بله | کانال کشکول|محسن مهدیان
عکس پروفایل کشکول|محسن مهدیانک

کشکول|محسن مهدیان

۵,۱۰۶عضو
undefinedپاسخ هوشمندانه حماس
حماس به طرح ترامپ پاسخ داد؛ پاسخی که در واقع یک موافقت مشروط بود تا توپ را به زمین ترامپ بیندازد. برای درک بهتر این پاسخ، باید خود طرح ترامپ را مرور کرد.فراموش نکنیم طرح اولیه ترامپ، کوچ‌دادن مردم غزه و تبدیل این سرزمین به منطقه‌ای توریستی بود؛ پیشنهادی که طبیعتاً رژیم صهیونیستی از آن حمایت می‌کرد. اما در طرح ۲۰ بندی جدید، ترامپ عقب‌نشینی کرد و مسائلی مثل حق مردم غزه، بازسازی و تشکیل دولت انتقالی را پذیرفت؛ طرحی که حتی رسانه‌های آمریکایی و اسرائیلی نوشتند نتانیاهو به‌سختی آن را پذیرفت. بااین‌حال، مهم‌ترین ایراد این طرح نادیده گرفتن نقش کلیدی حماس بود.ترامپ تلاش داشت با حمایت غرب و اعراب سازشکار، پس از فشار افکار عمومی، یک «صلح نمایشی» برای نجات نتانیاهو به‌راه اندازد. اما ماجرای کشتی صمود نقشه او را برملا کرد و مجدد رژیم را در نقطه جوش نفرت جهانی قرار داد. از این جهت پاسخ حماس به جهت زمانی نیز اهمیت بالایی دارد که نشان از هوش سیاسی و رسانه ای حماس است.و اما بیانیه حماس چند نکته کلیدی داشت:۱. پذیرش اصل آتش‌بس برای نشان‌دادن مخالفت با جنگ.۲. موکول کردن جزئیات به مذاکرات، یعنی تصمیم نهایی با ترامپ نیست.۳. رد صریح خلع سلاح.۴. تأکید بر جایگاه حماس در دولت آینده فلسطین.این موضع، اوج هوشمندی حماس را آشکار می‌کند.@mahdian_mohsen

۲۰:۴۵

undefinedدرسی از مهم‌ترین ویژگی حماس
undefinedواکنش هوشمندانه و حساب‌شده‌ی حماس به طرح فریبنده‌ی صلح ترامپ، بهانه‌ای است برای مرور مهم‌ترین ویژگی این جنبش؛ ویژگی‌ای که پس از هفتم اکتبر بیش از هر زمان دیگری آشکار شد و می‌تواند برای ما نیز درس بزرگی باشد.بیایید با دقت ببینیم حماس از آغاز تا امروز بر چه اصلی پافشاری کرده است:undefinedیکم. هفتم اکتبربسیاری تصور می‌کنند ماجرا از ۷ اکتبر آغاز شد، اما در واقع حماس در آن روز، دهه‌ها ظلم پنهان را آشکار کرد؛ ظلم‌هایی مانند آوارگی، بازداشت‌های بی‌پایان، شکنجه و نسل‌کشی. عملیات ۷ اکتبر در حقیقت پرده را کنار زد تا جهان جنایتی را ببیند که بیش از نیم قرن در غزه جریان داشت و فقط دیده نمی‌شد.undefinedدوم. قدرت تصویرگریبیش از ۲۵۰ خبرنگار در غزه شهید شدند، چون روایتگر حقیقت بودند. صدای مردم محاصره‌شده، وجدان جهان را بیدار کرد؛ تصاویری از قتل‌عام زنان و کودکان، از بستن آب و غذا بر مردم، از ایستادگی در میان ویرانی. اوج این تصویرگری، صحنه‌ی پرتاب چوب‌دستی مجاهد کبیر، یحیی سنوار بود؛ تصویری که ایمان و اراده‌ی مردم غزه را نشان می داد.undefinedسوم. تبادل اسرادر آتش‌بس نخست، شیوه‌ی تبادل اسرا نشان داد حماس تا چه اندازه انسانی و اخلاقی عمل می‌کند. در کنار آن، طراحی‌های رسانه‌ای هوشمندانه‌ ـ مانند گردنبندها و دستبندهای پرچم فلسطین بر دستان و گردن اسرای صهیونیست ــ صحنه‌ای از عزت و پیروزی را به نمایش گذاشت؛ تصویری که سراسر تحقیر رژیم بود و همین رفتار کافی بود تا رژیم به‌سرعت بساط تبادل را جمع کند.undefinedچهارم. مذاکرات صلححماس از آغاز گفت‌وگو را رد نکرد، اما در همه‌ی نشست‌ها نشان داد که به دنبال صلحی از سر اقتدار است، نه از سر ضعف. حضور او در مذاکرات، بیش از هر چیز، بی‌منطقی و سفاکی رژیم صهیونیستی را آشکار ساخت.undefinedپنجم. طرح صلح ترامپدر ماجرای طرح ترامپ، حماس با درایت کامل عمل کرد. در ظاهر با طرح همراه شد، اما مطالبات واقعی خود را مطرح کرد و کاری کرد که ترامپ و نتانیاهو در تله‌ی خودشان گرفتار شوند. رسانه‌های صهیونیستی نوشتند نتانیاهو از واکنش سرد و منفعلانه‌ی ترامپ، که ناچار شد در گام نخست با حماس همراهی کند، گیج شده است.undefinedنتیجه‌ی نهاییشاخص اصلی عملکرد حماس این است که میدان نبرد را از خاک و سلاح به افکار عمومی جهان کشاند؛ همان جایی که رژیم صهیونیستی سال‌ها با سه دروغ بزرگ «مظلومیت، قدرت و امنیت» حکومت می‌کرد. ادعای مظلومیت تاریخی صهیون و قدرت نظامی و دفاعی و امنیت در اسرائیل، سه افسانه ای بود که با 7 اکتبر فروپاشید. حماس این سه دروغ را برملا کرد و فهمید و فهماند که قدرت نهایی نه صرفا در بمب و تانک، بلکه در آگاهی ملت‌هاست؛ همان درسی که خمینی کبیر در انقلاب ۵۷ به جهان آموخت:... بیداری مردم.... و امروز با تدبیر حماس، ملت ها بیدار شدند و دولت ها را به دنبال خود می کشند.همشهری@mahdian_mohsen

