قَالَ أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ ابي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْه :وَ الْعَجَبُ لِمَا قَدْ أُشْرِبَتْ قُلُوبُ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ حُبِّهِمْ وَ حُبِّ مَنْ صَدَّقَهُمْ وَ صَدَّهُمْ عَنْ سَبِيلِ رَبِّهِمْ وَ رَدَّهُمْ عَنْ دِينِهِمْ، وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ قَامَتْ عَلَى أَرْجُلِهَا عَلَى التُّرَابِ، وَ الرَّمَادَ وَاضِعَةٌ عَلَى رُءُوسِهَا، وَ تَضَرَّعَتْ وَ دَعَتْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ عَلَى مَنْ أَضَلَّهُمْ، وَ صَدَّهُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ، وَ دَعَاهُمْ إِلَى النَّارِ، وَ عَرَضَهُمْ لِسَخَطِ رَبِّهِمْ، وَ أَوْجَبَ عَلَيْهِمْ عَذَابَهُ بِمَا أَجْرَمُوا إِلَيْهِمْ لَكَانُوا مُقَصِّرِينَ فِي ذَلِك
حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه می فرمایند : تعجب است که چقدر محبّت این دو (ابوبکر و عمر) و محبّت کسانی که امّت را از راه خدا بازداشته و از دینشان برگردانده اند در قلوب این امت رسوخ کرده است! بخدا قسم اگر این امّت تا روز قیامت بر روی پا بر خاک بایستند و خاکستر بر سر بریزند و به درگاه الهی زاری کنند و تا روز قیامت نفرین کنند کسانی را که با جرمی که به امّت نمودند آنان را گمراه کردند و از راه خدا باز داشتند و به سوی آتش کشانیدند و در معرض نارضایتی پروردگارشان قرار دادند و ایشان را مستحقّ عذاب خدا کردند، باز هم در لعنت خود مقصّرند (کم کاری کرده اند)
#هشام
@majnooun_69
۱۳:۱۶
اول هر سخن مدد زینب
اوج ایمان ده است و صد زینب
کعبهی ما الی الابد زینب
نام او افتخار آل الله
زینب ای حضرت جلال الله
#ذوالجناح @majnooun_69
اوج ایمان ده است و صد زینب
کعبهی ما الی الابد زینب
نام او افتخار آل الله
زینب ای حضرت جلال الله
#ذوالجناح @majnooun_69
۱۸:۵۸
ولما ولدت السيدة زينب عليهاالسلام أخبر النبي الكريم بذلك ، فأتى منزل إبنته فاطمة ، وقال : يا بنية إيتيني ببنتك المولودة.
فلما أحضرتها أخذها النبي وضمها إلى صدره الشريف ، ووضع خده على خدها فبكى بكاءً شديداً عالياً ، وسالت دموعه على خديه.
فقالت فاطمة : مم بكاؤك ، لا أبكى الله عينك يا أبتاه؟
فقال : يا بنتاه يا فاطمة ، إن هذه البنت ستبلى ببلايا وترد عليها مصائب شتى ، و رزايا أدهى.
يا بضعتي وقرة عيني ، إن من بكى عليها ، وعلى مصائبها يكون ثوابه كثواب من بكى على أخويها؛ ثم سماها زينب.
زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد؛ سید محمد کاظم قزوینی؛ ج1 / ص35
#ذوالجناح
@majnooun_69
فلما أحضرتها أخذها النبي وضمها إلى صدره الشريف ، ووضع خده على خدها فبكى بكاءً شديداً عالياً ، وسالت دموعه على خديه.
فقالت فاطمة : مم بكاؤك ، لا أبكى الله عينك يا أبتاه؟
فقال : يا بنتاه يا فاطمة ، إن هذه البنت ستبلى ببلايا وترد عليها مصائب شتى ، و رزايا أدهى.
يا بضعتي وقرة عيني ، إن من بكى عليها ، وعلى مصائبها يكون ثوابه كثواب من بكى على أخويها؛ ثم سماها زينب.
زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد؛ سید محمد کاظم قزوینی؛ ج1 / ص35
#ذوالجناح
@majnooun_69
۱۹:۰۶

پاکت هدیه
مجنون ۶۹
ظهور غم مبارک...
مجنون ۶۹
پاکت هدیه
خطبههایت مبلغ مکتب
گریههایت مروج مذهب
از تو باید سرود در هر روز
بر تو باید گریست در هر شب
چه کنم من که در رسالهی عشق
عقل فتوا دهد بر این مطلب
با ادب، با وضو بیاید برد
نام علیا مخدره، زینب...
