عکس پروفایل خوندیش؟خ

خوندیش؟

۱۲۱عضو
thumnail

۵:۵۳

thumnail

۵:۵۳

thumnail
https://www.muslimmemories.com/products/i-love-my-mama-s-hijab-hardback-2nd-edition
این کتابها واقعا الان لازم بنظر میاد برای بچه‌ها مون.https://ble.ir/khoondish

۵:۵۳

بازارسال شده از سازمان تبلیغات اسلامی
thumnail
undefined#کتاب
undefinedروایت شاه‌غلام از سلاخ‌خانه تا مهدیه
undefinedکتاب «از سلاخ‌خانه تا مهدیه» نوشته‌ی ابراهیم اکبری دیزگاه در شرکت چاپ و نشر بین‌الملل به چاپ رسیده است.
undefinedاین کتاب روایت زندگی و زمانه غلام محمدی است که پس از آشنایی با شیخ احمد کافی، شاه‌غلام لقب گرفت و مسیر زندگی‌اش تغییر کرد.
undefinedدر این کتاب بخش‌هایی از زندگی شیخ احمد کافی از زبان شاه‌غلام با زبانی صریح، کوچه بازاری و آمیخته با حکمت لوطی‌گری روایت شده است.
#سازمان_تبلیغات_اسلامی #نشر_بین_الملل
undefined @sazmantablighaat

۷:۱۹

بازارسال شده از انتشارات راه یار
thumnail
undefinedنوه شهید حسن طهرانی مقدم از «بابای موشک‌ها» می‌گوید

undefinedکتاب «بابای موشک‌ها» داستانی کودکانه درباره شهید حاج حسن طهرانی‌مقدم، پدر صنعت موشکی کشور به قلم خانم فائضه غفارحدادی است.

undefined️به مناسبت عملیات #وعده_صادق2 این کتاب را با تخفیف 20درصد می‌توانید سفارش بدهید(به مدت محدود):
https://B2n.ir/bmooshak

undefined60هزار تومان»»» 48هزار تومان

undefinedانتشارات «راه یار»: ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی undefined rahyarpub.irundefined @Raheyarpub

۷:۳۶

thumnail
«سوره مهر» رمان شهید یحیی سنوار را منتشر می‌کند
undefined ترجمه فارسی رمان #خار_و_میخک اثر شهید یحیی سنوار، به‌همت موسسه هنری-رسانه‌ای #سلوک در حال انجام است و به‌زودی توسط انتشارات #سوره_مهر راهی بازار نشر می‌شود. ترجمه فارسی این کتاب را «هانیه کمری» برعهده دارد.
undefined شهید #یحیی_سنوار رئیس دفتر سیاسی جنبش #حماس که ۲۶مهرماه در درگیری مستقیم با نظامیان صهیونیست به شهادت رسید، این رمان را در طول دوران اسارت خود در زندان‌های رژیم اشغالگر قدس به نگارش درآورده‌است. سنوار در «خار و میخک»، تاریخ سرزمین #غزه را در قالب یک رمان دوجلدی روایت می‌کند.
undefined در بخشی از این رمان می‌خوانیم:«در گوشه‌ای، چندنفری از همسایگان‌مان نشسته بودند، چای می‌نوشیدند، بعضی‌ها سیگار می‌گیراندند و دود می‌کردند و از دل‌مشغولی‌ها و نگرانی‌هایشان می‌گفتند. آنها از عزت و کرامتی که نیروهای مقاومت از زیر لگد اشغالگران بیرونش کشیده بودند احساس افتخار می‌کردند و از فرداهای نامعلوم می‌ترسیدند. آیا وضعیت به همین شکل باقی می‌ماند؟ آیا نیروهای اشغالگر به اردوگاه حمله‌های سنگین‌تری نمی‌کنند؟ یا خشمشان را روی سر مردم بیچاره بمباران نمی‌کنند و اردوگاه را با ساکنانش یکجا نمی‌سوزانند؟ حرف‌ها متفاوت بود، اما نظر غالب بر این بود که باید به میدان آمد و هر کسی به نوعی می‌گفت دیگر چه چیزی برای از دست دادن داریم؟ فقط خانه‌ای آن هم زیر ساطور دشمن، پس چرا باید بترسیم؟ اینگونه صحبت‌ها همیشه در یک نقطه به پایان می‌رسید: «آره والا... یک دقیقه با عزت و کرامت زندگی کنیم بهتره تا هزار سال زیر تیغ نیروهای اشغالگر.»
undefined @hozehonari_irundefined حوزه‌ی هنری در فضای مجازی:سایتآپارات | ایتا | روبیکا | اینستاگرام