۱۷:۴۰

undefined7 اکتبر؛ آیا واقعا می ارزید؟
undefinedسؤال مهمی است که ذهن خیلی‌ها را مشغول کرده: پیروز نهایی طوفان الاقصی چه کسی بود؟ساده‌تر بپرسیم: اگر حماس دوباره به ۶ اکتبر برگردد، باز هم همان عملیات را انجام می‌دهد؟و اگر آن روز از جمهوری اسلامی مشورت می‌خواست، ما موافق بودیم؟پاسخ را باید در میدان واقعیت جست‌وجو کرد. هزینه‌ها کم نبود. بیش از ۶۵ هزار شهید در غزه، تخریب بیش از ۷۰ درصد زیرساخت‌ها، شهادت سیدحسن نصرالله، فرماندهان حماس و حزب‌الله، و جمعی از فرماندهان ما و مستشاران ایرانی. حالا با همه این خسارت‌ها، سؤال اصلی جدی تر می شود: واقعاً ارزشش را داشت؟undefinedاز سه منظر پاسخ را ببینیم:undefinedیکم. فرض کنید ۷ اکتبر اتفاق نمی‌افتاد؛ آیا ماجرا متفاوت بود؟ خیر. مردم غزه پیش از آن هم در محاصره، آواره و زیر آتش بودند، اما هیچ‌کس صدایشان را نمی‌شنید. هر سال صدها شهید در حملات پراکنده صهیونیست‌ها قربانی می‌شدند و دنیا سکوت می‌کرد. بنابر آمار های رسمی و غیررسمی طی 10 سال پیش از 7 اکتبر بیش از 150 هزار فلسطینی به شهادت رسیدند.وائل دحدوح، خبرنگار الجزیره که بعد از شهادت خانواده‌اش غزه را ترک کرد، وقتی خبرنگار CNN از او پرسید آیا آرزو نمی‌کردی کاش ۷ اکتبر هیچ‌وقت رخ نمی‌داد؟ جواب داد: این تحریف واقعیت است؛ ما پیش از آن هم همین‌طور می‌مردیم، فقط کسی نمی‌دید.در اسناد اتاق جنگ رژیم صهیونیستی که بعدها منتشر شد، مشخص شد خودِ اسرائیل آماده حمله گسترده به غزه بوده و حماس فقط پیش‌دستانه عمل کرده است. حتی شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله، فاش کرد طرح حمله به لبنان نیز پیش از ۷ اکتبر در ارتش اسرائیل تصویب شده بود.پس سؤال «اگر ۷ اکتبر نبود، این فجایع هم نبود؟» پاسخ روشنی دارد: بود، فقط در سکوت.undefinedدوم.حالا بیایید از زاویه رژیم صهیونیستی ببینیم؛ هدف آن‌ها چه بود و آیا به آن رسیدند؟سه هدف اعلامی داشتند:۱. کوچ دادن مردم غزه به بیرون و تغییر نقشه جمعیتی.۲. بازپس‌گیری اسرا.۳. نابودی کامل حماس.حالا چه شد؟ نه تنها هیچ‌یک محقق نشد، بلکه اسرائیل مجبور شد با همان حماس پشت میز مذاکره بنشیند و رسماً بپذیرد که قادر به حذفش نیست.همین امروز نتانیاهو اعلام کرد حماس را نتوانستیم شکست دهیم. یک پیشنهاد جالب دیگر مقایسه طرح صلح اولیه ترامپ با طرح صلح اخیر است. در طرح صلح اولیه می خواست غزه را منطقه توریستی کند. اما در طرح صلح دوم حرفش را پس گرفت. در نهایت هم با واکنش هوشمندانه حماس که کاملا متفاوت از طرح خودش بود مجبور شد همراهی کند. undefinedسوم.اصل حرف اینجاست؛ واقعیت اینست که مسئله فقط میدان جنگ نیست. در جنگ‌های نامتقارن، پیروزی با تعداد موشک و کشته تعیین نمی‌شود، با تغییر موازنه‌ی معنا و قدرت تعیین می‌شود. سوال: حماس با طوفان الاقصی چه کرد؟برای فهم این سوال باید به سه افسانه‌ای نگاه کنیم که رژیم صهیونیستی در طول یک قرن بر پایه آن‌ها ایستاده بود:اول، افسانه «مظلومیت». اسرائیل با روایت هولوکاست، سینما، رسانه و تاریخ‌سازی، خود را قربانی ابدی نشان داد تا جنایت‌هایش را مشروع کند.دوم، افسانه «اقتدار». دهه‌ها تصویر یک رژیم شکست‌ناپذیر را ساخت؛ با گنبد آهنین، فناوری‌های نظامی و سرویس اطلاعاتی افسانه‌ای.سوم، افسانه «امنیت». امنیت را چنان تبلیغ کرد که یهودیان از سراسر دنیا با خیال آرامش به فلسطین مهاجرت کردند.۷ اکتبر هر سه افسانه را در هم شکست.مظلومیت؟ حالا دنیا اسرائیل را سفاک‌ترین موجودیت قرن می‌داند.اقتدار؟ ارتشی که با چند نیروی چریکی غافلگیر شد، دیگر اسطوره نیست.امنیت؟ حالا شهرک‌نشین‌ها در حال فرارند، شرکت‌های بزرگ از اسرائیل بیرون می‌روند. نتانیاهو بارها به صراحت گفت است: «درگیر جنگی موجودیتی هستیم.»این همان رژیمی است که زمانی شعار «از نیل تا فرات» می‌داد، و حالا دغدغه‌اش حفظ چند کیلومتر امنیت در تل‌آویو است. رهبر انقلاب سال گذشته دقیق گفتند که: مجاهدت مردان فلسطینی 70 سال رژیم را عقب راند.نظرسنجی‌های گالوپ، رویترز و نیویورک‌تایمز می‌گویند برای اولین‌بار در تاریخ، مردم آمریکا بیشتر از اسرائیل، از فلسطین حمایت می‌کنند. در اروپا و آمریکای لاتین هم خیابان‌ها پر از پرچم فلسطین است و دولت‌ها ناچارند پشت سر ملت‌ها حرکت کنند. نمونه اش دهها کشور اروپایی و آمریکایی که رسماً کشور فلسطین را به رسمیت شناختند. undefinedاین‌ها یعنی چه؟ یعنی حماس موفق شد جنگ را از خاک به ذهن منتقل کند؛ همان جایی که رژیم صهیونیستی همیشه در آن پیروز بود، حالا باخته است.نتیجه؟ ۷ اکتبر فقط یک عملیات نظامی نبود؛ یک عملیات معنایی بود. نقطه‌ای که ورق تاریخ برگشت. بله، هزینه‌ها سنگین بود، اما تاریخ گاهی با خون نوشته می‌شود. جبهه مقاومت، زعما و بزرگانی از دست داد. البته قاعده جنگ نیز همین است. اما در نتیجه سراسر پیروزی به ارمغان رسید. تازه این ابتدای راه است....تا نابودی.همشهری@mahdian_mohsen

۱۷:۲۶

undefinedو حالا قدرت راه‌پیمایی ها را می بینیم
undefinedسال‌ها پیش در راه‌پیمایی روز قدس، کسی پرسید: «این کارها فایده هم دارد یا فقط تبدیل به یک مناسک شده است؟» آن روز پاسخ‌ بین ما پراکنده بود و گذشت. اما امروز، حقیقتی روشن پیش چشم ماست: قدرت قدم‌های مردم، قدرتی است که می‌تواند معادلات جهان را تغییر دهد. قدم‌هایی که از سر خشم مقدس و بیداری درونی برداشته می‌شوند و فرمان قلب‌اند.undefinedامروز همه می‌بینند چگونه بیداری ملت‌ها توانست خصم را ساکت کند و سرجای خود بنشاند. روز پیروزی حماس، روزی بود که ذهن‌ها بر موشک‌ها غلبه کردند؛ روزی که مظلومیت به قدرت بدل شد و بر قلب‌ها حکومت کرد.undefinedآن روز که خمینی کبیر با تکیه بر اراده مردم قیام کرد، بدون اسلحه و خشونت، انقلاب آفرید و از «صدور انقلاب» سخن گفت، بسیاری نفهمیدند. خیال کردند جمهوری اسلامی جنگ‌طلب است. نمی‌دانستند صدور انقلاب یعنی همین که امروز در دل آمریکا، برای نخستین بار، شمار حامیان فلسطین از مدافعان صهیونیسم بیشتر است.undefinedصدور انقلاب یعنی بیداری وجدان بشر. یعنی آن‌که ذهن‌ها در برابر ظلم به حرکت درآیند، نه با اسلحه، بلکه با آگاهی، حضور و فریاد. امروز چشم‌ها روشن و دل‌ها بیدارند؛ از نیویورک تا لندن، از تهران تا واشنگتن.undefinedاین بیداری، حاصل خون شهیدانی است که در میدان ایستادند؛ از مجاهد کبیر شهید سنوار و فرمانده شهید محمدالضیف تا سیدالشهدای مقاومت سیدحسن نصرالله و هزاران زن و کودک بی‌دفاع فلسطینی. آتش‌بس در غزه و عقب‌نشینی نتانیاهو و ترامپ، محصول همین بیداری جهانی است.undefinedآری، امروز می‌فهمیم قدرت راه‌پیمایی‌ها را. می فهمیم که این گام هاست که قدرت ساز است. قدم هایی که از سر خشم است. قدم هایی که فرمان قلب است. گام هایی که برآمده از بیداری است.7 اکتبر چشم ها را باز کرد و مقاومت دوساله در غزه این آگاهی را به قلب ها رساند. خون شهیدان، وجدان جهانی را بیدار کرد و حالا جلادان در برابر مظلوم زانو زده‌اند.undefinedو امروز اگر کسی از بیداری جهانی پرسید، بدون لکنت از شجاعت حماس بگویید در طوفان الاقصی. از مجاهدت نظامی و قدرت حیرت انگیزش در طراحی تونل‌های زیر زمینی. از هوش بی‌نظیر رسانه ای اش و از عقلانیت دیپلماتیک اش و پشتوانهٔ عمیق مردمی اش و از همه مهمتر از قدرت ایمانی و صبر قرآنی و مقاومت توحیدی اش.همشهری@mahdian_mohsen

