۵:۱۰
#ایات_موضوعینتایج ایمان وعمل صالح
محبوبیت.. ...........۹۶مریم
روزیِ بی حساب دربهشت.۴۰ غافر
غم وترس ندارند...۲۷۷بقره
.حیات طیبه، حال قناعت.۹۷نحل
پاداش معادل بهترین عمل.۹۷نحل.رسیدن به فوز عظیم..۹ تغابن
پاداش تمام نشدنی...۶ تین
@kanalorvatolvsgha
محبوبیت.. ...........۹۶مریم
روزیِ بی حساب دربهشت.۴۰ غافر
غم وترس ندارند...۲۷۷بقره
.حیات طیبه، حال قناعت.۹۷نحل
پاداش معادل بهترین عمل.۹۷نحل.رسیدن به فوز عظیم..۹ تغابن
پاداش تمام نشدنی...۶ تین
@kanalorvatolvsgha
۵:۱۱
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
#تفسیر آیه 245بقره
245» مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
كيست كه به خداوند وام دهد، وامى نيكو تا خداوند آن را براى او چندان برابر بيافزايد و خداوند (روزى بندگان را) محدود و گسترده مىسازد، و به سوى او بازگردانده مىشويد.نکته ها
در تفاسير مختلف «1» آمده است كه اين آيه به دنيال آيه قبل كه مردم را به جهاد تشويق مىكرد، مؤمنان را به انفاق و وام ترغيب مىنمايد. زيرا همانگونه كه براى امنيّت و صيانت جامعه، نياز به جهاد و تلاش مخلصانه است، همچنين براى تأمين محرومان و تهيه وسايل جهاد، نياز به كمكهاى مادّى مىباشد.
موضوع وام دادن به خدا، هفت بار در قرآن آمده است. تفسير مجمعالبيان «2» شرايطى را براى قرضالحسنه بيان كرده است. از آن جمله:1- از مال حلال باشد. 2- از مال سالم باشد.3- براى مصرف ضرورى باشد. 4- بىمنّت باشد.5- بىريا باشد. 6- مخفيانه باشد.7- با عشق وايثار پرداخت شود. 8- سريع پرداخت شود.9- قرض دهنده خداوند را بر اين توفيق شكرگزار باشد.
10- آبروى گيرنده وام حفظ شود.
«قرض»، در زبان عربى به معناى بريدن است و اينكه به وام، قرض مىگويند بخاطر آن است كه بخشى از مال بريده وبه ديگران داده مىشود تا دوباره باز پس گرفته شود. كلمه «بسط» به معناى گشايش و وسعت است و «بساط» به اجناسى گفته مىشود كه در زمين
«1». تفسير كبير، كاشف ونمونه.
«2». تفسير مجمعالبيان، ذيل آيهى 11 سوره حديد
پهن شده باشد.
جهاد، گاهى با جان است كه در آيه قبل مطرح شد وگاهى با مال است كه در اين آيه مطرح شده است.
كلمه «كثير» در كنار كلمه «اضعاف»، نشانهى پاداش بسيار زياد است. و جمله «يضاعفه» بجاى «يضعفه» رمز مبالغه و ازدياد است. «1»تعبيرِ قرض به خداوند، نشان دهنده آن است كه پاداش قرض الحسنة بر عهده خداوند است.به جاى فرمان به قرض دادن، سؤال مىكند كه كيست كه به خداوند قرض دهد، تا مردم احساس اكراه و اجبار در خود نكنند، بلكه با ميل و رغبت و تشويق به ديگران قرض دهند.
