#چگونه_در_محلات_و_شهرخودمان_کار_فرهنگی_اثربخش_کنیم
#قسمت_هفتم
ظرفیت نماینده مجلس:
با خانومی دوست شده بودیم و جلسات ما را می آمد. بعدترها فهمیدیم که ایشان خانوم محمدیان، منشی نماینده ما «آقای پور....» در کجلس شورای اسلامی است. یک روز به من گفت بچه های جلسه را بیاورید دفتر دکتر، ما هم آنجا ختم قرآن داریم. رفتیم آنجا، البته آقای پورابراهیمی نبود،. خانوم محمدیان، از کارهای ما پرسید. با بچه ها صحبت کرد و آخرش گفت: «کمکی از من بر می آید؟»
جواب دادم: «به آقای دکتر بگویید بچه های ما بی بضاعت هستند و ما دوست داریم آن ها را یک سفر زیارتی مشهد ببریم.اگر میتوانند کمکی کنند.» البته خیلی امیدی نداشتم، چون قبل از آن از هیچ جایی کمک نگرفته بودیم و بعدش هم دیگر نگرفتیم. خداروشکر چند روز بعد از دفتر دکتر تماس گرفتند و مبلغ یک میلیون تومان به ما دادند.
الان ارتباطمان با نماینده کرمان بیشتر شده است. آقای پور ابراهیمی ماشینی را در اختیار خانوم محمدیان گذاشتند تا به روستاهای اطراف کرمان سر بزند و علاوه بر سرکشی، به بهانه ی جلسات تدبر در قران، محرم ها را شناسایی کند. ما هم با آنها میرویم و کمکشان میکنیم. خیلی وقت ها نیازها را که شناسایی میکنیم، بخشی از آن را خودمان برطرف میکنیم. مثلا من در جلسه قرآن چیزهایی که دیده ام نعریف میکنم و خانوم ها هم با توانشان کمک میکنند.
برخی از ایام سال با همان ماشین برای روستاهای اطراف کرمان، بسته ی غذایی آماده میکنیم. از طریق دفتر دکتر، به شورایاری های روستاها زنگ میزنیم، و تلفن محرومین را میگیریم و بسته های غذایی را به دستشان میرسانیم. گاهی هم بخاطر مسافت، خودمان روستا نمیرویم. بسته را به شورایاری ها میدهیم و آن ها خودشان به محروم ها میدهند.
نکند که مادر، شرمنده ی فرزندش شود.
ما کنار جهیزیه، لوازم بچه هایی که تازه به دنیا امده اند را هم تامین میکنیم. البته نه آنقدر که بشود اسمش را گذاشت سیسمونی! در حدی که مادر بتواند بچه اش را از بیمارستان بیاورد خانه و جلوی هم تختی هایش خجالت نکشد.
مثلا لباس زمستانی و تابستانی، یک پتوی خیلی ارزان، کیف دستی کوچک، پستانک، و این ها را میخریدیم.
در کرمان مغازه ای هست که برای لوازم نوزاد خیلی کمک میکند. آن اوایل دو سه باری رفته بودیم پیشش و خرید کرده بودیمو از اینکه همیشه لباس های نوزاد و یک سایز میخریدیم، فهمیده بود برای خودمان نیست. پرسید: «شما این ها را برای کی میگیرید؟»
گفتیم: «برای خانوم هایی که وضع مالی شان خیلی پایین است. میگیریم تا جلوی بیماران دیگر، خجالت نکشد و لباس کهنه نکنند تن بچه شان.»
گفت: «خیلی خب! من هم ماهی یک دست کامل از طرف خودم به شما لباس میدهم.» الان گاهی میشود که حتی ساک دستی و پوشک و لحاف و چیزهایی که به قول معروف بعضی ها نمیخرند را میگذارد کنار و به ما میدهد. ماهم میگذاریم روی سیسمونی و میدهیم به خانواده ها. بتدگان خدا خیلی خوشحال میشوند.
ادامه دارد...
#مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید.
#عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم
https://ble.ir/mardomyaran_ir
#قسمت_هفتم
ظرفیت نماینده مجلس:
با خانومی دوست شده بودیم و جلسات ما را می آمد. بعدترها فهمیدیم که ایشان خانوم محمدیان، منشی نماینده ما «آقای پور....» در کجلس شورای اسلامی است. یک روز به من گفت بچه های جلسه را بیاورید دفتر دکتر، ما هم آنجا ختم قرآن داریم. رفتیم آنجا، البته آقای پورابراهیمی نبود،. خانوم محمدیان، از کارهای ما پرسید. با بچه ها صحبت کرد و آخرش گفت: «کمکی از من بر می آید؟»
جواب دادم: «به آقای دکتر بگویید بچه های ما بی بضاعت هستند و ما دوست داریم آن ها را یک سفر زیارتی مشهد ببریم.اگر میتوانند کمکی کنند.» البته خیلی امیدی نداشتم، چون قبل از آن از هیچ جایی کمک نگرفته بودیم و بعدش هم دیگر نگرفتیم. خداروشکر چند روز بعد از دفتر دکتر تماس گرفتند و مبلغ یک میلیون تومان به ما دادند.
الان ارتباطمان با نماینده کرمان بیشتر شده است. آقای پور ابراهیمی ماشینی را در اختیار خانوم محمدیان گذاشتند تا به روستاهای اطراف کرمان سر بزند و علاوه بر سرکشی، به بهانه ی جلسات تدبر در قران، محرم ها را شناسایی کند. ما هم با آنها میرویم و کمکشان میکنیم. خیلی وقت ها نیازها را که شناسایی میکنیم، بخشی از آن را خودمان برطرف میکنیم. مثلا من در جلسه قرآن چیزهایی که دیده ام نعریف میکنم و خانوم ها هم با توانشان کمک میکنند.
برخی از ایام سال با همان ماشین برای روستاهای اطراف کرمان، بسته ی غذایی آماده میکنیم. از طریق دفتر دکتر، به شورایاری های روستاها زنگ میزنیم، و تلفن محرومین را میگیریم و بسته های غذایی را به دستشان میرسانیم. گاهی هم بخاطر مسافت، خودمان روستا نمیرویم. بسته را به شورایاری ها میدهیم و آن ها خودشان به محروم ها میدهند.
نکند که مادر، شرمنده ی فرزندش شود.
ما کنار جهیزیه، لوازم بچه هایی که تازه به دنیا امده اند را هم تامین میکنیم. البته نه آنقدر که بشود اسمش را گذاشت سیسمونی! در حدی که مادر بتواند بچه اش را از بیمارستان بیاورد خانه و جلوی هم تختی هایش خجالت نکشد.
مثلا لباس زمستانی و تابستانی، یک پتوی خیلی ارزان، کیف دستی کوچک، پستانک، و این ها را میخریدیم.
در کرمان مغازه ای هست که برای لوازم نوزاد خیلی کمک میکند. آن اوایل دو سه باری رفته بودیم پیشش و خرید کرده بودیمو از اینکه همیشه لباس های نوزاد و یک سایز میخریدیم، فهمیده بود برای خودمان نیست. پرسید: «شما این ها را برای کی میگیرید؟»
گفتیم: «برای خانوم هایی که وضع مالی شان خیلی پایین است. میگیریم تا جلوی بیماران دیگر، خجالت نکشد و لباس کهنه نکنند تن بچه شان.»
گفت: «خیلی خب! من هم ماهی یک دست کامل از طرف خودم به شما لباس میدهم.» الان گاهی میشود که حتی ساک دستی و پوشک و لحاف و چیزهایی که به قول معروف بعضی ها نمیخرند را میگذارد کنار و به ما میدهد. ماهم میگذاریم روی سیسمونی و میدهیم به خانواده ها. بتدگان خدا خیلی خوشحال میشوند.
ادامه دارد...
#مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید.
#عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم
https://ble.ir/mardomyaran_ir
۸:۳۰
مردم یاران
#چگونه_در_محلات_و_شهرخودمان_کار_فرهنگی_اثربخش_کنیم #قسمت_هفتم ظرفیت نماینده مجلس: با خانومی دوست شده بودیم و جلسات ما را می آمد. بعدترها فهمیدیم که ایشان خانوم محمدیان، منشی نماینده ما «آقای پور....» در کجلس شورای اسلامی است. یک روز به من گفت بچه های جلسه را بیاورید دفتر دکتر، ما هم آنجا ختم قرآن داریم. رفتیم آنجا، البته آقای پورابراهیمی نبود،. خانوم محمدیان، از کارهای ما پرسید. با بچه ها صحبت کرد و آخرش گفت: «کمکی از من بر می آید؟» جواب دادم: «به آقای دکتر بگویید بچه های ما بی بضاعت هستند و ما دوست داریم آن ها را یک سفر زیارتی مشهد ببریم.اگر میتوانند کمکی کنند.» البته خیلی امیدی نداشتم، چون قبل از آن از هیچ جایی کمک نگرفته بودیم و بعدش هم دیگر نگرفتیم. خداروشکر چند روز بعد از دفتر دکتر تماس گرفتند و مبلغ یک میلیون تومان به ما دادند. الان ارتباطمان با نماینده کرمان بیشتر شده است. آقای پور ابراهیمی ماشینی را در اختیار خانوم محمدیان گذاشتند تا به روستاهای اطراف کرمان سر بزند و علاوه بر سرکشی، به بهانه ی جلسات تدبر در قران، محرم ها را شناسایی کند. ما هم با آنها میرویم و کمکشان میکنیم. خیلی وقت ها نیازها را که شناسایی میکنیم، بخشی از آن را خودمان برطرف میکنیم. مثلا من در جلسه قرآن چیزهایی که دیده ام نعریف میکنم و خانوم ها هم با توانشان کمک میکنند. برخی از ایام سال با همان ماشین برای روستاهای اطراف کرمان، بسته ی غذایی آماده میکنیم. از طریق دفتر دکتر، به شورایاری های روستاها زنگ میزنیم، و تلفن محرومین را میگیریم و بسته های غذایی را به دستشان میرسانیم. گاهی هم بخاطر مسافت، خودمان روستا نمیرویم. بسته را به شورایاری ها میدهیم و آن ها خودشان به محروم ها میدهند. نکند که مادر، شرمنده ی فرزندش شود. ما کنار جهیزیه، لوازم بچه هایی که تازه به دنیا امده اند را هم تامین میکنیم. البته نه آنقدر که بشود اسمش را گذاشت سیسمونی! در حدی که مادر بتواند بچه اش را از بیمارستان بیاورد خانه و جلوی هم تختی هایش خجالت نکشد. مثلا لباس زمستانی و تابستانی، یک پتوی خیلی ارزان، کیف دستی کوچک، پستانک، و این ها را میخریدیم. در کرمان مغازه ای هست که برای لوازم نوزاد خیلی کمک میکند. آن اوایل دو سه باری رفته بودیم پیشش و خرید کرده بودیمو از اینکه همیشه لباس های نوزاد و یک سایز میخریدیم، فهمیده بود برای خودمان نیست. پرسید: «شما این ها را برای کی میگیرید؟» گفتیم: «برای خانوم هایی که وضع مالی شان خیلی پایین است. میگیریم تا جلوی بیماران دیگر، خجالت نکشد و لباس کهنه نکنند تن بچه شان.» گفت: «خیلی خب! من هم ماهی یک دست کامل از طرف خودم به شما لباس میدهم.» الان گاهی میشود که حتی ساک دستی و پوشک و لحاف و چیزهایی که به قول معروف بعضی ها نمیخرند را میگذارد کنار و به ما میدهد. ماهم میگذاریم روی سیسمونی و میدهیم به خانواده ها. بتدگان خدا خیلی خوشحال میشوند. ادامه دارد... #مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید. #عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم https://ble.ir/mardomyaran_ir
#قسمت_هشتم
#چگونه_در_محلات_و_شهرخودمان_کار_فرهنگی_اثربخش_کنیم
حواسم هست تا بچه ها راضی باشند.
