و شب همچون عمرِ مردگان بلند است.
۲۰:۱۱
از من خبر نگیرکه هر شب خرابتر.
۲۰:۱۳
احساس میکنم کسی حرفامو نمیفهمه. احساس میکنم قرار نیست دیگه چیزی درست بشه. راستشو بخوای تو این لحظه واقعاً نمیدونم کدومم ، چون هر از گاهی حس میکنم چندتام. اولین باری که احساس کردم چندتام ، خیلی سخت بود. بعد عادت کردم. هر از گاهی خوبم. میگم ، میخندم. با وجودِ تمام مشکلات. ولی خوبم. با وجود تمام مشکلات. خوبم بخاطر اینکه نمیدونم کدومم تو اون لحظه ، هر از گاهی حالم بَده با وجود کلی اتفاقات خوبی که دور و برم افتاده. ولی حالم بده. چون نمیدونم کدومم. بعضی وقتا خودمم و جالبیش اینجاست که میدونم خودمم. وقتایی که خودمم هیچ حسی ندارم. یه آدمه کاملاً بیحس نسبت به همهچی. واقعاً نسبت به همهچی. حتی تو. هیچوقت با خودم تفاهم نداشتم و این خیلی بده. ولی بعد به اینم عادت کردم...
۲۰:۱۵
چه درونم تنهاست.
۲۰:۱۷
شبمیخیستکه در سینهی پردردمفرو میرود.
۲۰:۱۷
دادن شانس دوباره به آدمی که بهت خیانت کرده مثل دادن گلوله اضافه به یه قاتله ، چون بار اول نتونسته خوب نشونه بگیره!
۱۴:۰۵
تو همیشه فکر میکردی من میخوام دعوا راه بندازم در حالی که من فقط میخواستم بهت بگم که چه حسی دارم، همین.
۱۴:۰۶
کل زندگیم شده رها کردن در اوجِ خواستن یا رفتن در اوجِ دلتنگی.
۱۴:۰۸
هیشکی مثل تو واسم نمیشه؛ چقدر اینروزا میخواستم که باشم پیشت(:
۲۰:۵۵
کاش فراموشی میگرفتم، این حجم از خاطرات غیر قابل تحمله!
۲۰:۵۶
اگه بفهمی با چه کسایی اوکی نشدم چون دلم پیش تو بود، پشمات میریزه.
۱۸:۲۷
آدمها میروند اما خاطرات و یادشان تا همیشه باقی میماند، «مثلا من هنوز هم آهنگ موردعلاقهی تو را که میشنوم، بدنم یخ میکند.»
۱۸:۲۷
خیلی درد ناکه وقتی کسی بهت احتیاج نداره رفتارش باهات عوض می شه
۲۱:۴۱
۱۶:۲۱
ساعت خوابم و سلامت روانم دارن باهم مسابقه میدن ببینن کی کمتره .
۱۶:۲۳
من دوستت نداشتم؟! من توی اکسپلور هر پستی رو میدیم لایک کردی، لایک میکردم اسممون کنار هم بیوفته.
۱۶:۲۴
دوران «pms» فقط اونجاش که با یکی دعوا میگیری بعدش میشینی گریه میکنی چرا این حرفو بهش زدی .
۱۶:۲۶
حالم اصلا خوب نیست. از فاصلهی خیلی خیلی خیلی دور هم مشخصه حالم خوب نیست. تو چطور در چند قدمی من ایستادی و نمیبینی حالم خوب نیست مامان؟
۱۸:۳۳
خیلی واضح بخوام بگم این روزا واقعا نمیدونم دارم چه غلطی میکنم. نمیدونم اصلا هدفی دارم یا نه؟ نمیدونم کدوم یکی از آدمای دورم قابل اعتمادن، نمیدونم واسه چی از خواب بیدار میشم، نمیدونم واسه چی به خودم نمیرسم، نمیدونم چرا بیش از حد فکر میکنم، نمیدونم چرا هیچی بهم حال نمیده، نمیدونم چرا درس نمیخونم، نمیدونم چرا خودمو با خودِ چندسال پیشم مقایسه میکنم، نمیدونم چرا جوکای دوستام دیگه خندهدار نیستن، نمیدونم چجوری حرف بزنم، با کی حرف بزنم، به کی بگم چمه، با کی برم بیرون، کیو پس بزنم، کیو نگه دارم. انگار مغزم پر شده از "نمیدونم". حتی نمیدونم این نمیدونمهارو چجوری به بقیه بفهمونم.
۱۸:۳۵
قلب های من یکم ری اکشن بزنید برگردیم ب روال قلبمرسی ازتون عزیزام
۱۹:۰۱