از آنجا كه انسان غريزه منفعت طلبى دارد، لذا خداوند براى تحريك انسان، از اين غريزه استفاده كرده و مىفرمايد: «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً»به جاى «قرض به مردم» فرمود: «به خداوند قرض دهيد»، تا فقرا احساس كنند خداوند خودش را به جاى آنان گذاشته و احساس ضعف و ذلّت نكنند.با اينكه وجود ما و هرچه داريم از خداوند است، امّا خداوند گاهى خود را مشترى و گاهى قرض گيرنده معرفى مىكند تا ما را به اين كار تشويق نمايد. حضرت على عليه السلام فرمودند:جنود آسمانها و زمين از آن خداست، پس آيه قرض براى آزمايش شماست. «2»
امام كاظم عليه السلام فرمود: از مصاديق قرض به خداوند، كمك مالى به امام معصوم است. «3»
گرچه در آيه، قبض و بسط به خداوند نسبت داده شده است، ولى در روايات مىخوانيم: هر كه با مردم گشاده دست باشد، خداوند به او بسط مىدهد و هر كس با مردم بخل ورزد، خداوند نسبت به او تنگ مىگيرد.
در روايات، پاداش قرض الحسنة هيجده برابر، ولى پاداش صدقه دهبرابر آمده است. «4» و دليل اين تفاوت چنين بيان شده است كه قرض را افراد محتاج مىگيرند، ولى هديه و بخشش به غیر محتاج داده میشود.
«1». تفسير روحالمعانى.«2». نهجالبلاغه، خطبه 183.«3». تفسير روحالبيان، ج 1، ص 381.«4». بحار، ج 74، ص 311.
به فرمودهى روايات: هركس بتواند قرض بدهد و ندهد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىكند.
هنگامى كه اين آيه نازل شد: «من جاء بالحسنة فله خير منها» هر كس كار خوبى آورد، بهتر از آن را پاداش مىگيرد. پيامبر صلى الله عليه و آله از خداوند تقاضاى ازدياد كرد، آيه نازل شد: «فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» ده برابر داده مىشود. باز درخواست نمود، آيه قرض الحسنه با جملهى «أَضْعافاً كَثِيرَةً» نازل شد.
پيامبر متوجّه شد كه كثيرى كه خداوند مقدّر كند، قابل شماره نيست.
پیام ها
1- كمك به خلق خدا، كمك به خداست. «يُقْرِضُ اللَّهَ» بجاى «يقرض الناس»
2- براى ترغيب مردم به كارهاى خير، تشويق لازم است. «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً»
3- اگر ما گشايش و تنگ دستى را بدست خدا بدانيم، راحت انفاق مىكنيم.
4- اگر بدانيم كه ما به سوى او باز مىگرديم و هرچه دادهايم پس مىگيريم، راحت انفاق خواهيم كرد. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
@kanalorvatolvsgha
245» مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
كيست كه به خداوند وام دهد، وامى نيكو تا خداوند آن را براى او چندان برابر بيافزايد و خداوند (روزى بندگان را) محدود و گسترده مىسازد، و به سوى او بازگردانده مىشويد.نکته ها
در تفاسير مختلف «1» آمده است كه اين آيه به دنيال آيه قبل كه مردم را به جهاد تشويق مىكرد، مؤمنان را به انفاق و وام ترغيب مىنمايد. زيرا همانگونه كه براى امنيّت و صيانت جامعه، نياز به جهاد و تلاش مخلصانه است، همچنين براى تأمين محرومان و تهيه وسايل جهاد، نياز به كمكهاى مادّى مىباشد.
موضوع وام دادن به خدا، هفت بار در قرآن آمده است. تفسير مجمعالبيان «2» شرايطى را براى قرضالحسنه بيان كرده است. از آن جمله:1- از مال حلال باشد. 2- از مال سالم باشد.3- براى مصرف ضرورى باشد. 4- بىمنّت باشد.5- بىريا باشد. 6- مخفيانه باشد.7- با عشق وايثار پرداخت شود. 8- سريع پرداخت شود.9- قرض دهنده خداوند را بر اين توفيق شكرگزار باشد.
10- آبروى گيرنده وام حفظ شود.
«قرض»، در زبان عربى به معناى بريدن است و اينكه به وام، قرض مىگويند بخاطر آن است كه بخشى از مال بريده وبه ديگران داده مىشود تا دوباره باز پس گرفته شود. كلمه «بسط» به معناى گشايش و وسعت است و «بساط» به اجناسى گفته مىشود كه در زمين
«1». تفسير كبير، كاشف ونمونه.
