بله | کانال مـِقدامه
عکس پروفایل مـِقدامهم

مـِقدامه

۱,۰۲۹عضو

سخنرانی خانم دکتر برومندپور_هیئت کریمه اهل بیت(س).m4a

۴۵:۵۹-۲۳.۱۸ مگابایت
undefinedصوت سخنرانی هیئت کریمه اهل بیت(س)به مناسبت وفات حضرت معصومه(س) و سالروز تاسیس مقدامه
undefined️خانم دکتر برومندپور
#بانوی_کرامت#بانوی_پیشرو
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۷:۲۸

مقدامه؛ جریانی با رنگ‌ و‌ بوی دغدغه‌های دخترانه
تقریبا یک سال پیش بود که دوستی در گروه نشریه بسیج دانشجویی، پوستری از دوره نویسندگی مجموعه مقدامه به اشتراک گذاشت. من که مشتاق آموختن در این باره بودم فرم را پر کردم و مدتی بعد، مصاحبه‌ای صمیمانه صورت گرفت و عضو باشگاه نویسندگان مقدامه شدم. در جریان عضویت در باشگاه نویسندگان، فهمیدم که مجموعه مقدامه متشکل از دخترانی دغدغه‌مند و کوشا است که قصد دارند به رشد و شکوفایی دخترانی مثل خود کمک کنند.
مقدامه که در مسیر شکل‌گیری خود به حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها اقتدا کرده بود، به مناسبت سالروز وفات ایشان و همچنین اولین سالگرد تاسیس مقدامه مراسمی برگزار کرد ‌که از من هم برای شرکت در این مراسم‌ دعوت شد. از این دعوت خوشحال بودم، از این که قرار است دخترانی را ببینم که تا چند وقت پیش فقط از طریق فضای مجازی آن‌ها را می‌شناختم. دخترانی که سعی و تلاششان برای برگزاری هرچه بهتر باشگاه نویسندگان مقدامه، برایم پوشیده نبود.
پس به سمت مکان برگزاری مراسم، از کرج سوار مترو شدم و به سمت مقصد که خیابان آزادی و کوچه صادقی بود، به راه افتادم. وقتی رسیدم با جمعی از دختران خوش‌ذوق و فعال گروه مقدامه مواجه شدم، در ابتدا باهم سلام و احوال‌پرسی کردیم و بالاخره این بار، دیداری حضوری برایمان شکل گرفته بود.
به خودم که آمدم دیدم مشغول گپ‌وگفت در گعده شدیم و صحبت از آینده است، آینده دخترانی که در تشکل قدم می‌گذارند. آینده‌ای که اگر درست ساخته شود می‌تواند در تعیین سرنوشت دختران تشکلی موثر باشد. البته حضور در تشکل، صرفا برای ساختن آینده نیست، تشکل باید به گونه‌ای باشد که در زمان حال نیز تاثیر خود را بر روی افراد بگذارد. ضمن اینکه تجربه‌های به دست آمده در مقاطع حضور ما در تشکل، به گونه‌ای است که می‌توانیم در آینده نیز از آن استفاده کنیم.
خواهر متاهلی که در جمع حضور داشت از تاثیر حضورش در تشکل و این که کار تشکلی به او چقدر در حل چالش‌های زندگی کمک کرده بود، سخن می‌گفت. او می‌گفت این تاثیر انقدر در زندگی او اهمیت داشته که به گفته‌ی خودش اگر تجربه کار در تشکل برای او‌ اتفاق نمی‌افتاد، شاید اکنون نمی‌توانست به راحتی چالش‌هایش را برطرف کند.
پس از کمی گفت‌وگو، خانم برومندپور که سخنران مراسم بودند به جمع ما اضافه شدند. ایشان در ابتدای سخنان خود به سخنی از امام خمینی(ره) اشاره کردند: "قرآن انسان‌ساز است و زن نیز انسان‌ساز است." و در ادامه گفتند: یکی از نمونه‌های بارز زن انسان‌ساز، حضرت معصومه(س) است. ایشان زمانی که در قم حضور پیدا کردند، در تربیت عالمان دینی و شکل‌گیری مدارسی که احادیث اهل بیت(ع) را تعلیم می‌دادند، تاثیر‌گذار بودند. به گونه‌ای که به واسطه فعالیت‌های فرهنگی ایشان، شهر قم ساخته شد و این ساخته شدن نه از جهت مادی بلکه بیش‌تر از جهت فرهنگی بود.
#ادامه_دارد#قسمت_اول
undefinedخانم فاطمه درویشی عضو بسیج دانشجویی دانشگاه خوارزمی کرج
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۱:۴۵