علاوه بر این کارها ، مربی بچه ها در حلقه صالحین هم هستم. یک بار قرار شد با بچه ها برویم اردو. بچه ها به مسئول پایگاه در جواب گفتند: «خانوم دهقان در کوچه و با نامحرم این طوری استو شما در اردو ندیدیدش.»
به بچه ها سپرده بودم که برای بازی، توپ و طناب و بدمینتون بیاوردند. کلی بازی کردیم: وسطی، طناب بازی، شش خانه و والیبال. برایشان قابل باور نبود که من اینطوری رفتار کنم. آخر اردو میگفتند: «ما دوست نداشتیم بیایم؛ ولی اگر نمی آمدیم، پشیمان میشدیم.»
یکبار دیگر رفته بودیم اردوگاه شهید مغفوری. دوتا اتوبوس بودیم. خانوم های بسیج و جلسه ی قرآن را با هم برده بودیم. همیشه بچه ها را بیرون که میبرم، سعی میکنم به همه ی جوانب اهمیت دهم که احساس خوبی داشته باشند. یک دفعه دیدم دوتا اتوبوس آقایان هم آمدند. رفتم پیش آن کسی که مسئول اردوگاه بود گفتم: « این چه وضعی است؟ من امروز دخترها را آوردم اینجا که نه روسری بپوشند، نه چادر، تا آب بازی کنند. میخواهم راحت باشند. چرا آقایان را راه دادید؟»
آقایی که مسئول اتوبوس پسرها بود گفت ما قلا جا گرفتیم. گفتم مگر میشود به ما جا بدهند و بعد به شما هم جا بدهند؟
قبول نمیکرد. گفتم: یا شما بروید یا ما. اگر نروید من بچه ها را برمیدارم و میروم. مسئول انتظامات اردواگاه با انها دعوا کرد و فرستادشان بیرون. از آن به بعد هربار که مرا میبینند، میپرسند: شما همان خانومی هستی که آقایان را انداختی بیرون؟
تجربه نگاری مقابله با آسیب های اجتماعی چندمحله در بندرعباس
نشسته بودیم روی پشت بام مسجد. خانه ای را نشانم داد. دیوار به دیوار مسجد بود. گفت:
اینجا را میبینی مهندس؟ پنج سال پیش خانه ی یک شیشه فروش بود. چندباری بعش تذکر دادیم که مواد توی محله نیاورد؛ ولی گوشش بدهکار نبود. آخرش همه ی مردم محله، 2 هفته دم خانه اش بست نشستیم، اساب و اثایه اش را گذاشت روی کولش و رفت.
اوایل، راضی به گفتگو نبودند و دوماه پیگیری کردم تا قبول کردند. قصه شان را تعریف کنند. داستان از آنجا شروع میشود که چندتا از دانشجوهای اهل بندر که از اوضاع محله ها نا راضی هستند، دور هم نشستند و مشکلات اصلی را لیست کردند. دست آخر به این میرسند که ریشه اصلی مشکلات در محلات پایین شهر، اعتیاد است. این طور که خودشان میگفتند در بعضی از محلات از هر 10 خانواده، هفت تا درگیر اعتیاد شده بودند. تصمیم میگرند که راهی برایش پیدا کنند.
میروند سراع دستگاه های دولتی، اما مثل اکثر اوقات نا امیدشان میکنند. بچه ها به این نتیجه میرسند که باید خود مردم را پای کار بیاورند، بنابراین، برای هر محله و کوچه یک مسئول تعیین میکنند. برای ثبت این تجربه با هفت نفر از مسئولان محله صحبت کردم. عموما افراد عادی و با تحصیلات کمتر از دیپلم بودند. دونفر از بهبود یافته ها را هم پیدا کردم. یکی از انها از اعتیاد نجات پیدا کرده بود و دیگری، خانومی بود که از آسیب های اجتماعی رها شده بود. از صفر صفر شروع کرده بودند. اول رفته بودند سراغ دانش آموزارن مدارس و آنها را آموزش داده بودند. بعد موفق شده بودند چند تشکل دانشجویی را پای کار بیاورند و مردم محلات را آموزش دهند. حتی در برخی محلات کمپ ترک اعتیاد تاسیس کرده بودند.
زمانی که کار برای سرعت خوبی پیدا کرده بود، مجدد سراغ دستگاه های دولتی میروند. پیشرفت کار، آن ها را هم همراه میکند و در شورای تامین استان، کارگروهی تخصصی برای این موضوع تشکیل میشود.
ادامه دارد...
#مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید.
#عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم
https://ble.ir/mardomyaran_ir
#چگونه_در_محلات_و_شهرخودمان_کار_فرهنگی_اثربخش_کنیم
حواسم هست تا بچه ها راضی باشند.
علاوه بر این کارها ، مربی بچه ها در حلقه صالحین هم هستم. یک بار قرار شد با بچه ها برویم اردو. بچه ها به مسئول پایگاه در جواب گفتند: «خانوم دهقان در کوچه و با نامحرم این طوری استو شما در اردو ندیدیدش.»
به بچه ها سپرده بودم که برای بازی، توپ و طناب و بدمینتون بیاوردند. کلی بازی کردیم: وسطی، طناب بازی، شش خانه و والیبال. برایشان قابل باور نبود که من اینطوری رفتار کنم. آخر اردو میگفتند: «ما دوست نداشتیم بیایم؛ ولی اگر نمی آمدیم، پشیمان میشدیم.»
یکبار دیگر رفته بودیم اردوگاه شهید مغفوری. دوتا اتوبوس بودیم. خانوم های بسیج و جلسه ی قرآن را با هم برده بودیم. همیشه بچه ها را بیرون که میبرم، سعی میکنم به همه ی جوانب اهمیت دهم که احساس خوبی داشته باشند. یک دفعه دیدم دوتا اتوبوس آقایان هم آمدند. رفتم پیش آن کسی که مسئول اردوگاه بود گفتم: « این چه وضعی است؟ من امروز دخترها را آوردم اینجا که نه روسری بپوشند، نه چادر، تا آب بازی کنند. میخواهم راحت باشند. چرا آقایان را راه دادید؟»
آقایی که مسئول اتوبوس پسرها بود گفت ما قلا جا گرفتیم. گفتم مگر میشود به ما جا بدهند و بعد به شما هم جا بدهند؟
قبول نمیکرد. گفتم: یا شما بروید یا ما. اگر نروید من بچه ها را برمیدارم و میروم. مسئول انتظامات اردواگاه با انها دعوا کرد و فرستادشان بیرون. از آن به بعد هربار که مرا میبینند، میپرسند: شما همان خانومی هستی که آقایان را انداختی بیرون؟
تجربه نگاری مقابله با آسیب های اجتماعی چندمحله در بندرعباس
نشسته بودیم روی پشت بام مسجد. خانه ای را نشانم داد. دیوار به دیوار مسجد بود. گفت:
اینجا را میبینی مهندس؟ پنج سال پیش خانه ی یک شیشه فروش بود. چندباری بعش تذکر دادیم که مواد توی محله نیاورد؛ ولی گوشش بدهکار نبود. آخرش همه ی مردم محله، 2 هفته دم خانه اش بست نشستیم، اساب و اثایه اش را گذاشت روی کولش و رفت.
اوایل، راضی به گفتگو نبودند و دوماه پیگیری کردم تا قبول کردند. قصه شان را تعریف کنند. داستان از آنجا شروع میشود که چندتا از دانشجوهای اهل بندر که از اوضاع محله ها نا راضی هستند، دور هم نشستند و مشکلات اصلی را لیست کردند. دست آخر به این میرسند که ریشه اصلی مشکلات در محلات پایین شهر، اعتیاد است. این طور که خودشان میگفتند در بعضی از محلات از هر 10 خانواده، هفت تا درگیر اعتیاد شده بودند. تصمیم میگرند که راهی برایش پیدا کنند.
میروند سراع دستگاه های دولتی، اما مثل اکثر اوقات نا امیدشان میکنند. بچه ها به این نتیجه میرسند که باید خود مردم را پای کار بیاورند، بنابراین، برای هر محله و کوچه یک مسئول تعیین میکنند. برای ثبت این تجربه با هفت نفر از مسئولان محله صحبت کردم. عموما افراد عادی و با تحصیلات کمتر از دیپلم بودند. دونفر از بهبود یافته ها را هم پیدا کردم. یکی از انها از اعتیاد نجات پیدا کرده بود و دیگری، خانومی بود که از آسیب های اجتماعی رها شده بود. از صفر صفر شروع کرده بودند. اول رفته بودند سراغ دانش آموزارن مدارس و آنها را آموزش داده بودند. بعد موفق شده بودند چند تشکل دانشجویی را پای کار بیاورند و مردم محلات را آموزش دهند. حتی در برخی محلات کمپ ترک اعتیاد تاسیس کرده بودند.
