به پی وی مدیر کانال ارسال کنید
۷:۰۶
به ۵ نفر اولی که عکس ارسال کنند پاکت اهدا می شود
۷:۰۷
شروع فعالیت
۷:۳۶
به درجهای از عرفان و معرفت رسیدم که…
واسه خودم یه چیزی تعریف میکنم میخندم تازه آخرش هم از خودم میپرسم: جان من؟!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
واسه خودم یه چیزی تعریف میکنم میخندم تازه آخرش هم از خودم میپرسم: جان من؟!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۷:۳۶
من نمیدونم این مامانا که وسایل خودشون رو یه جایی میزارن
بعد خودشونم یادشون میره کجاس…
چه جوریه که تو پیدا کردن وسایلی
که ما به اصطلاح تو ۷ تا سوراخ موش قایم میکنیم تبحر خاصی دارن!!!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
بعد خودشونم یادشون میره کجاس…
چه جوریه که تو پیدا کردن وسایلی
که ما به اصطلاح تو ۷ تا سوراخ موش قایم میکنیم تبحر خاصی دارن!!!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۷:۳۷
هیچوقت از روی ظاهر کسی قضاوت نکنین
الان مثلا به قیافه سیبزمینی میاد انقدر خوشمزه باشه؟
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
الان مثلا به قیافه سیبزمینی میاد انقدر خوشمزه باشه؟
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۷:۳۷
امان از دسته این مانکنای جلویه مغازهها امروز دماغ یکیشونو گرفتم برگشت بهم گفت مرض داری؟
نگو صاحب مغازه بود!!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
نگو صاحب مغازه بود!!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۷:۳۷
دیروز رفتم دکتر متخصص، دیدم ویزیتش ۱۶۰ هزار تومان شده!
به دکتر گفتم:
اگر تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه وگرنه خودت بگرد پیداش کن!
والا
اینهمه پول میگیرن جای درد هم خودمون باید بگیم!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
به دکتر گفتم:
اگر تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه وگرنه خودت بگرد پیداش کن!
والا
اینهمه پول میگیرن جای درد هم خودمون باید بگیم!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۷:۳۷
مکالمه تلفنی با مامان ها:
سلام، باشه، اوهوم، باشه، آره، می دونم، آره، خب، نمی دونم، شاید، حواسم هست، اوکی، می دونم مادر من، خیلی خب، باشه، اوکی، چشم، یادم می مونه، آره، باشه، خداحافظ.
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
سلام، باشه، اوهوم، باشه، آره، می دونم، آره، خب، نمی دونم، شاید، حواسم هست، اوکی، می دونم مادر من، خیلی خب، باشه، اوکی، چشم، یادم می مونه، آره، باشه، خداحافظ.
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۷:۳۸
۱۰ سال پیش تو یک فیلم هندی،
آمیتا باچان از کما و تخت آی سی یو بلند شد
رفت تو حیاط ۳۰، ۴۰ نفر رو لت و پار کرد
بعدش دوباره برگشت به تختش.
از اون به بعد مسیر زندگیم عوض شد.
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
آمیتا باچان از کما و تخت آی سی یو بلند شد
رفت تو حیاط ۳۰، ۴۰ نفر رو لت و پار کرد
بعدش دوباره برگشت به تختش.
از اون به بعد مسیر زندگیم عوض شد.
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۷:۳۸
شمام از این سیستم ها دارین که روزها لباس ها رو از روی صندلی به روی تخت،
و شب ها از روی تخت به روی صندلی منتقل کنید؟
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
و شب ها از روی تخت به روی صندلی منتقل کنید؟
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۷:۳۸
پسر داییم بعد از ۱۰ سال از آمریکا اومده.
نشسته بودیم داشتیم حرف می زدیم، حرف از گرونی و قیمت دلار شد.
مامانم می پرسه:الان دلار تو آمریکا چنده؟!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
نشسته بودیم داشتیم حرف می زدیم، حرف از گرونی و قیمت دلار شد.
مامانم می پرسه:الان دلار تو آمریکا چنده؟!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۷:۳۸
پایان فعالیت
۷:۳۸
شروع فعالیت
۹:۱۰
تمام مکالمات من و بابام در طی سال:
«بیا ببین این گوشی من چشه
بزن اخبار گوش کنیم
بزن ۳
چراغا رو خاموش کن
خونه سرد شد کولرو خاموش کن
چشات در نیومد پای لپ تاپ؟»
اگه چیزی از قلم افتاده شما ادامه بدین!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
«بیا ببین این گوشی من چشه
بزن اخبار گوش کنیم
بزن ۳
چراغا رو خاموش کن
خونه سرد شد کولرو خاموش کن
چشات در نیومد پای لپ تاپ؟»
اگه چیزی از قلم افتاده شما ادامه بدین!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۹:۱۰
آقا تو مراسم شب چله همه فامیل جمع بودن، یه ۳۰ نفری بودن. مجلس که خوب گرم شد من و داداشم شروع کردیم به تعریف پیشگویی آخر زمان و نابودی زمین که امشب اتفاق می افته و اینا!
خوب که با حرفامون ترس انداختیم به همه یواشکی تو شلوغی جیم شدیم رفتیم برق رو قطع کردیم و یه ترقه هم انداختیم. آقا قیامتی شدا! زن ها جیغ می زدن، بچه ها گریه می کردن، چندتایی هم غش کردن. من و داداشمم رو زمین می غلتیدیم از خنده. دیگه برق رو وصل کردیم و گفتیم نترسین شوخی بود!
این شد که الان داداشم تو بیمارستانه با دست و پای شکسته، منم پناهنده شدم به خونه دوستم تا از کشته شدن توسط فامیل در امان باشم!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
خوب که با حرفامون ترس انداختیم به همه یواشکی تو شلوغی جیم شدیم رفتیم برق رو قطع کردیم و یه ترقه هم انداختیم. آقا قیامتی شدا! زن ها جیغ می زدن، بچه ها گریه می کردن، چندتایی هم غش کردن. من و داداشمم رو زمین می غلتیدیم از خنده. دیگه برق رو وصل کردیم و گفتیم نترسین شوخی بود!
این شد که الان داداشم تو بیمارستانه با دست و پای شکسته، منم پناهنده شدم به خونه دوستم تا از کشته شدن توسط فامیل در امان باشم!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۹:۱۰
پسره می ره خواستگاری یه دختری، بابای دختره می گه:
نه ازت مهریه می خوام، نه خونه، نه ماشین، بیکارم بودی مهم نیست…
یه لپ تاپ می ذاره جلو پسره می گه: فقط فیس بوکتو باز کن ببینم!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
نه ازت مهریه می خوام، نه خونه، نه ماشین، بیکارم بودی مهم نیست…
یه لپ تاپ می ذاره جلو پسره می گه: فقط فیس بوکتو باز کن ببینم!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۹:۱۰
دارو عبارت است از عوارضی جانبی که بعضا اثرات درمانی هم دارد.
برای رفع این عوارض جانبی داروهای دیگری تجویز می شوند که خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی می کنند.
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
برای رفع این عوارض جانبی داروهای دیگری تجویز می شوند که خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی می کنند.
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۹:۱۰
تا پونزده سالگیم فکر می کردم اسمم زُهره است،
چون همیشه مامانم وقتی می خواست بیدارم کنه می گفت: پاشو ظهره!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
چون همیشه مامانم وقتی می خواست بیدارم کنه می گفت: پاشو ظهره!
*لایک یادت نرهبخون ببین بخند
۹:۱۱
پایان فعالیت
۹:۱۱