۸:۰۶
️ چرا دیدار اخیر علمای اهل سنت با رهبر انقلاب یک پیروزی بزرگ ملی بود؟
از دیدار اخیر رهبر انقلاب با علمای برجسته و بزرگان اهلسنت ایران نباید بهراحتی گذشت، زیرا این دیدار مهم و پرمعنا را باید یکی از تأثیرگذارترین جلسات مشابه دو دهه اخیر دانست.
در دو سال اخیر حجم اقدامات ضد امنیتی، تبلیغات و عملیات روانی برای شکستن وحدت شیعه و سنی در مناطق سنینشین ایران بسیار گستردهتر از سالهای گذشته بود. این میزان تمرکز دشمن بر این موضوع حتی به لحاظ پیچیدگی و سرمایهگذاری در قیاس با دهههای گذشته کمسابقه و شاید بهنوعی بیسابقه بود. در این میان علمای اهلسنت فشار روانی زیادی در این دو سال تحمل کردند، ترکیب تهدیدات گروههای تروریستی و تخریبهای هدفمند مجازی بهصورت ویژه و مداوم در دو سال اخیر علیه آنها با کمک برخی جریانات داخلی و خارجی اجرا شد. همچنین برخی اتفاقات مثل حادثه غمانگیز هشت مهر زاهدان و یا وفات خانم مهسا امینی بهصورت ویژه بر پیچیدگی رویدادها در برخی مناطق سنینشین افزود. اینک بعدازاین دو سال سخت، اکثریت علمای اهلسنت ایران از این حوادث پیچیده آبرومند و باعزت بیرون آمدند و توانستند در برابر این حجم گسترده از تخریبهای داخلی و خارجی مقاومت کنند و نقش مؤثری در حفظ وحدت شیعه و سنی، یکپارچگی ایران و حمایت از جمهوری اسلامی ایفا کنند. از سوی دیگر مدیریت حکیمانه، صمیمانه،عادلانه، صبورانه و گاه از خودگذشتگیهای کمسابقه مرکزیت نظام در حوادث دو سال اخیر در مناطق سنینشین نظام، مایه آرامش بخشی به علما و نخبگان اهلسنت شد و به آنها در گذراندن این دو سال سخت کمک شایانی کرد.
باتوجهبه بند بالا، دیدار اخیر بهنوعی یک جلسه پیروزمندانه برای علمای اهلسنت و جمهوری اسلامی و عموم مردم شیعه و سنی ایران در حوادث دو سال گذشته بود. این دیدار چنان در سطح بالا و با حضور علمای درجه یک اهلسنت از مناطق مختلف ایران برگزار شد که وقتی به رسانههای ضدانقلاب بعدازاین دیدار نگاهی میاندازیم، هیچ حرفی برای گفتن ندارند! این دیدار چنان تأثیر گذار بود که اینترنشنال و بیبیسی فارسی که در این دو سال بهصورت گسترده و غیرمتعارف اخبار حوزه اهلسنت را پوشش میدادند، نهتنها از کنار خبر این دیدار مهم گذشتند بلکه بیخیال ارائه ویژهبرنامهها و تفسیرهای ولو انحرافی که قبل از این بسیار پر طمطراق تکرار میکردند، هم شدند. همین بازخورد دیدار اخیر علما و بزرگان اهلسنت با رهبر انقلاب در رسانههای ضدانقلاب نشان میدهد که چگونه آثار این دیدار از منظر آنها ضربه سنگین به پروندههای تجزیهطلبانه و طراحیهای رسانهای دو سال اخیر آنها و مایه ناامیدی آنها محسوب شده است.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
از دیدار اخیر رهبر انقلاب با علمای برجسته و بزرگان اهلسنت ایران نباید بهراحتی گذشت، زیرا این دیدار مهم و پرمعنا را باید یکی از تأثیرگذارترین جلسات مشابه دو دهه اخیر دانست.
در دو سال اخیر حجم اقدامات ضد امنیتی، تبلیغات و عملیات روانی برای شکستن وحدت شیعه و سنی در مناطق سنینشین ایران بسیار گستردهتر از سالهای گذشته بود. این میزان تمرکز دشمن بر این موضوع حتی به لحاظ پیچیدگی و سرمایهگذاری در قیاس با دهههای گذشته کمسابقه و شاید بهنوعی بیسابقه بود. در این میان علمای اهلسنت فشار روانی زیادی در این دو سال تحمل کردند، ترکیب تهدیدات گروههای تروریستی و تخریبهای هدفمند مجازی بهصورت ویژه و مداوم در دو سال اخیر علیه آنها با کمک برخی جریانات داخلی و خارجی اجرا شد. همچنین برخی اتفاقات مثل حادثه غمانگیز هشت مهر زاهدان و یا وفات خانم مهسا امینی بهصورت ویژه بر پیچیدگی رویدادها در برخی مناطق سنینشین افزود. اینک بعدازاین دو سال سخت، اکثریت علمای اهلسنت ایران از این حوادث پیچیده آبرومند و باعزت بیرون آمدند و توانستند در برابر این حجم گسترده از تخریبهای داخلی و خارجی مقاومت کنند و نقش مؤثری در حفظ وحدت شیعه و سنی، یکپارچگی ایران و حمایت از جمهوری اسلامی ایفا کنند. از سوی دیگر مدیریت حکیمانه، صمیمانه،عادلانه، صبورانه و گاه از خودگذشتگیهای کمسابقه مرکزیت نظام در حوادث دو سال اخیر در مناطق سنینشین نظام، مایه آرامش بخشی به علما و نخبگان اهلسنت شد و به آنها در گذراندن این دو سال سخت کمک شایانی کرد.
باتوجهبه بند بالا، دیدار اخیر بهنوعی یک جلسه پیروزمندانه برای علمای اهلسنت و جمهوری اسلامی و عموم مردم شیعه و سنی ایران در حوادث دو سال گذشته بود. این دیدار چنان در سطح بالا و با حضور علمای درجه یک اهلسنت از مناطق مختلف ایران برگزار شد که وقتی به رسانههای ضدانقلاب بعدازاین دیدار نگاهی میاندازیم، هیچ حرفی برای گفتن ندارند! این دیدار چنان تأثیر گذار بود که اینترنشنال و بیبیسی فارسی که در این دو سال بهصورت گسترده و غیرمتعارف اخبار حوزه اهلسنت را پوشش میدادند، نهتنها از کنار خبر این دیدار مهم گذشتند بلکه بیخیال ارائه ویژهبرنامهها و تفسیرهای ولو انحرافی که قبل از این بسیار پر طمطراق تکرار میکردند، هم شدند. همین بازخورد دیدار اخیر علما و بزرگان اهلسنت با رهبر انقلاب در رسانههای ضدانقلاب نشان میدهد که چگونه آثار این دیدار از منظر آنها ضربه سنگین به پروندههای تجزیهطلبانه و طراحیهای رسانهای دو سال اخیر آنها و مایه ناامیدی آنها محسوب شده است.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۷:۳۸
️ صهیونیستها با شهادت نصرالله چه نظم جدیدی را رقم زدند؟
ارتش اسرائیل با انتشار عکس فرماندهان خود در زمان دستور حمله، به طور رسمی نام عملیات ترور حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان را "نظم جدید" اعلام کرد.
صهیونیستها غافل هستند که از سال 57 این امام خمینی (ره) و شاگردانش هستند که نظم جدید عالم را رقم زدند. انقلاب اسلامی آنقدر تحول بزرگ و بنیادین بود که تمامی نظمهای صدها ساله باطل جهان را به هم زد و زمینهساز ایجاد نظم جدیدی در عالم شده که طی نزدیک به نیمقرن اخیر دیگر نظامهای باطل را در حال زوال و یا حذفکردن هست.اما خوب هست به برخی نظمهای که با شهادت تعدادی از چهرههای برجسته در ایران شکل گرفت، هم نگاهی کوتاه بیندازیم.
بعد از شهادت شهید مطهری نظم جدیدی در حوزه مبانی انقلاب اسلامی در اجتماع ایرانی شکل گرفت. با شهادت شهید بهشتی نظم جدیدی در سیاست داخلی و ارکان جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. با شهادت شهید رجایی و باهنر نظم جدیدی در فرهنگ حکمرانی جمهوری اسلامی شکل گرفت. با شهادت دکتر مصطفی چمران نظم جدیدی در جنگ تحمیلی شکل گرفت. با شهادت حسن باقری نظم جدیدی در حوزه اطلاعاتی در دفاع مقدس شکل گرفت. با شهادت محمد بروجردی نظم جدیدی در جبهههای غرب ایران شکل گرفت. با شهادت شهید آوینی نظم جدیدی در مبانی انقلابی در حوزه هنر و سینما شکل گرفت. با شهادت سردار طهرانی مقدم نظم جدیدی در فهم و درک پیشرفتهای موشکی در میان مردم شکل گرفت. با شهادت دانشمندان هستهای نظم جدیدی از کسب فناوریهای نوین در ایران شکل گرفت. شهادت حاجقاسم نظم جدیدی از انقلابیگری در ایران را رقم زد. شهادت آیتالله رئیسی نظم جدیدی از خدمتگزاری در قوه مجریه و نهاد دولت در ایران را شکل داد. شهادت اسماعیل هنیه نظم جدیدی از وحدت شیعه و سنی با محوریت فلسطین را در داخل و خارج از ایران رقم زد. پیشبینی میشود که شهادت سید حسن نصرالله هم نظم جدیدی را در شمال سرزمینهای اشغالی و سرنوشت کل منطقه رقم بزند.
این اثر خون شهید است و هر وقت خداوند میخواهد، نظم جدیدی در عالم و علیه جبهه باطل ایجاد کند، از طریق ریختن خون چهرههای بزرگ و متعالی به سرانجام میرساند. صهیونیستها قطعاً از فهم فلسفه این سنت الهی عاجز هستند ولی بهزودی همانند گذشته نتایجی حقیقی آن را در اجتماعات جدید مسلمانان منطقه و در اطراف خود بهخوبی حس و لمس خواهند کرد.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
ارتش اسرائیل با انتشار عکس فرماندهان خود در زمان دستور حمله، به طور رسمی نام عملیات ترور حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان را "نظم جدید" اعلام کرد.
صهیونیستها غافل هستند که از سال 57 این امام خمینی (ره) و شاگردانش هستند که نظم جدید عالم را رقم زدند. انقلاب اسلامی آنقدر تحول بزرگ و بنیادین بود که تمامی نظمهای صدها ساله باطل جهان را به هم زد و زمینهساز ایجاد نظم جدیدی در عالم شده که طی نزدیک به نیمقرن اخیر دیگر نظامهای باطل را در حال زوال و یا حذفکردن هست.اما خوب هست به برخی نظمهای که با شهادت تعدادی از چهرههای برجسته در ایران شکل گرفت، هم نگاهی کوتاه بیندازیم.
