در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
تابلو نقاشی در میدان اصلی شهر
نقاشی جوان که تازه دوره آموزش نقاشی خود را زیر نظر یک نقاش بزرگ تمام کرده بود، تصمیم گرفت خود را ارزیابی کند. برای این کار، سه روز وقت گذاشت و یک منظره بسیار زیبا را روی بوم نقاشی خلق کرد.
ایدهای به ذهنش رسید و نقاشی را در پیادهروی میدان اصلی شهر قرار داد و نوشتهای زیر آن نصب کرد: «من تازه نقاشی یاد گرفتهام و ممکن است اشتباهاتی در کار من وجود داشته باشد. لطفاً هر جا که اشتباهی میبینید یک ضربدر بزنید.»
عصر همان روز هنگامی که جوان نقاش برگشت تا نقاشی را ببرد، دید که تمام بوم نقاشی با ضربدر پر شده است و حتی برخی از مردم نظرهایی هم نوشته بودند.
ناامید و دلشکسته به خانه استادش رفت در حالی که گریه میکرد نقاشی پر از ضربدر را به استاد نشان داد و آن چه را اتفاق افتاده بود برای او تعریف کرد. استاد نگاهی به نقاشی انداخت. رنگی دیده نمیشد و تنها چیزی که دیده میشد ضربدرها و نظرها بود.
نقاش جوان با ناراحتی گفت: «من هیچ چیز از نقاشی یاد نگرفتهام و شایستگی نقاش شدن را ندارم. مردم من را به طور کامل رد کردند.»
استاد لبخندی زد و گفت: «پسرم، من به تو اثبات خواهم کرد که تو یک هنرمند بزرگ هستی و اصول نقاشی را بدون هیچ عیب و نقصی آموختهای.»
شاگرد جوان که نمیتوانست حرف استاد را باور کند، گفت: «من فکر نمیکنم نقاش خوبی باشم، به من امید واهی ندهید استاد.»
استاد گفت: «هر چه که من میگویم بدون هیچ پرسشی انجام بده. یک بار دیگر یک نقاشی دقیقاً مانند قبلی بکش و به من بده. میتوانی این کار را برای استادت انجام دهی؟»
هنرمند جوان با اکراه قبول کرد و دو روز بعد اول صبح یک نقاشی دقیقاً مانند قبلی به استاد تحوبل داد. استاد با اشتیاق تابلو نقاشی را گرفت و لبخندی زد. استاد گفت: «با من بیا.»
استاد و شاگرد به میدان اصلی شهر رفتند و تابلو را همان جای قبلی قرار دادند. استاد یادداشتی زیر تابلو نصب کرد: «من تازه نقاشی یاد گرفتهام و ممکن است اشتباهاتی در کار من وجود داشته باشد. جعبهای پر از رنگ و قلم زیر تابلو گذاشتهام. لطفی در حق من کنید. اگر اشتباهی میبینید قلم و رنگ بردارید و آن را اصلاح کنید.»
شاگرد و استاد به خانه برگشتند. عصر همان روز دوباره به میدان شهر رفتند. نقاش جوان تعجب کرد که هیچ اصلاحی در نقاشی صورت نگرفته بود. اما استاد هنوز راضی نشده بود و به شاگرد گفت: «شاید یک روز زمان کمی باشد تا مردم به ایدهای برای اصلاح در نقاشی برسند و وقت برای آن بگذارند. بگذار نقاشی یک روز دیگر هم اینجا بماند. فردا روز تعطیل است و انتظار میرود اصلاحاتی توسط مردم انجام شود.»
روز بعد دوباره سراغ نقاشی رفتند و دیدند که بوم نقاشی دست نخورده است. نقاشی یک ماه دیگر هم آنجا باقی ماند اما هیچکس اصلاحی بر روی آن انجام نداد!
انتقاد کردن چه آسان، بهبود دادن چه مشکل.









نقاشی جوان که تازه دوره آموزش نقاشی خود را زیر نظر یک نقاش بزرگ تمام کرده بود، تصمیم گرفت خود را ارزیابی کند. برای این کار، سه روز وقت گذاشت و یک منظره بسیار زیبا را روی بوم نقاشی خلق کرد.
ایدهای به ذهنش رسید و نقاشی را در پیادهروی میدان اصلی شهر قرار داد و نوشتهای زیر آن نصب کرد: «من تازه نقاشی یاد گرفتهام و ممکن است اشتباهاتی در کار من وجود داشته باشد. لطفاً هر جا که اشتباهی میبینید یک ضربدر بزنید.»
عصر همان روز هنگامی که جوان نقاش برگشت تا نقاشی را ببرد، دید که تمام بوم نقاشی با ضربدر پر شده است و حتی برخی از مردم نظرهایی هم نوشته بودند.
ناامید و دلشکسته به خانه استادش رفت در حالی که گریه میکرد نقاشی پر از ضربدر را به استاد نشان داد و آن چه را اتفاق افتاده بود برای او تعریف کرد. استاد نگاهی به نقاشی انداخت. رنگی دیده نمیشد و تنها چیزی که دیده میشد ضربدرها و نظرها بود.
