ر

رب الناس/ بقلم علیرضا کمیلی

۹۱۹عضو
🧨 «معارضه مسلح سوریه» چه هست و چه نیست؟!
معارضه مسلح سوریه خیلی متنوع است و اینجا فقط درباره حرکت تحریر الشام که با رهبری «ابومحمد الجولانی» نماینده سابق القاعده در سوریه، این روزها صدا کرده، می نویسیم چرا که در افواه ایرانیان، این جریان به غلط «صهیو-تکفیری» نامیده می‌شود که صحیح نیست با این توضیح:
این جریان هم مثل طالبان می‌تواند در دسته «سلفی جهادی» دیده شود با این تفاوت که یکی ریشه در دیوبند دارد و خوش خیم تر‌ است و اینک در دولت خود، سه معاون وزیر شیعه هم دارد و دیگری گرچه انشعابی از اخوان است ولی بدلیل تعارضات نظامی و نفوذ برخی افکار افراطی، تندتر است!
این جریانات با داعش تکفیری جنگیده و کلی کشته داده اند ولی این بمعنای رابطه خوب با شیعه نیست چرا که برخی اعمال او را شرک و حرام می دانند. البته این روزها بعد از محاصره نبل‌و الزهرا، آنها را نکشتند و به آنها اجازه خروج دادند. ایمن الظواهری، رهبر القاعده جهان، همواره به پیروان خود توصیه می‌کرد که شیعه دشمن ما نیست.
عمده مسیحی هایی که با آنها نجنگیدند را نیز نکشتند و فعلا از آنها جزیه هم نگرفتند. نصیری یا علوی ها را فرقه ای خارج اسلام می دانند -مانند برخی فقهای شیعه- و معتقدند اگر مسلمان شده و قبل از سیطره بر آنها تسلیم شوند، بخشیده خواهند شد هر چند که صدها تن از مسلحین را کشته باشند!
آنان بدلیل جنگ گذشته با حزب ا... لبنان، کینه زیادی از او دارند ولی حامی غزه و دشمن اسراییل می باشند هر چند تاکنون به فکر درگیری با او نبوده اند! فعلا به فکر توسعه درگیری خارج سوریه نیستند و تمایلی به رویارویی با آمریکا ندارند تا تثبیت قدرت کنند.
در بدنه آنها افراد تندرو و حتی تکفیری وجود دارد ولی رویه فکری رایج این جریان همین هاست که مورد تصریح رهبرشان در مصاحبه چند سال قبل با الجزیره بوده است.
اینکه اینها افرادی را از نقاط مختلف جهان جمع کنند و کشوری را بهم بریزند حتما مشروع نیست. همچنین در زمانه درگیری غزه، گشودن این جبهه، عملا تضعیف غزه و موجب خوشحالی رژیم صهیونی بود ولی این حماقت خیانت بار، بمعنای صهیونیست بودن نیست!
معلوم نیست اگر اینها سیطره یابند راه رسیدن سلاح به حزب ا... را باز بگذارند و با ایران رابطه ای داشته باشند ولی منتفی هم نیست چنانچه در زمان بحران قبل، به حرف شهید همدانی اعتماد داشتند و به تعهدات خود هم عمل کردند. اساسا راه گفتگو با آنها بسته نیست. یادمان نرود که شکنجه های آنان در زندان های حزب بعث سوریه و کشتار مردم غیرنظامی عامل اصلی نفرت شان از رژیم سوریه می‌باشد.undefined @komeilialireza

۱۶:۲۹

undefined با معارض مسلح باید جنگید ولی....
یکی از رفتارهای مورد تامل در سیره امام علی علیه السلام نوع مواجهه با خوارج است. افرادی متشدد و متحجر که علنا امام را تکفیر کرده و مردم را علیه حاکم مسلمین شوراندند! تا آنها مردم بیگناه را نکشتند و جنایاتی فجیع نکردند حضرت با آنها برخورد نظامی نکرد و به یاران خود دستور داد فقط پاسخ شبهات آنها را برای مردم «تبیین» کنند.
اما وقتی دست به شورش مسلحانه زدند جلوی آنها ایستاد اما باز هم بلافاصله وارد مقاتله با آنان نشد و با تبیین توانست عمده آنان را برگرداند چرا که در ظاهر مسلمانانی پایبند و متنسک بودند و به نماز شب و روزه و قرآن شناخته می شدند.
ولی آنها که ماندند، همه را از دم تیغ گذراند و چشم این فتنه ظاهر الصلاح را کور کرد... اما باز هم درباره آنان گفت: «برادران ما بودند که علیه ما خروج (بغی) کردند» و فرمود:«میان آنکه طالب حق است و بدان نمیرسد (از سر جهل) با کسی که طالب باطل است و بدان می رسد فرق است»یعنی نتیجه نهایی را نگاه نکن! حق نداری با جاهل از ابتدا وارد جنگ بشوی!
حال در ماجرای «سوریه» که مقابل مسلحین، حکومت علوی مسلک نیست و شبهه و فتنه فراگیر است ولی باز هم «در مقابل کسی که دست به سلاح برده راهی جز جنگ نیست» ولی نباید از این ماجرا خوشحال بود چرا که مسلمانان معتقد را باید با تبیین، نجات داد.
undefined @komeilialireza