زمانی که کار برای سرعت خوبی پیدا کرده بود، مجدد سراغ دستگاه های دولتی میروند. پیشرفت کار، آن ها را هم همراه میکند و در شورای تامین استان، کارگروهی تخصصی برای این موضوع تشکیل میشود.
ادامه دارد...
#مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید.
#عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم
https://ble.ir/mardomyaran_ir
۸:۳۰
مردم یاران
#قسمت_هشتم #چگونه_در_محلات_و_شهرخودمان_کار_فرهنگی_اثربخش_کنیم حواسم هست تا بچه ها راضی باشند. علاوه بر این کارها ، مربی بچه ها در حلقه صالحین هم هستم. یک بار قرار شد با بچه ها برویم اردو. بچه ها به مسئول پایگاه در جواب گفتند: «خانوم دهقان در کوچه و با نامحرم این طوری استو شما در اردو ندیدیدش.» به بچه ها سپرده بودم که برای بازی، توپ و طناب و بدمینتون بیاوردند. کلی بازی کردیم: وسطی، طناب بازی، شش خانه و والیبال. برایشان قابل باور نبود که من اینطوری رفتار کنم. آخر اردو میگفتند: «ما دوست نداشتیم بیایم؛ ولی اگر نمی آمدیم، پشیمان میشدیم.» یکبار دیگر رفته بودیم اردوگاه شهید مغفوری. دوتا اتوبوس بودیم. خانوم های بسیج و جلسه ی قرآن را با هم برده بودیم. همیشه بچه ها را بیرون که میبرم، سعی میکنم به همه ی جوانب اهمیت دهم که احساس خوبی داشته باشند. یک دفعه دیدم دوتا اتوبوس آقایان هم آمدند. رفتم پیش آن کسی که مسئول اردوگاه بود گفتم: « این چه وضعی است؟ من امروز دخترها را آوردم اینجا که نه روسری بپوشند، نه چادر، تا آب بازی کنند. میخواهم راحت باشند. چرا آقایان را راه دادید؟» آقایی که مسئول اتوبوس پسرها بود گفت ما قلا جا گرفتیم. گفتم مگر میشود به ما جا بدهند و بعد به شما هم جا بدهند؟ قبول نمیکرد. گفتم: یا شما بروید یا ما. اگر نروید من بچه ها را برمیدارم و میروم. مسئول انتظامات اردواگاه با انها دعوا کرد و فرستادشان بیرون. از آن به بعد هربار که مرا میبینند، میپرسند: شما همان خانومی هستی که آقایان را انداختی بیرون؟ تجربه نگاری مقابله با آسیب های اجتماعی چندمحله در بندرعباس نشسته بودیم روی پشت بام مسجد. خانه ای را نشانم داد. دیوار به دیوار مسجد بود. گفت: اینجا را میبینی مهندس؟ پنج سال پیش خانه ی یک شیشه فروش بود. چندباری بعش تذکر دادیم که مواد توی محله نیاورد؛ ولی گوشش بدهکار نبود. آخرش همه ی مردم محله، 2 هفته دم خانه اش بست نشستیم، اساب و اثایه اش را گذاشت روی کولش و رفت. اوایل، راضی به گفتگو نبودند و دوماه پیگیری کردم تا قبول کردند. قصه شان را تعریف کنند. داستان از آنجا شروع میشود که چندتا از دانشجوهای اهل بندر که از اوضاع محله ها نا راضی هستند، دور هم نشستند و مشکلات اصلی را لیست کردند. دست آخر به این میرسند که ریشه اصلی مشکلات در محلات پایین شهر، اعتیاد است. این طور که خودشان میگفتند در بعضی از محلات از هر 10 خانواده، هفت تا درگیر اعتیاد شده بودند. تصمیم میگرند که راهی برایش پیدا کنند. میروند سراع دستگاه های دولتی، اما مثل اکثر اوقات نا امیدشان میکنند. بچه ها به این نتیجه میرسند که باید خود مردم را پای کار بیاورند، بنابراین، برای هر محله و کوچه یک مسئول تعیین میکنند. برای ثبت این تجربه با هفت نفر از مسئولان محله صحبت کردم. عموما افراد عادی و با تحصیلات کمتر از دیپلم بودند. دونفر از بهبود یافته ها را هم پیدا کردم. یکی از انها از اعتیاد نجات پیدا کرده بود و دیگری، خانومی بود که از آسیب های اجتماعی رها شده بود. از صفر صفر شروع کرده بودند. اول رفته بودند سراغ دانش آموزارن مدارس و آنها را آموزش داده بودند. بعد موفق شده بودند چند تشکل دانشجویی را پای کار بیاورند و مردم محلات را آموزش دهند. حتی در برخی محلات کمپ ترک اعتیاد تاسیس کرده بودند. زمانی که کار برای سرعت خوبی پیدا کرده بود، مجدد سراغ دستگاه های دولتی میروند. پیشرفت کار، آن ها را هم همراه میکند و در شورای تامین استان، کارگروهی تخصصی برای این موضوع تشکیل میشود. ادامه دارد... #مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید. #عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم https://ble.ir/mardomyaran_ir
#چگونه_در_محلات_و_شهرخودمان_کار_فرهنگی_اثربخش_کنیم
#قسمت_هشتم
یک خانه دیگر نشانم دادند. یک کوچه با مسجد فاصله داشت.
گفتند:
اون خانه ی عقبی را میبینی؟ همان که روی پشت بامش کفتر بازی میکنند. تریاک هم میفروشه. 5 سال پیش باهاش شرط کردم که اگر شیشه بیاری توی محله، باید از اینجا بروی. بنده خدا قدیمی محله بود و قبول کرد. ولی الان دیگر میخواهم باهاش صحبت کنم که دیگر تریاک هم نیازه. خدا کنه گوش بده! وگرنه مجبوریم...!
شهرمان را دوست داشتیم. برای همین نشستیم و بررسی کردیم و چالش ها را لیست کردیم. این وسط یک مسئله و تهدید اجتماعی خیلی چشم گیر بود.
اعتیاد و عواقبش! روی کلمه «عواقبش» خیلی تاکید دارم! زیرا اعتیاد از جمله مواردی است که میشود میتوان به راحتی آثار و تبعاتش را در زندگی فردی و اجتماعی افراد دید. وقتی دقیق تر نگاه میکردیم، میدیدیم که بسیار از اختلالات و ناهنجاری ها ی اجتماعی محلات، از همین جا سرچشمه میگیرد. مثلا، آماری از زورگیری های سطح شهر، و دلایلش به دسنکان رسید، آمار زندانی های شهر و علل زندانی شدنشان را بررسی کردیم. به لیست دلایل همسر آزاری ها و طلاق ها نگاه کردیم، همه جا رد پای اعتیاد بود.البته ادعا نمیکنیم که دلیل همه ی این مشکلات، صرفا اعتیاد بود؛ اما رنگ اعتیاد پر رنگ تر از همه رنگ ها بود.وقتی درباره ی تهدید اعتیاد صحبت میکنیم، درمورد یک تهدید جدی حرف میزنیم. اوضاع برخی محلات، 5 الی 6 سالی میشد که خیلی نابسامان شده بود و وضعیتش شهره ی کشور شده بود. از پایین ترین تا بالاترین مقامات کشوری بارها به اینجا می آمدند و نام برخی محلات شهر را به اسم میشناختند. برخی به شوخی میگفتند «این محلات بین المللی کار میکنند.» همه مشکل را قبول داشتند، اما راه حل هایشان متفاوت بود. ما اعتقاد داشتیم که مشکل اعتیاد، با دستور العمل و آیین نامه و این داستان ها حل نمیشود. محلات شهر، نیازمند یک اقدام کاملا فرهنگی اجتماعی برای حل موضوع بود.
ادامه دارد...
#مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید.
#عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم
https://ble.ir/mardomyaran_ir
#قسمت_هشتم
یک خانه دیگر نشانم دادند. یک کوچه با مسجد فاصله داشت.
گفتند:
اون خانه ی عقبی را میبینی؟ همان که روی پشت بامش کفتر بازی میکنند. تریاک هم میفروشه. 5 سال پیش باهاش شرط کردم که اگر شیشه بیاری توی محله، باید از اینجا بروی. بنده خدا قدیمی محله بود و قبول کرد. ولی الان دیگر میخواهم باهاش صحبت کنم که دیگر تریاک هم نیازه. خدا کنه گوش بده! وگرنه مجبوریم...!
شهرمان را دوست داشتیم. برای همین نشستیم و بررسی کردیم و چالش ها را لیست کردیم. این وسط یک مسئله و تهدید اجتماعی خیلی چشم گیر بود.
اعتیاد و عواقبش! روی کلمه «عواقبش» خیلی تاکید دارم! زیرا اعتیاد از جمله مواردی است که میشود میتوان به راحتی آثار و تبعاتش را در زندگی فردی و اجتماعی افراد دید. وقتی دقیق تر نگاه میکردیم، میدیدیم که بسیار از اختلالات و ناهنجاری ها ی اجتماعی محلات، از همین جا سرچشمه میگیرد. مثلا، آماری از زورگیری های سطح شهر، و دلایلش به دسنکان رسید، آمار زندانی های شهر و علل زندانی شدنشان را بررسی کردیم. به لیست دلایل همسر آزاری ها و طلاق ها نگاه کردیم، همه جا رد پای اعتیاد بود.البته ادعا نمیکنیم که دلیل همه ی این مشکلات، صرفا اعتیاد بود؛ اما رنگ اعتیاد پر رنگ تر از همه رنگ ها بود.وقتی درباره ی تهدید اعتیاد صحبت میکنیم، درمورد یک تهدید جدی حرف میزنیم. اوضاع برخی محلات، 5 الی 6 سالی میشد که خیلی نابسامان شده بود و وضعیتش شهره ی کشور شده بود. از پایین ترین تا بالاترین مقامات کشوری بارها به اینجا می آمدند و نام برخی محلات شهر را به اسم میشناختند. برخی به شوخی میگفتند «این محلات بین المللی کار میکنند.» همه مشکل را قبول داشتند، اما راه حل هایشان متفاوت بود. ما اعتقاد داشتیم که مشکل اعتیاد، با دستور العمل و آیین نامه و این داستان ها حل نمیشود. محلات شهر، نیازمند یک اقدام کاملا فرهنگی اجتماعی برای حل موضوع بود.
