روی بسته های خوراکی، جای اینکه بنویسن "از اینجا باز شود
باید بنویسن "اگه تونستی از اینجا باز کن"
@joookland
باید بنویسن "اگه تونستی از اینجا باز کن"
@joookland
۷:۴۲
تواین باشگاه های بدنسازی نامردا یه ایینه هایی گذاشتن که خودتو توش میبینی مثل رونی کلمنی
ولی تو ایینه خونه مثل خود کلمنی
پسندیادت نره
@joookland
ولی تو ایینه خونه مثل خود کلمنی
پسندیادت نره
@joookland
۷:۴۴
كلاس هشتم بودم از منو دوستم برگه تقلب گرفتن زنگ زدن به اوليامون اون بدبخت تا يه هفته تنبيه شد حق نداشت از خونه بياد بيرون
من بابام گفت خاك تو سرت يه تقلب كردن هم بلد نيستى بشين بهت ياد بدم
@joookland
من بابام گفت خاك تو سرت يه تقلب كردن هم بلد نيستى بشين بهت ياد بدم
@joookland
۱۰:۵۳
هیچوقت کسی رو پس نزن که
دوسـتـت دارهͺمـراقـبتـه,و نـگرانـتـه!
چون یک روز بیدار میشی و میبینی
ماه رو از دست دادی وقتی که داشتی
ستاره ها رو میشمردی..
پسندیادت نره
@joookland
دوسـتـت دارهͺمـراقـبتـه,و نـگرانـتـه!
چون یک روز بیدار میشی و میبینی
ماه رو از دست دادی وقتی که داشتی
ستاره ها رو میشمردی..
پسندیادت نره
@joookland
۱۰:۵۶
سلام خدمت دوستان گلمعزیزان اگه کسی می تونه ممبر برای کانال بیاره و داستان یا جوک داره بیاد پی وی من:@alireza100
۱۱:۰۲
یه پیرمرد همسایه مونه تو این سرما و یخبندون یه شیلنگ دستش گرفته کوچه رو آب پاشی میکنه!!
این دقیقا از هموناییه که تو گرمای تابستون سه تا سه تا چایی لب سوز میخورن
پسندیادت نره
@joookland
این دقیقا از هموناییه که تو گرمای تابستون سه تا سه تا چایی لب سوز میخورن
پسندیادت نره
@joookland
۱۱:۰۵
به دوستم گفتم "اون موقعی که تو هواپیما نشستی و داری وطنتو، خاکتو، خاطراتتو میذاری و میری، اولین کاری که میکنی چیه؟"
گفت:"فیلترشکنامو پاک میکنم از گوشیم"
@joookland
گفت:"فیلترشکنامو پاک میکنم از گوشیم"
@joookland
۱۸:۵۵
پرتاب پاره آجر
موضوع داستان: پندآموز
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت.ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان ، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد.
مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.
پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.
پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند.
هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم ، کسی توجه نکرد.
برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم.
برای اینکه شما را متوقف کنم ، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم "
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت.
برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد.
نتیجه داستان: در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما ، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!
خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.
_پسندیادت نره
@joookland
موضوع داستان: پندآموز
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت.ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان ، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد.
مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.
پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.
پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند.
هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم ، کسی توجه نکرد.
برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم.
برای اینکه شما را متوقف کنم ، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم "
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت.
برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد.
نتیجه داستان: در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما ، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!
خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.
_پسندیادت نره
@joookland
۱۸:۵۹
دوسش داری؟دوست نداره؟!!نمی تونی از دلش در بیاری؟نمیدونی چی بهش بگی؟بیا تو این کانال جمله ای که دوست داری رو انتخاب کن
@jomlenaab
@jomlenaab
۱۹:۰۲
️ ورزشکاران ایرانی در جمع برترین های آسیا
«علیرضا بیرانوند» در بین سه نامزد مرد سال فوتبال قاره کهن
«سردار آزمون» مهاجم تیم زنیت روسیه نامزد بهترین لژیونر آسیا
«مهدی جاوید» ملی پوش فوتسال نامزد عنوان بهترین بازیکن سال
«کتایون خسرویار» نامزد بهترین سرمربی سال فوتبال آسیا
مراسم برترینهای سال فوتبال آسیا ساعت 14:30 امروز (به وقت ایران) در هنگکنگ برگزار میشود.
@joookland
«علیرضا بیرانوند» در بین سه نامزد مرد سال فوتبال قاره کهن
«سردار آزمون» مهاجم تیم زنیت روسیه نامزد بهترین لژیونر آسیا
«مهدی جاوید» ملی پوش فوتسال نامزد عنوان بهترین بازیکن سال
«کتایون خسرویار» نامزد بهترین سرمربی سال فوتبال آسیا
مراسم برترینهای سال فوتبال آسیا ساعت 14:30 امروز (به وقت ایران) در هنگکنگ برگزار میشود.
