۱۰ اسفند ۱۴۰۲
۱۷:۵۳
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
۱۵:۰۶
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
۱۶:۳۸
۵ فروردین
۱۷:۲۵
۷ فروردین
۵:۵۳
۱۵ فروردین
۸:۴۵
۱۶ فروردین
۱۶:۵۷
۱ اردیبهشت
ولیفقیه جامع الشرایط، مسیر فیض اهلبیتعلیهم السلام
این سؤال پیش میآید که هنگام عدم دسترسی به امام معصوم، از چه کسی باید اطاعت کنیم؟ یا در زمان حضور امام معصوم هنگامی که شیعیان به علت زندانی بودن امام، در تبعید بودن امام، دوری راه و ... به امام دسترسی نداشتند چه وظیفهای داشتند؟ در چنین شرایطی اهلبیت علیهمالسلام فرمودهاند: باید از فقیه واجدشرایط اطاعت کنید و امر او مثل امر ما، اطاعت از او مثل اطاعت از ما و ردّ بر او مثل رد بر ماست. تنها به اینجا هم ختم نمیشود بلکه میفرمایند: «وهو على حد الشرک بالله؛ مخالفت کردن و رد کردن ولیفقیه واجدشرایط مثل شرک به خداست.» چراکه ولیفقیه واجد شرایط هم چیزی برای خود نمیخواهد، بلکه افتخارش این است که آنچه را امام زمان دوست دارد به مردم بگوید. ممکن است گفته شود: «از کجا خواسته امام را میفهمد؟» پاسخ آن این است که فهم خواسته امام منابعی دارد و آن قرآن، سنت و سیره اهلبیت علیهمالسلام و ... است و گاهی هم ممکن است الهاماتی به او شود. او به دنبال خواسته امام زمان است و مردم هم میتوانند این ادعا را تجربه کنند و ببینند آیا او چیزی برای خود میخواهد یا نه؟ بررسی کنند ببینند چهقدر املاک به نام خود ثبت کرده و چه ویژگیهایی برای وابستگانش قائل شده است؟ اگر دیدند که واقعا رفتار و منش او به گونهای است که برای خود چیزی نمیخواهد و واقعا خادم اهلبیت علیهمالسلام است و افتخارش این است که کاری کند که امام زمان عجلاللهتعالیفرجه دوست دارد وظیفه دارند که از او اطاعت کنند.
مصباح یزدی، ۲اذر ۹۰ جلسات راه رویش
@jooree
این سؤال پیش میآید که هنگام عدم دسترسی به امام معصوم، از چه کسی باید اطاعت کنیم؟ یا در زمان حضور امام معصوم هنگامی که شیعیان به علت زندانی بودن امام، در تبعید بودن امام، دوری راه و ... به امام دسترسی نداشتند چه وظیفهای داشتند؟ در چنین شرایطی اهلبیت علیهمالسلام فرمودهاند: باید از فقیه واجدشرایط اطاعت کنید و امر او مثل امر ما، اطاعت از او مثل اطاعت از ما و ردّ بر او مثل رد بر ماست. تنها به اینجا هم ختم نمیشود بلکه میفرمایند: «وهو على حد الشرک بالله؛ مخالفت کردن و رد کردن ولیفقیه واجدشرایط مثل شرک به خداست.» چراکه ولیفقیه واجد شرایط هم چیزی برای خود نمیخواهد، بلکه افتخارش این است که آنچه را امام زمان دوست دارد به مردم بگوید. ممکن است گفته شود: «از کجا خواسته امام را میفهمد؟» پاسخ آن این است که فهم خواسته امام منابعی دارد و آن قرآن، سنت و سیره اهلبیت علیهمالسلام و ... است و گاهی هم ممکن است الهاماتی به او شود. او به دنبال خواسته امام زمان است و مردم هم میتوانند این ادعا را تجربه کنند و ببینند آیا او چیزی برای خود میخواهد یا نه؟ بررسی کنند ببینند چهقدر املاک به نام خود ثبت کرده و چه ویژگیهایی برای وابستگانش قائل شده است؟ اگر دیدند که واقعا رفتار و منش او به گونهای است که برای خود چیزی نمیخواهد و واقعا خادم اهلبیت علیهمالسلام است و افتخارش این است که کاری کند که امام زمان عجلاللهتعالیفرجه دوست دارد وظیفه دارند که از او اطاعت کنند.
