حتی سید محسن امین که سخت گیری او در پذیرش مسائل تاریخی زبانزد است در اعیان الشیعه از این بانو نام می برد
۱۷:۳۴
۱۷:۳۹
#یزیدیان_زمان
۱۷:۴۱
۱۷:۴۳
نا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ قثنا الرَّبِيعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كَانَ حُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ يَقُولُ: مَنْ دَمَعَتَا عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً، أَوْ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً، أَثْوَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْجَنَّةَ.
اسود بن عامر (ابو عبد الرحمن) از ربيع بن منذر نقل كرد كه پدرش گفته: حسين بن علي (عليهما السلام) هميشه مي فرمود: هر كس چشمانش براي ما پر اشك شود و يا يك قطره اشك براي ما بريزد خداوند او را در بهشت جاي خواهد داد.
۱۷:۴۵
۱۷:۴۷
۱۷:۵۰
در دوران کودکی از پدرش تحصیل علم کرد و امام علی (ع) فرمود: اِنَّ وَلَدِی العَبّاسَ زُقَّ العِلمَ زَقّاً؛ همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا میگیرد، از من معارف فرا گرفت. در مدت ۱۴ سال که با پدر زیست، همیشه و در همه حال در کنار پدر حضور داشت.
ایشان در سال۳۷ق درجنگ صفین حضور داشت و سخنانی در توصیف شجاعت ایشان نقل شده است.
حضرت عباس (علیهالسلام) دارای دو فرزند به نامهای فضل و عبیداللَّه از لبابه دختر عبیداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب بود؛ و نسل آن بزرگوار از طریق عبیداللَّه امتداد یافت.
روز عاشورا فرماندهان دو جناح راست و چپ تعیین شدند و پرچم سپاه به عباس بن علی (علیهالسلام) داده شد. یاران یکی پس از دیگری به میدان مبارزه شتافتند.در این میان اتفاق میافتاد که برخی از اصحاب در میان لشکر محاصره میشدند و حضرت عباس (علیهالسلام) آنان را نجات میداد. مانند عمر بن خالد صیداوی و جابر بن حارث سلمانی و سعد مولی عمر بن خالد صیداوی با مجمع بن عبداللَّه عائذی که در آغاز جنگ در محاصره دشمن قرار گرفته بودند و حضرت عباس با یک حمله آنان را نجات داد.
در زیارت ناحیه، امام زمان علیه السّلام می فرمایند : «سلام بر ابوالفضل العباس، پسر امیرمؤمنان(علیه السلام)، آن که جان خود را نثار برادرش کرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد و فدای برادرش شد. او که نگهبان بود و بسیار کوشید تا آب را به لب تشنگان حرم برساند و دو دستش در جهاد فی سبیل الله قطع شد. خداوند قاتلان او، یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائی را از رحمت خود دور سازد.»
۱۹:۵۷
#یزیدیان
۲۰:۰۱
از امام حجت الاسلام غزالی در مورد کسی که به لعن یزید تصریح می کند سوال شد که آیا چنین حکمی می شود ؟ آیا یزید به قتل حسین بن علی راضی شد یا نه؟ آیا ترحم بر یزید جایز است یا نه؟ لطفا پاسخ بدهد.
۲۰:۰۲
۱۰:۴۱
پدرم گفت: در آن مجلس کسی جز من آن شخص (ابن اصدق) را نشناخت و من گفتم: بله او را می شناسم.چرا از او سوال کردی؟
ابوالحسن کاتب گفت: او چه کار می کند؟
پدرم پاسخ داد: بر حسین علیه السلام نوحه سرایی می کند.
پدرم گفت: ابوالحسن کاتب گریه کرد و گفت: پیرزنی از اهل کرخ پیش من است که مرا تربیت کرده است و به دلیل لهجه اش نمی تواند کلمات را صحیح ادا کند چه برسد به این که بخواهد شعری را نقل کند و این پیرزن از زنان صالح است و بسیار روزه می گیرد و اهل تهجد است.
محل خواب او نزدیک من است و دیشب متوجه شدم که مرا صدا زد و گفت: ای ابوالحسن.
گفتم: چه شده است؟
گفت: پیش من بیا.