@joookland
۱۰:۴۹
اگه خواستی یکی همیشه دوستت داشته باشه، تنهات نذاره، تا آخر عمر بهت وفادار بمونه، بیشتر از همه مواظبت باشه، از سرکار که میری خونه همش دورت بگرده،
سگ بخر!از این سگ پاکوتاه خوشگلا هست! از اونا بخر.
توجه : متن بالا فقط یک شوخی بوددر دین اسلام سگ نجس هست (حتی اگر از غذای خودت بهش بدی و هر ساعت هم ببریش حمام) و جاش نهایتا پشت درب خونه هست نه توی رختخواب و آشپزخونه و روی مبل و ...
هرکی موافقه پسند کنه اگه اعتقاد داره...
@joookland
@joookland
سگ بخر!از این سگ پاکوتاه خوشگلا هست! از اونا بخر.
توجه : متن بالا فقط یک شوخی بوددر دین اسلام سگ نجس هست (حتی اگر از غذای خودت بهش بدی و هر ساعت هم ببریش حمام) و جاش نهایتا پشت درب خونه هست نه توی رختخواب و آشپزخونه و روی مبل و ...
هرکی موافقه پسند کنه اگه اعتقاد داره...
@joookland
@joookland
۱۰:۵۳
سلام خدمت دوستان گلمعزیزان اگه کسی می تونه ممبر برای کانال بیاره و داستان یا جوک داره بیاد پی وی من:@alireza100
۱۱:۰۱
مگه تو حموم لخت نمیشن؟
داشتم تو حمام فین کاشان لخت میشدم که مامور گرفتمحالا خوب شد بابام رو ندیدن که تو اتاق بغلی داشت خودشو لیف و کیسه میکشید
@joookland
داشتم تو حمام فین کاشان لخت میشدم که مامور گرفتمحالا خوب شد بابام رو ندیدن که تو اتاق بغلی داشت خودشو لیف و کیسه میکشید
@joookland
۱۹:۵۸
ﺩﻭﺑﻠﻪ ﭘﺎﺭﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ..ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮﺩﺍﺩ ﺯﺩ ... ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ 206...
ﺁﺏ ﺩﻫﻨﻤﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﻡ ... ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩﻭﺍﻧﺘﯿﻪ ...ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﻣﺸﻬﺪ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ؟!
ﻣﻠﺖ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺑﺨﺪﺍ
@joookland
ﺁﺏ ﺩﻫﻨﻤﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﻡ ... ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩﻭﺍﻧﺘﯿﻪ ...ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﻣﺸﻬﺪ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ؟!
ﻣﻠﺖ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺑﺨﺪﺍ
@joookland
۲۰:۰۴
ابزارهای زندگی
موضوع اخلاقی
روزی هیزم شکنی در یک شرکت چوب بری دنبال کار می گشت و نهایتا" توانست برای خودش کاری پیدا کند. حقوق و مزایا و شرایط کار بسیار خوب بود، به همین خاطر هیزم شکن تصمیم گرفت نهایت سعی خودش را برای خدمت به شرکت به کار گیرد. رئیسش به او یک تبر داد و او را به سمت محلی که باید در آن مشغول می شد راهنمایی کرد. روز اول هیزم شکن 18 درخت را قطع کرد. رئیس او را تشویق کرد و گفت همین طور به کارش ادامه دهد. تشویق رئیس انگیزه بیشتری در هیزم شکن ایجاد کرد و تصمیم گرفت روز بعد بیشتر تلاش کند اما تنها توانست 15 درخت را قطع کند. روز سوم از آن هم بیشتر تلاش کرد ولی فقط 10 درخت را قطع کرد. هر روز که می گذشت تعــداد درخت هایی که قطع می کرد کمتر و کمتر می شد. پیش خودش فکر کرد احتمالا" بنیه اش کم شده است. پیش رئیس رفت و پس از معذرت خواهی گفت که خودش هم از این جریان سر در نمی آورد.
رئیس پرسید: آخرین باری که تبرت را تیز کردی کی بود؟
" هیزم شکن گفت:" تیز کردن؟ من فرصتـی برای تیز کردن تبرم نداشتم تمام وقتم را صرف قطع کردن درختان می کردم!