مصباح یزدی، ۲اذر ۹۰ جلسات راه رویش
@jooree
۱۳:۴۹
۷ اردیبهشت
جرعه
جرعه برگزار میکند: دهه معرفتی تدبر در قرآن کریم با موضوع عصر جدید عالم جذاب تدبر و تاملی در مفاد سوره مبارکه والعصر با تطبیق بر عصر انقلاب اسلامی مدرس: دکتر سکینه اکبری مدرس حوزه و دانشگاه دکترای تخصصی فلسفه تعلیم و تربیت زمان: ۱۴ تا ۲۲ فروردین به صورت مجازی همزمان با دهه پایانی ماه مبارک رمضان همراه با مسابقه و جوایز توضیحات: توی این ده شب قراره درمورد سوره عصر تدبر و بحث کنیم با استادی که مطالعات تخصصی قرآنی دارند. چقدر عالی میشه که توی ماه مبارک تلاوت قرآن همراه با فهم عمیق قرآن باشه. پس این فرصت تدبر جمعی رو از دست ندید و همین الان برای ثبت نام به @Jooree_admin اسم و رشته و شمارتون رو ارسال کنید. https://eitaa.com/jooree
https://survey.porsline.ir/s/IGf4VyjV
لینک آزمون کلاس تدبر در قرآن سوره والعصر۵سوال به صورت تشریحی مدت آزمون: ۵۰دقیقه
لینک آزمون به مدت ۲۴ساعت باز است و فقط یکبار امکان شرکت خواهید داشت.
لینک آزمون کلاس تدبر در قرآن سوره والعصر۵سوال به صورت تشریحی مدت آزمون: ۵۰دقیقه
لینک آزمون به مدت ۲۴ساعت باز است و فقط یکبار امکان شرکت خواهید داشت.
۷:۰۷
۸ اردیبهشت
۱۸:۲۷
۱۴ اردیبهشت
۱۳:۵۴
۱۸ اردیبهشت
امر به معروف و نهی از منکر از منظر رهبر حکیم انقلابجوانان در محیط خودشان، امر به معروف و نهی از منکر کنند. چرا این واجب - امر به معروف، امر به کارهای خوب - در جامعهی اسلامی هنوز اقامه نشده است؟ نگویید به من چه؛ او هم نمیتواند بگوید به تو چه؛ اگر هم گفت، شما اعتنا نکنید. بعضی خیال میکنند تا منکری دیده شد، باید با مشت به سراغش بروند! نه، ما سلاحی داریم که از مشت کارگرتر است. آن چیست؟ سلاح زبان. زبان از مشت خیلی کارگرتر و نافذتر و مؤثرتر است؛ مشت کاری نمیکند.
بعضی جوانان به ما نامه مینویسند که اجازه بدهید ما با این تظاهرات منکراتی، مقابله و مبارزه کنیم. خیلی خوب، مقابله بکنید؛ اما چهطور؟ بریزید، طرف مقابل را تکه پاره کنید؟! نه، این نیست. حرف بزنید، بگویید؛ یک کلمه بیشتر هم نمیخواهد؛ لازم نیست یک سخنرانی بکنید. کسی که میبینید خلافی را مرتکب میشود - دروغ، غیبت، تهمت، کینورزی نسبت به برادر مؤمن، بیاعتنایی به محرّمات دین، بیاعتنایی به مقدسات، اهانت به پذیرفتههای ایمانی مردم، پوشش نامناسب، حرکت زشت - یک کلمهی آسان بیشتر نمیخواهد؛ بگویید این کار شما خلاف است، نکنید؛ لازم هم نیست که با خشم همراه باشد. شما بگویید، دیگران هم بگویند، گناه در جامعه خواهد خشکید.
بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان، ۱۳۷۰
کانال جرعه در بله:https://ble.ir/jooree
کانال جرعه در ایتا:
https://eitaa.com/jooree
بعضی جوانان به ما نامه مینویسند که اجازه بدهید ما با این تظاهرات منکراتی، مقابله و مبارزه کنیم. خیلی خوب، مقابله بکنید؛ اما چهطور؟ بریزید، طرف مقابل را تکه پاره کنید؟! نه، این نیست. حرف بزنید، بگویید؛ یک کلمه بیشتر هم نمیخواهد؛ لازم نیست یک سخنرانی بکنید. کسی که میبینید خلافی را مرتکب میشود - دروغ، غیبت، تهمت، کینورزی نسبت به برادر مؤمن، بیاعتنایی به محرّمات دین، بیاعتنایی به مقدسات، اهانت به پذیرفتههای ایمانی مردم، پوشش نامناسب، حرکت زشت - یک کلمهی آسان بیشتر نمیخواهد؛ بگویید این کار شما خلاف است، نکنید؛ لازم هم نیست که با خشم همراه باشد. شما بگویید، دیگران هم بگویند، گناه در جامعه خواهد خشکید.
بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان، ۱۳۷۰
کانال جرعه در بله:https://ble.ir/jooree
کانال جرعه در ایتا:
https://eitaa.com/jooree
۱۶:۰۶
۲۰ اردیبهشت
۱۳:۴۹
۲۱ اردیبهشت
درسنامه جلسه کتابخوانی و جمعخوانی انسان ۲۵۰ ساله
۱۹:۰۱
جلسه اول جمعخوانی کتاب انسان ۲۵۰ ساله:
"صبر کن سید ! "
تحمل شکنجه های خودش راحت تر بود تا شنیدن صدای ناله های سید عباس . هنوز ، گاهی از زخم تازیانه بر کف پایش ،خون می آمد و نمیتوانست عادی راه برود ، اما از روزی که شکنجه ی سید عباس شروع شد ، این درد ها را فراموش کرد . هم زمان با او ، ده نفر از شاگردانش را هم زندانی کرده بودند . او در سلول ۱۴ بود و سید عباس ، در سلول ۱۵ . فهمیده بودند که با اعتراف گرفتن از سید عباس به نفرات اصلی چام و توضیح اعلامیه های حضرت امام میرسد ؛ و همین بود که او را وحشیانه می زدند تا لب باز کند ؛ که نمیکرد . روز دوم ، سوم شکنجه بود که صدای ناله و آه سید عباس ، قلب استادش را ریش ریش میکرد . نمی توانست با او سخن بگوید ، چون ارتباطشان لو میرفت ، و مشکل پیچیده تر میشد . همین طور که سید عباس ناله کنان به سلول نزدیک می شد ، شروع کرد قرآن خواندن ؛ آیاتی که قلبش را آرام ، صبرش را مستحکم ، و عزم و اراده اش را راسخ تر کند . دو ساعت بعد دوباره آمدند و سید را بردند برای شکنجه .و دفعه سوم ، شب ، قبل از خواب . دیگر توانی برای سید عباس نمانده بود و نگهبانان او را تا سلول می کشاندند . استاد ، قرآن میخواند و اشک می ریخت و در میان آیات ، به همان لحن ، جملاتی به زبان عربی میگفت : "صبر کن سید صبر کن برادر عزیزم . برای خدا صبر کن که اینها رفتی هستند و ما پیروز خواهیم شد ... " این صوت قرآن ، مانند آبی بود بر آتش درد بی حساب شکنجه ، و شاگرد ، هر دفعه سعی می کرد ، راهش را بیشتر طول دهد ، تا بیشتر بشنود ، ساواکی ها کم کم مشکوک شدند و سلول سید عباس را تغییر دادند . تنها منبع انرژی و صبرش قطع شد . یک روز ، ساعتی پس از شکنجه که زخمی و بی توان به سلول برگشته بود ، نگهبان را برای رفتن به دستشویی صدا زد . پایش را شکسته بودند نمی توانست راه برود ، نشست روی زمین و به زحمت خودش را کشید به سمت دستشویی ، در بین راه از درد فریاد زد تا استاد متوجه