انواع تفسیر در مواجهه با وقایع
توضیح و تشریح وقایع با کمک واقعیت‌های دیگر را تفسیر کردن یک واقعه می گوییم.
اگر واقعیت‌هایی که به کمک آنها چیزی تفسیر می شود موجوداتی در عرض هم باشند، تفسیر ما عرضی است.«آب بر اثر آتش گرم می شود یک تفسیر عرضی است».
علاوه بر تفسیر عرضی حوادث، می توان یک تفسیر طولی هم از آنها داشت، یعنی وقتی حادثه ای در عالم اتفاق می افتاد بررسی کنیم این حادثه چه نسبتی با موجودات مراتب بالاتر دارد. «تأویل احادیث یا تعبیر خواب، یعنی ارجاع دادن حوادث به ریشه های اولیه ی آن، تفسیر طولی است».
کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۳۶_۱۳۵
@istade_dar_bad
توضیح و تشریح وقایع با کمک واقعیت‌های دیگر را تفسیر کردن یک واقعه می گوییم.
اگر واقعیت‌هایی که به کمک آنها چیزی تفسیر می شود موجوداتی در عرض هم باشند، تفسیر ما عرضی است.«آب بر اثر آتش گرم می شود یک تفسیر عرضی است».
علاوه بر تفسیر عرضی حوادث، می توان یک تفسیر طولی هم از آنها داشت، یعنی وقتی حادثه ای در عالم اتفاق می افتاد بررسی کنیم این حادثه چه نسبتی با موجودات مراتب بالاتر دارد. «تأویل احادیث یا تعبیر خواب، یعنی ارجاع دادن حوادث به ریشه های اولیه ی آن، تفسیر طولی است».
کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۳۶_۱۳۵@istade_dar_bad
۱۱:۵۲
عدم تداخل تفسیر طولی و عرضی
این دو گونه تفسیر (طولی و عرضی)، نه جایگزین هم می شوند و نه با یکدیگر تداخلی خواهند داشت، یعنی داشتن یا نداشتن هر کدام از این تفسیرها، تاثیر به خصوص و متفاوتی بر زندگی ما خواهد گذاشت.
بنابراین همان گونه که در تفسیر یک حادثه ی ساده مانند گرم شدن دست ممکن است انواع تفسیرهای عرضی را ارائه کرد، (حتی ممکن است این حادثه، تفسیر طبیعی و عرضی دیگری هم داشته باشد که ما هنوز آن را پیدا نکردیم.) در عین حال، ممکن است در تفسیر همین حادثه ی کوچک ، نگاهمان را به مراتب بالاتر هستی (ماوراطبیعت) افکنده و به تفسیر نوینی دست یابیم و این دو نوع تفسیر، هیچ منافاتی با یکدیگر نخواهند داشت.کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۴۰
@istade_dar_bad
این دو گونه تفسیر (طولی و عرضی)، نه جایگزین هم می شوند و نه با یکدیگر تداخلی خواهند داشت، یعنی داشتن یا نداشتن هر کدام از این تفسیرها، تاثیر به خصوص و متفاوتی بر زندگی ما خواهد گذاشت.
بنابراین همان گونه که در تفسیر یک حادثه ی ساده مانند گرم شدن دست ممکن است انواع تفسیرهای عرضی را ارائه کرد، (حتی ممکن است این حادثه، تفسیر طبیعی و عرضی دیگری هم داشته باشد که ما هنوز آن را پیدا نکردیم.) در عین حال، ممکن است در تفسیر همین حادثه ی کوچک ، نگاهمان را به مراتب بالاتر هستی (ماوراطبیعت) افکنده و به تفسیر نوینی دست یابیم و این دو نوع تفسیر، هیچ منافاتی با یکدیگر نخواهند داشت.
کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۴۰@istade_dar_bad
۱۰:۳۱
حضور خدا در زندگی
معمولا اغلب ما دچار این خطا هستیم که تصور می کنیم ما یک زندگی عادی و معمولی برای خودمان داریم که خدا در آن هیچ کاره است. بعد گاهی که قرار است در آن تأثیر بگذارد، یک حوادث عجیب و غریبی در زندگی ما پیدا می شود. این تصور غلط از آنجا ناشی می شود که رابطه ی طولی خودمان با خداوند که رابطه ی یک معلول با علت است، درست نفهمیده ایم. باید بدانیم که اتفاقات ماوراطبیعی، به هیچ وجه به معنای دخالت ناگهانی و بی واسطه ی خدا یا ملائکه در زندگی عادی انسانها نیست! از نظر نسبت دادن به خدا، هیچ فرقی نمی کند که به صورت کاملا معجزه آمیز، عالم کن فیکون بشود یا شما یک لیوان آب بخورید! برای اینکه همه چیز در حیطه ی وجود خداوند است. تکرار می کنم، از نظر نسبت دادن به خداوند، هیچ فرقی نمی کند که اتفاق بسیار عجیبی بیفتد یا اتفاقی بسیار معمولی، هر دو اتفاق به یک نسبت به خداوند وابسته اند و ناشی از اراده و قدرت اوست. پس تصور نکنید که اتفاقات ماوراطبیعی بیش از اتفاقات طبیعی، به وجود خدا نیازمندند یا قدرت خدا در اتفاقات ماوراطبیعی، بیش از اتفاقات طبیعی نمودار است. در متن واقعیت، هیچ تفاوتی از نظر نسبت حوادث با خدا وجود ندارد.کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۳۹_۱۳۸
@istade_dar_bad
معمولا اغلب ما دچار این خطا هستیم که تصور می کنیم ما یک زندگی عادی و معمولی برای خودمان داریم که خدا در آن هیچ کاره است. بعد گاهی که قرار است در آن تأثیر بگذارد، یک حوادث عجیب و غریبی در زندگی ما پیدا می شود. این تصور غلط از آنجا ناشی می شود که رابطه ی طولی خودمان با خداوند که رابطه ی یک معلول با علت است، درست نفهمیده ایم. باید بدانیم که اتفاقات ماوراطبیعی، به هیچ وجه به معنای دخالت ناگهانی و بی واسطه ی خدا یا ملائکه در زندگی عادی انسانها نیست! از نظر نسبت دادن به خدا، هیچ فرقی نمی کند که به صورت کاملا معجزه آمیز، عالم کن فیکون بشود یا شما یک لیوان آب بخورید! برای اینکه همه چیز در حیطه ی وجود خداوند است. تکرار می کنم، از نظر نسبت دادن به خداوند، هیچ فرقی نمی کند که اتفاق بسیار عجیبی بیفتد یا اتفاقی بسیار معمولی، هر دو اتفاق به یک نسبت به خداوند وابسته اند و ناشی از اراده و قدرت اوست. پس تصور نکنید که اتفاقات ماوراطبیعی بیش از اتفاقات طبیعی، به وجود خدا نیازمندند یا قدرت خدا در اتفاقات ماوراطبیعی، بیش از اتفاقات طبیعی نمودار است. در متن واقعیت، هیچ تفاوتی از نظر نسبت حوادث با خدا وجود ندارد.
کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۳۹_۱۳۸@istade_dar_bad
۱۹:۲۹
و کأیّن من نبیّ قاتل معه ربّیّون کثیر فما وهنوا لما أصابهم فی سبیل اللّه و ما ضعفوا و ما استکانوا و اللّه یحبّ الصّابرین. و ما کان قولهم إلاّ أن قالوا ربّنا اغفر لنا ذنوبنا و إسرافنا فی أمرنا و ثبّت أقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین سوره آل عمران:آیات ۱۴۶ و ۱۴۷چه بسیار پیامبرانی بودند که در کنارشان مردان ربانی و الهی می جنگیدند و در برابر مصیبتها هیچ ضعف و سستی به خودشان راه نداده، نشکستند و خدا استقامت پیشگان را دوست دارد. این جماعت تنها سخنشان این بود که پروردگارا گناهان و خطاهای ما را ببخش و ما را ثابت قدم کرده و بر کافران پیروز گردان.
کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۴۵@istade_dar_bad
۱۵:۱۹
جنود الهیمعنای لغوی جنود؛ یعنی لشکر و لشکر یعنی نفرات جنگی، کسانی که در جنگ حضور دارند.کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۴۳
@istade_dar_bad
کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۴۳@istade_dar_bad
۱۴:۱۲
یادآوری نعمت های خدا
عبارت:اذکروا نعمت الله علیکم، عبارت احساس برانگیز و آشنایی است که بارها در قرآن به کار رفته است. معمولا وقتی حال مومنان چنان است که پرداختن به مسائل جنبی و درگیری با مشکلات گوناگون، آنها را از آرمانهای اصلی زندگی شان دور می کند، این جمله به کار می رود. یکی از مشهورترین مواضعی که خداوند با این جمله بندگان مومنش را خطاب کرده، آیه ای است که می فرماید:واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعدا فألف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفره من النار فانقذکم منها کذلک بین الله لکم آیاته لعلکم تهتدون؛( آل عمران، آیه ۱۰۳)همه با هم به ریسمان الهی چنگ زنید و از تفرقه بپرهیزید و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، آن گاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس خداوند دلهای شما را به هم پیوند داد و به نعمت او بود که برادران یکدیگر شدید. و شما بر حفره ای از آتش بودید که خدا نجاتتان داد. چنین است که خداوند آیات خود را بیان می کند شاید هدایت شوید.کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۴۹_۱۴۸
@istade_dar_bad
عبارت:اذکروا نعمت الله علیکم، عبارت احساس برانگیز و آشنایی است که بارها در قرآن به کار رفته است. معمولا وقتی حال مومنان چنان است که پرداختن به مسائل جنبی و درگیری با مشکلات گوناگون، آنها را از آرمانهای اصلی زندگی شان دور می کند، این جمله به کار می رود. یکی از مشهورترین مواضعی که خداوند با این جمله بندگان مومنش را خطاب کرده، آیه ای است که می فرماید:
واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعدا فألف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفره من النار فانقذکم منها کذلک بین الله لکم آیاته لعلکم تهتدون؛( آل عمران، آیه ۱۰۳)همه با هم به ریسمان الهی چنگ زنید و از تفرقه بپرهیزید و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، آن گاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس خداوند دلهای شما را به هم پیوند داد و به نعمت او بود که برادران یکدیگر شدید. و شما بر حفره ای از آتش بودید که خدا نجاتتان داد. چنین است که خداوند آیات خود را بیان می کند شاید هدایت شوید.کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۴۹_۱۴۸@istade_dar_bad
۱۰:۲۵
خدا به آنچه می کنید آگاه است
عبارت کان الله بما تعملون بصیرا؛ خدا به آنچه می کنید، آگاه است، در کنار ذکر نعمت خدا؛ به یاد آوردن لشکر بزرگی که علیه مسلمانان جمع شده بودند و یادآوری نصرت خدا و بادی که فروفرستاد، این احساس بلند را در ما زنده می کند که در جنگها و صلحها، و در سختی‌ها و آسانی ها، خدا از کار ما غافل نیست. خدا همیشه بر ما و بر اعمال ما بصیرت دارد و آنچه که برای ما رخ می دهد، همه برخاسته از بصیرت و حکمت خداوند نسبت به بندگان است. اگر این را فهمیده باشیم، دیگر برای خدا تعیین تکلیف نخواهیم کرد. دیگر با وقوع یا عدم وقوع این اتفاق یا آن اتفاق، ایمانمان دست خوش تحول نخواهد شد.کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۴۷
@istade_dar_bad
عبارت کان الله بما تعملون بصیرا؛ خدا به آنچه می کنید، آگاه است، در کنار ذکر نعمت خدا؛ به یاد آوردن لشکر بزرگی که علیه مسلمانان جمع شده بودند و یادآوری نصرت خدا و بادی که فروفرستاد، این احساس بلند را در ما زنده می کند که در جنگها و صلحها، و در سختی‌ها و آسانی ها، خدا از کار ما غافل نیست. خدا همیشه بر ما و بر اعمال ما بصیرت دارد و آنچه که برای ما رخ می دهد، همه برخاسته از بصیرت و حکمت خداوند نسبت به بندگان است. اگر این را فهمیده باشیم، دیگر برای خدا تعیین تکلیف نخواهیم کرد. دیگر با وقوع یا عدم وقوع این اتفاق یا آن اتفاق، ایمانمان دست خوش تحول نخواهد شد.
کتاب ایستاده در باد، صفحه ۱۴۷@istade_dar_bad
۱۰:۴۶
