۷:۰۶
۷:۰۶
۷:۰۶
۷:۰۶
خداحافظ رضا جانم




آخرین نگاه ما از پنجره های قطار به گنبد زیبای امام هشتم (ع)
۷:۱۴
همه دلتنگی های من
تازه آفتاب سرزده بود که بیدارمان کردند ؛ به زدن آبی بر سر و رو و رفتن پای میز صبحانه .از شما چه پنهان ! دلم نمی آمد بچه ها را بیدار کنم . نه برای دل آنها ؛ که برای دل خودم . امروز اگر تمام می شد ، اردو هم تمام شده بود . آن وقت من می ماندم و دل تنهای خودم ! دیگر که می ماند تا بی دلیل بخندد و یا به گوشه اخمی گریه کند و برای تسکین ، خود را به آغوش من بسپارد ؟ دیگر کدام اردویی ادامه می یافت تا در آن بچه ها هر دم با القابی شکوهمند دلگرمت کنند و وقتی که هوشیارانه دمی بی حوصله و غمگین می بینند ، بی هیچ قراری و بی مقدمه سرودی که دوست داری سر بدهند تا اشک شوقت باریدن بگیرد . آری ! امروز تمام بشود ، خانواده ات کوچک می شود . درست به تعداد همان که چند روز پیشتر بود . دیگر کشتی گرفتن های بی پایان خسته ات نمی کند . دیگر معطلی های بی حساب کفرت را در نمی آورد و دیگر شیطنت های بی پایان هوارت را به آسمان نمی رساند . امروز یک روز نیست ؛ یک عمر است پایت که از امروز برید ، از دنیای بی خیالی کودکی و نوجوانی فاصله می گیری . در کسری از زمان ، بزرگ می شوی ؛ چهل سال ، پنجاه سال ، نمی دانم ، حسابش می نشیند به پای شناسنامه ات .ای دل غافل ! دلم نمی آید بچه ها را بیدار کنم .
عجب قصه ای دارد امروز ...
تازه آفتاب سرزده بود که بیدارمان کردند ؛ به زدن آبی بر سر و رو و رفتن پای میز صبحانه .از شما چه پنهان ! دلم نمی آمد بچه ها را بیدار کنم . نه برای دل آنها ؛ که برای دل خودم . امروز اگر تمام می شد ، اردو هم تمام شده بود . آن وقت من می ماندم و دل تنهای خودم ! دیگر که می ماند تا بی دلیل بخندد و یا به گوشه اخمی گریه کند و برای تسکین ، خود را به آغوش من بسپارد ؟ دیگر کدام اردویی ادامه می یافت تا در آن بچه ها هر دم با القابی شکوهمند دلگرمت کنند و وقتی که هوشیارانه دمی بی حوصله و غمگین می بینند ، بی هیچ قراری و بی مقدمه سرودی که دوست داری سر بدهند تا اشک شوقت باریدن بگیرد . آری ! امروز تمام بشود ، خانواده ات کوچک می شود . درست به تعداد همان که چند روز پیشتر بود . دیگر کشتی گرفتن های بی پایان خسته ات نمی کند . دیگر معطلی های بی حساب کفرت را در نمی آورد و دیگر شیطنت های بی پایان هوارت را به آسمان نمی رساند . امروز یک روز نیست ؛ یک عمر است پایت که از امروز برید ، از دنیای بی خیالی کودکی و نوجوانی فاصله می گیری . در کسری از زمان ، بزرگ می شوی ؛ چهل سال ، پنجاه سال ، نمی دانم ، حسابش می نشیند به پای شناسنامه ات .ای دل غافل ! دلم نمی آید بچه ها را بیدار کنم .
عجب قصه ای دارد امروز ...