۱۸:۴۰

undefined10 ویژگی حیرت‌انگیز حماس
undefinedیک‌بار حماس را از دلِ جنگ بیرون بیاورید و تماشا کنید: این گروه چریکی کجا، چه‌وقت و چگونه به این نقطهٔ شگفت‌انگیز رسیده است؟ مرور کنیم.undefinedیکم. عملیات طوفان الاقصی، هم از نگاه دوست و هم از نگاه دشمن و با وجود مراقبت‌های امنیتی گسترده، بی‌گمان یکی از پیچیده‌ترین عملیات‌های جبههٔ مقاومت بود. رژیم هنوز هم در حیرت است که چگونه ضربه خورد و از کدام نقطه ضربه وارد شد؛ با ۷ اکتبر به شکل کامل بی‌آبرو شد و آثار خفت آن هنوز از بین نرفته است.undefinedدوم.اسیران را کجا پنهان کردند؟ چگونه در فضایی محصور و تحتِ نظارت شدید اطلاعاتی و امنیتی رژیم، دسترسی به اسرا امکان‌پذیر نشد؟ پرسش دربارهٔ مکان و روش پنهان‌سازی، خود معمایی است که به دشواری پاسخ داده می‌شود.undefinedسوم.پروژهٔ «شهر زیرزمینی» و شبکهٔ تونل‌های حیرت‌آور حماس توسط چه کسانی طراحی و مهندسی شد؟ از چه زمانی روی این پروژه کار کردند و چرا با همهٔ قدرت آتش و تجهیزات نظامی رژیم، کنترل این تونل‌ها ممکن نشد؟ حتی اکنون هم کسی دقیقاً نمی‌داند وضعیتِ این تونل‌ها چگونه است.undefinedچهارم.اقدامات رسانه‌ای حماس چگونه چنین اوجی یافت؟ خلاقیت رسانه‌ای، نمادسازی، شبکه‌سازی و رویدادسازیِ حساب‌شده، همگی در نهایتِ محدودیت تجهیزات و زیرساخت رخ دادند. اگر آن طراحی رسانه‌ای هنرمندانه نبود، ۷ اکتبر هرگز به بار نمی‌نشست؛ نقشِ رسانه در موفقیت کلیِ عملیات قابل‌انکار نیست.undefinedپنجم. مذاکره‌ها نیز آموزنده بودند. دیپلماسی حماس به جهان نشان داد که این جنبش صلح‌طلب است و در مقابل رژیمی سفاک را معرفی کرد. برجسته‌ترین دستاوردِ دیپلماتیکِ حماس، وارونه‌کردنِ طرح فریبِ «صلح» است که از سوی ترامپ مطرح شد.undefinedششم. از کجا و چگونه تسلیحات سبک و سنگین تهیه می‌شد و چگونه تا روزهای پایانی بر رژیم آتش می‌ریختند؟ این تدارک و پیش‌بینیِ توانِ نظامی، در حالی که تحتِ فشار سنگین دوربین‌ها و دستگاه‌های اطلاعاتی دشمن بودند، شگفتی ساز است.undefinedهفتم. رابطهٔ حماس با مردم غزه چگونه شکل گرفت؟ این پایگاه عمیقِ مردمی چگونه به دست آمد و چطور توانست دل‌ها و افکار عمومی را در اختیار گیرد، به‌طوری که کمترین اعتراضی بلند نشد، در حالی که رژیم همهٔ تلاشش را برای ایجاد تفرقه در غزه به کار بست.undefinedهشتم. پس از از دست‌دادنِ چند نسل از فرماندهان، چگونه حماس در کمترین زمان خود را بازسازی کرد و چابک ماند؟ نسل جدید فرماندهان که گفته می‌شود بیست و چند ساله‌اند، کجا آموزش دیدند و زیرِ کدام هدایت و تدبیر این سرعت عمل و سامان‌دهی به‌دست آمده است؟undefinedنهم. این قوت قلب، ایمان عمیق و بینش توحیدی از کجا برخاسته است؟ چگونه چنین عمق ایمانی باعث شد در اوجِ فشارها و بارانِ آتش و ریخته‌شدنِ خون‌های بی‌گناه، رهبریِ عاقلانه، شجاعانه و متکی به سنت‌های دینی ادامه یابد؟ چشم‌انداز و شجاعت در سخت‌ترین شرایط از چه بستر فکری و فرهنگی‌ای تغذیه می‌شود؟undefinedدهم. مهم جمع همه این ویژگی هاست. جمع این صفات است که خود را در برنامه ریزی های دقیق و همه جانبه نشان می دهد. بصیرتِ حماس در انتخابِ هدف‌ها و زمان‌بندیِ دقیقِ عملیات از کجا آمده است؟ این‌که دقیقاً بدانند کدام نقطه‌ها را هدف بگیرند تا امروز، پس از دو سال، نتیجهٔ تأثیرگذارِ مقاومت رقم بخورد و رژیم به رسواییِ تاریخی دچار شود، نمی‌تواند محصولِ تصادف باشد. شکستِ افسانه‌های سه‌گانهٔ رژیم ــ اقتدار، مظلومیت و امنیت_ نیازمندِ برنامه‌ریزیِ بلندمدت و طراحیِ همه‌جانبه است؛ دست‌کم نیم‌قرن تجربهٔ حکمرانی و کار سازمان‌یافته می‌طلبد تا چنین سازوکاری پدید آید.undefinedو در نهایت اینه؛ حقیقت این است که حماس حیرت‌انگیز و آموزنده است. و چنین قدرتی بر دو رکن استوار است: حرکت و صبر؛ اقدام و مقاومت. وقتی این دو در اوج بروز یابند، نصرتِ الهی در برابرِ چشم ظاهر می‌شود؛ در آن لحظه دیگر «دستِ خدا»ست که عمل می‌کند، زبانِ او روایت می‌کند و تدبیرِ او نقطهٔ پایان را رقم می‌زند.درسِ حماس برای ما و برای دیگر مجاهدان جهان همین است: پایداری در عمل و صبر در مسیر.همشهری@mahdian_mohsen

۱۸:۲۱

undefinedمنطق جمهوری اسلامی در شرم‌الشیخ
undefinedچرا جمهوری اسلامی به دعوت آمریکایی‌ها پاسخ مثبت نداد و در نشست شرم‌الشیخ شرکت نکرد؟ برخی گفتند باید می‌رفت و فریاد می‌زد، برخی دیگر آن را فرصتی برای کاهش تحریم‌ها دانستند. اما دلایل مخالفت با حضور ایران روشن است و هر کدام بر پایه عقل، تجربه و رسانه استوار است.undefinedنخست آن‌که دنیای امروز، دنیای تصویر و افکار عمومی است. آتش‌بس غزه هم محصول همین افکار عمومی بود، نه لطف آمریکا. حالا ترامپ که زیر فشار ملت‌ها ناچار به پذیرش آتش‌بس شد، می‌خواهد خود را قهرمان صلح نشان دهد. حضور ایران در نشست شرم‌الشیخ، یعنی مشروعیت‌بخشی به نمایش پیروزمندانه شکست‌خوردگان. ایران نباید خرج تبلیغ مردی شود که سال‌ها حامی نتانیاهو و کشتار مردم بی‌دفاع بود.undefinedدوم آن‌که این نشست تحریف آشکار مفهوم صلح است. ترامپ نه صلح‌آفرین، بلکه وادار به عقب‌نشینی شد. آنچه امروز به‌عنوان توافق صلح معرفی می‌شود، نتیجه مقاومت مردم فلسطین و رسوایی رژیم صهیونیستی در افکار عمومی است، نه ابتکار واشنگتن. حضور ایران در این نشست یعنی تأیید روایت وارونه‌ای که آمریکا از حقیقت ساخته است.undefinedسوم، تناقض آشکار در رفتار غرب است. آمریکا هم‌زمان ایران را تهدید می‌کند و تحریم تازه می‌گذارد، اما برای حضورش در نشست التماس می‌کند. چون بدون ایران هیچ نظم سیاسی تازه‌ای در منطقه مشروعیت ندارد. این دعوت نه از سر احترام، بلکه برای بهره‌برداری رسانه‌ای است تا نشان دهند حتی تهران هم در چارچوب طراحی‌شده آن‌ها بازی می‌کند.undefinedچهارم، فریاد در صحنه‌ای که میکروفنش در دست دشمن است، فریاد نیست. حضور ایران و اعتراضش در نشست‌هایی با کارگردانی آمریکا، هرگز دیده و شنیده نمی‌شود؛ بلکه تحریف یا تمسخر می‌شود. اما نرفتن، خود پیام است؛ افشاگری با سکوت.undefinedپنجم، ایران حامی صلح واقعی است، نه صلح نمایشی. صلحی که حماس تعریف کرده: خروج کامل رژیم از غزه، توقف بمباران، آزادی اسرا و رفع محاصره. نشست شرم‌الشیخ در پی وارونه‌سازی همین حقیقت است؛ نشستی که در آن اشغالگر قهرمان می‌شود و مقاومت متهم. نرفتن ایران، دفاع از حقیقت صلح و استمرار منطق مقاومت است.همشهری@mahdian_mohsen

۱۴:۲۹

undefinedمحکم‌ترین پاسخ؛ شما هم بسم الله
undefinedمحکم‌ترین پاسخ به دشمن را رهبر انقلاب در دیدار با قهرمانان ورزشی و مدال‌آوران علمی در یک جمله معنا کردند: «شما محکم‌ترین پاسخی را که می‌شد به دشمن داد، دادید.» خوشا به حال این جوانان، حقاً موجب غبطه اند. اما چرا این تعبیر تا این اندازه قوی است؟ آیا قهرمانی در میدان ورزشی یا علمی واقعاً «محکم‌ترین پاسخ» به دشمن است؟undefinedرهبر انقلاب توضیح می‌دهند: "ما امروز درگیر جنگ نرم‌ایم." در این میدان، هدف اصلی دشمن، تضعیف روحیه‌ی ملّت، ایجاد یأس و ناامیدی و کمرنگ کردن اعتماد به توانایی‌های داخلی است. وقتی جوانی در ورزش یا علم به مدال می‌رسد، او نه تنها یک موفقیت فردی ثبت می‌کند، بلکه نقشه‌ی اولیه‌ی دشمن یعنی ناامید کردن مردم نسبت به خود و آینده را بی‌اثر می‌سازد. از همین‌روست که این پیروزی‌ها فراتر از نتیجه‌ی رقابت‌اند؛ آنان نماد و نشانه‌اند.undefinedرهبر تأکید می‌کنند: هر کاری که شما انجام می‌دهید به حساب ملّت گذاشته می‌شود. پرچمی که این عزیزان برافراشتند، سجده‌ای که بعد از پیروزی کردند، دعایی که بر لب داشتند، همه نماد ملّت ایران است.undefined اگر هر مسوول سیاسی و حتا تک‌تک ما بدانند و بدانیم که عمل ما به «حساب ملّت» گذاشته می‌شود و ممکن است به مقابله یا همراهی با دشمن تعبیر گردد، آنگاه با تصمیمی دیگر و مسئولیتی سنگین‌تر عمل خواهیم کرد.undefinedخلاصه در روزگاری زندگی می‌کنیم که اعمال ما در میدان معنا می‌یابند؛ معنایی که می‌تواند مظهر ملّت و امید باشد یا کمک به دشمن. بنابراین باید برای ارتقای معناییِ هر عمل تلاش کنیم. موفقیت اگر تنها هدف می‌شد، مسیر متفاوتی اتخاذ می‌شد؛ اما هنگامی که موفقیت وسیله‌ای برای بالا بردن پرچم ایران و مقابله با دشمن می‌شود، تلاش‌ها ده‌ها برابر می‌گردد.undefinedاز گود زورخانه و تشک کشتی تا میز مطالعه و آزمایشگاه، حتی یک قدم کوچک می‌تواند فراتر از موشک هایپرسونیک مظهر امید شود. هرکس در هر کجا که هست بایستد، حرکت کند و سهم خود را در ساختنِ معنای ملی ادا کند. بسم‌الله.همشهری@mahdian_mohsen

