بله | کانال عشق ممنوعه

۱۳ شهریور ۱۴۰۲

۱۱:۵۱

*#پارت ده ملیسا هم معذرت خواهی کرد نیاز به معذرت خواهی نیس فهمیدم اخلاقتو
دنیل:یامور
خب باید بفهمه چه.... دنیل: یامور بریم _ باشه بابا اه دنیلو بردیم بیمارستان و چند روز توی بیمارستان موند وقتی مرخص شد رفتیم خونه و روی تخت خوابید و منم رفتم خرید کنم که دنیل گفت حواست باشه گفتم باشه و سوار ماشین شدم و رفتم خرید داشتم برمیگشتم توی اسانسور گیر کردم سری زنگ زدم به اتش فشانی خیلی طول کشید برای همین دنیل زنگ زدم بهم وقتی جواب دادم و جریانو تعریف کردم گفت وایسا اومدم گفتم نه نه گفت مگه میشه من اینجا بشینم و تو توی اسانسور گیر کرده باشی عزیزم گفتم اخه تو حالت بده گفت تو مهمی نه حال من و سریع اومد و و اتش نشانی هم رسید و اومدم بیرون و خیلی ترسیده بودم و سریع پریدم بغل دنیل و دنیل گفت چیزی نشده نترس الان پیشمی توی بغلم رفتیم خونه با دیدن ماملن و بابان حالمون بد شد و من پرت شدم روی دنیل و دنل گرفت منو و سریع به خودم اومدم رفتم پیششون دنیل زنگ زد اورژانس

۱۲:۱۸

یه کم از پارتو گذاشتم سینش شد 70 تا میریم ادامه لایکم شد 8 تا

۱۲:۱۹

۱۵ شهریور ۱۴۰۲

کی اد میزنه رایگان بیاد پی @arnika_arni

۱۳:۴۵

پارت داریم

۱۵:۳۶

خبر خبر

پارت جدید داریم ساعت 19:30پس اماده باشید لایک این پیام رو بالا ببرین تا پارت طولانی تر باشه

چنلمونه🤍

https://ble.ir/hsgdvsjxعشق ممنوعه

۱۵:۳۷

و #پارت11 زنگ زد اورژانس بعد از چند روز انتظار دکتر بهمون گفت که پدرم مرده ولی مادرم توی کماست در اثر سکته اخه چجوری جفتشون سکته کردن مگه میشه تا چند روز مونده بودم و شوکه شده بودم و همش گریه میکردم تا با واقعیت کنار اومدم بهمون گفت یه روز بریم خونه و استراحت کنیم رفتیم خونه منم رفتم و بخوابم و دنیلم روی کاناپه نشسته بود و فیلم میدید که خوابش برد بعد از چند ساعت رفتم بهش سر بزنم وای چون یهو از جام پاشودم سرم گیج رفتو پرت شدم روی دنیل دنیلم خوابش سنگین بود و برگشت و فکر کرد خودمو پرت کردم روش نفهمید حالم بد شد که برگشت و بغلم کرد بعد از چند ساعت که خوابیدم حالم بهتر شد و بیدار شدم و با دیدن اینکه توی بغل دنیل خوابیده بودم شوکه شدم و خودمو کشیدم اینور و پاشدم و اومدم که کنترل و بردارم که تلوزیونو خاموش کنم دستم خورد و لیوان شکست که یهو دنیل از خواب پرید و شوکه شد و تند تند نفس میزد که گفتم چی شده و دستاشو گرفتم و گفتم دنیل چی شده من اینجام چرا این شکلی ای اخه تو
دنیل زد زیر گریه و گفت: خواب دیدم که ندارمت و از دستت دادم
نترس دنیل من مال خودتم و هیچ جا نمیرم همونجور که تو مال منی و هیچ جا نمیری دنیل: یامور اگه بری میمیرم میدونی که _ اره میدونم مثل من که یه دفعه گفت + میشه بغلت کنم خیلی وایب خوبی میدی با بغض گفتم باشه و بغلش کردم وقتی بلند شدم که برم دنیل گفت: خیلی گشنمه بریم بیرون یه چی بخوریم و یه سرم به بیمارستان بزنیم گفتم باشه و رفتم لباسمو عوض کنم و.....*

