بله | کانال *🦝[]🦅 رمان هاگوارتز 🦁[]🐍*
عکس پروفایل *🦝[]🦅 رمان هاگوارتز 🦁[]🐍**

*🦝[]🦅 رمان هاگوارتز 🦁[]🐍*

۸۴۷عضو
بچها انتخاب کنید اسما روundefinedundefinedundefined

۱۶:۰۸

زحل: تام ریدل:

۱۶:۰۹

نازنین: هری پاتر

۱۶:۰۹

معصومه: رون ویزلی

۱۶:۰۹

سلام

۱۴:۵۲

عسل نقش فرعی شاید بیارم

۱۴:۵۴

*🦝[]🦅 رمان هاگوارتز 🦁[]🐍*
undefined [undefined] هری:سلام پرفسور م گونال کاری داشتید [undefined] مگ گونال:راستش البوس پاتر و اسکورپوس رز گرنجر گم شدن [undefined] هری:پرفسور یعنی چی گم شدن [undefined] مگ گونال رف دراکو:البوس اسکور درباره عس از من پرسیدن [undefined] هری:از منم پرسیدن [undefined] دراکو:میتونه کار عس باشه [undefined] هری:عس مرده دراکو مالفوی [undefined] هرماینی:مح میدونم اسکور.البوس.رز کجان بیاید بریم [undefined] عمارت عس [undefined] هری:کسی اینجا نیست [undefined] هرماینی:رز.. [undefined] دراکو:اسکور [undefined] هری:البوس [undefined] عس:سلام پسرا [undefined] دراکو:تو کی هستی [undefined] عس:چه زود دختر عموت فراموش کردی دراکو مالفوی [undefined] هری:عس خودتی من.... [undefined] عس:تو چی ها ما دوست بودیم‌ولی تو [undefined] هری:عس همه چی برا گذشتس [undefined] عس:برا شما گذشتس برا من انگار دیروز بوده [undefined] هرمیون:عس عزیزم دلم برات تنگ شده بود [undefined] عس:بخاطر بچه هاتون انقدر خوش برخوردید نه [undefined] هری:عس بچه ها کجان [undefined] عس:نمیدونم پاتر [undefined]
ادامش الان مینویسمundefinedundefinedundefined