حضرت معصومه(س) تلاش کردند تا با توجه به گفتمانی که محور آن توحید است، روحی معنوی و دینی به قم ببخشند و حاصل این تلاش‌ها می‌شود علمایی که حوزه علمیه قم را شکل می‌دهند. به تعبیر حضرت آقا، وجود مبارک حضرت معصومه(س) ، قم را قم کرده است.
در این موقعیت است که نقش زن و‌ جایگاهی که دارد مشخص می‌شود، نقشی که اگر به درستی درک شود می‌تواند انسان‌ساز باشد و جامعه‌ای را شکل دهد که محور زندگی در آن خدا باشد. این زن است که با توجه به خصوصیات و ویژگی‌هایی که دارد ابتدا به شکل‌گیری یک شهر و جامعه و بعد از آن به ساخته شدن یک‌ تمدن کمک میکند. برای ساخته شدن یک تمدن اسلامی، این زن است که قدرت نرم افزاری را در دست دارد.
یعنی یک تمدن را از نظر فکری و محتوایی، زنان می‌سازند. پس اگر زنان یک جامعه به پایه‌های تفکر و اندیشه خود اهمیت ندهند یا نقش خود را در زندگی پیدا نکنند، جامعه نیز از نظر فرهنگی با مشکلاتی مواجه خواهد شد. از همین رو، اتفاقا جمع‌ها و گروه‌های زنانه که با دغدغه فعالیت اجتماعی صورت می‌گیرد بستر مناسبی است تا در آن، درباره دغدغه‌ها و خواسته خانم‌ها بحث و گفت‌وگو شود. و چقدر خوب که مقدامه هم، محفلی دخترانه برای پرداختن به چالش‌ها و مسائل دخترانی است که به دنبال فعالیت اجتماعی هستند. و چقدر خوب که مضاف بر این‌ها، مقدامه در جهت مهارت افزایی دختران تشکل‌های دانشجویی برای مثال با برگزاری دوره نویسندگی قدم برداشته است.
باید توجه داشت اگر ماهیت نقش زن به درستی شناخته و تعیین شود، جامعه رو به جلو حرکت خواهد کرد و به درستی ساخته خواهد شد اما اگر بر عکس شود و یک زن نداند که نقشش چیست و جامعه هم برنامه‌ای برای حضور او نداشته باشد، آن وقت بحران شکل می‌گیرد و پایه‌های فکری یک جامعه متزلزل خواهد شد. حضور پویای زن در اجتماع، حرکت رو به جلویی است که آینده جامعه را تضمین خواهد کرد.
#قسمت_دوم
undefinedخانم فاطمه درویشی عضو بسیج دانشجویی دانشگاه خوارزمی کرج
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۱:۴۵

بسیاری از جوانان ملت‌های منطقه و کاربران مجازی، صدای خنده‌های از ته‌دل صالح در شب عملیات وعده‌ی صادق را به یاد آوردند و افزودند که تا ابد دلتنگ او خواهند ماند...روایت‌ها، گزارشات میدانی، تلاوت زیبای قرآن، شهادتین بغض‌آلود و وصیت‌هایش، هیچگاه از خاطرمان پاک نخواهد شد.
گویا #غزه، با شهادت صالح، غریب‌تر شد...
#مقدامه_توییت#شهید_صالح_الجعفراوی
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۳:۰۰

Default Gift Icon

پاکت هدیه

عکس پروفایل مـِقدامهم

مـِقدامه

چشم واکردی و دنیای علی زیبا شدباز تکرار همان سوره اعطینا شدی...
عیدتون مبارک undefinedundefined

نشریه مقدامه شماره پنجم.pdf

۳۹۹.۵۸ کیلوبایت

زینب(س)، نامی که میدرخشد...
او صبر را معنا کرد؛ نه با سکوت، بلکه با ایستادگی.او شجاعت را باز تعریف کرد؛ نه در شمشیر، بلکه در خطبه.
ادامه مطلب را میتوانید در پنجمین شماره نشریه مقدامه بخوانید.
#نشریه#صدای_دختران_پیشرو_جریان_دانشجویی
مقدامهundefinedundefined@meghdameh_eslamenab