۱۲:۴۵

بازارسال شده از فرزندان ابراهیم
thumnail
undefined فوئب گیلمن نویسنده و تصویرگر کتاب کودک کانادایی-آمریکایی بود. کتاب یک داستان محشر تغییر نام یافته کتابی به نام "چیزی از هیچ چیز" ، اقتباس از یک داستان قدیمی ییدیشی (زبان یهودیان اروپای شرقی) است. وی در نیویورک متولد شد و بعدا در اروپا و اسرائیل زندگی کرد.این کتاب همراه با نمادهای یهودی است و کلاه و کت پدربزرگ تداعی کننده پوشش یهود است.از همه جالب تر تصویرگری زندگی موش‌ها به موازات زندگی انسان‌های داستان است... #موش_کثیف عبارتی بود که در طول قرنها در اروپا به یهودیان داده شده بود و والت دیزنی و سایرین با ساخت انیمیشن هایی چون میکی ماوس و تام و جری و راتاتویی و... سعی کردند این عبارت را از اذهان بزداید.
undefined پ‌.ن: این کتاب را پسران ۱۳ ساله و ۸ ساله من بارها خوانده بودند و سال‌ها در کتابخانه ما جای داشت. اما این بار موقع خواندن یک چیز توجه آنها را جلب کرد، کلاه وکت یهودی پدربزرگ . ذهن آنها درگیر اسرائیلی بودن داستان شد. نکند پای غاصبان سرزمین زیتون به کتابخانه ما رسیده باشد؟سراغ نویسنده و تصویرگر و جوایز کتاب رفتند. عکس مدال جایزه سیدنی تیلور پشت کتاب همراه با نماد ستاره صهیونیسم آن ها را مطمئن‌تر کرد. این جایزه یکی از جوایزی است که به کتابهایی که بتواند تصویری از زندگی یهود را به جهان نشان دهد داده می‌شود.
undefined خلاصه این کشفundefined نتیجه ذهن کنجکاو پسرهای ما و یک جستجوی ساده است. انتشار و هفت بار تجدید چاپ این کتاب در ایران و انتخاب آن به عنوان کتاب برگزیده شورای عمومی کتاب کودک جای تعجب و هم نگرانی بابت صلاحیت آنان در بررسی کتابهای کودکان دارد. و البته تغییر نام کتاب و انتشار توسط انتشارات میچکا ...
#داستان‌سرایی_برای_خلق_چیزی_از_هیچ_چیز
undefined پژوهشگران : محمدصادق و محمد مهدی نجف پورundefinedundefined
@safar_be_gheble

۴:۱۵

undefined شاید سهم من از مبارزه با اسرائیل دل کندن از کتاب هایی باشد که مدت ها پیش خوانده شده اند و حالا یا دارند درون جعبه ای خاک میخورند یا وظیفه ی دکور گوشه‌ای از خانه را به عهده گرفته اند.undefined اما حالا بعد از پیام جهاد آقا، انگار حتی کتاب ها هم وظیفه‌ای بزرگ تر بر دوششان هست.باید سربند به جلدشان ببندیم و راهیشان کنیم که سربازی هرچند کوچک در میدان مبارزه علیه اسرائیل باشند.undefined چه منی که کتابم را برای فروش میگذارم تا سرمایه‌ی بیشتری برای کمک به جبهه مقاومت داشته باشم و چه تویی که مبلغی را هدیه به جبهه ها میکنی و در کنارش یک کتاب هم هدیه میگیری، همه در سازماندهی لشگر کتاب ها سهم داریم.undefined هر کداممان به قدر یک یا چند "کتاب سرباز" به این میدان بفرستیم کار اسرائیل تمام است.این بار میخواهیم به جای سطل آب، با سیل کتاب ها اسرائیل را محو کنیم.پس بسم الله...
اگر قصد خرید کتاب دارید، یا دوست دارید کتاب‌هاتون رو برای فروش و واریز هزینه اونها به جبهه مقاومت اهدا کنید، به کانال #لشکرکتاب بپیوندید.
undefinedundefined@lashkareketab🟢 کانال بله | کانال ایتا 🟠