«2». تفسير مجمعالبيان، ذيل آيهى 11 سوره حديد
پهن شده باشد.
جهاد، گاهى با جان است كه در آيه قبل مطرح شد وگاهى با مال است كه در اين آيه مطرح شده است.
كلمه «كثير» در كنار كلمه «اضعاف»، نشانهى پاداش بسيار زياد است. و جمله «يضاعفه» بجاى «يضعفه» رمز مبالغه و ازدياد است. «1»تعبيرِ قرض به خداوند، نشان دهنده آن است كه پاداش قرض الحسنة بر عهده خداوند است.به جاى فرمان به قرض دادن، سؤال مىكند كه كيست كه به خداوند قرض دهد، تا مردم احساس اكراه و اجبار در خود نكنند، بلكه با ميل و رغبت و تشويق به ديگران قرض دهند.
از آنجا كه انسان غريزه منفعت طلبى دارد، لذا خداوند براى تحريك انسان، از اين غريزه استفاده كرده و مىفرمايد: «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً»به جاى «قرض به مردم» فرمود: «به خداوند قرض دهيد»، تا فقرا احساس كنند خداوند خودش را به جاى آنان گذاشته و احساس ضعف و ذلّت نكنند.با اينكه وجود ما و هرچه داريم از خداوند است، امّا خداوند گاهى خود را مشترى و گاهى قرض گيرنده معرفى مىكند تا ما را به اين كار تشويق نمايد. حضرت على عليه السلام فرمودند:جنود آسمانها و زمين از آن خداست، پس آيه قرض براى آزمايش شماست. «2»
امام كاظم عليه السلام فرمود: از مصاديق قرض به خداوند، كمك مالى به امام معصوم است. «3»
گرچه در آيه، قبض و بسط به خداوند نسبت داده شده است، ولى در روايات مىخوانيم: هر كه با مردم گشاده دست باشد، خداوند به او بسط مىدهد و هر كس با مردم بخل ورزد، خداوند نسبت به او تنگ مىگيرد.
در روايات، پاداش قرض الحسنة هيجده برابر، ولى پاداش صدقه دهبرابر آمده است. «4» و دليل اين تفاوت چنين بيان شده است كه قرض را افراد محتاج مىگيرند، ولى هديه و بخشش به غیر محتاج داده میشود.
«1». تفسير روحالمعانى.«2». نهجالبلاغه، خطبه 183.«3». تفسير روحالبيان، ج 1، ص 381.«4». بحار، ج 74، ص 311.
به فرمودهى روايات: هركس بتواند قرض بدهد و ندهد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىكند.
هنگامى كه اين آيه نازل شد: «من جاء بالحسنة فله خير منها» هر كس كار خوبى آورد، بهتر از آن را پاداش مىگيرد. پيامبر صلى الله عليه و آله از خداوند تقاضاى ازدياد كرد، آيه نازل شد: «فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» ده برابر داده مىشود. باز درخواست نمود، آيه قرض الحسنه با جملهى «أَضْعافاً كَثِيرَةً» نازل شد.
پيامبر متوجّه شد كه كثيرى كه خداوند مقدّر كند، قابل شماره نيست.
پیام ها
1- كمك به خلق خدا، كمك به خداست. «يُقْرِضُ اللَّهَ» بجاى «يقرض الناس»
2- براى ترغيب مردم به كارهاى خير، تشويق لازم است. «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً»
3- اگر ما گشايش و تنگ دستى را بدست خدا بدانيم، راحت انفاق مىكنيم.