۱۷:۰۲

undefinedچند جمله شنیدنی از همسر حاج رمضون
همسر حاج رمضون مهمان برنامه تلویزیونی همشهری بود. پیش از ضبط برنامه، چند دقیقه‌ای خدمتشان رسیدم. آرام و متین نشستند و گفتند: «من زیاد اهل حرف زدن نیستم... اما امروز حس می‌کنم باید حرف بزنم. شاید ما برای نسل جوان کم گذاشتیم. هرکس شیرینی دین را چشیده باشد، می‌فهمد عشق یعنی چه.»می‌گفت حاجی همیشه باور داشت که جبهه مقاومت در همان روز ۷ اکتبر پیروز شد؛ همان روزی که حماس تاریخ را عوض کرد. بعد آرام گفت: «دست‌های حاج رمضون، یک روز بعد از شهادتش پیدا شد. وقتی موشک به محل اصابت کرد، حاجی در حال نماز شب بود. همیشه موقع دعا، دست‌هایش را بلند می‌کرد تا بالای سرش... همان‌طور که دعا می‌کرد، دست‌هایش جدا شد و روحش بالا رفت.»با بغضی فروخورده ادامه داد: «حاجی فقط اهل تدبیر و مشورت نبود، اهل دعا و ذکر بود، اهل تضرع و توسل. برای تصمیمات مهم، از بزرگان و اهل معنا دستور سلوکی می‌گرفت؛ مثلاً روزی چند جزء قرآن می خواند..»پرسیدم: «حاج خانم، این روزها خیلی‌ها می‌گویند سر مزار حاج رمضون حاجت گرفتند. شنیده‌اید؟» لبخند زد و گفت: «بله، زیاد.» گفتم فکر می کنید کدام ویژگی حاجی در زمان حیات شان بود که باعث شد این روزها اهل دستگیری باشند؟» گفت: «حاجی کریم بود، لوطی بود، اهل بخشش بود. بسیار مهربان بود. حالا هم همان است، فقط فرقش این است که حالا دستش بازتر شده.»وقتی از او جدا می ‌شدم، در دلم غوغا بود. فکر می‌کردم چه انسان‌های بزرگی در میان ما زیسته‌اند و ما نشناختیم. زمین هیچ‌گاه از حجت خدا خالی نبوده و نیست. اما کدام مکتب است که چنین اولیائی تربیت می کند؟ ذهنم سمت مجاهد بزرگ شهید سنوار رفت. سمت شهید صاحب مکتب حاج قاسم عزیز. سمت سیدالشهدای مقاومت سیدحسن نصرالله و دیگر شهدای مقاومت. واقع اینست که مکتب مقاومت عجیب انسان ساز است. از مردان آسمانی مثل حاج رمضون تا کودکان غزه که با صوت قرآن‌شان جهان را تکان می‌دهند. یاد سخن رهبرانقلاب سال 97 و پیش از این حوادث افتادم که فرمودند: «بروید روی نظریه مقاومت کار کنید، آن را تقویت کنید.» آری، روح مقاومت همان نظریه‌ای است که دل‌ها را می‌سازد و دست انقلاب را در دست همه آزادی‌خواهان جهان می‌گذارد.@mahdian_mohsen

۱۶:۰۹

undefinedرهبرانقلاب اجازه نمی دهند فراموش کنیم
رهبر انقلاب اجازه نمی‌دهند ما فراموش کنیم. چرا؟ چون یکی از بیماری‌های خطرناک عصر جدید «زوال حافظه تاریخی» است. انسان امروز در سیلی از خبر، تصویر، اتفاق و هیجان زندگی می‌کند؛ هر روز ده‌ها رخداد، هر کدام رنگی تازه، جذاب، پر سروصدا. نتیجه چیست؟ گذشته محو می‌شود. آدم‌ها از تاریخ «منفک» می‌شوند و در «اکنون» متوقف می‌مانند. وقتی گذشته فراموش شد، آینده بی‌نقشه می‌شود. هیچ تجربه‌ای چراغ راه نمی‌شود. همه چیز دوباره تکرار می‌شود؛ با همان خطاها، همان فریب‌ها، همان خسارت‌ها.این فقط تقصیر شتاب رسانه‌های شبکه‌ای نیست. ما خودمان هم تاریخ را بد می‌خوانیم. تاریخ برای ما «روایتِ خشک» است؛ بی‌جان، بی‌علت، بی‌اتصال. وقتی نام تسخیر لانه جاسوسی را می‌شنویم، آن را یک «اتفاق» می‌بینیم نه «درس».وقتی نام ۲۸ مرداد می‌آید، آن را «خاطره» می‌دانیم نه «هشدار». تاریخ اگر معنا نداشته باشد، اگر روح و جهت نداشته باشد، مثل بدن بی‌جان است. هست اما اثر ندارد.اینجاست که روش رهبر انقلاب اهمیت پیدا می‌کند. ایشان تاریخ را بازخوانی نمی‌کنند؛ زنده می‌کنند. حادثه را از گذشته می‌کشند و می‌آورند وسط امروز. نه برای نوستالژی؛ برای بصیرت. به سخن اخیرشان نگاه کنیم؛ فرمودند ۲۸ مرداد را درست ببینید. مصدق حکومتی مردمی تشکیل داده بود.آمریکا با نیرنگ، با استفاده از ساده‌اندیشی داخلی، این حکومت را از مردم گرفت و سپرد دست یک دیکتاتور.پس فرمول آشکار است؛ حکومت مردمی را با نیرنگ و خدعه و با استفاده از ساده اندیشی و خام اندیشی داخلی دست دیکتاتور دادند. حالا این گزاره را بگیرید و هرجایی دیگری خواستید استفاده کنید. این گزاره هویت آمریکا است.بعد فرمودند تسخیر لانه چرا شکل گرفت؟ چون مردم دیدند شاه فراری را آمریکا پناه داده؛ ترسیدند دوباره همان سناریوی ۲۸ مرداد تکرار شود. دانشجویان رفتند تا فریاد مردم شنیده شود. اما داخل سفارت دیدند ماجرا فقط پناه دادن نیست؛ آمریکا مشغول طراحی کودتای تازه بود. همان گزاره قبلی. آمریکا با خدعه می خواهد دیکتاتور رو بر مردم مسلط کند. حالا تاریخ را امتداد دادند. فرمودند آمریکا در تمام سالهای بعد از انقلاب دنبال همین خط بوده است. مشکل ما با آمریکا نیز همین است. این هویت و ذات آمریکاست. او مستکبر است و مستکبر تنها از طریق حکومت دیکتاتوری است که می تواند بر یک ملت مسلط شود و آنها را غارت کند. با همین منطق تاریخی رابطه با امریکا تنها در شرایطی میسر است که از رژیم جلاد حمایت نکند و از منطقه برود و دیگر دخالت نکند. دقیقا دو عنصر بروز و ظهور هویت استکباری آمریکا. یعنی از ذات خودش کنده شود تا امکان گفت وگو فراهم می شود. این سبک تحلیل، تاریخ را به «علم» تبدیل می‌کند؛ چشم را باز می‌کند؛ مخاطب را مسلح می‌کند؛ قدرت روشنگری و آینده نگری دارد.خلاصه هم «ببین» و هم «درست ببین».همشهری@mahdian_mohsen

