه ولی منو زندانی کردین مدونی اگه بابام از این موضوع باخبر بشه
نگهبان هان (واقعی)الان کل عمارت دست لرد بزرگ هیچیکازی نمیتونید بکنید لرد بزرگ ب شدت مغرور بد اخلاق تا فردا بیشتر زنده نیستید
عس تو ذهنش نگهبان بدرد نخور عس(لو) ب من چه
عس رفت و کل چراغ عمارت خاموش شد
که صدای بم امد همه دویدن سمت سیاهچال با نبودن زندانی مواجهه شدن مخصوصن سربازای بیهوش 
عس:احمقا ببرینشون اتاق شکنجهه
فردا حمله میکنیم
تو هاگوارتز: نویل:ببینید کی اینجاس هریییی.هرمیوننن.البوسس.اسکور.و مالفوی ک هاگوارتز جیغ هورا
هری:پرفسور مگ گونال ما زیاد وقت نداریم فردا مرگ خوار آماده حمله میشنن
مگگونال:،هری حواسمون هست
فردا: فلش بک ب جلو(جنگ
یکسلی:::اواکادابراا رون:،فیناتو دووری(رون برد ) بلاتریکس: عع نویل لانگ باتم بهتر بری پیش پدر مادرت اواکادابراا
نویل:،ایم پدر مادر منو با اون دهن کثیفت نیار،:کانفاندو
عس،:لوکوموتور مورتیس:پاهای نویل بسته شد
بلاتریکس برد
بلاتریکس:لرد بزرگخدم میتونستم
مالی ویزلی:فلیپندو:
فنری گری بک:اواکادابراا
مالی ویزلی برد
عس آوا کادبرل:هریاسکل:اکسپلورموس(عس برد
جنگ تموم شد ولی هری از یچیزی برای نابود کردن عس داشت استفاده میکرد اواکادابراا(خورد به دراکو(دراکو عس بغل کرد
جنگ ک تموم شد مرگ خوار عیب شدن
عس:نننه این چطور ممکنههه دراکو بمیرههه این ممکن نیست
نارسیسا:ک از بالای برج داشت ب بدن پسر بی جونشو نکا میکرد بغل بلاتریکس گریه میکرد
زحل با گریه دراکو

)کاملیا:دراکو نه تنها چرا 
کاترین:ننننهه این ممکنن نیستت



دیا



هری:ننن دراکوووو نه
اسکور:بابااااااا نههه منو تنها نزار 






رز:با گریه مامان هرمیون:رز بله
رز:عس یادته میتونست مرده ها رو زنده کنه
هرمیون :رز دخترم تو نابغه ای هرمیون همچی ب عس گف عس قبول کرد و شروع کرد ب زنده کردن دراکو دراکو زنده شد
دراکو:ها چیشده همه هاگوارتز خوشحال شدن
اسکور رف بغل باباش
عس تمام مدت گریه نکرد بود عصبی بود
دراکو با تعجب ب عس که داشت میوفتاد نگا کرد زود گرفتش
مگ گونال:ما باید تحویل ازکابان بدیمشون ولی من وقتی نامه قبل مرگ دامبلدورخوندم گف عس دوستاش به ازکابان تحویل ندید و شانس آوردید
همه رفیقای عس:واقعا این عالیه درکو عس برد بود تو اتاق هاگوارتز استراحت کنه گویل خبر ب دراکو گف دراکو خوشحال شد
عس:چندروز بیهوش بود
مگ گونال تو سرسرا(نکته:دراکو اینا دیگه بچه های هاگوارتز نیستن چون پدر مادر شدن
مگ گونال:راسش خانم مالفوی هنو بیهوش و این خیلی غم انگیزه و من یه خبر دیگه دارم خانم مالفوی هنو ب سنی نرسیده ک بخاد هاگوارتز ترک کنه پس من میخام اون رو دوباره ب هاگوارتز بر گردونم
و خب روزی ک عس بهوش امد خبر بهش دادن عس دوستاش ب هاگوارتز برگشتن
۱۳:۲۷
،آنچه خواهید خوند
... البوس:اسکور چت شده خیلی تازگیا ب عس نگا میکنی
..... اسکور:عاشق شدم
..
.....اسکور:ا خوب
پانیز(رززز شنیدی عس دراکو باهمن
ناشناس:تو قدرتمند ترین فردی نباید تسلیم بشی ناشناس:مدرسه و کل جهان تو دستای ماست
پانی(دختر پانسی)هعی اسکور.....ناشناس:این غیر ممکنه دراکو از اول مال من بود عس نابود میکنم.....مایک: اون خیلی قدرتمنده و تو جرعت نداری بلای سرش بیاری...ناشناس:عاشقش شدی...زحل:هعی میخاید یکم شیطونی کنیم
هری:منظورت؟ زحل:رفیقم پارتی را انداخته و پسرا دعوت کرده
دراکو؛تو نمیتونی بدون م جای بری
عس:ب تو ربطی نداره خیانتکار برو با همون........
دراکو:راجب کی حرف میزنی من اصن نمیشناسمش
........ هری :استوبیفای؟ عس:اواکادابراا:هرمیون:اکسپلورموس.. 
۱۳:۴۷
بزارمش؟
۱۳:۴۷
عاره
🤍
۱۳:۴۷
نه

