عکس پروفایل کشکول|محسن مهدیانک

کشکول|محسن مهدیان

۵,۵۵۹عضو
عکس پروفایل کشکول|محسن مهدیانک
۵.۶هزار عضو

کشکول|محسن مهدیان

ارتباط با ادمین

۱۵ مرداد

بازارسال شده از همشهری
thumnail
undefined تحلیل فانتزی خودتحقیرهای داخلی تکمیل کننده پروژه ترور است
undefined @hamshahrinews

۱۳:۵۱

۱۷ مرداد

undefinedدست مریزاد به رئیس جمهور
undefinedیکم. بین مناظره ها یک صحنه بود که حال پزشکیان تغییر کرد و به شکل حیرت آوری عصبانی شد. آنجاکه نامزد رقیب از رفتار حزبی پزشکیان گفت. اینجا بود که رئیس جمهور منتخب از کوره در رفت و مکرر اظهار گلایه کرد. پاسخ قانع کننده ای نداشت. فقط می گفت چرا اتهام حزبی زدید؟ آن زمان به این فکر می کردم این میزان دلخوری برای چیست؟ آنچنان هم اتهام سختی نیست که این واکنش را داشته باشد. تا اینکه کار به اسم دولت رسید. undefinedدوم. پزشکیان نام دولتش را وفاق گذاشت. معاون اول را هم فردی انتخاب کرد که علیرغم انتساب حزبی به یک جریان خاص اما در بین مخالفین و منتقدینش به انصاف شهره است. اما هنوز از ترکیب کابینه خبری نیست. هرچه هست گمانه زنی است. درباره برخی انتصابات رئیس جمهور البته انتقادهایی شکل گرفته که طبیعی است. عمدتا بخاطر سن وسال منصوبین است تا گرایش های حزبی. تا اینجا آنچه گذشت.undefinedاما سوم. پزشکیان در نشست با خبرنگاران گفت در جلسه تنفیذ و تحلیف برای من نوشته بودند که وضع موجود کشور را نقد کنم. اما صلاح ندانستم مقابل خارجی ها چنین کنم و ادامه داد که باید از پیشرفت ها گفت. دیگر اینکه تصریح کرد "امروز باید ترویج دهنده وحدت، انسجام و یک‌دلی باشیم. اگر قرار باشد دولت‌های پیشین را نقد کنیم جز نفاق چیز دیگری برداشت نخواهیم کرد." روح شهید رئیسی شاد. آن عزیز هم همین خط را برخلاف روسای جمهور گذشته رفت. undefinedاین اقدام پزشکیان قابل تقدیر است. مقاومت مقابل کسانی که دنبال فرصت اند با نام رئیس جمهور حاشیه بسازند و بهانه دست غیر دهند حتما امتیاز محسوب میشود. رئیس جمهور منتخب نشان داد شروع وفاق آمیزی داشته است. به تعبیر رهبری انقلاب پزشکیان "صادق" است و انشالله این صداقت می تواند دولت را عاقبت به خیر کند.همشهری@mahdian_mohsen

۱۸:۱۵

۱۸ مرداد

thumnail

۱۴:۲۱

۲۲ مرداد

undefinedآقای رئیس جمهور؛ همین راه...
لیست پیشنهادی وزرای دولت برای عبور از سد رای اعتماد بهارستان منتشر شد و بلافاصله موجی از انتقادات از سوی جریانی تندروی سیاسی شکل گرفت. واقعیت اینست که لیست اقای رئیس جمهور خیلی ها را غافلگیر کرد. در نهایت آقای ظریف استعفا داد و علت استعفا را کسری در اثرگذاری بر روند تصمیمات دولت دانست. همین نیز بهانه جدیدی بود تا عده ای به ظاهر طرفدار رئیس جمهور دوگانه عارف-ظریف را راه اندازی کنند و به این دوگانه بدمند. این متن به مناقشات رسانه ای و سیاسی درباره لیست پیشنهادی کابینه کار ندارد. بالاخره عده ای موافق و عده ای مخالفند. اما غرض فرصت مناسبی است برای گفتن برخی نکات مهم و راهبردی که زمینه طرحش این روزها ایجاد شده است. undefinedیکم. کسانی که به دوگانه عارف-ظریف می دمند عملا تندروی و افراط را پشت نقاب این دوگانه پنهان کردند. اتفاقا از ظریف هم نماد ساختند. ظریف هم با همه نقدهایی که ممکن است به او و عملکرد و جهت گیری بینشی اش وارد باشد عامل و زمینه تندروی و افراط این جریان نخواهد شد. اما این جریان از سر ناچاری از ظریف نماد افراط ساختند. undefinedدوم. راه اندازی دوگانه عارف-ظریف با توجه به استعفای ظریف و تخریب بی امان عارف، نشان می دهد که عده ای عبور زودهنگام از این دولت را کلید زدند. این اتفاق قابل پیش بینی بود اما نه به این سرعت. undefinedسوم. لیست پیشنهادی کابیه صدای کسانی را درآورده است که از این دولت برای کاسبی سیاسی جیب دوخته بودند. همراه با این جریان امثال اینترنشنال و بی بی سی هم صدای شان درآمده است. خلاصه اینکه آقای پزشکیان که به درستی شعار وفاق را مطرح کرده است با سرو صداهایی که بلند شده نشان می دهد مسیر درستی را انتخاب کرده است. مسیری که خلاف تندروی و افراط است و می تواند منشا اثر برای وفاق ملی باشد. امروز به لیست آقای رئیس جمهور می توان از حیث کارآمدی انتقاد وارد کرد و احتمالا مجلس شورای اسلامی از همین حیث ارزیابی و تصمیم می گیرد اما نکته مهم اینست که این لیست مناقشه برانگیز و جنجال برانگیز نیست. همه کسانی که معرفی شدند فارغ از توانمندی و کارآمدی میتوانند منشا کار و تلاش بی حاشیه باشند. نسبتا از همه جریان ها نیز در کابینه پیشنهادی حضور دارند.اگر آقای رئیس جمهور همین خط را ادامه دهد می تواند بارهای بزرگی از روی دوش کشور و مردم بردارد. نباید فراموش کرد که رای قابل توجهی از رئیس جمهور منتخب از سوی کسانی است که پیشتر به نامزد جریان مقابل رای داده بودند. خلاصه وامداری رئیس جمهور به یک جریان خاص نیز خطاست و غیرواقعی. آقای رئیس جمهور حتما می داند و خوب است بداند تا زمانی که به شعارهای خود مثل وفاق و پایبندی به اسنادبالادستی انقلاب پایبند است، رقبایش که دل در گروی خدمت برای مردم و انقلاب دارند، به او وفادارتر خواهند بود تا برخی از همراهان ظاهری.undefinedهمشهری@mahdian_mohsen