۱۶:۳۴

تا شب پارت میدم

۱۶:۳۷

*🦝[]🦅 رمان هاگوارتز 🦁[]🐍*
undefined [undefined] هری:سلام پرفسور م گونال کاری داشتید [undefined] مگ گونال:راستش البوس پاتر و اسکورپوس رز گرنجر گم شدن [undefined] هری:پرفسور یعنی چی گم شدن [undefined] مگ گونال رف دراکو:البوس اسکور درباره عس از من پرسیدن [undefined] هری:از منم پرسیدن [undefined] دراکو:میتونه کار عس باشه [undefined] هری:عس مرده دراکو مالفوی [undefined] هرماینی:مح میدونم اسکور.البوس.رز کجان بیاید بریم [undefined] عمارت عس [undefined] هری:کسی اینجا نیست [undefined] هرماینی:رز.. [undefined] دراکو:اسکور [undefined] هری:البوس [undefined] عس:سلام پسرا [undefined] دراکو:تو کی هستی [undefined] عس:چه زود دختر عموت فراموش کردی دراکو مالفوی [undefined] هری:عس خودتی من.... [undefined] عس:تو چی ها ما دوست بودیم‌ولی تو [undefined] هری:عس همه چی برا گذشتس [undefined] عس:برا شما گذشتس برا من انگار دیروز بوده [undefined] هرمیون:عس عزیزم دلم برات تنگ شده بود [undefined] عس:بخاطر بچه هاتون انقدر خوش برخوردید نه [undefined] هری:عس بچه ها کجان [undefined] عس:نمیدونم پاتر [undefined]
هری: عس خاهشن جای پچه ها رو بگو جنی انقد ناراحته *undefinedundefined دراکو: زول زده بود ب عسundefinedundefined هرمیون: عس اونا بچن درست مثل تو تو اندازه اونا برا ما ارزش داریundefinedundefinedکاملیا از پشت هری. هرمیون. رون زندانی کرد برد انداخت پیش بچه هاشون undefinedundefinedدراکو: اسکورر undefinedundefinedاسکور؛ بابا دلم برات تنگ شده بود undefinedundefined هری: البوس سریوس پاتر ازت انتظار نداشتم که گیر بیوفتی undefinedundefinedدراکو: پاتح پسرت از خدت بهتره اسم خدت رو پسرت نزارundefinedundefinedهری: ساکت شو مالفویundefinedundefinedهرمیون: بسه دیگه الان ک مدونیم عس زندس باید یه کاری کنیم undefinedundefinedرز: مامان قضیه رو کامل میشه تعریف کنیدundefinedundefinedهری: قضیه از جنگ هاگوارتز شروع شد که عس وفادارترین مرگ خوار لرد سیاه بود و تو جنگ هاگوارتز دراکو بود که وقتی هری به دراکو با چوب ذستیش داشت اکسپلور میزد عس جلوی دراکو پرید افتاد تو دره و بعد این ک عس افتاد همه مرگ خارا نابود شدن چون برگ برندشون برای نجات جون یکی با طلسم از دره افتاد پایین و همه رفیقای عس کاملیا. زحل. دیا. کاترین برای نجات جون عس از دره رفتن پایین و خب اونا رفتن دنبال عس درحالی ک عس خدشو نجات داده بودundefinedundefinedاسکور: یعنی بابا تو ب دختر عمو عس خیانت کردیundefinedundefinedهری: راسش عس دراکو همو دوس داشتن بعد از اینکه عس از دره افتاد پایین دراکو بزور بد از چندسال با مامانت ازدواج کرد اسکور: یعنی بابام عاشق عس بود؟ undefinedundefinedدراکو: تمومش کنیدundefinedundefined