۱۸:۱۵

undefinedچرا فرمودند حجاب زهرایی و زینبی
undefinedرهبر انقلاب در سخنی کوتاه و پرمعنا فرمودند:«توجه بدهید کسانی را که در پیرامون شما هستند که مسئله حجاب را یک مسئله دینی، اسلامی، زهرایی و زینبی بدانند.»
این اشاره در عین سادگی چند لایه دارد:undefinedیک. خطاب اول به مسئولین است.این یادآوری که جمهوری اسلامی نمی‌تواند نسبت به هویت زن مسلمان، بی‌تفاوت یا منفعل باشد.اگر جایی سستی و رهاشدگی دیده می‌شود، باید بیدار شوند. بیدار شوید. undefinedدو. سخن درباره یک اقدام فرهنگی است.ایشان بر «توجه دادن» تأکید کردند؛ یعنی امر به معروف در شکل یادآوری هویت.جامعه ما، جامعه‌ای مؤمن و عفیف است.اگر یادآوری شود، توجه می‌کند.آنکه در حجاب ضعف دارد، یادش می‌آید که این مسئله ریشه در ایمان و کرامت دارد.و آنکه محجبه است، قوت قلب می‌گیرد و حجابش را با عزت ادامه می‌دهد.undefinedسه. تعبیر «حجاب زهرایی و زینبی» معنایی فراتر از پوشش دارد.زهرایی است چون دفاع از هدف ولایت است که زنده نگه داشتن حیا و عفت و غیرت در جامعه استو زینبی است چون روشنگر و تبیین کننده نیات خبیث دشمن مردم ایران است که هدفش نه صرفا حذف حجاب و بلکه هویت و حیات و خاک این مردم است. حجاب در این روزگار فراتر از امنیت ومصونیت است. قدم های زنان و دختران محجبه ما عبادت است و مجاهدت و پرچم مبارزه.این حجاب هم حراست است و هم روایت. هم وقارست و هم فریاد. @mahdian_mohsen

۶:۴۸

undefinedسهم سنوار در انتخاب ممدانی
undefinedانتخاب «زهران ممدانی» به‌عنوان شهردار نیویورک، انتخاب یک فرد صرفاً مسلمان نیست؛ انتخاب یک سیاست‌مدار صریحاً ضدصهیونیسم در شهری است که قلب نمادین قدرت آمریکا است. undefinedنیویورک تنها یک شهر نیست؛ اگر واشنگتن پایتخت رسمی باشد، نیویورک پایتخت واقعی و کارکردی ایالات متحده است. این شهر میزبان بورس نیویورک به‌عنوان بزرگ‌ترین بازار سرمایه جهان و کانون اصلی مؤسسات مالی، بانک‌های سرمایه‌گذاری و صندوق‌های اثرگذار بر سیاست اقتصادی آمریکاست. تصمیم‌های مالی نیویورک قیمت دلار، نفت، تجارت و سرمایه‌گذاری جهانی را جابه‌جا می‌کند.undefinedدر حوزه رسانه، نیویورک خانه نیویورک‌تایمز، بلومبرگ، NBC و ده‌ها قطب تولید دستورکار رسانه‌ای است. روایت ملی در آمریکا اغلب از این شهر آغاز می‌شود. علاوه بر این، نیویورک محل استقرار سازمان ملل و نمایندگی بخش عمده کشورهاست؛ نقطه اتصال سیاست خارجی و منافع جهانی.undefinedاما مهم‌تر از همه، نیویورک بزرگ‌ترین جامعه یهودیان خارج از اسرائیل را در خود جای داده است؛ حدود دو میلیون نفر. این شهر تاریخی‌ترین پایگاه لابی‌های صهیونیستی در جهان بوده است. undefinedبنابراین انتخاب یک سیاستمدار منتقد آشکار اسرائیل در چنین نقطه‌ای، رخدادی معمولی یا محلی نیست؛ نشانه تغییر جهت در ذهن و وجدان بخش مهمی از جامعه آمریکاست.undefinedاین تغییر از حوزه دیپلماسی به حوزه اخلاق عمومی رسیده است. امروز پرسش در آمریکا چنین است:«با ظالم هستی یا مقابل او؟» و بلافاصله یک پرسش اقتصادی در پی‌اش می‌آید: «چرا مالیات مردم آمریکا باید هزینه حملات اسرائیل شود؟»undefinedاین همان فضایی است که در آن جوانی در یک گردهمایی عمومی از معاون رئیس‌جمهور می‌پرسد: «مگر ما به اسرائیل بدهکاریم؟» و جمعیت برای او دست می‌زند. یا مجری رسانه‌ای اعلام می‌کند: «اگر اسرائیل می‌خواهد جنایت جنگی کند، نباید با پول ما باشد.» و نشنال اینترست می‌نویسد: «هزینه ماجراجویی اسرائیل از جیب مردم آمریکا می‌رود.»undefinedاما این چرخش ذهنی عظیم از کجا آغاز شد؟از ۷ اکتبر؛ از حماسه غزه؛ از ایستادگی سنوار و مجاهدان مقاومت.آن روز، مسئله فلسطین از سطح دیپلماسی به سطح اخلاق و زندگی روزمره آمریکایی‌ها منتقل شد.undefinedبه همین دلیل، بر اساس داده‌های مرکز ACLED و گزارش الجزیره تنها در دو سال، ۵۰ هزار تجمع ضدصهیونیستی در جهان شکل میگیرد و آمریکا رتبه سوم را پیدا می کند؛ حتا بیشتر از ایران. undefinedنظرسنجی‌های معتبر نیز همین را نشان می‌دهند:برای اولین‌بار در تاریخ سنجش گالوپ، نگاه منفی آمریکایی‌ها به اسرائیل از نگاه مثبت بیشتر شد. 49 به 48. همین نظرسنجی در میان جوانان داغ تر است. 46 به 28 . نظرسنجی پیو ۶۰٪ اقدامات اسرائیل را ناموجه می‌دانند.در نظرسنجی دانشگاه کوینیپیاک ۵۲٪ مخالف کمک مالی به اسرائیل هستند و در نظرسنجی دانشگاه هاروارد ۶۷٪ دانشجویان اسرائیل را مسئول بحران می‌دانند. دو نظرسنجی رویترز و نیویورک تایمز نیز این چرخش تاریخی را تائید می کنند. undefinedخلاصه اینکه ردپای سنوار و یارانش را تا قلب استکبار ببینید. انتخاب ممدانی نتیجه یک بیداری است. فلسطین از یک پرونده متکی به لابی قدرت سیاسی به معیار اخلاقی و زندگی جامعه آمریکا تبدیل شده است و این یعنی هژمونی صهیونیسم در مرکز نمادین قدرت آمریکا ترک برداشته است.همشهری@mahdian_mohsen

۱۷:۱۵

undefinedصمیمانه با «صادقانه»‌های رئیس‌جمهور
آقای رئیس‌جمهور گفتند: «اگر تا آذر باران نبارد، آب را جیره‌بندی می‌کنیم و اگر خشکسالی بماند، باید تهران را تخلیه کنیم.»واقعیت این است که صرفه‌جویی در آب ضروری است؛ اما شیوه بیان شما پیام صرفه‌جویی نداشت؛ پیام هراس و ناتوانی داشت.و این اولین‌بار نیست؛ پیش‌تر هم گفتید:«ما روی طلا خوابیده‌ایم اما گرسنه‌ایم» و«روی نفت و گاز نشسته‌ایم اما گرسنه‌ایم». گرسنه ایم؟ undefinedواقعیت اینست که مشکل «گفتن واقعیت» نیست؛ مشکل چگونه گفتن و کِی گفتن و از کدام جایگاه گفتن است.undefinedحقیقت اگر بی‌راه‌حل گفته شود، نامش صداقت نیست؛ روایت شکست است.undefinedبیان چالش بدون نقشه راه، روحیه ملی را می‌ریزد و اضطراب اجتماعی می‌سازد و سرمایه اعتماد را آتش می‌زند.مگر غیر اینست که جامعه با امید کار می‌کند و نه با هراس؟undefinedما در این کشور به چشم دیده‌ایم، در جنگ، در تحریم، در فشار… بن‌بست وجود ندارد. راه همیشه بوده است. مشکل، «دیدن راه» و «نشان دادن راه» است.undefinedبیان صادقانه اگر همراه با روایت مسوولانه و ارائه راه حل مدبرانه نباشد دو اثر بیشتر ندارد یکی القای ضعف سیستم حکمرانی و دیگر تضعیف روحیه ملی و سوزاندن سرمایه اجتماعی.undefinedخلاصه اینکه؛ شفافیت با اضطراب‌افکنی فرق دارد. مردم حق دارند واقعیت را بدانند؛ اما همزمان حق دارند راه عبور را هم بشنوند. رئیس‌جمهور وقتی فقط «شدت بحران» را می‌گوید و از «نحوه مدیریت بحران» نمی‌گوید، این شفافیت نیست؛ این انتقال نگرانی است. مسئول، علاوه بر گفتن حقیقت، باید افق حل مسئله را هم نشان دهد.undefinedآقای رئیس‌جمهور؛شما اهل کار و اهل گوش‌دادن‌به نظرات کارشناسان هستید، این ارزشمند است. اگر همین تلاش‌ها با بیان آرام، دقیق و امیدوارانه همراه شود، مردم کنار شما می‌مانند و کار، جلو می‌رود.undefinedکشور منتظر حل مسئله است، نه اعلام بن‌بست. این همه سال ایستاده‌ایم؛ باز هم می‌ایستیم. فقط امید را نسوزانیم.همشهری@mahdian_mohsen

