۲۰ بهمن ۱۴۰۰
نشسته بودم روبروش و به زُلفای فِرفِریش نگا میکردم
بهش گفتم : میدونی چرا یوز پلنگا گوشه ی چشمشون یه خط سیاهه که بهش میگن خط اشک؟
دستشو انداخت تو فِرِ موهاش ...
پیچش داد و گفت نه !
چِشَمو از موهاش سُر دادم رو چِشاش و گفتم :
وقتی واسه اولین بار یوزپلنگِ نر،یوزپلنگِ ماده رو برایِ رفتن به شکار تنها گذاشت و هیچ وقت برنگشت،یوزپلنگ ماده که یه بچه تو شیکمش داشت،اونقدر گریه کرد که رد اشکش موند گوشه ی چشمش و هیچ وقت از بین نرفت.
بلند خندید و گفت اینو از کجا آوردی؟
خندشو گذاشتم گوشه ی ذهنم،پیش بقیه ی خنده هاش و گفتم : یه وقت نشه تنهام بزاریا ...
یه کم ساکت نگام کرد ...
سکوتِ نگاشو گذاشتم کنارِ بقیه ی نگاهاش،گوشه ی دلم و گفتم ...
میخوام یه جایی واسه بچه هامون بنویسم،فرِ موهای مامانتون از وقتی بیشتر شد که میشِست کنار من و حرف میزد،شعر میخوند و من یکی از انگشتام تو موهاش وِل بود و هی موهاشو بین انگشتام لول میکردم ...
میخوام براشون بنویسم اگه یه روز،یه مردی عاشقِ موهای پیچ خورده تون شد بشینید کنارش واسش شعر بخونید تا بتونه دستشو ببره لای موهاتون و اونارو پیچ بده ...
بزارید یه روزی برسه که پایینِ موهای همه ی خانوم ها پیچ خورده باشه و افسانه ی ما وِرد زبونشون!🦱
•حنانهاکرامی
i am ferferi
بهش گفتم : میدونی چرا یوز پلنگا گوشه ی چشمشون یه خط سیاهه که بهش میگن خط اشک؟
دستشو انداخت تو فِرِ موهاش ...
پیچش داد و گفت نه !
چِشَمو از موهاش سُر دادم رو چِشاش و گفتم :
وقتی واسه اولین بار یوزپلنگِ نر،یوزپلنگِ ماده رو برایِ رفتن به شکار تنها گذاشت و هیچ وقت برنگشت،یوزپلنگ ماده که یه بچه تو شیکمش داشت،اونقدر گریه کرد که رد اشکش موند گوشه ی چشمش و هیچ وقت از بین نرفت.
بلند خندید و گفت اینو از کجا آوردی؟
خندشو گذاشتم گوشه ی ذهنم،پیش بقیه ی خنده هاش و گفتم : یه وقت نشه تنهام بزاریا ...
یه کم ساکت نگام کرد ...
سکوتِ نگاشو گذاشتم کنارِ بقیه ی نگاهاش،گوشه ی دلم و گفتم ...
میخوام یه جایی واسه بچه هامون بنویسم،فرِ موهای مامانتون از وقتی بیشتر شد که میشِست کنار من و حرف میزد،شعر میخوند و من یکی از انگشتام تو موهاش وِل بود و هی موهاشو بین انگشتام لول میکردم ...
میخوام براشون بنویسم اگه یه روز،یه مردی عاشقِ موهای پیچ خورده تون شد بشینید کنارش واسش شعر بخونید تا بتونه دستشو ببره لای موهاتون و اونارو پیچ بده ...