بعد از شهادت شهید مطهری نظم جدیدی در حوزه مبانی انقلاب اسلامی در اجتماع ایرانی شکل گرفت. با شهادت شهید بهشتی نظم جدیدی در سیاست داخلی و ارکان جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. با شهادت شهید رجایی و باهنر نظم جدیدی در فرهنگ حکمرانی جمهوری اسلامی شکل گرفت. با شهادت دکتر مصطفی چمران نظم جدیدی در جنگ تحمیلی شکل گرفت. با شهادت حسن باقری نظم جدیدی در حوزه اطلاعاتی در دفاع مقدس شکل گرفت. با شهادت محمد بروجردی نظم جدیدی در جبهههای غرب ایران شکل گرفت. با شهادت شهید آوینی نظم جدیدی در مبانی انقلابی در حوزه هنر و سینما شکل گرفت. با شهادت سردار طهرانی مقدم نظم جدیدی در فهم و درک پیشرفتهای موشکی در میان مردم شکل گرفت. با شهادت دانشمندان هستهای نظم جدیدی از کسب فناوریهای نوین در ایران شکل گرفت. شهادت حاجقاسم نظم جدیدی از انقلابیگری در ایران را رقم زد. شهادت آیتالله رئیسی نظم جدیدی از خدمتگزاری در قوه مجریه و نهاد دولت در ایران را شکل داد. شهادت اسماعیل هنیه نظم جدیدی از وحدت شیعه و سنی با محوریت فلسطین را در داخل و خارج از ایران رقم زد. پیشبینی میشود که شهادت سید حسن نصرالله هم نظم جدیدی را در شمال سرزمینهای اشغالی و سرنوشت کل منطقه رقم بزند.
این اثر خون شهید است و هر وقت خداوند میخواهد، نظم جدیدی در عالم و علیه جبهه باطل ایجاد کند، از طریق ریختن خون چهرههای بزرگ و متعالی به سرانجام میرساند. صهیونیستها قطعاً از فهم فلسفه این سنت الهی عاجز هستند ولی بهزودی همانند گذشته نتایجی حقیقی آن را در اجتماعات جدید مسلمانان منطقه و در اطراف خود بهخوبی حس و لمس خواهند کرد.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۱۲:۵۲
️ علائم امیدوارکننده برای تغییر بازی جنگ در جنوب لبنان
وقتی حزبالله زیر بمباران سنگین ضاحیه با اجراییکردن طراحیهای متنوع نظامی علیه رژیم صهیونیستی فعال هست و بهصورت پلکانی شدت و تنوع عملیاتها را افزایش میدهد، یعنی برآورد راهبردی آیتالله خامنهای از ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیل درباره ساخت حزبالله و پیشبینی آینده جنگ بسیار جلوتر هست.
فضای پیشرفته نظامی، اطلاعاتی و تجهیزاتی جنگ در شمال سرزمینهای اشغالی و جنوب لبنان بهگونهای است که فرماندهان جایگزین حزبالله در این کارزار سخت، مسیر پختگی و تجربیات نوین را خیلی سریع در حال طیکردن هستند و بسیار زودتر از موعد معمول کادر فرماندهی ارشد حزبالله همسطح گذشته و به دلیل گفته شده، جلوتر و قویتر از قبل به تکامل بالاتر خود نزدیک خواهد شد.
اسرائیل داراییهای چندین ساله اطلاعاتی خود را در حال خرجکردن هست و حزبالله هم در وسط جنگ در حال بازسازی ارتباطات جدید سازمانی و مسیرها و ایجاد لایههای جدید حفاظت اطلاعات درون تشکیلاتی و پیرامون خود هست. برخی ابهامآفرینیهای موفق حزبالله در ایجاد تردیدهای بزرگ در فرایند شناسایی تا اجرای عملیات و بازخوردگیری ارتش رژیم صهیونیستی در نتایج بمبارانهای اخیر نشانههای خوبی از شکلگیری اتفاقات و فرایندهای اطلاعاتی پیشرفتهتر و مستحکمتر است.
دور از ذهن نباید داشت که حزبالله در پشت پرده در حال اقداماتی باشد که بتواند فضایی را در جبهه جنوب ایجاد کند که روند جنگ بهصورت راهبردی و تاکتیکی عوض بشود. این فضا در زیر چتر بمباران و تدارکات سنگین رژیم برای حفظ اشراف اطلاعاتی بر جنوب لبنان، قدمبهقدم در حال اجراییشدن هست و هرازگاهی نشانههای از آن نمایان میشود. بخشی از این علائم در خیابانهای تلآویو، حیفا و نبردهای زمینی و ایجاد فرصت برای رونمایی و بهکارگیری تجهیزات جدید جنگی قابلمشاهده است. شگفتی مهمتر را هم شاید صهیونیستها در آسمان مشاهده کنند.
البته شگفتی بزرگتر آن است که سازمان رزم حزبالله علاوه بر صبر و تابآوری، راهبرد عدم تعلل و شتابزدگی را در وسط میدان در حال اجراکردن هست. حزبالله قدمبهقدم نقشه عملیاتی خود را جلو میبرد، بهگونهای که شرایط کمسابقه روانی و آثار جنگ در آن شتابزدگی ایجاد نمیکند. تجربه نشان داده که روان و قدرت نظامی صهیونیستها در برابر این ترکیب ایمانی و راهبرد نظامی شکسته خواهد شد
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
وقتی حزبالله زیر بمباران سنگین ضاحیه با اجراییکردن طراحیهای متنوع نظامی علیه رژیم صهیونیستی فعال هست و بهصورت پلکانی شدت و تنوع عملیاتها را افزایش میدهد، یعنی برآورد راهبردی آیتالله خامنهای از ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیل درباره ساخت حزبالله و پیشبینی آینده جنگ بسیار جلوتر هست.
فضای پیشرفته نظامی، اطلاعاتی و تجهیزاتی جنگ در شمال سرزمینهای اشغالی و جنوب لبنان بهگونهای است که فرماندهان جایگزین حزبالله در این کارزار سخت، مسیر پختگی و تجربیات نوین را خیلی سریع در حال طیکردن هستند و بسیار زودتر از موعد معمول کادر فرماندهی ارشد حزبالله همسطح گذشته و به دلیل گفته شده، جلوتر و قویتر از قبل به تکامل بالاتر خود نزدیک خواهد شد.
اسرائیل داراییهای چندین ساله اطلاعاتی خود را در حال خرجکردن هست و حزبالله هم در وسط جنگ در حال بازسازی ارتباطات جدید سازمانی و مسیرها و ایجاد لایههای جدید حفاظت اطلاعات درون تشکیلاتی و پیرامون خود هست. برخی ابهامآفرینیهای موفق حزبالله در ایجاد تردیدهای بزرگ در فرایند شناسایی تا اجرای عملیات و بازخوردگیری ارتش رژیم صهیونیستی در نتایج بمبارانهای اخیر نشانههای خوبی از شکلگیری اتفاقات و فرایندهای اطلاعاتی پیشرفتهتر و مستحکمتر است.
دور از ذهن نباید داشت که حزبالله در پشت پرده در حال اقداماتی باشد که بتواند فضایی را در جبهه جنوب ایجاد کند که روند جنگ بهصورت راهبردی و تاکتیکی عوض بشود. این فضا در زیر چتر بمباران و تدارکات سنگین رژیم برای حفظ اشراف اطلاعاتی بر جنوب لبنان، قدمبهقدم در حال اجراییشدن هست و هرازگاهی نشانههای از آن نمایان میشود. بخشی از این علائم در خیابانهای تلآویو، حیفا و نبردهای زمینی و ایجاد فرصت برای رونمایی و بهکارگیری تجهیزات جدید جنگی قابلمشاهده است. شگفتی مهمتر را هم شاید صهیونیستها در آسمان مشاهده کنند.
البته شگفتی بزرگتر آن است که سازمان رزم حزبالله علاوه بر صبر و تابآوری، راهبرد عدم تعلل و شتابزدگی را در وسط میدان در حال اجراکردن هست. حزبالله قدمبهقدم نقشه عملیاتی خود را جلو میبرد، بهگونهای که شرایط کمسابقه روانی و آثار جنگ در آن شتابزدگی ایجاد نمیکند. تجربه نشان داده که روان و قدرت نظامی صهیونیستها در برابر این ترکیب ایمانی و راهبرد نظامی شکسته خواهد شد
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۶:۵۱
۶:۳۱
۱۲:۵۹
️ وضعیت سامانههای دفاعی ایران پس حمله صهیونیستها
برای درک اینکه آینده و سرنوشت سامانههای دفاعی ایران پس حمله صهیونیستها چگونه خواهد بود، صرفاً نیازمند اطلاعات و جزئیات محرمانه از پایگاههای نظامی مورد هدف قرار گرفته شده نیستیم و میشود از روندهای شکلگرفته در میدان نبردهای اخیر، درباره آینده و سرنوشت آن سخنانی قابلاعتنایی گفت.
ایران در عملیات وعده صادق یک، عملیاتی بزرگ را طراحی کرد و سپس بر پایه آن تجربه گرانقدر، به یک جهش بزرگ در فرود و اصابت موشکها و شکست سامانههای دفاعی اسرائیل و همه متحدانش، دستیافت. این تجربه مهم نظامی همچنین یک ذهنیت بزرگ در میزان آسیبپذیری و قدرت آسیب رساندن به رژیم صهیونیستی ایجاد کرد. فرامتن آن نیز این بود که قدرت و اراده انجام اقدامات تهاجمی در ایران علیه اسرائیل را تعمیق و بسیاری از ذهنیتهای انحرافی و دستوپاگیر را هم از بین برد. ضمن اینکه ماهیت و روشهای عملیات روانی اسرائیل را لو داد و واقعیت آنچه در میزان و توانایی قدرت دفاع از خود به تصویر میکشاندند، نیز نمایان کرد.
اینک بخشی از اقدامات نظامی دیشب اسرائیل علیه برخی اهداف نظامی در ایران را از همین منظر میتوان دید. ایران یک تجربه پدافندی جدید در یک مواجهه حقیقی با یکی از عملیاتهای تهاجمی و سطح بالای جهانی ولو محدود یافته، کسب کرد. گرچه عملکرد و میزان موفقیت هیچ سامانه پیشرفته دفاعی در جهان بینقص و صددرصد نیست ولی در برآوردهای اولیه رسمی اعلام شده، تجربه جدید پدافندی ایران با موفقیتهای خوبی هم همراه بوده است. تجربه آموختن و ارتقا دفاع و سامانههای های پدافندی، برطرفکردن نقاط ضعف در میانه نبرد، بخش تکمیل یافته و ناگزیر جنگهای نوین هست. این خود یک فرصت به شمار میآید و ایران نیز از دفاع مقدس تاکنون نشان داده که در میدان نبرد قدرت پیداکردن و ارتقایافتن نظامی را خوب بلد هست. همانند وعده صادق 1 و 2، اینک در ایران بسیاری از ذهنیتهای انحرافی دست و پایگیر و بزرگنمایی شده دشمن در انجام عملیاتهای تهاجمی از بین خواهد رفت. ضمن اینکه حجم عملیات روانی اسرائیل و واقعیت آنچه در قدرت تهاجمی از خود به تصویر میکشاندند، نیز خواهد شکست و میزان آن حقیقیتر خواهد شد.