۱۹:۴۶

🧿 چرا سوریه فتنه ای پیچیده است نه ساده!
گروههای مسلحی که این روزها سوریه را بهم ریختند ترکیبی از چند گروه کوچک هستند که با محوریت جولانی و با هدف حذف دشمن مشترکی بنام رژیم اسد دور هم جمع شدند ولی باورهای متنوعی در آنها موجود است.
تفکیک شخص جولانی و مواضع او از سایر جریانات اگر رخ ندهد مانع تحلیل درست خواهد شد چرا که او اینک از طرف خیلی ها متهم به کفر است چونکه با ترکیه همکاری کرده و از کفار استعانت نموده است یا در مقابل کفار دیگر مسامحه کرده و همه را نمی‌کشد! يعنی جریان تکفیری هم او را می زند.
آیه نهم حجرات درباره دو گروه مسلمان است که با هم می جنگند (و إن طائفتان من المؤمنين اقتتلوا...) می‌باشد. در لسان قرآن گاهی مومن برای گنهکار هم بکار رفته چرا که ایمان امری تشکیکی و طیفی است. اینجا می گوید ممکن است دو مومن خون هم را بریزند و یکی ظالم و باغی باشد. شبیه تعبیری که امام علی علیه السلام درباره خوارج به کار بردند.
نمی شود با هوچی‌ گری رسانه ای همه را خفه کرد و حقایق را نادیده گرفت. اینکه مسلحین سوریه عملا دارند مسأله غزه را به حاشیه می‌برند واضح است و من از ابتدا در گفتگوی ویژه گفتم و نوشتم ولی اینکه به همین خاطر صهیونیست هستند خیر!
آیا همه اینها تکفیری هستند؟! قطعا نه! حتی آیا حق اعتراض دارند؟ بله! چون در مقابل آنها دولتی هست که تن به اصلاحات نداده و در سرکوب مردم خود ید طولایی دارد. ولی حضور مسلحین خارجی و بهم ریختن کشور هم راه حل‌ نیست.
اینکه سوریه یک تیر هم سمت اسراییل نزده، اینکه شدیدا مخالف اسلام سیاسی با همه انواع آن هست، اینکه با روسیه بیشتر احساس نزدیکی می‌کند، اینکه دینداری مردم سوریه را تضعیف کرده و... را که نمی‌شود منکر شد! ولی نقش او در رساندن سلاح به مقاومت ستودنی و مهم است. کسی منکر نیست.
اما اگر ما حق‌ قیام برای مردم بحرین و مصر و... علیه دیکتاتوری های شان قائل هستیم نمی‌شود به سوری ها بگوییم فقط بخاطر نقش غیرمستقیم سوریه در مسأله مقاومت سکوت کنید! و همه چیز را بعد از پنج دهه تحمل کنید!
خب یعنی عمل مسلحین مورد تایید است؟ نه! ولی بدانیم که همه باید برای اصلاح وضعیت داخلی سوریه که عامل این گرفتاری هاست تلاش کنند. اتفاقات اخیر نشان داد که مردم و ارتش سوریه که اکثرا سنی هستند انگیزه خود را برای جنگیدن پای حکامی که از اقلیت علوی هستند و رفتار سرکوبگرانه داشته اند از دست داده اند و اگر ترس از داعش نبود قبلا هم نمی ایستادند.
اگر مسأله را ساده سازی کردیم و هر کس ابعاد واقعی را تبیین نمود با برچسب خفه کردیم که واقعیت عوض نمی‌شود و ما مجبوریم هر چند سال، خون بهترین جوانان مان را در سوریه جاری ببینیم!
اینکه رهبری به شهید همدانی دستور دادند طوری بجنگید که از طرفین کمتر کشته شوند در همین نهفته است که نیروهای طرف مقابل درگیر جهل هستند و باید سعی کرد با تبیین آنها را برگرداند چرا که مسلمان هستند هر چند اشتباه تشخیص داده باشند. کاری که برخی‌ بچه های حزب به دستور سید در جنگ قبل انجام دادند... والسلام!undefined @komeilialireza

۸:۲۳

undefined آیا تجربه سوریه را دوباره تکرار می کنیم؟
با سلسله یادداشت های قبل، پیچیدگی ماجرا معلوم شد و واضح گردید که مسأله جنگ میان یک گروه شیطانی با یک حکومت الهی نیست! هر چند تکلیف معلوم است و باید مقابل مسلحین ایستاد ولی ابعاد ماجرا زیاد است و عملا با یک «فتنه» در جهان اسلام طرفیم!
بعد از طوفان الاقصی چهره ما و حزب الله که در ماجرای گذشته سوریه بشدت تخریب شده بود، تا حدی بازسازی شد و امت اسلامی، کارکرد ضدصهیونی جبهه مقاومت را بهتر درک کرد.
البته ما در بحران گذشته سوریه یک اشتباه بزرگ داشتیم و آن: «انطباق سیاست های سیاسی نظامی بر عملکرد رسانه ای» بود! یعنی اگر بنا بر مصلحتی بزرگ تصمیم گرفتیم پشت دولت کنونی سوریه بمانیم نباید در رسانه هم صد در صد چنین می‌بودیم. باید باب گفتگو با مخالفان و منتقدان را باز می گذاشتیم‌ و از نقدهای خودمان به دولت سوریه هم پرده بر می داشتیم.
این آن مسأله ای بود که ضربه کاری را به چهره پاک انقلاب در جهان اسلام زد! و ما را با یک جریان سکولار بعثی پر از ستم، در «یک قاب تصویر» نمایش داد حال آنکه می شد با اتخاذ سیاست رسانه ای درست، تمایزات را بروز داد.
سیاست، عرصه تلخ واقعیت است نه تعارفات و ذهنیات! برخلاف ما اما روسیه، با اینکه مسلحین را بمباران می کرد ولی در شبکه های خود، صدای معارضه را نیز می شنید. ما هم محدودیت نداریم خصوصا وقتی دولت مذکور به کمک ما احتیاح مبرم دارد!‌
اگر می خواهیم امت اسلامی را شکل بدهیم که عمده همراهان ما در آن پروژه، اسلامگرایانی هستند که ما را در مقابله با آمریکا و اسراییل، مدح کرده و می پسندند ولی در سوریه تحلیل متفاوتی دارند، نباید همه «سرمایه اجتماعی» خودمان را در سوریه به آتش بکشیم! عنوان گذاری برای مسلحین هم کارکرد داخلی دارد نه منطقه ای...
تو را به خدا بیایید این بار جلوی تکرار آن روایت غلط از خودمان را بگیریم...undefined @komeilialireza