۶:۳۰

thumbnail
«چو خورشید آید از برج کرم/گریزان شود سیاهی زین حرم»
صبح یک دوشنبه پاییزی، تهران، حوالی خیابان جمهوری، اتفاق‌هایی در حال رخ دادن است‌. صدای ضرب و زنگ زورخانه پیچیده؛ نه از زورخانه که از حسینیه‌ای به غایت مشهور. جوانانی برای نشان دادن ثمره تلاش ورزشی و علمی خود به پدر، و دستمریزاد شنیدن از او جمع شده‌اند. ستون‌های حسینیه امام خمینی(ره) شاهد لبخند چهره‌هایی است روشن‌تر از درخشش مدال‌های دور گردنشان؛ دست‌هایی از افتخار، و چشم‌هایی از امید سرشار.
مرشد از ایران می‌خواند و از امیرالمومنین علی(ع)؛ از تمام دارایی ما، تمام جان ما. پدر یک نگاه به نوجوانان میل به دست وسط گود، که این بار به تفاوت نه هشت ضلعیِ چوبیِ فرورفته که زیلوهای آبی منقّش به زلفکِ میبدی‌ست، دارد و یک نگاه به جوانان تازه از میدان برگشته. صورت بشّاش او رضایت مخابره می‌کند و لحن و آهنگ صدایش تحسین:«بسم الله الرحمن الرحیم...»محفل را محفل تجلّی قدرت ملی می‌خواند و مدال‌ها را سلاح جنگ نرم. روش عملکرد این سلاح را هم ترسیم می‌کند: سر شوق آوردن جوان‌ها و نشان دادن عملی توانمندی‌هایشان در مقابل حرکات دشمن برای افسرده کردن ملت. ایران عزیز ما را مظهر امید معرفی می‌کند و جوان ایرانی را بااستعداد و توانمند.
همزمان که گوش‌ها می‌شنوند: «جوان ایرانی این توان را دارد که خودش را به قله برساند البته اگر همت کند. این استعداد در او هست آنچه لازم است همت است و تلاش و حرکت.» چشم‌ها به قرائت حدیث «هر که همّت و عزم او بلند باشد، ارزش او بزرگتر است.» بر روی پرده‌نگاره معروف حسینیه مشغول می‌شوند. کسی شعار «ما همه سرباز تو‌ایم» «آماده‌ایم آماده» سرنمی‌دهد. اینجا شعارها با دست طنین می‌گیرند. دست‌های راست از آرنج خم شده، انگشت‌ها به هم چسبیده، کف دست موازی با زمین، نوک انگشت مماس با شقیقه: ما همه سربازهای آماده‌ی توایم، ایران.
پدر دستش را تا جای ممکن بالا می‌برد همزمانی که به جایگاه ایران در رأس مناسبت‌های بین‌المللی اشاره می‌کند، با ستاره خواندن جوان‌های المپیادی و راه‌نمایی‌شان برای خورشید شدن، آسمانی نقش می‌زند روی زمین. لحنش را آرام‌تر می‌کند صدایش را نرم‌تر، تا با خیال‌راحتی بگوید، جوری که همه بدانند این جمله یک اطمینان کامل است: «کشور دارد حرکت می‌کند.» باز جدی می‌شود به صدایش ارتعاش می‌دهد. هشدار؛ «دشمن این وضعیت را نمی‌خواهد ببیند، می‌خواهد جلوی این وضعیت گرفته شود. می‌خواهد با دروغ وضعیت را مغشوش جلوه دهد.»
نوشته‌هایش را بالا و پایین می‌کند تا طرح مبحث جدیدی کند. بحثی که حتی یک هفته بعد هم خبرگزاری‌های دنیا برایش ریپورتاژ بروند. بدنش را به نشانه آمادگی برای دفاع، به سمت مخاطب، که حتماً از قاب دوربین او را خواهد دید، می‌چرخاند. چشمانش را ریز و ابروهایش را به هم نزدیک می‌کند. روی لب‌هایش لبخندی کنایه‌آمیز، محو و مقتدر دیده می‌شود.
#ادامه_دارد...
undefinedخانم زهرا طهمزی اقدم ادوار بسیج دانشجویی علوم‌ پزشکی شهید بهشتی
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۷:۱۵