۱۸:۳۳

undefinedفرق شما با ملی‌گراها و باستان‌گراها چیست؟
undefinedاز شبی که از مجسمه تاریخی میدان انقلاب رونمایی شده است، عده‌ای زبان طعنه گشودند که: " اینها سال‌ها با ملی‌گرایی می‌جنگیدند؛ حالا خودشان پرچم میهن‌دوستی بلند کرده‌اند"undefinedاین سخن، از چند سنخ است:یک دسته، همان جریان‌های ضدملیِ خارج‌نشین‌اند که طبیعی است از تقویت هویت ایرانی بترسند؛ چون فروپاشی ذهنی مردم، سرمایه اصلی آنهاست.دسته دوم کسانی‌اند که از تقویت معنا و هویت در جامعه ناراحت می‌شوند چون دکانشان روی بی‌ریشگی مردم بنا شده است.اما دسته سوم، اهل دغدغه‌اند و می‌گویند:"این کارها شبیه دولت‌های گذشته است که از ایران‌گرایی، باستان‌گرایی و کوروش‌نمایی، عَلَم ساختند؛ فرق امروز با آن روز چیست؟"undefinedاین متن خطاب به گروه سوم است.اسلام هیچ امر انسانی و طبیعیِ ممدوح را طرد نکرده است. نه زیبایی را، نه خاک را، نه تاریخ را، نه هنر را. نه موسیقی... بلکه همه این‌ها را در خدمت حق قرار می‌دهد."میهن"، در منطق دین، زمین مأموریت است؛ جایی که انسان باید در آن حق را اقامه کند. undefinedاین ناسیونالیسمِ سکولار است که می‌گوید: "ایران، خودش هدف است. خاک و نژاد، اصالت دارد."اما در منطق ایمانی "ایران، ظرفِ هویت حق است. خاک، وسیله است نه مقصد."در اولی خاک و میهن و کوروش و غیره مقصد است  و انسان کوچک می‌شود در دومی از خاک تا افلاک  کریم می‌شود چون سنگرِ دفاع از حقیقت است.دقیقاً همان تفاوتی که بین دنیاگرایی مادی‌گرا و دنیاگرایی مؤمنانه وجود دارد. دنیا اگر مقصد شود، تباهی است؛ اما اگر نردبان تعالی باشد، عبادت است. در این نگاه هم کسانی که در دنیا متوقف می شوند و هم کسانی که به اسم آخرت، دنیا را رها می کنند و عزلت می گیرند هردو به یک اندازه در گمراهی اند.undefinedملی‌گرایی که در آن متوقف شویم و فکر کنیم «اصالت با خاک است»، خطاست. اما ملی‌گرایی که ابزار هویت‌بخشی و مقاومت و مقابله با ظلم باشد، عین دینداری است.undefinedبه همین دلیل است که رهبرانقلاب می فرمایند عده ای از ابتدای انقلاب در پی تقابل ایران و اسلام  بودند اما شهدا نشان دادند ایندو مقابل هم نیست. undefinedهمین است فرق امروز با دیروز.این خاک هم معنا ساز است و هم دریافت کننده هویت است. خاک مظهر دینداری است. اینجاست که شب عاشورا و در دل نبرد، فرمودند: ای ایران بخوان. فراموش نکنیم که "ای ایران خدایی" دارای عقبه ایست تاریخی که اسلام را از سرطاقچه ها برداشت و خاک آنرا گرفت و روی زمین محقق ساخت و معنا بخشید. امروز نام ایران است که جلوه نورانی اش، چشم استکبار را کور کرده است.  خلاصه خاک می تواند چنان شود که آنرا صحن امام رضایی بدانند و بخوانند و روح و جان دل مومن شود.همشهری@mahdian_mohsen

۱۷:۴۸

undefinedنقطه‌ جوش حجاب
تلویزیون همشهری چند هفته است دنبال یک مخالفِ حجاب می‌گردد تا در مناظره شرکت کند؛ اما پیدا نمی‌شود. حق هم همین است. «مخالفِ حجاب» اساساً چه کسی است؟هیچ‌کس؛ مگر کاسبان برهنگی که آنها هم پا به مناظره نمی‌گذارند، چون دکان شان تخته می‌شود.واقعیت اینست که دیگر بعید است کسی از وضع موجود دفاع کند.undefinedامروز در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که نه فقط مؤمنین برافروخته‌اند، بلکه حتی کسانی که خودشان حجاب را رعایت نمی‌کنند، از وضعیت آشوب‌زده فعلی خسته و معترض‌اند. حداقل اینکه بدتر از خودشان را تاب نمی آورند. این، حکم وجدان جمعی است.اینجاست که باید مکث کرد. چون بعد از این نقطه، اعتراض به عصبانیت می‌رسد؛ و پس از آن، بی‌حسی و بی‌اعتمادی.undefinedاما اصل ماجرا چیست؟بخش بزرگی از بی‌حجابی امروز، نه بی‌عفتی که سبک زندگی است؛ یک «مد»، یک «تیپ»، شبیه همان چیزی که آن‌سوی آب‌ها می‌بینند.اما حتی همین گروهِ سبک‌زندگی‌محور هم خط قرمز دارد. در اوج بی‌حجابی، جایی هست که از آن‌به‌بعد را تحمل نمی‌کند.این ویژگی در جامعه‌ای که بی‌حجابی‌اش صرفاً از بی‌حیایی بیاید، یا وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است.undefinedحالا سؤال اساسی:اگر در همین نقطه جوش مشترک اجتماعی کاری نکنیم چه می‌شود؟پیامی که جامعه دریافت می‌کند این است: «حجاب دیگر مهم نیست؛ رهاست.»و این، بدترین پیام ممکن است.وقتی پیام رهاشدگی جا بیفتد، جامعه وارد مسابقه سقوط می‌شود؛ و عجیب اینکه همه می‌دانند مسیر غلط است، اما در هوای رهاشدگی ناچار تن می‌دهند. این منطق رهایی است.امروز حجاب به جایی رسیده که احدی از وضع موجود دفاع نمی‌کند؛ زشتی آن برای همه آشکار است و هراس از مرحله بدتر، فراگیر.undefinedخلاصه اینکه:این نقطه جوش را نباید رها کرد.اینجا نقطه بلوغ اجتماعی است؛ جایی که بیداری جمعی شکل می‌گیرد و می‌تواند عزم ملی برای احیای هویت اسلامی–ایرانی را بسازد.به شرط آنکه مسئولان محترم این بیداری را ببینند، باور کنند و از مردم عقب نمانند.همشهری@mahdian_mohsen

۱۷:۱۳

undefinedبازهم مسوولین عقب تر از مردم
undefinedدر هفته گذشته سه خبر جنجالی با محوریت «زن» فضای شبکه‌های اجتماعی را تحت‌تأثیر قرار داد: دختری که روی خودرو پلیس می‌رقصید، زنی که در مترو برهنه شد، و فیلمی از بازرسی بدنی یک زن توسط دو مأمور پلیس. رسانه‌های ضدانقلاب هر سه ویدئو را دستاویز حمله به ایران قرار دادند؛ اما نکته مهم این بود که هر سه فیلم با هوش مصنوعی ساخته شده و از پایه جعلی بودند. undefinedهم‌زمان چند خبر دیگر نیز در شبکه‌ها چرخید؛ از پیدا شدن جسدهای فرضی در پشت سد کرج تا محدودیت فروش آب، استعفای معاون اول و تصادف ماشین آب‌رسان با برج آزادی؛ اخباری که همگی بی‌اساس بودند و تنها روی حساسیت‌های امروز مردم ایران سوار می‌شدند.undefinedاین مجموعه از روایت‌های جعلی بخشی از پروژه‌ای بزرگ‌تر است که پس از پایان جنگ آغاز شد؛ پروژه‌ای برای بازگرداندن جامعه به حالت اضطراب، بی‌اعتمادی و پریشانی. در کنار این خط رسانه‌ای مانند اینترنشنال ـ ارگان رسمی رژیم صهیونیستی در عملیات روانی علیه ایران ـ تقریباً هر روز با تیترهای جنگی، سایه تهدید را بالای سر مردم نگه می‌دارد. هدف روشن است؛ تحریک داخلی از یک‌سو و ایجاد استرس جنگ از سوی دیگر؛ دو لبه قیچی برای ضربه زدن به جامعه.undefinedاما نکته مهم اینجاست که این بار مردم بازی را برهم زدند. کاربران شبکه‌های اجتماعی پیش از رسانه‌های رسمی به راستی‌آزمایی پرداختند، فریم‌به‌فریم ویدئوها را بررسی کردند، تناقض‌ها را بیرون کشیدند و پیش از آنکه اخبار جعلی جا بیفتد آن‌ها را خنثی کردند. دشمن به دنبال جامعه‌ای عصبی، خشمگین و ناامید بود؛ اما با مردمی مواجه شد که موج دروغ را می‌شکنند و روایت درست می‌سازند.undefinedبااین‌حال بخش تلخ ماجرا این است که برخی مسئولان از این بلوغ عقب مانده‌اند. در حالی که مردم با هوشیاری پروژه دشمن را بی‌اثر می‌کنند، بخشی از سیاستمداران و مدیران هنوز به اهمیت انسجام ملی در برابر عملیات روانی واقف نیستند. اختلاف‌افکنی‌ها، پیام‌های ضعف، القای ناکارآمدی و رفتارهای سیاسی ناپخته در برخی از اعضای شورای شهر و یا مجلس و دولت، می‌تواند جای خالی شکست دشمن را پر کند و این از خودِ پروژه دشمن تلخ‌تر است. پرسش اصلی این است: حواسمان هست که ناتمامی پروژه دشمن را نباید در داخل کامل کنیم؟همشهری@mahdian_mohsen

