عکس پروفایل جرعه ای دیگرج

جرعه ای دیگر

۴,۲۴۵عضو
undefinedجرعه ای دیگرundefined
پنجره‌ای رو به دماونددر حصار باغ‌های نارنجبوی عطر بهار، صدای پای آب و دلداری‌های مرغ شبدو خط موازی، که هرگز به هم نرسیدندو ناگاه فریاد قطاری بلند می‌شد من در این جا عاشق شدم...
«حامد حسینی»@jore_ye_deegar

۱۷:۴۲

undefinedجرعه ای دیگرundefined
قلب من و ساز تو قرین، ای چشمهما و تو غریب این زمین، ای چشمهما زاده‌ی کوهیم و فراری از اواز مادر خود گوشه نشین، ای چشمهدر حسرت خانه‌ی پدر می‌سوزیمآژنگ جدایی بر جبین، ای چشمهآیینه‌ی اندوه منی چون خواهربا هستی‌ی من شده اجین، ای چشمهعمریست که سرگذشت ما می‌خوانیبا ناله و با صوت حزین، ای چشمهتا گردش ماه و شمس باشد، باشیدر حلقه‌ی کوه چون نگین، ای چشمه
«اعظم خواجه‌اف»@jore_ye_deegar

۱۷:۵۰

undefinedجرعه ای دیگرundefined
پر کـــــــــــــشید از ما گلِ ماه صیامجــــــــــای آن عید آمده با صد سلامروز شـــــــــــادی و فرح از ره رسیدعــــــید فطر آمد به عالم خوش دمیدروز شوق است و شعف این روز عیدخوش به حـــــــــال مؤمنان رو سفیدخوش به حـــــــال عاشقان راه دوستعید فــــــــطر بر عاشقان حق نکوستای مسلمان روز عــــــید است و سرورقلب مومن در قدو مـــــــــش پر ز نورکینه دور است از قلــــــــــوب مومناندر امان است هر دیــــــــــار و آشیانبوسه بر رخـــــــسار ها خوش می دمدکینه از دلها ببین خـــــــــوش می رهدگرمی آغوش مــــــــــــومن باز گشتروز عید عاشقــــــــــــــان آغاز گشتشادمان باشید که روز شـــــــادی استروز دوری از غــــــــــــم و آزادی استمزد مـــــــومن روز عید است این بدانبر سر راهش ملائـــــــــــــک بیکرانتهنیت گویند با شور و با ســـــــــــلامبر مسلمانی که بوده بر صــــــــــــیامتهنیت بادا مـــــــــــــــسلمان جهانارمغــان حق ز اوج آسمــــــــــــــان
«رشاد عقیلی»عید سعید فطر مبارک
@jore_ye_deegar

۱۸:۱۸

undefinedجرعه ای دیگرundefined
دادنِ جان، باشَدم چون انگبین دل به عشقت دادم زیباترینراه تاریک است و طولانی، دریغ روشنی بخشم به شب، ای مَه جبینچاره‌ام! گمگشته‌ام من از هبوط رُخ نما، ای صاحبِ دنیا وُ دینمی‌ببالم من از این عشق و نجاتاین دلِ عاشق به خود را خود ببینبر صراطِ خود بَرَم، نی هر طرف می‌رهانم، از صراطِ سافلینآفریدی بنده‌ات، کاملترین خود قَسَم خوردی، به زیتون و به تیناین منم، معبودِ من، انسانِ زار پس نشانم ده، رهت در طورِ سین
«اهل جای دگرم، ابوالقاسم عبدالهیان»
@jore_ye_deegar

۱۸:۲۵

undefinedجرعه ای دیگرundefined
رؤیای تو رازیر بالش پری‌امنمی‌کاوممی دانم تواتفاق سبز صبحی...
«دریا شهریاری»
@jore_ye_deegar

۱۹:۵۶

undefinedجرعه ای دیگرundefined
بـاز امـشبدزدکی به شیشه بی‌انتهایپنجره‌ی تنهایی‌امسرک کشیدبـاز امشببا من بــه خـواب نـردبــانِرؤیـاهـای گـم شده‌امتا دور دست‌هادویدباز امشبدر سکوت شب‌هایپر از خلوتِدل غم زده‌امخزیدبـاز امـشبایـن نیمه گم شده‌ینقـره فـامِ آسـماناز بام پنجـره‌ی تنهایی‌امرفت ودامن برکشید
«فرانک صادقی»
@jore_ye_deegar