#خوندیش@khoondish

۸:۵۶

بازارسال شده از آبادیران؛ رسانه آبادانی و پیشرفت ایران
thumnail
کتاب " ترش شیرین " روایت الگویی موفق در مردمی سازی اقتصاد دانش بنیان، برگزیده سومین جایزه کتاب روایت پیشرفت شد
undefinedآیین اختتامیه سومین جایزه کتاب روایت پیشرفت دوشنبه ۱۳ آبان در کوشک باغ هنر تهران برگزار و از برگزیدگان این جایزه تقدیر شد.
undefinedدر بخش فرهنگی و اجتماعی کتاب ترش شیرین اثر پژمان عرب و لیلا پارسافر توانست عنوان نخست را از آن خود کند. ترش شیرین به روایت برپایی اولین مرکز اشتغال فناورانه آبادیران در بیرجند میپردازد. توافقنامه افتتاح این مرکز در اولین دوره نمایشگاه ملی آبادیران منعقد شد. این کارگاه به تکمیل زنجیره ارزش زرشک در منطقه کمک کرده و زمینه اشتغال زایی و رونق اقتصادی را با نقش آفرینی خود مردم فراهم کرده است.
undefinedمتن کامل خبر: https://B2n.ir/j19341_
دبیرخانه دائمی برنامه ملی آبادیران
undefined 02188614923undefined @abaadiran_irundefined https://Abaadiran.ir

۱۰:۰۰

thumnail
ساعت هفت صبح است و روی پله های راهرو نشسته پاشنه کش را پشت کفش می اندازد و می‌گوید مامان رویای بعدازظهر رو بخون.خیالش را راحت می‌کنم..دیروز هم پدرش را دعوت کرد.این اولین کتابی بود که دوساعت پایش نشست و خواند و تمامش کرد.جوری که انگار آن دو ساعت در خانه نبود.
رویای بعدازظهر داستان پسری ست که زیاد سوتی می‌دهد! به گذشته سفر می‌کند و کودکی های مادرش را می‌بیند..undefinedبا تاریخ معاصر آشنا می‌شود. و شنیده‌ها را می‌بیند.ذهن خواننده کتاب پیش پسری که در تاریخ گم شد می‌ماند و در یک هزارتو گم می‌شود.اگر آن پسری که گم شد من بودم چرا الان اینجا هستم؟و اگر آن پسر من نبودم باز هم چرا الان اینجا هستم..؟
#خوندیش؟!#کتاب‌خوانی‌خانوادگی@khoondish

۷:۳۸

بازارسال شده از انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی
thumnail
undefined #شهدای_مقاومتundefined شهید حاج‌جواد صاعقه
undefinedسالم محمدی: نام جواد صاعقه را پیش از این هم بارها شنیده بودم، اما نه در سفر لبنان، نه بعد از آن، نتوانستم او را پیدا کنم تا صحبت کنیم. در هفته‌های آخر تحقیقاتم که ازطرف حاج‌حیدر تماس می‌گیرند و می‌گویند جواد صاعقه به‌خاطر مأموریتی در سوریه است و خود حاج‌حیدر به او سپرده که با تو صحبت کند. از این پیگیریِ دلسوزانه، شرمنده می‌شوم و حتی کمی متعجب که چطور مصاحبه با یک نیروی اطلاعات حزب‌الله، این‌طور هماهنگ شد.
undefined حاج‌جواد با بدن ورزشکاری و صورتی مهربان، با موهای مشکی و محاسن بلندی که چند تار سفید در آن خودنمایی می‌کند، از آن چهره‌های جذاب حزب‌الله است که اگر روزی به شهادت برسد، تصویرش حسابی منتشر می‌شود. محکم مرا بغل می‌کند و حسابی تحویل می‌گیرد.. (۱)
undefined شهید حاج‌جواد صاعقه، در حملۀ امروز رژیم صهیونیستی به عَقربا، به یاران شهیدش پیوست. و از امروز کنار اسم حاج‌جواد صاعقه هم #شهید می‌گذاریم، مثل شهید سید حسنِ عزیز، مثل ...
undefined (۱): برشی از کتاب مقاومت زینبیه
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۵:۰۹