چقدر به فکر تیز کردن تبرمون هستیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
_پسندیادت نره
@joookland
موضوع اخلاقی
روزی هیزم شکنی در یک شرکت چوب بری دنبال کار می گشت و نهایتا" توانست برای خودش کاری پیدا کند. حقوق و مزایا و شرایط کار بسیار خوب بود، به همین خاطر هیزم شکن تصمیم گرفت نهایت سعی خودش را برای خدمت به شرکت به کار گیرد. رئیسش به او یک تبر داد و او را به سمت محلی که باید در آن مشغول می شد راهنمایی کرد. روز اول هیزم شکن 18 درخت را قطع کرد. رئیس او را تشویق کرد و گفت همین طور به کارش ادامه دهد. تشویق رئیس انگیزه بیشتری در هیزم شکن ایجاد کرد و تصمیم گرفت روز بعد بیشتر تلاش کند اما تنها توانست 15 درخت را قطع کند. روز سوم از آن هم بیشتر تلاش کرد ولی فقط 10 درخت را قطع کرد. هر روز که می گذشت تعــداد درخت هایی که قطع می کرد کمتر و کمتر می شد. پیش خودش فکر کرد احتمالا" بنیه اش کم شده است. پیش رئیس رفت و پس از معذرت خواهی گفت که خودش هم از این جریان سر در نمی آورد.
رئیس پرسید: آخرین باری که تبرت را تیز کردی کی بود؟
" هیزم شکن گفت:" تیز کردن؟ من فرصتـی برای تیز کردن تبرم نداشتم تمام وقتم را صرف قطع کردن درختان می کردم!
چقدر به فکر تیز کردن تبرمون هستیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
_پسندیادت نره
@joookland
۲۰:۰۴
معلم یه نگاهی به من کرد و گفت : چرا درس نخوندی ؟از خجالت سرمو انداختم پایینبعد چوبی رو که توی دستش بود داد به من و گفت : منو بزنگفتم : چی ؟!گفت : بزن ، حتما من درست درس ندادم که شما خوب یاد نگرفتی
منم دیدم حرفش منطقیه !به همین برکت اینقدر زدمش اینقدر زدمش ، که اگه ناظم نیومده بود کشته بودمش !! من روی نوع آموزش خیلی حساسم...
@joookland
منم دیدم حرفش منطقیه !به همین برکت اینقدر زدمش اینقدر زدمش ، که اگه ناظم نیومده بود کشته بودمش !! من روی نوع آموزش خیلی حساسم...
@joookland
۲۰:۰۸
معلم یه نگاهی به من کرد و گفت : چرا درس نخوندی ؟از خجالت سرمو انداختم پایینبعد چوبی رو که توی دستش بود داد به من و گفت : منو بزنگفتم : چی ؟!گفت : بزن ، حتما من درست درس ندادم که شما خوب یاد نگرفتی
منم دیدم حرفش منطقیه !به همین برکت اینقدر زدمش اینقدر زدمش ، که اگه ناظم نیومده بود کشته بودمش !! من روی نوع آموزش خیلی حساسم...
@joookland
منم دیدم حرفش منطقیه !به همین برکت اینقدر زدمش اینقدر زدمش ، که اگه ناظم نیومده بود کشته بودمش !! من روی نوع آموزش خیلی حساسم...
@joookland
۹:۳۹
۱۲:۴۰
این دیگه آخرشه
حیفنون باباش میمیره داشت گریه میکرد،تلفنش زنگ میخوره ،جواب که میده یهو گریه هاش بیشتر میشن...میگن کی بود جریان چیه!؟؟میگه پشت سر هم داریم بد میاریم! خواهرم بود...اونم باباش مرده...
@joookland
حیفنون باباش میمیره داشت گریه میکرد،تلفنش زنگ میخوره ،جواب که میده یهو گریه هاش بیشتر میشن...میگن کی بود جریان چیه!؟؟میگه پشت سر هم داریم بد میاریم! خواهرم بود...اونم باباش مرده...
@joookland
۱۲:۴۲
تو جاده پلیس جلویه ماشین و میگیره میگه: شما از صبح تا حالا اولین نفری هستی کهکمربندتو بستی..80 هزار تومان جایزه بهتون تعلق میگیرهمیخوای باهاش چیکارکنی؟؟؟!!
مرد میگه: باهاش میرم گواهینامه میگیرم!زنش میگه: نه ...جناب سروان شوهرم هر وقت شیشه میکشه پرت و بلا زیادمیگه...!!بچه ازعقب میگه: چی شد!؟ دستگیرمون کردن؛ من که گفتم ماشین دزدی کار خوبی نیست...؟؟!یه صدا ازصندوق عقب میگه: چی شد...از مرز رد شدیم؟؟!!
@joookland
مرد میگه: باهاش میرم گواهینامه میگیرم!زنش میگه: نه ...جناب سروان شوهرم هر وقت شیشه میکشه پرت و بلا زیادمیگه...!!بچه ازعقب میگه: چی شد!؟ دستگیرمون کردن؛ من که گفتم ماشین دزدی کار خوبی نیست...؟؟!یه صدا ازصندوق عقب میگه: چی شد...از مرز رد شدیم؟؟!!
@joookland
۱۲:۴۵