۱۷:۰۳

دراکو:گند زاده حد خدتو بدونا شما ماگل ها رو موخیدundefinedهری:مالفوی بس کنundefinedدرراکو:پاتح همش تقصیر توه اگ مثل آدم تو جنگ هاگوارتز میمیردی این اتفاق نمیفتادundefinedهری:مالفوی همه مدونستن عس خیلی بد اخلاقه ب کسی رحم نداره بنظرت چیکار میکردمundefinedالبوس:بجای این کار باید ی کاری کنیم که از اینجا بریم بیرون undefinedاسکور:دقیقنundefinedهرمیون:من اونجوری ک فهمیدم عس دنبال قدرته فقد و همش داره قدرتمند تر از قبل میشه باید ی کاری کنیم undefinedهری:وقتی پرفسور دامبلدور مرده ما چجوری میخایم از پسش بر بیایم اون کشتتشundefinedرز:بسه ديگه دنبال ی نقشه باشید undefinedزحل؛بح بح بزا ببینم ی ماگل زاده با پسری ک زنده ماند ی اصیل زاده ک افتادن ب جون هم این عالیه undefinedهری:تو زحل حرفش قطع کردundefinedدرسته زحل پاترundefinedدراکو:پس بگو همتون زنده ایدundefinedزحل:عارهundefinedکاترین:امیدوارم زنده از اینجا برید بیرون( خنده شیطانیundefined)undefinedزحل:کاترین بیا بریمundefinedکاترین:باش ولی اینجا جای بدیم نیستا مخصوصن برا تو پاترundefinedکاترین زحل رفتن پیش عس ک داشت جاسوس را شکنجه میکردundefinedکاترین :عس نقشه چیهundefinedعس:دارم مرگ خوار جمع میکنم و بعد شاهد نابودی هاگوارتز پاتح هستیم(خنده شیطانیundefined)زحل:تام ریدل چی؟undefinedعس:به همشون گفتم کاملیا خبر بده undefinedمرگخوار آمدن دکر میز بزرگی جمع شدن عس:با افتخار جای لرد سیاه گرفتم از الان جانشینش منم (خنده شیطانی undefined)لوسیوس:ولی یه بچه چجوری میتونه جای لرد سیاه بگیرهundefinedعس:عمو هعی عمو جای لرد سیاه ب راحتی میشه گرف و منم قدرت بیشتری از اون آیا مشکلی هست؟undefinedلوسیوس:نه قربانundefinedنارسیسا:ولیی قربان دراکو چیundefinedعس:با (خنده شیطانی undefined)اون یه خیانتکار باید ازم تشکر کنید که تا الان زندسundefinedبلاتریکس:کی فکرشو میکرد خاهر زادم جای لرد سیاه بگیرهundefinedundefinedundefinedپیتر پتی‌گرو:دقیقن لرد بزرگ خیلی خبه ولی حق یه خیانتکار مرگهundefinedعس:لازم نیست تو نظر بدی پتی گروundefinedیکسلی:لرد بزرگ اجاره‌ بدید من اون گرنجر رو شکنجه بدم و یکاری کنم اسمشون در وزارت جادو بد در بره وزارت جادو زیر نظر شماست لرد بزرگundefinedعس:بعدن ب حساب گرنجر میرسم الان نهundefinedرول:از روزی ک کلبه هاگرید پیر آتیش زدم خیلی میگذره الان هم میخام اون پسری گ زنده ماند آتیش بزنم undefinedعس:به وقتشundefinedزحل:ولی یچیز دیگه اخر سر اگه پاتر بمیره چ بلای سر اون دورگه ماکل زاده دراکو میاد با پچه هاشون،undefinedکاملیا:زحل احمق تو ک مدونی عس ار بچه ها متنفره معلومه میکشتشونundefinedمک‌نیر:اجازه بدین لرد بزرگ همین الان بکشمشونundefinedعس:هنو نقشه رو عملی نکردیم