بزارید یه روزی برسه که پایینِ موهای همه ی خانوم ها پیچ خورده باشه و افسانه ی ما وِرد زبونشون!🦱
•حنانهاکرامی
i am ferferi
۱۳:۴۵
دِلبَر باید
•مُوهاش فِرفِری باشه
گُم شی تو موج موهاش🦱•
i am ferferi
•مُوهاش فِرفِری باشه
گُم شی تو موج موهاش🦱•
i am ferferi
۱۸:۱۵
۲۱ بهمن ۱۴۰۰
۱۰:۵۴
۱۰:۵۴
آی اَم فِرفِری
• • i am ferferi
-اون فرفریات منو روانی میکنه دلبرِ فِری
i am ferferi
i am ferferi
۱۰:۵۴
۲۲ بهمن ۱۴۰۰
لایک لطفا🤍🤎
۸:۳۱
۸:۳۳
۸:۳۳
آی اَم فِرفِری
•🦱• i am ferferi
زیباییهای جهان بهپیچ وتاب فرموهایِ
خرمایياش ولاکِ زردش خلاصهمیشود !
i am ferferi
خرمایياش ولاکِ زردش خلاصهمیشود !
i am ferferi
۸:۳۴
بعضیا هرچیو بهت میگن :
تهشم میگن ما دلمون صافه
نه که دل ما
مث موهامون فرفریه ! 🦱 • #فآنیسم
i am ferferi
تهشم میگن ما دلمون صافه
نه که دل ما
مث موهامون فرفریه ! 🦱 • #فآنیسم
i am ferferi
۸:۳۵
مرسی از تنها کسی که لایک میکنه 🤍
بقیه خوشگلا لایک نمیکنین؟ 🥺
بقیه خوشگلا لایک نمیکنین؟ 🥺
۱۰:۳۵
• ای دلبر مو فرفری زیباییات همچون پری !🤍•
i am ferferi
i am ferferi
۱۳:۳۷
من از اینکه موهای فری داشتم همیشه
متنفر بودم ،
اصلأ این موج های ناهموار و حلقه های کج و معوج هیچ جوره توی کتم نمیرفت ،
دلم موی صاف میخواست که پر بکشد توی هوا و دلبری بلد باشد ...
موهای فر را چه به دلبری ، اصلأ پرواز بلد نیستند که بخواهند دلبری کنند...
گاهی از دم اسبی های پر فراز و نشیب موهای فرفری أم کلافه میشدم و حسادت یکجوری می افتاد به جانم که ساعت ها برای صاف کردنشان وقت میگذاشتم اما فایده ای نداشت ، فوق فوقش یک ساعت دوام می آورد و بعد مثل سیم تلفن درهم میپیچید و مثل اولش میشد...
خواهرم اما موهای صاف و پرپشتی داشت ، از آنهایی که وقتی دست رویش میکشیدی حس لمس ابریشم به دستانت هدیه میشد ،
برای همین همیشه دلم میخواست موهایش را ببافم...
لذت بخش بود بافتن موهای مرتب و صاف ...اما موهای خودم...
دلم برای موهای خودم میسوخت ،
با زدن انواع و اقسام نرم کننده ها بازهم نه آنقدر نرم بود که حس لمس ابریشم را داشته باشد نه آنقدر صاف که کسی دلش بخواهد بنشیند و باحوصله و عشق ببافدشان ،
برایم سخت بود فرفری های حجیم زیر مقنعه را جمع و جور کنم و موج های طولانی را از دریای خروشان موهایم بگیرم،
برای همین همیشه دلم میخواست موهایم کوتاه باشد اما از یک جایی به بعد آنقدر بزرگ شده بودم که به بلند بودنشان احتیاج داشته باشم،
فرفری بودنش از همان جا بیشتربه چشم آمدکه بلندی أش به کمرم رسید،
دیگر دوست داشتنشان برایم محال بود...
سخت جمع و جورشان میکردم...
میخواستم مثل خیلی ها از زیر چتری موهایم ، دنیا را ببینم و باد را دوست خود بدانم...
میخواستم اما نمیشد
این فرفری های خشن نمیخواستند چتر باشند و زیباترم کنند!!
اما یک روز
از لا به لای پیچ و تاب موهایم پیدایت شد...
تویی که میگفتی همیشه توی خیالت عاشق یک دختر مو فرفری بودي،
کسی که توی شعرهایت با موی باز قدم بزند و پیچ و تاب موهایش باد را گمراه کند،
دختری شبیه من که با دست مهربانت به موج های خروشان موهایش آرامش ببخشی....