۱۸:۱۴

۲۳ مرداد

undefinedنسل جدید گروه فشار و پدیده پروژه بگیرها
undefinedبا یک پدیدده نوظهور مواجهیم که نظام تصمیم گیری در کشور را مختل کرده است؛ با نسل جدیدی از گروه های فشار که برخلاف گذشته در فضای مجازی مستقر است. این پدیده نوظهور طی سالهای اخیر به شکل عجیب و پیشبینی نشده ای روی تصمیمات مسوولین تاثیر داشته است
undefinedاما ویژگی این گروه های فشار چیست؟ پیش از اینکه ویژگی این گروه ها را تحلیل کنیم باید به یک خطای عمیق شناختی در میان مسوولین اشاره کنیم که باعث رونق این جریان شده است. این خطای عمیق شناختی، اجمالا همان خطای هاله ای یا نقطه مقابل آن خطای اثر شاخ شناخته می شود. خطائی که باعث میشود مسوول محترم یک جزء را به کل نسبت دهد. خطائی که باعث میشود یک مسوول صدای بلند را صدای عمومی مردم بداند و عربده کشی اقلیتی را از نجوای آرام توده و اکثریت تشخیص ندهد. این خطا در بدنه حاکمیتی باعث شده است نظام تصمیم گیری کند و مختل و دچار لکنت در اقدام شود. از همه مهمتر در نقطه مقابل آن همین خطا در زیستگاه پنهان و خاکستری فضای مجازی باعث شده است پدیده شومی بنام پروژه بگیرها شکل بگیرد که کارشان شبیه حلقه جاهلان قدیم گودهای تهران، فحش و ناسزا دادن و هتاکی برای جیب کندن است. undefinedاما این جریان چه شاخص هایی دارد؟ undefinedاولا اغلب جاهل اند. پدیده احمق های بدردبخور برآمده از این گروه است. کسانی که نادانسته نقش مبلغ را بازی می کنند. حالا یا اجیر می شوند یا بی مزد و مواجب کار می کنند اما اغلب از اهداف لایه های بالاتر بی اطلاع اند. undefinedدوم اینکه صبح ها به یک راه اند و شب ها مسیر دیگر. هیچ مبنای مشخصی ندارند. این افراد بسیار چند رنگ اند هرچند تلاش می کنند مذبذب بودنشان را با ژست حریت پنهان کنند. undefinedسوم اینکه ابدا استدلال و منطق ندارند. فقط هیجان و تحریک احساسات. هنر این افراد در اینست که حس برانگیختگی در مخاطب ایجاد کنند. به همین دلیل مسابقه بی امانی در تولید طنزهای توهین آمیز یا انتشار اطلاعات غلط و در نهایت هتک حرمت ها دارند.undefinedچهارم اینکه شبکه ای عمل می کنند. این افراد برای اینکه صدای شان به جایی برسد به هر طریق شده عده ای را با خود همراه می کنند. اگر انسان رسانه هم نشد سراغ ربات ها می روند. undefinedپنجم اینکه سر ندارند. این جریان کاملا بدون رهبر است و رهبرش کسی است که بیشتر پول دهد. در این پدیده کارفرماست که ایدئولوگ است. undefinedششم این پدیده به بخش هایی از حاکمیت متصل است و از همان نقطه تامین می شود. اتصال حاکمیتی این جریان ضروری است تا بجز قدرت مردمی، قدرت سیاسی نیز پیدا کند. درز اطلاعات درست و غلط عمدتا ناشی از همین پیوند بیمارگونه است. بخشی از جریان بی اخلاق افشاگری و عدالتخواهی های سرطانی ناشی از همین بیماری است. undefinedهفتم زیرآستانه اقدامات ضد امنیتی و قضائی عمل می کند تا قهریه را حساس نکند. معمولا قهریه با تاخیر بسیار زیاد با این گروه ها برخورد می کند چون دستش خالی است و بهانه ندارد و دیر حساس می شود. undefinedهشتم کارویژه اصلی این جریان حذف خواص است. چون تخریب 360 درجه دارند هیچ کس از گزند این جریان در امان نیست و بالاخره یک روز تخریب می شوند. خروجی این جریان، جامعه ای توده ای و غیرنخبگانی است که هیچ اعتباری برای اعتماد هیچ کس باقی نمی گذارد. undefinedنهم تولید محتوای این جریان عمدتا حول منفی بافی و ناامیدسازی و ترس و نفرت پراکنی است. یک دلیل روشن هم بیشتر وجود ندارد چون محتوایی با احساس منفی بیشتر نظام توجهات مخاطب را درگیر می کند و دست به دست می شود. لذا این جریان سهم بالایی در ناامیدی جامعه دارد. undefinedدهم اتصال این جریان به سلبریتی ها و اینفلوئنسرها و شاخ های مجازی چشمگیر است. مهم نیست این افراد چه کسانی هستند. فقط باید پرفالور باشند تا زنجیره تبلیغی و توزیعی این جریان را تکمیل کند. به همین دلیل در این چرخه از حساب های ضدانقلاب تا سرگرمی و طنز مستقرند. undefinedخلاصه اینکه امروز زیست گاه گروه های فشار جدید، در بخش خاکستری شبکه های اجتماعی است که با انتشار انبوه روایت های جعلی و غلط و ناقص، دامن ادراکی همه مردم را گرفته است اما یک بخش مهم دیگر که از آن غفلت شده است معیوب سازی نظام شناختی و تصمیم گیری حاکمیت است. undefinedاین پدیده هر روز یک جاست. هرجا کارفرما باشد یا احتمال دهد کارفرما به زودی حاضر می شود. از انتخابات تا چینش کابینه تا تصمیمات بزرگ حاکمیتی تا اقدامات خرد و سطح پائین مثل یک اصلاح شهری.چه باید کرد؟ گام اول اینست که سیستم حکمرانی نسبت به این پدیده و گروه های فشار جدید آشنا و مصونیت پیدا کند. ساده ترین و البته اولین راه حل اینست که مسوولین ما با چشم باز وارد دنیای واقعی مجازی شود. با ارتقای هوش هیجانی و عاطفی و ادراکی. حرف بسیار است. بماند بعد.undefinedهمشهری@mahdian_mohsen

