- Disguise
۹:۲۲
- Disguise
۹:۲۳
-
۲۰:۲۰
- گاهی اوقات که یکی از چشمت میوفته،برایخودت ناراحتکننده تره،چون انگار حداقل از این یکی دیگه انتظارش رو نداشتی. )
۲۰:۲۹
دزیره کلاری میگفت:درد ها تموم نمیشن،وقتی به دردی عادت میکنی درد بعدی جوری میاد و نابودت میکنه که انگار هیچوقت دردی نداشتی.
۲۰:۳۸
داستان ها تموم میشن؛ ولی مکان ها،آهنگ ها،نگاه ها و عطر ها تا همیشه توی ذهن باقی میمونن. ))
۱۶:۵۰
بازارسال شده از آقای ناگلبهـی
شایدم فقط قراره آهنگهامون و یهمشت خاطره و داستانی که هیچکس حتی قرار نیست به یاد بیاره از ما باقی بمونه، بدون هیچ حرفی، و بدون اینکه هرچی که بوده رو به روی خودمون بیاریم .
۱۶:۵۵
ای کاش فقط برای یکبار هم که شده،داستان رو از دید من ببینی؛تا شاید بفهمی در تمام این مدت چه چیزای مزخرفی رو حس میکردم که تو حتی فکرشم نمیکردی. )
۱۸:۵۲
دِژآووُ
- گاهی اوقات که یکی از چشمت میوفته،برایخودت ناراحتکننده تره،چون انگار حداقل از این یکی دیگه انتظارش رو نداشتی. )
یه جایی خوندم که نوشته بود که؛بعضیا رفتاراشون باعث میشه که دیگه هیچوقتی مثل قبل دوستشون نداشته باشیم،اما ما همیشه دلمون واسه اون موقع که خیلی دوستشون داشتیم عجیب تنگ میشه،به نظرم این بهترین تعریف برای از چشم افتادن یه آدم برامونه. ))
۱۹:۰۸
دِژآووُ
کاش میشد محض استراحت، کمی شما را دوست نداشته نباشم. [از نامه های خوانده نشدهی ضدسلطه به ماهی قرمز]
هنوز آن حلقهی چوبیای که به من دادی را دارم. گاهی میبوسمش. این هم راهیست برای بوسیدنت.[نامهای از ضدسلطه]
۲۱:۱۸
-
۱۸:۰۲
- Desperado
۷:۵۸
- Desperado
۸:۰۹
- Desperado
۱۸:۱۲
دِژآووُ
بیخیال،میگذره.
۱۱:۲۳
نه جانم، روز درد ندارد؛ شب است که میفهمی تا به حال چقدر مُردهای.
۱۷:۵۴
-
۱۱:۳۴
بازارسال شده از آقای ناگلبهـی
آدمایی که روابط انسانی رو سخت نمیکنن واقعا جالبن .
۱۸:۰۷
از اون طرف آدمایی که روابط انسانی رو سخت و پیچیده میکنن واقعا رو اعصابن .
۱۸:۰۸
-
۱۶:۰۴