میدانی من حالا موهایم را خیلی دوست دارم
و فکر میکنم چقدر خوشبختم که مرا از موهای فرفری أم شناختی و دوستم داشتي!
دختران مو فرفری
شاعران زیادی
برای خودشان دارند!🦱
•نازنینعابدینپور
i am ferferi
متنفر بودم ،
اصلأ این موج های ناهموار و حلقه های کج و معوج هیچ جوره توی کتم نمیرفت ،
دلم موی صاف میخواست که پر بکشد توی هوا و دلبری بلد باشد ...
موهای فر را چه به دلبری ، اصلأ پرواز بلد نیستند که بخواهند دلبری کنند...
گاهی از دم اسبی های پر فراز و نشیب موهای فرفری أم کلافه میشدم و حسادت یکجوری می افتاد به جانم که ساعت ها برای صاف کردنشان وقت میگذاشتم اما فایده ای نداشت ، فوق فوقش یک ساعت دوام می آورد و بعد مثل سیم تلفن درهم میپیچید و مثل اولش میشد...
خواهرم اما موهای صاف و پرپشتی داشت ، از آنهایی که وقتی دست رویش میکشیدی حس لمس ابریشم به دستانت هدیه میشد ،
برای همین همیشه دلم میخواست موهایش را ببافم...
لذت بخش بود بافتن موهای مرتب و صاف ...اما موهای خودم...
دلم برای موهای خودم میسوخت ،
با زدن انواع و اقسام نرم کننده ها بازهم نه آنقدر نرم بود که حس لمس ابریشم را داشته باشد نه آنقدر صاف که کسی دلش بخواهد بنشیند و باحوصله و عشق ببافدشان ،
برایم سخت بود فرفری های حجیم زیر مقنعه را جمع و جور کنم و موج های طولانی را از دریای خروشان موهایم بگیرم،
برای همین همیشه دلم میخواست موهایم کوتاه باشد اما از یک جایی به بعد آنقدر بزرگ شده بودم که به بلند بودنشان احتیاج داشته باشم،
فرفری بودنش از همان جا بیشتربه چشم آمدکه بلندی أش به کمرم رسید،
دیگر دوست داشتنشان برایم محال بود...
سخت جمع و جورشان میکردم...
میخواستم مثل خیلی ها از زیر چتری موهایم ، دنیا را ببینم و باد را دوست خود بدانم...
میخواستم اما نمیشد
این فرفری های خشن نمیخواستند چتر باشند و زیباترم کنند!!
اما یک روز
از لا به لای پیچ و تاب موهایم پیدایت شد...
تویی که میگفتی همیشه توی خیالت عاشق یک دختر مو فرفری بودي،
کسی که توی شعرهایت با موی باز قدم بزند و پیچ و تاب موهایش باد را گمراه کند،
دختری شبیه من که با دست مهربانت به موج های خروشان موهایش آرامش ببخشی....
میدانی من حالا موهایم را خیلی دوست دارم
و فکر میکنم چقدر خوشبختم که مرا از موهای فرفری أم شناختی و دوستم داشتي!
دختران مو فرفری
شاعران زیادی
برای خودشان دارند!🦱
•نازنینعابدینپور
i am ferferi
۱۵:۰۱
اگه از این داستان قشنگ خوشتون اومد لایک کنید قشنگا🤍
۱۵:۰۲
۲۳ بهمن ۱۴۰۰
۱۲:۰۷
۱۴:۴۵
خوبی موهای فرفری اینه که
همیشه خرابش درسته!🦱 • #فآنیسم
i am ferferi
همیشه خرابش درسته!🦱 • #فآنیسم
i am ferferi
۱۴:۴۶
۲۴ بهمن ۱۴۰۰
• تقدیر چنین بود ، ك من فِرفِري بآشم ^^🥺•
i am ferferi
i am ferferi
۹:۳۰
۹:۳۰
آی اَم فِرفِری
🤍 i am ferferi
اصلا از #قدیم گفتن:
کبوتر با کبوتر فرفری با فرفری! 🦱
i am ferferi
کبوتر با کبوتر فرفری با فرفری! 🦱
i am ferferi
۹:۳۰