۲۰:۳۴

۲۴ مرداد

undefinedآتش سطل آشغال ها و غضب الهی
undefinedیکم. خاطرتان هست روزهای اولیه اغتشاشات 1401 برخی چه حسی داشتند؟ هرکس در خانه نشسته و غرق اینستاگرام بود، از آتش سطل آشغال ها احساس می کرد نظام سقوط کرده است و اگر برای خرید نان و ماست بیرون نمی آمد باور نمی کرد خبری نیست و هرچه هست دود است. اما هدف از آتش کشیدن سطل آشغال چه بود؟ آتش، چشم ها را می گیرد. در میدان مردم را نداشتند و لازم بود با آتش و دود چشم ها را پر کنند. undefinedدوم. خاطرتان هست روزهای آخر اغتشاشات 1401 چه اتفاقی افتاد؟ وقتی همه چیز رو به پایان و آرامش بود؛ سلاخی شهید عجمیان برای این روزهاست. با آن جزئیات دردناک. اما هدف از آن جنایت چه بود؟ القای ادامه جنگ افروزی.... به همین دلیل به یک خبر جنایتکارانه نیاز داشتند تا پر سرو صدا باشد. خون، چشم ها را پر می کند.undefinedسوم. چرا اسماعیل هنیه را باید بزنند؟ یک شخصیت دیپلماتیک آنهم در میدان غیر جنگی؟ اساسا چرا باید اینهمه کودک و زن و مردم بی گناه را در غزه زیر آتش بکشند؟ مگر کشتار بچه ها نشانه قدرت نظامی است؟ هدف یک چیز است: جنگ میدان در خدمت جنگ اذهان. هدف پرکردن چشم هاست. چشم هایی که باید آتش و خشونت را ببیند تا ذهن منکوب و میخکوب و تخته بند شود. می خواستند یک انگاره را در ذهن ها جا بیاندازند. اینکه ما قدرت داریم و همه جا هستیم. هرچند عده ای در داخل نیز جاهلانه و از سر خودتحقیری همین پروژه را تکمیل کردند اما واقعیت این بود که عملیات تروریستی و جنایتکارانه در همه جای دنیا مذبوحانه و حقیرانه است و البته خیلی به پیچیدگی های عملیات نظامی نیاز ندارد. اما کارکردی فراتر از میدان دارد که اثرش بر اذهان است. undefinedچه تغییری در میدان نبرد افتاده است؟ماجرا نسبت به گذشته متفاوت است. پیشتر ذهن ها در خدمت میدان بود. امروزه میدان در خدمت ذهن ها. دشمن به این سطح از هوشیاری رسیده است که قبض میدان در گروی بسط و تسلط بر اذهان است. پس آتش میدان برای خاکستر نشاندن بر اذهان است. آتش سطل آشغال ها را اینجا تحلیل کنید. همین دودها برای عده ای زوال عقلی می آورد. undefinedاصل حرف چیست؟امروز برخلاف گذشته در این جنگ تمام عیار هیبریدی و ترکیبی، میدان در خدمت اذهان قرار گرفته است. جنگ در میدان ساخته می شود تا نبرد در ذهن ها را شکل دهد. ذهن چیست؟ فقط مغز نیست. ذهن روح و روان و هویت و جان انسان هاست. یعنی قوه اراده انسانی. یعنی نظام شناختی و تصمیمی گیری و در نهایت رفتار آدم ها. undefinedامروز دشمن، میدان را به خدمت گرفته است تا پروژه جنگ روانی و جنگ شناختی اش کامل شود. مهمترین ابزار جنگی در میدان نیز ایجاد ترس است. ترس ساختار ذهن را عوض می کند و سلول های مغزی را از بین می برد و موجب استیصال و زوال عقل می شود. دشمن در اغتشاشات 1401 همه ابزارها را بکار بست تا این تلقی را جا بیاندازد که آشوب، قدرت مسلط در خیابان هاست. اما کدام خیابان؟ کدام میدان؟ مردم که بی اعتنا بودند و تماشاگر؛ پس سطل آشغال آتش می زد تا به میدان ذهن ها راه یابد. سطل آشغال را نماد گرفتیم. واگرنه خون ریختن از شهدای مظلوم امنیت نیز کارکردش همین بود. ترس و خشونت ذهنی باید جای غیبت میدانی مردم را پر می کرد. حالا این اراذل و اوباش وقتی ابعاد جهانی می گیرند می شوند رژیم صهیونیستی. زدن زن و بچه در غزه حکمش همین است. شکست حماس میسر نشد و از سویی هر روز رژیم در عالم تحقیر شده است و از سرناچاری باید چشم ها را پر می کرد تا در سایه جنایت و خون، وحشت ایجاد کند. برخی هم باور می کنند.undefinedاما راه حل چیست؟ راه اول چشم باز و رصد کردن دشمن است. دقیق ببینیم .عمیق ببینیم. شکست های دشمن را ببینیم. اما این کافی نیست. راه تکمیلی دیدن قله هاست. تماشای قله های مقاومت، کمک می کند دل ها قرص و محکم شود. جلوه راستین این قله های شجاعت و صلابت نیز شهدا هستند. تماشای چهره شهدا و خواندن وصیت نامه ها و سبک زندگی مجاهدانه آنها و تکریم و سردست گرفتن آنها، میانبر شناختی است. هم آرامش می دهد و هم انسان را آمده قیام می کند.undefinedو آنچه رهبرانقلاب گفت.... رهبرانقلاب در دیدار با مسوولین کنگره شهدا به این تذکر مهم توجه دادند. هم مردم را و هم مسوولین را. هم حوزه نظامی را و هم حوزه فرهنگی و سیاسی را. خلاصه کلام شان این بود: نکند در جنگ روانی دشمن بترسیم و از سر ترس دچار عقب نشینی غیرتاکتیکی شویم که آنروز، روز غصب الهی است......و حالا باید از این تذکر بترسیم. ترس حقیقی و از سر عقل اینست. ترس از غضب الهی.همشهری@mahdian_mohsen

۱۷:۳۹

۲۷ مرداد

thumnail
واکنش فوری رهبرانقلاب بعد از تپق های رییس جمهور در مراسم تنفیذ را خاطرتان هست؟ درس اخلاق و معرفت بود. استهزا کننده انقلابی نیست. نقد و اشکال جای دیگریست. همان جا بایستیم.@mahdian_mohsen