خیلی وقت داریمundefinedدالاهوف:لرد بزرگ راس میگه بهتره نقشه رو دنبال کنیمundefinedفنریر گری‌بک:اجازه بدین اول بچه هاشون تبدیل ب گرگ کنم و بعد هم بکشیمشونundefinedعس:خدم میخام بکشمون الان از قضیه بیاد بيرون چند نظر برای حمله ب هاگوارتز هاگوارتز بدینundefinedبلاتریکس:الان ک هری پاتر اینجاست هاگوارتز هیچ کاری از دستش بر نمیاد undefinedعس،درسته الان پاتح دس ماست دامبلدور مرده و فقد م. گونال تو هاگوارتز داده از بچه ها مراقب میکنه فردا آماده حمله باشید ب اسنیپ خبر بدیدundefinedهمه:چشم شب خش لرد بزرگ(همه جز بلاتریکس. لوسیو‌س.زحل.نارسیسا رفتن)undefinedلوسیوس:لرد بزرگ با اجازتون اجازتون من میرم بخابم شب خشundefined(لوسیوس رف)undefinedنارسیسا:ولی دراکو چی اون چی اسکور چی؟عس تو خاهر زاده منی ی زمانی بهترین دوستا با دراکو بودین undefinedفلش بک به گذشته سال سوم تحصیلی هاگوارتز undefinedزحل:واییییییییییی عس الان دیر میشهههundefinedعس:بزا بشه (ی پسر جلوشون ظاهر شد)undefinedکای:بح بح مالفوی و بلک باعث افتخاره مالفوی اینجا میبنمundefinedعس:چی میخایundefinedکای:خانم خوشگله چقد سردی یکم بیا طمع لبت بکشم ک بعد سردیت آب شه (نکته،عس خیلی کوچیک بود پسر کای برای سال شیشم بود)undefinedعس،:هوی نزدیک نشو پسر خاس دس ب کار شه یه مشت محکم ب صورتش خورد و بله دراکو بور دراکو برا سال شیشم هدی کای صابر بت یاد ندادن ب خانواده مالفوی احترام بزاریundefinedکای فرار کرد undefinedدراکو:بچه جون حالت خبه چرا گذاشتی نزدیکت شه(با لجن تند دخترکش عصبی)undefinedعس:،من بچه نیستم بفهمم بعدشم دراکو من میتونستم از پسش بربیام بعدشم ب تو ربطی نداره که گذاشتم نزدیکم شه undefinedدراکو:دست عس رو گرف سفت undefinedعس:ایییی وحشی دستمو ول کنundefinedدراکو:عس ب دیوار چسبوند:کراب گویا هواس زحل پرت کردنundefinedدراکو:ببین بچه جون من از الان بت بگم جز من کسی حق نزدیک شدن ب تو رو نداره اون کای صابر احمق به چه جراتی حق داشت نزدیکت چهundefinedعس: ب تو چهundefinedدراکو:ببین خانم مالفوی ی بوسه روی گونش گذاشت با دستش گرف جز من کسی حق نداره نزدیکت شهundefinedنکته:عس هنو ب دیوار چسبیده دراکو میخاست عس بترسونه نزدیک نزدیک ب عس میشد ک عس یدفعه پاشو گذاشت رو پای دراکو تونست فرار کنه،undefinedپایان فلش بگundefinedعس:خوب؟undefinedنارسیسا:عس عزیزم دراکو تنها کسی ک برام ارزش داره و نوه ام با اونا کاری نداشته باشundefinedعس:با دیدن اشک ک داشت از چشم خالش می‌ریخت ولی خالش جدی بود گیج شده بود و باز هم میخاس بگه نه و یاد ی خاطر دیگش افتادundefinedفلش بگ ب گذشته روز اول هاگوارتز undefinedزحل:هوییی عس بیدارش خاله نارسیسا صدات میکنه عسسسسسundefinedعس:زهر مار گمشو از اتاق بیرون تا نکشتمت