۲۰:۰۱

undefinedجرعه ای دیگرundefined
بی‌تو سیزده را بِدر نخواهم کردمن از این سین گذر نخواهم کرد
بی‌تو من از هراس سیلاب‌ها سوی قله سفر نخواهم کرد
بی‌تو حتی سپیده دم بزندرو به قبله نظر نخواهم کرد
سیزده را چطور بِدر گویمتو که نیستی، کجا سفر گویم؟
تو نباشی سبزه‌ها چون میخندباغ و بُستان و چشمه، تاریخند
جاده‌ها هم به سوی قربانگاه صف به صف همیشه چون تیغند
کوه‌ها هم اگر نباشی توهمگی ماورای مریخند
گفته بودم هفت سین نشانم منتا که آمد این غزل بخوانم من
خوش نشاندی کنار من سُنبلسرمه راندی برای من ای گل؟!
عشق، سازیست که از تو می‌جویمجانمازم، من از تو می‌گویم
گر نباشی دگر چه لطفی هست من که هستم، به تو امیدی هست؟
سیزده هم بدون تو نحس است کل روز در دلم ز تو بحث است
سیزده روز دو دیده بارانیست چون تو نیستی دلم که زندانیست!
سیزده را چطور بِدر گویمتو که نیستی، کجا سفر گویم؟
«محمد مهدی ناصری»
@jore_ye_deegar

۱۸:۱۵

undefinedجرعه ای دیگرundefined
نیوتن اگر جاذبه را درست می‌فهمیدمعشوقه اش از درخت متنفر نبودو در دفتر خاطراتش نمی‌نوشت:«اشک‌های من هم به زمین می‌افتاداما تو سیب را ترجیح دادی!»
«هومن شریفی» @jore_ye_deegar

۱۸:۴۸

undefinedجرعه ای دیگرundefined
اشک و باران با هم از روی نگاهش می‌چکنداو سرش را می‌برد پایین… خیابانِ شلوغ
عابران مانند باران در زمین گم می‌شونداو فقط می‌ماند و چندین خیابانِ شلوغ
او فقط می‌ماند و دنیایی از دلواپسیبا غمی بر شانه‌اش سنگین… خیابانِ شلوغ
«نجمه زارع»@jore_ye_deegar

۱۹:۴۵

undefinedجرعه ای دیگرundefined
نمی‌خواهم نگاهت کنمنه، نگاه نمی‌کنم.تو همان ماهیِ قرمزِ تُنگ اسکناس تانخورده‌ی عیدیهمان خنده‌های لحظه‌ی بهاریتو برایم هنوز بادبادکی، شب‌تابی.
مادر کف دستش را نشان می‌دهد می‌گوید:نگاه کن! نمی‌خواهم نگاهت کنمنه، نگاه نمی‌کنم پدر!تو خاکستر نبودی، باد بِبَرَدقطار شاید، اما...روز رفتن یادت هست؟برایم قطار بودی!من می‌مانم کنار ایستگاهحتماً قطار می‌آید، نه؟!
«رضا کاظمی»@jore_ye_deegar

۲۰:۰۸

undefinedجرعه ای دیگرundefined
بی‌تو خواهان و خریدار ندارد دل منحال شعر و شب بیدار ندارد دل منبی‌تو در ظلمت و تاریکی این شهر غریبشعله شمعی به شب تار ندارد دل مندر میان کوچه‌های بی‌کسی گم شده‌امدر زمین غیر تو غمخوار ندارد دل مناز زمانی که شدم سائل کوی خاکیانگذری به شهر دلدار ندارد دل مننور باران شده شهر عاشقان شب ولینوری از قبلگه یار ندارد دل منلحظاتی که توئی و ازدحام عاشقیلحظه‌ای وعده‌ی دیدار ندارد دل منعطر نرگس همه جای آسمان پر شده استیک شمیم از گل گلزار ندارد دل منامشب ای ماه، فراق تو بسوزاند مراتاب سنگینی این بار ندارد دل منشاعری غرق گناهم، زگناهم بگذرفاش می‌گویم و انکار ندارد دل من
«معصومه یزدی»@jore_ye_deegar