۱۲:۲۲

undefinedچند خبر خوب از جلسه رای اعتماد
جلسه اول رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت برگزار شد و چند نکته قابل اعتنا و البته خرسندساز داشت که برخلاف پیش بینی بدخواهان دولت-مجلس رقم خورد و می تواند شروع مناسبی برای تعامل قوا باشد. مرور می کنیم. undefinedیکم. رفتار اخلاقیبرخلاف فضای مجازی که متاسفانه برخی ادبیات رئیس جمهور محترم را به تمسخر گرفتند، مجلس در نهایت ادب و اخلاق با این مساله برخورد کرد. سهو لسان امری طبیعی است و برای هرکسی ممکن است اتفاق بیافتد. طبیعی است که اگر نقدی هم به عملکرد دولت و یا مجلس باشد در این نقاط نیست. رعایت نظم جلسه و عنایت به سخنان رئیس جمهور نیز از نکات برجسته جلسه عصر بود که برخی بی نظمی های جلسه صبح را هم جبران کرد. undefinedدوم. برخورد غیرجناحینوع واکنش مجلس به نامزدهای پیشنهادی دولت فارغ از هرگونه جهت گیری سیاسی و جناحی بود و این در تمام نطق ها چه موافق و چه مخالف مشهود بود. اگر نماینده ای نیز خارج از این منطق عمل می کرد با واکنش دیگه نماینده ها مواجه می شد. undefinedسوم. نقدهای غیرحیثیتینقدهای مخالفان به کابینه صرفا از منظر شاخص هایی بود که پیشتر خود دولت محترم بدان اشاره کرده بود مثل تناسب فرد با برنامه یا ترکیب سازنده نامزدها و غیره. نقد مخالفان اغلب از همین منظر و البته از جهت کارآمدی بود و اینطور وانمود نشد که بین مجلس و دولت تقابل راهبردی یا جبهه بندی ایدئولوژیک وجود دارد. undefinedچهارم. حمایت از کلیات ویژگی دیگر جلسه رای اعتماد مجلس این بود که کلیات کابینه پیشنهادی مورد احترام و اعتنا بود. حتی برخی از مخالف ترین های سیاسی دولت نیز به عنوان موافق کابینه ثبت نام کرده بودند. این ویژگی نیز نشانه خوبی برای همدلی مجلس با دولت است. برخی نماینده ها نیز از اینکه تندروهای سیاسی در فهرست کابینه قرار نگرفتند از رئیس جمهور بابت کابینه وفاق تشکر کردند. undefinedپنجم. برخورد صادقانهرئیس جمهور خیلی صادقانه با نماینده ها سخن گفت؛ بدون طعنه و یا خدای نکرده از موضع بالا و متکبرانه. پزشکیان تاکید کرد وزرای پیشنهادی را دوست و همراه خود بدنید و آنکه ایراد بیشتری دارد را بیشتر کمک کنید تا نقص های خود را برطرف سازد.همشهری@mahdian_mohsen

۱۹:۰۳

۲۸ مرداد

thumnail
دلم برای جمهوری اسلامی سوخت. آقای ظفرقندی باید محاکمه شود نه معرفی برای وزارت.کسی که به کشورش چنین تهمت غیراخلاقی می زند و این میزان خسارت مالی و جانی میسازد، می تواند حافظ جان مردم باشد؟@mahdian_mohsen