۱۸:۴۴

undefinedدرباره پیام تسلیت رهبرانقلاب به آقای صدیقی
undefinedپیام تسلیت رهبرانقلاب به بزرگان نظام و سیاستمداران قدیمی و کهنه‌کار انقلاب امر جدیدی نیست، اما نمی‌توان از کنار پیام تسلیت اخیر به آقای صدیقی به سادگی گذشت. این پیام، با سرعت انتشار کم‌نظیر و تعابیری سرشار از رحمت و تسکین، در فضایی صادر شد که واکنش‌های شبکه‌های اجتماعی رنگ‌وبوی دیگری داشت. همین تفاوت، معنای اخلاقی پیام را برجسته می‌کند.undefinedو اما درسی که از این پیام می‌فهمم.undefinedسال ۸۸ بود. جمعیت زیادی در حسینیه امام خمینی جمع شده بودند تا سخنان رهبرانقلاب را درباره حوادث آن روزها بشنوند. در بخشی از سخنرانی، جماعتی از حاضران شروع کردند به شعار علیه سران فتنه. در همان لحظه رهبرانقلاب تذکر دادند. بعدتر نیز برهم زدن جلسه سخنرانی مرحوم هاشمی، یا برهم زدن سخنان علی لاریجانی در قم و سیدحسن خمینی در سالگرد ارتحال امام، مورد تذکر جدی رهبرانقلاب قرار گرفت. فرمودند: «اینکه عده‌ای برخی را ضدولایت و ضدبصیرت بنامند و شعار بدهند، اقدامی غلط است و بنده کاملاً مخالف این کارها هستم… کسانی که راه می‌افتند و شعار می‌دهند اگر واقعاً حزب‌اللهی و مؤمن هستند، بدانند این کارها به ضرر کشور و خلاف شرع است.»undefinedاین ماجرا را همین‌جا نگه دارید تا جلوتر برویم.undefinedرهبرانقلاب بارها درباره ریختن آبروی دیگران تذکر داده‌اند. جالب اینکه دو مرتبه این تذکر را خطاب به دستگاه قضائی بیان کردند؛ یعنی حتی دستگاه قضائی نیز حق ندارد در جریان رسیدگی، آبروی متهم را رسانه‌ای کند. و حتی فراتر از آن فرمودند که بعد از روشن شدن خطا نیز ضرورتی ندارد حکم منتشر شود، مگر مصلحت بالاتری وجود داشته باشد، چراکه خانواده محکوم نباید هزینه خطای او را بپردازند. این، همان سبک عدالت‌خواهی و مطالبه‌گری همراه با مراقبت از آبروی افراد است.undefinedموارد دیگری هم از نگاه اخلاقی رهبرانقلاب حتا در جزئیات امور سیاسی وجود دارد که آنها نیز شیرین و آموزنده است.undefinedوقتی برای آیت‌الله هاشمی نماز میّت خوانده شد، ایشان به مجری فرمودند «بگو همه بخوانند» و این تذکر از بلندگو پخش شد. بسیاری آن رفتار را علاوه بر ملاحظات فقهی، نشانه‌ای از مرام و معرفت نسبت به رفیق دیرین دانستند.undefinedوقتی آقای پزشکیان در سخنرانی خود در حسینیه امام خمینی دچار سهو لسان شد و عده‌ای همین موضوع را دست گرفتند، رهبرانقلاب پس از سخنان رئیس‌جمهور برخلاف فضای رایج، از فصاحت و بیان ایشان تقدیر کردند.undefinedآیت‌الله منتظری که از دنیا رفت، پیام تسلیت رهبرانقلاب بسیاری را شگفت‌زده کرد؛ هم اصل پیام و هم تعابیر بلندی که درباره ایشان داشتند. مرحوم را با عنوان «آیت‌الله» خطاب کردند و فرمودند مجاهدات زیادی در کنار نهضت امام داشتند.undefinedدر ماجرای افشاگری احمدی‌نژاد در مجلس، آن روزی که به «یکشنبه سیاه» معروف شد، رهبرانقلاب صریحاً فرمودند اقدام رئیس‌جمهور وقت هم خلاف شرع، هم خلاف قانون، هم خلاف اخلاق و هم تضییع حقوق اساسی مردم است.حرف تمام است.undefinedمن از این خطوط درس می‌فهمم؛ حتی از یک پیام تسلیت ساده. درس اخلاق، درس مرام و معرفت، درس بزرگ‌منشی و جوانمردی. عدالت‌خواهی، به تعبیر شهید مطهری، هدف میانی برای رشد و تعالی انسانی است. مطالبه‌گری و عدالت‌خواهی اگر همراه با معنویت و عقلانیت نشود، خودش ظلم اکبر است.undefinedمن از پیام تسلیت رهبرانقلاب، تذکر می‌فهمم برای این روزهای ما در شبکه‌های اجتماعی. خدا رحمت کند مرحوم آیت‌الله فاطمی‌نیا را؛ بالای منبر روایت می‌خواندند و می‌فرمودند ظلم به دیگران از گناهانی است که در همین دنیا تقاص دارد و بسیار سخت بخشیده می‌شود.خلاصه، باید خیلی مراقبت کنیم.@mahdian_mohsen

۱۱:۵۵

undefinedپیام رهبرانقلاب به دختر قهرمان؛ نسخه سیاسی-تمدنی
undefinedپیام رهبر معظم انقلاب به فرشته حسن‌زاده فقط یک دلگرمی پدرانه به یک قهرمان نیست؛ یک نسخه‌ کامل زیست‌جهان انسانی و سیاسی است. آن جمله کوتاه—«از طلا برتر، همت و تلاش و ایمان و اعتماد به نفس شماست دخترم»—اگر درست فهم شود، به‌قدری عمیق است که می‌تواند مبنای تربیت فردی و حتی حکمرانی جمعی قرار گیرد.undefinedطلا یعنی قله؛ یعنی پیروزی نهایی. اما رهبری می‌خواهد بگوید مهم‌تر از فتح قله، «مسیرِ صعود» است؛ یعنی آن چیزی که انسان را می‌سازد، نه فقط نتیجه را.undefinedهمت، امر درونی است؛ همان عزم، جزم، نیت، تصمیم قاطع. نقطه‌ای که انسان در آن‌جا با خودش عهد می‌بندد.undefinedتلاش، امر بیرونی است؛ آن‌جایی که هرچه در توان داریم روی میز می‌گذاریم و کوتاه نمی‌آییم.undefinedایمان، امر قلبی است؛ نگاه فرد به هستی، اتصال او به معنا و مقصد.undefinedاعتماد به نفس، نگاه فرد به خود است؛ اینکه بداند «می‌تواند»، «می‌ارزد» و «می‌رسد».undefinedاین چهارگانه در نگاه توحیدی وقتی کنار هم قرار می‌گیرد محل آزمون اراده است واز خودِ قله مهم‌تر می‌شود. قله، نتیجه است؛ اما همت و تلاش و ایمان و اعتماد به نفس، شخصیت می‌سازد؛ آینده می‌سازد؛ تمدن می‌سازد.undefinedمن این پیام کوتاه رهبر انقلاب به یک ورزشکار را نسخه‌ای سیاسی هم می‌دانم؛ برای همه وبرای مسئولان کشور.پیام این است:اگر همت درون باشد، تلاش بیرون باشد، ایمان در دل باشد و اعتماد به نفس در جان؛ کشور به قله می‌رسد حتی اگر موقتاً مدالمان طلا نباشد.@mahdian_mohsen

