بازارسال شده از
پدرای قدیم:دخترم فردا عروسیته
دختر:ولی بابا من که هنوز ندیدمش
پدر:حرف نباشه
دخترای امروزی:بابا فردا عروسیمه
پدر:ولی من که هنوز ندیدمش
دختر: میتونی نیای
کافه•️•جوک
دختر:ولی بابا من که هنوز ندیدمش
پدر:حرف نباشه
دخترای امروزی:بابا فردا عروسیمه
پدر:ولی من که هنوز ندیدمش
دختر: میتونی نیای
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
وجدانا یه سوال میپرسم نخندین؟؟؟
این خارجیا که صلوات ندارن وقتی دعوا میشه چیکار میکنن که دعوا رو تموم کنن؟؟؟
خیلی فکرمو مشغول کرده
کافه•️•جوک
این خارجیا که صلوات ندارن وقتی دعوا میشه چیکار میکنن که دعوا رو تموم کنن؟؟؟
خیلی فکرمو مشغول کرده
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
یارو چند متر دورتر از قبری گریه میکرد
ازش پرسیدند چرا نزدیکتر نمیری؟
گفت: مرحوم از فامیلای دورمون بود
کافه•️•جوک
ازش پرسیدند چرا نزدیکتر نمیری؟
گفت: مرحوم از فامیلای دورمون بود
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
مردی در جزیره ای افتاد که همه ساکنینش زن بودند...
زنها تصمیم گرفتند مرد را اعدام کنند...
و پیش از اعـدام از او خواستند که آخرین درخواستش را بگوید.
مرد گفت: می خواهم زنی مرا اعدام کند که خود را زشت ترین زن جزیره میبیند.!
... مرد تا الان زنده است، مغازه ای باز کرده و خداروشکر اوضاعـش روبراهه.
کافه•️•جوک
زنها تصمیم گرفتند مرد را اعدام کنند...
و پیش از اعـدام از او خواستند که آخرین درخواستش را بگوید.
مرد گفت: می خواهم زنی مرا اعدام کند که خود را زشت ترین زن جزیره میبیند.!
... مرد تا الان زنده است، مغازه ای باز کرده و خداروشکر اوضاعـش روبراهه.
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
یه نخ سیگار کشیدم
از ترس بابام اومدم خونه،
دستو صورتمو با مایع دستشویی شستم،
کلی غذا خوردم،
کلی عطر زدم،
دیگه داشتم دندونامو با مسواک میشستم
که بابام زد رو شونه ام،گفت:
ببین! من قول میدم نفهمم!
ورشکستمون کردی بیشعور !
کافه•️•جوک
از ترس بابام اومدم خونه،
دستو صورتمو با مایع دستشویی شستم،
کلی غذا خوردم،
کلی عطر زدم،
دیگه داشتم دندونامو با مسواک میشستم
که بابام زد رو شونه ام،گفت:
ببین! من قول میدم نفهمم!
ورشکستمون کردی بیشعور !
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
بابام یه گوشی پیدا کرد
صاحبش زنگ زد گفت عکس خانوادگی دارم میشه زودتر پس بدی...؟
بابام گفت:نمیرم تو گالری داداش خیالت راحت
ولی خاک تو سرت با این زن گرفتنت
کافه•️•جوک
صاحبش زنگ زد گفت عکس خانوادگی دارم میشه زودتر پس بدی...؟
بابام گفت:نمیرم تو گالری داداش خیالت راحت
ولی خاک تو سرت با این زن گرفتنت
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
تو آسانسور بودم
یه خانمی سوار شد
گفت : چطوری؟
منم گفتم : الحمد الله
طرف دست زد به هندزفریش یعنی دارم با موبایل صحبت میکنم
منم تسبیح رو از جیبم در آوردم
و ادامه دادم: الحمد الله الحمد الله
کافه•️•جوک
یه خانمی سوار شد
گفت : چطوری؟
منم گفتم : الحمد الله
طرف دست زد به هندزفریش یعنی دارم با موبایل صحبت میکنم
منم تسبیح رو از جیبم در آوردم
و ادامه دادم: الحمد الله الحمد الله
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
پیتزا خریدم طرف گفت نوشابه هم بدم؟
پول نداشتم گفتم نه نوشابه واسم خوب نیست بعد طرف گفت نوشابه ش رایگانه!
هر گازی که به پیتزا میزدم یه قطره اشک می ریختم
کافه•️•جوک
پول نداشتم گفتم نه نوشابه واسم خوب نیست بعد طرف گفت نوشابه ش رایگانه!
هر گازی که به پیتزا میزدم یه قطره اشک می ریختم
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
معلم : گونه ای از مارهای نازک بگو
دانش آموزش میگه نیمار
کافه•️•جوک
دانش آموزش میگه نیمار
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
توی کشورهای دیگه ماشینها تو سال پنجم از رده خارج محسوب میشن ...
تو ایران سال هفتم تازه اقساطش تموم میشه
کافه•️•جوک
تو ایران سال هفتم تازه اقساطش تموم میشه
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
ﺩﻭ ﺗﺎ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﭘﯿﺶ ﻫﻢ
ﺍﻭﻟﯽ: ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﻓﺮﺍنشه ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺧﻮﺵ ﮔﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ!
ﺩﻭﻣﯽ: ﻣﻨﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺍژﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﻪ ﺟﺸﻨﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﻮﻭﻭﭖ!!!
ﺍﻭﻟﯽ: ﺟﺪﯼ؟ پش ﭼﺮﺍ ﺩﻋﻮﺗﻢ ﻧﮑﺮﺩﯼ ﻧﺎﻣﺮﺩ؟
ﺩﻭﻣﯽ: ﻭﺍﻻ شرﺍﻏﺘﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺭﻓﺘﯽ ﻓﺮﺍنشه!