#ذوالجناح
@majnooun_69
گریههایت مروج مذهب
از تو باید سرود در هر روز
بر تو باید گریست در هر شب
چه کنم من که در رسالهی عشق
عقل فتوا دهد بر این مطلب
با ادب، با وضو بیاید برد
نام علیا مخدره، زینب...
#ذوالجناح
@majnooun_69
۱۹:۵۶
قصد كرده است خدا جلوه ی دیگر بكشد
سوره ی مریمی از سوره ی كوثر بكشد
بگذارید همین جا به قدش سجده كنم
نگذارید دگر كار به محشر بكشد
دختر این است اگر ، فاطمه پس حق دارد
از خداوند فقط منّت دختر بكشد
مادر دهر نزائید و نخواهد زائید
آن كه را از سر این آینه معجر بكشد
بال جبریل به این قبّه تمایل دارد
تا دمشق هست چرا جای دگر پر بكشد؟!
زینب آنقَدر بزرگ است كه آماده شده است
یكسره جام بلای همه را سر بكشد
قبل از اینی كه خودش جلوه كند آماده ست
عالمی را به تماشای برادر بكشد
علی اکبر لطیفیان
#ذوالجناح
@majnooun_69
سوره ی مریمی از سوره ی كوثر بكشد
بگذارید همین جا به قدش سجده كنم
نگذارید دگر كار به محشر بكشد
دختر این است اگر ، فاطمه پس حق دارد
از خداوند فقط منّت دختر بكشد
مادر دهر نزائید و نخواهد زائید
آن كه را از سر این آینه معجر بكشد
بال جبریل به این قبّه تمایل دارد
تا دمشق هست چرا جای دگر پر بكشد؟!
زینب آنقَدر بزرگ است كه آماده شده است
یكسره جام بلای همه را سر بكشد
قبل از اینی كه خودش جلوه كند آماده ست
عالمی را به تماشای برادر بكشد
علی اکبر لطیفیان
#ذوالجناح
@majnooun_69
۲۰:۱۵
اولین حرف و آخرین مطلب
السلام علیک یا زینب...
السلام علیک یا زینب...
۵:۰۰
وَ قَدْ أَوْمَأَتْ إِلَى النَّاسِ أَنِ اسْكُتُوا فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَكَنَتِ اْلْأَجْرَاس
حضرت زینب صلوات الله علیها به مردم اشاره کرد تا ساکت باشند؛ نفس ها برگشتند و صدای زنگ شتران نیز قطع شد.
#هشام
@majnooun_69
۱۲:۰۱
آن پیرمرد اهل معنایی که مدتی قبل در نجف اشرف از این دنیا رخت بربست به فرزندش می گفت:
روزی پدر را در اتاق در حالیکه بر بستر بیماری بود تنها گذاشته بودیم که ناگهان مشاهده کردیم آتشی عظیم از داخل اتاق به بیرون در حال زبانه کشیدن است.با ترس و هول دوان دوان به سمت اتاق رفتیم اما هیچ آتشی در آنجا رویت نکردیم اما مشاهده کردیم که پدر در حال گفتگو با زینب کبری سلام الله علیها است و قلبش از شدت مصائب ایشان به آتش کشیده شده و زبانه های این آتش برای ما مشهود شده است،خدمتش که رسیدیم فرمود:
آیا عمه ات را دیدی؟
السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ البُدُورِ السَّواطِعِالسَّلامُ علیکِ یا بنتَ الشُّموسِ الطَّوالِعِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَبَرکاتُهُ
#هشام@majnooun_69
۱۷:۴۷
#برائتی#هشام
۷:۴۴
اگر انبانى خرما خواسته بود بهتر از اينها كه خواسته است بود!