ادامه دارد...
#مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید.
#عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم
https://ble.ir/mardomyaran_ir
۸:۳۱
الان به من بگی جبهه کجاستمیگم محله استکد پستی به کد پستی
#خدمات_اجتماعی #طرح_محله_محور_شهید_ابراهیم_هادی
@mardomyaran_ir
#خدمات_اجتماعی #طرح_محله_محور_شهید_ابراهیم_هادی
@mardomyaran_ir
۸:۳۶
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
روزمان را با کلام الهی که بر قلب رسول الله نازل شد شروع کنیم
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ ﴿۱۷۲﴾
و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم گفتند چرا گواهى داديم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم (۱۷۲)
أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ ﴿۱۷۳﴾
يا بگوييد پدران ما پيش از اين مشرك بوده اند و ما فرزندانى پس از ايشان بوديم آيا ما را به خاطر آنچه باطل انديشان انجام داده اند هلاك مى كنى (۱۷۳)
وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۱۷۴﴾
و اينگونه آيات [خود] را به تفصيل بيان مى كنيم و باشد كه آنان [به سوى حق] بازگردند (۱۷۴)
سوره ۸: الأنفال - جزء ۹
@mardomyaran_ir
روزمان را با کلام الهی که بر قلب رسول الله نازل شد شروع کنیم
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ ﴿۱۷۲﴾
و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم گفتند چرا گواهى داديم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم (۱۷۲)
أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ ﴿۱۷۳﴾
يا بگوييد پدران ما پيش از اين مشرك بوده اند و ما فرزندانى پس از ايشان بوديم آيا ما را به خاطر آنچه باطل انديشان انجام داده اند هلاك مى كنى (۱۷۳)
وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۱۷۴﴾
و اينگونه آيات [خود] را به تفصيل بيان مى كنيم و باشد كه آنان [به سوى حق] بازگردند (۱۷۴)
سوره ۸: الأنفال - جزء ۹
@mardomyaran_ir
۵:۰۵
️ عدم برخورد با #عنابستانی و استانداردسازی #شریعتی پیام واحدی را به جامعه میدهد.پیام این است که در جمهوری اسلامی مسئولیت مصونیت میآورد.
چپ و راست با هم تیشه به ریشه اعتماد مردم میزنند. کجاست جریان سوم انقلابی که انقلاب را از دست سرطان اصولگرایی و اصلاح طلبی نجات دهد؟
#مردم_یاران_یار_مردم @mardomyaran_ir
چپ و راست با هم تیشه به ریشه اعتماد مردم میزنند. کجاست جریان سوم انقلابی که انقلاب را از دست سرطان اصولگرایی و اصلاح طلبی نجات دهد؟
#مردم_یاران_یار_مردم @mardomyaran_ir
۵:۰۹
اروپاییها چطور ایران را سرکار گذاشتند؟
دستیار ویژه رئیس مجلس: من در سال ۸۲ عضو تیم #مذاکرهکننده بودم. قرار شد ما غنیسازی را تعلیق کنیم و #اروپاییها #تحریمها را لغو کنند. ما غنیسازی را تعلیق کردیم، بعد از آن باید در ۳ کمیته چگونگی لغو تحریم بررسی میشد. ما هر ۲۰ روز یکبار باید به ژنو میرفتیم و مدام ما را معطل میکردند.
در دور اول مذاکرات بعد از دو ساعت وقتی که به لغو تحریم رسیدیم، گفتند ما در آستانه تعطیلات ژانویه هستیم و بلیط داریم و باید برویم. در دور دوم هم زمانی که به جای حساس مذاکرات رسیدیم یکی از اعضا گفت رئیسجمهور ما سفر دارد و من باید بروم و درخواست کرد که جلسه به تعویق بیفتد.
در جلسه سوم که بهانه نداشتند، طرف فرانسوی مذاکرهکنندهاش را تغییر داد و فردی را آورد که ۵۰ دقیقه حرف میزد اما به اندازه ۳۰ ثانیه هم صحبتهایش ربطی به موضوع نداشت. در نهایت که دو کمیته اقتصادی و هستهای به نتیجه رسید، آنها گفتند ما در قالب یک پکیج توافق میکنیم و تا مذاکرات سیاسی به نتیجه نرسد، نتایج جلسات را اجرا نمیکنیم.
#مردم_یاران_یار_مردم است. @mardomyaran_ir
دستیار ویژه رئیس مجلس: من در سال ۸۲ عضو تیم #مذاکرهکننده بودم. قرار شد ما غنیسازی را تعلیق کنیم و #اروپاییها #تحریمها را لغو کنند. ما غنیسازی را تعلیق کردیم، بعد از آن باید در ۳ کمیته چگونگی لغو تحریم بررسی میشد. ما هر ۲۰ روز یکبار باید به ژنو میرفتیم و مدام ما را معطل میکردند.
در دور اول مذاکرات بعد از دو ساعت وقتی که به لغو تحریم رسیدیم، گفتند ما در آستانه تعطیلات ژانویه هستیم و بلیط داریم و باید برویم. در دور دوم هم زمانی که به جای حساس مذاکرات رسیدیم یکی از اعضا گفت رئیسجمهور ما سفر دارد و من باید بروم و درخواست کرد که جلسه به تعویق بیفتد.
در جلسه سوم که بهانه نداشتند، طرف فرانسوی مذاکرهکنندهاش را تغییر داد و فردی را آورد که ۵۰ دقیقه حرف میزد اما به اندازه ۳۰ ثانیه هم صحبتهایش ربطی به موضوع نداشت. در نهایت که دو کمیته اقتصادی و هستهای به نتیجه رسید، آنها گفتند ما در قالب یک پکیج توافق میکنیم و تا مذاکرات سیاسی به نتیجه نرسد، نتایج جلسات را اجرا نمیکنیم.
#مردم_یاران_یار_مردم است. @mardomyaran_ir
۵:۴۹
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
من عرض میکنم که دغدغهداشتن و هشداردهیو طلبکارانه در مسائل و مشکلات و نواقص نظام،وارد ِ شدن شما را، من صد درصد تایید میکنم؛ امااین را در حاشیهاش عرض میکنم که نوع برخورد باِ مشکلاتنظام، طبیبانه باید باشد.
مقام معظم رهبری96/3/17
#کشنگری #اقدامات_تشکیلاتی #مطالبه_گری #مردم_یاران_یار_مردم
@mardomyaran_ir
مقدمه
من عرض میکنم که دغدغهداشتن و هشداردهیو طلبکارانه در مسائل و مشکلات و نواقص نظام،وارد ِ شدن شما را، من صد درصد تایید میکنم؛ امااین را در حاشیهاش عرض میکنم که نوع برخورد باِ مشکلاتنظام، طبیبانه باید باشد.
مقام معظم رهبری96/3/17
#کشنگری #اقدامات_تشکیلاتی #مطالبه_گری #مردم_یاران_یار_مردم
@mardomyaran_ir
۸:۴۴
مردم یاران
بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه من عرض میکنم که دغدغهداشتن و هشداردهی و طلبکارانه در مسائل و مشکلات و نواقص نظام، وارد ِ شدن شما را، من صد درصد تایید میکنم؛ اما این را در حاشیهاش عرض میکنم که نوع برخورد با ِ مشکلاتنظام، طبیبانه باید باشد. مقام معظم رهبری 96/3/17 #کشنگری #اقدامات_تشکیلاتی #مطالبه_گری #مردم_یاران_یار_مردم @mardomyaran_ir
#طلبکارانه_طبیبانه_قسمت_اول
«چگونه با فساد در شهرمان، استانمان، کشورمان برخورد کنیم؟ #مطالبه_گری»
مساله از یک نگرانی مشترک آغاز شد. تغییر رویکرد معاونت علمی بسیج دانشجویی و تاسیس قرارگاه شهید احمدیروشن در سال 1393نقطه عطفی برای تغییر گفتمان حاکم بر تشکل بسیج دانشجویی، ورودش به عرصه مطالبه گری تخصصی، اتخاذ رویکرد مساله محور و گذار از مسائلکلیشه ای به سمت مسائل اساسی کشور بود.
در ارائه های پرتکرار دانشجویی که با هدف تغییر این گفتمان انجام میشد، پربسامدترین «فِرِکانس یا همان معیار اندازهگیری» سوال و نگرانی مخاطب که کم کم به مدرسان نیز سرایت میکرد این سوالبود که آیا این حرفهای خوب و دلنشین واقعا شدنی است؟ پاسخ ها قانع کننده نبود! نه برای مخاطب و نه حتی برای خود ارائه دهنده! یعنی به جهت منطقی، مستدل و صحیح بود اما راستش دلها را آرام نمیکرد؛ دنبال راهی برای آرام کردن دل مخاطبان بودیم و البته اول خودمان!
در اواخر سال 95 و پس از مواجه شدن با تجربیات موثری که رخ داده بود به پاسخمان رسیدیم؛ باید همین کار را میکردیم؛ باید تجربیات موفق را به همگان معرفی میکردیم. جمع آوری تجربیات آغاز شد؛ پروسه جانکاهی بود چون اولا وسواس داشتیم که حتما هر تجربه را از موثرترین فرد حاضر در صحنه تحقیق کنیم؛ ثانیا جزییات وقایع مقدمه #کنشگر برایمان مهم بود؛ آنقدر که صاحبان تجربه تعجب میکردند و گاه مجبور بودند تامل طولانی کنند تا بتوانند پاسخ سوالات را به یاد بیاورند.
