*جنگ در منطقه خاکستری؛ جنوب شرق ایران*- نقش گروهکهای تروریستی در جنگ ایران و اسرائیل - بخش اول جنگی که ادامه دارد...#پروندهامنیتی#مکرانایران سرزمین ایران، متشکل از اقوام و گروههای قومی متنوع و فراوان، در طول سالیان دراز از دوران پیشااسلام تا اکنون همواره شاهد مناقشات داخلی فراوانی بوده است. عمده مناقشات اقوام و حکومتهای مرکزی در گذشته دور به مسائل اقتصادی مانند «خراج» مربوط میشد اما از دوران صفویه مسئله «هویت» نیز به دیگر مسئله مناقشه برانگیز میان اقوام و حکومت مرکزی اضافه شد. با برطرف شدن مسئله خراج در دوران دولت مدرن، «هویت» به تنها مسئله بازمانده در مناقشات مرکز و پیرامون تبدیل شد. بهترین مثال برای ترسیم این تمایز و اثرات آن را در نزاع میان گرگین خان(حاکم صفوی قندهار) و میرویس خان هوتکی دید که نهایتا منجر به سقوط اصفهان و پایان دوران صفویه شد. مسئله هویت در بستر ساختار اجتماعی- سیاسی در این سرزمین به عنوان وجه تمایز مرکز و پیرامون را میتوان سر منشا بسیاری از مناقشات داخلی از دوران صفویه تا به امروز دانست. هرگاه که تناسب میان مرکز و پیرامون دچار تشویش شده است شاهد تنشهای داخلی بودیم. ضعف در حکمرانی مرکز باعث سبب میشود تا شکافهای میان مرکز و پیرامون پررنگتر شود و تعارضهای هویتی به تنشهای میان این دو مشروعیت بخشد. در گذشته از تنش داخلی با عنوان «شورش» یاد میشده است. ویژگی شورش، استقلال طلبی و به چالش کشیدن قدرت مستقر مرکزی بوده است که در صورت موفقیت منجر به تغییر در مرکز میگردید. اما در طول یک قرن اخیر با ایجاد ساختار اداری متمرکز در سراسر سرزمین تحت اداره(دولت مدرن) دیگر با مفهوم شورش مواجه نیستیم، بلکه میتوان از تنشهای به وجود آمده تحت عنوان «کانون امنیتی» نام برد. ویژگی کانون امنیتی، مختل کردن روند عادی و عمومی اداره در محدودهای مشخص و محدود است و مانند مفهوم شورش توانایی به چالش کشیدن قدرت مستقر را ندارد. اگر در دوران صفویه مسئله هویت مذهبی در کنار مسائل اقتصادی مانند خراج سبب مناقشات داخلی میشد، در یک قرن اخیر مسئله هویت با دو جنبه مذهب و قومیت تبدیل به عنصر اصلی مناقشات حاضر شده است که میتوان ماحصل این مسئله را در کانونهای امنیتی فعال کشور مشاهده کرد.کارکرد کانونهای امنیتی در جنگهای مدرن، آسیب به توان آفندی و پدافندی و شبکه لجستیکی، انسجام ملی و جنگ روانی و ... است که نه تنها توسط کشور دشمن و درگیر، بلکه توسط دیگر کشورها در منطقه که به دنبال تامین منافع خود هستند استفاده میشود. جغرافیای سیاسی ایران در دوران حاضر دارای ۴ کانون امنیتی شامل؛ آذربایجان، خوزستان، کردستان و بلوچستان است. این کانونهای امنیتی در طول یک قرن اخیر محل نفوذ طرفهای خارجی بوده که به عنوان اهرم فشار علیه دولت ایران استفاده شود. نمونه این موضوع را میتوان در حوادث منتهی به قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر دید که مناقشات مرزی در اروند منجر به استفاده از کانونهای امنیتی از سوی طرفین درگیر انجامید. دولت ایران با حمایت از اقدامات بارزانی در شمال عراق و دولت عراق با حمایت از گروههای قومی در خوزستان و بلوچستان سعی در ایجاد دست بالا و اهرم فشار موثر داشتند. تهاجم رژیم صهیونیستی به ایران در سال ۱۴۰۴ نکات مهمی داشت که از حوصله متن خارج است. اما با نگاهی به اقدامات و نقاط مورد هدف رژیم، سوال مهمی مطرح می شود؛ چرا کانونهای امنیتی در طول تهاجم ۱۲ روزه فعال نشدند؟برای تبیین بهتر سوال میتوان به این نکته اشاره کرد که نشانی از اقداماتی مانند حملات ریزپرندههای انتحاری در استان سیستان و بلوچستان گزارش نشد. این در حالی است که سیستان و بلوچستان در سه سال اخیر فعالترین کانون امنیتی کشور بوده است و در طول دو سال گذشته عملیاتهای تروریستی در این استان افزایش چشمگیری یافته است.️براساس سالنمای تروریسم استان سیستان و بلوچستان که توسط پایگاه مکایران تهیه شده است، در سال ۱۴۰۳، ۳۴ مورد حمله تروریستی شامل حملات مسلحانه به اماکن نظامی و غیرنظامی، گشت نظامی، اجتماعات عمومی و ترور بوده که منجر به شهادت ۶۱ نفر(۵۸ نظامی و ۳ غیرنظامی) شده که در طول یک دهه اخیر بیسابقه بوده است. در فروردین ۱۴۰۳ شاهد حملات هماهنگ به چند مکان نظامی در راسک و چابهار بودیم(۱۶ شهید) که در تاریخ اقدامات تروریستی منطقه بیسابقه است. این حملات در صورتی بوده که تنها به فاصله ۶ ماه قبل از این حملات، یک مقر انتظامی در شهر راسک مورد حمله قرار گرفت که منجر به شهادت ۱۱ نفر از پرسنل فراجا شد. به طور خلاصه میتوان گفت توان و گستره عملیاتی گروهک جیش العدل(فعال ترین گروهک تروریستی) در منطقه افزایش یافته و عملیات هدفمند شده است، به طوری که تا قبل از حمله به گشت فراجا در محور گوهرکوه در ۵ آبان که منجر به شهادت ۱۰ نفر از پرسنل فراجا شد، از مهرماه ۱۴۰۲ تا انتهای آبان ۱۴۰۳ (۱۴ ماه) ۴۶ حمله تروریستی رخ داده که ۲۸ مورد در ۱۴۰۳ @MakoIran_ir