به نزد او رفتم و دیدم که می لرزد.گفتم: چه اتفاقی برایت افتاده است؟
گفت: یک جزء قرآنم را خواندم و خوابیدم.در خواب دیدم که گویی در مقابل یکی از دوازه های کرخ هستم. اتاق تمیزی را دیدم که (دیوارهایش) سفید و اندکی قرمز بود، درب آن باز بود و زنان دم درب ایستاده بودند.
به آنها گفتم چه کسی از دنیا رفته ؟ چه خبر است؟ آنها به داخل اتاق اشاره کردند.
ارد شدم دیدم اتاقی در نهایت زیبایی است و در وسط آن بانویی جوان هستند که نیکو تر و زیباتر از ایشان ندیده بودم، لباس زیبای سفید رنگی که بلند بود به تن داشت و روی آن نیز روپوشی (شنل) که فوق العاده سفید رنگ، پوشیده بود، در دامانش سر بریده ای بود که خون از آن می جوشید.
گفتم: تو چه کسی هستی؟
فرمود با تو کاری ندارم، من فاطمه دختر رسول خدا هستم و این سر فرزندم حسین «علیه السلام»است.از طرف من به ابن اصدق بگو این شعر را به عنوان نوحه (برای حسینم) بخواند:
فرزند من مریض نبود (بر اثر بیماری از دنیا نرفت) این را سؤال کنید و قبل از این واقعه نیز بیمار نبود.
ناگهان به خودم آمدم.
ابوالحسن کاتب می گوید: آن پیرزن به جای «لم امرضه» به دلیل لهجه اش گفت «لم امرطه» چرا که نمی توانست حرف «ض» را درست تلفظ کند.پیرزن از از آن آرام گرفت تا آن که خوابید.
ابوالحسن به من گفت ای ابوالقاسم حال که ابن اصدق را می شناسی، امانتداری کن و این خبر را به ابن اصدق برسان؛ من گفتم به خاطر امر سرور بانوان اطاعت می کنم.
ابوالقاسم تنوخی در ادامه می گوید: این داستان در ماه شعبان بود، مردم زمانی که می خواستند به زیارت امام حسین «علیه السلام» بروند از حنبلی ها به شدت آزار می دیدند.
من آنقدر تلاش کردم که بالاخره توانستم خودم را در شب نیمه شعبان به حائر حسینی برسانم.
جویای ابن اصدق شدم تا این که او را دیدم.
به او گفتم حضرت فاطمه «سلام الله علیها» به تو امر نموده اند که قصیده ای را که در آن بیت مذکور را به عنوان نوحه (برای امام حسین «علیه السلام») بخوانی:
لم امرّضه فأسلو ... لا ولا کان مریضا (فرزند من مریض نبود (بر اثر بیماری از دنیا نرفت) این را سؤال کنید و قبل از این واقعه نیز بیمار نبود.)
به ابن اصدق گفتم من قبل از این ماجرا این قصیده را بلد نبودم.
حال ابن اصدق دگرگون شد. قضیه خواب را برای او و حاضران در جلسه به طور کامل نقل کردم، همگی به شدت گریه کردند و تمام شب با همین قصیده نوحه سرایی کردند. اول این قصیده این بیت است:
ای دو چشم اشک ببارید و به شدت گریه کنید و خشک نشوید.
این شعر برای برخی از شاعران اهل کوفه است.
سپس به نزد ابوالحسن کاتب بازگشتم و او را از آن چه رخ داد با خبر ساختم.
۱۰:۴۴
۱۹:۱۶
علامهطباطبایی در مورد آیاتی که رییسجمهور به آنها استدلال کرده و بیان داشته بودند که "پیامبر(صلی الله علیه وآله) با کفار پیمان میبست و آنها پیمان را میشکستند،پیمان دوم را میبست" مینویسد:
۱۹:۴۶
۱۹:۵۰
جنگی که #اسلام در هیچ طرف آن حضور نداشت و هیچ فتوای اسلامی در به وجود آمدن آن نقش نداشت و به قرآن و احادیث هم استناد نمی شد
۱۹:۵۰
#مسیحیت
۱۹:۵۳
نرم افزار مخصوص معرفی #امام_حسن_عسکری علیه السلام
شامل:
لینک این نرم افزار تحت وب:
۱۹:۵۵
#فاطمیه
۱۹:۵۲
مخاطبان عزیز
۱۵:۵۱