۱۰:۵۱
مسافران حرم - مشهدالرضا (ع)
همه دلتنگی های من تازه آفتاب سرزده بود که بیدارمان کردند ؛ به زدن آبی بر سر و رو و رفتن پای میز صبحانه . از شما چه پنهان ! دلم نمی آمد بچه ها را بیدار کنم . نه برای دل آنها ؛ که برای دل خودم . امروز اگر تمام می شد ، اردو هم تمام شده بود . آن وقت من می ماندم و دل تنهای خودم ! دیگر که می ماند تا بی دلیل بخندد و یا به گوشه اخمی گریه کند و برای تسکین ، خود را به آغوش من بسپارد ؟ دیگر کدام اردویی ادامه می یافت تا در آن بچه ها هر دم با القابی شکوهمند دلگرمت کنند و وقتی که هوشیارانه دمی بی حوصله و غمگین می بینند ، بی هیچ قراری و بی مقدمه سرودی که دوست داری سر بدهند تا اشک شوقت باریدن بگیرد . آری ! امروز تمام بشود ، خانواده ات کوچک می شود . درست به تعداد همان که چند روز پیشتر بود . دیگر کشتی گرفتن های بی پایان خسته ات نمی کند . دیگر معطلی های بی حساب کفرت را در نمی آورد و دیگر شیطنت های بی پایان هوارت را به آسمان نمی رساند . امروز یک روز نیست ؛ یک عمر است پایت که از امروز برید ، از دنیای بی خیالی کودکی و نوجوانی فاصله می گیری . در کسری از زمان ، بزرگ می شوی ؛ چهل سال ، پنجاه سال ، نمی دانم ، حسابش می نشیند به پای شناسنامه ات . ای دل غافل ! دلم نمی آید بچه ها را بیدار کنم . عجب قصه ای دارد امروز ...
دلنوشته جناب آقای سالاروند 
۱۰:۵۲
هم اکنون در ایستگاه سمنان هستیم و انشالله حدود ساعت ۱۰:۳۰ به راه آهن تهران میرسیم ساعت رسیدن به مدرسه را در گروه اعلام میکنیم
۱۶:۲۳
هم اکنون در محدوده شهرری هستیم و انشالله یک ربع دیگر در ایستگاه راه آهن تهران پیاده میشویم به محض سوار شدن در اتوبوس ساعت دقیق رسیدن به مدرسه اعلام میکنیم
۱۸:۴۰
در راه بازگشت به مدرسه
۱۹:۱۶
انشالله تا ساعت ۱۱:۱۵ به مدرسه میرسیم بچه ها باید از داخل مدرسه کیف های مدرسه را بردارند
۱۹:۱۷
با توجه به ساعت رسیدن به مدرسه، جهت رفاه حال همسایگان، خواهشمندیم اولیا خودروهایشان را داخل کوچه سجاد نیاورند.ترجیحا بچهها در خیابان شریعتی از اتوبوس پیاده میشوند و پس از ملاقات با اولیای گرامی، به مدرسه می روند و کیفهای تحصیلی خود را برمیدارند.
۱۹:۲۲
هم اکنون هر دو اتوبوس در میدان هفت تیر هستند
۱۹:۳۸
و پایان خدا رو شکر همه بچه ها سلامت رسیدن
۲۰:۱۹
الحمدلله که به سلامتی به تهران رسیدیم و بچهها به کانون گرم خانوادههایشان پیوستند.امیدواریم که خاطرهای خوب و شیرین از این اردو برای عزیزانمان باقی مانده و تجارب ارزشمندی را کسب کرده باشند.
جا دارد از تلاشهای دلسوزانه مربیان ارجمند آقایانامیری، رحیمی، نورعلی، سالاروند، فقانی و محمدیاسین تشکر کنیم.
خدانگهدار
جا دارد از تلاشهای دلسوزانه مربیان ارجمند آقایانامیری، رحیمی، نورعلی، سالاروند، فقانی و محمدیاسین تشکر کنیم.
خدانگهدار
۲۰:۲۹
به نام خدا
از روزی که تصمیم گرفتیم اردوی پایه را پیش از عید برگزار کنیم تا همین لحظه که این سفر به پایان رسید، گویی تنها یک چشم بر هم زدن فاصله بود.
برنامهریزی و اجرای اردویی بروناستانی، همواره کاری دشوار اما دلنشین است، و چه خوش که مقصد مشهدالرضا باشد؛ آنگاه تمام سختیها رنگ شیرینی به خود میگیرد و این مسیر با جان و دل پیموده میشود.
شکر و سپاس بیکران که این اردو نیز، با تمام چالشهایش، به نیکی و شادی به سرانجام رسید. نهتنها خاطراتی خوش برای بچهها رقم خورد، بلکه همه عزیزان، تندرست و سلامت به آغوش گرم خانواده بازگشتند.
