۱۵:۱۵
سخنی پیرامون این کانال:
نسبت علم و فهم با نَفْس آدمی:
حضرت امیر سلام الله علیه می فرمایند: «العلمُ بالفهمِ» (عیون الحکم: ۳۶).
و امام صادق علیه السلام می فرمایند: «العلمُ نور» (منیه المرید: ۱۶۷).
و چنین است که فهم مناقب حضرت امیر و آل او علیه و علیهم السلام، نَفْس را با خود آمیخته کرده و آن را نورانی می کند؛ قیمتی می کند؛ (معانی الاخبار: ۲، از امام صادق علیه السلام)، هر چه بیشتر ، بیشتر ، تا جائیکه می شود: «مِنهُم».
از أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا نقل شده که فرمود: از رسول الله شنیدم که می فرمودند:
مَا قَوْمٌ اجْتَمَعُوا يَذْكُرُونَ فَضْلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ إِلَّا هَبَطَتْ عَلَيْهِمْ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ حَتَّى تَحُفَّ بِهِمْ فَإِذَا تَفَرَّقُوا عَرَجَتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى السَّمَاءِ.
هيچ مردمى نيستند كه فضيلت على بن ابى طالب را ياد كنند ، مگر اين كه فرشتگان، آنها را در ميان مى گيرند و به گروه آنان ملحق مى شوند و با ايشان همسخن مى گردند و چون پراكنده مى شوند، فرشتگان به آسمان عروج مى كنند.
فَيَقُولُ لَهُمُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّا نَشَمُّ مِنْ رَائِحَتِكُمْ مَا لَا نَشَمُّهُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَلَمْ نَرَ رَائِحَةً أَطْيَبَ مِنْهَا فَيَقُولُونَ كُنَّا عِنْدَ قَوْمٍ يَذْكُرُونَ مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ فَعَلِقَ فِينَا مِنْ رِيحِهِمْ فَتَعَطَّرْنَا
پس فرشتگان ديگر به آنها مى گويند: ما از شما رايحه اى استشمام مى كنيم كه تا كنون آن را از فرشتگان نبوييده ايم و از آن خوش بو تر نديده ايم. آن فرشتگان مى گويند: ما نزد جماعتى بوديم كه از فضايل محمّد و خاندان محمّد، سخن مى گفتند و ما از رايحه آنان برخوردار شديم و عطرآگين گشته ايم.
فَيَقُولُونَ اهْبِطُوا بِنَا إِلَيْهِمْ فَيَقُولُونَ تَفَرَّقُوا وَ مَضَى كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ إِلَى مَنْزِلِهِ فَيَقُولُونَ اهْبِطُوا بِنَا حَتَّى نَتَعَطَّرَ بِذَلِكَ الْمَكَان.
آن فرشتگان ديگر مى گويند : ما را نيز نزد ايشان فرود آوريد. آن فرشتگان مى گويند: آنان متفرّق گشتند و هر يك از آنها به خانه خويش رفت. آن فرشتگان ديگر مى گويند: ما را به آن جايى كه اجتماع كرده بودند، فرود آوريد تا خود را با [بوى خوشِ] آن مكان، خوش بو سازيم.
برای بهرهمندی از این سفره کریمانه الهی که در بیت زهرای صدیقه طاهره علیها السّلام گسترده، ما نیز ظرف دل خالی خود را به تمنای بهره ای از معنا و معرفت، و عطر و نوری از عنایت آنان، به آستانه مبارک آنان برده، و با خواندن مناقب علی و اولاد علی صلوات الله علیه و علیهم ابراز اسلام و ایمان و اشتیاق کرده ایم.
نسبت علم و فهم با نَفْس آدمی:
حضرت امیر سلام الله علیه می فرمایند: «العلمُ بالفهمِ» (عیون الحکم: ۳۶).
و امام صادق علیه السلام می فرمایند: «العلمُ نور» (منیه المرید: ۱۶۷).