نقاش جوان با ناراحتی گفت: «من هیچ چیز از نقاشی یاد نگرفتهام و شایستگی نقاش شدن را ندارم. مردم من را به طور کامل رد کردند.»
استاد لبخندی زد و گفت: «پسرم، من به تو اثبات خواهم کرد که تو یک هنرمند بزرگ هستی و اصول نقاشی را بدون هیچ عیب و نقصی آموختهای.»
شاگرد جوان که نمیتوانست حرف استاد را باور کند، گفت: «من فکر نمیکنم نقاش خوبی باشم، به من امید واهی ندهید استاد.»
استاد گفت: «هر چه که من میگویم بدون هیچ پرسشی انجام بده. یک بار دیگر یک نقاشی دقیقاً مانند قبلی بکش و به من بده. میتوانی این کار را برای استادت انجام دهی؟»
هنرمند جوان با اکراه قبول کرد و دو روز بعد اول صبح یک نقاشی دقیقاً مانند قبلی به استاد تحوبل داد. استاد با اشتیاق تابلو نقاشی را گرفت و لبخندی زد. استاد گفت: «با من بیا.»
استاد و شاگرد به میدان اصلی شهر رفتند و تابلو را همان جای قبلی قرار دادند. استاد یادداشتی زیر تابلو نصب کرد: «من تازه نقاشی یاد گرفتهام و ممکن است اشتباهاتی در کار من وجود داشته باشد. جعبهای پر از رنگ و قلم زیر تابلو گذاشتهام. لطفی در حق من کنید. اگر اشتباهی میبینید قلم و رنگ بردارید و آن را اصلاح کنید.»
شاگرد و استاد به خانه برگشتند. عصر همان روز دوباره به میدان شهر رفتند. نقاش جوان تعجب کرد که هیچ اصلاحی در نقاشی صورت نگرفته بود. اما استاد هنوز راضی نشده بود و به شاگرد گفت: «شاید یک روز زمان کمی باشد تا مردم به ایدهای برای اصلاح در نقاشی برسند و وقت برای آن بگذارند. بگذار نقاشی یک روز دیگر هم اینجا بماند. فردا روز تعطیل است و انتظار میرود اصلاحاتی توسط مردم انجام شود.»
روز بعد دوباره سراغ نقاشی رفتند و دیدند که بوم نقاشی دست نخورده است. نقاشی یک ماه دیگر هم آنجا باقی ماند اما هیچکس اصلاحی بر روی آن انجام نداد!
انتقاد کردن چه آسان، بهبود دادن چه مشکل.
۲۰:۰۸
با ما همراه باشید: لینک کانال پژوهش سراهای دانش اموزی شهرستانهای استان تهران
@paj_shahrestanhay_tehran
۱۹:۳۵
با سلام و روز بخیر اولیای گرامی کادر مدرسه و همه ی معلمین امروز شنبه در مدرسه حضور دارند .اما هیچ دانش آموزی به مدرسه مراجعه نکرده است .قابل توجه اولیای عزیز اگر دانش آموزتان به قصد مدرسه از خانه بیرون آمده است مستحضر باشید که به مدرسه مراجعه ننموده است .ورود و خروج فرزند خود را پیگیر باشید
۵:۲۲
قابل توجه است که مدرسه در مقابل دانش آموز غایب هیچ گونه مسئولیتی ندارد .
۵:۲۴
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
تمرینات کاربردی
روانشناسان میگویند:هر روز سه اتفاق خوشایندی که برایتان افتاده است را بنویسید.
سه اتفاق حتی کوچک.این کار را برای 21 روز ادامه دهید."سه اتفاق هر روز باید مختص آن روز باشند."
این کار مغز را عادت میدهد که بر روی مسائل مثبت تمرکز کند و بر طبق تحقیقات انجام شده، چنین عادتی (حتی بیشتر از حس موفقیت)باعث خوشحالی شما میشود .
روانشناسان میگویند:هر روز سه اتفاق خوشایندی که برایتان افتاده است را بنویسید.
سه اتفاق حتی کوچک.این کار را برای 21 روز ادامه دهید."سه اتفاق هر روز باید مختص آن روز باشند."
این کار مغز را عادت میدهد که بر روی مسائل مثبت تمرکز کند و بر طبق تحقیقات انجام شده، چنین عادتی (حتی بیشتر از حس موفقیت)باعث خوشحالی شما میشود .
۱۱:۳۷
من هیچوقت...دل به نبود نمیبندم...درد هم اگر بماند ، می ترڪاند..
روزگار همیشه بر یڪ قرار نمیماند...
روز و شب است...روشنی دارد...تاریڪی دارد..پایین دارد...بالا داردڪم دارد...بیش دارد...
دیگر چیزےاز زمستان باقی نمانده...تمام میشود...بهار میآید...!
#محمود_دولت_آبادی
روزگار همیشه بر یڪ قرار نمیماند...
روز و شب است...روشنی دارد...تاریڪی دارد..پایین دارد...بالا داردڪم دارد...بیش دارد...