بازارسال شده از انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی
thumnail
undefined #شهدای_مقاومتundefined شهید حاج‌جواد صاعقه
undefined برشی از کتاب مقاومت زینبیه، مصاحبه با فرماندۀ شهید، حاج‌جواد صاعقه:
undefined من از ماهِ دوازده سال ۲۰۱۲/ آذر ۱۳۹۱ به سوریه آمدم و مسئول اطلاعات منطقۀ سیدة زینب شدم. واقعاً ایام سختی بر ما گذشت که حرم در خطر بود و به لطف خود حضرت زینب بود که حرم و منطقه حفظ شد.
undefined در طراحی سلسله‌عملیات عاشورا، سخت‌ترین کار آزادسازی حجیره و غربة و این محلات مسکونی نزدیک حرم بود. قبل از آن‌هم خیلی از جوانان ما در همین مناطق به شهادت رسیدند. در آن کوچه‌های تنگ و خانه‌های متراکم، دو تک‌تیرانداز مسلحین یک گروهان ما را زمین‌گیر می‌کرد.
undefined در جلسه‌ای که طراحی عملیات می‌شد، من نظری دادم که تقریباً با همۀ نظرات متفاوت بود. حاج‌حیدر خوب حرف‌هایم را شنید، بعد گفت: فردا صبح می‌رویم در منطقه می‌چرخیم، طرحت را توضیح بده. باهم رفتیم روی یکی از ارتفاعات منطقه و آنجا طرحم برای دور‌زدن مسلحین را توضیح دادم. حاج‌حیدر این طرح را پذیرفت و به همه اعلام کرد که این‌طور عمل می‌کنیم.
undefined چه‌کار کردیم؟ منطقه را از چندین کیلومتر عقب‌تر دور زدیم و از آنجا با مسلحین درگیر شدیم و با این کار، راه پشتیبانی آنها را بستیم. مسلحین اخلاقی داشتند که اگر احساس می‌کردند راه کمک بسته شده و در حال دورخوردن هستند، سریع فرار می‌کردند. همین اتفاق افتاد و با کمترین شهید و مجروح، یک محدودۀ غیر قابل نفوذ آزاد شد.

undefined شهید حاج‌جواد صاعقه، در حملۀ امروز رژیم صهیونیستی به عقربا، به یاران شهیدش پیوست. و از امروز کنار اسم حاج‌جواد صاعقه هم #شهید می‌گذاریم، مثل شهید سید حسنِ عزیز، مثل ...
undefined کتاب مقاومت زینبیه
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۵:۰۹

بازارسال شده از رقیه فاضل
thumnail
undefinedظرفیت نمایشنامه های نمادین برای مقاومت
پرتاب کردن چوب دستی شــــهـ...ــید ســـ...ــنوار در آخرین لحظات حیات با برکتش، داستان کتاب «بشنو از نی» را در خاطرم زنده کرد. آنجا که چوپان علی را که با نواختن نی علیه ظلم بهرام شاه قیام کرده میخواهند به قتل برسانند و چوپان که حالا نی ندارد، حرفها را در نگاهش ریخته و هر که به چشمان چوپان نگاه میکند، دگرگون میشود. حالا بهرام شاه دستور میدهد چشم را از کاسه بیرون بیاورند و اکنون آوای نی در زبان اوست، آنقدر که زبان او را میبرند و ندای مبارزه او در دست و پایش دیده میشود و آنگاه که دست و پایش را از بدن جدا میکنند، قطره خون چوپان علی روی زمین میریزد و از همان نقطه، یک نی جوانه میزند. نی را فردای آن روز مردی مینوازد و با اتمام نی نوازی، قطره خونی از نی میچکد و نی دیگر جوانه میزند...بهرام شاه دستور میدهد نی ها را آتش بزنند و میسوزند و در آخرین لحظه، زنی از آن آخرین شعله ی نی برای چراغ دستی اش شعله آتشی میگیرد و این نمادهای پیاپی در داستان همچنان ادامه دارد و آنقدر مردم سرزمین بهرام شاه بیدار میشوند و همه صدای چوپان علی میشوند که بهرام سرنگون میشود. داستان نسبتا طولانی شده اما پرکشش است بخاطر روابط خوب و منطقی علت معلولی در طرح داستان.بشنو از نی، داستان نمادین زیبایی است از نامیرایی «استقامت بر حق» و استمرار آن در نسلها و حکایت بیداری را به خوبی نمایش میدهد؛ قابلیت تبدیل شدن به نمایشنامه را هم دارد و چون نمادین است، زبانی بین المللی دارد و محدود به جغرافیا و فرهنگ خاصی نیست، چون نه فرهنگهای متنوع، که فطرتهای انسانی را مخاطب قرار داده. به نظرم یکی از فعالیتهای خوب مدرسه ای برای مسأله مقـــ..ـــاومت، گسترش نمایشنامه های دانش آموزی و نمادین است که امکان تکرار در زبانهای مختلف را دارد و قابهای تصویری خوبی نیز برای رسانه پیدا میکند.بشنو از نی کتابی است نوشته حسن تهرانی که اولین بار سال 61 کانون آن را چاپ کرده بوده و البته من چاپ چهاردهم آن را هم دیده ام که سال 96 منتشر شده. قصه ای برای گروه سنی دال. یعنی متوسطه اول.