thumbnail
بانویی ایرانی به وسعت اسلام
إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللهِ...
نمی‌دانم شما هم این حس را تجربه کرده‌اید یا نه. گاهی کسی را هرگز ندیده‌ایم، فرصتی برای هم‌نشینی پیش نیامده؛ اما وقتی از او می‌خوانیم، حسی از جنس آشنایی در دل‌مان جوانه می‌زند؛ پیوندی از جنس نور و عشق. من عشق را در نگاه زنی دیدم که سختی‌های دنیا را مجاهدانه طی کرد تا به هدفش دست یافت.
مادر بود،همسر بود،مهندسی کامپیوتر خوانده و نخبه بود؛ اما هیچ‌کدام او را از مقصد و آرمانش دور نکرد. ثابت کرد دانش و علم‌ورزی، خانواده و فرزندپروری مانعیتی با معنویت و دین ندارد. تربیت و مادری کردن برای پنج فرزند همراه با فعالیت‌های اجتماعی-فرهنگی آسان نیست؛ ولی توانست با زاویه‌ی نگاهِ متعالی، پله‌ای بسازد برای رسیدن به خدا. درحالی که آمریکا و اسرائیل مرکزیت خانواده را هدف گرفتند، شهیده کرباسی در غربت خانواده‌ای ساخت از جنس مقاومت... او نمادی ویژه از زن ایرانی‌اسلامی‌ست.
نویسنده‌ی کتاب «آرزو شدی» از شهیده کرباسی می‌گوید که شاخص‌ترین ویژگی ایشان «دقیق بودن و برنامه‌ریزی» بوده است. یعنی انسانی که تک بعدی‌ست، سکون دارد، اهل حرکت نیست، مقصدش برایش دورتر به نظر خواهد رسید؛ اما کسی که سعی در پرورش و ارتقای خود در‌ ابعاد مختلف از جمله معنویات داشته باشد، در مواجه با نفس و دشمن بیرونی پیروز خواهد شد. شهدای ما از زن و مرد، این را به ما ثابت کرده‌اند.
شهیده معصومه کرباسی برای تربیت نفس، تربیت خانواده و رشد اجتماعی برنامه داشت. رأس فعالیت‌هایش با همکاری و همراهی خانواده، کمک به «محور مقاومت» بود؛ از جمله فعالیت‌های رسانه‌ای، فرهنگی، روشنگری، مطالعه، پژوهش و... . هدف‌گذاری‌اش مبتنی بر ایمان بوده و درنهایت ثمره‌ی تلاش‌‌ و مجاهدتش را بر قله‌ی افتخار، فتح نمود.
نگاه جامع و اسلامیِ شهیده کرباسی در فرزندان و خانواده‌شان نیز امری انکار نشدنی‌ست. دست پرمهر پسر بزرگوارشان که بر سر خواهران کشیده می‌شود، یعنی مادر و پدر به درستی پدرانگی و عشق را به فرزندشان آموخته‌اند. وقتی دختر کوچک به تصویر مادرش نگاه می‌کند و لبخند می‌زند، یعنی مادر مدت‌ها کودکانش را زینب‌گونه آماده کرده؛ برای چنین لحظه‌ای... برای شهادت...
#شهید_راه_قدس#همسفر_تا_بهشت#شهیده_معصومه_کرباسی
undefinedخانم ملیکا نعمت الهی
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۷:۵۱