شود . استاد هم شروع کردند به تلاوت ، آیاتی که بار ها سر درس از استاد شنیده بود و مبانی مبارزاتشان بود ، حالا در این شرایط ، با این صوت و لحن دلنشین ، دردش را آرام می کرد . از دستشویی که آمد ، به نگهبان گفت که میخواهد تیمم کند و نیاز به خاک پاک دارد ، و اشاره کرد به خاک های جلوی در سلول ۱۴ ، نگهبان ساده هم پذیرفت ، سید عباس همان طور نشسته و کشان کشان خودش را رساند جلوی در ؛ شروع کرد با استادش ؛ سید علی آقای خامنه ای درد دل کردن : " یا سیدی ! السلام علیک و رحمه الله و برکاته .. اَنت لا تَعرف ما یُجلّ بی من العذاب ... " آقای من ! نمی دانید چه می کشم ؛ نمی دانید چطور من را می زنند . آقا می ترسم تحملم تمام شود ! ... آقا ! اگر من زیر دست این وحشی ها بمیرم ، شهید خواهم بود ؟! سید علی سعی کرد هق هق گریه هایش را ساکت کند تا نگهبان شک نکند . و با همان لحن دعا جواب داد : 《اِصبِر ایُها السید الجلیل ، اِصبِر ... 》کمی دیگر صبر کن سید عزیزم ، تا این نامرد ها از تو نا امید شوند . خداوند حتماً تو را نجات می دهد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ- روحانے مبارز ، سید عباس موسوی قوچانی ، از شاگردان آیت اللّه خامنه ای ، در دوران جنگ تحمیلی و در عملیات آزاد سازی خرمشهر ، در سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید .
#انسان_دویست_و_پنجاه_ساله #حلقه_دوم
کانال جرعه در بله:https://ble.ir/jooree
کانال جرعه در ایتا:
https://eitaa.com/jooree
"صبر کن سید ! "
تحمل شکنجه های خودش راحت تر بود تا شنیدن صدای ناله های سید عباس . هنوز ، گاهی از زخم تازیانه بر کف پایش ،خون می آمد و نمیتوانست عادی راه برود ، اما از روزی که شکنجه ی سید عباس شروع شد ، این درد ها را فراموش کرد . هم زمان با او ، ده نفر از شاگردانش را هم زندانی کرده بودند . او در سلول ۱۴ بود و سید عباس ، در سلول ۱۵ . فهمیده بودند که با اعتراف گرفتن از سید عباس به نفرات اصلی چام و توضیح اعلامیه های حضرت امام میرسد ؛ و همین بود که او را وحشیانه می زدند تا لب باز کند ؛ که نمیکرد . روز دوم ، سوم شکنجه بود که صدای ناله و آه سید عباس ، قلب استادش را ریش ریش میکرد . نمی توانست با او سخن بگوید ، چون ارتباطشان لو میرفت ، و مشکل پیچیده تر میشد . همین طور که سید عباس ناله کنان به سلول نزدیک می شد ، شروع کرد قرآن خواندن ؛ آیاتی که قلبش را آرام ، صبرش را مستحکم ، و عزم و اراده اش را راسخ تر کند . دو ساعت بعد دوباره آمدند و سید را بردند برای شکنجه .و دفعه سوم ، شب ، قبل از خواب . دیگر توانی برای سید عباس نمانده بود و نگهبانان او را تا سلول می کشاندند . استاد ، قرآن میخواند و اشک می ریخت و در میان آیات ، به همان لحن ، جملاتی به زبان عربی میگفت : "صبر کن سید صبر کن برادر عزیزم . برای خدا صبر کن که اینها رفتی هستند و ما پیروز خواهیم شد ... " این صوت قرآن ، مانند آبی بود بر آتش درد بی حساب شکنجه ، و شاگرد ، هر دفعه سعی می کرد ، راهش را بیشتر طول دهد ، تا بیشتر بشنود ، ساواکی ها کم کم مشکوک شدند و سلول سید عباس را تغییر دادند . تنها منبع انرژی و صبرش قطع شد . یک روز ، ساعتی پس از شکنجه که زخمی و بی توان به سلول برگشته بود ، نگهبان را برای رفتن به دستشویی صدا زد . پایش را شکسته بودند نمی توانست راه برود ، نشست روی زمین و به زحمت خودش را کشید به سمت دستشویی ، در بین راه از درد فریاد زد تا استاد متوجه شود . استاد هم شروع کردند به تلاوت ، آیاتی که بار ها سر درس از استاد شنیده بود و مبانی مبارزاتشان بود ، حالا در این شرایط ، با این صوت و لحن دلنشین ، دردش را آرام می کرد . از دستشویی که آمد ، به نگهبان گفت که میخواهد تیمم کند و نیاز به خاک پاک دارد ، و اشاره کرد به خاک های جلوی در سلول ۱۴ ، نگهبان ساده هم پذیرفت ، سید عباس همان طور نشسته و کشان کشان خودش را رساند جلوی در ؛ شروع کرد با استادش ؛ سید علی آقای خامنه ای درد دل کردن : " یا سیدی ! السلام علیک و رحمه الله و برکاته .. اَنت لا تَعرف ما یُجلّ بی من العذاب ... " آقای من ! نمی دانید چه می کشم ؛ نمی دانید چطور من را می زنند . آقا می ترسم تحملم تمام شود ! ... آقا ! اگر من زیر دست این وحشی ها بمیرم ، شهید خواهم بود ؟! سید علی سعی کرد هق هق گریه هایش را ساکت کند تا نگهبان شک نکند . و با همان لحن دعا جواب داد : 《اِصبِر ایُها السید الجلیل ، اِصبِر ... 》کمی دیگر صبر کن سید عزیزم ، تا این نامرد ها از تو نا امید شوند . خداوند حتماً تو را نجات می دهد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ- روحانے مبارز ، سید عباس موسوی قوچانی ، از شاگردان آیت اللّه خامنه ای ، در دوران جنگ تحمیلی و در عملیات آزاد سازی خرمشهر ، در سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید .
#انسان_دویست_و_پنجاه_ساله #حلقه_دوم
کانال جرعه در بله:https://ble.ir/jooree
کانال جرعه در ایتا:
https://eitaa.com/jooree
۱۹:۰۱
۱۹:۰۲
۲۲ اردیبهشت
۱۸:۳۶
۲۴ اردیبهشت
۴:۲۸
۱۲:۴۸
۲۵ اردیبهشت
️دلایل حمایت رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب
" /> علیرضا مختارپور / رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی
قبل از پیروزی انقلاب، آقا یک سخنرانی در سال۱۳۴۸در مسجدی در بازار دارند برای اینکه کمک جذب و آن مسجد را تکمیل کنند. در آنجا ایشان دو نکته را ذکر میکنند.
یکی اینکه تأسف میخورند از اینکه کتابخوانی در کشور ما پایین است و چرا کتاب خوانده نمیشود. یکی هم در مورد شمارگان. در طول این دوران وقتی فعالیت ایشان را میبینیم، محسوس است دغدغههایی که از پیش از انقلاب و دهه اول انقلاب تا امروز هنوز هم دارند، مسأله کتاب خواندن است.
برای کتاب خواندن الزاماتی مورد نیاز است که تا امروز همواره ایشان تکرار کردند؛ اینکه کتاب خوب توسط نویسنده خوب و متوسط با نیاز جامعه و به بهترین شکل از نظر کاغذ و قیمت و صفحه آرایی و جلد و سبک بودن وزن و اینکه باید عرضه و تبلیغ و ترویج شود.
درنتیجه ایشان از همان سالهای اول از سال ۶۶ که نمایشگاه افتتاح شد روی چند نکته تأکید داشتند. یکی نمایشگاه دائمی است. ایشان گفتند «باید نمایشگاه دائمی برگزار بشود حتی در بخش بینالملل. دوم اینکه در مراکز استانها نمایشگاه دائمی کتاب برگزار بشود.» ایشان از نمایشگاه همیشه حمایت کردهاند.