۱۳:۴۹

undefinedچرا بزرگان ما حضرت‌زهرایی‌اند؟
undefinedدر روایت‌های ماندگار دفاع مقدس و مقاومت، یک نقطه مشترک همیشه تکرار شده است: پناه‌بردن به حضرت زهرا(س) در سخت‌ترین لحظات. حاج‌قاسم سلیمانی می‌گوید: «ما هر وقت در سختی‌های جنگ، فشارها بر ما حادث می‌شد و کاری از دستمان برنمی‌آمد، پناهگاهمان حضرت زهرا(س) بود.» همین نسبت را بارها درباره سیدحسن نصرالله و فرماندهان مقاومت شنیده‌ایم؛ نمونه مشهورش همان خاطره جنگ ۳۳روزه است که مجاهدی از مکاشفه با حضرت زهرا(س) خبر می‌دهد؛ مکاشفه‌ای که وعده نصرت می‌داد و همان هم شد.undefinedجالب‌تر اینکه یک پژوهش آماری در سال ۹۷ نشان داد: بزرگ‌ترین انگیزه شهدا برای جهاد، سیدالشهدا(ع) بوده است؛ اما بیشترین توسل آنان به حضرت زهرا(س). undefinedو اوج این اتصال را در بیان رهبر انقلاب می‌بینیم: «من رزق یک‌سال کشور را در ایام سوگواری صدیقه طاهره دریافت می‌کنم.»undefinedاما راز این نسبت چیست؟undefinedچرا بزرگان سیاسی و معنوی ما این‌چنین «حضرت‌زهرایی»‌اند؟undefinedبرای فهم این نسبت باید یک گام عمیق‌تر شویم و نسبت انقلاب و حضرت زهرا(س) را بشناسیم. به روایت رهبر انقلاب رجوع کنیم؛ آنجا که می‌فرمایند پیش از انقلاب، نام حضرت زهرا(س) در مجالس بود، اما نه این‌گونه عمیق، فراگیر و برخاسته از دل‌ها. در دوران دفاع مقدس هیچ‌کس نگفت رمز عملیات «یا زهرا» باشد یا سربندها «یا زهرا»؛ اما مردم خود چنین کردند. این یک پدیده الهی بود.undefinedراز این پیوند در یک واژه نهفته است: کوثر.سوره کوثر در پاسخ به طعنه «تو ابتر هستی» بر پیامبر نازل شد. خداوند فرمود: «ما به تو کوثر عطا کردیم»؛ یعنی حضرت زهرا(س)، آن‌که وجود رسول‌الله را امتداد داد. کوثر یعنی کثرت‌دهنده، رشددهنده، ادامه‌بخش، جریان‌ساز.undefinedحضرت زهرا(س) «کوثرِ هدایت» است؛ و انقلاب نیز کوثری است؛ امتی را رشد می‌دهد، بلند می‌کند، احیا می‌کند و تعالی می‌بخشد.undefinedبزرگان انقلاب نیز همین‌گونه‌اند. حاج‌قاسم، سیدحسن، شهدا… همگی یک ویژگی مشترک دارند: دستگیری و هدایت؛ ترویج دین، نصرت ولی، دفاع از مظلوم و ایستادن مقابل ظالم.undefinedشهدا بیشترین توسل را به حضرت زهرا داشتند، چون نزدیک‌ترین آینه برای مسیر خود را در او می‌دیدند. هر شهید شمعی از هدایت بود؛ همان‌گونه که حضرت زهرا سرچشمه هدایت است.undefinedتقارن هفته بسیج و ایام شهادت حضرت زهرا(س) فرصتی است برای یک نتیجه ماندگار: فرهنگ بسیج، فرهنگ زهرایی است. بسیجی یعنی «کوثر شدن»: بسط دادن، رشد دادن، بلند کردن.undefinedاما این چگونه در انسان شکل می‌گیرد؟ پاسخ در آیه دوم سوره کوثر است: فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ؛ یعنی حب و بغض. حبّ به ولایت و بغض نسبت به دشمن.undefinedبسیجی وقتی با این دو حس مقدس زندگی کند، حضرت‌زهرایی می‌شود؛ هدایت می‌شود و هدایت می‌کند؛ قیام می‌کند و قیام‌دهنده می‌شود.undefinedبه همین دلیل بود که سربندها خودبه‌خود «یا زهرا» شد؛ چون فرهنگ بسیج، ریشه‌دار در کوثر است.بیاییم این حبّ و بغض مقدس را در جان خود زنده و محفوظ نگه داریمهمشهری@mahdian_mohsen

۱۶:۰۸

undefinedعهد ببندیم بر پاسداری از چهار نصیحت‌ پدرانه
undefinedامشب رهبر انقلاب چهار نصیحت کلیدی خطاب به مردم بیان کردند؛ چهار حلقه در یک زنجیره، که هرکس برای تحقق آن بکوشد، به معنایی که ایشان فرمودند، «بسیجی» است.undefinedاین نصیحت‌ها چهار نسبت اساسی را سامان می‌دهد: نسبت ما با دشمن، با جمهوری اسلامی، با خودمان و با خدا.undefinedدر نصیحت نخست، بر ضرورت «اتحاد در برابر دشمن» تأکید کردند؛ اینکه اختلاف‌سلیقه‌ها هرچه باشد، صف‌آرایی در مقابل خصم باید واحد باشد.undefinedدر نصیحت دوم، حمایت از رئیس‌جمهور به‌عنوان نماد جمهوری اسلامی و منتخب مردم مطرح شد؛ نشانۀ بلوغ سیاسی و حفظ اقتدار ملی.undefinedدر نصیحت سوم، به اصلاح سبک زندگی اشاره کردند: پرهیز از اسراف در آب، برق، گاز و بنزین. تصمیم فردی برای اصلاح مصرف، تنها یک رفتار شخصی نیست؛ مجاهدت است و سلوک.undefinedدر نصیحت چهارم، «اهل دعا و تضرع بودن» را یادآور شدند؛ برای باران، امنیت، عافیت و سامان امور کشور.undefinedوجه مشترک همه این نصیحت‌ها این است که هر چهار، ظاهری اخلاقی و فردی دارند اما باطن آنها عمیقاً سیاسی و تمدنی است. حتی پرهیز از اسراف، ریشه در فهم وضعیت کشور دارد؛ و حتی توصیه به دعا، بی‌توجه به مسائل و چالش‌های ملی نیست.undefinedبسیجی بودن تنها در میدان‌های سخت نیست؛ در سبک زندگی، در توجه به مصالح عمومی، در حمایت از نظام مردم‌سالار، و در پیوند قلبی با خدا نیز جلوه دارد. کسی بسیجی است که در هر لحظه به نصرت ولی و نائبش بیندیشد؛ حتی در کوچک‌ترین انتخاب‌های فردی و در خلوت معنوی خود با حق.@mahdian_mohsen

۱۷:۵۵

undefinedنگاه غیرمنفعلانه رهبر انقلاب به حقوق زن
ویژگی برجستۀ رهبر انقلاب در مسئلۀ حقوق زن این است که ایشان نگاه منفعل، تدافعی و مبتنی بر احساس ضعف را به‌طور کامل کنار می‌گذارند و رویکردی فعال، پیشرو، مطالبه‌گر و تهاجمی را در این عرصه اتخاذ می‌کنند. مروری بر سخنرانی اخیر ایشان به مناسبت ایام میلاد حضرت زهرا(س) نیز همین جهت‌گیری را آشکار می‌سازد.undefinedیکم در مواجهه با نگاه سرمایه‌داری به زن، موضع ایشان نه انفعال و خودتحقیری، بلکه پرسشگری، نقد ساختاری و کنشگری تهاجمی است. ایشان تصریح می‌کنند آنچه در نظام سرمایه‌داری با عنوان آزادی زن عرضه می‌شود، در حقیقت شکل پیچیده‌ای از استثمار مدرن است؛ از استفاده ابزاری از زن گرفته تا خشونت پنهان، تبعیض در دستمزد، تحقیر هویت مادری و فشارهای صنعت سرگرمی و مصرف‌گرایی.undefinedدوم وجه مهم دیگر در نگاه رهبر انقلاب بازتعریف جایگاه زن در خانواده است. ایشان با صراحت تأکید می‌کنند که خانه‌داری، همسرداری و فرزندپروری نباید دست‌کم گرفته شود، بلکه مأموریت‌هایی کلیدی، حساس و تمدن‌سازند. در همین چارچوب، زن را «رئیس و مدیر خانه» و «محور خانواده» معرفی می‌کنند. به‌جای آنکه برای بزرگ‌نمایی جایگاه زن به‌سراغ نقش‌های بیرونی بروند، سهم و نقش بنیادین زن در خانواده را توضیح داده و برجسته می‌سازند.undefinedسوم در برابر اتهامات و نقدهایی که نسبت به وضعیت زنان در جمهوری اسلامی مطرح می‌شود، ایشان رویکردی توضیحی و اثباتی دارند. به تصریح ایشان، در هیچ مقطعی از تاریخ ایران، زنان در عرصه‌های علمی، ورزشی، سیاسی، مدیریتی و اجتماعی چنین سطحی از پیشرفت و حضور نداشته‌اند و این پیشرفت‌ها به‌طور مستقیم مرهون انقلاب اسلامی است.undefinedچهارم در مقایسه میان زن و مرد نیز ایشان از منطق رقابت و مشابه‌سازی پرهیز می‌کنند. زن را نه موجودی که باید با مرد سنجیده شود، بلکه انسانی مستقل با ظرفیت‌ها و توانایی‌های منحصر‌به‌فرد می‌دانند؛ چنان‌که با استناد به قرآن کریم، حضرت مریم و آسیه را نه فقط الگوی زنان، بلکه الگوی تمام انسان‌ها معرفی می‌کنند.undefinedپنجم در باب احکام اسلامی و از جمله مسئلۀ حجاب نیز ایشان نگاه منفعلانه ندارند. پایبندی به احکام الهی از منظر ایشان نه محدودیت، بلکه سازوکاری هماهنگ با طبیعت زن، نیازهای حقیقی جامعه و بنیان‌های اخلاقی زندگی انسانی است.undefinedدر مجموع، این رویکرد به زن است که اعتمادبه‌نفس اجتماعی می‌آفریند و می‌تواند از دامن زن مسلمان، قهرمانانی در عرصه‌های ایثار، فداکاری و نقش‌آفرینی اجتماعی تقدیم جامعه کند.همشهری@mahdian_mohsen

۱۷:۱۸