از همراهی تکتک بچهها صمیمانه سپاسگزارم؛ تک تکتون عالی بودید و به واقع در این سفر احساس کردم خانواده ای با ۸۰ برادر کوچکتر دارم
همچنین بر خود لازم میدانم از جناب آقای گودرزی که با درایت و دلسوزی، اردو را به بهترین شکل مدیریت کردند، و برادران بزرگوارم آقایان امیری و نورعلی که در سرپرستی این سفر نقشی بیبدیل داشتند، قدردانی کنم. سپاس ویژهای نیز تقدیم استاد سالاروند، جناب فقانی و محمد یاسین عزیز که همراهیشان بر شیرینی این مسیر افزود.
امید که توانسته باشیم به نیکی آنچه در توان داشتیم، به اجرا درآوریم و رضایت خانواده بزرگ دانش را جلب کنیم. از بزرگمنشی و لطف شما، در چشمپوشی از کاستیها، بینهایت سپاسگزارم.


ارادتمند شمارحیمی


از روزی که تصمیم گرفتیم اردوی پایه را پیش از عید برگزار کنیم تا همین لحظه که این سفر به پایان رسید، گویی تنها یک چشم بر هم زدن فاصله بود.
برنامهریزی و اجرای اردویی بروناستانی، همواره کاری دشوار اما دلنشین است، و چه خوش که مقصد مشهدالرضا باشد؛ آنگاه تمام سختیها رنگ شیرینی به خود میگیرد و این مسیر با جان و دل پیموده میشود.
شکر و سپاس بیکران که این اردو نیز، با تمام چالشهایش، به نیکی و شادی به سرانجام رسید. نهتنها خاطراتی خوش برای بچهها رقم خورد، بلکه همه عزیزان، تندرست و سلامت به آغوش گرم خانواده بازگشتند.
از همراهی تکتک بچهها صمیمانه سپاسگزارم؛ تک تکتون عالی بودید و به واقع در این سفر احساس کردم خانواده ای با ۸۰ برادر کوچکتر دارم
همچنین بر خود لازم میدانم از جناب آقای گودرزی که با درایت و دلسوزی، اردو را به بهترین شکل مدیریت کردند، و برادران بزرگوارم آقایان امیری و نورعلی که در سرپرستی این سفر نقشی بیبدیل داشتند، قدردانی کنم. سپاس ویژهای نیز تقدیم استاد سالاروند، جناب فقانی و محمد یاسین عزیز که همراهیشان بر شیرینی این مسیر افزود.
امید که توانسته باشیم به نیکی آنچه در توان داشتیم، به اجرا درآوریم و رضایت خانواده بزرگ دانش را جلب کنیم. از بزرگمنشی و لطف شما، در چشمپوشی از کاستیها، بینهایت سپاسگزارم.
۲۲:۰۴
سلام خدمت اولیا محترم و دانش آموزان عزیزم.خدا را شاکرم که اردو برون استانی پایه هشتم که فرصتی برای کسب تجربه های مختلف و کنار هم بودن بیشتر بچه ها و ایجاد شور و نشاط است به خوبی برگزار شد.امیدوارم توانسته باشیم خاطراتی خوش برایتان به یادگار گذاشته باشیم و تجربیات مفیدی کسب کرده باشید.همراهی تک تک دانش آموزان در اردو کمک بسیاری کرد تا تمام خستگی اردو و سختی مسئولیت برایم شیرین شود.بر خود لازم میدانم از مدیریت محترم مدرسه جناب آقای گودرزی که با برنامه ریزی های خود و همراهی ما کمک زیادی به برگزاری اردو داشتند تشکر کنم .از دوست و همکار عزیزم جناب آقای رحیمی که کلی برای این اردو زحمت کشیدند ، از آقای نورعلی برادر بزرگم که با صدای گرم خود صفا بخش اردو بود ، از جناب استاد سالاروند که پدرانه در کنار بنده و بچه ها بودند و زحمات زیادی کشیدند ، از آقای فقانی بزرگوار که همه جا همراه ما بودند و از آقا محمد یاسین عزیز که لحظات زیبای اردو را ثبت و خاطراتی شیرین برای بچه ها ساختند به شخصه تشکر و قدردانی میکنم. 
این سفر هم تمام شد و بماند به یادگار .ارادتمند شماامیری 

۸:۲۲
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
Audio 20255113-095110.mp3
۰۴:۲۷-۴.۰۹ مگابایت
۶:۳۰