دقیقترین محاسبات و تصورات نظامی نیز، باید در میدان واقعی راست آزمایی شوند. اگر برخی نیز تصور میکنند که بر اساس آنچه از تحلیلها و در ورقها پیشازاین درباره ابعاد و آیندهپژوهی تقابل نظامی ایران و اسرائیل خوانده یا نوشتهاند و صرفاً بر همان اساس در حال نسخهپیچیدن در شرایط فعلی هستند، سخت در اشتباه هستند، زیرا هم متفکرین و طراحان نظامی در ایران و هم در رژیم صهیونیستی ضمن رجوع و انجام طراحیها و تجربههای قبلی، در حال بهروز کردن و کسب تجربیات و آزمونهای جدید و برآوردهای مجدد میدانی درباره یکدیگر هستند.به همین دلیل باید با این نبردها همراه و بهروز شد و منقطع از یکدیگر آنها را نباید دید و سپس آن را تحلیل کرد. اینگونه وقتی نگاه کنیم، سلسله اتفاقات از وعده صادق یک و دو تا این هجوم غیرقانونی اسرائیل به ایران را یک فرایند در حال طیشدن برای دو طرف است و تقریباً هیچ نسخه قدیمی از قبل تعیین شدهای ضمانت صددرصدی برای تعیین تکلیف همه ابعاد نبرد میدانی در شرایط غیر قابلپیشبینی فعلی را ندارد و تجربه این چند ماه دو طرف نیز همین را نشان میدهد. بااینحال کسی پیروز است که با فرایندهای جدید همراه شود، بهروز شود، طراحی جدید کند و سپس در صورت لزوم جسارت اجرای تجربه جدید داشته باشد و البته در همه این مسیر نه دچار تعلل و نه شتابزدگی شود.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
برای درک اینکه آینده و سرنوشت سامانههای دفاعی ایران پس حمله صهیونیستها چگونه خواهد بود، صرفاً نیازمند اطلاعات و جزئیات محرمانه از پایگاههای نظامی مورد هدف قرار گرفته شده نیستیم و میشود از روندهای شکلگرفته در میدان نبردهای اخیر، درباره آینده و سرنوشت آن سخنانی قابلاعتنایی گفت.
ایران در عملیات وعده صادق یک، عملیاتی بزرگ را طراحی کرد و سپس بر پایه آن تجربه گرانقدر، به یک جهش بزرگ در فرود و اصابت موشکها و شکست سامانههای دفاعی اسرائیل و همه متحدانش، دستیافت. این تجربه مهم نظامی همچنین یک ذهنیت بزرگ در میزان آسیبپذیری و قدرت آسیب رساندن به رژیم صهیونیستی ایجاد کرد. فرامتن آن نیز این بود که قدرت و اراده انجام اقدامات تهاجمی در ایران علیه اسرائیل را تعمیق و بسیاری از ذهنیتهای انحرافی و دستوپاگیر را هم از بین برد. ضمن اینکه ماهیت و روشهای عملیات روانی اسرائیل را لو داد و واقعیت آنچه در میزان و توانایی قدرت دفاع از خود به تصویر میکشاندند، نیز نمایان کرد.
اینک بخشی از اقدامات نظامی دیشب اسرائیل علیه برخی اهداف نظامی در ایران را از همین منظر میتوان دید. ایران یک تجربه پدافندی جدید در یک مواجهه حقیقی با یکی از عملیاتهای تهاجمی و سطح بالای جهانی ولو محدود یافته، کسب کرد. گرچه عملکرد و میزان موفقیت هیچ سامانه پیشرفته دفاعی در جهان بینقص و صددرصد نیست ولی در برآوردهای اولیه رسمی اعلام شده، تجربه جدید پدافندی ایران با موفقیتهای خوبی هم همراه بوده است. تجربه آموختن و ارتقا دفاع و سامانههای های پدافندی، برطرفکردن نقاط ضعف در میانه نبرد، بخش تکمیل یافته و ناگزیر جنگهای نوین هست. این خود یک فرصت به شمار میآید و ایران نیز از دفاع مقدس تاکنون نشان داده که در میدان نبرد قدرت پیداکردن و ارتقایافتن نظامی را خوب بلد هست. همانند وعده صادق 1 و 2، اینک در ایران بسیاری از ذهنیتهای انحرافی دست و پایگیر و بزرگنمایی شده دشمن در انجام عملیاتهای تهاجمی از بین خواهد رفت. ضمن اینکه حجم عملیات روانی اسرائیل و واقعیت آنچه در قدرت تهاجمی از خود به تصویر میکشاندند، نیز خواهد شکست و میزان آن حقیقیتر خواهد شد.
دقیقترین محاسبات و تصورات نظامی نیز، باید در میدان واقعی راست آزمایی شوند. اگر برخی نیز تصور میکنند که بر اساس آنچه از تحلیلها و در ورقها پیشازاین درباره ابعاد و آیندهپژوهی تقابل نظامی ایران و اسرائیل خوانده یا نوشتهاند و صرفاً بر همان اساس در حال نسخهپیچیدن در شرایط فعلی هستند، سخت در اشتباه هستند، زیرا هم متفکرین و طراحان نظامی در ایران و هم در رژیم صهیونیستی ضمن رجوع و انجام طراحیها و تجربههای قبلی، در حال بهروز کردن و کسب تجربیات و آزمونهای جدید و برآوردهای مجدد میدانی درباره یکدیگر هستند.به همین دلیل باید با این نبردها همراه و بهروز شد و منقطع از یکدیگر آنها را نباید دید و سپس آن را تحلیل کرد. اینگونه وقتی نگاه کنیم، سلسله اتفاقات از وعده صادق یک و دو تا این هجوم غیرقانونی اسرائیل به ایران را یک فرایند در حال طیشدن برای دو طرف است و تقریباً هیچ نسخه قدیمی از قبل تعیین شدهای ضمانت صددرصدی برای تعیین تکلیف همه ابعاد نبرد میدانی در شرایط غیر قابلپیشبینی فعلی را ندارد و تجربه این چند ماه دو طرف نیز همین را نشان میدهد. بااینحال کسی پیروز است که با فرایندهای جدید همراه شود، بهروز شود، طراحی جدید کند و سپس در صورت لزوم جسارت اجرای تجربه جدید داشته باشد و البته در همه این مسیر نه دچار تعلل و نه شتابزدگی شود.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۸:۲۱
۱۰:۵۱
️ چگونه درباره حمله رژیم صهیونیستی به ایران دچار بزرگنمایی و کوچکنمایی نشویم؟
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با خانواده شهدای امنیت درباره اقدام شرورانه اخیر اسرائیلیها علیه کشورمان تأکید کردند که نه بزرگنمایی شود و نه کوچکنمایی
این زاویه دید به تهاجم رژیم صهیونیستی به ایران علاوه بر یک تذکر مهم داخلی در درون خود یک پیام خارجی به خود رژیم صهیونیستی داشت. اولین گام درباره تصحیح خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی درباره ایران را خود آیتالله خامنهای برداشتند. پیام نیز مشخص بود ایران تهاجم رژیم صهیونیستی را اولاً بر اساس آنچه اتفاق افتاده ارزیابی میکند و همچنین بر اساس آن تصمیمگیری خواهد کرد. یعنی مرکزیت جمهوری اسلامی تهاجم اخیر اسرائیل را قصد ندارد کوچکنمایی و نادیده بگیرد و چشمپوشی در اصل ماجرا و بر آنچه در میدان اتفاق افتاده در کار نخواهد بود.
اما چگونه میتوان از بزرگنمایی در تحلیل و ارزیابی تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی در امان بود. گام اول این است که یقین داشته باشیم رژیم صهیونیستی در ارائه اطلاعات و خردهروایتها در باره عملیات اخیرش در رسانههای خود و متحدانش بزرگنمایی میکند. از حجم و نوع و میزان موفقیت عملیات، درباره میزان خسارات، تعدد و امکان مورد هدف، و... در حال بزرگنمایی هست. گام دوم این است که عملیات اخیر آنها را در قالب یک فرایند تحلیل کرد. دوست و دشمن حجم عملیات و میزان فرود موشکهای ایران در عملیات وعده صادق و ازکارانداختن سیستم پدافندی رژیم صهیونیستی را به وضوح دیدند. بعدازاین رژیم صهیونیستی با حجم بالا ادعاهای بزرگی درباره پاسخ به ایران مطرح کرد که با آنچه در چند شب قبل پاسخ داد، فاصله قابلتوجهی دارد. درک این فاصله ادعا تا عمل رژیم صهیونیستی میزان دقیقی از بزرگنمایی آنها را نمایش میدهد.
اما چگونه دچار کوچکنمایی نشویم؟ انکار، کوچک انگاری و بیاهمیت دانستن عملیات رژیم صهیونیستی اولین گام در کوچکنمایی هست. گام دوم این است که اصل تهاجم به هر اندازه که بوده را نباید کوچک دید و نسبت به آن باید حساسیت درخور شأن امنیت ملی کشوری به بزرگی ایران و جمهوری اسلامی نشان داد. گام سوم این است که در میزان قوت و ضعف نظامی نیروهای خودی و دشمن در عملیات اخیر باید بر اساس آنچه در میدان اتفاق افتاده، قضاوت کرد.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با خانواده شهدای امنیت درباره اقدام شرورانه اخیر اسرائیلیها علیه کشورمان تأکید کردند که نه بزرگنمایی شود و نه کوچکنمایی
این زاویه دید به تهاجم رژیم صهیونیستی به ایران علاوه بر یک تذکر مهم داخلی در درون خود یک پیام خارجی به خود رژیم صهیونیستی داشت. اولین گام درباره تصحیح خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی درباره ایران را خود آیتالله خامنهای برداشتند. پیام نیز مشخص بود ایران تهاجم رژیم صهیونیستی را اولاً بر اساس آنچه اتفاق افتاده ارزیابی میکند و همچنین بر اساس آن تصمیمگیری خواهد کرد. یعنی مرکزیت جمهوری اسلامی تهاجم اخیر اسرائیل را قصد ندارد کوچکنمایی و نادیده بگیرد و چشمپوشی در اصل ماجرا و بر آنچه در میدان اتفاق افتاده در کار نخواهد بود.