۱۲:۴۹

نارسیسا:عس زحل بیاید پایینundefinedهمه دور میز جمع شدنundefinedزحل:خانم مغرور بلخره بیدار شد حد خدتو بدون مگرنه بد میبنی undefinedدراکو:سگ گربه باز افتادن ب جون همundefinedعس:من گربه ام زحل سگهundefinedدراکو:عار ولی هردو رو موخید undefinedپایان فلش بکundefinedعس:نظرم عوض شد ب دراکو اسکور رحم میکنم ولی هنو مجازات دارن undefinedنارسیسا:مرسی عس عزیزمundefinedشب ک همه خوابیدن عس معجون تعییر شکل تبدیل ب نگهبان خورد رف سیاهچال به زندانی سر بزنه در زندانundefinedالبوس:ما الان سه هفته ک اینجا زندانی این و کاریم نمیتونیم بکنیم چون قدرتنون گرفتنundefinedرز:اوهوم مامان من خسته شدمundefinedهرمیون:عزیزم مدونم ولی باید ب راهی پیدا کنیم undefinedاسکور:چیکار کنیم خوبundefinedهری:تا فردا باید از اینجا خارج شبم برگردیم هاگوارتز undefinedعس)نگهبان لو شده)undefinedدراکو:نگهبان هوی باتوم لو اینجا عمارت خانوادگی منه ولی منو زندانی کردین مدونی اگه بابام از این موضوع باخبر بشهundefinedنگهبان هان (واقعی)الان کل عمارت دست لرد بزرگ هیچیکازی نمیتونید بکنید لرد بزرگ ب شدت مغرور بد اخلاق تا فردا بیشتر زنده نیستیدundefinedعس تو ذهنش نگهبان بدرد نخور عس(لو) ب من چه undefinedعس رفت و کل چراغ عمارت خاموش شدundefinedکه صدای بم امد همه دویدن سمت سیاهچال با نبودن زندانی مواجهه شدن مخصوصن سربازای بیهوش undefinedundefinedعس:احمقا ببرینشون اتاق شکنجهه undefinedفردا حمله میکنیمundefinedتو هاگوارتز: نویل:ببینید کی اینجاس هریییی.هرمیوننن.البوسس‌.اسکور.و مالفوی ک هاگوارتز جیغ هوراundefinedهری:پرفسور مگ گونال ما زیاد وقت نداریم فردا مرگ خوار آماده حمله میشننundefinedمگ‌گونال:،هری حواسمون هستundefined فردا: فلش بک ب جلو(جنگundefinedیکسلی:::اواکادابراا رون:،فیناتو دووری(رون برد ) بلاتریکس: عع نویل لانگ باتم بهتر بری پیش پدر مادرت اواکادابراا undefinedنویل:،ایم پدر مادر منو با اون دهن کثیفت نیار،:کانفاندوundefinedعس،:لوکوموتور مورتیس:پاهای نویل بسته شدundefinedبلاتریکس بردundefinedبلاتریکس:لرد بزرگ‌خدم‌ میتونستم undefinedمالی ویزلی:فلیپندو:undefinedفنری گری بک:اواکادابراا undefinedمالی ویزلی بردundefinedعس آوا کادبرل:هریاسکل:اکسپلورموس(عس بردundefinedجنگ تموم شد ولی هری از یچیزی برای نابود کردن عس داشت استفاده میکرد اواکادابراا(خورد به دراکو(دراکو عس بغل کردundefinedundefinedجنگ ک تموم شد مرگ خوار عیب شدن undefinedعس:نننه این چطور ممکنههه دراکو بمیرههه این ممکن نیستundefinedنارسیسا:ک از بالای برج داشت ب بدن پسر بی جونشو نکا میکرد بغل بلاتریکس گریه میکردundefinedزحل با گریه دراکوundefinedundefinedundefined)کاملیا:دراکو نه تنها چرا undefinedundefined کاترین:ننننهه این ممکنن نیستتundefinedundefinedundefinedundefinedundefined دیاundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedهری:ننن دراکوووو نهundefined اسکور:بابااااااا نههه منو تنها نزار undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedرز:با گریه مامان هرمیون:رز بله undefined رز:عس یادته میتونست مرده ها رو زنده کنهundefinedهرمیون :رز دخترم تو نابغه ای هرمیون همچی ب عس گف عس قبول کرد و شروع کرد ب زنده کردن دراکو دراکو زنده شدundefinedدراکو:ها چیشده همه هاگوارتز خوشحال شدنundefinedاسکور رف بغل باباشundefinedعس تمام مدت گریه نکرد بود عصبی بودundefinedدراکو با تعجب ب عس که داشت میوفتاد نگا کرد زود گرفتشundefinedمگ گونال:ما باید تحویل ازکابان بدیمشون ولی من وقتی نامه قبل مرگ دامبلدورخوندم گف عس دوستاش به ازکابان تحویل ندید و شانس آوردید undefinedهمه رفیقای عس:واقعا این عالیه درکو عس برد بود تو اتاق هاگوارتز استراحت کنه گویل خبر ب دراکو گف دراکو خوشحال شدundefinedعس:چندروز بیهوش بودundefinedمگ گونال تو سرسرا(نکته:دراکو اینا دیگه بچه های هاگوارتز نیستن چون پدر مادر شدنundefinedمگ گونال:راسش خانم مالفوی هنو بیهوش و این خیلی غم انگیزه و من یه خبر دیگه دارم خانم مالفوی هنو ب سنی نرسیده ک بخاد هاگوارتز ترک کنه پس من میخام اون رو دوباره ب هاگوارتز بر گردونم undefined و خب روزی ک عس بهوش امد خبر بهش دادن عس دوستاش ب هاگوارتز برگشتنundefined