۱۸:۳۱

undefined سرعت عجیب تحولات سوریه و سناریوهای مطرح!
اوضاع سوریه پیچیده تر از همیشه شده است. ارتش تقریبا مقاومت نمی‌کند و حما هم سقوط کرده است. اسراییلی ها صراحتا از نگرانی خودشان درباره سقوط اسد سخن می گویند چرا که معتقدند حضور جریان مسلح اسلامگرا که به فلسطین نیز سمپاتی دارد خطرناک تر از حضور خاندانی است که اجازه هیچ درگیری مستقیمی از خاک سوریه با آنها را نمی‌دهد لذا «سوریه ضعیف» خواسته آنهاست نه تغییر حکام آنجا!
اتحادیه عرب که در بحران گذشته، سوریه را اخراج کرده بود حالا ابراز نگرانی می‌کند و درخواست جلسه اضطراری سوریه را می پذیرد. حتی امارات و سعودی که پشت تامین برخی گروههای مسلح بودند حالا نگران هستند و از تمامیت ارضی دولت سوریه در مقابل تروریست ها حمایت می کنند.
که به نظر من دو علت اصلی دارد: یکی اینکه مسلحین کنونی در مشت آنها قرار ندارند و دوم اینکه احتمال عدم تبعیت جریان کنونی از این کشورها در صورت به قدرت رسیدن خیلی بالاست چرا که گرایشات اخوانی در آنها قوی است. گرایشی که دشمن خونین خلیجی سعودی هاست!
در این میان تاکنون اقدام مهمی از طرف روسیه، ایران و حزب هم دیده نمی شود و پس از بیانیه اخیر مقتدی صدر بعید نیست که عراق هم دخالتی نداشته باشد. با این حساب بعید نیست که چند روز دیگر، دمشق محاصره شود و اوضاع به سرعت تغییر کند.
اینکه آیا همه اینها یک اتفاق بوده و این سرعت عمل ناشی از سه مولفه «بحران اقتصادی نظام و ارتش» و «ناامیدی جامعه سوری از اصلاح سیاسی» و «تبدیل نسبی چهره مسلحین از داعشی به معتدل» است یا معادلاتی دیگر در پشت صحنه می گذرد را نمی‌شود تشخیص داد ولی هر چه هست با یک تحول جدی در منطقه مواجه هستیم که مخاطرات خاص خود را دارد.
به هرحال با وضع کنونی، مسلحین دارای ادلب، اینک چند استان را در اختیار دارند که ابزار مذاکره آنان با دولت سوریه را دوچندان خواهد کرد. آیا راه حل نهایی، مسالمت امیز و توافق سیاسی و تشکیل دولتی جدید خواهد بود یا جنگی خونین؟ الله اعلم!undefined @komeilialireza

۱۹:۴۴

undefined سوریه نخواهد بایستید ما هم نمی‌توانیم بجنگیم!
ارتش سوریه در حال تخلیه یکی پس از دیگری شهرهاست و گفته می‌شود بشار اسد هم از سوریه خارج شده است. این یعنی دیگر شرایط گذشته نیست که دولت سوریه می خواست بماند و از هم پیمانان خود کمک خواست! لذا حضور ما در این شرایط، از حیث حقوقی و اخلاقی مشروع نیست.
اینکه چرا این مسیر طی شد جای تامل دارد چون خیلی راحت قابل پیش بینی بود. کوتاهی های همه درباره اصلاحات در سوریه و تغییر حال مردم و ارتش این کشور، سخن فراوان می‌طلبد که موضوع این یادداشت نیست و البته مقصر اصلی خود حزب بعث حاکم بوده و هست.
در حال حاضر اما آنچه برای عمده ما مهم است تبعات سقوط احتمالی دمشق است که متمرکز بر «شیعیان» «حرم ها» و «پشتیبانی حزب» می‌باشد. گرچه زمزمه هایی مبنی بر ضمانت ترکیه برای عدم تعرض به اینها مطرح است و حتی برای مقام «راس الحسین ع» حلب محافظ گذاشتند تا تندروها به آن حمله نکنند و شیعیان نیز تاکنون در امان بوده اند که نشانه تغییر است.
ولی فارغ از این ماجرا باید «روایت شکست» را نیز بعنوان یک واقعیت پذیرفت و نمی توان همواره منتظر موفقیت بود. اتفاقا مهم، دیدن فرصت ها در قلب تهدیدهاست. نباید خودمان را قدرت علی الاطلاق ببینیم و دایم دنبال مقصر بگردیم! ما درباره کشورهای دیگر محدودیت هایی داریم و همه چیز در اختیار ما نیست.
چنانچه ایران در مسأله «طالبان» بعنوان واقعیتی که خود را بر افغانستان تحمیل کرده بود، تصمیم عاقلانه «تعامل» را گرفت تا خود را با همسایه، درگیر نکند در قبال مسلحین نیز باید بهترین گزینه را انتخاب کند که بر خلاف تصور برخی افراد غیرمطلع، فضا آنقدر هم تاریک و بن بست نیست.
بله! حتما آنچه شما دوست دارید همواره رخ نمی‌دهد! مثلا اگر قبلاً براحتی به زیارت «زینب کبری س» می‌رفتید حالا معلوم نیست چنین بشود ولی همین که این مقامات محفوظ بماند و شیعه کشی رخ ندهد و حقوق شیعه یک درصدی سوریه، بطور نسبی تامین بشود -مانند آنچه در افغانستان رخ داده- یعنی «خیر ممکن» رخ داده است نه الزاما حداکثر آنچه ما دوست داریم!
البته موضع اخیر جولانی با شبکه سی ان ان و تاکید بر حقوق اقلیت ها و اقداماتی که ذکر شد را باید بعنوان یک فرصت دید. تغییر فکر و حال همه مردم معتدل سوریه خصوصا اکثریت ۷۰ درصدی حنفی مذهب، خواهد توانست آینده بهتری را رقم بزند. مخاطبی که بوضوح در اقدامات رسانه ای ما کمرنگ بود! معارضه اگر تندروی‌ کند حتما مردم او را پس می زنند. والله اعلم که آینده چه خواهد شد...undefined @komeilialireza