گفتند «نمایشگاه کار خوبی است» اما آن دو انتظارشان هنوز برآورده نشده. یعنی نه نمایشگاه دائمی بینالمللی کتاب که ما همواره با کتابهای روز جهان خصوصا در علومی که به آن نیاز داریم، استاد، دانشجو، طلبه و محقق دسترسی داشته باشد و هم مردم کل کشور اما همین حدی که شده آقا تجلیل کردند، تأیید کردند. در دو سال اول پیام دادند. سالهای مختلفی هم در این ۳۴دورهای که برگزار شده، حدود ۲۰ دوره ایشان شخصا تشریف بردند.
همواره سعی کردهاند این پایه را تقویت کنند. البته در کنار این، انتقادهایی هم به محتوا شکل و امثالهم داشتهاند. همین سال گذشته هم به گرانی کتاب و هم به نامرغوب بودن کاغذ داخلی تصریح کردند و بارها گفتند نسبت به وضع نشر ، وضع کتاب و وضع نمایشگاه تا نقطه مطلوب فاصله بسیار است. چیزی که حضرت آقا دنبالش هستند، چیست؟ محتوای خوب، شمارگان بالا، دسترسی وسیع. حالا اگر شما که هنوز با اینها فاصله دارید در چنین شرایطی اگر در یک موقعیت۱۰روزهای در سال توانستید اجتماعی درست کنید که قدری از آن نقیصهها را تا حدی جبران کند آیا همین را هم تعطیل کردن به صلاح است؟ مطلوب این است که ما در تمام مناطق کشور دسترسی عادلانه داشته باشیم.
اگر شمارگان بالا برود، قیمت کتاب تعدیل میشود. آقا به موارد متعددی اشاره داشتهاند ازجمله اینکه مواد اولیه و کاغذ باید کیفیت خوب داشته باشد. باید به محتوا و نویسنده خوب کمک بشود. مثلا همین بحث مشاوره کتاب، نه حالا بلکه در سال ۷۴ و ۷۵ گفتند خوب است مشاوره کتاب و کتاب و محتوای آن را ارتقای کیفی دهید. بعد که بالا رفت، تبلیغ و ترویج شود.
خود ایشان گفتهاند یک دلیل اینکه من نمایشگاه میآیم برای تبلیغ کتاب است. به صداوسیما هم برای تبلیغ و ترویج کتاب توصیه کردهاند. سومین بحث هم حمایت حقوقی از نویسنده، مترجم و ناشر است و آقا به این تصریح دارند. الان ناشرها و نویسندهها از قاچاق کتاب میترسند.
کتاب باکیفیت چاپ میکنند. تعدادی قاچاقچی میآیند و چاپ میکنند و بعد هم در بعضی فروشگاههای مجازی با یک دوم قیمت اصلی به فروش میرسد.آقا میگویند ازناشر حمایت حقوقی شود. چرا کتاب الکترونیک در کشور ما رشد نمیکند؟ برای اینکه ناشر میگویدمن هزینه کنم کتاب الکترونیکی را چاپ کنم فردا یک نفر میآید قفلش را میشکند و تکثیر میکند. آقا به همه این ابعاد توجه کردهاند:حقوقی، کیفی، محتوایی، کاغذ، چاپ، دسترسی، کتابفروشی، عرضه، تبلیغ و ترویج.
مجموعه مطالعاتی جرعه
@jooree
" /> علیرضا مختارپور / رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی
قبل از پیروزی انقلاب، آقا یک سخنرانی در سال۱۳۴۸در مسجدی در بازار دارند برای اینکه کمک جذب و آن مسجد را تکمیل کنند. در آنجا ایشان دو نکته را ذکر میکنند.
یکی اینکه تأسف میخورند از اینکه کتابخوانی در کشور ما پایین است و چرا کتاب خوانده نمیشود. یکی هم در مورد شمارگان. در طول این دوران وقتی فعالیت ایشان را میبینیم، محسوس است دغدغههایی که از پیش از انقلاب و دهه اول انقلاب تا امروز هنوز هم دارند، مسأله کتاب خواندن است.