و چنین است که فهم مناقب حضرت امیر و آل او علیه و علیهم السلام، نَفْس را با خود آمیخته کرده و آن را نورانی می کند؛ قیمتی می کند؛ (معانی الاخبار: ۲، از امام صادق علیه السلام)، هر چه بیشتر ، بیشتر ، تا جائیکه می شود: «مِنهُم».
از أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا نقل شده که فرمود: از رسول الله شنیدم که می فرمودند:
مَا قَوْمٌ اجْتَمَعُوا يَذْكُرُونَ فَضْلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ إِلَّا هَبَطَتْ عَلَيْهِمْ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ حَتَّى تَحُفَّ بِهِمْ فَإِذَا تَفَرَّقُوا عَرَجَتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى السَّمَاءِ.
هيچ مردمى نيستند كه فضيلت على بن ابى طالب را ياد كنند ، مگر اين كه فرشتگان، آنها را در ميان مى گيرند و به گروه آنان ملحق مى شوند و با ايشان همسخن مى گردند و چون پراكنده مى شوند، فرشتگان به آسمان عروج مى كنند.
فَيَقُولُ لَهُمُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّا نَشَمُّ مِنْ رَائِحَتِكُمْ مَا لَا نَشَمُّهُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَلَمْ نَرَ رَائِحَةً أَطْيَبَ مِنْهَا فَيَقُولُونَ كُنَّا عِنْدَ قَوْمٍ يَذْكُرُونَ مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ فَعَلِقَ فِينَا مِنْ رِيحِهِمْ فَتَعَطَّرْنَا
پس فرشتگان ديگر به آنها مى گويند: ما از شما رايحه اى استشمام مى كنيم كه تا كنون آن را از فرشتگان نبوييده ايم و از آن خوش بو تر نديده ايم. آن فرشتگان مى گويند: ما نزد جماعتى بوديم كه از فضايل محمّد و خاندان محمّد، سخن مى گفتند و ما از رايحه آنان برخوردار شديم و عطرآگين گشته ايم.
فَيَقُولُونَ اهْبِطُوا بِنَا إِلَيْهِمْ فَيَقُولُونَ تَفَرَّقُوا وَ مَضَى كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ إِلَى مَنْزِلِهِ فَيَقُولُونَ اهْبِطُوا بِنَا حَتَّى نَتَعَطَّرَ بِذَلِكَ الْمَكَان.
آن فرشتگان ديگر مى گويند : ما را نيز نزد ايشان فرود آوريد. آن فرشتگان مى گويند: آنان متفرّق گشتند و هر يك از آنها به خانه خويش رفت. آن فرشتگان ديگر مى گويند: ما را به آن جايى كه اجتماع كرده بودند، فرود آوريد تا خود را با [بوى خوشِ] آن مكان، خوش بو سازيم.
برای بهرهمندی از این سفره کریمانه الهی که در بیت زهرای صدیقه طاهره علیها السّلام گسترده، ما نیز ظرف دل خالی خود را به تمنای بهره ای از معنا و معرفت، و عطر و نوری از عنایت آنان، به آستانه مبارک آنان برده، و با خواندن مناقب علی و اولاد علی صلوات الله علیه و علیهم ابراز اسلام و ایمان و اشتیاق کرده ایم.
۱۵:۱۵
۱۵:۱۵
مقدمه.m4a
۴۷:۴۹-۸۸.۴۹ مگابایت
۱۵:۲۳
فایل مقدمه مناقب خوانی، جلسه اول این دوره است و جلسه دوم ، ان شاالله هفته آینده، یکشنبه دوم دی ماه، در همینجا بارگذاری خواهد شد.
در صورت نیاز به کتاب «مائة منقبة» می توانید آن را از انتشارات شمس الهدی تهیه بفرمایید.
در صورت نیاز به کتاب «مائة منقبة» می توانید آن را از انتشارات شمس الهدی تهیه بفرمایید.