ابان از سليم نقل كند كه گفت:از مقداد خاطرهاى در بارۀ على عليه السّلام پرسيدم، گفت:با رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم به مسافرت رفته بوديم و اين زمانى بود كه هنوز حضرتش زنانش را به حجاب فرمان نداده بود.على عليه السّلام خادم رسول بود و حضرتش جز او خادمى نداشت.يادم هست كه رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم تنها يك روانداز داشت و عايشه همراه رسول بود.رسول خدا ميان على و عايشه مىخوابيد و تنها همان روانداز روىشان بود.هروقت كه رسول خدا در شب براى نماز برمىخاست با دست خويش لحاف جاى خود را مىفشرد تا به زمين برسد و بدينسان ميان على و عايشه فاصله باشد، سپس حضرت برمىخاست و نماز مىخواند.شبى على تب كرد كه نمىتوانست بخوابد.رسول خدا پا به پاى بيدارى على بيدار بود. گاه برمىخاست و نماز مىگذارد و گاه بر بالين على مىنشست و دلداريش مىداد و در چهرهاش مىنگريست تا كه صبح شد.وقتى با يارانش نماز صبح گذارد فرمود: پروردگارا! على را شفا بخش و سلامت بدار، او از شدّت تب خواب را از سرم پراند.على خوب شد به گونهاى كه گويى اصلا بيمار نبوده است.سپس رسول خدا در حالى كه يارانش پيرامونش بودند و گوش مىكردند فرمود: اى برادر! تو را بشارت باد!على گفت: اى رسول خدا! خداى تو را بشارت خير دهد و مرا فدايت گرداند.رسول خدا فرمود: من امشب از خدا هر چه خواستم به من عطا فرمود و هر چه براى خودم خواستم براى تو نيز خواستم؛از خدا خواستم كه ميان من و تو پيوند برادرى برقرار كند و كرد،از خدا خواستم كه تو را پس از من ولىّ هر مؤمنى كند و كرد،از خدا خواستم آن گونه كه مرا لباس نبوّت و رسالت پوشاند تو را لباس وصايت و شجاعت پوشاند و كرد،از خدا خواستم كه تو را وصىّ و وارث و خزانهدار دانشم كند و كرد،از خدا خواستم كه تو را نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى گرداند و به وسيلۀ تو پشت مرا نيرومند سازد و تو را در رسالت من شريك كند و كرد، و فقط فرمود كه پس از تو پيامبرى نيست.خشنود شدم، و از خدا خواستم كه دخترم را به ازدواج تو درآورد و تو را پدر فرزندانم كند و كرد.در اين هنگام يكى از حاضران به رفيقش گفت: شنيدى چه چيزهايى خواسته بود!؟ به خدا سوگند اگر از پروردگارش خواسته بود تا فرشتهاى به يارى او عليه دشمنش بفرستد يا براى او گنجى بگشايد كه خرج خود و يارانش كند كه سخت هم به آن نياز دارد، به مراتب بهتر بود از آنچه خواسته است!و ديگرى گفت: به خدا سوگند اگر انبانى خرما خواسته بود بهتر از اينها كه خواسته است بود!
كتاب سُليم ج۲ ص۸۱۴
#هشام
ابان از سليم نقل كند كه گفت:از مقداد خاطرهاى در بارۀ على عليه السّلام پرسيدم، گفت:با رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم به مسافرت رفته بوديم و اين زمانى بود كه هنوز حضرتش زنانش را به حجاب فرمان نداده بود.على عليه السّلام خادم رسول بود و حضرتش جز او خادمى نداشت.يادم هست كه رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و اله و سلّم تنها يك روانداز داشت و عايشه همراه رسول بود.رسول خدا ميان على و عايشه مىخوابيد و تنها همان روانداز روىشان بود.هروقت كه رسول خدا در شب براى نماز برمىخاست با دست خويش لحاف جاى خود را مىفشرد تا به زمين برسد و بدينسان ميان على و عايشه فاصله باشد، سپس حضرت برمىخاست و نماز مىخواند.شبى على تب كرد كه نمىتوانست بخوابد.رسول خدا پا به پاى بيدارى على بيدار بود. گاه برمىخاست و نماز مىگذارد و گاه بر بالين على مىنشست و دلداريش مىداد و در چهرهاش مىنگريست تا كه صبح شد.