۲۱:۰۴

thumnail
اینکه جولانی در مصاحبه با سی ان ان، از آمادگی برای برقراری روابط راهبردی با ایران سخن می گوید نکات فراوانی دارد ولی اصل بیان این سخن در میانه کسانی که ایران را منشأ حمایت از بشار و کشتار مردم سوریه می دانند خیلی تأمل برانگیز‌ است. نشانه تغییر است یا واقع بینی، هر چه که باشد برای آینده نه چندان دور، می تواند یک فرصت تلقی شود. ایران قدرتی است که مجبورند به نظرات او احترام بگذارند. نگرش های منفی و ذلیلانه از ایران غلط است.undefined @komeilialireza

۱۰:۲۵

undefined بحران سابق سوریه به چه دلیل رخ داد؟!
بیان پیچیدگی های بحران سوریه به این معنا نبوده و نیست که فراموش کنیم چرا در دور قبل بحران، خبیث ترین و دیکتاتوری ترین کشورهای منطقه یعنی امارات و عربستان و... همگی برای زمین زدن اسد جمع شده بودند!آیا هدف آنها تغییر دولت برای منافع خودشان بود و اسد نمی‌توانست با آنها رابطه داشته باشد؟ آیا آنها که یک انتخابات هم در تاریخ کشورشان برگزار نکرده اند به فکر آزادی مردم سوریه بودند؟!
جواب روشن است! گرچه زمینه حضور برخی مسلحین و معترضان، اقدام علیه ظلم های نظام سوریه بود و عدم اصلاح آنها ریشه آن قیام را زنده نگاه داشته است ولی حمایت های مالی و نظامی این کشورها فقط بخاطر ایستادگی سوریه برای حمایت از مقاومت مسلح بود. این کشور گرچه خود، نیم قرن است که تیری علیه رژیم صهیونی پرتاب نکرده ولی حمایت او به ایجاد قدرت در نیروهای فلسطینی و لبنانی کمک نموده است.
یکدست دیدن معارضه و عدم توجه به زمینه های وضع فعلی سوریه چیزی بود که قبلا‌ درباره آن نوشتم ولی یادم نمی‌رود که ترکیه ای که ده میلیارد دلار روابط مالی با رژیم داشت، چطور از مسلحین حمایت می کند ولی یک پهپاد به فلسطینی ها نمی‌دهد؟!هنوز پاسخ قانع کننده ای نیافته ام که چرا در این شرایط که غزه در حال جان دادن است حمله خود را سامان دادند که عملا مظلومان غزه را به فراموشی سپرد؟
باز هم تاکید میکنم که اگر اسد بماند و ما او را کمک کنیم بدون گرفتن ضمانت لازم برای تغییر جدی در رویکرد داخلی خود و همچنین ایجاد زمینه تعامل با معارضه و حل مطالبات مشروع آنها و تشکیل دولت ائتلافی و... بار دیگر چرک زخم را خواهیم دید و خون مظلومان خواهد ریخت.
اساسا برخورد عاطفی با پدیده های پیچیده اجتماعی و سیاسی سم جامعه ماست. همه تعارض ها سیاه و سفید نیست. لازم نیست معارضه سوریه صهیونیست باشد چون سوریه هم نقشی در حمایت از مقاومت دارد. تفکیک میان پدیده ها و توسعه عقلانیت مهمترین نیاز ماست.undefined @komeilialireza

۱۹:۴۶

undefined این کینه ورزی ها در سوریه به نفع کیست؟!
خاندان اسد پس از حدود ٥٥ سال رفت. علاوه بر ظلم های این حکومت تمرکزگرا، اعتماد سالهای اخیر بشار به وعده های امارات و تعطیل کردن قوات وطنی و ناامیدی و رشوه گیری ارتش و... مجموعا به این وضعیت رسید و گذشت!
بازتاب ها هم طبق توقع بود. تقریبا همه جهان اسلام زخم خورده از دیکتاتوری‌ها هم بشدت خوشحال شدند چرا که مردم سوریه را آزاد شده از بند می دیدند اما مساله اصلی قضاوت تیپیکال از جریان پیروز است. چیزی که عده ای تلاش دارند به سیاه ترین روش آن را بازنمایی کنند.
با وجود اینکه مسلحین به شیعیان نبل و الزهرا کاری نداشتند. راس الحسین ع را محافظت کردند. موقع ورود به حرم حضرت زینب سلام الله علیها برای خلع سلاح، حتی آقای سید عبدالله نظام‌، رهبر شیعیان را با خود همراه بردند و بعد هم آنجا را خالی کردند. جولانی بیانیه داد که کسی حق تعرض به اقلیت ها را ندارد. این گزارش را صفحه خود حرم هم نوشت و ساکنان در حرم هم گزارش دادند.
البته وقتی دزدها یا مردم گرسنه به آشپزخانه حرم حمله و آن را غارت کردند کانال های ایرانی آن را به پای مسلحین نوشتند! اینها چه هدفی دارند؟ آیا می‌شود بگوییم اطلاع ندارند؟ بخاطر عمق کینه از مسلحین است یا می دانند که مخاطب با این احساسات مذهبی به خوبی تحریک می‌شود؟ ماجرا چیست؟
نه اینکه آنها افراطی احمق ندارند و ظلم های موردی نخواهند کرد ولی وقتی رویه را حداقل فعلا این گذشته بازنمایی برعکس توسط شما، از دست دادن فرصت است و بس!‌ من البته از برخی انتظار ندارم چون با هر سنی دشمن هستند و تکفیری ها بهترین بهانه برای آنها می‌باشند ولی از عقلا انتظار واقع بینی است! تازه باید تلاش کرد گفتگو هم شکل بگیرد تا تضمین آینده هم باشد.
دقیقا این اتفاق در افغانستان رخ داد. با اینکه یک جریان متشدد مذهبی روی کار آمد ولی سه معاون وزیر شیعه گذاشت. برای حفظ امنیت شیعیان مقابل داعش، ایستاد و شهید داد و انفجارات هفتگی را به صفر رساند. آزادی عزاداری را تقریبا دست نزد و.. از اینها چه انتظار دیگری دارید؟ ولی جریانهایی خاص عملا آنها را بازنمایی تکفیری کرده و می کند! این برای عقل حاکمیت مضر است هر چند در مدیران هم ضدوحدت کم نیست!!undefined @komeilialireza