۱۹:۳۱

undefinedجرعه ای دیگرundefined
ویتامین‌هاویتامین A توانمندی شما را در آرام بودنافزون می‌کند.غذاهای دارای ویتامین B اثریشگفت‌انگیز دارند:حبوبات، عدس، نخودفرنگی، پسته، فندق، بادام، پوسته‌ی گندم، غلات و فرآورده‌های لبنیسرشار از ویتامین B است.
«کتاب کوچک آرامش، پاول ویلسون»
@jore_ye_deegar

۱۹:۳۲

undefinedجرعه ای دیگرundefined
پرواز چه لذتی دارد؟وقتیزنبور کارگری باشیکه نتوانیعاشق ملکه بشوی؟
«جلیل صفربیگی»@jore_ye_deegar

۱۹:۱۹

undefinedجرعه ای دیگرundefined
از کودکی به عشق تو دل بسته ام حسینتا پای جان به پای تو بنشسته ام حسیناز زندگی پس از تو دگر خسته ام حسینروح از تنم ز داغ تو بگسسته ام حسین...
«عبدالرضا فاطمی»
@jore_ye_deegar

۱۹:۲۰

undefinedجرعه ای دیگرundefined
سایه ساری از سپیدار و چنارلانه‌ی سار و کلاغ و یک هَزار
چند تایی قاصدک آرد خبربیشه‌ی زاینده رود است و بهار
چرخ چرخان یک نسیم دلنوازپیچ پیچان موج آب و آبشار
تاب بازی در هوایی دلنشینتاب برده از دلِ چشمْ انتظار
یک رفیق بذله گو و نیک رایهم قرار از دل بَرَد هم بر قرار
اینچنین ایام بر ما درگذشتدر گذر چرخان بچرخد روزگار
خاطرات کودکی‌مان یاد بادآب کو، گلزار کو، دل غمگسار
بوی خاک نم زده از یاد رفترو به سوی آسمان، امیدوار
«میترا کریمیان»
@jore_ye_deegar

۱۸:۵۸

undefinedجرعه ای دیگرundefined
وای از آن لحظه که معشوق به یارش برسددست دلداده به دستان نگارش برسدبهترین لحظه‌ی عمر است اگر سربازیبعد یک غربت پر غم به دیارش برسدمثل بید نگرانی که زمستانی رامنتظر مانده به گرمای بهارش برسدمثل سرپنجه فرو بردن در زلف شماستوای از آن لحظه که معشوق به یارش برسد
«سهام الدین خداشناس»@jore_ye_deegar

۱۹:۰۸

undefinedجرعه ای دیگرundefined
سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی، دست‌های نویسندگان می‌نویسند؛ اگر بدانی خود می‌توانی نوشت.
«حج، علی شریعتی»
@jore_ye_deegar

۱۹:۳۰

undefinedجرعه ای دیگرundefined
نهاين اختلاف قديمیراه به جايی نمی‌بردحالا بيا که عادلانه جهان راقسمت کنيمآن آسمان آبی بی‌لک برای تواين ابرهای تشنه‌ی بارانبرای منجنگل برای تواما نسيم ساده‌ی عاشقبرای مندريا برای تورويا برای مناصلا جهان و هر چه در آن هست مال توتو با تمام وجودتاز آن من «يدالله گودرزی»@jore_ye_deegar

۱۹:۴۲

undefinedجرعه ای دیگرundefined
قطره قطره باران می‌چکید بر رویتتو تکان می‌دادی مخمل گیسویت
چه تماشایی بود مثل دو فانوسکچشمها را بستی تیرک ابرویت
عسل خنده‌ی تو در هوا می‌پاشیدچه شفا بخشی بود سرخی کندویت
عطر گل با کاه گل عطر لبخند خداهمه را حس می‌کرد دل من از بویت
زیر آن پوشش خیس با نگاهم حتالمس می‌شد بانو قلب چون آهویت
عشق با من رقصید در همان وقتی کهقطره قطره باران می چکید بر رویت
«امیر هاشمی طباطبایی»@jore_ye_deegar

۱۶:۳۶

undefinedجرعه ای دیگرundefined
گر درختی از خزان بی‌برگ شدیا کرخت از سورت سرمای سخت
هست امیدی که ابر فرودینبرگها رویاندش از فر بخت
بر درخت زنده بی‌برگی چه غموای بر احوال برگ بی‌درخت
«محمدرضا شفیعی کدکنی»
@jore_ye_deegar

۱۷:۵۰