وقتى با يارانش نماز صبح گذارد فرمود: پروردگارا! على را شفا بخش و سلامت بدار، او از شدّت تب خواب را از سرم پراند.على خوب شد به گونهاى كه گويى اصلا بيمار نبوده است.سپس رسول خدا در حالى كه يارانش پيرامونش بودند و گوش مىكردند فرمود: اى برادر! تو را بشارت باد!على گفت: اى رسول خدا! خداى تو را بشارت خير دهد و مرا فدايت گرداند.رسول خدا فرمود: من امشب از خدا هر چه خواستم به من عطا فرمود و هر چه براى خودم خواستم براى تو نيز خواستم؛از خدا خواستم كه ميان من و تو پيوند برادرى برقرار كند و كرد،از خدا خواستم كه تو را پس از من ولىّ هر مؤمنى كند و كرد،از خدا خواستم آن گونه كه مرا لباس نبوّت و رسالت پوشاند تو را لباس وصايت و شجاعت پوشاند و كرد،از خدا خواستم كه تو را وصىّ و وارث و خزانهدار دانشم كند و كرد،از خدا خواستم كه تو را نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى گرداند و به وسيلۀ تو پشت مرا نيرومند سازد و تو را در رسالت من شريك كند و كرد، و فقط فرمود كه پس از تو پيامبرى نيست.خشنود شدم، و از خدا خواستم كه دخترم را به ازدواج تو درآورد و تو را پدر فرزندانم كند و كرد.در اين هنگام يكى از حاضران به رفيقش گفت: شنيدى چه چيزهايى خواسته بود!؟ به خدا سوگند اگر از پروردگارش خواسته بود تا فرشتهاى به يارى او عليه دشمنش بفرستد يا براى او گنجى بگشايد كه خرج خود و يارانش كند كه سخت هم به آن نياز دارد، به مراتب بهتر بود از آنچه خواسته است!و ديگرى گفت: به خدا سوگند اگر انبانى خرما خواسته بود بهتر از اينها كه خواسته است بود!
#هشام
۱۰:۴۰
حضرت امام باقر (صلوات الله عليه) فرمودند:زمانی که قائم ما قیام کند،حمیراء (عایشه لعنة الله عليها) را بر می گردانند و نزد آن حضرت می برند تا او را (حدّ) تازیانه بزند، و از او انتقام حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را بگیرد؛(راوی می گوید) گفتم: فدایت شوم، چرا حدّ تازیانه به او می زند؟حضرت فرمودند:به خاطر تهمتی که بر مادر ابراهیم (ماریه قبطیه) زد. (راوی می گوید) گفتم: پس چطور شد که این کار (حد زدن) را خداوند تا زمان حضرت قائم (علیه السّلام) به تأخیر انداخت؟ حضرت فرمودند ؛به تحقیق خداوند تبارک و تعالىٰ حضرت محمّد (صلى الله علیه وآله و سلم) را برای رحمت فرستاد، ولی حضرت قائم (علیه السّلام) را به منظور نقمت و کیفردهی بر می انگیزد.
#هشام
۱۷:۲۸
وَ مِنَ اَلصَّحِيحَيْنِ أَيْضاً عَنْ أَنَسٍ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ:لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ اَلْحَوْضَ رِجَالٌ مِمَّنْ صَاحَبَنِي حَتَّى إِذَا رَأَيْتُهُمْ وَ رُفِعُوا إِلَيَّ اِخْتَلَجُوا دُونِي فَلَأَقُولَنَّ أَيْ رَبِّ أَصْحَابِي أَصْحَابِي فَلَيُقَالَنَّ لِي إِنَّكَ لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ
وَ زِيدَ فِي بَعْضِ اَلرِّوَايَاتِ قَوْلُهُ: فَأَقُولُ سُحْقاً لِمَنْ بَدَّلَ بَعْدِي
از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده:مردانی بر من وارد می شوند که آنها را می شناسم و آنان مرا می شناسند،اما از حوض من بازداشته می شوندو آنگاه من می گویم: اصحاب من، اصحاب من هستند!،گفته مى شود:«تو نمی دانی که چه چیزهایی بعد از تو پدید آورده اند»؟!(در برخی نسخه ها اضافه شده:) پس می گویم: «دور باد! دور باد کسی که اوضاع را پس از من دگرگون ساخت.»