برای کتاب خواندن الزاماتی مورد نیاز است که تا امروز همواره ایشان تکرار کردند؛ اینکه کتاب خوب توسط نویسنده خوب و متوسط با نیاز جامعه و به بهترین شکل از نظر کاغذ و قیمت و صفحه آرایی و جلد و سبک بودن وزن و اینکه باید عرضه و تبلیغ و ترویج شود.
درنتیجه ایشان از همان سالهای اول از سال ۶۶ که نمایشگاه افتتاح شد روی چند نکته تأکید داشتند. یکی نمایشگاه دائمی است. ایشان گفتند «باید نمایشگاه دائمی برگزار بشود حتی در بخش بینالملل. دوم اینکه در مراکز استانها نمایشگاه دائمی کتاب برگزار بشود.» ایشان از نمایشگاه همیشه حمایت کردهاند.
گفتند «نمایشگاه کار خوبی است» اما آن دو انتظارشان هنوز برآورده نشده. یعنی نه نمایشگاه دائمی بینالمللی کتاب که ما همواره با کتابهای روز جهان خصوصا در علومی که به آن نیاز داریم، استاد، دانشجو، طلبه و محقق دسترسی داشته باشد و هم مردم کل کشور اما همین حدی که شده آقا تجلیل کردند، تأیید کردند. در دو سال اول پیام دادند. سالهای مختلفی هم در این ۳۴دورهای که برگزار شده، حدود ۲۰ دوره ایشان شخصا تشریف بردند.
همواره سعی کردهاند این پایه را تقویت کنند. البته در کنار این، انتقادهایی هم به محتوا شکل و امثالهم داشتهاند. همین سال گذشته هم به گرانی کتاب و هم به نامرغوب بودن کاغذ داخلی تصریح کردند و بارها گفتند نسبت به وضع نشر ، وضع کتاب و وضع نمایشگاه تا نقطه مطلوب فاصله بسیار است. چیزی که حضرت آقا دنبالش هستند، چیست؟ محتوای خوب، شمارگان بالا، دسترسی وسیع. حالا اگر شما که هنوز با اینها فاصله دارید در چنین شرایطی اگر در یک موقعیت۱۰روزهای در سال توانستید اجتماعی درست کنید که قدری از آن نقیصهها را تا حدی جبران کند آیا همین را هم تعطیل کردن به صلاح است؟ مطلوب این است که ما در تمام مناطق کشور دسترسی عادلانه داشته باشیم.
اگر شمارگان بالا برود، قیمت کتاب تعدیل میشود. آقا به موارد متعددی اشاره داشتهاند ازجمله اینکه مواد اولیه و کاغذ باید کیفیت خوب داشته باشد. باید به محتوا و نویسنده خوب کمک بشود. مثلا همین بحث مشاوره کتاب، نه حالا بلکه در سال ۷۴ و ۷۵ گفتند خوب است مشاوره کتاب و کتاب و محتوای آن را ارتقای کیفی دهید. بعد که بالا رفت، تبلیغ و ترویج شود.
خود ایشان گفتهاند یک دلیل اینکه من نمایشگاه میآیم برای تبلیغ کتاب است. به صداوسیما هم برای تبلیغ و ترویج کتاب توصیه کردهاند. سومین بحث هم حمایت حقوقی از نویسنده، مترجم و ناشر است و آقا به این تصریح دارند. الان ناشرها و نویسندهها از قاچاق کتاب میترسند.
کتاب باکیفیت چاپ میکنند. تعدادی قاچاقچی میآیند و چاپ میکنند و بعد هم در بعضی فروشگاههای مجازی با یک دوم قیمت اصلی به فروش میرسد.آقا میگویند ازناشر حمایت حقوقی شود. چرا کتاب الکترونیک در کشور ما رشد نمیکند؟ برای اینکه ناشر میگویدمن هزینه کنم کتاب الکترونیکی را چاپ کنم فردا یک نفر میآید قفلش را میشکند و تکثیر میکند. آقا به همه این ابعاد توجه کردهاند:حقوقی، کیفی، محتوایی، کاغذ، چاپ، دسترسی، کتابفروشی، عرضه، تبلیغ و ترویج.
مجموعه مطالعاتی جرعه
@jooree
۹:۴۵