اما چگونه میتوان از بزرگنمایی در تحلیل و ارزیابی تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی در امان بود. گام اول این است که یقین داشته باشیم رژیم صهیونیستی در ارائه اطلاعات و خردهروایتها در باره عملیات اخیرش در رسانههای خود و متحدانش بزرگنمایی میکند. از حجم و نوع و میزان موفقیت عملیات، درباره میزان خسارات، تعدد و امکان مورد هدف، و... در حال بزرگنمایی هست. گام دوم این است که عملیات اخیر آنها را در قالب یک فرایند تحلیل کرد. دوست و دشمن حجم عملیات و میزان فرود موشکهای ایران در عملیات وعده صادق و ازکارانداختن سیستم پدافندی رژیم صهیونیستی را به وضوح دیدند. بعدازاین رژیم صهیونیستی با حجم بالا ادعاهای بزرگی درباره پاسخ به ایران مطرح کرد که با آنچه در چند شب قبل پاسخ داد، فاصله قابلتوجهی دارد. درک این فاصله ادعا تا عمل رژیم صهیونیستی میزان دقیقی از بزرگنمایی آنها را نمایش میدهد.
اما چگونه دچار کوچکنمایی نشویم؟ انکار، کوچک انگاری و بیاهمیت دانستن عملیات رژیم صهیونیستی اولین گام در کوچکنمایی هست. گام دوم این است که اصل تهاجم به هر اندازه که بوده را نباید کوچک دید و نسبت به آن باید حساسیت درخور شأن امنیت ملی کشوری به بزرگی ایران و جمهوری اسلامی نشان داد. گام سوم این است که در میزان قوت و ضعف نظامی نیروهای خودی و دشمن در عملیات اخیر باید بر اساس آنچه در میدان اتفاق افتاده، قضاوت کرد.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۵:۴۸
️ پیام معرفی دبیر کل جدید حزب الله لبنان
راهبرد علنی سازی دبیر کل جدید حزبالله، گام بزرگ این گروه برای بههمزدن معادلات طراحی شده رژیم صهیونیستی در هفتههای اخیر بود. برخی نسخههای امنیتی معتقد بودند که نام دبیرکل جدید حزبالله باید مخفی بماند. حزبالله اما نهتنها این کار را نکرد بلکه پیشبینی میشود که بهزودی شیخ نعیم قاسم همانند شهید نصرالله حضور پررنگی در افکار عمومی داشته باشد. پیام واضح حزبالله این است که به لحاظ اطلاعاتی و امنیتی منفعل نشده است. رژیم صهیونیستی به دنبال این بود که با تحمیل محدودیتهای امنیتی، حضور فعالانه سیاسی و اجتماعی رهبران حزبالله کاهش دهد، اما حزبالله با انتخاب و معرفی علنی دبیرکل جدید این معادله اطلاعاتی را به هم زد.
انتخاب خود شیخ نعیم قاسم نیز در معادلات طراحی شده رژیم صهیونیستی ایجاد اختلال کرد. دو سخنرانی مؤثر شیخ نعیم قاسم بعد از شهید نصرالله و معرفی رسمی او بهعنوان دبیرکل جدید حزبالله که با عصبانیت علنی و تهدید رسمی مقامات رژیم صهیونیستی او همراه شد، نشان میدهد که رژیم نهتنها از تحمیل معادلات اطلاعاتی و نظامی جدید به حزبالله ناامید شده بلکه از انتخاب شخص نعیم قاسم هم نگران و عصبانی شده است. شورای مرکزی حزبالله با انتخاب شیخ نعیم قاسم عملاً یکی از قدیمیترین و علمیترین و همچنین اجراییترین و بین اللمی ترین چهره حزبالله بعد از نصرالله و شیخ صفیالدین را بهعنوان دبیرکل جدید انتخاب کرده است. دبیرکل جدید حزبالله رهبری چندوجهی است که تجربه سنگین سیاسی و بینالمللی، تجربه جنگهای متعدد حزبالله و دارای سوابق روشن علمی و اندیشهای و دانشگاهی است.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
راهبرد علنی سازی دبیر کل جدید حزبالله، گام بزرگ این گروه برای بههمزدن معادلات طراحی شده رژیم صهیونیستی در هفتههای اخیر بود. برخی نسخههای امنیتی معتقد بودند که نام دبیرکل جدید حزبالله باید مخفی بماند. حزبالله اما نهتنها این کار را نکرد بلکه پیشبینی میشود که بهزودی شیخ نعیم قاسم همانند شهید نصرالله حضور پررنگی در افکار عمومی داشته باشد. پیام واضح حزبالله این است که به لحاظ اطلاعاتی و امنیتی منفعل نشده است. رژیم صهیونیستی به دنبال این بود که با تحمیل محدودیتهای امنیتی، حضور فعالانه سیاسی و اجتماعی رهبران حزبالله کاهش دهد، اما حزبالله با انتخاب و معرفی علنی دبیرکل جدید این معادله اطلاعاتی را به هم زد.
انتخاب خود شیخ نعیم قاسم نیز در معادلات طراحی شده رژیم صهیونیستی ایجاد اختلال کرد. دو سخنرانی مؤثر شیخ نعیم قاسم بعد از شهید نصرالله و معرفی رسمی او بهعنوان دبیرکل جدید حزبالله که با عصبانیت علنی و تهدید رسمی مقامات رژیم صهیونیستی او همراه شد، نشان میدهد که رژیم نهتنها از تحمیل معادلات اطلاعاتی و نظامی جدید به حزبالله ناامید شده بلکه از انتخاب شخص نعیم قاسم هم نگران و عصبانی شده است. شورای مرکزی حزبالله با انتخاب شیخ نعیم قاسم عملاً یکی از قدیمیترین و علمیترین و همچنین اجراییترین و بین اللمی ترین چهره حزبالله بعد از نصرالله و شیخ صفیالدین را بهعنوان دبیرکل جدید انتخاب کرده است. دبیرکل جدید حزبالله رهبری چندوجهی است که تجربه سنگین سیاسی و بینالمللی، تجربه جنگهای متعدد حزبالله و دارای سوابق روشن علمی و اندیشهای و دانشگاهی است.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۶:۳۵
۹:۳۲
️ در سیستان و بلوچستان چه خبر هست؟
در روزهای اخیر، هر چند ساعت یکبار خبری از ضربات سنگین به تروریستهای جنوب شرق منتشر میشود و البته در کنارش خبر شهادت نیروهای نظامی نیز همانند همیشه تلخ و البته یادآور بهای تأمین امنیت در سیستان و بلوچستان است. اما چه اتفاقی در جنوب شرق در حال رقمخوردن هست؟
واقعیت این است که این روزها تروریسم تکفیری در سیستان و بلوچستان بنبست سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی کمسابقهای را تجربه میکند. در کنار این بنبستها، بر خلاف برآوردهای خود، ضربات سنگین نظامی هم متحمل شده، دهها عضو و چندین فرمانده ارشد خود را در این چند روز ازدستداده است. توسط جنگندههای پاکستانی بمباران شده، دقیق هم مورد هدف قرار گرفته، اشراف اطلاعاتی، اینک تبدیل به عملیاتها و ضربات سنگین شده هست. در کنار مرزها تروریستها احساس تنهایی میکنند، تصورشان این بود که فشار مستقیم آمریکاییها به نمایندگی از صهیونیستها، دولت پاکستان را نسبت به آنها بیتفاوت کرده و همچنان میتوانند در آنسو مرزها، در پایگاه امن ادامه حیات داشته باشند.
جریان تروریسم که مدتها است نتوانسته از مردم بلوچ یارگیری مؤثری داشته باشد، اینک نیرویهای غیرایرانی اجیر شده زیادی را هم در حال ازدستدادن هست. ذخایر تسلیحاتی تروریستها آسیب جدی دیده است. اطلاعات خوبی را تروریستهای دستگیر شده از مابقی تروریستها دادهاند و آثار آن در آینده بیشتر خود را نشان میدهد. جریان ترور و تکفیر در دو سال گذشته، تصور میکرد که با هر عملیات در سیستان و بلوچستان میتواند سرمایه اجتماعی کسب کند و یا حداقل امواج اعتراضی را به سمت خشونت و جنگ خیابانی بکشاند. اینک مردم بلوچ بعد از عبور از فتنهها و شبههافکنیها، در داخل نظام سیاسی احساس سهم و پیروزی سیاسی دارند و تروریستها را هم مانع ادامه برآوردهشدن مطالبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود در ماههای آینده میدانند. در این شرایط تروریستهای عصبانی اول از خود مردم بلوچ و اهلسنت انتقام گرفتند.اجرای عملیات اخیر بهشهادترساندن پنج نیروی بلوچ و اهلسنت مدافع امنیت در جنوب شرق را باید از این منظر هم دید.
حجم مبارزه این روزها علیه تروریسم در سیستان و بلوچستان، برای آنان که از نزدیک حوادث را قبل از این دنبال میکردند، کمسابقه و امیدوارکننده هست. این مسیر باقدرت باید ادامه پیدا کند و تا رسیدن به نتایج بزرگتر نباید متوقف شود، گرچه مبارزه سختی در میدان در حال اتفاق هست و داغ شهیدان سنگین، ولی روزهای سرنوشتساز منطقه است و راه را باید باقدرت ادامه داد. مهم است که بدانیم جریان تروریسم در انفعال است و ضربات هرازگاه او هر چند تلخ هست ولی نشانههای عمیق بودن جراحات وارده اخیر هست. سرمایه اسرائیل در این ساعات در جنوب شرق مورد هدف نیروهای امنیتی و نظامی ایران قرار دارد، راهی جز این نیست که سرمایه و نیروی کار آنها را باید نابود کرد و کاری که حاجقاسم در دهه هفتاد در مبارزه با اشرار جنوب شرق کرد را باید با همان اقتدار و با همان تدبیر این روزها باید دوباره تکرار کرد. شکی نیست که هر ضربه این روزها به تروریستهای تکفیری جنوب شرق مثل این است که یک نیروی ارتش اسرائیل را به درک واصل کردهایم.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
در روزهای اخیر، هر چند ساعت یکبار خبری از ضربات سنگین به تروریستهای جنوب شرق منتشر میشود و البته در کنارش خبر شهادت نیروهای نظامی نیز همانند همیشه تلخ و البته یادآور بهای تأمین امنیت در سیستان و بلوچستان است. اما چه اتفاقی در جنوب شرق در حال رقمخوردن هست؟
واقعیت این است که این روزها تروریسم تکفیری در سیستان و بلوچستان بنبست سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی کمسابقهای را تجربه میکند. در کنار این بنبستها، بر خلاف برآوردهای خود، ضربات سنگین نظامی هم متحمل شده، دهها عضو و چندین فرمانده ارشد خود را در این چند روز ازدستداده است. توسط جنگندههای پاکستانی بمباران شده، دقیق هم مورد هدف قرار گرفته، اشراف اطلاعاتی، اینک تبدیل به عملیاتها و ضربات سنگین شده هست. در کنار مرزها تروریستها احساس تنهایی میکنند، تصورشان این بود که فشار مستقیم آمریکاییها به نمایندگی از صهیونیستها، دولت پاکستان را نسبت به آنها بیتفاوت کرده و همچنان میتوانند در آنسو مرزها، در پایگاه امن ادامه حیات داشته باشند.