4- اگر بدانيم كه ما به سوى او باز مىگرديم و هرچه دادهايم پس مىگيريم، راحت انفاق خواهيم كرد. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
@kanalorvatolvsgha
۴:۱۹
#مشابهات#تک_موردها
قال الملا الذین کفروا من قومه انا لنرئک ... 《66》#اعراف
#و قال الملا الذین کفروا من قومه لئن اتّبعتم.... 《90》#اعراف@kanalorvatolvsgha
قال الملا الذین کفروا من قومه انا لنرئک ... 《66》#اعراف
#و قال الملا الذین کفروا من قومه لئن اتّبعتم.... 《90》#اعراف@kanalorvatolvsgha
۴:۱۹
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۴:۲۰
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
#مشابهات#ابتدا
قالوا اجئتنا لنعبدالله وحده...《70》#اعراف
قالوا اجئتنا لتلفتنا عما وجدنا... 《78》#یونس
قالوا اجئتنا لتخرجنا...《57》#طه
قالوا اجئتنا بالحق ام انت...《 55》#انبیاء
قالوا اجئتنا لتا فکنا عن ءالهتنا..《22》#احقاف
@@kanalorvatolvsgha
۴:۱۳
۴:۱۳
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
#تفسیر نور (محسن قرائتی)5 تا 11 سوره نجم
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى «5» ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى «6»
(وحى را خداوندِ) قوى قدرت به او آموخت. (خداوندِ) صاحب صلابت كه سلطه يافت.
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى «7» ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى «8»
در حالى كه او در افق برتر بود. سپس نزديك شد پس نزديكتر.
فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى «9» فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى «10»
تا جايى كه فاصلهاش به اندازه دو كمان يا كمتر شد. پس به بندهاش وحى كرد، آنچه را وحى كرد.
ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى «11»
قلب، آنچه را ديد دروغ نخواند.
نکته ها
«مِرَّةٍ» به معناى تابيده شده و محكم است و در قدرت و توانايى به كار مىرود، چنانكه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: صدقه بر «مرّه» و «سوىّ»، يعنى افراد توانمند، روا نيست. «1»
«دَنا» يعنى نزديك شد، ولى «تدلى» يعنى خيلى نزديك شد تا جايى كه از شدّت نزديكى وابسته شد. «قابَ» معادل كلمه مقدار و «قوس» به معناى كمان است. تعبير به «قابَ قَوْسَيْنِ» كنايه از شدّت نزديكى و تقرّب پيامبر به خداوند به هنگام نزول وحى است.
در اينكه مراد از «شَدِيدُ الْقُوى» خداوند است يا جبرئيل، بحث و گفتگو است، ولى اين
«1». تفسير روح المعانى.
جلد 9 - صفحه 308
عنوان، در موارد ديگر فقط براى خدا آمده است. مثلًا در دعاى ندبه مىخوانيم: «و أره سيده يا شديد القوى» خداوندا! امام زمان را به ما نشان بده، يا در دعاى وارده از امام حسن عليه السلام براى دفع شرّ ظالم مىخوانيم: «يا شديد القوى يا شديد المحال» «1».
به علاوه در آيات ديگر، خداوند، معلّم قرآن معرّفى شده است، از جمله:
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» «2» معلّم قرآن، خداوند رحمان است.
«عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» «3»، خداوند چيزهايى را كه نمىتوانستى بياموزى، به تو آموخت.
البتّه در سوره تكوير دربارهى جبرئيل مىخوانيم: «ذِي قُوَّةٍ» «4» ولى بسيار تفاوت است ميان «ذِي قُوَّةٍ» و «شَدِيدُ الْقُوى». بنابراين منظور از «شَدِيدُ الْقُوى» خداوند است.
در اين آيات به مسئله معراج پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره شده كه ما سيمايى از معراج را در جلد هفتم تفسير نور به مناسبت آيه اول سوره اسراء بيان نموديم.
در تفسير روح المعانى آمده است: در جاهليّت، هنگامى كه دو نفر هم قسم مىشدند، كمانهاى خود را در كنار هم قرار مىدادند و زه آن را مىكشيدند و هر دو يك تير مىانداختند، كنايه از آن كه هر دو يكى شدهاند.
