۴:۳۲
۴:۵۹
۵:۰۱
۵:۰۱
۵:۰۱
🍭📚 کتابخوار 📚🍭
هو النور خیلی عجلهای بعد از اتمام کتاب یک یادداشت سه خطی برای بهخوان نوشتم. بعدتر دیدم این یادداشت همان تصوری را برای مخاطب ایجاد میکند که من مدتها دربارهی کتاب در ذهنم داشتم؛ فقط اینکه یادداشت من یک جمله اضافهتر داشت. تصورم نسبت به کتاب کشتن مرغ مینا همیشه همان عکس روی جلد کتاب و روایت دفاع یک وکیل از یک سیاهپوست در دادگاههای آمریکا بود. البته میدانستم که راویاش دختر وکیل است ولی باز هم نمیدانم چرا فکر میکردم کل کتاب در دادگاه میگذرد. اما تصورم آنجایی خراب شد که دوست عزیزم معصومه توکلی در یکی از پادکستهای رادیو خرمالو این کتاب را در دسته کتابهایی در رابطه با پدر قرارداد. طبیعتاً برایم دستهبندی جدیدی بود. فکر میکردم کتاب فقط در دستهبندی مبارزه با نژادپرستی و مثلا ضدآمریکایی قرار میگیرد. طبعاً اولین کاری که کردم این بود که ببینم آیا نسخهی صوتی کتاب موجود است یا خیر. چقدر خوب! کتاب نسخه صوتی هم داشت. تقریباً بلافاصله با دوستم ملیحه شروع کردیم به خواندن. و چه تصور اشتباهی داشتم من. شاید فقط سی درصد انتهای کتاب درباره دادگاه بود و اصل کتاب دربارهی رابطهی دختری ده یازدهساله و بسیار بازیگوش و نازنین با پدری بینظیر بود. پدری که هم در جامعه و در مقامی که به عنوان وکیل داشت یک سر و گردن نسبت به آدمهای آن زمان آمریکا آدم فهمیدهتر و باشعورتری بود؛ و هم در جایگاه پدر، بابایی مهربان، دلسوز و بزرگوار. من که عاشقش شدم و آقای اتیکاس فینچ قطعا یکی از محبوبترین و بهیادماندنیترین شخصیتهای تمام عمرم شد. حالا با این اوصاف، اگر شما هم تابهحال مثل من تصورتان از این کتاب به طرح روی جلد محدود میشده، و حالا در تعجبید و با این تعریف من کنجکاو شدید، معطل نکنید و شروع کنید به خواندن (یا گوش دادن!). پ.ن.: البته درست است که این کتاب به رابطهی دختری با پدرش میپردازد اما به دلیل همان موضوع دادگاه شاید برای نوجوان زیر ۱۶ سال مناسب نباشد! #کشتن_مرغ_مینا #هارپر_لی #فخرالدین_میررمضانی #انتشارات_علمی_و_فرهنگی #نژادپرستی #پدر_دختری #رمان_بزرگسال #رمان_خارجی #رمان_تاریخی
دربارهی رادیو خرمالو بعدا میآیم توضیح بیشتر میدهم...
۵:۱۲
۲۲:۴۱
۴:۲۶
۴:۲۴
۴:۴۱
۴:۴۱
۴:۴۱
۴:۴۱
۴:۴۱
۴:۴۱
این هم کانال کافه کتاب کتابنوش
۴:۴۲
بازارسال شده از کتابنوش
۴:۴۲
🍭📚 کتابخوار 📚🍭
صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام... ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم... https://ble.ir/ketabe_garmsar
راستی این چشمانداز را هم درخانهی خانم زارع از نزدیک دیدیم و آه از نهادمان بلند شد و دامن از کف دادیم!
بله! این عکس فوتوشاپ نیست!...
لا حول و قوه الا بالله
بله! این عکس فوتوشاپ نیست!...
لا حول و قوه الا بالله
۴:۴۳
🍭📚 کتابخوار 📚🍭
هو النور جشنوارهی کتابنوش قسمت اول جشنواره کتابنوش یک جشنوارهی کتابخوانیست که هر سال در آموزش و پرورش برگزار میشده، اما با اسم دانایی و توانایی . سالهای گذشته هم اسم جشنواره هم لوگوی آن و هم کتابهایی که انتخاب میشده فراتر از دههی شصت پا نگذاشته بود. ولی امسال با همت برخی افراد حاضر در ادارهی آموزش و پرورش کنفیکون شد و در همهی ابعاد فرهنگی اجرایی و اقتصادی تحولی شگرفت در آن به وجود آمد. بعد اجرایی و ... را بگذاریم کنار. کار ما اینجا پرداختن به بعد فرهنگی این جشنواره است. این جشنواره از سال پیش در جریان بود و برای هر پایه از پیش دبستانی تا یازدهم هفت تا هشت کتاب انتخاب شده بود. بچهها با کمک مدارس این کتابها را خریداری و مطالعه میکردند و در مسابقات مربوط به پایهی خود شرکت میکردند. مسابقات مقاطع دبستان در همان سطح مدرسه باقی ماند. برای مقاطع دورهی اول و دوم متوسطه اما ما برنامهی مفصلتری تدارک دیدیم. بچهها بعد از خواندن کتابها میتوانستند در سایت مربوطه به سوالات مربوط به هر کتاب جواب دهند و امتیاز کسب کنند. در مرحلهی بعد کنشهایی عملی متناسب با محتوای هر کتاب تعریف شده بود که بچهها میبایست انجام دهند و خروجی فعالیت خود را در سایت بارگذاری نمایند. اختتامیه درواقع اردویی برای گردهمایی برگزیدگان این جشنواره بود. ادامه دارد...
ابتدای روایت جشنواره کتابنوش برای علاقهمندان و آنهایی که در جریان این اتفاق نیستند...
۴:۴۳
۴:۳۷