جریان تروریسم که مدتها است نتوانسته از مردم بلوچ یارگیری مؤثری داشته باشد، اینک نیرویهای غیرایرانی اجیر شده زیادی را هم در حال ازدستدادن هست. ذخایر تسلیحاتی تروریستها آسیب جدی دیده است. اطلاعات خوبی را تروریستهای دستگیر شده از مابقی تروریستها دادهاند و آثار آن در آینده بیشتر خود را نشان میدهد. جریان ترور و تکفیر در دو سال گذشته، تصور میکرد که با هر عملیات در سیستان و بلوچستان میتواند سرمایه اجتماعی کسب کند و یا حداقل امواج اعتراضی را به سمت خشونت و جنگ خیابانی بکشاند. اینک مردم بلوچ بعد از عبور از فتنهها و شبههافکنیها، در داخل نظام سیاسی احساس سهم و پیروزی سیاسی دارند و تروریستها را هم مانع ادامه برآوردهشدن مطالبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود در ماههای آینده میدانند. در این شرایط تروریستهای عصبانی اول از خود مردم بلوچ و اهلسنت انتقام گرفتند.اجرای عملیات اخیر بهشهادترساندن پنج نیروی بلوچ و اهلسنت مدافع امنیت در جنوب شرق را باید از این منظر هم دید.
حجم مبارزه این روزها علیه تروریسم در سیستان و بلوچستان، برای آنان که از نزدیک حوادث را قبل از این دنبال میکردند، کمسابقه و امیدوارکننده هست. این مسیر باقدرت باید ادامه پیدا کند و تا رسیدن به نتایج بزرگتر نباید متوقف شود، گرچه مبارزه سختی در میدان در حال اتفاق هست و داغ شهیدان سنگین، ولی روزهای سرنوشتساز منطقه است و راه را باید باقدرت ادامه داد. مهم است که بدانیم جریان تروریسم در انفعال است و ضربات هرازگاه او هر چند تلخ هست ولی نشانههای عمیق بودن جراحات وارده اخیر هست. سرمایه اسرائیل در این ساعات در جنوب شرق مورد هدف نیروهای امنیتی و نظامی ایران قرار دارد، راهی جز این نیست که سرمایه و نیروی کار آنها را باید نابود کرد و کاری که حاجقاسم در دهه هفتاد در مبارزه با اشرار جنوب شرق کرد را باید با همان اقتدار و با همان تدبیر این روزها باید دوباره تکرار کرد. شکی نیست که هر ضربه این روزها به تروریستهای تکفیری جنوب شرق مثل این است که یک نیروی ارتش اسرائیل را به درک واصل کردهایم.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۱۹:۱۷
۱۸:۱۹
️ چرا محمد عفیف ترور شد؟
اسرائیل برای رسیدن به نقطهای همانند بهشهادترساندن محمد عفیف مسئول رسانهای حزبالله، در یکسال گذشته دهها خبرنگار و فعال رسانهای در غزه و لبنان را به شهادت رسانده و یا جانباز کرده است. این مسیر طی شده نشانه این است که اسرائیل یکی از میدانهای که احساس شکست سنگین و انتقام دارد، میدان رسانه و افکار عمومی است.
ترور محمد عفیف، توسط اسرائیل چند دلیل مهم دارد، اما مهمترین دلیل این است که محمد عفیف یکی از مولفههای بود که با مهارتهای مؤثر رسانهای، سخنوری و قدرت اقناع قوی از طریق مصاحبهها و برگزاری کنفرانسهای خبری، اجازه نداد که اسرائیل پیروز میدان در افکار عمومی تصویر شود. دلیل دوم این بود که محمد عفیف فقط یک سخنگو ساده نبود بلکه توانسته بود یک جبهه متحد رسانهای علیه اسرائیل شکل بدهد. دلیل سوم هم این بود که عفیف در بحرانیترین وضعیتها، هم بیخطا و مؤثر عمل کرد. او الگوی از یک سخنگو تراز در شرایط جنگی را به نمایش گذاشت.
با وجود موارد گفته شده، اما کنشهای رسانهای محمد عفیف را باید فراتر از مهارتهای حرفهای رسانهای سنجش کرد. محمد عفیف وقتی در اوج بمبارانها و تهدیدات کنفرانس خبری علنی برگزار کرد و در همان کنفرانسها، قاطعترین مواضع را هم بیان کرد. یعنی او رفتاری همانند سرباز خط مقدم میدان را از خود بروز داده است. در همین یک سال گذشت بارها مشاهده شد که چگونه فعالین رسانهای رژیم صهیونیستی و یا حامیانشان و یا حتی سخنگوهای نظامی آنها با اولین شنیدهشدن آژیر خطر به پناهگاههای خود فرار کردند؛ بنابراین در کنار مهارتهای حرفهای رسانهای، این شجاعت، مبانی اعتقادی، بینش سیاسی قوی، دشمنشناسی دقیق، از محمد عفیف یک الگوی رسانهای مستقل ساخته بود که فقط در جریان مقاومت میتوان، شبیه آن را پیدا کرد.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
اسرائیل برای رسیدن به نقطهای همانند بهشهادترساندن محمد عفیف مسئول رسانهای حزبالله، در یکسال گذشته دهها خبرنگار و فعال رسانهای در غزه و لبنان را به شهادت رسانده و یا جانباز کرده است. این مسیر طی شده نشانه این است که اسرائیل یکی از میدانهای که احساس شکست سنگین و انتقام دارد، میدان رسانه و افکار عمومی است.
ترور محمد عفیف، توسط اسرائیل چند دلیل مهم دارد، اما مهمترین دلیل این است که محمد عفیف یکی از مولفههای بود که با مهارتهای مؤثر رسانهای، سخنوری و قدرت اقناع قوی از طریق مصاحبهها و برگزاری کنفرانسهای خبری، اجازه نداد که اسرائیل پیروز میدان در افکار عمومی تصویر شود. دلیل دوم این بود که محمد عفیف فقط یک سخنگو ساده نبود بلکه توانسته بود یک جبهه متحد رسانهای علیه اسرائیل شکل بدهد. دلیل سوم هم این بود که عفیف در بحرانیترین وضعیتها، هم بیخطا و مؤثر عمل کرد. او الگوی از یک سخنگو تراز در شرایط جنگی را به نمایش گذاشت.
با وجود موارد گفته شده، اما کنشهای رسانهای محمد عفیف را باید فراتر از مهارتهای حرفهای رسانهای سنجش کرد. محمد عفیف وقتی در اوج بمبارانها و تهدیدات کنفرانس خبری علنی برگزار کرد و در همان کنفرانسها، قاطعترین مواضع را هم بیان کرد. یعنی او رفتاری همانند سرباز خط مقدم میدان را از خود بروز داده است. در همین یک سال گذشت بارها مشاهده شد که چگونه فعالین رسانهای رژیم صهیونیستی و یا حامیانشان و یا حتی سخنگوهای نظامی آنها با اولین شنیدهشدن آژیر خطر به پناهگاههای خود فرار کردند؛ بنابراین در کنار مهارتهای حرفهای رسانهای، این شجاعت، مبانی اعتقادی، بینش سیاسی قوی، دشمنشناسی دقیق، از محمد عفیف یک الگوی رسانهای مستقل ساخته بود که فقط در جریان مقاومت میتوان، شبیه آن را پیدا کرد.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۵:۴۴
️ سنجش روابط و تعامل مولوی عبدالحمید با دولت پزشکیان
مولوی عبدالحمید پس از یک دوره نسبتا طولانی کنارهگیری از تعاملات علنی با نهادهای دولتی، اینک دوباره تبدیل به سخنران مجالس رسمی محافل دولتی شده است.
بحث و گفتگو درباره این مسیر سیاسی جدیدی که در سیستان و بلوچستان شروع شده و اینکه چه میزان در اطراف آن تدبیر و دوراندیشی در نظر گرفته شده، بسیار مهم است.
دولت پزشکیان در سیاست داخلی، پروژه مرکزی «وفاق» را مدتی است که دنبال میکند. دولت او برای اجرای این پروژه همانند همه دولتهای قبلی که فرصت پیدا کردهاند که ایده مرکزی خود را اجرایی کنند، آزاد هست و حتی برخی ملاحظات که اتفاقاً به لحاظ حاکمیتی بعضاً بسیار مهم هم هستند، کنار گذاشته شده و او نیز تصورات خود از «وفاق» را در حال اجرا هست. انتخاب یک استاندار بلوچ و اهلسنت برای سیستان و بلوچستان، یا استاندار عرب برای خوزستان و همچنین انتخاب یک استاندار کُرد و اهلسنت برای کردستان، بخشی از نشانههای است که او پروژه سیاسی وفاق را با گامهای بلند آغاز کرده است.
اینکه رفتار سیاسی مولوی عبدالحمید تغییر کرده، یا دولت تغییر رفتار داشته و یا حتی شفافتر اینکه کدام طرف کوتاه آمده و یا حتی در پشتصحنه واقعاً تعاملی حقیقی و دوطرفه در حال اتفاق هست، گرچه به لحاظ سیاسی جذاب و تامل برانگیز باشد ولی آنچه بیشتر میتوان به آن استدلال و اطمینان کرد این است که انتخاب استاندار بلوچ و اهلسنت برای سیستان و بلوچستان و تغافل درباره برخی رفتارهای تنشآفرین دو سال گذشته در طرف حاکمیتی ماجرا بهوضوح دیده میشود و اینک مولوی عبدالحمید است که فراتر از سخنرانی باید با اقدامات عملی نشان بدهد که به این اقدامات پاسخ واقعی و عملی نشان خواهد داد و صد البته ثابت کند که یکبار دیگر با یک تعامل و اعتماد شکستخورده دیگر روبهرو نیستیم.
بنابراین دور از هیاهوهای رسانهای و جناحی، چند شاخص مهم ذیل معیاری برای سنجش عملی میزان تعامل و رفتار واقعی مولوی عبدالحمید خواهد بود.
الف: تمکین به نتایج عادلانه قضایی پرونده هشت مهر زاهدان و درنظرگرفتن اقدامات دلجویانه درباره قربانیان این پرونده و عدم ادامه تنشآفرینی درباره این حادثه تلخ در افکار عمومی
ب: اقدامات عملی برای کمک به خشکاندن ریشههای سیاسی و مذهبی تروریسم تکفیری در جنوب شرق
ج: داشتن حد یقف عادلانه و واقعگرایانه درباره میزان و اندازه مطالبات قومی، مذهبی و سیاسی و دادن پاسخها همتراز و اقدامات متناسب با هر گامی که در این زمینه برداشته شده و یا خواهد شد
د: تنشزدایی در بیان مواضع علنی و بهخصوص در خطبههای نمازجمعه
ه: بیان اقدامات و خدمات انجام شده و یا در حال انجام نهادهای دولتی و حاکمیتی در سیستان و بلوچستان بهجای تکرار سیاهنماییها
بدیهی است که نهاد دولت و حاکمیت نیز همانند دهههای گذشته وظایف سنگینی برای کسب رضایتمندیهای اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، قومیتی و سیاسی اهالی جنوب شرق دارد و باید بیش از گذشته و با توان بیشتر به مردم سیستان و بلوچستان خدمت کند و به همه نیازها و مطالبات آنها پاسخ درخور بدهد.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
مولوی عبدالحمید پس از یک دوره نسبتا طولانی کنارهگیری از تعاملات علنی با نهادهای دولتی، اینک دوباره تبدیل به سخنران مجالس رسمی محافل دولتی شده است.