#هشام
۱۱:۰۶
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ اَلرَّازِيِّ عَنْ رَجُلٍ سَمَّاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ:دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ فَقَالَ: اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَامَ عَلَى قَدَمَيْهِ فَقَالَ: مَهْ هَذَا اِسْمٌ لاَ يَصْلُحُ إِلاَّ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ، اَللَّهُ سَمَّاهُ بِهِ وَ لَمْ يُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ غَيْرُهُ فَرَضِيَ بِهِ إِلاَّ كَانَ مَنْكُوحاً وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ اُبْتُلِيَ بِهِ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ فِي كِتَابِهِ « إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّٰ إِنٰاثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاّٰ شَيْطٰاناً مَرِيداً » قَالَ: قُلْتُ: فَمَا ذَا يُدْعَى بِهِ قَائِمُكُمْ قَالَ: يُقَالُ لَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اَللَّهِ ، اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ
مردی خدمت امامصادق(ع) رسید و گفت: سلام بر تو ای امیر مومنان!امام روی پا ایستاد و فرمود: دست نگهدار! این نامی است که شایسته کسی جز علیبنابیطالب(ع) نیست...؛خداوند او را امیرالمومنین نامیده و کسی جز او به آن نامیده نشده است!و هرکس جز وی اگر به این نام خوانده شود و به آن راضی باشد، حتماً بدکاره (لواط کار) است و اگر تاکنون چنین نکرده باشد، گرفتار آن خواهد شد و این قول خدای تعالی است که میفرماید: إِن یَدْعونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثًا وَإِن یَدْعونَ إِلاَّ شَیْطَانًا مَّرِیدًا».گوید: پرسیدم: «پس امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از سلالهی اهل بیت (چه نامیده میشود»؟فرمود: «ایشان را اینگونه خطاب دهند که: سلام بر تو ای بقیّه الله! سلام بر تو ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)»!
#هشام
۱۱:۴۵
حضرت ابالفضلﷺ و حضرت علی اکبرﷺایشان را به اسم صدا نمیزدند.حضرت ابالفضلﷺ ایشان را"خواهر" خطاب نمیکرد.و یا حضرت علی اکبرﷺ ایشان را"عمه" صدا نمیزد. آنها حضرت زینبسلاماللهعلیها را" دخترِ امیرالمومنین " صدا میزدند وخود را به سرچشمه وصل میکردند،و از نسبتِ امیرالمومنینﷺاستفاده میکردند.
#هشام
۱:۴۱
مجنون ۶۹
ادب حضرت ابالفضلﷺ و حضرت علی اکبرﷺ ایشان را به اسم صدا نمیزدند. حضرت ابالفضلﷺ ایشان را "خواهر" خطاب نمیکرد. و یا حضرت علی اکبرﷺ ایشان را "عمه" صدا نمیزد. آنها حضرت زینبسلاماللهعلیها را " دخترِ امیرالمومنین " صدا میزدند و خود را به سرچشمه وصل میکردند، و از نسبتِ امیرالمومنینﷺ استفاده میکردند.
و این منش اهل بیتﷺ بود، که اسم زنان و ناموسشان را در جمع و حتی بین خودشان سبُک صدا نمیزدند؛ و احترامی بسیار در این موضوع قائل بودند. #هشام
لطفا سند؟
#ذوالجناح
#ذوالجناح
۳:۳۷
مجنون ۶۹
لطفا سند؟ #ذوالجناح
نقل قول از عالم سلیم النفسهسوای اینکه احتمالا این مطلب استقرائی قریب به تام از مجموعه ای از روایات در کتب مختلفهلذا انتظار سند نباید داشتبنده هم با سواد ناچیزم تاییدش میکنم
#هشام
#هشام
۳:۴۳
مجنون ۶۹
نقل قول از عالم سلیم النفسه سوای اینکه احتمالا این مطلب استقرائی قریب به تام از مجموعه ای از روایات در کتب مختلفه لذا انتظار سند نباید داشت بنده هم با سواد ناچیزم تاییدش میکنم
#هشام
۱. قول عالم سلیم النفس برای خودشون معتبره۲. اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال۳. چرا انتظار سند نداشته باشیم؟ لطفا ما رو از کمترین حق خودمون محروم نکنید.۴. قربان شما و جد شما؛ ولی نحن ابناء الدلیل
#ذوالجناح
#ذوالجناح
۴:۰۷
مجنون ۶۹
۱. قول عالم سلیم النفس برای خودشون معتبره ۲. اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال ۳. چرا انتظار سند نداشته باشیم؟ لطفا ما رو از کمترین حق خودمون محروم نکنید. ۴. قربان شما و جد شما؛ ولی نحن ابناء الدلیل #ذوالجناح
اصراری نیست بپذیریدانما علینا البلاغ
اینم واسه شما استدلالیون...https://www.islamquest.net/fa/archive/fa33100
https://www.razavi.news/fa/news/45850/اهل-بیت-ع-ادب-صدا-بزنیم
#هشام
https://www.razavi.news/fa/news/45850/اهل-بیت-ع-ادب-صدا-بزنیم
#هشام
۴:۱۴