۱۶:۰۰

۲۳ آذر ۱۴۰۲

میشه پخشش کنی کیوتم

۱۴:۴۸

بازارسال شده از انی شونم🐾🖤

یه دختر کوچولووو

شبا که دلش میگرفت میرفت اینجا:)اگه توام بغض راه گلوتو بسته بزن بیاااا

️

️-

️ https://ble.ir/pink_star

۱۴:۴۸

۱۱ اسفند ۱۴۰۲

های پارت داریم طولانی

۹:۰۲

لایک کنید

۹:۰۲

#پارت12
رفتیم لباس عوض کنیم مثل همیشه من رفتم تو حموم و دنیلم بیرون
«دنیل»
به یامور گفتم من میرم سوار ماشین شم و توهم بیا فقط لفتش بده گفت باشه ولی با یه صدای عجیبی گفت انگار حالش خوب نبود پلی خوب همیشه اینکارو میکنه تا ایسگام کنه رفتم پایین گلو گذاشتم رو داشپورد تا بیاد یه خرسم براش گذاشتم و اهنگ مورد علاقشو پلی کردم
ولی دیدم نیومد بعد از یع ربع زنگ زدم بهش ولی جواب نداد فک کردم داره موهاشو درست میکنه یه ربع دیگه صبر کردم نیومد گفتم مگه میشه اون تو پنج دیقه حاضر میشد و ته تهش یه ربع موهاشو درست میکرد ارایشم نمیکرد فقط یه ریمل میزد و خط چش که اونم دو دیقه طول میکشید چجوری تو 40 دیقه هنوز نیومده
رفتم بالا در حموم و زدم دیدم جواب نمیده مجبور شدم درو باز کنم فقط با دیدن اینکه یامور افتاده رو زمین زنک زدم اورژانس
یامور بعد از 2 ساعت بهوش اومد دکتر گفت که چیزی نیس اگه بازم اینطوری شد امپول رو بزنیم به دستش اگه تا 2 ساعت بهوش نیومد بیاریمش بیمارستان
فرداش یامور مرخص شد
«یامور»
نفهمیدم چیشد ولی فقط فهمیدم دنیل خیلی حواسش بهم بود
بعد از مرخص شدم رفتیم دنبال خونه و بعد از یه ماه گشتن یه خونه ی خوب ویلایی گرفتیم
بعد از چندین وقت دنبال خونه بودن استراحت کردیم یه شب منو دنیل رفتیم شهربازی بعد از کلی بازی و خندیدن تو راه که بودیم و داشتیم برمیگشتیم یه نفر بهم زنگ زد از بیمارستان بودن و گفتن خودتو زود برسون وقتی رسیدم سریع رفتم پذیرش و خانومه گفت تسلیت میگم خیلی سخته باور کردنش ولی مادرتون از دست رفت نمیدونستم چیکار کنم و بعد یه پاکت داد گفت بهوش اومده بود و اینو نوشت چون میدونست میره و رفتیم بهش سر بزنیم که اینجوری شد
فرداش مراسمشو گرفتم و همش تو دلم میگفتم
مامانی مامان جونم مگه نگفتی همیشه پیشمی
چرا حواسم بهت نبود
چرا وقتی کما بودی نیومدم پیشت
چرا به فکر خودم بودم
چرا رفتی
نمیدونستم ساله بابامو بگیرم یا مراسم خاکسپاری مامانمو
ولی میگفتن وقتی بهوش اومده بود میگفت یه سال از فوت نیک بگذره من خاکسپاریمه و شد خدایا الان به کی تکیه کنم
بعد از چندین ماه قبول کردم بابام و مامانمو از دست دادم

۹:۰۵

لایکش شد 12

۹:۱۱

تب پی
@hsgneynz

۹:۱۲

۲۳ اسفند ۱۴۰۲

#تبلیغ

۱۱:۴۷

بازارسال شده از انی شونم🐾🖤

یه دختر کوچولووو

شبا که دلش میگرفت میرفت اینجا:)اگه توام بغض راه گلوتو بسته بزن بیاااا

️

️-

️ https://ble.ir/pink_star

۱۱:۴۷

#تب

۱۱:۵۳

بازارسال شده از ronika

وایی قیمت های چنل خدمات های زیر چقددددد خوبه مثلا 4 تا پروف بی تی اس میده 4 تکککککباورت میشهههههه
اینم لینکشه
ble.ir/join/3oTAgUCSKg
باور نمیکنی خودت عضو شو ببین

۱۱:۵۳

۱۷ آذر

سلام قشنگام

۱۱:۲۱

_ *﷽

اگر درست خوب نیست، یا دنبال یه چنلی که بتونی باهاش یه پیشرفت فوق‌العاده داشته باشی و معلمت تعجب کنه، این چنل برای تو هست

تمامی درس های پایه ی ششم با بیان ساده، شیرین و آسون تدریس میشه

🤍✰ایدی چنلhttps://ble.ir/teacheromidi

۱۱:۲۱