کافه•️•جوک
ﺍﻭﻟﯽ: ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﻓﺮﺍنشه ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺧﻮﺵ ﮔﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ!
ﺩﻭﻣﯽ: ﻣﻨﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺍژﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﻪ ﺟﺸﻨﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﻮﻭﻭﭖ!!!
ﺍﻭﻟﯽ: ﺟﺪﯼ؟ پش ﭼﺮﺍ ﺩﻋﻮﺗﻢ ﻧﮑﺮﺩﯼ ﻧﺎﻣﺮﺩ؟
ﺩﻭﻣﯽ: ﻭﺍﻻ شرﺍﻏﺘﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺭﻓﺘﯽ ﻓﺮﺍنشه!
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
چند سال پیش مادربزرگمو واسه مشکل تنفسی بردیم دکتر متخصص ریه.
تاوارد مطب شدیم دکتر گفت مادرجان قلیون میکشید؟
مادربزرگم گفت نه دست شما درد نکنه تازه کشیدم اومدم
کافه•️•جوک
تاوارد مطب شدیم دکتر گفت مادرجان قلیون میکشید؟
مادربزرگم گفت نه دست شما درد نکنه تازه کشیدم اومدم
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
من یه دوست داشتم انقد خواستگاری رفته بود،
یه بار وسط خواستگاری تازه فهمیده بود قبلا اینجا اومده
کافه•️•جوک
من یه دوست داشتم انقد خواستگاری رفته بود،
یه بار وسط خواستگاری تازه فهمیده بود قبلا اینجا اومده
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
یه شب گفتم یه فال حافظ بگیرم فال اول جالب نبود فال دوم معنیش نفهمیدم
فال سوم کتاب گفت داداش ایندفعه رو من یه فالی پیدا میکنم بهت میدم ولی ناموسا با شاهنامه نمیشه فال گرفت
کافه•️•جوک
فال سوم کتاب گفت داداش ایندفعه رو من یه فالی پیدا میکنم بهت میدم ولی ناموسا با شاهنامه نمیشه فال گرفت
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
یه شب گفتم یه فال حافظ بگیرم فال اول جالب نبود فال دوم معنیش نفهمیدم
فال سوم کتاب گفت داداش ایندفعه رو من یه فالی پیدا میکنم بهت میدم ولی ناموسا با شاهنامه نمیشه فال گرفت
کافه•️•جوک
فال سوم کتاب گفت داداش ایندفعه رو من یه فالی پیدا میکنم بهت میدم ولی ناموسا با شاهنامه نمیشه فال گرفت
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
حیف نون دوستشو ناجور زده بود.
کار به دادگاه کشید!
قاضی میپرسه چرا زدیش؟
میگه 10 سال پیش بهم گفته بود اسب آبی
قاضی : 10 سال پیش گفته الان زدیش؟!!
حیف نون :دیشب تازه اسب آبی رو تو تلویزیون دیدم
کافه•️•جوک
کار به دادگاه کشید!
قاضی میپرسه چرا زدیش؟
میگه 10 سال پیش بهم گفته بود اسب آبی
قاضی : 10 سال پیش گفته الان زدیش؟!!
حیف نون :دیشب تازه اسب آبی رو تو تلویزیون دیدم
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
کشتی در حال غرق شدن بود،
کاپیتان سراسیمه پرسید:
کسی دعا کردن بلده؟
یک روحانی با افتخار گفت:
من کارم دعا کردنه
کاپیتان گفت:
پس شما برای خودت دعا کن،
ما به بقیه جلیقه نجات میدیم،
چون یه جلیقه کم داریم!!
کافه•️•جوک
کاپیتان سراسیمه پرسید:
کسی دعا کردن بلده؟
یک روحانی با افتخار گفت:
من کارم دعا کردنه
کاپیتان گفت:
پس شما برای خودت دعا کن،
ما به بقیه جلیقه نجات میدیم،
چون یه جلیقه کم داریم!!
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
یکی از مربیای آموزشگاه رانندگی تعریف میکرد
برای خانمی دور دو فرمون رو توضیح دادم
خانمه هم با کلی دقت گوش میداد
منم خوشحال شدم
گفتم
خانم متوجه شدین ؟
گفت بله فقط برای دور
دو فرمون اون یکی فرمون کجاست ؟
کافه•️•جوک
برای خانمی دور دو فرمون رو توضیح دادم
خانمه هم با کلی دقت گوش میداد
منم خوشحال شدم
گفتم
خانم متوجه شدین ؟
گفت بله فقط برای دور
دو فرمون اون یکی فرمون کجاست ؟
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
بابام با ماشین تصادف کرده
زنگ زده به من فحش میده
می‌گم: چی شده؟ میگه: تصادف کردم
می‌گم: چرا به من فحش می‌دی؟
میگه: وقتی تصادف کردم داشتم به تو فک می‌کردم بی‌پدر!
کافه•️•جوک
زنگ زده به من فحش میده
می‌گم: چی شده؟ میگه: تصادف کردم
می‌گم: چرا به من فحش می‌دی؟
میگه: وقتی تصادف کردم داشتم به تو فک می‌کردم بی‌پدر!
کافه•
️•جوک۹:۵۳
بازارسال شده از
خانومه خیلی وقت بود رفته بود خرید، وقتی میرسه خونه به شوهرش میگه: یه زنگی می زدی، حالمو می‌پرسیدی
شوهره اس ام اس های بانکو نشونش میده و میگه: پیامای سلامتیت دائم میومد
کافه•️•جوک
شوهره اس ام اس های بانکو نشونش میده و میگه: پیامای سلامتیت دائم میومد
کافه•
️•جوک۹:۵۳