۶:۵۵

undefined هفت عامل فروپاشی سریع سوریه اسد
پرسشی که اینک همه جهان را فرا گرفته علت فروپاشی فوری نظام سوریه در طول یازده روز بود. من به سه دلیل عمومی و چهار دلیل مربوط به شرایط اخیر اشاره می‌کنم:
اول، بدبینی شدید جامعه سوری نسبت به حاکمیت بود که منجر به تضعیف شدید حمایت مردم و عدم تمایل آنان به دفاع گشت.
دوم، فروپاشی اقتصاد سوریه بدلیل جنگ و تحریم بود که خستگی مردم از حاکمیت را به اوج خود رساند.
سوم، فساد موجود در ارتش سوریه که از گذشته به رشوه گیری گسترده معروف بود و اساسا انگیزه جنگیدن نداشت! عملا ارتش هیچ جنگی در این روزها نکرد و مسلحین بدون درگیری جلو آمدند. خریدن برخی سران ارتش هم منتفی نیست.
چهارم، بازسازی تصویر معارضه در سالهای اخیر و خصوصا در ابتدای ورود به حلب بود که مردم را از تصویر قاتل وحشی فاصله داد و حتی آن را مفیدتر از دولت خود دیدند!
پنجم، عدم درخواست جدی اسد از ایران برای دخالت بدلیل دل بستن به وعده های دیگران بود. همین که مسلحین دو روز در حمص معطل شدند بدلیل حضور برخی نیروهای غیرسوری بود و نهایتا هم ارتش خالی کرد.
ششم، حذف کردن قوات وطنی سوریه، که ایران در کارکرد مستشاری خود آموزش داده بود با انگیزه گرفتن کمک مالی از غرب‌- در دو سال اخیر- که اگر بودند جای ارتش پر‌ می‌شد.
هفتم، اعلام عدم حمایت جدی روسیه در سفر آخر بشار به آنجا بود که منجر به ناامیدی او از امکان مقاومت داشت.undefined @komeilialireza

۱۵:۵۰

undefined راه کمک به حزب الله، بعد از سقوط اسد
گرچه برای تصمیم گیری زود است ولی فعلا دو نگرانی کشتار شیعیان و تخریب مزارات سوریه، تاحدی برطرف شده ولی سوال باقیمانده نحوه تداوم امداد مقاومت لبنانی است که گرچه سخت شده ولی منتفی نیست بدلایلی:
معتقدم باید در این مسأله با دولت آینده سوریه که دغدغه فلسطین هم دارد مستقیما همکاری کرد یا از طریق گروههای فلسطینی که رابطه خوبی دارند به تداوم کمک اندیشید ولی با فرض عدم امکان این ماجرا هم چند نکته را یادآوری میکنم.
در سالهای طولانی جنگ سوریه، راه زمینی بوکمال بسته بود و این یعنی تنها راه کمک زمینی نیست. ثانیا ما هیچ راه زمینی مستقیمی به غزه نداشتیم ولی به آنها کمک نظامی رساندیم که از طریق سودان و... انجام می شد! در ضمن قاچاقچیان سلاح بسیارند و راه دریا هم بسته نیست!
از همه مهمتر اینکه خود حزب هم به توان ساخت بسیاری از موشک ها دست یافته و بیش از ۱۵۰ هزار موشکی که آمریکایی ها ادعا میکنند در اختیار دارد را از بیرون نیاورده است! پس آینده را بن بست تصویر نکنیم تا توی دل لبنانی ها هم خالی نشود.undefined @komeilialireza