۱۳:۲۷

،آنچه خواهید خوندundefined‌‌...‌ البوس:اسکور چت شده خیلی تازگیا ب عس نگا میکنیundefined..... اسکور:عاشق شدمundefined..‌‌‌undefined.....اسکور:ا خوب undefinedپانیز(رززز شنیدی عس دراکو باهمنundefined ناشناس:تو قدرتمند ترین فردی نباید تسلیم بشی ناشناس:مدرسه و کل جهان تو دستای ماستundefinedپانی(دختر پانسی)هعی اسکور.....ناشناس:این غیر ممکنه دراکو از اول مال من بود‌ عس نابود میکنم.....مایک: اون خیلی قدرتمنده و تو جرعت نداری بلای سرش بیاری...ناشناس:عاشقش شدی...زحل:هعی میخاید یکم شیطونی کنیم undefined هری:منظورت؟ زحل:رفیقم پارتی را انداخته و پسرا دعوت کردهundefined دراکو؛تو نمیتونی بدون م جای بریundefinedعس:ب تو ربطی نداره خیانتکار برو با همون........undefinedundefinedدراکو:راجب کی حرف میزنی من اصن نمیشناسمشundefined........ هری :استوبیفای؟ عس:اواکادابراا:هرمیون:اکسپلورموس.. undefined

۱۳:۴۷

بزارمش؟undefined

۱۳:۴۷

عارهundefined🤍

۱۳:۴۷

نهundefinedundefined

۱۳:۴۷

مگ گونال:ما امسال پرفسور دامبلدور نداریم و من جای پرفسور دامبلدور اینجا هستم و از این به بعد مدیر هاگوارتز هستم و امسال تازه واردا مثل خانم مالفوی بلک.خانم گری بک و بقیه دانش آموزان گروه بندی می‌شود گروه ها شامل هافلپاف. ریونکلا.اسلایترین.گریفندور هستش اسمتون خوندم بیاید کلاه گروه بندی بزاریم رو سرتون🤍 کاملیا گری بک:اسلایترین🤍زحل بلک:اوم تو از بقیه بلک ها مهربون تری اصلا شبیه بلک واقعی نیستی خیلی تغییر کردی بزا ببینم کجا بندازمت در هر حالت تو ی بلک ی بابد بری اسلایترین 🤍دیا گریت:اسلایترین 🤍کاترین هرول:اسلایترین 🤍و عس مالفوی بلک: همهمه ها شروع شد ک اون خیلی شرور باید تو ازکابان باشه اون الان اینجاس🤍 کلاه گروه بندی :بزا ببینم اوهه چه قلب سردی ب شدت دوس داری همرو آزار اذیت کنی ا شکنجه دادن بقیه خوشت میاد بزا ببینم تو باید صدرصد توی اسلایترین باشی🤍عس:مدونستم🤍پانیز:اسکور عس واقعا دختر عمته؟