۱۶:۴۴

بازارسال شده از رقیه فاضل
thumnail
مقاومت مردم پایه و لوازم مردمی شدن آن به زبان کودکundefinedقندیل کوچک، کتابی است از غسان کنفانی برای کودک. کتابی تمثیلی برای فهم اثر حضور مردم در میدان. کتاب میگوید برای مبارزه با تاریکی بزرگ، نور بزرگ نیاز است مثل خورشید، اما لزوما چراغ بزرگ لازم نیست. تعداد زیادی چراغ کوچک که مردم با خود می آورند، میتواند نور بزرگی همچون خورشید ایجاد کند و از پس تاریکی بزرگ بربیاید.این تبیین نزدیک است به تبیین حضرت امام درباره نابودی اسرائیل، آنجا که میفرمایند اگر مسلمانان هر کدام یک سطل آب بریزند، اسرائیل را آب میبرد. مهم ترین، ممکن ترین و واقع بینانه ترین راهبرد مقابله با صهیونیزم است مردمی سازی مقاومت.این داستان را در میان دست نوشته های غسان کنفانی پس از شهادتش پیدا کردند. کتاب را کانون پرورش فکری چاپ کرده.undefinedهیچ طوفانی راهش را عوض نمیکند هم کتاب کودک است با زبان تمثیل. واقعیت این است که وقتی سیل راه افتاده و عزم نابودی روستاهای سر راه را کرده، نمیتوان در خلاء امیدوار بود که سیل راهش را عوض کند و کودکی که از سیل خبر آورده را دست انداخت. در این داستان، کودکی که از سیل خبر آورده، از مردم خسته روستا دل میبرد و میرود سمت کودکان. خبر را که به آنها میدهد، توپ بازی شان را کنار میگذارند و میگویند باید کاری کرد. چون میدانند هیچ طوفانی راهش را عوض نمیکند. دست به کار میشوند تا سیل بند درست کنند. سیل بند کمی از قدشان بلندتر میشود و بعد از آن قدشان نمیرسد که بالاتر ببرند. امید دارند که این سیل بند، لااقل کمی از ضرب سیل را بگیرد و میگیرد. طوفانی که روستاهای قبلی را کامل خراب کرده بود، با این سیل بند فقط قسمتی از روستا را تخریب میکند.یکی از بچه ها میگوید اگر بقیه هم می آمدند، سیل بند بهتر عمل میکرد، یکی دیگر میگوید ولی اگر بخواهیم همیشه معطل باشیم که دیگران بیایند که من بیایم، هیچ وقت هیچ کاری شروع نمیشود.قضیه این است که اگر فکر کنم توان من کم است و بخاطر کم بودن، به میدان نیاورم، هیچ وقت این توان اندک، زیاد نخواهد شد.نویسنده داستان، سیدعلی شجاعی است و ناشرش نیستان.undefinedدیشب هیأتی بود برای دانش آموزان دبستان دوره دوم و دبیرستانی اول و دوم و مادران شان. بهترین کار برای سخنرانی در این جمع های متکثر، استفاده از داستان تمثیلی است. بحث درمورد مقاومت بود. اینکه ایمان بیاوریم به حضور تک تک افراد امت اسلامی و از سویی، اندیشه همه یا هیچ را هم نباید داشت. برای به میدان آمدن همه مردم، طبیعتا از ابتدا همه مردم به میدان نخواهند آمد. میشود عاقلانه و با منطق و حلم به میدان آمد و کم کم افراد دیگر را نیز به میدان آورد. اگر اندیشه مراتبی داشته باشیم و موقعیت و مردم را مراتبی درک کنیم، توان را هم مراتبی ببینیم، سخن حق عمومیت پیدا میکند، اگر نه الان، حتما آینده دار خواهد بود. این سنت الهی است. خیلی وقتها مارپیچ سکوت، با حرکت های اولیه‌ی یک فرد یا تیم شجاع، مضمحل میشود، چون همه نگرانند که نکند تنها باشند. و این، راز حرکت حضرت زهرا سلام الله علیها بود.