بحث و گفتگو درباره این مسیر سیاسی جدیدی که در سیستان و بلوچستان شروع شده و اینکه چه میزان در اطراف آن تدبیر و دوراندیشی در نظر گرفته شده، بسیار مهم است.
دولت پزشکیان در سیاست داخلی، پروژه مرکزی «وفاق» را مدتی است که دنبال میکند. دولت او برای اجرای این پروژه همانند همه دولتهای قبلی که فرصت پیدا کردهاند که ایده مرکزی خود را اجرایی کنند، آزاد هست و حتی برخی ملاحظات که اتفاقاً به لحاظ حاکمیتی بعضاً بسیار مهم هم هستند، کنار گذاشته شده و او نیز تصورات خود از «وفاق» را در حال اجرا هست. انتخاب یک استاندار بلوچ و اهلسنت برای سیستان و بلوچستان، یا استاندار عرب برای خوزستان و همچنین انتخاب یک استاندار کُرد و اهلسنت برای کردستان، بخشی از نشانههای است که او پروژه سیاسی وفاق را با گامهای بلند آغاز کرده است.
اینکه رفتار سیاسی مولوی عبدالحمید تغییر کرده، یا دولت تغییر رفتار داشته و یا حتی شفافتر اینکه کدام طرف کوتاه آمده و یا حتی در پشتصحنه واقعاً تعاملی حقیقی و دوطرفه در حال اتفاق هست، گرچه به لحاظ سیاسی جذاب و تامل برانگیز باشد ولی آنچه بیشتر میتوان به آن استدلال و اطمینان کرد این است که انتخاب استاندار بلوچ و اهلسنت برای سیستان و بلوچستان و تغافل درباره برخی رفتارهای تنشآفرین دو سال گذشته در طرف حاکمیتی ماجرا بهوضوح دیده میشود و اینک مولوی عبدالحمید است که فراتر از سخنرانی باید با اقدامات عملی نشان بدهد که به این اقدامات پاسخ واقعی و عملی نشان خواهد داد و صد البته ثابت کند که یکبار دیگر با یک تعامل و اعتماد شکستخورده دیگر روبهرو نیستیم.
بنابراین دور از هیاهوهای رسانهای و جناحی، چند شاخص مهم ذیل معیاری برای سنجش عملی میزان تعامل و رفتار واقعی مولوی عبدالحمید خواهد بود.
الف: تمکین به نتایج عادلانه قضایی پرونده هشت مهر زاهدان و درنظرگرفتن اقدامات دلجویانه درباره قربانیان این پرونده و عدم ادامه تنشآفرینی درباره این حادثه تلخ در افکار عمومی
ب: اقدامات عملی برای کمک به خشکاندن ریشههای سیاسی و مذهبی تروریسم تکفیری در جنوب شرق
ج: داشتن حد یقف عادلانه و واقعگرایانه درباره میزان و اندازه مطالبات قومی، مذهبی و سیاسی و دادن پاسخها همتراز و اقدامات متناسب با هر گامی که در این زمینه برداشته شده و یا خواهد شد
د: تنشزدایی در بیان مواضع علنی و بهخصوص در خطبههای نمازجمعه
ه: بیان اقدامات و خدمات انجام شده و یا در حال انجام نهادهای دولتی و حاکمیتی در سیستان و بلوچستان بهجای تکرار سیاهنماییها
بدیهی است که نهاد دولت و حاکمیت نیز همانند دهههای گذشته وظایف سنگینی برای کسب رضایتمندیهای اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، قومیتی و سیاسی اهالی جنوب شرق دارد و باید بیش از گذشته و با توان بیشتر به مردم سیستان و بلوچستان خدمت کند و به همه نیازها و مطالبات آنها پاسخ درخور بدهد.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۹:۰۲
️ آتشبس موقت به نفع اسرائیل یا حزب الله؟
تحمیل آتشبس به اسرائیل خواسته راهبردی ایران و محور مقاومت بوده و این رژیم صهیونیستی بوده که از ابتدا آتشبس را به منزله نرسیدن به اهداف راهبردی خود همانند فروپاشی ساخت و توان رزمی حزب الله و پیروزی چشمگیر زمینی در جنوب لبنان اعلام کرده بود؛ بنابراین اصل پذیرفتن آتش بس، شکست سنگین رژیم در این مرحله از حوادث محسوب میشود. ضمن اینکه مفاد آتش بس نیز کمکی به رسیدن اهداف راهبردی جنگی اسرائیل نه تنها نمیکند بلکه در درون آن فرصتهای وجود دارد که حزبالله را قادر میسازد که این رژیم را از این اهداف دورتر هم بکند.
رژیم صهیونیستی طرف قابل اعتمادی برای توافق نیست و بیش از 30 هزار بار توافق 2006 را هم نقض کرده و حزبالله نیز طرف مقابل خود را به خوبی میشناسد و بنابراین با چشمان باز و انگشتان بر روی ماشه روزهای آینده سپری خواهد کرد. اما با همه این ملاحظات یک فرضیه را هم نباید منتفی دانست، محور مقاومت میتواند در شرایطی خاص، آتش بس موقت در جنوب لبنان را تبدیل به تحمیل آتش بس در غزه هم بکند. نگاه به آتش بس 60 روزه در جنوب لبنان را نباید صرفا موقتی و تاکتیکی دید بلکه برای آن بخشهای از یک روند و طراحی جدید سیاسی و نظامی نیز باید در نظر گرفت. در هر صورت تحولات و تدابیر سیاسی داخلی دو طرف ماجرا و همچنین زورآزمایی بازیگران بین المللی و از همه مهمتر تحولات میدان، سمت و سوی ادامه رویدادها و طراحیها را مشخص خواهد کرد.
آتشبس موقت شصت روزه حتما به لحاظ تاکتیکی برای حزب الله لبنان مفیدتر خواهد بود. اسرائیل برای تجهیز شدن تسلیحاتی در یکسال گذشته هیچگاه مشکلی نداشته و انبارهای تسلیحاتی آمریکا در خدمت این رژیم بوده و بازسازی تسلیحاتی هر چند روز یکبار صورت گرفته است. از این طرف این حزب الله بوده که برای دریافت و بکارگیری تجیهزات جدید، محدودیت های سنگین داشته است. بنابراین اگر یکی از فرصتهای آتش بس را تجهیز و بازسازی بدانیم، حزب الله منفعت بیشتری کسب کرده است. اساسا گروه مقاومی که در زیر آتش سنگین دشمن، با وجود از دستدادن رهبران و فرماندهان ارشد خود و همچنین محتمل شدن تلفات سنگین در عملیات پیجری و ... توانسته خود را بازسازی کند، در شرایط آتش بس موقت میتواند جهش های بزرگی در خود ایجاد کند.
برای حزب الله زمانه تنفس و بازسازی سریعتر و قویتر آغاز شده است ولی در طرف دیگر ماجرا، اسرائیل عملا وارد یک مرحله بزرگتر درگیری روانی و عملیاتی میشود. تحمیل مشغول سازی و فشار مضاعف به اسرائیل در اختیار ایران و زیر سایه عملیات «وعده صادق3» خواهد بود. ایران در عملیات وعده صادق 1 و 2 نشان داده که مستقل از محور مقاومت عمل می کند و بر این موضوع نیز اصرار ویژه داشته است. بنابراین آتشبس موقت در لبنان و یا شرایط تاکتیکی دیگر گروه های مقاومت در نقاط دیگر، نه تنها خلایی برای ایران نخواهد بود بلکه اساسا بنا به سیاستگذاری نظامی و راهبردی ایران، اجزای دیگر مقاومت در این عملیات های ویژه، بخشی از عملیات محسوب نمی شدند که اینک در ادامه احساس خلا بشود.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
تحمیل آتشبس به اسرائیل خواسته راهبردی ایران و محور مقاومت بوده و این رژیم صهیونیستی بوده که از ابتدا آتشبس را به منزله نرسیدن به اهداف راهبردی خود همانند فروپاشی ساخت و توان رزمی حزب الله و پیروزی چشمگیر زمینی در جنوب لبنان اعلام کرده بود؛ بنابراین اصل پذیرفتن آتش بس، شکست سنگین رژیم در این مرحله از حوادث محسوب میشود. ضمن اینکه مفاد آتش بس نیز کمکی به رسیدن اهداف راهبردی جنگی اسرائیل نه تنها نمیکند بلکه در درون آن فرصتهای وجود دارد که حزبالله را قادر میسازد که این رژیم را از این اهداف دورتر هم بکند.
رژیم صهیونیستی طرف قابل اعتمادی برای توافق نیست و بیش از 30 هزار بار توافق 2006 را هم نقض کرده و حزبالله نیز طرف مقابل خود را به خوبی میشناسد و بنابراین با چشمان باز و انگشتان بر روی ماشه روزهای آینده سپری خواهد کرد. اما با همه این ملاحظات یک فرضیه را هم نباید منتفی دانست، محور مقاومت میتواند در شرایطی خاص، آتش بس موقت در جنوب لبنان را تبدیل به تحمیل آتش بس در غزه هم بکند. نگاه به آتش بس 60 روزه در جنوب لبنان را نباید صرفا موقتی و تاکتیکی دید بلکه برای آن بخشهای از یک روند و طراحی جدید سیاسی و نظامی نیز باید در نظر گرفت. در هر صورت تحولات و تدابیر سیاسی داخلی دو طرف ماجرا و همچنین زورآزمایی بازیگران بین المللی و از همه مهمتر تحولات میدان، سمت و سوی ادامه رویدادها و طراحیها را مشخص خواهد کرد.
آتشبس موقت شصت روزه حتما به لحاظ تاکتیکی برای حزب الله لبنان مفیدتر خواهد بود. اسرائیل برای تجهیز شدن تسلیحاتی در یکسال گذشته هیچگاه مشکلی نداشته و انبارهای تسلیحاتی آمریکا در خدمت این رژیم بوده و بازسازی تسلیحاتی هر چند روز یکبار صورت گرفته است. از این طرف این حزب الله بوده که برای دریافت و بکارگیری تجیهزات جدید، محدودیت های سنگین داشته است. بنابراین اگر یکی از فرصتهای آتش بس را تجهیز و بازسازی بدانیم، حزب الله منفعت بیشتری کسب کرده است. اساسا گروه مقاومی که در زیر آتش سنگین دشمن، با وجود از دستدادن رهبران و فرماندهان ارشد خود و همچنین محتمل شدن تلفات سنگین در عملیات پیجری و ... توانسته خود را بازسازی کند، در شرایط آتش بس موقت میتواند جهش های بزرگی در خود ایجاد کند.