۱۶:۲۸

۲۹ مرداد

thumnail

۸:۰۸

۳۱ مرداد

thumnail

۱۳:۱۱

thumnail

۱۹:۱۰

۱ شهریور

undefinedتحلیل های تک خطی از ماجرای مجلس
به این فهم ما گرفتار تحلیل های تک خطی و توئیتری هستیم. الزام اختصار کارکتری، باعث شده است فکر و قضاوت مان هم تک خطی باشد. کلا دچار یک عادت تحلیلی شدیم؛ بسیط انگاری حوادث. تحلیل تک خطی یک ویژگی اصلی دارد و ان اینکه باید بسیار ساده شود تا قابل جمع بندی باشد. برای همین در اکثر اوقات در تحلیل های توئیتری یک نتیجه بیشتر وجود ندارد. ماجرای یا سیاه است یا سفید. ادم های یا خائن می شوند یا خادم. طبیعی است که سرریز این تحلیل ها به دیگر رسانه های اجتماعی نیز همین سوگیری نادرست را ایجاد می کند. undefinedاما ابعادی که در تحلیل تک خطی نیست چیست؟ undefinedمعتقدم اقای پزشکیان اشتباه کرد از رهبرانقلاب اسم آورد. دلائلش روشن است و عبور کنیم. به نظرم یک یا دو وزیر پیشنهادی باید به دلیل نسبت با اغتشاش و فتنه حذف می شدند. این نیز احتمالا روشن است. undefinedحالا این حرف ها چه تفاوتی با خطای تحلیل تک خطی دارد؟ ثمره نهایی خطای تحلیل های تک خطی اینست که افراد احساس شکست می کنند. احساس ناامیدی از آینده. احساس اینکه همه یا اکثرا خائنند. احساس اینکه تا همه را تکفیر نکنند دلشان خنک نمی شود. اما تحلیل چند وجهی ثمره اش اینست که اشکال را می بیند اما جامع تحلیل می کند و دچار مطلق انگاری نمی شود. ویژگی تحلیل جامع اینست که در نسبت با واقعیت شکل می گیرد. undefinedاما آنچه باید روشن شود چیست؟ حالا که ماجرا روشن شد بیائید کمی فکر کنیم. چرا؟ دقیقا چرا رهبرانقلاب با این لیست همراهی کردند؟ چه تفاوتی بین ما و رهبری وجود دارد که ایشان اجمالا تائید می کنند و ما برنمی تابیم و به خسارت محض میرسیم؟ دقت کنیم بالاخره رهبرانقلاب اجمالا این افراد را برای تصدی وزارت خانه ها تائید کردند. ممکن است بگوئیم از بین نامزدهای که پزشکیان آورده است رهبری تائید کردند. درست است. مجلس هم با همین استدلال حق داشت رد کند و بگوید دولت گزینه بهتری بیاورد. اما باز دقیق شویم. رهبری انقلاب همین گزینه را می توانستند رد کنند. اما نکردند. اگر انقدر مثل ما ماجرا را حیثیتی می دیدند باید رد می کردند. فرق تحلیل ما و ایشان چیست؟ به نظرم ریشه همه بحث ها اینجاست. undefinedبجز علت ها به حکمت ها هم فکر کنیم. چه بسا لازم بود خبر درز کند تا یک واقعیت را پیش روی ما قرار دهد. فرق تحلیل ما و رهبری انقلاب. چه بسا حکمتش اینجاست. undefinedاین تفاوت ها کجاست؟ دقیق تر شویم. undefinedیکم. رهبرانقلاب پذیرفتند که مردم به یک جهت گیری سیاسی منسوب به غیرانقلابی رای دادند. احتمالا خیلی از ما ها هنوز در فضای انتخاباتیم و دوست داریم کابینه دلخواه ببندیم. پس گام اول پذیرفتن واقعیت است. حالا رهبرانقلاب با همین واقعیت می خواهند کشور را جلو ببرند. با خودمان مرور کنیم. ببینیم ما نیز در دل همین نیت داریم؟ چه بسا اگر نیت مان این بود همچنان در دعوای جلیلی ها و قالیبافی ها نمی ماندیم. undefinedدوم. رهبرانقلاب از دولت ها حمایت می کنند. حمایت حداکثری رهبری انقلاب دلیل روشن دارد آنهم صلاح مردم و کشور و انقلاب است. این دولت موفق شود موفقیت همه است. پس حمایت نیز شد یک اصل. در شعار نمانیم. اگر حمایت را پذیرفتیم لوازمی بر آن حاکم است. یعنی باید کمک کرد آنچه رئیس جمهور فکر می کند درست است، همان پیش رود تا بعدا نگویند نشد و نگذاشتید. نقد و اصلاح نیز در مسیر اجرا. undefinedسوم اینکه رهبرانقلاب آدم ها را صفر و یک نمی بینند. آدم ها به دو دسته خائن و خادم تقسیم نمی شوند. نگاه حذفی ندارند. شاخص ارزیابی تعیین می کنند اما می دانند که آدم ها را نمی توان از آسمان آورد. همین ها هستیم که هستیم. آدم ها نقطه قوت دارند و ضعف . باید جمع زد. شرایط آدم ها را می بینند. همه نمی توانند بصیرت انقلابی داشته باشند. یکی ممکن است یک جا اشتباه کندو بعدا پیشمان شود. راه بازگشت برای آدم ها می بینند. برای همین است با امثال لاریجانی و انصاری و احمدی نژاد و غیره هم کار می کند و حذف شان نمی کند. اساسا هنر رهبری انقلاب اینست که با همین افراد انقلاب را سمت قله برده است. undefinedچهارم. رهبرانقلاب پیچیدگی اجرا را می بیند. آرمان خواهی را بدون واقع نگری توهم می داند. می داند که اصل اول حرکت کشور است. توقف کشور به دلائل طبیعی طی پنج ماه اول سال خسارت بالایی به کشور زده است. باید کشور حرکت کند. باید وزرا تعیین شوند تا چرخ کشور بچرخد. اصلاح باید در حرکت صورت گیرد. کشورتاب و تحمل توقف بیش از این ندارد. undefinedخلاصه اینکه جامع ببینیم. تحلیل مان را به افق تحلیلی رهبری انقلاب نزدیک کنیم. امیدوار باشیم و صبوری کنیم. وظیفه و تکلیف ما این روزها چشم به چشم رهبری است که چه چیز را هدف گرفتند؛ هدف اصلی نیز فقط کمک به دولت است تا کارهای انقلاب و مردم پیش رود.@mahdian_mohsen

۷:۴۰

۴ شهریور

thumnail

۱۲:۵۵

undefinedتوجه دادن به "معنا" در کلام اربعینی رهبرانقلاب
undefinedدر سخنان امروز رهبر انقلاب  تعبیری است که به این فهم نقطه کانونی سخنان ایشان در جمع عزاداران اربعین است : "معنا".... ضرورت  معنا بخشیدن به زندگی... . undefinedاما رهبرانقلاب این تعبیر را به چه بهانه ای بکار بردند؟ ابتدا به مفهوم "معنا" بپردازیم و مجدد برگردیم.معنا چیست؟ "معنا" عبور از ظاهر است اما فراتر از "معنی". معنی با معنا متفاوت است. معنی ترجمه یک لفظ یا جمله است. اما معنا توجه کردن به لفظ در نسبت با موضوعات دیگر است. معنا نگاه به لفظ در مجموعه وسیعتری از موضوعات است. معنا دادن به امور مثل روح بخشیدن بدانهاست نه صرفا ترجمه آنها.undefinedیک نمونه آشکار آن همین راه پیمایی اربعین است."معنی لفظی" راه پیمایی، ابزار رسیدن است. "معنی معنوی" راه پیمایی اجر و ثواب بردن از قدم برداشتن در راه کربلای معلی است. اما ما از راه پیمایی اربعین همین می فهمیم؟ صرفا برای ثواب طی طریق می کنیم؟ خیر. ما از راه پیمایی اربعین، مانور شیعی و بلکه نهضت ازادی خواهان جهان می فهمیم. حماسه ای چشم پرکن که ناچارا و از سر انفعال رسانه های مستکبر دنیا آنرا سانسور می کنند. این پیام حماسی، معناست.undefinedازین دست مثال ها زیاد است. چایی دادن در مجلس امام حسین و چایی دادن در مهمانی شخصی "هم معنی" است اما در "معنا" متفاوت. تفاوت ایندو در "روح حاکم" بر چای هیات است. این همان معنایی است که در نسبت امر قدسی مهمتری از معنی اش  پیشی می گیرد. undefinedبرگردیم به سخنان رهبر انقلاب.سخنان کوتاه رهبرانقلاب چند تحذیر داشت که بسیار برای این روزهای ما کارگشاست.هم از جهت معنی و هم معنا.... بااین توضیح عبارت های رهبرانقلاب در جلسه اربعین را مرور کنیم.undefinedیکم. مبارزه جبهه حسینی و جبهه جور و باطل هم پیش از امام حسین بود و هم  هست و هم ادامه دارد.undefinedدوم. حرب لمن حاربکم همیشه به معنی اسلحه دست گرفتن نیست. به معنی درست فکر کردن و درست سخن گفتن و درست شناسایی کردن و درست به هدف زدن است.undefinedسوم. جنگ اشکال مختلف دارد. یک دوره شمشیر و یک دوره اینترنت و هوش مصنوعی...سپس توضیح می دهند که اگر اینطور فکر کردیم زندگی معنا پیدا می کند.اما این تعابیر می تواند "معنی" عبارت هم باشد. "معنا" از کجا می آید؟ آنجایی که در خطاب به جوانان متدین و امام حسینی می گویند. اینکه فرمودند جوانان قدر بدانید. میدان وسیعی در اختیار شماست. اقدامات ما یک وقت در محیط دانشگاه و محیط اجتماعی است. یک وقت در راه کربلا و فلسطین.فرمودند این مسیری است که انقلاب برای ما بازکردند و اگر استفاده نکنیم دچار خسران شدیم.undefinedمعنا اینجاست...انقلاب به همه ابعاد زندگی شخصی و اجتماعی ما معنا و آنرا ارتقا داده است. امروز ثواب فردی یک راه پیمایی رنگ مانور حماسی شیعه می گیرد.اگر اینطور به مسائل نگاه کنیم در ظاهر امور نمی مانیم. بلکه این معنی و معنای امورست که تکلیف انقلابی مارا تعیین می کند و نه ظاهر آن. بااین مقدمه نقش تاریخی مان را نیز در هر میدانی دقیقتر می فهمیم.undefinedلب کلام... همچنان جنگ است. جنگ میان حسینیان و یزیدیان. هدف نیز نصرت امام زمان علیه السلام و یاران وفادارشان  است. تنها میدان مبارزه تغییر کرده است و البته ابزار جنگ تنها سلاح نظامی نیست.و نقش تاریخی من و شما نیز در همین معناست. اگر زندگی دنیایی را با این رنگ معنا بخشیدیم، هر قدم و نفس مان حماسه است و مجاهدت.همشهری@mahdian_mohsen