۱۶:۴۵

بازارسال شده از الملاحظات 🇵🇸
thumnail
undefined #ملاحظه_پیشنهادی
undefined کارگاه یک روزه #نویسندگی | مدادت را بتراشundefined ویژه نوجوانان | اولویت با متولدین ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵
undefined باحضور:undefined#رضا_امیرخانیundefined#مهدی_قزلیundefined#مکرمه_شوشتریundefined#غلامرضا_طریقیundefined#مرتضی_برزگر
undefinedپنجشنبه ۶ دی‌ماه ۱۴۰۳ | از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۷:۳۰undefined ثبت نام: https://survey.porsline.ir/s/NjcUK2qyundefined مهلت ثبت‌نام: ساعت ۱۷ روز سه‌شنبه ۴ دی‌ماهundefined هزینه ثبت‌نام ۴۰۰هزار تومان
undefined @inokhundiundefined @almolahezat

۱۱:۲۰

بازارسال شده از جمهوری/ محمد صادق شهبازی
thumnail
undefinedمگه چقدر دیگه می‌خوایم زنده باشیم؟دنیا اینقدر زودگذره که سخت و آسونش فرق نمیکنه. توهمین خونه کوچیکم میشه دنیا رو گذروند نمیشه؟ما هر سختی باشه زندگی میکنیم و به انقلاب بدبین نمیشیم اما شاید کسی بخاطر سختیای دنیا طاقت نیاره و از انقلاب زده شه برا همین گفتم اول به بقیه خونه بدنص۱۶۳
undefinedزندگی در خانه مشترک کوچک(با جاری) دردسر داشت گاهی دلگیر و عصبانی میشدم، همینکه میخواستم ناراحتی ابراز کنم چیزی مانع میشد. دهن پر کردم برای گلایه چشمم بالای اجاق افتاد. بلند خندیدم: اومده حدیث رو زده نمی‌ذاره یه ذره دعوا کنیم. امام علی: به هنگام خشم نه تصمیم نه تنبیه نه دستورص۸۹
undefined-پس موتورت کو؟-هدیه‌اش کردم به ارتش. تو این مدت مریضیم خیلی با ماشین پادگان رفتم بیمارستان. دیگه گفتم به جاش موتور رو بدم به مرکز پیاده ارتش که برای تبلیغات ازش استفاده کنن. ص۱۲۲-۱۲۴
undefinedاین جمله امام رو شنیدین، عالم محضر خداست. در محضر خدا گناه نکنید... عشقتون به امام که قلبی باشه دیگه تحت هیچ شرایطی غیبت نمی‌کنیم. ص۱۲۴
undefinedاونی که بهم تیراندازی کرده بود دستگیر کردن. میخواست حلالیت بطلبه. گفتم از زجرهای خودم می‌گذرم و میبخشمت. اما تو مدت مریضیم خانمم خیلی اذیت شد اصل کاری اونه که باید ببخشدت. حلالش کن! بیشتر از اینکه به من و خانومم ظلم بشه به اسلام ظلم شد. جراحت باعث شد مدتی نتونم به کارام برسم ص۱۴۵
undefined‏-حالا که این (خونه سازمانی) تلفن داره یه قلکم باید کنارش باشه هر دفعه که زنگ زدیم یه تومان می‌اندازیم تو قلک-خودم از همسایه‌ها پرسیدم. گفتن همین طوری مجانی همه استفاده میکنم.-عزیزم اون بیت‌الماله. اونا استفاده کنن، ما نمی‌کنیم تا شبهه ای توش نباشهص۱۷۵