همینجا بدون مقدمه لازم است بر وضعیت مدیریت دانش و ثبت تجربه در مجموعه های انقلابی خون گریست و دراین باره روزی جداگانه قلم زد. اجمالا همین یک جمله بس که مدیریت دانش وثبت تجربه، توانایی خلق انسانها و مجموعه های چندصدساله را دارد؛ انسانهای جوانی می توانند 500سال سن داشته باشند و به اندازه 500سال که هرکدام در عینتوانمندی حل مساله.
هر وقت دیدید راه حل های غلط تکرار شد، بدانید گرفتار همین کنشگری مصیبت شده ایم. هر کس بتواند حتی یک روز به عمر این انسان چندین ساله اضافهکند و نکند، احتمال گرفتاری جامعه به این مصیبت را بیشتر کرده است؛
در بحث مطالبه گری سراغ تجربیاتی رفتیم که دارای پیامد بوده اند؛ یعنی عالم واقعیت را، حتی شده یک گام، به اصلاح نزدیک کرده اند. چون پیامد لزوما یک اتفاقبزرگ یا پرسروصدای ملی یا تغییر در قوانین یا جابجایی یک مسئول نیست؛ بلکه ممکن است در یک شهرستان کوچک یک تغییر جزیی رخ دهد که آن هم ارزشمند است.اتفاقات بزرگ وقتی پایدار است که ماحصل جریانی از اتفاقات کوچک و مستمر باشد.
آنچه میخوانید، درمورد فردی است که خودجوش این رویداد را خلق کرده؛ اینجا افراد مهماند نه وقایع.
مخاطب این اثرشمایی هستید که میخواهید مطالبه گری کنید. این اثر به دنبال تبیین یک رویکرد جدید در حل مسائل جامعه است آن هم برای کسانی که امضایشان اعتباری در کشور ندارد، مسئول نیستند، بودجه ندارند، مورد توجه مسئولان هم نیستند، با یک نگاه اولیه تقریبا هیچ چیزی نیستند! تنها سرمایه شان این باور است که در برابر مسائل کشور مسئولند ولو هیچ کس این راقبول نداشته باشد. این همان روحیه ای است که کار کردنش فرمان #آتش_به_اختیار را می طلبد. اینها صاحبان اصلی این #انقلاب هستند؛خواه روزی، انقلاب را به دستشانبدهند، خواه ندهند.
ادامه دارد...
#مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید.
#عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم
https://ble.ir/mardomyaran_ir
«چگونه با فساد در شهرمان، استانمان، کشورمان برخورد کنیم؟ #مطالبه_گری»
مساله از یک نگرانی مشترک آغاز شد. تغییر رویکرد معاونت علمی بسیج دانشجویی و تاسیس قرارگاه شهید احمدیروشن در سال 1393نقطه عطفی برای تغییر گفتمان حاکم بر تشکل بسیج دانشجویی، ورودش به عرصه مطالبه گری تخصصی، اتخاذ رویکرد مساله محور و گذار از مسائلکلیشه ای به سمت مسائل اساسی کشور بود.
در ارائه های پرتکرار دانشجویی که با هدف تغییر این گفتمان انجام میشد، پربسامدترین «فِرِکانس یا همان معیار اندازهگیری» سوال و نگرانی مخاطب که کم کم به مدرسان نیز سرایت میکرد این سوالبود که آیا این حرفهای خوب و دلنشین واقعا شدنی است؟ پاسخ ها قانع کننده نبود! نه برای مخاطب و نه حتی برای خود ارائه دهنده! یعنی به جهت منطقی، مستدل و صحیح بود اما راستش دلها را آرام نمیکرد؛ دنبال راهی برای آرام کردن دل مخاطبان بودیم و البته اول خودمان!
در اواخر سال 95 و پس از مواجه شدن با تجربیات موثری که رخ داده بود به پاسخمان رسیدیم؛ باید همین کار را میکردیم؛ باید تجربیات موفق را به همگان معرفی میکردیم. جمع آوری تجربیات آغاز شد؛ پروسه جانکاهی بود چون اولا وسواس داشتیم که حتما هر تجربه را از موثرترین فرد حاضر در صحنه تحقیق کنیم؛ ثانیا جزییات وقایع مقدمه #کنشگر برایمان مهم بود؛ آنقدر که صاحبان تجربه تعجب میکردند و گاه مجبور بودند تامل طولانی کنند تا بتوانند پاسخ سوالات را به یاد بیاورند.
همینجا بدون مقدمه لازم است بر وضعیت مدیریت دانش و ثبت تجربه در مجموعه های انقلابی خون گریست و دراین باره روزی جداگانه قلم زد. اجمالا همین یک جمله بس که مدیریت دانش وثبت تجربه، توانایی خلق انسانها و مجموعه های چندصدساله را دارد؛ انسانهای جوانی می توانند 500سال سن داشته باشند و به اندازه 500سال که هرکدام در عینتوانمندی حل مساله.
هر وقت دیدید راه حل های غلط تکرار شد، بدانید گرفتار همین کنشگری مصیبت شده ایم. هر کس بتواند حتی یک روز به عمر این انسان چندین ساله اضافهکند و نکند، احتمال گرفتاری جامعه به این مصیبت را بیشتر کرده است؛
در بحث مطالبه گری سراغ تجربیاتی رفتیم که دارای پیامد بوده اند؛ یعنی عالم واقعیت را، حتی شده یک گام، به اصلاح نزدیک کرده اند. چون پیامد لزوما یک اتفاقبزرگ یا پرسروصدای ملی یا تغییر در قوانین یا جابجایی یک مسئول نیست؛ بلکه ممکن است در یک شهرستان کوچک یک تغییر جزیی رخ دهد که آن هم ارزشمند است.اتفاقات بزرگ وقتی پایدار است که ماحصل جریانی از اتفاقات کوچک و مستمر باشد.
آنچه میخوانید، درمورد فردی است که خودجوش این رویداد را خلق کرده؛ اینجا افراد مهماند نه وقایع.
مخاطب این اثرشمایی هستید که میخواهید مطالبه گری کنید. این اثر به دنبال تبیین یک رویکرد جدید در حل مسائل جامعه است آن هم برای کسانی که امضایشان اعتباری در کشور ندارد، مسئول نیستند، بودجه ندارند، مورد توجه مسئولان هم نیستند، با یک نگاه اولیه تقریبا هیچ چیزی نیستند! تنها سرمایه شان این باور است که در برابر مسائل کشور مسئولند ولو هیچ کس این راقبول نداشته باشد. این همان روحیه ای است که کار کردنش فرمان #آتش_به_اختیار را می طلبد. اینها صاحبان اصلی این #انقلاب هستند؛خواه روزی، انقلاب را به دستشانبدهند، خواه ندهند.
ادامه دارد...
#مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید.
#عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم
https://ble.ir/mardomyaran_ir
۸:۴۴
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
روزمان را با کلام الهی که بر قلب رسول الله نازل شد شروع کنیم
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ﴿۳۲﴾
و بى گمان فرستادگان پيش از تو [نيز] مسخره شدند پس به كسانى كه كافر شده بودند مهلت دادم آنگاه آنان را [به كيفر] گرفتم پس چگونه بود كيفر من (۳۲)
سوره ۱۳: الرعد - جزء ۱۳
@t_m_ebrahim_hadi
روزمان را با کلام الهی که بر قلب رسول الله نازل شد شروع کنیم
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ﴿۳۲﴾
و بى گمان فرستادگان پيش از تو [نيز] مسخره شدند پس به كسانى كه كافر شده بودند مهلت دادم آنگاه آنان را [به كيفر] گرفتم پس چگونه بود كيفر من (۳۲)
سوره ۱۳: الرعد - جزء ۱۳
@t_m_ebrahim_hadi
۴:۵۶
مردم یاران
#طلبکارانه_طبیبانه_قسمت_اول «چگونه با فساد در شهرمان، استانمان، کشورمان برخورد کنیم؟ #مطالبه_گری» مساله از یک نگرانی مشترک آغاز شد. تغییر رویکرد معاونت علمی بسیج دانشجویی و تاسیس قرارگاه شهید احمدی روشن در سال 1393نقطه عطفی برای تغییر گفتمان حاکم بر تشکل بسیج دانشجویی، ورودش به عرصه مطالبه گری تخصصی، اتخاذ رویکرد مساله محور و گذار از مسائل کلیشه ای به سمت مسائل اساسی کشور بود. در ارائه های پرتکرار دانشجویی که با هدف تغییر این گفتمان انجام میشد، پربسامدترین «فِرِکانس یا همان معیار اندازهگیری» سوال و نگرانی مخاطب که کم کم به مدرسان نیز سرایت میکرد این سوال بود که آیا این حرفهای خوب و دلنشین واقعا شدنی است؟ پاسخ ها قانع کننده نبود! نه برای مخاطب و نه حتی برای خود ارائه دهنده! یعنی به جهت منطقی، مستدل و صحیح بود اما راستش دلها را آرام نمیکرد؛ دنبال راهی برای آرام کردن دل مخاطبان بودیم و البته اول خودمان! در اواخر سال 95 و پس از مواجه شدن با تجربیات موثری که رخ داده بود به پاسخمان رسیدیم؛ باید همین کار را میکردیم؛ باید تجربیات موفق را به همگان معرفی میکردیم. جمع آوری تجربیات آغاز شد؛ پروسه جانکاهی بود چون اولا وسواس داشتیم که حتما هر تجربه را از موثرترین فرد حاضر در صحنه تحقیق کنیم؛ ثانیا جزییات وقایع مقدمه #کنشگر برایمان مهم بود؛ آنقدر که صاحبان تجربه تعجب میکردند و گاه مجبور بودند تامل طولانی کنند تا بتوانند پاسخ سوالات را به یاد بیاورند. همینجا بدون مقدمه لازم است بر وضعیت مدیریت دانش و ثبت تجربه در مجموعه های انقلابی خون گریست و دراین باره روزی جداگانه قلم زد. اجمالا همین یک جمله بس که مدیریت دانش و ثبت تجربه، توانایی خلق انسانها و مجموعه های چندصدساله را دارد؛ انسانهای جوانی می توانند 500سال سن داشته باشند و به اندازه 500سال که هرکدام در عین توانمندی حل مساله. هر وقت دیدید راه حل های غلط تکرار شد، بدانید گرفتار همین کنشگری مصیبت شده ایم. هر کس بتواند حتی یک روز به عمر این انسان چندین ساله اضافه کند و نکند، احتمال گرفتاری جامعه به این مصیبت را بیشتر کرده است؛ در بحث مطالبه گری سراغ تجربیاتی رفتیم که دارای پیامد بوده اند؛ یعنی عالم واقعیت را، حتی شده یک گام، به اصلاح نزدیک کرده اند. چون پیامد لزوما یک اتفاق بزرگ یا پرسروصدای ملی یا تغییر در قوانین یا جابجایی یک مسئول نیست؛ بلکه ممکن است در یک شهرستان کوچک یک تغییر جزیی رخ دهد که آن هم ارزشمند است. اتفاقات بزرگ وقتی پایدار است که ماحصل جریانی از اتفاقات کوچک و مستمر باشد. آنچه میخوانید، درمورد فردی است که خودجوش این رویداد را خلق کرده؛ اینجا افراد مهماند نه وقایع. مخاطب این اثرشمایی هستید که میخواهید مطالبه گری کنید. این اثر به دنبال تبیین یک رویکرد جدید در حل مسائل جامعه است آن هم برای کسانی که امضایشان اعتباری در کشور ندارد، مسئول نیستند، بودجه ندارند، مورد توجه مسئولان هم نیستند، با یک نگاه اولیه تقریبا هیچ چیزی نیستند! تنها سرمایه شان این باور است که در برابر مسائل کشور مسئولند ولو هیچ کس این را قبول نداشته باشد. این همان روحیه ای است که کار کردنش فرمان #آتش_به_اختیار را می طلبد. اینها صاحبان اصلی این #انقلاب هستند؛خواه روزی، انقلاب را به دستشان بدهند، خواه ندهند. ادامه دارد... #مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید. #عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم https://ble.ir/mardomyaran_ir
#طلبکارانه_طبیبانه_قسمت_دوم
«چگونه از مسئولان شهر و استان و کشورمان #مطالبه_گری کنیم؟»
دوستان بسیجی بودند؛ دو نفر دانشجوی سیستم های انرژی، دو نفر دانشجوی اقتصاد و یک نفر دانشجوی مکانیک. گروه مطالعات اقتصاد انرژی را زیرمجموعه مرکز مطالعات بسیج #دانشگاه_شریف تشکیل دادند. در کنار فعالیتها و مطالعاتشان با جمعی از کارشناسان این حوزه آشنا شدند و ارتباط گرفتند.