۱۶:۴۵

۶ شهریور

کشکول|محسن مهدیان
undefinedتحلیل های تک خطی از ماجرای مجلس به این فهم ما گرفتار تحلیل های تک خطی و توئیتری هستیم. الزام اختصار کارکتری، باعث شده است فکر و قضاوت مان هم تک خطی باشد. کلا دچار یک عادت تحلیلی شدیم؛ بسیط انگاری حوادث. تحلیل تک خطی یک ویژگی اصلی دارد و ان اینکه باید بسیار ساده شود تا قابل جمع بندی باشد. برای همین در اکثر اوقات در تحلیل های توئیتری یک نتیجه بیشتر وجود ندارد. ماجرای یا سیاه است یا سفید. ادم های یا خائن می شوند یا خادم. طبیعی است که سرریز این تحلیل ها به دیگر رسانه های اجتماعی نیز همین سوگیری نادرست را ایجاد می کند. undefinedاما ابعادی که در تحلیل تک خطی نیست چیست؟ undefinedمعتقدم اقای پزشکیان اشتباه کرد از رهبرانقلاب اسم آورد. دلائلش روشن است و عبور کنیم. به نظرم یک یا دو وزیر پیشنهادی باید به دلیل نسبت با اغتشاش و فتنه حذف می شدند. این نیز احتمالا روشن است. undefinedحالا این حرف ها چه تفاوتی با خطای تحلیل تک خطی دارد؟ ثمره نهایی خطای تحلیل های تک خطی اینست که افراد احساس شکست می کنند. احساس ناامیدی از آینده. احساس اینکه همه یا اکثرا خائنند. احساس اینکه تا همه را تکفیر نکنند دلشان خنک نمی شود. اما تحلیل چند وجهی ثمره اش اینست که اشکال را می بیند اما جامع تحلیل می کند و دچار مطلق انگاری نمی شود. ویژگی تحلیل جامع اینست که در نسبت با واقعیت شکل می گیرد. undefinedاما آنچه باید روشن شود چیست؟ حالا که ماجرا روشن شد بیائید کمی فکر کنیم. چرا؟ دقیقا چرا رهبرانقلاب با این لیست همراهی کردند؟ چه تفاوتی بین ما و رهبری وجود دارد که ایشان اجمالا تائید می کنند و ما برنمی تابیم و به خسارت محض میرسیم؟ دقت کنیم بالاخره رهبرانقلاب اجمالا این افراد را برای تصدی وزارت خانه ها تائید کردند. ممکن است بگوئیم از بین نامزدهای که پزشکیان آورده است رهبری تائید کردند. درست است. مجلس هم با همین استدلال حق داشت رد کند و بگوید دولت گزینه بهتری بیاورد. اما باز دقیق شویم. رهبری انقلاب همین گزینه را می توانستند رد کنند. اما نکردند. اگر انقدر مثل ما ماجرا را حیثیتی می دیدند باید رد می کردند. فرق تحلیل ما و ایشان چیست؟ به نظرم ریشه همه بحث ها اینجاست. undefinedبجز علت ها به حکمت ها هم فکر کنیم. چه بسا لازم بود خبر درز کند تا یک واقعیت را پیش روی ما قرار دهد. فرق تحلیل ما و رهبری انقلاب. چه بسا حکمتش اینجاست. undefinedاین تفاوت ها کجاست؟ دقیق تر شویم. undefinedیکم. رهبرانقلاب پذیرفتند که مردم به یک جهت گیری سیاسی منسوب به غیرانقلابی رای دادند. احتمالا خیلی از ما ها هنوز در فضای انتخاباتیم و دوست داریم کابینه دلخواه ببندیم. پس گام اول پذیرفتن واقعیت است. حالا رهبرانقلاب با همین واقعیت می خواهند کشور را جلو ببرند. با خودمان مرور کنیم. ببینیم ما نیز در دل همین نیت داریم؟ چه بسا اگر نیت مان این بود همچنان در دعوای جلیلی ها و قالیبافی ها نمی ماندیم. undefinedدوم. رهبرانقلاب از دولت ها حمایت می کنند. حمایت حداکثری رهبری انقلاب دلیل روشن دارد آنهم صلاح مردم و کشور و انقلاب است. این دولت موفق شود موفقیت همه است. پس حمایت نیز شد یک اصل. در شعار نمانیم. اگر حمایت را پذیرفتیم لوازمی بر آن حاکم است. یعنی باید کمک کرد آنچه رئیس جمهور فکر می کند درست است، همان پیش رود تا بعدا نگویند نشد و نگذاشتید. نقد و اصلاح نیز در مسیر اجرا. undefinedسوم اینکه رهبرانقلاب آدم ها را صفر و یک نمی بینند. آدم ها به دو دسته خائن و خادم تقسیم نمی شوند. نگاه حذفی ندارند. شاخص ارزیابی تعیین می کنند اما می دانند که آدم ها را نمی توان از آسمان آورد. همین ها هستیم که هستیم. آدم ها نقطه قوت دارند و ضعف . باید جمع زد. شرایط آدم ها را می بینند. همه نمی توانند بصیرت انقلابی داشته باشند. یکی ممکن است یک جا اشتباه کندو بعدا پیشمان شود. راه بازگشت برای آدم ها می بینند. برای همین است با امثال لاریجانی و انصاری و احمدی نژاد و غیره هم کار می کند و حذف شان نمی کند. اساسا هنر رهبری انقلاب اینست که با همین افراد انقلاب را سمت قله برده است. undefinedچهارم. رهبرانقلاب پیچیدگی اجرا را می بیند. آرمان خواهی را بدون واقع نگری توهم می داند. می داند که اصل اول حرکت کشور است. توقف کشور به دلائل طبیعی طی پنج ماه اول سال خسارت بالایی به کشور زده است. باید کشور حرکت کند. باید وزرا تعیین شوند تا چرخ کشور بچرخد. اصلاح باید در حرکت صورت گیرد. کشورتاب و تحمل توقف بیش از این ندارد. undefinedخلاصه اینکه جامع ببینیم. تحلیل مان را به افق تحلیلی رهبری انقلاب نزدیک کنیم. امیدوار باشیم و صبوری کنیم. وظیفه و تکلیف ما این روزها چشم به چشم رهبری است که چه چیز را هدف گرفتند؛ هدف اصلی نیز فقط کمک به دولت است تا کارهای انقلاب و مردم پیش رود. @mahdian_mohsen
thumnail