مـِقدامه
undefined «چو خورشید آید از برج کرم/گریزان شود سیاهی زین حرم» صبح یک دوشنبه پاییزی، تهران، حوالی خیابان جمهوری، اتفاق‌هایی در حال رخ دادن است‌. صدای ضرب و زنگ زورخانه پیچیده؛ نه از زورخانه که از حسینیه‌ای به غایت مشهور. جوانانی برای نشان دادن ثمره تلاش ورزشی و علمی خود به پدر، و دستمریزاد شنیدن از او جمع شده‌اند. ستون‌های حسینیه امام خمینی(ره) شاهد لبخند چهره‌هایی است روشن‌تر از درخشش مدال‌های دور گردنشان؛ دست‌هایی از افتخار، و چشم‌هایی از امید سرشار. مرشد از ایران می‌خواند و از امیرالمومنین علی(ع)؛ از تمام دارایی ما، تمام جان ما. پدر یک نگاه به نوجوانان میل به دست وسط گود، که این بار به تفاوت نه هشت ضلعیِ چوبیِ فرورفته که زیلوهای آبی منقّش به زلفکِ میبدی‌ست، دارد و یک نگاه به جوانان تازه از میدان برگشته. صورت بشّاش او رضایت مخابره می‌کند و لحن و آهنگ صدایش تحسین: «بسم الله الرحمن الرحیم...» محفل را محفل تجلّی قدرت ملی می‌خواند و مدال‌ها را سلاح جنگ نرم. روش عملکرد این سلاح را هم ترسیم می‌کند: سر شوق آوردن جوان‌ها و نشان دادن عملی توانمندی‌هایشان در مقابل حرکات دشمن برای افسرده کردن ملت. ایران عزیز ما را مظهر امید معرفی می‌کند و جوان ایرانی را بااستعداد و توانمند. همزمان که گوش‌ها می‌شنوند: «جوان ایرانی این توان را دارد که خودش را به قله برساند البته اگر همت کند. این استعداد در او هست آنچه لازم است همت است و تلاش و حرکت.» چشم‌ها به قرائت حدیث «هر که همّت و عزم او بلند باشد، ارزش او بزرگتر است.» بر روی پرده‌نگاره معروف حسینیه مشغول می‌شوند. کسی شعار «ما همه سرباز تو‌ایم» «آماده‌ایم آماده» سرنمی‌دهد. اینجا شعارها با دست طنین می‌گیرند. دست‌های راست از آرنج خم شده، انگشت‌ها به هم چسبیده، کف دست موازی با زمین، نوک انگشت مماس با شقیقه: ما همه سربازهای آماده‌ی توایم، ایران. پدر دستش را تا جای ممکن بالا می‌برد همزمانی که به جایگاه ایران در رأس مناسبت‌های بین‌المللی اشاره می‌کند، با ستاره خواندن جوان‌های المپیادی و راه‌نمایی‌شان برای خورشید شدن، آسمانی نقش می‌زند روی زمین. لحنش را آرام‌تر می‌کند صدایش را نرم‌تر، تا با خیال‌راحتی بگوید، جوری که همه بدانند این جمله یک اطمینان کامل است: «کشور دارد حرکت می‌کند.» باز جدی می‌شود به صدایش ارتعاش می‌دهد. هشدار؛ «دشمن این وضعیت را نمی‌خواهد ببیند، می‌خواهد جلوی این وضعیت گرفته شود. می‌خواهد با دروغ وضعیت را مغشوش جلوه دهد.» نوشته‌هایش را بالا و پایین می‌کند تا طرح مبحث جدیدی کند. بحثی که حتی یک هفته بعد هم خبرگزاری‌های دنیا برایش ریپورتاژ بروند. بدنش را به نشانه آمادگی برای دفاع، به سمت مخاطب، که حتماً از قاب دوربین او را خواهد دید، می‌چرخاند. چشمانش را ریز و ابروهایش را به هم نزدیک می‌کند. روی لب‌هایش لبخندی کنایه‌آمیز، محو و مقتدر دیده می‌شود. #ادامه_دارد... undefinedخانم زهرا طهمزی اقدم ادوار بسیج دانشجویی علوم‌ پزشکی شهید بهشتی مقدامهundefined صدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined️ @meghdameh_eslamenab
thumbnail
#ادامه
اثری از لحن پدرانه باقی نمانده؛ در عین خونسردی حالت اعتراضی و انذاری به خود گرفته. واضح می‌گوید که قصد دارد جواب درخوری بدهد به یاوه‌گویی‌های "یک نفر" علیه ایران عزیز! با اینکه حتی ارزشی برای آوردن حتی اسم آن یک نفر هم قائل نیست، همه خوب می‌دانند آن کیست.
سکوت مطلقی در فضای حسینیه حکم می‌راند که فقط صدای نفس کشیدن آن را به هم می‌زند و نمی‌زند. خشم از آن چشم‌های نافذ به حاضران سرایت کرده. دلیل رفتارهای سخیف "یک نفر" را فرو نشاندن یاس سگ هارش در منطقه عنوان می‌کند و دلیل این یاس را چشیدن تلخی سیلی ناباورانه ایران در جنگ ۱۲ روزه!
از شناسنامه جوان ایرانی رونمایی می‌کند. شناسنامه‌ای چند تُنی از جنس فولاد و فلز که آتش به جان مراکز حیاتی صهیونیست‌ها انداخت؛ موشک‌های ایرانی ساخته شده به دست جوان ایرانی.
وضعیت ابَرتروریست دنیا را یادآور می‌شود: کشتار ۷۰ هزار فلسطینی، ترور کور هزار ایرانی، ایجاد داعش و انداختنش به جان کشورهای منطقه و ذخیره آن برای روز مبادا، ترور دانشمندان ایرانی، و باز با تاکید بیشتری می‌گوید :«تروریست آمریکاست.» وقتی دارد از دانشمندان ترور شده‌مان یاد می‌کند بغض می‌کند؛ بلافاصله اما صدایش را صاف و بم می‌کند که «علم را نمی‌توانید ترور کنید.»
«به همین خیال باش»ای حواله می‌کند به ادعای مضحک از بین رفتن صنعت هسته‌ای ایران و واکنشی نه چندان لطیف به دخالت‌های زورگویانه آمریکا در تصمیمات و به کارگیری امکانات سایر کشورها به خصوص ایران می‌دهد: «شما چه کاره دنیایید؟ چه ربطی به آمریکا دارد؟» نفس‌های حبس‌شده و مشت‌های گره‌شده مستمعین آزاد می‌شود. انگار که این جمله با دهان‌های آنها ادا شده باشد. اشاره‌ای گذرا هم می‌کند به تظاهرات ایالات مختلف آمریکا علیه آن "یک نفر" و ناتوانی در آرام کردن آنها در عین مشغول بودن به دخالت در کار کشورهای دیگر.
برشمردن ویژگی‌های آن یک نفر را ادامه می‌دهد:دروغگوست؛ که با وجود اعمال تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران می‌گوید من طرفدار مردم ایرانم.زورگوست؛ با اینکه ادعای اهل معامله بودن می‌کند اما نتیجه معامله را تحمیل می‌کند.جنگ افروز است؛ منطقه غرب آسیا از اثر وجود آنهاست که ناامن است.اتمام حجت می‌کند :«ملت ایران زیر بار تحمیل نخواهد رفت. زورگویی هرگز روی ملت ایران تاثیر نخواهد گذاشت بتوفیق الله.»
دهه‌ها قبل که پایه‌ریزی حکومتی جدید در ایران آغاز شد، شعارهای انقلابی همه عطر و بویی از استقلال‌طلبی و استکبارستیزی می‌داد. ایران و ایرانی همیشه خواسته مستقل تصمیم بگیرد، آزادانه اقدام کند، بی‌آنکه آقابالاسری دیکته چه‌ کن چه نکن برایش بگوید. امروز بعد از گذشت ۴۷ سال در پیشبرد این اصل نه تنها عقب ننشستیم بلکه رودر‌رو با هر مداخله‌گری صریح‌تر سینه ستبر می‌کنیم و قاطع‌تر می‌گوییم که شما هیچ‌کاره‌اید نه در ایران که در دنیا!
undefinedخانم زهرا طهمزی اقدم ادوار بسیج دانشجویی علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۵:۴۹