🤍اسکور:عاره هست🤍 البوس:عس بیا اینجا🤍عس بدون اهمیت دادم به پاتر کوچک رفت نشست جاش🤍پانیز:یه کوه برفه🤍اسکور:بیخیال بیایدشام بخوریم بریم بخابیم🤍( در خوابگاه)🤍کاترین:مثل قبل ب هاگوارتز برگشتیم🤍عس:ولی حس قبلو نداره 🤍زحل:عس درست میگه امسال همه بچه هاشون به هاگوارتز فرستادن و همه از داستان جنگ هاگوارتز خبر دارن و الان عس معروف ب شرور ترین مالفوی بلک🤍عس:اوم ولی خوب ما بازم باید مثل قبل باشیم بچه ها رو اذیت کنیم🤍(همشون خوابیدن تا فردا🤍عس:درحال شکنجه بچه های گریفیندور بودیم ک اسکور آلبوس پیداشون شد بم‌گفتن‌تمومش کن منم گفتم شما کی باشید که به من دستور بدید🤍البوس چوب دستی شو در آورد که عس چوب دستی شو گرف🤍بچه های گریفیندور داشتن می‌مردند ک کاترین امد دنیال عس یچیزی بش گفت عس بچه هارو ول کرد از اونجا رف🤍ماری:آخ گلوم داشتم میمردیم🤍البوس:حالتون خوبه🤍ماری:خیلی ممنون برای نجات جون منو دوستم🤍(و اینجا م عاشق شدن البوس و ماری داریم عکس ماری میزارم )🤍اسکور:البوس بیا بریم🤍البوس:حواستون ب خودتون باشه خدانگهدار 🤍عس:چرا نزاشتی بکشمشون؟🤍کاترین:چون‌مگ‌گونال حواسش ب توهست یکی ازبچه ها رفت بود بهش گفته بود🤍عس:بیخی از هرمیون چه خبر؟🤍زحل:رون هرمیون پاتر تو وزارت جادو مشغول کارن و دراکو 🤍عس:دراکو چی؟🤍زحل:‌پدرش رو به فشار گذاشته اتش که باز ازدواج کنه🤍عس:عاها🤍زحل:ببایدبریم جنک ممنوعه🤍بچه ها رفتن جنگل ممنوعه 🤍عس:آخ سرم 🤍بچه ها:عس حالت خوبه؟🤍عس:بد نیستم ققط یدفعه سرم درد گرفت 🤍عس رفت جلو با سریوس بلک رو به رو شد🤍سریوس:مدونستم با این دستگاه به سرت ضربه بزنم میفهمید من اینجام🤍عس:بلک خیانکار🤍سریوس:کی فکرشو میکرد دختر خانواده مالفوی بلک جای ولدرموت رو بگیره واقعا باید شجاعت تحسین کرد همینجوری ک آمارش رسیده خیلی قدرتمندی🤍عس:مشکل داری سریوس بلک 🤍سریوس‌:چقد جدی الان دوستات دارن دنبالت می‌گردن ولی تو اینجا پیش منی🤍عس:چی از جونم میخای 🤍سریوس:بزار فک کنم هیچی خودتو🤍عس:منظورت؟🤍سریوس:تو جای ولدرموت گرفتی الان ریسس مرگخواز هستی با فرزند خونده منم که اصن رفتار خوبی نداری حتی با بچش🤍عس:فرزند خونده بچش؟منظورت پاتح؟🤍سریوس :معلومه که هری رو میگم🤍