۱۷:۱۱

undefinedسقوط سوریه از منظر بازوی اقتصادی ما!
هر چند در ایران رسم نیست کسی یا جمعی مقصر شناخته شوند و مجازات گردند ولی از آنجا که یک عامل مهم در این سقوط، خستگی تام مردم از بهبود وضعیت «اقتصادی» و معیشتی بود، بنا دارم تا به یک معضل عمیق و مهم در حوزه فعالیت اقتصادی بین المللی اشاره کنم. طبعا واضح است که ما باندازه خودمان نقش داریم ولی همان هم کارآمد نبوده است! و اگر درمان نشود می تواند در عراق و لبنان و.. هم رخ بنمایاند.
سالهاست که با تجار و سرمایه گزاران بخش خصوصی که بارها به سوریه رفتند و نهایتا بدلیل آنچه موانع کار توسط نیروهای ایرانی بود، دیگر به هیچ وجه به آنجا بازنگشتند, نشسته ام. مشکل هم اینجاست که نیروهای نظامی امنیتی، در آنجا تقریبا متولی همه امور بودند. نه اینکه بخش دولتی، کاراتر است ولی اصل غلبه نگاه امنیتی خود، مانع برخی کارهاست.
یکی بودن کنش‌گران نظامی با اقتصادی و عدم کارایی پس از جنگ آن، اصل دستاورد نظامی را هم در آن کشورها زیر سوال می‌برد لذا ما همچون مدلهای آمریکایی، به تفکیک کنش‌گران فتح و تداوم نیاز داریم. شما که توانستید در حوزه امنیتی به مردم آن کشور کمک کنید نباید همان برند را در تداوم ناکارآمد عرصه اقتصاد، از بین ببرید.
همین تفکیکی که در داخل کشور بین نیروهای امنیتی و نظامی و اقتصادی و... هست باید در خارج هم باشد و واقعا متخصصان فرهنگ و هنر و علم و اقتصاد در دوره «پس از نظامی گری» میدان دار ارتباطات و اجرا بشوند. اگر این «عناصر واقعی» میدان دار باشند حتما همکاری های مستمری شکل خواهد گرفت و انتقال فرهنگی نیز رخ می دهد.
البته مشکل اساسی اینجاست که الگوی «لزوم تقدم نظامیان» به عنوان یک مدل موفق شناخته شده است و کارها دایما به آنها ارجاع داده می شود و در خود آنان نیز به بهانه «وحدت فرماندهی» سرنوشت همه امور عملا به دست آنهاست! چون مقدس و خاص هستند هم معمولا توسط رسانه ها و نخبگان نقد نمی‌شوند لذا اشکالات باقی می مانند!
ممکن است بگوییم بدنه دولتی هم فشل است! بله! لذا معتقدم بخش خصوصی خودش اگر مانعی نبیند بشدت «فرصت طلب» است و حاکمیت باید فقط نقش تسهیل‌گر را بازی کند. نیاز به یک بازوی اقتصاد بین الملل‌ چابک در کشور بشدت ملموس است. چیزی بیرون نهاد نظامی و حتی دولتی! فتامل!undefined @komeilialireza

۲۰:۰۸

undefined درباره نسبت دولت جدید سوریه با رژیم صهیونی
با اینکه رهبر انقلاب، واژه تکفیری را برای مسلحین به کار نبردند و درباره واژه تروریزم هم به این روش گفتند که «فلان گروه تروریستی -مثلا فرض کنید- یا فلان گروه مسلح ...» ولی من بخشی از اینها را هم تکفیری هم تروریست می دانم که طبعا اقدامات افراطی از خود بروز خواهند داد ولی این بمعنای شمول اکثریت آنها نیست.
تمرکز ایشان ولی روی اشغال شمال توسط آمریکا و جنوب توسط رژیم بود و انصافا هم مبارزه با اشغالگرانی که قاتل هزاران فلسطینی هستند، آزمون مهمی برای آنها و نوع جهت گیری شان با وجود اختلاف با ماست. مبنای ج.ا.ا آن است که هر کس مخالف رژیم باشد حتی اگر موافق ما نبود حامی او خواهیم بود.
حملات گسترده رژیم صهیونی به تجهیزات نظامی ارتش سوریه، نشان داد که او نیز نگران روی کار آمدن این جریانات است والا چرا زودتر از این به چنین اقدامی دست نزده بود؟ چون سوریه به هیچ وجه بنای درگیری مستقیم را نداشت و با وجود هزاران بار بمباران موردی و عملیات ترور توسط رژیم، هیچ جوابی نمی داد!
ولی همین قدر که او چشم خود را بر کمک به فلسطین و لبنان باغیرت می‌بست از منظر رژیم غیر قابل قبول بود! تا جایی که اگر اسد می‌پذیرفت این حمایت را لغو کند بعید نبود که مورد حمایت اقتصادی ویژه نیز قرار بگیرد.
حال سوال این است که آیا مسلحین طرفدار فلسطین هستند؟ حتما! ولی آیا جرات رویارویی با رژیم صهیونی را خواهند داشت؟ معلوم نیست! فعلا بخاطر عدم استقرار داخلی کاری نمی‌کنند ولی عجیب آنکه حتی موضعی هم نگرفتند!! باید منتظر ماند و دید... برای قضاوت نهایی اندکی زود است. موضع گیری در این خصوص را باید مطالبه کرد تا جوانان مسلمان و غیور سوری، شاخص اصلی را فراموش نکنند.undefined @komeilialireza

۱۲:۵۵

undefined اصلاح تصویر «ایران جنگ نه زندگی!» حیاتی است
جبهه مقاومت مسلحانه که چند کشور یعنی بخشی از لبنان، فلسطین، یمن، عراق و تا حدی سوریه را شامل می شد، در دوره جنگ، معنای «امنیت بخشی» در مقابل داعش یا اسراییل را برای مردم این کشورها داشته است ولی برای پساجنگ، «معنابخشی» نکرده است! بر خلاف آمریکایی‌ها که حضور پساجنگ خود را ذیل تصویر غالب خودشان یعنی «پیشرفت و دموکراسی» توجیه می‌کنند.
چنانچه قبلا‌ نوشتم تلاش دشمن و ضعف های مدیریتی ما، در حال تشکیل این تصویر در ذهن آنان است که «ایران جنگ» موفق ولی «ایران زندگی» ناموفق است! حال آنکه ما در ایران با وجود همه فشارها حدی از رفاه و خدمات عمومی را به مردم خود چشانده ایم تا جایی که یك عراقی وقتی به ایران می‌آید ممکن است به غلط تصور کند ما آنجا را ناامن خواسته ایم تا ایران امن و آباد بماند! ولی در آن کشورها عملکرد موفقی نداشتیم.
عدم دخالت نهادهای واقعی غیرنظامی و اندیشکده ها و نهادهای علمی و نخبگانی، دلیل اصلی چنین وضعیتی است که ما هم در حوزه نظری هم میدانی دچار مسأله هستیم. هم نمی‌دانیم در پاسخ «چرا هنوز مانده اید؟» آن مردمان چه بگوییم هم رهاورد عمل شلخته و غیرکارشناسی و غیر منسجم ما، بهبود وضع منافع مشترک اقتصادی دو کشور نشده است! در عراق البته حجم تبادل اقتصادی کم نیست.
ابعاد فرهنگی، علمی، رسانه ای و.. هم در این پرونده هست که ضعف های متعددی دارد و در میانه نهاد نظامی امنیتی و دولت بروکرات، ایجاد کنسرسیوم ها و اتحادیه های واسط و حلقه های میانی، راه حل سوم بهتری برای تحقق اهداف ما در کشورهای مقصد است. چیزی که عملا جلوی آن گرفته شد و اجازه فعالیت مستقل به آنها داده نشد و به نهادهای مستقیما ایجاد شده توسط ما بسنده گردید!undefined @komeilialireza