سال92 وقتی اتحادیه اروپا تحریم های جدید نفتی را علیه ایران تصویب کرد، در مجلس ایران شوری به پا شد که باید اقدام متقابل انجام دهیم. بچه های گروه مطالعات، واژه «اقدام متقابل» را از همینجا شنیده بودند، تصمیم گرفتند یک طرح مدون کارشناسانه تهیه کنند برای مقابله پیش دستانه.
هدف از تحریم جدید، ممانعت از فروش نفت ایران در بازار جهانی بود که با وضع جریمه علیه خریداران عملیاتی میشد. اما این طرح تا اجرایی شدن فاصله داشت.با مشورت اساتیدی که با آنها مرتبط بودند، تقسیم کار کردند و یک ماه زمان گذاشتند تا طرح دقیقی بنویسند. آمارهای اقتصادی ایران و اروپا را استخراج کردند و با تحلیل به یک طرح رسیدند.
طرح این بود: «پیش از آنکه اروپا نفت ایران را نخرد، درست زمانی که هنوز قیمت نفت بالاست (حدود 110دلار) ایران صادرات نفت خود را قطع کند تا یک شوک به بازار نفت وارد شود و این، روی تصمیم اروپایی ها اثر بگذارد و حتی متزلزلشان کند». تمام جوانب را سنجیده بودند؛ آیا این کار به خود ما آسیب میزند؟ با این طرح چه مقدار قیمت نفت بالا خواهد رفت؟
گزارش مفصلی نوشتند با همه جزییات فنی. قرار شد هرکس از هر طریق که میتواند، آن را به دست کسانی برساند که احتمال دارد در این حوزه تصمیم گیر باشند. مسئول بسیج دانشگاه شریف را واسطه کردند تا در جلسه - U8جلسات بسیج دانشجویی هشت دانشگاه اصلی تهران- حاضر شوند و طرح را توضیح دهند.
پیش نویس نامه ای که به وزیر نفت نوشته بودند را هم بردند تا در صورت تایید اعضای جلسه، نامه را تکمیل کنند و بعد از امضای اعضا، رسانه ای شود. خودشان هم مشغول بودند، یادداشت مینوشتند و برای خبرگزاری ها ارسال میکردند. موضوع را که با رییس سازمان بسیج دانشجویی طرح کردند، گفت: «خوب است، باید رویش کار شود» و پیشنهاد یک کنفرانس خبری داد که کارهای اجرایی اش را خود سازمان متولی شد تا دانشجویان از نظر محتوایی برنامه را پوشش دهند. یک نفر از دانشگاه شریف تحریم های نفتی و دلار را توضیح داد و یک نفر هم طرح تبیین کرد. ترکیب جلسه کاملا دانشجویی بود اما به خوبی در رسانه ها منعکس شد.
همایش مسئولان بسیج سراسر کشور، در همان بازه زمانی برگزار شد، مسئولان بسیج با توجه به آشنایی پیشینی خود از آنها دعوت کردند تا طرح را توضیح دهند. آنها هم درسِمَتِ استاد، پیشنهادی دادند که سایر دانشجویان هم در این موضوع فعال شوند و موضع گیری کنند.
دو نفر از اعضای تیم، مشغول نوشتن بودند؛ از گزارش و یادداشت و بیانیه تا هر کارِ نوشتنی دیگر. دو نفر هم مدام جلسات را شرکت میکردند و توضیح میدادند. با بسیج ادارات نفت که ارتباط گرفتند، آنها جلسه ای ترتیب دادند تا بچه ها طرح را ارائه دهند. آخرین داده هایشان را به طرح اضافه کردند و رفتند جلسه. بچه های دانشگاه امیرکبیر هم دست به کار شده بودند. از مدیر بخش بین الملل شرکت نفت دعوت کردند، او هم قبول کرد که بیاید. بچه های امیرکبیر، تیم دانشگاه شریف را پیدا کردند تا از نظر محتوایی و طراحی سوالات از آنها کمک بگیرند. بچه های شریف شدند مرجع محتوایی همه کسانی که فهمیده بودند میشود حداقل با تحریمهایی از این نوع مقابله کرد.
ادامه دارد...
«چگونه از مسئولان شهر و استان و کشورمان #مطالبه_گری کنیم؟»
دوستان بسیجی بودند؛ دو نفر دانشجوی سیستم های انرژی، دو نفر دانشجوی اقتصاد و یک نفر دانشجوی مکانیک. گروه مطالعات اقتصاد انرژی را زیرمجموعه مرکز مطالعات بسیج #دانشگاه_شریف تشکیل دادند. در کنار فعالیتها و مطالعاتشان با جمعی از کارشناسان این حوزه آشنا شدند و ارتباط گرفتند.
سال92 وقتی اتحادیه اروپا تحریم های جدید نفتی را علیه ایران تصویب کرد، در مجلس ایران شوری به پا شد که باید اقدام متقابل انجام دهیم. بچه های گروه مطالعات، واژه «اقدام متقابل» را از همینجا شنیده بودند، تصمیم گرفتند یک طرح مدون کارشناسانه تهیه کنند برای مقابله پیش دستانه.
هدف از تحریم جدید، ممانعت از فروش نفت ایران در بازار جهانی بود که با وضع جریمه علیه خریداران عملیاتی میشد. اما این طرح تا اجرایی شدن فاصله داشت.با مشورت اساتیدی که با آنها مرتبط بودند، تقسیم کار کردند و یک ماه زمان گذاشتند تا طرح دقیقی بنویسند. آمارهای اقتصادی ایران و اروپا را استخراج کردند و با تحلیل به یک طرح رسیدند.
طرح این بود: «پیش از آنکه اروپا نفت ایران را نخرد، درست زمانی که هنوز قیمت نفت بالاست (حدود 110دلار) ایران صادرات نفت خود را قطع کند تا یک شوک به بازار نفت وارد شود و این، روی تصمیم اروپایی ها اثر بگذارد و حتی متزلزلشان کند». تمام جوانب را سنجیده بودند؛ آیا این کار به خود ما آسیب میزند؟ با این طرح چه مقدار قیمت نفت بالا خواهد رفت؟
گزارش مفصلی نوشتند با همه جزییات فنی. قرار شد هرکس از هر طریق که میتواند، آن را به دست کسانی برساند که احتمال دارد در این حوزه تصمیم گیر باشند. مسئول بسیج دانشگاه شریف را واسطه کردند تا در جلسه - U8جلسات بسیج دانشجویی هشت دانشگاه اصلی تهران- حاضر شوند و طرح را توضیح دهند.
پیش نویس نامه ای که به وزیر نفت نوشته بودند را هم بردند تا در صورت تایید اعضای جلسه، نامه را تکمیل کنند و بعد از امضای اعضا، رسانه ای شود. خودشان هم مشغول بودند، یادداشت مینوشتند و برای خبرگزاری ها ارسال میکردند. موضوع را که با رییس سازمان بسیج دانشجویی طرح کردند، گفت: «خوب است، باید رویش کار شود» و پیشنهاد یک کنفرانس خبری داد که کارهای اجرایی اش را خود سازمان متولی شد تا دانشجویان از نظر محتوایی برنامه را پوشش دهند. یک نفر از دانشگاه شریف تحریم های نفتی و دلار را توضیح داد و یک نفر هم طرح تبیین کرد. ترکیب جلسه کاملا دانشجویی بود اما به خوبی در رسانه ها منعکس شد.
همایش مسئولان بسیج سراسر کشور، در همان بازه زمانی برگزار شد، مسئولان بسیج با توجه به آشنایی پیشینی خود از آنها دعوت کردند تا طرح را توضیح دهند. آنها هم درسِمَتِ استاد، پیشنهادی دادند که سایر دانشجویان هم در این موضوع فعال شوند و موضع گیری کنند.