۷:۳۱
1_15822286500.mp3
۳۴:۲۱-۳۹.۳۶ مگابایت
۷:۳۴
منقبت ۱.mp3
۱۹:۳۶-۲۲.۴۸ مگابایت
۷:۰۴
فأول منقبة
مَا حَدَّثَنِي بِهَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ سَخْتَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ بِالْكُوفَةِ فِي سَنَةِ أَرْبَعٍ وَ سَبْعِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى بْنِ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ قَالَ حَدَّثَنِي قَيْسُ بْنُ الرَّبِيعِ قَالَ حَدَّثَنِي الْأَعْمَشُ قَالَ حَدَّثَنِي عَبَايَةُ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «أَنَا سَيِّدُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ سَيِّدُ الْخَلَائِقِ بَعْدِي وَ أَوَّلُنَا كَآخِرِنَا وَ آخِرُنَا كَأَوَّلِنَا»
از امیرالمومنین علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که فرمودند : من سرور اولین و آخرین هستم و تو ای علی سرور و سالار خلائق پس از من هستی. اولین ما مانند آخرین ما و آخرین ما مانند اولین ماست.
مَا حَدَّثَنِي بِهَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ سَخْتَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ بِالْكُوفَةِ فِي سَنَةِ أَرْبَعٍ وَ سَبْعِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى بْنِ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ قَالَ حَدَّثَنِي قَيْسُ بْنُ الرَّبِيعِ قَالَ حَدَّثَنِي الْأَعْمَشُ قَالَ حَدَّثَنِي عَبَايَةُ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «أَنَا سَيِّدُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ سَيِّدُ الْخَلَائِقِ بَعْدِي وَ أَوَّلُنَا كَآخِرِنَا وَ آخِرُنَا كَأَوَّلِنَا»
از امیرالمومنین علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که فرمودند : من سرور اولین و آخرین هستم و تو ای علی سرور و سالار خلائق پس از من هستی. اولین ما مانند آخرین ما و آخرین ما مانند اولین ماست.
۷:۰۴
1_16164891549.mp3
۳۰:۴۱-۲۸.۱۵ مگابایت
۷:۲۹
المنقبة الثانية
حَدَّثَنِي أَبُو زَكَرِيَّا طَلْحَةُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ طَلْحَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّرَّامُ قَدِمَ عَلَيْنَا الْكُوفَةَ حَاجّاً قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَادٍ شَاهُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بِهَرَاةَ قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْحَمِيدِ الْقَتَّادُ قَالَ حَدَّثَنِي هُشَيْمُ بْنُ بَشِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ بْنُ الْحَجَّاجِ قَالَ حَدَّثَنَا عَدِيُّ بْنُ ثَابِتٍ قَالَ حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَفْضَلُ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَى غَيْرِي وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا وَ إِنَّ فَاطِمَةَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ إِنَّ عَلِيّاً خَطَبَنِي وَ لَوْ وَجَدْتُ لِفَاطِمَةَ خَيْراً مِنْ عَلِيٍّ لَمْ أُزَوِّجْهَا مِنْهُ
«رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: همانا علی بن ابیطالب برترین آفریده خدای غیر از من است، و حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت میباشند و پدرشان بهتر و افضل است از آن دو و همانا فاطمه سرور زنان عالمیان است و همانا علی، فاطمه را از من خواستگاری نمود و اگر من برای فاطمه فردی بهتر از علی مییافتم، او را به همسری علی در نمیآوردم
حَدَّثَنِي أَبُو زَكَرِيَّا طَلْحَةُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ طَلْحَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّرَّامُ قَدِمَ عَلَيْنَا الْكُوفَةَ حَاجّاً قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَادٍ شَاهُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بِهَرَاةَ قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْحَمِيدِ الْقَتَّادُ قَالَ حَدَّثَنِي هُشَيْمُ بْنُ بَشِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ بْنُ الْحَجَّاجِ قَالَ حَدَّثَنَا عَدِيُّ بْنُ ثَابِتٍ قَالَ حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَفْضَلُ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَى غَيْرِي وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا وَ إِنَّ فَاطِمَةَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ إِنَّ عَلِيّاً خَطَبَنِي وَ لَوْ وَجَدْتُ لِفَاطِمَةَ خَيْراً مِنْ عَلِيٍّ لَمْ أُزَوِّجْهَا مِنْهُ
«رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: همانا علی بن ابیطالب برترین آفریده خدای غیر از من است، و حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت میباشند و پدرشان بهتر و افضل است از آن دو و همانا فاطمه سرور زنان عالمیان است و همانا علی، فاطمه را از من خواستگاری نمود و اگر من برای فاطمه فردی بهتر از علی مییافتم، او را به همسری علی در نمیآوردم
۷:۳۰
منقبت سوم.m4a
۲۹:۵۲-۳۲.۰۲ مگابایت
۷:۱۲
المنقبة الثالثة
أَخْبَرَنِي أَبُو الطَّيِّبِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ التَّيْمُلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُتَوَكِّلٍ قَالَ حَدَّثَنَا زُفَرُ بْنُ الْهُذَيْلِ قَالَ حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ قَالَ حَدَّثَنِي مُوَرِّقٌ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص سُمِّيَ الْحَسَنُ حَسَناً لِأَنَّ بِإِحْسَانِ اللَّهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ الْحَسَنُ مُشْتَقٌّ مِنَ الْإِحْسَانِ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ اسْمَانِ [مُشْتَقَّانِ] مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْحُسَيْنُ تَصْغِيرُ الْحَسَنِ .