برای حزب الله زمانه تنفس و بازسازی سریعتر و قویتر آغاز شده است ولی در طرف دیگر ماجرا، اسرائیل عملا وارد یک مرحله بزرگتر درگیری روانی و عملیاتی میشود. تحمیل مشغول سازی و فشار مضاعف به اسرائیل در اختیار ایران و زیر سایه عملیات «وعده صادق3» خواهد بود. ایران در عملیات وعده صادق 1 و 2 نشان داده که مستقل از محور مقاومت عمل می کند و بر این موضوع نیز اصرار ویژه داشته است. بنابراین آتشبس موقت در لبنان و یا شرایط تاکتیکی دیگر گروه های مقاومت در نقاط دیگر، نه تنها خلایی برای ایران نخواهد بود بلکه اساسا بنا به سیاستگذاری نظامی و راهبردی ایران، اجزای دیگر مقاومت در این عملیات های ویژه، بخشی از عملیات محسوب نمی شدند که اینک در ادامه احساس خلا بشود.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۴:۵۵
️ ضیافت شاورمای سوری به احترام قدرت ایران
فیلم و تصاویر ضیافت شاورمای سوری برای عباس عراقچی وزیر خارجه کشورمان در یکی از رستورانهای دمشق، ترکیبی نمادین از اوج قدرت نرم و سخت ایران در قلب شام و حوادث منطقه است. در حالیکه تروریستهای عبری در روزهای اخیر در حلب مشغول قدرت نمایی عملیاتی و رسانهای هستند، عباس عراقچی در یکی از رستورانهای دمشق مشغول صرف شاورمای سوری به همراه دولتمردان این کشور است. این صحنه پرمعنا، تصویری از آرامش بخشی ایران به یکی از کشورهای مهم عربی و محور مقاومت و نشان دادن اقتدار و عزم ایران به تروریستهای عربی در دفاع از مردم، دولت، ارتش سوریه و شخص بشار اسد است. بعد از سفر عراقچی، تروریستها باید منتظر تحولات میدانی و تهاجمی در میدان باشند.
ایران یکسال اخیر، بیشک یکی از مهترین مراحل تاریخی خود را در حال طی کردن هست. کشوری که بعد سالها تضعیف در دوران قاجار و پهلوی، اینک نه تنها به تکیهگاه منطقه تبدیل شده بلکه در حال ایجاد یک نظم کاملا متقاوت با صد سال گذشته در غرب آسیا است. در فرآیند جدید که به میانه خود رسیده، اسلام عزیزتر، فلسطین مهمترین منطقه برای ملت های مسلمان، اسرائیل ضعیف ترین وضعیت خود در مقابل کشورهای اسلامی، محور انقلابی منطقه در اوج اقتدار و بازیگر اصلی منطقه و برنامههای کشورهای بزرگ غربی در بنبست خواهد بود. ارتش اسرائیل با پشتیبانی همه جانبه آمریکا و ناتو در برابر این فرآیند جدید مجبور به اقدام نظامی گسترده و بزرگ شدند ولی اینک بعد از ناکامی در جبهه غزه و جنوب لبنان، تروریستهای تکفیری و عبری را وارد صحنه مقابله کردهاند.
محور مقاومت و ایران به خوبی ابعاد این مرحله و طراحی صورت گرفته شده را میشناسند و پیش از این نیز در دهه نود به مراتب بدتر آن را تجربه کردهاند. به همین دلیل است که خیلی زود و آشکار وزیر خارجه ایران برای اعلام ایستادگی و حمایت و پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران از دولت، ارتش، مردم سوریه و شخص بشار اسد به دمشق سفر کرد. معنای صریح این سفر هم واضح است؛ ایران بدون تلف کردن وقت، پرقدرتتر و بالاتر از تصور و محاسبات محور عبری، غربی و تکفیر و سازش، با پشتیبانی از ارتش سوریه و همکاری با شرکای بین المللی خود، مقابل تروریستها در سوریه خواهد ایستاد و عزم جدی دارد که بسیار زودتر از نیم دوم دهه نود، کار تکفیرهای مزدور اسرائیل و غرب را تمام کند.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
فیلم و تصاویر ضیافت شاورمای سوری برای عباس عراقچی وزیر خارجه کشورمان در یکی از رستورانهای دمشق، ترکیبی نمادین از اوج قدرت نرم و سخت ایران در قلب شام و حوادث منطقه است. در حالیکه تروریستهای عبری در روزهای اخیر در حلب مشغول قدرت نمایی عملیاتی و رسانهای هستند، عباس عراقچی در یکی از رستورانهای دمشق مشغول صرف شاورمای سوری به همراه دولتمردان این کشور است. این صحنه پرمعنا، تصویری از آرامش بخشی ایران به یکی از کشورهای مهم عربی و محور مقاومت و نشان دادن اقتدار و عزم ایران به تروریستهای عربی در دفاع از مردم، دولت، ارتش سوریه و شخص بشار اسد است. بعد از سفر عراقچی، تروریستها باید منتظر تحولات میدانی و تهاجمی در میدان باشند.
ایران یکسال اخیر، بیشک یکی از مهترین مراحل تاریخی خود را در حال طی کردن هست. کشوری که بعد سالها تضعیف در دوران قاجار و پهلوی، اینک نه تنها به تکیهگاه منطقه تبدیل شده بلکه در حال ایجاد یک نظم کاملا متقاوت با صد سال گذشته در غرب آسیا است. در فرآیند جدید که به میانه خود رسیده، اسلام عزیزتر، فلسطین مهمترین منطقه برای ملت های مسلمان، اسرائیل ضعیف ترین وضعیت خود در مقابل کشورهای اسلامی، محور انقلابی منطقه در اوج اقتدار و بازیگر اصلی منطقه و برنامههای کشورهای بزرگ غربی در بنبست خواهد بود. ارتش اسرائیل با پشتیبانی همه جانبه آمریکا و ناتو در برابر این فرآیند جدید مجبور به اقدام نظامی گسترده و بزرگ شدند ولی اینک بعد از ناکامی در جبهه غزه و جنوب لبنان، تروریستهای تکفیری و عبری را وارد صحنه مقابله کردهاند.
محور مقاومت و ایران به خوبی ابعاد این مرحله و طراحی صورت گرفته شده را میشناسند و پیش از این نیز در دهه نود به مراتب بدتر آن را تجربه کردهاند. به همین دلیل است که خیلی زود و آشکار وزیر خارجه ایران برای اعلام ایستادگی و حمایت و پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران از دولت، ارتش، مردم سوریه و شخص بشار اسد به دمشق سفر کرد. معنای صریح این سفر هم واضح است؛ ایران بدون تلف کردن وقت، پرقدرتتر و بالاتر از تصور و محاسبات محور عبری، غربی و تکفیر و سازش، با پشتیبانی از ارتش سوریه و همکاری با شرکای بین المللی خود، مقابل تروریستها در سوریه خواهد ایستاد و عزم جدی دارد که بسیار زودتر از نیم دوم دهه نود، کار تکفیرهای مزدور اسرائیل و غرب را تمام کند.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۷:۲۷
️ ایران و محور مقاومت پس از سقوط بشار اسد
تکلیف پشتیبانی از محور مقاومت پسا سقوط بشار اسد چه می شود؟ ایران در حالی یکی از مهمترین راههای پشتیبانی مطمئن و آسانتر خود را برای تقویت مقاومت مخصوصا در تقویت مقاومت لبنان از دست داده که تا قبل از این نیز سوریه تنها راه پشتیبانی نبوده است. ضمن اینکه عقبه محور مقاومت تجربه موفق گذشته را هم دارد که در موقع اراده کردن و تصمیم گیری با اقتدار توانسته به مناطق کاملا در محاصره، تجهیزات و تسلیحات برساند. غزه و یمن دو نمونه آشکار در این سالها هستند.
تکلیف قدرت محور مقاومت پس از بشار اسد چه خواهد شد؟ آیا محور مقاومت به سمت تضعیف شدن خواهد رفت؟ خلاء قدرت همسو در دمشق برای ایران و محور مقاومت بسیار سنگین هست ولی جمهوری اسلامی برای تقویت محور مقاومت گزینههای دیگری هم دارد، ایران میتواند بخشی از محور مقاومت همانند یمن یا مناطق دیگر را چنان تقویت کند که این محور از جنبه و مختصاتی دیگر قدرتمند شود و حفظ موازنه قدرت با قواعدی دیگری صورت بگیرد. ضمن اینکه در داخل ایران نیز در حوزه تجهیزات و تسلیحات میشود تغییراتی صورت بگیرد که اساسا کل قواعد قدرت در منطقه را تحت تاثیر قرار دهد. تحقق همه اینها به اراده تهران و نحوه رفتار طرف مقابل بعد از حوادث اخیر در سوریه برخواهد گشت.
ایران عقبه کل جریان مقاومت است، به بازوان این عقبه جراحاتی ولو سنگین وارد شده ولی بدنه این عقبه در تهران چنان استحکامی دارد که با نسخههای که در سوریه و یا مناطق دیگر اجرایی شد، تضعیف نمیشود. ایران فتنههای سیاسی و امنیتی داخلی بسیار بزرگتر از برخی طراحیها در سوریه را به مدد حکمرانی ولایی، حضور مردم و استحکام سیاسی و امنیتی خود پشت سرگذاشته است. بنابراین وقتی این عقبه همچنان به لحاظ داخلی قدرتمند است، میتواند بازسازی و تقویت محور مقاومت را با روشهای جدیدتر پیگیری و به سرانجام برساند.
ایران در سوریه ریشه دارد و پرونده دمشق حتی بعد از بشار اسد نیز به راحتی برای جمهوری اسلامی بسته نخواهد شد. تهران از طرق مختلف تحمیل خواستههای مشروع خود، مصالح جهان اسلام و منافع همه اقشار مردم و گروه ها را در سوریه دنبال خواهد کرد و متناسب با رویدادهای سیاسی و امنیتی روزهای آینده، با بازیگران جدید قدرت در سوریه و بازیگران منطقه ای و فرامنطقهای رفتار خواهد کرد. بخش مهمی از سیاست راهبردی ایران در قبال حوادث سوریه در تحرکات وزارت خارجه مشخص است ولی طرف مقابل به خوبی باید بداند که تنها به این گزینه محدود نخواهد ماند.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
تکلیف پشتیبانی از محور مقاومت پسا سقوط بشار اسد چه می شود؟ ایران در حالی یکی از مهمترین راههای پشتیبانی مطمئن و آسانتر خود را برای تقویت مقاومت مخصوصا در تقویت مقاومت لبنان از دست داده که تا قبل از این نیز سوریه تنها راه پشتیبانی نبوده است. ضمن اینکه عقبه محور مقاومت تجربه موفق گذشته را هم دارد که در موقع اراده کردن و تصمیم گیری با اقتدار توانسته به مناطق کاملا در محاصره، تجهیزات و تسلیحات برساند. غزه و یمن دو نمونه آشکار در این سالها هستند.