دیگر چیزےاز زمستان باقی نمانده...تمام میشود...بهار میآید...!
#محمود_دولت_آبادی
۶:۵۳
در تن و جان بهارروح اهورایی است ...
چشم براه نوروز...







چشم براه نوروز...
۶:۵۵
بیمارستانی در سوئد با انجام یک پژوهش علمی، درس بزرگی را یادآوری کرد.
بیماران بستری در بیمارستان به دو گروه تقسیم شدند، با یک گروه هر روز در رابطه با یک موضوع خاص صحبت میکردند و بیمارِ بستری تحت تعلیم یک آموزه قرار میگرفت، گروه دوم اما بدون آموزش خاصی فقط مراحل درمان رو طی میکردند!
نتیجه:
روند بهبودی و سرعت ترخیص از بیمارستان در گروه اول که در حال یادگیری بودند حدودا دو برابر گروه دوم بود!یادگیری، حتی به سرعت و روندِ درمان بیماریها هم کمک قابلتوجهی کرد.
چی یاد بگیریم؟چالش اینجاست، یادگیری صرفا بهمعنای آموزشدیدنِ چیزی که بهش علاقه داریم نیست، چرا؟
به پاسخ این چرا خوب دقت کنید:در روند آموزش دیدن و یادگیری، هر چه چالش بیشتر، نتیجههای جانبی هم بیشتر، سختیهای آموزش و یادگیری به تقویت انرژی و تولید و رهاسازی هورمونهای مفید بدن کمک میکند.
در هر سنی که هستیم، در هر موقعیتی که هستیم، با هر سطح از مشغله و گرفتاری، برای حال بهتر، برای انرژی بیشتر، برای لبخندی عمیقتر، نباید یادگیری را کنار بگذاریم.........
بیماران بستری در بیمارستان به دو گروه تقسیم شدند، با یک گروه هر روز در رابطه با یک موضوع خاص صحبت میکردند و بیمارِ بستری تحت تعلیم یک آموزه قرار میگرفت، گروه دوم اما بدون آموزش خاصی فقط مراحل درمان رو طی میکردند!
نتیجه:
روند بهبودی و سرعت ترخیص از بیمارستان در گروه اول که در حال یادگیری بودند حدودا دو برابر گروه دوم بود!یادگیری، حتی به سرعت و روندِ درمان بیماریها هم کمک قابلتوجهی کرد.
چی یاد بگیریم؟چالش اینجاست، یادگیری صرفا بهمعنای آموزشدیدنِ چیزی که بهش علاقه داریم نیست، چرا؟
به پاسخ این چرا خوب دقت کنید:در روند آموزش دیدن و یادگیری، هر چه چالش بیشتر، نتیجههای جانبی هم بیشتر، سختیهای آموزش و یادگیری به تقویت انرژی و تولید و رهاسازی هورمونهای مفید بدن کمک میکند.
در هر سنی که هستیم، در هر موقعیتی که هستیم، با هر سطح از مشغله و گرفتاری، برای حال بهتر، برای انرژی بیشتر، برای لبخندی عمیقتر، نباید یادگیری را کنار بگذاریم.........
۶:۱۸
۶:۲۰
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
باتوجه به مصادف شدن عید نوروز با ضربت خوردن و شهادت مولای متقیان علی علیه السلام پیشاپیش نوروزباستانی را خدمت همه عزیزان و خانواده محترمتان تبریک عرض نموده و از خداوند متعال آرزوی بهترینها را در سال جدید خواستارم .
۱۰:۴۷
۱۵:۲۹
در این ایام پرفیض که عطر نیایش شبهای قدر، با شمیم بهاری عید نوروز و سوگ شهادت مولای متقیان، حضرت علی (ع) در هم آمیخته، برایتان از درگاه خداوند متعال، بهترینها را آرزومندم.
امیدوارم در شبهای قدر، با دلی مملو از نور ایمان و معرفت، به راز و نیاز با معبود خویش بپردازید و در سال نو، با گامهایی استوار و عزمی راسخ، به سوی قلههای موفقیت و سربلندی گام بردارید.


التماس دعا
امیدوارم در شبهای قدر، با دلی مملو از نور ایمان و معرفت، به راز و نیاز با معبود خویش بپردازید و در سال نو، با گامهایی استوار و عزمی راسخ، به سوی قلههای موفقیت و سربلندی گام بردارید.
التماس دعا
۱۵:۳۴
شهادت مولای متقیان حضرت علی (ع) تسلیت باد.
در این ایام که از رحمت و برکت انباشته است ،در این روزها که فرشته ها راحت میان ما قدم می زنند ،و در این شب ها که از انوار خدا سپیدی گرفته اند ، ما را از نسیم دعا فراموش نکنید.
در این ایام که از رحمت و برکت انباشته است ،در این روزها که فرشته ها راحت میان ما قدم می زنند ،و در این شب ها که از انوار خدا سپیدی گرفته اند ، ما را از نسیم دعا فراموش نکنید.
۱۸:۰۲
Noonfestival@gmail.comail.com
۴:۵۴
۴:۵۶
۲۱:۳۹