حسن، حسن نامیده شد، چون با احسان خدا آسمانها و زمینها به پا ایستاده است و حسین از احسان مشتق شده است و علی و حسن دو اسم از اسمای خداوند است و حسین مصغّر حسن است.
أَخْبَرَنِي أَبُو الطَّيِّبِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ التَّيْمُلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُتَوَكِّلٍ قَالَ حَدَّثَنَا زُفَرُ بْنُ الْهُذَيْلِ قَالَ حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ قَالَ حَدَّثَنِي مُوَرِّقٌ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص سُمِّيَ الْحَسَنُ حَسَناً لِأَنَّ بِإِحْسَانِ اللَّهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ الْحَسَنُ مُشْتَقٌّ مِنَ الْإِحْسَانِ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ اسْمَانِ [مُشْتَقَّانِ] مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْحُسَيْنُ تَصْغِيرُ الْحَسَنِ .
حسن، حسن نامیده شد، چون با احسان خدا آسمانها و زمینها به پا ایستاده است و حسین از احسان مشتق شده است و علی و حسن دو اسم از اسمای خداوند است و حسین مصغّر حسن است.
۷:۱۲
تکمله منقبت سوم.mp3
۴۵:۰۰-۵۱.۵۲ مگابایت
۹:۱۵
تکمله منقبت سوم
« عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَانَ وَ لَا شَیْءَ فَخَلَقَ خَمْسَهًًْ مِنْ نُورِ جَلَالِهِ وَ اشْتَقَّ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ الْمُنْزَلَهًِْ فَهُوَ الْحَمِیدُ وَ سَمَّانِی مُحَمَّداً وَ هُوَ الْأَعْلَی وَ سَمَّی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً وَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَاشْتَقَّ مِننْهَا حَسَناً وَ حُسَیْناً وَ هُوَ فَاطِرٌ فَاشْتَقَّ لِفَاطِمَهًَْ مِنْ أَسْمَائِهِ اسْماً فَلَمَّا خَلَقَهُمْ جَعَلَهُمْ فِی الْمِیثَاقِ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ وَ خَلَقَ الْمَلَائِکَهًَْ مِنْ نُورٍ فَلَمَّا أَنْ نَظَرُوا إِلَیْهِمْ عَظَّمُوا أَمْرَهُمْ وَ شَأْنَهُمْ وَ لُقِّنُوا التَّسْبِیحَ فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ إِنَّاا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ. » (تفسیرفرات: ۵۶)
امام صادق علیه السّلام فرمودند : إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَانَ وَ لَا شَیْءَ خداوند تبارک وتعالی بود و هیچ چیزی با او نبود پس :
۰۱خلقت ازلی نیست و ابتدا دارد ( اللهُ یَبدَءُ الخَلقَ ثُمَّ یُعیدُهُ ثُمَّ الَیهِ تُرجَعُونَ ، روم : ۱۱ ، حلیه الابرار ۱: ۱۶ از امام باقر علیه السلام)؛ و گرنه بین خالق و مخلوق هیچ فرقی نبود، و خدای متعال در قدیم بودن شریک داشت .