thumbnail
نقش هیئت‌های دانشجویی در ایجاد روحیه مقاومت با الهام‌گیری از فرهنگ فاطمی
هیئت دانشجویی فقط جای روضه و اشک نیست؛ سنگر جهاد تبیین، کانون تربیت نیروهای مؤمن و انقلابی و میدان‌دار دفاع از حقیقت در عصر غیبت است. در دل دانشگاه‌ها، جایی که نبرد اندیشه‌ها و روایت‌ها در جریان است، هیئت‌های دانشجویی می‌توانند پرچم‌دار فرهنگ مقاومت باشند؛ مقاومتی که ریشه در ایستادگی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها دارد.
فرهنگ فاطمی یعنی ایستادن بر سر حق، حتی اگر تنها بمانی؛ یعنی صبر و بصیرت در برابر انحراف و دفاع از ولایت تا آخرین نفس. جوان دانشجویی که در فضای هیئت، تربیت فاطمی می‌یابد، اهل تحلیل، اهل حق‌طلبی و ایستادگی است. او نه مرعوب قدرت‌های ظاهری می‌شود و نه دچار بی‌تفاوتی در برابر ظلم؛ خود را ادامه‌دهنده‌ی راه فاطمه‌ زهرا (س)، زینب (س) و همه مدافعان حریم ولایت می‌داند.
چنین جوانی، در میدان دفاع از حق ـ چه در فضای رسانه‌ای، چه در روشنگری اجتماعی، چه در خدمت به مردم مظلوم ـ میدان را خالی نمی‌گذارد. هیئت‌های دانشجویی باید از سطح برگزاری مراسم سوگواری فراتر بروند و به سنگر تبیین و بصیرت فاطمی تبدیل شوند؛ با برگزاری نشست‌های تحلیل تاریخی و اجتماعیِ خطبه‌های فاطمیه، بزرگداشت شهدای مدافع ولایت، آموزش رسانه‌ای و روایت‌گری، روح مقاومت و غیرت دینی را در دل دانشجویان زنده نگه دارند.
الگوی ما، همان هیئت‌هایی است که در دوران دفاع مقدس و پس از آن، الهام‌گرفته از روح فاطمی، جوانان را برای حضور در میدان دفاع از حق تربیت کردند. امروز هم ما در برابر جبهه‌ای از باطل قرار داریم که با سلاح رسانه، سبک زندگی، و شبهه‌افکنی، در پی تسلیم نسل جوان است. در این میدان، هیئت دانشجویی باید قرارگاه فاطمی تبیین و مقاومت باشد؛ قرارگاهی با هویت انقلابی، ولایی و متصل به جبهه جهانی حق.
مکتب فاطمه‌ زهرا سلام‌الله‌علیها، مکتب روشنگری، صبر و ایستادگی است. ما دانشجویان اگر پیام فاطمیه را از دل روضه‌ها و خطبه‌ها بیرون بکشیم و آن را به میدان جامعه بیاوریم، می‌توانیم سربازان مؤثر جبهه ولایت و سازندگان تمدن نوین اسلامی باشیم.
undefinedخانم یاسمن کیومرثی ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه علوم‌پزشکی مازندران
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جريان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۶:۳۰