تکلیف قدرت محور مقاومت پس از بشار اسد چه خواهد شد؟ آیا محور مقاومت به سمت تضعیف شدن خواهد رفت؟ خلاء قدرت همسو در دمشق برای ایران و محور مقاومت بسیار سنگین هست ولی جمهوری اسلامی برای تقویت محور مقاومت گزینههای دیگری هم دارد، ایران میتواند بخشی از محور مقاومت همانند یمن یا مناطق دیگر را چنان تقویت کند که این محور از جنبه و مختصاتی دیگر قدرتمند شود و حفظ موازنه قدرت با قواعدی دیگری صورت بگیرد. ضمن اینکه در داخل ایران نیز در حوزه تجهیزات و تسلیحات میشود تغییراتی صورت بگیرد که اساسا کل قواعد قدرت در منطقه را تحت تاثیر قرار دهد. تحقق همه اینها به اراده تهران و نحوه رفتار طرف مقابل بعد از حوادث اخیر در سوریه برخواهد گشت.
ایران عقبه کل جریان مقاومت است، به بازوان این عقبه جراحاتی ولو سنگین وارد شده ولی بدنه این عقبه در تهران چنان استحکامی دارد که با نسخههای که در سوریه و یا مناطق دیگر اجرایی شد، تضعیف نمیشود. ایران فتنههای سیاسی و امنیتی داخلی بسیار بزرگتر از برخی طراحیها در سوریه را به مدد حکمرانی ولایی، حضور مردم و استحکام سیاسی و امنیتی خود پشت سرگذاشته است. بنابراین وقتی این عقبه همچنان به لحاظ داخلی قدرتمند است، میتواند بازسازی و تقویت محور مقاومت را با روشهای جدیدتر پیگیری و به سرانجام برساند.
ایران در سوریه ریشه دارد و پرونده دمشق حتی بعد از بشار اسد نیز به راحتی برای جمهوری اسلامی بسته نخواهد شد. تهران از طرق مختلف تحمیل خواستههای مشروع خود، مصالح جهان اسلام و منافع همه اقشار مردم و گروه ها را در سوریه دنبال خواهد کرد و متناسب با رویدادهای سیاسی و امنیتی روزهای آینده، با بازیگران جدید قدرت در سوریه و بازیگران منطقه ای و فرامنطقهای رفتار خواهد کرد. بخش مهمی از سیاست راهبردی ایران در قبال حوادث سوریه در تحرکات وزارت خارجه مشخص است ولی طرف مقابل به خوبی باید بداند که تنها به این گزینه محدود نخواهد ماند.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۷:۱۰
️ عملکرد دوازده ساله ایران در سوریه
در داخل و خارج از ایران و بسیاری از دوستان و دشمنان میگویند چرا ایران نتوانست دولت سوریه را حفظ کند؟ پاسخ به این سوال در ساعات گذشته متعدد داده شده ولی این پرسش یک فرامتن مهم دارد و آن اینکه انتظار و محاسبه درباره جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران این است که این توان وجود داشت که بتواند کیلومترها دورتر از خودش یک نظام سیاسی را حفظ کند. بنابراین در دل این سوال و یا حتی به نوعی انتقاد، در واقع اعتراف به قدرتمندی ایران وجود دارد. کشوری که تنها چهار دهه قبل بخشی از شهرهای خودش توسط ارتش بعثی عراق تسخیر شده بود اینک از سقوط شهرهای کشور متحدش، مورد سوال قرار می گیرد. با این وجود اگر در داخل سوریه عزم نظامی و مردمی بیشتری وجود داشت، ایران همانند سالهای گذشته اجازه نمیداد، دولت سوریه سقوط کند.
ایران در حالیکه چندین نظام عربی در تونس، مصر، یمن، لیبی و... در اواخر دهه هشتاد بر اثر اعتراضات سقوط یا به شدت متزلزل شده بودند، نه تنها با حضور در شام، نظام سوریه را حفظ کرد بلکه خطر بین المللی داعش را از خودش و دیگر کشورهای منطقه نیز دفع کرد. ایران در میانه حوادث سوریه، به محور نظامی مقاومت چندین ملیت دیگر را همانند فاطمیون افغانستان و یا زینبیون پاکستان و همچین بسیج وطنی در سوریه به صورت سازمانی اضافه کرد. تقویت لجستیکی و افزایش تجربه و توان عملیاتی حزب الله در همین مقطع به قدری افزایش پیدا کرد که در شرایط سخت جنگ 55 روزه که بسیاری از ارتشهای ملی کشورهای منطقه هم نمی توانند، آن را تحمل کنند، به خوبی میزان موفقیت خودش را نشان داد.
در حوزه مباحث فرهنگی، ایران با حضور در سوریه یکبار دیگر ارزشهای دفاع مقدس را با طرح گفتمان مدافعان حرم زنده کرد و الگوی فرهنگ جهادی خود را با سرعت و در گستره وسیعی در منطقه تکثیر و افزایش داد. ایران اینک در سوریه ریشه دارد و با سقوط دولت در سوریه دچار سختی و ضعف شده ولی قابل حذف شدن کامل نیست و چه بسا فرصت احیا و تقویت نفوذ سیاسی، اجتماعی و امنیتی مجدد آن نیز به روشهای دیگر در فاصله نه چندان دور دوباره فرآهم و یا لاجرم اتفاق بیافتد.
اگر ضعفها و محدودیتهای اقتصادی ایران و سنگ اندازیهای متعدد دول خارجی نبود، شاید ایران در حوزه اقتصادی نیز به مراتب کارنامه قابل بیان تری در سوریه داشت. میتوانستیم با عزم بیشتر و عدم برخی غفلتها، کارنامه بزرگتر و درخشان تری به خصوص در مسایل اقتصادی و اجتماعی در سوریه داشته باشیم و حتی میشود گفت که اگر در این دو حوزه قویتر بودیم، شاید امروز دولت سوریه نیز به راحتی سقوط نمیکرد، هرچند محدودیتهای ما و ضعف های داخلی سوریه نیز در اینباره بسیار جدی بوده و نمی شود در قضاوتها از کنار آنها به راحتی گذشت. جمع بندی کلام اینکه با همه ضعفها و سرعت غافلگیرکننده سقوط ارتش و دولت سوریه، ایران هیچگاه در نیم قرن گذشته خود در منطقه شام بهرهبرداریهای راهبردی نظامی و سیاسی به اندازه دوازده سال گذشته نداشته و با توجه به سوابق دیرینه دو کشور در پنجاه سال اخیر بینظیر بوده و توانسته ذخایر پنهان و آشکار بزرگی برای آینده کشور و منطقه ایجاد کند.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
در داخل و خارج از ایران و بسیاری از دوستان و دشمنان میگویند چرا ایران نتوانست دولت سوریه را حفظ کند؟ پاسخ به این سوال در ساعات گذشته متعدد داده شده ولی این پرسش یک فرامتن مهم دارد و آن اینکه انتظار و محاسبه درباره جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران این است که این توان وجود داشت که بتواند کیلومترها دورتر از خودش یک نظام سیاسی را حفظ کند. بنابراین در دل این سوال و یا حتی به نوعی انتقاد، در واقع اعتراف به قدرتمندی ایران وجود دارد. کشوری که تنها چهار دهه قبل بخشی از شهرهای خودش توسط ارتش بعثی عراق تسخیر شده بود اینک از سقوط شهرهای کشور متحدش، مورد سوال قرار می گیرد. با این وجود اگر در داخل سوریه عزم نظامی و مردمی بیشتری وجود داشت، ایران همانند سالهای گذشته اجازه نمیداد، دولت سوریه سقوط کند.
ایران در حالیکه چندین نظام عربی در تونس، مصر، یمن، لیبی و... در اواخر دهه هشتاد بر اثر اعتراضات سقوط یا به شدت متزلزل شده بودند، نه تنها با حضور در شام، نظام سوریه را حفظ کرد بلکه خطر بین المللی داعش را از خودش و دیگر کشورهای منطقه نیز دفع کرد. ایران در میانه حوادث سوریه، به محور نظامی مقاومت چندین ملیت دیگر را همانند فاطمیون افغانستان و یا زینبیون پاکستان و همچین بسیج وطنی در سوریه به صورت سازمانی اضافه کرد. تقویت لجستیکی و افزایش تجربه و توان عملیاتی حزب الله در همین مقطع به قدری افزایش پیدا کرد که در شرایط سخت جنگ 55 روزه که بسیاری از ارتشهای ملی کشورهای منطقه هم نمی توانند، آن را تحمل کنند، به خوبی میزان موفقیت خودش را نشان داد.
در حوزه مباحث فرهنگی، ایران با حضور در سوریه یکبار دیگر ارزشهای دفاع مقدس را با طرح گفتمان مدافعان حرم زنده کرد و الگوی فرهنگ جهادی خود را با سرعت و در گستره وسیعی در منطقه تکثیر و افزایش داد. ایران اینک در سوریه ریشه دارد و با سقوط دولت در سوریه دچار سختی و ضعف شده ولی قابل حذف شدن کامل نیست و چه بسا فرصت احیا و تقویت نفوذ سیاسی، اجتماعی و امنیتی مجدد آن نیز به روشهای دیگر در فاصله نه چندان دور دوباره فرآهم و یا لاجرم اتفاق بیافتد.
اگر ضعفها و محدودیتهای اقتصادی ایران و سنگ اندازیهای متعدد دول خارجی نبود، شاید ایران در حوزه اقتصادی نیز به مراتب کارنامه قابل بیان تری در سوریه داشت. میتوانستیم با عزم بیشتر و عدم برخی غفلتها، کارنامه بزرگتر و درخشان تری به خصوص در مسایل اقتصادی و اجتماعی در سوریه داشته باشیم و حتی میشود گفت که اگر در این دو حوزه قویتر بودیم، شاید امروز دولت سوریه نیز به راحتی سقوط نمیکرد، هرچند محدودیتهای ما و ضعف های داخلی سوریه نیز در اینباره بسیار جدی بوده و نمی شود در قضاوتها از کنار آنها به راحتی گذشت. جمع بندی کلام اینکه با همه ضعفها و سرعت غافلگیرکننده سقوط ارتش و دولت سوریه، ایران هیچگاه در نیم قرن گذشته خود در منطقه شام بهرهبرداریهای راهبردی نظامی و سیاسی به اندازه دوازده سال گذشته نداشته و با توجه به سوابق دیرینه دو کشور در پنجاه سال اخیر بینظیر بوده و توانسته ذخایر پنهان و آشکار بزرگی برای آینده کشور و منطقه ایجاد کند.
عضویت در کانال مهدی جهان تیغیhttps://ble.ir/mahdi_jahantighi
۶:۲۴