۰۲ جلال خدای متعال ، صفت اوست و اسما و صفات الهیّه فعل بوده و غیر او هستند و هر اسم و صفتی غیر از موسوم و موصوف خود میباشد (کافی۱: ۳۴۳).
۰۳ و صفت « جلال » حق تعالی در کنار صفت عظیم و عزیز الهی در راس صفات او هستند.
۰۳ فَخَلَقَ خَمْسَهًًْ مِنْ نُورِ جَلَالِهِ او پنج نور از نور جلالش آفرید؛ نور الله غیر از الله است.نور الله نشانه از خدای متعال است و به دلیل آنکه او از آن خدای متعال و برای او بودن را برای خود برگزیده ، به شرافت انتساب به خدای متعال نایل شده است.دانسته شود که تمام مخلوقات حق تعالی هم عقل دارند هم قدرت ؛ لذا : اختیار.
۰۴ « جلال » همان حقیقت اسم بلاتعیّن خلق اول است که به ولایت الهیّه عمل میکند ؛ لذا : فعل او ، فعل الله است .پس : معنی این عبارت که « پنج نور از نور جلالش آفرید » یعنی: آن جلال الهیّه ، پنج جلوه کرد ؛ و در پنج آینه خود را نشان داد.
واین خود تنزّلی برای او از آن مقام منیع رفیق اعلی بود.
« عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَانَ وَ لَا شَیْءَ فَخَلَقَ خَمْسَهًًْ مِنْ نُورِ جَلَالِهِ وَ اشْتَقَّ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ الْمُنْزَلَهًِْ فَهُوَ الْحَمِیدُ وَ سَمَّانِی مُحَمَّداً وَ هُوَ الْأَعْلَی وَ سَمَّی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً وَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَاشْتَقَّ مِننْهَا حَسَناً وَ حُسَیْناً وَ هُوَ فَاطِرٌ فَاشْتَقَّ لِفَاطِمَهًَْ مِنْ أَسْمَائِهِ اسْماً فَلَمَّا خَلَقَهُمْ جَعَلَهُمْ فِی الْمِیثَاقِ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ وَ خَلَقَ الْمَلَائِکَهًَْ مِنْ نُورٍ فَلَمَّا أَنْ نَظَرُوا إِلَیْهِمْ عَظَّمُوا أَمْرَهُمْ وَ شَأْنَهُمْ وَ لُقِّنُوا التَّسْبِیحَ فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ إِنَّاا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ. » (تفسیرفرات: ۵۶)
امام صادق علیه السّلام فرمودند : إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَانَ وَ لَا شَیْءَ خداوند تبارک وتعالی بود و هیچ چیزی با او نبود پس :
۰۱خلقت ازلی نیست و ابتدا دارد ( اللهُ یَبدَءُ الخَلقَ ثُمَّ یُعیدُهُ ثُمَّ الَیهِ تُرجَعُونَ ، روم : ۱۱ ، حلیه الابرار ۱: ۱۶ از امام باقر علیه السلام)؛ و گرنه بین خالق و مخلوق هیچ فرقی نبود، و خدای متعال در قدیم بودن شریک داشت .
۰۲ جلال خدای متعال ، صفت اوست و اسما و صفات الهیّه فعل بوده و غیر او هستند و هر اسم و صفتی غیر از موسوم و موصوف خود میباشد (کافی۱: ۳۴۳).
۰۳ و صفت « جلال » حق تعالی در کنار صفت عظیم و عزیز الهی در راس صفات او هستند.
۰۳ فَخَلَقَ خَمْسَهًًْ مِنْ نُورِ جَلَالِهِ او پنج نور از نور جلالش آفرید؛ نور الله غیر از الله است.نور الله نشانه از خدای متعال است و به دلیل آنکه او از آن خدای متعال و برای او بودن را برای خود برگزیده ، به شرافت انتساب به خدای متعال نایل شده است.دانسته شود که تمام مخلوقات حق تعالی هم عقل دارند هم قدرت ؛ لذا : اختیار.