فرشته، در افق اعلى نيست، بلكه در افق مبين است و پيامبر بسيار بالاتر است و مىتواند او را مشاهده كند. «وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ» «5»
خداوند مكان ندارد و منظور از افق اعلى (ناحيه برتر)، مكان خاصّى نيست، بلكه مراد اوج بلند مرتبگى و كنايه از احاطه و تسلّط همه جانبه خداوند است.
وحى در زمين، با واسطه است، «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ» «6»، جبرئيل، قرآن را بر قلب تو نازل كرد. امّا در اينجا كه سخن از معراج پيامبر است، فرمود: «فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى» يعنى در مقام قرب خبرى از واسطه نيست و فرشته مقرب هم راهى به آنجا ندارد.
از امام سجاد عليه السلام پرسيدند: علت معراج پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چه بود، مگر خدا مكان دارد؟
حضرت فرمود: معراج براى آن بود كه خداوند، ملكوت آسمانها و آنچه را در آنهاست از
«1». مستدرك، ج 5، ص 260.
«2». الرّحمن، 1.
«3». نساء، 113.
«4». تكوير، 20.
«5». تكوير، 23.
«6». شعراء، 193عجايب صنعت و ابتكار، به پيامبرش نشان دهد. «1»
كلاسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در معراج ديد، كلاس ويژهاى بود:
محل كلاس: برترين مكان. «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى»
استاد: (خداوند) قوىترين استاد. «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى»
محتواى درس: (وحى) محكمترين سخن. «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى»
از امام سؤال كردند: «هل رأى رسول الله ربه» آيا پيامبر در معراج پروردگارش را ديد؟
حضرت فرمودند: «نعم بقلبه رآه» آرى، خدا را به قلبش مشاهده كرد. سپس اين آيه را تلاوت فرمودند: «ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى» «2»
امام رضا عليه السلام فرمود: آيه «لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى» «3»، آيه «ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى» را تفسير مىكند، يعنى مراد از رؤيت در آيه، ديدن آيات الهى است، نه ذات خداوند
@kanalorvatolvsgha
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى «5» ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى «6»
(وحى را خداوندِ) قوى قدرت به او آموخت. (خداوندِ) صاحب صلابت كه سلطه يافت.
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى «7» ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى «8»
در حالى كه او در افق برتر بود. سپس نزديك شد پس نزديكتر.
فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى «9» فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى «10»
تا جايى كه فاصلهاش به اندازه دو كمان يا كمتر شد. پس به بندهاش وحى كرد، آنچه را وحى كرد.
ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى «11»
قلب، آنچه را ديد دروغ نخواند.
نکته ها
«مِرَّةٍ» به معناى تابيده شده و محكم است و در قدرت و توانايى به كار مىرود، چنانكه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: صدقه بر «مرّه» و «سوىّ»، يعنى افراد توانمند، روا نيست. «1»
«دَنا» يعنى نزديك شد، ولى «تدلى» يعنى خيلى نزديك شد تا جايى كه از شدّت نزديكى وابسته شد. «قابَ» معادل كلمه مقدار و «قوس» به معناى كمان است. تعبير به «قابَ قَوْسَيْنِ» كنايه از شدّت نزديكى و تقرّب پيامبر به خداوند به هنگام نزول وحى است.
در اينكه مراد از «شَدِيدُ الْقُوى» خداوند است يا جبرئيل، بحث و گفتگو است، ولى اين
«1». تفسير روح المعانى.
جلد 9 - صفحه 308
عنوان، در موارد ديگر فقط براى خدا آمده است. مثلًا در دعاى ندبه مىخوانيم: «و أره سيده يا شديد القوى» خداوندا! امام زمان را به ما نشان بده، يا در دعاى وارده از امام حسن عليه السلام براى دفع شرّ ظالم مىخوانيم: «يا شديد القوى يا شديد المحال» «1».
به علاوه در آيات ديگر، خداوند، معلّم قرآن معرّفى شده است، از جمله:
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» «2» معلّم قرآن، خداوند رحمان است.
«عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» «3»، خداوند چيزهايى را كه نمىتوانستى بياموزى، به تو آموخت.
البتّه در سوره تكوير دربارهى جبرئيل مىخوانيم: «ذِي قُوَّةٍ» «4» ولى بسيار تفاوت است ميان «ذِي قُوَّةٍ» و «شَدِيدُ الْقُوى». بنابراين منظور از «شَدِيدُ الْقُوى» خداوند است.
در اين آيات به مسئله معراج پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره شده كه ما سيمايى از معراج را در جلد هفتم تفسير نور به مناسبت آيه اول سوره اسراء بيان نموديم.
در تفسير روح المعانى آمده است: در جاهليّت، هنگامى كه دو نفر هم قسم مىشدند، كمانهاى خود را در كنار هم قرار مىدادند و زه آن را مىكشيدند و هر دو يك تير مىانداختند، كنايه از آن كه هر دو يكى شدهاند.
فرشته، در افق اعلى نيست، بلكه در افق مبين است و پيامبر بسيار بالاتر است و مىتواند او را مشاهده كند. «وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ» «5»
خداوند مكان ندارد و منظور از افق اعلى (ناحيه برتر)، مكان خاصّى نيست، بلكه مراد اوج بلند مرتبگى و كنايه از احاطه و تسلّط همه جانبه خداوند است.
وحى در زمين، با واسطه است، «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ» «6»، جبرئيل، قرآن را بر قلب تو نازل كرد. امّا در اينجا كه سخن از معراج پيامبر است، فرمود: «فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى» يعنى در مقام قرب خبرى از واسطه نيست و فرشته مقرب هم راهى به آنجا ندارد.
از امام سجاد عليه السلام پرسيدند: علت معراج پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چه بود، مگر خدا مكان دارد؟
حضرت فرمود: معراج براى آن بود كه خداوند، ملكوت آسمانها و آنچه را در آنهاست از
«1». مستدرك، ج 5، ص 260.
«2». الرّحمن، 1.
«3». نساء، 113.
«4». تكوير، 20.
«5». تكوير، 23.
«6». شعراء، 193عجايب صنعت و ابتكار، به پيامبرش نشان دهد. «1»
كلاسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در معراج ديد، كلاس ويژهاى بود:
محل كلاس: برترين مكان. «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى»
استاد: (خداوند) قوىترين استاد. «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى»
محتواى درس: (وحى) محكمترين سخن. «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى»
از امام سؤال كردند: «هل رأى رسول الله ربه» آيا پيامبر در معراج پروردگارش را ديد؟
حضرت فرمودند: «نعم بقلبه رآه» آرى، خدا را به قلبش مشاهده كرد. سپس اين آيه را تلاوت فرمودند: «ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى» «2»
امام رضا عليه السلام فرمود: آيه «لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى» «3»، آيه «ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى» را تفسير مىكند، يعنى مراد از رؤيت در آيه، ديدن آيات الهى است، نه ذات خداوند
@kanalorvatolvsgha
۴:۱۱
#مشابهات
والی ثمود اخاهم صلحا قال یقوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره قد جاءتکم بینه من ربکم..... 《73》#اعراف
والی ثمود اخاهم صلحا قال یقوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره هو انشاکم...《61》#هود
@kanalorvatolvsgha
۴:۱۲
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۴:۱۴
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
️ ️ ️ سلام علیکم ورحمة الله
ضمن خداقوت به همگی عزیزان،
خواهشمندم در کانال زیر حتما عضو باشید، چون از این پس همهی اطلاعيه ها و اخبار مجموعه بزرگ حافظان، از طريق اين کانال اعلام خواهد شد
eitaa.com/g_bozorg_hafezan
ضمن خداقوت به همگی عزیزان،
خواهشمندم در کانال زیر حتما عضو باشید، چون از این پس همهی اطلاعيه ها و اخبار مجموعه بزرگ حافظان، از طريق اين کانال اعلام خواهد شد
eitaa.com/g_bozorg_hafezan
۲۱:۲۵