undefinedیک هفته رفتیم مسافرت،... گفت میشه یه چک امضا کنی و بدی به من؟..دسته چکت رو برای اینا (صندوق عقب پر از کفش برای فقرا) میخواستم. ... تو یه هفته کازرون بودی و کار نکردی خوب نبود این پول بیاد تو زندگیمون...خودت گفتی چقدر اینجا بچه‌های فقیر دارین که کیف و کفش درستی ندارن. ص۲۰۲ـ۲۰۳
undefinedخانم رضایی وقتی دید کارامون زیاده و با بچه‌ها درگیرم گفت یه خانومی هست که می‌ره خونشون تو کارای خونه کمکش میکنه. ... هر چیزی برای خودمان میخرید، سهم او و بچه هایش را هم کنار می‌گذاشت...یادت نره بهش بدی. یادت باشه هیچ وقت دست خالی از خونمون نره بیرون. از هر چی داریم بهش بده. ص۲۱۴
undefined‏-این دفعه دیرتر برو منطقه.-ما خودمون انقلاب کردیم. درسته؟...خودمون هم باید پای سختیاش وایسیم. نباید دید مردم خراب بشه و بگن اینا خودشون انقلاب کردن، حالا هم (تو شرایط جنگی) موندم تو شهر و میرم گشت و گذار. ص۲۲۰
undefinedخانم احمدی بیرون آمد. از روی صندلی ماشین سر خوردم پایین و چادرم را روی صورت کشیدم: هیس حرف نزن باهام. نمیخوام باهم ببینتمون. شوهرش جبهه‌ست. خجالت میکشم ما رو کنار هم ببینه. الهی بمیرم. چند وقته شوهرش جبهه‌ست هنوز نتوانسته مرخصی بگیره بیاد. وای علی خیلی زشت شد ما رو با هم دیدص۲۲۴
undefined-زشت نیست اینجوری سرت پایین باشه با زنهای دوست و فامیل حرف بزنی؟ یه موقع ناراحت نشن؟-نه عزیزم ناراحت که نمیشن هیچ اتفاقا زیر نگاه نامحرم معذب هم نیستن و راحت صحبتشون رو میکنم. این حکم اسلامه، دوست و آشنا هم فرقی نمیکنه خانوم نافه‌نشان که منشی دفترمه یا خواهرت رو چندبار دیدم؟ص۲۲۶
undefinedمدرسه بهتری بود که به خاطر آدرس بچه را ثبت‌نام نکردند...معاون مدرسه وقتی فهمید کارمند ارتشم. برگشته میگه برو یه آدرس الکی تو یه نامه بنویس که نزدیک مدرسه باشه و مهر ارتش رو بزن زیرش تا ثبت نام کنیم...چی داری میگی همین ب بسم‌الله تحصیل بچه‌مون رو با دروغ شروع کنیم؟! ص۲۳۸-۲۳۹
undefinedگریه‌ها تبدیل به ناله، ناله‌ ضجه و ضجه‌ فریاد شد. سمت مادر دویدم، دستهایش را گرفتم و باجدیت گفتم: مامان مگه نمیدونی تو این کوچه کیا زندگی میکنن؟ دلت میخواد ضد انقلابو خوشحال کنی؟ ما خودمون انقلاب کردیم. خودمونم باید پای سختیاش بمونیم. علی که از علی اکبر امام حسین عزیزتر نبودص۲۶۳
undefinedمادر شهید گفت: بمیرم برات دخترم. خدا به فریاد دلت برسه که مونست رو از دست دادی. خانوما خدا شاهده این دختر همیشه دلش برای زنهای شهدا می‌سوخت. ازشون خجالت می‌کشید خودم شاهد بودم به شوهر شهیدش می‌گفت سرپرست یکی از زنای شهدا و بچه‌هاش بشو. ص۲۸۰
@jomhoori