۱:۳۷

undefined چرا توسعه پروژه تطبیع بعید نیست؟!
آن گونه که از اخبار برمی آید، غزه در آستانه آتش بس است. البته این بمعنای پایان تجاوز نیست و رژیم اگر بتواند تا پایان کامل سلاح‌ مقاومت پیش خواهد رفت و چه معجزه ای بزرگتر از مقاومت ۱.۵ ساله مردم و همچنین مجاهدین غزه در مقابل این جرثومه فساد وجود دارد؟! تاکید بر غزه رمز جلوگیری از پروژه خطرناک تطبیع خواهد بود بدین شرح:
شرایط کل منطقه در دوره ای حساس قرار گرفته که هر کس مشت دیگری را بخواباند، تا چند سال حکم خواهد کرد. خصوصا بعد از سوریه که حکام جدید -اقلا فعلا- تمایل ندارند با رژیم صهیونی درگیر بشوند و بعید نیست بخاطر تاثیرپذیری شدید از ترکیه، در آینده نیز چنین نکنند، علیرغم طوفان الاقصی، وقیحانه موج عادی سازی روابط دول عربی تقویت خواهد شد.
چنانچه ماهها قبل نوشتم، برای یمن هم آشی پرروغن، پخته اند خصوصا در فعال کردن یمن جنوبی که پس از ماجرای سوریه انگیزه بیشتری هم گرفته اند! جنگ داخلی به مراتب خطرناک تر از ضربات مستقیم آمریکا و رژیم بر یمن خواهد بود. همین بازی را بعید نیست در عراق و لبنان نیز اجرا کنند چرا که هر درگیری داخلی در کشورهای منطقه به نفع رژیم است و تثبیت قدرت او بمعنای توسعه تطبیع خواهد بود.
البته نزدیکی حزب به جماعت اسلامی که همان اخوان در لبنان است بعد از طوفان الاقصی، کینه های گذشته را تعدیل کرد و بنظرم جلوی برخی تحرکات متاثر از سوریه را در لبنان گرفت. اقدامات متعددی باید انجام داد. وقت غافلگیری نیست. درباره آنها بیشتر خواهم نوشت! همه اتفاقات امنیتی و نظامی نیستند و اتفاقا عمدتا به تشکیل «امت مقاومت» وابسته هستند.undefined @komeilialireza

۱۶:۱۱

undefined نسبت سه جریان مهم منطقه با دفاع مسلحانه فلسطینی‌
دنیای عجیبی است! ما که قبل از همه می گفتیم اینها تکفیری نیستند و تا حدی تعدیل شده اند حالا باید پاسخگو باشیم که چرا اینها از آنطرف افتاده اند و اینقدر غربزده عمل می کنند!؟! جولانی رسما تاکید کرد که به قرارداد ۱۹۷۴ پایبند است و این یعنی میخواهد مثل سوریه اسد عمل کند و تیری به سمت رژیم پرتاب ننماید!
سوریه اسد در روزهای خوب خودش هم تهدیدی متوجه رژیم نکرد و اینها بهانه کافی برای همراهی جامعه خودشان دارند چرا که وضعیت اقتصادی در حد فروپاشی است. البته انصاف با دشمن هم اقتضا دارد که عجله نکنیم و همه راهها را بسته نبینیم چنانچه دولت اسد چشمانش را می‌بست!
دولتهای امارات و سعودی و اردن و مصر و.. که از روی کار آمدن هر دولت اسلامگرایی هراسناک هستند حالا نشست می‌گذارند و نگرانی خود را به آمریکایی ها نیز منتقل می‌کنند. خصوصا که همه اینها دیکتاتوری های بدتر‌ از اسد هستند و نگران از شورش مردم خود!
نباید یادمان برود که منطقه شامل سه جریان است: یک) جریان شریف و صادق مقاومت که مردانه پای مقابله با رژیم صهیونی ایستاده است که شامل ایران، لبنان، یمن و عراق است.دو) جریان محافظه کار و ترسوی اسلامگرا مثل ترکیه و قطر که گرچه مخالف اقدامات رژیم صهیونی است ولی از رویارویی با او می‌ترسد ولی در عرصه های غیرنظامی آمادگی مقابله با او را دارد. سه) جریان غربگرای تطبیع گری که عملا در همکاری جدی با رژیم قرار دارد مثل امارات و عربستان و بحرین و... که اتفاقا با هر دو جریان اول دشمنی دارد.
مراقب باشیم در این اتفاقات این دسته بندی اجمالی را فراموش نکنیم و اولویت ها را با هم قاطی ننماییم. دیروز یک یمنی می‌گفت شما ایرانی ها، حالت غربت امام علی علیه السلام را دارید پس صبور باشید. درست می گفت. متاسفانه مسلمانان ترسو زیاد هستند و اختلاف هم هست ولی ملاک روشن است. رهبری گفتند جریانی که مخالف ما هم باشد ولی ضد رژیم صهیونی عمل کند از او حمایت می‌کنیم. سعی کنیم این معادله را درک کنیم!undefined @komeilialireza