۱۳:۴۷
مگ گونال:ما امسال پرفسور دامبلدور نداریم و من جای پرفسور دامبلدور اینجا هستم و از این به بعد مدیر هاگوارتز هستم و امسال تازه واردا مثل خانم مالفوی بلک.خانم گری بک و بقیه دانش آموزان گروه بندی میشود گروه ها شامل هافلپاف. ریونکلا.اسلایترین.گریفندور هستش اسمتون خوندم بیاید کلاه گروه بندی بزاریم رو سرتون🤍 کاملیا گری بک:اسلایترین🤍زحل بلک:اوم تو از بقیه بلک ها مهربون تری اصلا شبیه بلک واقعی نیستی خیلی تغییر کردی بزا ببینم کجا بندازمت در هر حالت تو ی بلک ی بابد بری اسلایترین 🤍دیا گریت:اسلایترین 🤍کاترین هرول:اسلایترین 🤍و عس مالفوی بلک: همهمه ها شروع شد ک اون خیلی شرور باید تو ازکابان باشه اون الان اینجاس🤍 کلاه گروه بندی :بزا ببینم اوهه چه قلب سردی ب شدت دوس داری همرو آزار اذیت کنی ا شکنجه دادن بقیه خوشت میاد بزا ببینم تو باید صدرصد توی اسلایترین باشی🤍عس:مدونستم🤍پانیز:اسکور عس واقعا دختر عمته؟🤍اسکور:عاره هست🤍 البوس:عس بیا اینجا🤍عس بدون اهمیت دادم به پاتر کوچک رفت نشست جاش🤍پانیز:یه کوه برفه🤍اسکور:بیخیال بیایدشام بخوریم بریم بخابیم🤍( در خوابگاه)🤍کاترین:مثل قبل ب هاگوارتز برگشتیم🤍عس:ولی حس قبلو نداره 🤍زحل:عس درست میگه امسال همه بچه هاشون به هاگوارتز فرستادن و همه از داستان جنگ هاگوارتز خبر دارن و الان عس معروف ب شرور ترین مالفوی بلک🤍عس:اوم ولی خوب ما بازم باید مثل قبل باشیم بچه ها رو اذیت کنیم🤍(همشون خوابیدن تا فردا🤍عس:درحال شکنجه بچه های گریفیندور بودیم ک اسکور آلبوس پیداشون شد بمگفتنتمومش کن منم گفتم شما کی باشید که به من دستور بدید🤍البوس چوب دستی شو در آورد که عس چوب دستی شو گرف🤍بچه های گریفیندور داشتن میمردند ک کاترین امد دنیال عس یچیزی بش گفت عس بچه هارو ول کرد از اونجا رف🤍ماری:آخ گلوم داشتم میمردیم🤍البوس:حالتون خوبه🤍ماری:خیلی ممنون برای نجات جون منو دوستم🤍(و اینجا م عاشق شدن البوس و ماری داریم عکس ماری میزارم )🤍اسکور:البوس بیا بریم🤍البوس:حواستون ب خودتون باشه خدانگهدار 🤍عس:چرا نزاشتی بکشمشون؟🤍کاترین:چونمگگونال حواسش ب توهست یکی ازبچه ها رفت بود بهش گفته بود🤍عس:بیخی از هرمیون چه خبر؟🤍زحل:رون هرمیون پاتر تو وزارت جادو مشغول کارن و دراکو 🤍عس:دراکو چی؟🤍زحل:پدرش رو به فشار گذاشته اتش که باز ازدواج کنه🤍عس:عاها🤍زحل:ببایدبریم جنک ممنوعه🤍بچه ها رفتن جنگل ممنوعه 🤍عس:آخ سرم 🤍بچه ها:عس حالت خوبه؟🤍عس:بد نیستم ققط یدفعه سرم درد گرفت 🤍عس رفت جلو با سریوس بلک رو به رو شد🤍سریوس:مدونستم با این دستگاه به سرت ضربه بزنم میفهمید من اینجام🤍عس:بلک خیانکار🤍سریوس:کی فکرشو میکرد دختر خانواده مالفوی بلک جای ولدرموت رو بگیره واقعا باید شجاعت تحسین کرد همینجوری ک آمارش رسیده خیلی قدرتمندی🤍عس:مشکل داری سریوس بلک 🤍سریوس:چقد جدی الان دوستات دارن دنبالت میگردن ولی تو اینجا پیش منی🤍عس:چی از جونم میخای 🤍سریوس:بزار فک کنم هیچی خودتو🤍عس:منظورت؟🤍سریوس:تو جای ولدرموت گرفتی الان ریسس مرگخواز هستی با فرزند خونده منم که اصن رفتار خوبی نداری حتی با بچش🤍عس:فرزند خونده بچش؟منظورت پاتح؟🤍سریوس :معلومه که هری رو میگم🤍
۱۶:۱۴
عس:پاتح ربطی به من نداره
سریوس:بگذریم بد مالفوی رو عاشقخودت کردی
عس:مالفوی؟