thumbnail
انقلاب‌دوم، انتخاب بزرگ جریان دانشجویی...
سالها از آن روزگاری که فریادهای خالص الله‌اکبر از تقاطع روزولت و تخت‌جمشید سابق یعنی خیابان مفتح و طالقانی فعلی شنیده شد و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، در سالروز منتهی به ۴۴۴ روز مبارزه تاریخی و جریانی خود، روز ملی مبارزه با استکبارجهانی را در تقویم رسمی کشور برایمان به جا گذاشتند، می‌گذرد.
تصمیمی که بنا به تعبیر حضرت امام رحمةالله‌علیه، انقلاب‌دوم نام گرفت و نمونه‌ای بارز از قدرت تصمیم‌سازی و اثر‌گذاری جریان دانشجویی در معادلات حساس کشور را نشان داد. اراده‌ای که در عین شگفتی، منحصر به جنبش‌های استکبار‌ستیز در ایران معنا شد و تاکنون، نمونه مشابه دیگری از آن در هیچ کجای جهان، رؤیت نشده تا در گرفتن کاپ استکبار‌ستیزی ملی از تاریخ انقلابی ما، سبقت محسوسی گرفته باشد.
ماجرایی که تأثیر مستقیی به روی آینده سیاسی کشور به همراه داشت و اگر در سیزدهم آبان ۵۸ انجام نمی‌شد، قطعا با دست فرمان سلطه‌جو و سیاست استکباری آمریکا و به طور حتم در دنباله وقایع آن دهه، توسط نسل پر افتخار میهن اسلامی ما به وقوع می‌پیوست و بالاخره یک روز بساط چنین جاسوس خانه‌ای جمع می‌شد.
با این همه، آنچه که امروز در صحنه سیاسی کشور در تضاد با این اراده انقلابی، خود را نشان می‌دهد، وقاحت سابقه‌دار یک جریان معلوم‌الحال است که از دهه‌های گذشته تاکنون، سعی در وارونه‌سازی روایت‌ها و پشیمان انگاری نسبت به اراده‌ی جمعی شکل گرفته در آن دوران را دارد!
آن‌گونه که در عین وقاحت و فراموشی عملکرد گذشته‌ی خود، از اراده‌ای که به تعبیر امامین انقلاب، "انقلاب دوم" بود به تعبیر خود، "اشتباه بزرگ" یادکرده و به بزرگترین انتخاب تاریخی جریان دانشجویی این مملکت، توهین می‌کنند.
درحالی که اگر روزی فرا برسد که به گفته اینان، جریان دانشجویی مبتلا به چنین تعبیر و مرتکب یک اشتباه بزرگ شده باشد، آن اشتباه چیزی جز واگذاری صحنه نیست؛ واگذاری صحنه به تفکرات و جریانات تاریخ مصرف گذشته‌ای که بنای یاس و ناامیدی نسبت به آرمان‌ها و افق‌های تمدن‌ساز دارند و دست‌پخت چند ساله خود و هم طیفانشان را در مدیریت کشور از یاد برده‌اند و امروز در جایگاه طلبکار، برای ملت و نخبگان، نسخه‌های مستی و همراهی در لجنزار غیرقابل اعتماد غرب می‌پیچند.
بی شک جریان اصیل دانشجویی، با افتخار به اراده تاریخی خود، پای بزرگترین انتخاب تاریخی خود ایستاده است.
undefinedخانم الهام نظری ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۲:۳۰