۰۴ « جلال » همان حقیقت اسم بلاتعیّن خلق اول است که به ولایت الهیّه عمل میکند ؛ لذا : فعل او ، فعل الله است .پس : معنی این عبارت که « پنج نور از نور جلالش آفرید » یعنی: آن جلال الهیّه ، پنج جلوه کرد ؛ و در پنج آینه خود را نشان داد.
واین خود تنزّلی برای او از آن مقام منیع رفیق اعلی بود.
۹:۱۵
وَ اشْتَقَّ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ الْمُنْزَلَهًِْ و برای هر یک از آنها اسمی از اسماء خودش را که نازل شده بود ، قرار داد ؛
َهُوَ الْحَمِیدُ وَ سَمَّانِی مُحَمَّداً آن حقیقت بلاتعین الهیه حمید است و مرا محّمد نامید« حمید » بر وزن فعیل هم صفت مشبه است ، وهم صیغه مبالغه؛آن حقیقت الهیه باذن الله جامع جمیع صفات حسنای الهیه است ؛ به شدتی که لایق شأن خدای متعال است .
َهُوَ الْأَعْلَی وَ سَمَّی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً آن حقیقت الهیه نشانه اعلی از همه نشانه های الهی است لذا او اعلی است؛ لذا: نفس نفیس مرا ؛ امیرالمؤمنین را علی نامید.
وَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی همه نیکوترین نام ها و نشانه ها از آن اوست که فرمود: « و لله الاسماء الحسنی » (اعراف: ۱۸۰)،
فَاشْتَقَّ مِنْهَا حَسَناً وَ حُسَیْناً که از آنها حسن و حسین را مشتق کرد.
وَ هُوَ فَاطِرٌ فَاشْتَقَّ لِفَاطِمَهًَْ مِنْ أَسْمَائِهِ اسْماً و او فاطر است و برای فاطمه از اسما خودش، اسمی را برگزید.یعنی : اسم الهی فاطر را که از اسما الله است مقام نورانی فاطمه سلام الله علیها قرار دادو آن حسن تمام ، فاطمه بود که از آن سه حسن مشتق شدند، فرمود:« لو کان الحسن هئية لکانت فاطمه » ( مئه منقبه: ۱۳۶ ، منقبت ۹۷).
فَلَمَّا خَلَقَهُمْ جَعَلَهُمْ فِی الْمِیثَاقِ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ و وقتی آنها را خلق کرد، آنان را در میثاق در سمت راست عرش قرارشان داد ؛یعنی : برای علم و معرفت به آنان باید از اعلا مرتبه از علم و معرفت الهی بهره مند بود.
وَ خَلَقَ الْمَلَائِکَهًَْ مِنْ نُورٍ و ملائکه را از نوری آفرید.و در روایتی فرموده اند که آن نور ، نور امیر المؤمنین علیه السلام است (تاویل الایات: ۱۴۴)، آن نور از نور ولایت الهیه ایشان بود که یدالله بود؛ لذا : سلطنت عالم ملکوت با ایشان بود و سلطنت بر ملائکه که ساکنان و کارگزاران ولایت الهیه ساکن آن عالمند ، که خود حضرتش تعلیم معرفت الهی را که تسبیح است به آنان القاء فرموده ، و این است بیان از آیه شریفه الهی:« فسبحان الذی بیده ملکوت کل شئی و الیه ترجعون » (یس: ۳۶).
فَلَمَّا أَنْ نَظَرُوا إِلَیْهِمْ عَظَّمُوا أَمْرَهُمْ وَ شَأْنَهُمْ وَ لُقِّنُوا التَّسْبِیحَ و نیز :هنگامیکه [ملائکه] به آنان (نور پنج تن) نگاه کردند، امر و شأن آنها را بزرگ دانستند، تسبیح به آنها تلقین داده شد و این همان [معنای] کلام خدای متعال است:
«وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ.» و بی گمان ماییم که (گوش به فرمان ) به صف ایستاده ایم و بی گمان ماییم که خدا را تسبیح می گوییم (صافات: ۱۶۵ و ۱۶۶).