سریوس:درسته اسکور هنور بچس ولی خوب عار اونم دوست داره حتی پدرش
عس:من که میدونم دورغ میگی ولی اوکی
عس:خوب هوا داره روشن میشه
سریوس:بهتر برگردی تا کل مدرسه دنبالت نگشتن
عس:منظور؟
سریوس:برگرد خودت میفهمی
عس:من رفتم(عس غیب شد جلوی در اتاقش ظاهر شد و با چهره نگران مگگونال رک برو شد
مگگونال:با من بیا خامم مالفوی بلک
در دفتر پرفسور مگ گونال
مگ گونال:خانم مالفوی بلک معلوم هست کجاید همه جز شما در اتاق خوابشان بودن
عس:باید جواب بدم پرفسور کجا بودم؟
مگ گونال:۱۰ امتیار از اسلایترین کم میشه
عس؛پرفسور سر اون ک امروز اسلایترین کار بزرگی کردن ۱۰۰ امتیار ما رو نمیدید؟
مگ گونال:درسته امروز بعضی اسلیترین کار خوبی کردن و گوییج بردن ۱۰۰امتیاز ب اسلیترین داده شد و این ده امتیاز کم نمیکنم برگرد ب اتاقت
عس:شب خوش
(فردا در سرسرا )
کاترین:عس کجا غیب زد؟
عس:مهم نیست
اسکور ب عصبانیت سمت میز عس رفت و دستشو گرف که چرا دیشب غیبش زده
عس:ایی دستم
اسکور:دیشب کجا بودی؟
عس:فضولی من جواب تو نمیدم
اسکور ک دید عس مقاومت میکنه دستش رو ول کرد
رفت اونور میز نشست
البوس:اسکور چت شده تازگیا خیلی ب عس نگا میکنی
اسکور:فک کنم عاشق شدم
البوس :عاشق عس؟
اسکور:ن بابا عی درسته دختر خوشگلی و روش کراشم ولی در حقیقت روی رز کراشم
البوس:منم عاشق ماری شدم
و چندروز گذشت عس مدرسه رو کنترل میکرد هیچک نمیتوست بش چیزی بگه تابستون فقط برگشت ب خانه هاشون بود
عس اسکور زحل ب خانه مالفوی رفتن
و بقیه بچه ها به خونه خودشون
اسکور،بابا بزرگ مادر بزرگ پدر دلم براتون تنگ شده بود
لوسیوس:امیدوارم عاقل شده باشی(سرد)نارسیسا:اسکور بیا اینجا و عاره قربون صدقه رفتش
دراکو:اسکور؟
اسکور رفت باباش بغل کرد در همان هنگام در باز شد عس و زحل باورت شدن
لوسیوس نارسیسا و دراکو دهنشون باز مونده بود
عس:بلخره ب عمارت خانوادگی برگشتم
زحل:سلام عمو سلام خاله
لوسیوس:لرد بزرگ؟
عس:اسممو بادت رف عس هستم
لوسیوس:عس مثل همیشه سردی
بلاتریکس:بح ب اینجا چی داریم عس عزیزم و تو اسمت چی بود اها زحل
زحل:منو یادت رفته
بلاتریکس:کی فراش مهمه یادم بره یا نه؟
دراکو:با نگاه سرد بع سردی گفت سلام
عس جواب نداد ولی زحل گف عع دراکوووو جون
عس بدون توجه ب جمع زفت تو اتاقش
(چندروز ک عس عادت کرده بود ب خونه سر میز
نارسیسا:عس میگم تازگیا عاشق نشدی
عس:چرا شدم اونم قدرته
نارسیسا:سیسی به خودت رفته
بلاتریکس:دقیقن
دابی:سرورم ارباب مالفوی جوان مریض شدن
اسکور:بابا مریض شده؟
دابی:بله
لوسیوس:عس مثل چندروزی به ملاقات مرگخوار میریم درباره نقش حرف بزنیم بعد به تو خبر میدیم اسکور با خودمون میبریم دراکو چون حالش بده میمونه پیش تو زحل
عس:باشه (لوسیوش نارسیسا بلاتریکس. اسکور )رفتن
عس:من میرم کتاب بخونم
زحل:منم میرم با رز نامه بازی
عس:چه زود جور شدید
زحل:عاره من رفتم بای (عس داشت میرفت کتابخونه ک صدای از اتاق دراکو شنید رفت در باز کرد و با دیدن دراکو رو تخت ک داره از تب میسوزه نگا کرد چون کسی خونه نبود رفته بودن مرخصی عی مدوسنت اگه الان دراکو نجات نده فردا باید برای خاکسپاری آماده شه و حوصله لباس انتخاب کردن نداره پس سر همین با یه ورد کلاراپوس دراکو رو نجا ت داد
۱۶:۴۲
خوب خسته شدم باز فردا اگه حال داشتم پارت میدم 

۱۶:۴۴
سلام سلام 
۱۳:۱۶