۱۶:۱۴

عس:پاتح ربطی به من ندارهundefinedسریوس:بگذریم بد مالفوی رو عاشق‌خودت کردی undefinedعس:مالفوی؟undefinedسریوس:درسته اسکور هنور بچس ولی خوب عار اونم دوست داره حتی پدرشundefinedعس:من که میدونم دورغ میگی ولی اوکیundefinedعس:خوب هوا داره روشن میشهundefinedسریوس:بهتر برگردی تا کل مدرسه دنبالت نگشتنundefinedعس:منظور؟undefinedسریوس:برگرد خودت میفهمی undefinedعس:من رفتم‌(عس غیب شد جلوی در اتاقش ظاهر شد و با چهره نگران مگ‌گونال رک برو شدundefinedمگ‌گونال:با من بیا خامم مالفوی بلکundefinedدر دفتر پرفسور مگ گونالundefinedمگ گونال:خانم مالفوی بلک معلوم هست کجاید همه جز شما در اتاق خواب‌شان بودنundefinedعس:باید جواب بدم پرفسور کجا بودم؟undefinedمگ گونال:۱۰ امتیار از اسلایترین کم میشه undefinedعس؛پرفسور سر اون ک امروز اسلایترین کار بزرگی کردن ۱۰۰ امتیار ما رو نمیدید؟undefinedمگ گونال:درسته امروز بعضی اسلیترین کار خوبی کردن و گوییج بردن ۱۰۰امتیاز ب اسلیترین داده شد و این ده امتیاز کم نمیکنم برگرد ب اتاقت undefinedعس:شب خوشundefined(فردا در سرسرا )undefinedکاترین:عس کجا غیب زد؟undefinedعس:مهم نیستundefinedاسکور ب عصبانیت سمت میز عس رفت و دستشو گرف که چرا دیشب غیبش زدهundefinedعس:ایی دستم undefinedاسکور:دیشب کجا بودی؟undefinedعس:فضولی من جواب تو نمیدمundefinedاسکور ک دید عس مقاومت میکنه دستش رو ول کردundefinedرفت اونور میز نشستundefinedالبوس:اسکور چت شده تازگیا خیلی ب عس نگا میکنیundefinedاسکور:فک کنم عاشق شدمundefinedالبوس :عاشق عس؟undefinedاسکور:ن بابا عی درسته دختر خوشگلی و روش کراشم ولی در حقیقت روی رز کراشمundefinedالبوس:منم عاشق ماری شدمundefinedو چندروز گذشت عس مدرسه رو کنترل میکرد هیچک نمیتوست بش چیزی بگه تابستون فقط برگشت ب خانه هاشون بودundefinedعس اسکور زحل ب خانه مالفوی رفتنundefinedو بقیه بچه ها به خونه خودشونundefinedاسکور،بابا بزرگ مادر بزرگ پدر دلم براتون تنگ شده بودundefinedلوسیوس:امیدوارم عاقل شده باشی(سرد)نارسیسا:اسکور بیا اینجا و عاره قربون صدقه رفتش undefinedدراکو:اسکور؟undefinedاسکور رفت باباش بغل کرد در همان هنگام در باز شد عس و زحل باورت شدنundefinedلوسیوس نارسیسا و دراکو دهنشون باز مونده بودundefinedعس:بلخره ب عمارت خانوادگی برگشتمundefinedزحل:سلام عمو سلام خالهundefinedلوسیوس:لرد بزرگ؟undefinedعس:اسممو بادت رف عس هستمundefinedلوسیوس:عس مثل همیشه سردی undefinedبلاتریکس:بح ب اینجا چی داریم عس عزیزم و تو اسمت چی بود اها زحلundefinedزحل:منو یادت رفتهundefinedبلاتریکس:کی فراش مهمه یادم بره یا نه؟undefinedدراکو:با نگاه سرد بع سردی گفت سلام undefinedعس جواب نداد ولی زحل گف عع دراکوووو جونundefinedعس بدون توجه ب جمع زفت تو اتاقش undefined(چندروز ک عس عادت کرده بود ب خونه سر میز undefinedنارسیسا:عس میگم تازگیا عاشق نشدیundefinedعس:چرا شدم اونم قدرتهundefinedنارسیسا:سی‌سی به خودت رفتهundefinedبلاتریکس:دقیقنundefinedدابی:سرورم ارباب مالفوی جوان مریض شدنundefinedاسکور:بابا مریض شده؟ undefinedدابی:بلهundefinedلوسیوس:عس مثل چندروزی به ملاقات مرگخوار میریم درباره نقش حرف بزنیم بعد به تو خبر میدیم اسکور با خودمون می‌بریم دراکو چون حالش بده میمونه پیش تو زحلundefinedعس:باشه (لوسیوش نارسیسا بلاتریکس. اسکور )رفتنundefinedعس:من میرم کتاب بخونمundefinedزحل:منم میرم با رز نامه بازیundefinedعس:چه زود جور شدیدundefinedزحل:عاره من رفتم بای (عس داشت میرفت کتابخونه ک صدای از اتاق دراکو شنید رفت در باز کرد و با دیدن دراکو رو تخت ک داره از تب میسوزه نگا کرد چون کسی خونه نبود رفته بودن مرخصی عی مدوسنت اگه الان دراکو نجات نده فردا باید برای خاک‌سپاری آماده شه و حوصله لباس انتخاب کردن نداره پس سر همین با یه ورد کلاراپوس دراکو رو نجا ت دادundefined

۱۶:۴۲

خوب خسته شدم باز فردا اگه حال داشتم پارت میدم undefinedundefined

۱۶:۴۴

سلام سلام undefined

۱۳:۱۶