۱۱:۳۸

۹ شهریور

undefined«گناهکاران بی گناه»
undefinedآیا حکم دو خطاکار در فتنه 88 در مقایسه با اغتشاش 1401 یکی است؟undefinedپیشنهاد می کنم تا پایان متن همراه باشید. مهمترین تفاوت فتنه 88 با اغتشاش 1401 در همین عنوان فتنه است. سال 88 به معنای واقعی کلمه فتنه بود. فتنه یعنی امتزاج حق و باطل. یعنی شرایط چنان غبارآلود بود که حق از باطل قابل تشخیص نبود. آنچه رهبرانقلاب در آن سالها به عنوان "این عمار" می فرمود به واسطه همین غبارسیاسی بود. نقش جناب عمار در جنگ صفین همین بود که شبهه را برای صحابه رفع کند تا حق از باطل نمایان شود. در آن سال دو دسته افراد داشتیم. یا اهل فتنه یا مفتون وفتنه زده ها. در آن شرایط عده ای حق داشتند دچار فتنه و خطا شوند اما خواص خیر. برای همین آنروزها روز آزمایش خواص بود. اما سال 1401 فتنه نبود. همه چیز عیان بود. از لحظه اول باطل از حق جدا شد. باطل در نمایان ترین حالت خودش جلوه کرد. پس ظاهرا خطا در این سال نابخشودنی تر است. اما واقعا چنین است؟undefinedبه این فهم آنکس که در سال 1401 دچار خطا شد نسبت به فتنه گر 88، گناهش قابل گذشت است. اما چرا؟ اگر سال 1401 ماجرا فتنه نبوده و همه چیز شفاف و آشکار بوده است چرا گناه خطاکاران آن سال کمتر است؟ undefinedدلیل را باید در جبر رسانه های اجتماعی دید. جبری که منجر به مسخ رفتاری آدم ها می شود؛ رفتار و نه علم. اساسا افراد در این جبرشناختی به درستی و غلطی امور توجه نمی کنند. اینجا اساسا عرصه حق و باطل نیست. زیستگاه شبکه های اجتماعی عرصه اقدام شبکه ای است. افراد بی آنکه بفهمند و بخواهند در یک تونل شبکه ای از افراد یک شکل و یک صدا، تبدیل به ربات می شوند. تبدیل به انسان مسلوب الاراده می شود که نمی فهمد چطور گرفتار خطای شناختی و حتی رفتاری می شود. undefinedاین خطای شناختی ناشی از همگرایی و همگروهی و همرنگی، مختص نوجوان و جوانان کم و سن و سال نیست. در این جماعت ضریب خطا بیشتر است چون زمان بیشتری در فضای مجازی اند. اما متاسفانه باید گفت که همه را در گیر می کند؛ حتی خواص. ولو افرادی که حق و باطل برای آنها روشن است. برای اینکه یک مثال نسبتا روشن بزنم به ادراک و رفتار یک پزشک که در جمع رفقا دست به سیگار یا قلیان می زند، توجه کنید. او حتما از عوارض دخانیات می داند. اما در جمع دوستان و فامیل که همه به او سیگار تعارف می کنند ممکن است دچار خطای جمع پذیری شود. یا فردی را تصور کنید که می داند مرده ترس ندارد چون علم دارد هیچ کاری از او ساخته نیست اما حاضر نیست کنارش باشد. این ترس غیر از علم اوست. دقت کنیم که خطای شناختی غیر از خطای علمی و اعتقادی است. بیشترش بماند. undefinedاغتشاش 1401 را از این منظر ببینید. سهم شبکه های اجتماعی و جبر ناخواسته در شکل گیری ذهنیت غلط و رفتار نادرست را دقیق اندازه گیری کنید. خواهید دید که ماجرا در این سال متفاوت از آشوب در همه دوره های گذشته است. برای همین است که اصلاح و قانونمند کردن فضای مجازی مهمتر از بگیر و ببند امنیتی و قضائی است. شاید علت اینکه رهبر انقلاب از روز اول اغتشاش 1401 با این ماجرا متفاوت از فتنه های گذشته رفتار کردند و متهمین این عرصه را مورد بخشش قرار دادند از همین جهت باشد. undefinedاینهمه را نوشتم تا همین یک جمله؛ اگر فکری برای حکمرانی مجازی نکنیم با "گناهکاران بی گناهی" مواجه می شویم که از نزدیک ترین ها و یا مورد اعتمادترین های ما هستند. وحشتناک است؛ نیست؟همشهری@mahdian_mohsen

