آقا من یه غلطی کردم ،با بچهی فامیل که اومده بود خونهمون عید دیدنی سر جمع ۱۰ دقیقه مفید بازی کردم، خواهر کوچیکم حسودی میکنه همش، هنوز بعد یه هفته میگه «میخوای اگه دلت براش تنگ میشه پاشو برو خونهی اونا زندگی کن خب» =)))))))@jokism
۱۸:۵۷
چند بارغذا سفارش دادم هربار یه نفر پیک بود، گفتم قضیه چیه هرسری شما میاین؟گفت یه دختره واحدبالای شماست میبینمش لبخند میزنه و دست تکون میده فکرکنم ازم خوشش میاد، گفتم واحد بالایی ما که ده ساله خالیه داداش، بیچاره گرخید دررفت،مریم خانوم همسایه بالایی منو ببخش، حوصلهم سررفته بود
@jokism
@jokism
۱۸:۵۷
۱۸:۵۷
هرمز خاک نداره، یزد آب نداره.خب از یزد خاک ببرین هرمز خالی کنین، از هرمز هم آب ببرین یزد خالی کنین دیگه. اینم من باید بهتون بگم؟ من نباشم این مملکت بفنا میره.
@jokism
@jokism
۱۴:۰۷
رو پلکم سایه شایندار زدم. شوهرم میگه: عزیزم اینا چه باحاله. رو خودت جلوههای ویژه نصب کردی؟ :))))
@jokism
@jokism
۱۴:۰۷
۱۴:۰۷
یه بچههه رو الان ویزیت کردم، گفتم چند سالته، گفت من باید میرفتم تو شیش سال ولی برام تولد اشتباهی گرفتن پنج ساله موندم 



@jokism
@jokism
۱۴:۰۷
پارسال میخواستم یه همکار دندانپزشک بیاریم. آگهی کردم. یه نفر پیام داد که تجربی هستم کار زیبایی انجام میدم و الان تو یه کلینیک هم کار میکنم.گفتم ینی چی؟ چطور میذارن کار کنید؟ ینی کسی چیزی نمیگه بهتون؟گفت آقا فامیلیم تجربی هست.
هیچی دیگه. در افق محو شدم.

@jokism
هیچی دیگه. در افق محو شدم.
۱۴:۰۸
این چند روز تعطیلات رو دیدین چقدر سریع رد شد، انگار تو دو روز گذشت.از امروز افتادیم تو دورهی چهارسالهی فروردین از 16 تا 31 ام
@jokism
۱۴:۱۱
موضوع برنامه رادیو رانندگی توی بارونه.خانومه پیامک زده که من مادر دوتا دانش آموز سمپادی هستم و باید مواظب رانندگیم باشم تا بلایی سر نخبههای مملکت نیاد

@jokism
@jokism
۹:۵۵
از حواس پرتیم بگم که امروز صبح پاشدم برم سرکار، وسط راه بودم که متوجه شدم یچیزی تو دستمه و اذیتم میکنه، دیدم بله پاشنه کش کفش رو هم باخودم اوردم:)))
@jokism
@jokism
۹:۵۵
من داشتم ناهار میپختم یهو دیدم دختر عمه بچه رو مبل خوابش برده، انقدر ترسیدم که اول هی تکونش دادم بیدارش کردم گفت خوابم میاد بذار بخوابم، بعد ده دقیقه دست زدم به پیشونیش ببینم تب نداره، بعد ده دقیقه نبضش رو چک کردم، هی نفس کشیدنش رو چک کردم، انقدر ترسیده بودم که آخر سر زنگ زدیم به باباش گفتیم اینجوری شده به خدا من خیلی مراقبش بودم، گفت خب خوابیده دیگه بعد از ظهره بچه خوابیده. و اونجا من فهمیدم بعضی بچه ها ظهرا خودشون دراز می کشن و میخوابن، چیزی که من تو این نزدیک هفت سال مادری حتی یک بار هم ندیده بودم
@jokism
@jokism
۹:۵۶
من یه دوست زشت داشتم، واقعا زشتابعد همیشه به شوخی میگفت میخوام یه زن خیلی خوشگل بگیرم بچه هام شبیه مامانشون بشن ایح ایح ایحاند گس وااااااات؟
امروز تو استوری یه دوست مشترک بچه ش رو دیدمببین، خودشه در سایز کوچک:))))))))))))))))))
@jokism
@jokism
۹:۵۶
من خونه مونو خیلی دوست دارم و به نظرم قشنگه، چون همه چیشو خودم انتخاب کردم موقع ساختش.یه پیجی دنبال میکردم تو اینستا مربوط به طراحی داخلی، یه روز یه عالمه متریال گذاشت گفت: اینا خیلی زشتن، بعد همه ش همونایی بود که تو خونه ما به کار رفته

آنفالوش کردم

@jokism
@jokism
۹:۵۶
۹:۵۶
۱۴:۲۰
دخترخالههام کوچیک بودن، حرف عروسی که میشد میگفتم من بچه دعوت نمیکنما! بههم میریزن مجلس رو، بعد ناراحت میشدنانقد دیر ازدواج کردم که دو سال پیش عروسی یکیشون بود!
@jokism
@jokism
۱۴:۲۰
یه ریشتراش از یه فروشگاه گمنام با ۱۲۰ تا فالوور تو بانه خریدم ۴۰۰ زیر قیمت دیجیکالا، عالی و سروقت و مناسب فرستادن اومد کیفیت کار هم عالی بوددرود بر کالای قاچاقبژی کورد و کوردستان
@jokisk
@jokisk
۱۴:۲۰
امروز تولد مدیرعامل بود. خانمش کیک و گل و بادکنک آورد تا سورپرایزش کنه. من چون از سر و وضعم خجالت میکشیدم داوطلب شدم که فیلمبرداری کنم. کیفیت دوربین گوشیم هم عالیه. بعدش همه گفتند مثل فیلمبردارهای حرفهای بودم. اما الان که ازم خواستند فیلمها رو بفرستم دیدم هیچی ضبط نشده.@jokism
۱۴:۲۰
دوران ابتدایی یه رفیق داشتم باباش هر روز کتکش میزد، یبار آوردمش خونمون یکم از اون فضا دور باشه، پاش رفت رو کنترل تلویزیون شکستش بابام جفتمونو زد.
@jokism
@jokism
۱۴:۲۱