۲:۱۸

بازارسال شده از انتشارات راه یار
thumnail
undefined«مدافعان فرهنگی حرم» منتشر شد
undefined️گفتارهایی درباره بایدهای پس از جنگ سوریه

undefinedانقلاب اسلامی از همان روزهای اول پیروزی در بهمن ۱۳۵۷ نظر ویژه‌ای به جهان اسلام و مسئلۀ محوری آن، فلسطین داشت و صدور انقلاب اسلامی را یکی از اهداف طلایی و ضروری خود اعلام کرد... صدور انقلاب که به تعبیر امامین انقلاب «حرکت باد بهاری» است، هدفی جز تقویت امید، اعتمادبه‌نفس و ارتقای حس انسانی، الهی و فطری و رشد و خودکفایی ملی و دینی مخاطب ندارد...
بحران سوریه نیز که در سال ۲۰۱۱ میلادی در این کشور آغاز شد، جنگی تمام‌عیار علیه محور مقاومت بود که ابعاد مختلف نظامی، سیاسی و رسانه‌ای داشت و سپاهیان اسلام تأثیر شگرفی در آن جامعه گذاشتند...
واحد بین‌الملل دفتر مطالعات جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی پس از بررسی‌های صورت‌داده در این زمینه و ضرورت فعال‌سازی جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی برای حضور گستردۀ فرهنگی و اجتماعی در سوریه، سلسله جلساتی را تحت عنوان «مدافعان فرهنگی حرم؛ بررسی ظرفیت‌ها و چالش‌های فعالیت فرهنگی در سوریه» برگزار کرد...
undefinedکتاب «مدافعان فرهنگی حرم؛ گفتارهایی درباره بایدهای پس از جنگ سوریه»؛ حاصل تدوین گفتار متخصصان و میهمانان این نشست‌ها است...
تدوین: سجاد اسلامیان296صفحه190هزار تومان
undefinedسفارش با تخفیف20درصد و ارسال رایگان(بالای ۴۰۰هزار تومان): rahyarpub.ir@Rahyar97

undefined انتشارات «راه یار»: ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامیundefined @Rahyarpub

۱۱:۳۴

thumnail
حاج قاسم در حال پرواز و مطالعه‌ی کتابِ...#رفتی_ای_فرمانده_دلتنگ‌ها#مثل_حاج‌قاسم#خوندیش؟
@khoondish

۱۴:۴۴

بازارسال شده از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
thumnail
undefinedدر نشست نقد و بررسی کتاب «تندتر از عقربه‌ها حرکت کن» مطرح شد؛
کتاب شکل دیگری از انسان ایرانی را نشان می‌دهد

undefinedابراهیم اکبری دیزگاه، نویسنده و منتقد گفت: در این کتاب شکل دیگری از انسان ایرانی دیدم. انسان ایرانی که به جای غر زدن کار می‌کند. به جای توهم، واقعیت را می‌بیند. به جای این‌که حرف‌های ناامیدانه بزند یا رفتارهای مایوسانه از خودش نشان بدهد، این جمله را می‌گوید: من وقت این کارها را ندارم. پس از خواندن کتاب به دانشگر گفتم این کتاب، کتاب امید، کتاب اکنون و امروز ماست.
undefinedسرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقد و بررسی کتاب «تندتر از عقربه‌ها حرکت کن» روایت حرکت به سوی یک اتفاق بزرگ با حضور ابراهیم اکبری دیزگاه، منتقد و بهزاد دانشگر، مولف کتاب سه‌شنبه در موسسه ژرفا برگزار شد. این سلسله نشست‌ها از سوی اندیشکده هنر و رسانه موسسه ژرفاست و به بحث و بررسی کتاب‌های روایت پیشرفت اختصاص دارد.
undefinedگزارش نشست:

ibna.ir/x6vBt
@ibna_official

۹:۵۴

بازارسال شده از انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی
undefined #کریمانهundefined سالروز شهادت شهید مهدی تهامی؛ ۲۱ دی‌ماه ۶۵
خانم زهرا پورحبیبی:undefined حالا که حرف خمس شد، یادم هست که ایشان می‌گفت:undefined من هیچ‌وقت خمس کتاب نمی‌دهم! باید شما کتاب‌ها را بخوانی. سعی کن هر موقع کتابی به خانه می‌آید، آن را مطالعه کنی.undefined من راضی نیستم شما بروی داخل آشپزخانه و مثلاً بخواهی تمام وقتت را بگذاری برای کتلت درست کردن! بنشینی و اینها را یکی یکی داخل ماهیتابه سرخ کنی و اینها!undefined غذاهای ساده‌تر بپز و درعوضش، وقتت را با مطالعه پُر کن.
undefined بریده‌ای از کتاب کریمانه
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۶:۱۲