۱۳:۴۴

۱۰ شهریور

thumnail

۱۶:۰۶

۱۵ شهریور

thumnail

۱۱:۵۸

undefinedچطور دوقطبی می سازیم؟ چطور نسازیم؟
undefinedاخیرا یک سخنران مشهور در ذم دوقطبی نکاتی داشتند که محل اختلاف شده است. undefinedاختلاف سر چیست؟ یعنی عده ای موافق و عدها ی مخالف دوقطبی اند؟ خیر؛ یعنی ظاهرا بله. ولی اساسا محل اختلاف اینجا نیست. اجازه دهید صریح بنویسم. خیلی بعید است کسی موافق دوقطبی باشد. در غیر اینصورت یا جاهل تودرتو است یا دارای خباثت درونی است. undefinedدوقطبی آنقدر شنیع است که شاید کمتر نهی و انذار سیاسی در کلام رهبرانقلاب این میزان بسامد داشته باشد. دوقطبی آنقدر زیانده است که حتا افزایش مشارکت انتخاباتی از طریق دوقطبی نیز مذموم است. undefinedپس اختلاف کجاست؟ اختلاف در مرز انتقاد و رقابت با دوقطبی سازی است. مصداق امروزش تعامل با دولت است. خیلی ها نمی دانند چطور می شود هم منتقد و مطالبه کننده از دولت باشیم و هم اهل وفاق و همدلی. مرز ایندو کجاست؟ undefinedاولا اجازه دهید این جمله را بنویسم. این اختلاف بین کسانی است که این روزها دغدغه انقلاب اسلامی دارند. چه آنکه فراموش نکردیم آنها که اهل کاسبی و مکر و دغلکاری بودند با دولت شهید رئیسی چه کردند و چه دل ها از این حقد و کینه ها سوزاندند. بگذریم. اما این اختلاف اصلش ارزش مند است. نشان می دهد در جبهه انقلاب هردو دغدغه وجود دارد هم نقد و هم وفاق. undefinedاما دوقطبی؛ اگر قدر و اندازه دوقطبی دقیق شود و از یک مفهوم کلی و بدون مرز خارج شود، بسیاری از مشکلات رفع می شود. undefinedدوقطبی چه نیست؟هر دوئی و دوگانه ای دوقطبی نیست. هر اختلاف و رقابتی هم. undefinedدوقطبی چیست؟دوقطبی زمانی شکل می گیرد که یک سوی ماجرا را حق مطلق و سوی دیگر را باطل محض بدانیم. چنین جبهه بندی رقابت را حیثیتی و یک تعصب ایدئولوژیک درست می کند.undefinedکسی که دوقطبی میسازد دنبال چیست؟پروژه اهریمن سازی برای قطب مقابل. به نحوی که کاملا حذف شود. رقابت نه؛ حذف. undefinedاین تعاریف کافی نیست؟ بسیار خب. باید به نتیجه و ثمره دوقطبی نزدیک تر شویم تا روشن تر شود. undefinedدوقطبی از کجا شناخته می شود؟یکم نزاع ساز است. دوقطبی ها تا پائین ترین سطح نهاداجتماعی یعنی خانواده امتداد دارد. در میان شخصیت های سیاسی ورسانه ها متوقف نمی شود و تا سرسفره مردم کشیده می شود.دوم رخوت ساز است. افراد یا در نزاعند یا ساکت و گوشه نشین در سیاست. هرکس خود را در دوقطبی ها نبیند دچار مارپیچ سکوت شده و خود به خود حذف می شود.undefinedبا مخاطب چه می کند؟ ذهن دردوقطبی ها قالب بندی می شود بین این و آن. صفر یا یک.سیاه یا سفید. استقلال یا پرسپولیس. نتیجه اینکه ذهن نمی تواند طیفی تحلیل کند. مخاطب هرنوع فرد یا فکری را تنها در این دو دسته تحلیل می کند. یا با منی یا با او. یا اهل جنگ یا سازش. یا وفاق یا نفاق. یا مرگ یا زندگی. یا اصلاح طلب یا اصولگرا.در نهایت اینکه ذهن هیچ کس و هیچ موضوعی را بدون برچسب نمیتواند تحلیل کند.کوررنگی تحلیلی ایجاد می شود. در نهایت اینکه قضاوت ها حدی و هیجانی می شود و اراده و رفتارها و واکنش ها عصبی و نابخردانه میشود.undefinedتا حدی اثر دوقطبی روشن شد. حالا یک قاعده؛هرکس به اثر کلام و نقد و مطالبه و کامنت و توئیت و متنش توجه کند. اگر نقطه پایان را گذاشتیم و بجای رشد قوه تحلیلی و استدلالی مخاطب، عصبیت او را بیشتر کردیم یعنی خطا رفتیم. undefinedروشنتر؟اگر در پایان متن، مخاطب نتوانست گزاره های ظاهرا متعارض را باهم جمع کند یعنی خطا کردیم، ولو با هر نیتی. مثلا بین نقد و وفاق. بین همدلی و مطالبه گری. بین رقابت با دوستی. بین آرمان با واقعیت. بین اصلاح طلبی با اصولگرایی. بین جلیلی با قالیباف. بین اخلاق و عقلانیت با مصلحت. بین عدالت با قانون واخلاق. بین دفاع از ارزش ها با مدارای تربیتی و ....undefinedیک نکته هم در انتها؛undefinedآیا دوقطبی مقدس هم داریم؟بله. به تعبیر رهبرانقلاب تنها دوقطبی واقعی، دوقطبی انقلابی و ضدانقلابی است. این دوقطبی مقدس در داخل وحدت می سازد و کل جامعه را با همه اختلافات رنگین کمانی مقابل دشمن به وحدت می برد. undefinedچه باید کرد؟این 2 گزاره را به خاطر بسپاریم.یکم. هر کس با هر نوع گرایش در جبهه انقلاب تعریف می شود. قطب مقابل تنها و تنها ضدانقلاب است نه حتا غیرانقلابی. یعنی کسی که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. جبهه انقلاب طیف است. یک سویش مجاهدین ویک سو قاعدین. اما همه در سایه انقلابند.دوم. هیچ موضوع یا راه حلی حیثیتی نیست و قابل بحث و گفت وگو است. هر کس ممکن است یک موضوع را از زوایای مختلف ببیند. بنابراین رقیب نباید حذف شود. به روشنگری اندیشه نیاز داریم و نه حذف اندیشه.@mahdian_mohsen

۱۲:۵۳