آن ملائکه به صف ایستاده ، هفت صف هستند که در آسمان چهارم گوش بفرمان ایستاده اند، که اگر همه اهل دنیا بخواهند یکی از آن صف ها را شماره کنند ، نمیتوانند (کافی۲: ۴۲۶).
َهُوَ الْحَمِیدُ وَ سَمَّانِی مُحَمَّداً آن حقیقت بلاتعین الهیه حمید است و مرا محّمد نامید« حمید » بر وزن فعیل هم صفت مشبه است ، وهم صیغه مبالغه؛آن حقیقت الهیه باذن الله جامع جمیع صفات حسنای الهیه است ؛ به شدتی که لایق شأن خدای متعال است .
َهُوَ الْأَعْلَی وَ سَمَّی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً آن حقیقت الهیه نشانه اعلی از همه نشانه های الهی است لذا او اعلی است؛ لذا: نفس نفیس مرا ؛ امیرالمؤمنین را علی نامید.
وَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی همه نیکوترین نام ها و نشانه ها از آن اوست که فرمود: « و لله الاسماء الحسنی » (اعراف: ۱۸۰)،
فَاشْتَقَّ مِنْهَا حَسَناً وَ حُسَیْناً که از آنها حسن و حسین را مشتق کرد.
وَ هُوَ فَاطِرٌ فَاشْتَقَّ لِفَاطِمَهًَْ مِنْ أَسْمَائِهِ اسْماً و او فاطر است و برای فاطمه از اسما خودش، اسمی را برگزید.یعنی : اسم الهی فاطر را که از اسما الله است مقام نورانی فاطمه سلام الله علیها قرار دادو آن حسن تمام ، فاطمه بود که از آن سه حسن مشتق شدند، فرمود:« لو کان الحسن هئية لکانت فاطمه » ( مئه منقبه: ۱۳۶ ، منقبت ۹۷).
فَلَمَّا خَلَقَهُمْ جَعَلَهُمْ فِی الْمِیثَاقِ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ و وقتی آنها را خلق کرد، آنان را در میثاق در سمت راست عرش قرارشان داد ؛یعنی : برای علم و معرفت به آنان باید از اعلا مرتبه از علم و معرفت الهی بهره مند بود.
وَ خَلَقَ الْمَلَائِکَهًَْ مِنْ نُورٍ و ملائکه را از نوری آفرید.و در روایتی فرموده اند که آن نور ، نور امیر المؤمنین علیه السلام است (تاویل الایات: ۱۴۴)، آن نور از نور ولایت الهیه ایشان بود که یدالله بود؛ لذا : سلطنت عالم ملکوت با ایشان بود و سلطنت بر ملائکه که ساکنان و کارگزاران ولایت الهیه ساکن آن عالمند ، که خود حضرتش تعلیم معرفت الهی را که تسبیح است به آنان القاء فرموده ، و این است بیان از آیه شریفه الهی:« فسبحان الذی بیده ملکوت کل شئی و الیه ترجعون » (یس: ۳۶).
فَلَمَّا أَنْ نَظَرُوا إِلَیْهِمْ عَظَّمُوا أَمْرَهُمْ وَ شَأْنَهُمْ وَ لُقِّنُوا التَّسْبِیحَ و نیز :هنگامیکه [ملائکه] به آنان (نور پنج تن) نگاه کردند، امر و شأن آنها را بزرگ دانستند، تسبیح به آنها تلقین داده شد و این همان [معنای] کلام خدای متعال است:
«وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ.» و بی گمان ماییم که (گوش به فرمان ) به صف ایستاده ایم و بی گمان ماییم که خدا را تسبیح می گوییم (صافات: ۱۶۵ و ۱۶۶).
آن ملائکه به صف ایستاده ، هفت صف هستند که در آسمان چهارم گوش بفرمان ایستاده اند، که اگر همه اهل دنیا بخواهند یکی از آن صف ها را شماره کنند ، نمیتوانند (کافی۲: ۴۲۶).
۹:۱۵