دو نفر از اعضای تیم، مشغول نوشتن بودند؛ از گزارش و یادداشت و بیانیه تا هر کارِ نوشتنی دیگر. دو نفر هم مدام جلسات را شرکت میکردند و توضیح میدادند. با بسیج ادارات نفت که ارتباط گرفتند، آنها جلسه ای ترتیب دادند تا بچه ها طرح را ارائه دهند. آخرین داده هایشان را به طرح اضافه کردند و رفتند جلسه. بچه های دانشگاه امیرکبیر هم دست به کار شده بودند. از مدیر بخش بین الملل شرکت نفت دعوت کردند، او هم قبول کرد که بیاید. بچه های امیرکبیر، تیم دانشگاه شریف را پیدا کردند تا از نظر محتوایی و طراحی سوالات از آنها کمک بگیرند. بچه های شریف شدند مرجع محتوایی همه کسانی که فهمیده بودند میشود حداقل با تحریمهایی از این نوع مقابله کرد.
ادامه دارد...
۷:۵۲
مردم یاران
#طلبکارانه_طبیبانه_قسمت_دوم «چگونه از مسئولان شهر و استان و کشورمان #مطالبه_گری کنیم؟» دوستان بسیجی بودند؛ دو نفر دانشجوی سیستم های انرژی، دو نفر دانشجوی اقتصاد و یک نفر دانشجوی مکانیک. گروه مطالعات اقتصاد انرژی را زیرمجموعه مرکز مطالعات بسیج #دانشگاه_شریف تشکیل دادند. در کنار فعالیتها و مطالعاتشان با جمعی از کارشناسان این حوزه آشنا شدند و ارتباط گرفتند. سال92 وقتی اتحادیه اروپا تحریم های جدید نفتی را علیه ایران تصویب کرد، در مجلس ایران شوری به پا شد که باید اقدام متقابل انجام دهیم. بچه های گروه مطالعات، واژه «اقدام متقابل» را از همینجا شنیده بودند، تصمیم گرفتند یک طرح مدون کارشناسانه تهیه کنند برای مقابله پیش دستانه. هدف از تحریم جدید، ممانعت از فروش نفت ایران در بازار جهانی بود که با وضع جریمه علیه خریداران عملیاتی میشد. اما این طرح تا اجرایی شدن فاصله داشت. با مشورت اساتیدی که با آنها مرتبط بودند، تقسیم کار کردند و یک ماه زمان گذاشتند تا طرح دقیقی بنویسند. آمارهای اقتصادی ایران و اروپا را استخراج کردند و با تحلیل به یک طرح رسیدند. طرح این بود: «پیش از آنکه اروپا نفت ایران را نخرد، درست زمانی که هنوز قیمت نفت بالاست (حدود 110دلار) ایران صادرات نفت خود را قطع کند تا یک شوک به بازار نفت وارد شود و این، روی تصمیم اروپایی ها اثر بگذارد و حتی متزلزلشان کند». تمام جوانب را سنجیده بودند؛ آیا این کار به خود ما آسیب میزند؟ با این طرح چه مقدار قیمت نفت بالا خواهد رفت؟ گزارش مفصلی نوشتند با همه جزییات فنی. قرار شد هرکس از هر طریق که میتواند، آن را به دست کسانی برساند که احتمال دارد در این حوزه تصمیم گیر باشند. مسئول بسیج دانشگاه شریف را واسطه کردند تا در جلسه - U8جلسات بسیج دانشجویی هشت دانشگاه اصلی تهران- حاضر شوند و طرح را توضیح دهند. پیش نویس نامه ای که به وزیر نفت نوشته بودند را هم بردند تا در صورت تایید اعضای جلسه، نامه را تکمیل کنند و بعد از امضای اعضا، رسانه ای شود. خودشان هم مشغول بودند، یادداشت مینوشتند و برای خبرگزاری ها ارسال میکردند. موضوع را که با رییس سازمان بسیج دانشجویی طرح کردند، گفت: «خوب است، باید رویش کار شود» و پیشنهاد یک کنفرانس خبری داد که کارهای اجرایی اش را خود سازمان متولی شد تا دانشجویان از نظر محتوایی برنامه را پوشش دهند. یک نفر از دانشگاه شریف تحریم های نفتی و دلار را توضیح داد و یک نفر هم طرح تبیین کرد. ترکیب جلسه کاملا دانشجویی بود اما به خوبی در رسانه ها منعکس شد. همایش مسئولان بسیج سراسر کشور، در همان بازه زمانی برگزار شد، مسئولان بسیج با توجه به آشنایی پیشینی خود از آنها دعوت کردند تا طرح را توضیح دهند. آنها هم درسِمَتِ استاد، پیشنهادی دادند که سایر دانشجویان هم در این موضوع فعال شوند و موضع گیری کنند. دو نفر از اعضای تیم، مشغول نوشتن بودند؛ از گزارش و یادداشت و بیانیه تا هر کارِ نوشتنی دیگر. دو نفر هم مدام جلسات را شرکت میکردند و توضیح میدادند. با بسیج ادارات نفت که ارتباط گرفتند، آنها جلسه ای ترتیب دادند تا بچه ها طرح را ارائه دهند. آخرین داده هایشان را به طرح اضافه کردند و رفتند جلسه. بچه های دانشگاه امیرکبیر هم دست به کار شده بودند. از مدیر بخش بین الملل شرکت نفت دعوت کردند، او هم قبول کرد که بیاید. بچه های امیرکبیر، تیم دانشگاه شریف را پیدا کردند تا از نظر محتوایی و طراحی سوالات از آنها کمک بگیرند. بچه های شریف شدند مرجع محتوایی همه کسانی که فهمیده بودند میشود حداقل با تحریمهایی از این نوع مقابله کرد. ادامه دارد...
#طلبکارانه_طبیبانه_قسمت_سوم
«چگونه از مسئولان شهر و استان و کشورمان #مطالبه_گری کنیم؟»
بچه ها از یک طرف به دنبال گفتمان سازی این موضوع بین نخبگان بودند و از طرف دیگر دنبال تبیین و مطالبه گری از مسئولان. با پرس و جو توانستند نماینده پر حرارت ِ مجلس را که از روزهای اول، پیگیر اقدام متقابل بود را پیدا کنند؛ از اعضای کمیسیون ِ امنیت ملی بود. یکی از بچه ها حضوری رفت و طرح مسئله کرد. از بچه ها دعوت کرد تا در کمیسیون انرژی مجلس، ارائه ای داشته باشند. اما فضای نمایندگان کمیسیون خیلی روی این موضوع جدی نبود، دیالوگ های عجیبی هم شکل میگرفت. مثلا وقتی دانشجوها گفتند: «باید صادرات نفت را به یونان قطع کنیم»، نماینده ای گفت: «نه، ما نباید آدم های پرخاشجویی باشیم و نباید به مردم یونان ظلم کنیم». بچه ها مدام میگفتند: «ای کاش میگفتید این کار شدنی نیست یا میگفتید پیگیری نکنید، این چه استدلالی است؟»
آخرین تیر دانشجویان، یک تجمع پر جمعیت بود جلوی مجلس؛ تجمع با همکاری ِ سازمان بسیج دانشجویی برگزار شد که بگویند: « #تحریم_نفتی_ایران، به لحاظ حقوقی هم اشکال دارد باید #صادرات_نفت را پیش دستانه قطع کنیم تا جلوی این ظلم گرفته شود.» اما آن هم نتوانست با وجود بازتاب رسانه ای خوبی که داشت، در تصمیم مجلس تغییری ایجاد کند.
بعد از این همه تلاش، مجلس به جای تصویب طرحی که میتوانست دولت و وزارت نفت را ملزم به اجرا کند، به قرائت یک بیانیه اکتفا کرد. تحلیل بچه ها این بود: «خوشبینانه ترین حالت این است که در سطح کلان، تصمیم گرفته شده که مجلس دخالت نکند وگرنه شدت ادعا در اوایل کار، با ضعف عمل در اواخر هیچ نسبتی نداشت. آن همه تب و تاب تحریمها را بدهیم و آنها را زمین بزنیم» نباید به یک بیانیه ختم می شد.»تجربه داشتند که در برخی از موضوعات فشار رسانه ای و پیگیریها می تواند تاثیر بگذارد، این بار به مجلس خیلی امیدوار بودند اما مجلس این موضوع را از دستورکارش خارج کرد.
یک ماه پرکاری بود که به نتیجه نرسید اما راضی بودند چون با یک مساله واقعی درگیر شدند، بسیج را درگیر این مساله واقعی کردند، آن هم مساله ای که به درسشان مرتبط بود. توانسته بودند ارتباط شبکه ای با بسیجی های کشور برقرار کنند و با بسیج ادارات ارتباط بگیرند و همه اینها را رشدی در مهارت های تعاملی خود میدیدند. دو سال بعد که همان بچه ها، برای پروژه دیگری، فضای رسانه ای و پژوهشکده های آمریکایی را در آن برهه از زمان بررسی می کردند به دو خبر رسیدند که قدرت اثرگذاری طرح آنان را نشان میداد؛ آن هم یک طرح دانشجویی.
اولین خبر اینکه در همان زمان توضیح طرح برای مجلسی ها، Press TV خبر قطع صادرات ایران به اروپا را کار کرده بود که به شدت قیمت نفت را بالا برد و به محض تکذیب این خبر توسط شرکت ملی نفت ایران، قیمت مجدد افت کرد. این یعنی اگر طرحشان تصویب می شد، پیش بینی شان درست بود که قیمت نفت بالا میرفت. دومین خبر اینکه یکی از اندیشکده های آمریکایی هم در همان بحبوحه ی کار دانشجویی گزارشی منتشر کرد که «ما باید به یونان کمک کنیم که اگر ایران صادرات نفتش را به یونان قطع کرد، یونان از بین نرود. در صورت آسیب دیدن یونان، به اروپا لطمه وارد می شود و انگیزه آنها برای اعمال تحریم علیه ایران کم خواهد شد و همین باعث میشود نظام تحریم ها فرو بریزد و اتحادی که توانسته ایم در کشورها ایجاد کنیم از بین برود.» این خبر گواهی بود که دشمنان، این طرح دانشجویی را بهتر از نمایندگان کشور رصد کردند و به اثرگذاری آن بیشتر از دوستان داخلی باور داشتند.