۱۵:۳۳

undefined چرا از «تحلیل های فرافکنانه» پیرامون سوریه دست بر نمی دارید؟!
واقعا خجالت کشیدم وقتی شنیدم آن مقام بلندپایه نظامی به مجلس رفته و در انتقاد یکی دو نماینده مستقل منتقد، گفته که خب ما اگر وعده صادق سه را انجام بدهیم بعد آنها جواب می دهند و شما مطالبه چهار و پنج را خواهید کرد! واقعا چه شد که سردارانی که باید به رهبری یعنی فرمانده کل نیروهای مسلح بگویند «چشم!» دیپلمات می شوند و لباس دولتمردان را می پوشند؟!
عملکردها همین ها بود که منجر به از دست رفتن «سوریه» شد آنهم به دست کسانی که سالهای طولانی با شعار «وحدت فرماندهی» همه پرونده را گرفتند و آخر هم هیچ کس نه در رسانه یقه شان می کند چون پشت تقدس سازی ها پنهان شده اند و نه ساختاری در کشور هست که اینها را محاکمه نظامی سیاسی بنماید!
اینکه مسلحین را تعدیل شده می خوانیم و معلوم هم می شود که عملا قصد تخریب حرم ها و شیعه کشی ندارد که دلیل نمی شود این سوی ماجرا یعنی «شکست مفتضحانه» در برابر جمعی که بنا داشتند در عملیات «ردع العدوان» صرفا پاسخ حمله نظام سوریه در اطراف حلب و ادلب را بدهند ولی راه را چنان باز دیدند که تا دمشق رفتند را فراموش کنیم‌!
اینکه همه می‌دانستند آنها بناست این عملیات محدود را انجام بدهند ولی باز هم این گونه یک کشور از دست نیروهایی که سالهای طولانی آنجا بوده اند و حتما شناخت درستی از ارتش و ساختار آنجا دارند خارج می شود چه معنایی دارد؟ چرا می شود دولتمردان را به بدترین روش نقد کرد ولی نقد یواش برخی دیگر، خط قرمز است؟!
من خودم «تحلیل های فرافکنانه» را خوب بلدم ولی چرا شما دارید هنوز تحلیل می کنید؟! مگر نه آن است که مسوول‌ یک کار باید در قبال عملکرد خود پاسخگو باشد؟دلم به حال مخاطب انقلابی می سوزد که با توجیهات مختلف، جرات سخن گفتن درباره این بخش ماجرا را ندارد و شعار استقلال رأی هم می دهد!
مخالفان گفتمان توجیه گرانه خود را بایکوت میکنید مشکلی نیست ولی حالا اگر تحلیل های منطقه ای تان تمام شده و بنای ماله کشی ندارید کمی هم از این طرف ماجرا بگویید رفقا! شااااید.... جلوی تکرار این حوادث در کشورهای دیگر را گرفتید! بخدا اگر دلسوز انقلاب هستید حالا باید بگویید و بدانید که نقدهای یواشکی به اصلاح منجر نمی شود بلکه به سقوط می انجامد!undefined @komeilialireza

۲۰:۴۴

undefined درگیری داخلی در سوریه به نفع کیست؟!
برخلاف تصور برخی افراد که بخاطر بغض مسلحین، درگیری داخلی در سوریه را مطلوب می بینند یا با توجه به تنوع گروههای مسلح، آن را امری غیر قابل اجتناب می بینند و حتی این وضع را تا سقوط دولت جدید سوریه مناسب می دانند، معتقدم که این امر یک بحران منطقه ای در پی خواهد داشت.
سوریه همین حالا هم از نظر اقتصادی، فروپاشی شده و هر نوع جنگ داخلی می‌تواند شاهد سرریز آوارگان فراوان به کشورهای پیرامون و از آن بدتر کشاندن عملیات های گروههای مسلح به آنها باشد. خصوصا لبنان و عراق مستعد چنین درگیری های مسلحانه ای هستند.
از همین رو استراتژی هایی که برخی تحت عنوان «مبارزه تا سقوط» مطرح میکنند و متاسفانه آنرا به بزرگان نیز نسبت میدهند، اشتباه و کاملا خلاف مصلحت مردم مظلوم سوریه و حتی کشورهای پیرامون آن می‌باشد. undefined @komeilialireza

۶:۰۶

thumnail
دیشب در برنامه گفتگوی ویژه خبری به تحلیل وضعیت منطقه و خصوصا سوریه پرداختم و درباره آینده تحولات این کشور سخن گفتیم:
https://telewebion.com/episode/0x10849c28?fbclid=PAZXh0bgNhZW0CMTEAAaakMcVQ6YaHgO3Zkuh--XxWuUrj58XzTNCEMFkH_QEYkUcWs8ZxpgMNtgs_aem_1T0K_BqTiSSI0r31z-s7zA

۱۷:۱۰

undefined رژیم صهیونی در حال رجزخوانی است!
چرا؟ چون غزه در اوج فشارهای خود است و وارد مذاکرات آتش بس شده است. لبنان که آتش بس را امضا کرد و از مسیر درگیری خارج گردید. مقاومت عراق هم با فشارهای آمریکا بر دولت آن، به حاشیه رفته است و اینک فقط یمن است که در حال زد و خورد شجاعانه و البته مظلومانه است.
یمن هم می‌توانست مثل همه کشورهای منطقه ساکت بماند ولی این خنجر غیرت یمنی است که امروز‌ به بشریت درس انسانیت میدهد و از همین رو همه همت جهان کفر، امروز برای زدن یمن جمع شده است و حتی بعید نیست که خیانتی از جنوب یمن نیز به پهلوی آنان وارد شود!
در این میان نقش مستقیم ایران نیز بخاطر معلوم نبودن تکلیف وعده صادق سوم، به حاشیه رفته است و همین باعث رجزخوانی بیشتر رژیم شده که خطرناک است و اگر خدای نکرده مجددا عملیاتی در کشور ما بکند و افراد مهمی از کشور ما را هدف قرار دهد، پشیمان از تاخیر خواهیم بود! فتامل!undefined @komeilialireza

۶:۲۸