ادامه دارد...
#مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید.
#عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم
https://ble.ir/mardomyaran_ir
«چگونه از مسئولان شهر و استان و کشورمان #مطالبه_گری کنیم؟»
بچه ها از یک طرف به دنبال گفتمان سازی این موضوع بین نخبگان بودند و از طرف دیگر دنبال تبیین و مطالبه گری از مسئولان. با پرس و جو توانستند نماینده پر حرارت ِ مجلس را که از روزهای اول، پیگیر اقدام متقابل بود را پیدا کنند؛ از اعضای کمیسیون ِ امنیت ملی بود. یکی از بچه ها حضوری رفت و طرح مسئله کرد. از بچه ها دعوت کرد تا در کمیسیون انرژی مجلس، ارائه ای داشته باشند. اما فضای نمایندگان کمیسیون خیلی روی این موضوع جدی نبود، دیالوگ های عجیبی هم شکل میگرفت. مثلا وقتی دانشجوها گفتند: «باید صادرات نفت را به یونان قطع کنیم»، نماینده ای گفت: «نه، ما نباید آدم های پرخاشجویی باشیم و نباید به مردم یونان ظلم کنیم». بچه ها مدام میگفتند: «ای کاش میگفتید این کار شدنی نیست یا میگفتید پیگیری نکنید، این چه استدلالی است؟»
آخرین تیر دانشجویان، یک تجمع پر جمعیت بود جلوی مجلس؛ تجمع با همکاری ِ سازمان بسیج دانشجویی برگزار شد که بگویند: « #تحریم_نفتی_ایران، به لحاظ حقوقی هم اشکال دارد باید #صادرات_نفت را پیش دستانه قطع کنیم تا جلوی این ظلم گرفته شود.» اما آن هم نتوانست با وجود بازتاب رسانه ای خوبی که داشت، در تصمیم مجلس تغییری ایجاد کند.
بعد از این همه تلاش، مجلس به جای تصویب طرحی که میتوانست دولت و وزارت نفت را ملزم به اجرا کند، به قرائت یک بیانیه اکتفا کرد. تحلیل بچه ها این بود: «خوشبینانه ترین حالت این است که در سطح کلان، تصمیم گرفته شده که مجلس دخالت نکند وگرنه شدت ادعا در اوایل کار، با ضعف عمل در اواخر هیچ نسبتی نداشت. آن همه تب و تاب تحریمها را بدهیم و آنها را زمین بزنیم» نباید به یک بیانیه ختم می شد.»تجربه داشتند که در برخی از موضوعات فشار رسانه ای و پیگیریها می تواند تاثیر بگذارد، این بار به مجلس خیلی امیدوار بودند اما مجلس این موضوع را از دستورکارش خارج کرد.
یک ماه پرکاری بود که به نتیجه نرسید اما راضی بودند چون با یک مساله واقعی درگیر شدند، بسیج را درگیر این مساله واقعی کردند، آن هم مساله ای که به درسشان مرتبط بود. توانسته بودند ارتباط شبکه ای با بسیجی های کشور برقرار کنند و با بسیج ادارات ارتباط بگیرند و همه اینها را رشدی در مهارت های تعاملی خود میدیدند. دو سال بعد که همان بچه ها، برای پروژه دیگری، فضای رسانه ای و پژوهشکده های آمریکایی را در آن برهه از زمان بررسی می کردند به دو خبر رسیدند که قدرت اثرگذاری طرح آنان را نشان میداد؛ آن هم یک طرح دانشجویی.
اولین خبر اینکه در همان زمان توضیح طرح برای مجلسی ها، Press TV خبر قطع صادرات ایران به اروپا را کار کرده بود که به شدت قیمت نفت را بالا برد و به محض تکذیب این خبر توسط شرکت ملی نفت ایران، قیمت مجدد افت کرد. این یعنی اگر طرحشان تصویب می شد، پیش بینی شان درست بود که قیمت نفت بالا میرفت. دومین خبر اینکه یکی از اندیشکده های آمریکایی هم در همان بحبوحه ی کار دانشجویی گزارشی منتشر کرد که «ما باید به یونان کمک کنیم که اگر ایران صادرات نفتش را به یونان قطع کرد، یونان از بین نرود. در صورت آسیب دیدن یونان، به اروپا لطمه وارد می شود و انگیزه آنها برای اعمال تحریم علیه ایران کم خواهد شد و همین باعث میشود نظام تحریم ها فرو بریزد و اتحادی که توانسته ایم در کشورها ایجاد کنیم از بین برود.» این خبر گواهی بود که دشمنان، این طرح دانشجویی را بهتر از نمایندگان کشور رصد کردند و به اثرگذاری آن بیشتر از دوستان داخلی باور داشتند.
ادامه دارد...
#مردم_یاران را به دوستان و همکاران خود معرفی کنید.
#عملیات_فرهنگی #کار_فرهنگی_تمیز #تبیین_مسائل_کلان_فرهنگی_و_محله_محور #به_اضافه_مردم #به_توان_مردم #جنگ_رسانه_ای #مردمـیاران #بحران #سیل #طوفان #آب_گرفتگی #سیلاب #طوفان #آشوب #اغتشاش #کانالـمردمـیارانـدرـایتا #مطالبه_گری_درست #مطالبه #مطالبه_گری #مطالبه_گری_درست_را_یاد_بگیریم
https://ble.ir/mardomyaran_ir
۷:۵۳
۱۱:۵۰
۱۱:۵۰
من یک عنصر فرهنگی هستم.
من یک عنصر فرهنگی هستم و مطلقا از #طرح_فکر_مخالف احساس وحشت نمیکنم و از این که یک فکر صددرصد غلط در جامعه مطرح شود، به هیچ وجه احساس اضطراب ونگرانی نمیکنم؛ امّا بیکار بودن و کم کاری دستگاه مسئول امور فرهنگی کشور در مقابل طرح نظرات غلط و ناحق، خطرناک است و این امر موجب نگرانی است. همچنین کسانی که در مجموعه فرهنگی کشور قرار دارند، نباید در تشخیص جبهه خود دچار اشتباه شوند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی
@mardomyaran_ir
من یک عنصر فرهنگی هستم و مطلقا از #طرح_فکر_مخالف احساس وحشت نمیکنم و از این که یک فکر صددرصد غلط در جامعه مطرح شود، به هیچ وجه احساس اضطراب ونگرانی نمیکنم؛ امّا بیکار بودن و کم کاری دستگاه مسئول امور فرهنگی کشور در مقابل طرح نظرات غلط و ناحق، خطرناک است و این امر موجب نگرانی است. همچنین کسانی که در مجموعه فرهنگی کشور قرار دارند، نباید در تشخیص جبهه خود دچار اشتباه شوند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی
@mardomyaran_ir
۷:۳۶
جبهه دشمن از ضعفهای جبهه انقلاب، خوب استفاده میکند. تا کوچکترین مشکلی مثلاً در زمینه یک حادثهای در کشور پیدا شود، فوراً از آن برای تضعیف اراده عناصر مومن و خودی استفاده میکنند و تا عنصر ضعیفی پیدا شود، سعی در جذب او به طرف خودشان دارند. اما تا یکی از عناصر ما را اهل استقامت مییابند، بهطور هماهنگ شروع به کوبیدن وی میکنند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی
@mardomyaran_ir
رهبر معظم انقلاب اسلامی
@mardomyaran_ir
۷:۳۷
#دولت باید مثل امام علی (ع) برای محرومین دل بسوزاند.
دولت واقعاً باید با تمام قدرت آن طوری که علی علیه السلام برای محرومین دل می سوزانداین هم با تمام قدرت،دل بسوزاند برای محرومین،مثل یک پدری که بچه هایش اگر گرسنه بمانند،چطور با دل افسرده دنبال این می رود که آنها را سیر بکند، یک دولت تابع امیرالمؤمنین باید اینطور باشد.#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی #صحیفه_امام #امام_خمینی صحیفه نور ، جلد ۱۸ ، صفحه ۱۳۰ بیانات حضرت امام خمینی(ره) در جمع رؤسای جمهوری و مجلس ، گروهی از مستضعفین جنوب تهران مورخ: ۱۳۶۲/۰۷/۰۴
@mardomyaran_ir
دولت واقعاً باید با تمام قدرت آن طوری که علی علیه السلام برای محرومین دل می سوزانداین هم با تمام قدرت،دل بسوزاند برای محرومین،مثل یک پدری که بچه هایش اگر گرسنه بمانند،چطور با دل افسرده دنبال این می رود که آنها را سیر بکند، یک دولت تابع امیرالمؤمنین باید اینطور باشد.#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی #صحیفه_امام #امام_خمینی صحیفه نور ، جلد ۱۸ ، صفحه ۱۳۰ بیانات حضرت امام خمینی(ره) در جمع رؤسای جمهوری و مجلس ، گروهی از مستضعفین جنوب تهران مورخ: ۱۳۶۲/۰۷/۰۴
@mardomyaran_ir
۱۰:۰۹
حضرت آیت الله بهجت(ره):
چه خوب است که در هر شهری، هیاتی، اعانهها و کمکهای مردمی را جمعآوری کنند و شبانه به فقرا و محرومین شهر برسانند و نگویند که چه کسی داده است. چیزی نمیگذرد که گویی همۀ اهل شهر، غنی هستند.
منبع:
در محضر بهجت/ج1/ص45
#مردم_یاران_یار_مردم @mardomyaran_ir
چه خوب است که در هر شهری، هیاتی، اعانهها و کمکهای مردمی را جمعآوری کنند و شبانه به فقرا و محرومین شهر برسانند و نگویند که چه کسی داده است. چیزی نمیگذرد که گویی همۀ اهل شهر، غنی هستند.
منبع:
در محضر بهجت/ج1/ص45
#مردم_یاران_یار_مردم @mardomyaran_ir
۹:۰۷
۱۶:۵۲