"خوب فهميدن" و "فهميدن امور خوب" دو ركن شخصيت انسان‌های بزرگ و بزرگوار است. [ امام علی(ع) ]
انقلاب ما از ابتدا هم بر پایه فهم و خواست مردم شکل گرفته و جلو آمده و بدیهی‌ است که ادامه مسیر نیز با همین شکل جلو رود. از ابتدا توجه امامین انقلاب بر فهم و عقل مردم بوده و دائما بر فهمیدن بیشتر نخبگان و عموم جامعه تاکید داشته و ادامه انقلاب و جامعه را با همین مسیر مطلوب می‌دانند.
سوالی که پیش می‌آید این است که چگونه می‌شود با همه تاکیدات رهبری بر فهمیدن و فهماندن، هنوز نتوانسته‌ایم به صورت مطلوبی که حضرت آقا از ما و جامعه توقع دارند به نتیجه مورد نظر برسیم؟شاید قطعه‌ی گم شده آن، توجه به خود فهمیدن است. گاهی ما در قدم اول مشکل داریم؛ چون از هر چیزی به لطف اینستاگرام و فضای مجازی، در حد چند استوری و پست یا نهایتا عکس نوشته و کلیپ کوتاه مطلع می‌شویم و فکر می‌کنیم دیگر نسبت به موضوع همه چیز را می‌دانیم، اما دریغ! همین عمق سطحی حجابی ایجاد می‌کند و تصور دانایی را در ما بالا می‌برد و مانع می‌شود احتیاجی به فهمیدن و مطالعه بیشتر در خود احساس کنیم؛ زیرا نیازی نداریم، خود علامه دهریم و همه چیز را می‌دانیم!
هر چیزی اخلاق خودش را دارد، حتی فهمیدن!قطعا در فهمیدن و فهماندن ابعاد متفاوتی موثر است، اما شاید یکی از ابعاد مهم، اخلاق باشد که خیلی وقت‌ها به آن کم توجهی می‌شود. اخلاق‌‌هایی مانند احترام، صبر، خوب گوش‌ دادن، همدلی، فروتنی، عدم خودبرتربینی و...
"اخلاق خوب گوش‌ دادن"یکی از مواردی که باید برای بهتر فهمیدن توجه داشته باشیم، خوب گوش دادن است. گاهی ما فقط می‌شنویم و گوش نمی‌دهیم. گاهی حتی قصد شنیدن طرف مقابل خود را هم نداریم و می‌خواهیم فقط و فقط حرف خودمان را بزنیم. گوش‌ دادن یک مهارت است، در حالی که شنیدن یک قابلیت است. ما با گوش سالم می‌توانیم بشنویم، اما برای خوب گوش دادن باید تمرین کنیم، صبور باشیم و خود را در لحظه نگه‌داریم.به همین دلیل است که "مهارت گوش دادن" در ارتباطات بین فردی بسیار مهم است.
برای بالا بردن این مهارت باید با تمام وجود گوش دهیم، به طور مثال تلفن همراه را کنار گذاریم. هدف اول این است که حرف طرف مقابل را بفهمیم، نه اینکه بلافاصله آن را رد یا تأیید کنیم، خلاصه کنیم و بازخورد دهیم. برای مثال "پس اگر درست متوجه شده باشم، شما از این موضوع ناراحت شدید زیرا احساس بی‌احترامی کردید." این کار هم درست فهمیدن ما را نشان می‌دهد و هم به طرف مقابل احساس "دیده و فهمیده شدن" می‌دهد که یک نیاز اساسی انسانی است. پس بیاییم از این به بعد، خوب گوش کنیم.
undefinedخانم مریم جمالی ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه سمنان
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۹:۲۷

thumbnail
کتاب غذای روح؛ عادت روزانه
کتاب دریچه‌ای است به دنیایی بی پایان از دانایی.وقتی کتاب می‌خوانیم، ذهن ما قوی می‌شود، نگاهمان عمیق‌تر، و قدرت تحلیل‌مان چند برابر. تصور کنید جامعه‌ای که همه اعضایش اهل مطالعه باشند؛ چه اتفاقی می‌افتد؟ سطح فکر بالا می‌رود، گفت‌وگوها عمیق‌تر می‌شوند، و نسل جوان به جای سرگرمی‌های سطحی، با اندیشه‌های بزرگ آشنا می‌شود. این همان آینده‌ای است که حضرت آقا بارها آرزو کرده‌اند: جامعه‌ای کتابخوان، جامعه‌ای پیشرو.
ایشان بارها تأکید کرده‌اند که اگر می‌خواهیم جامعه‌ای پیشرفته و پویا داشته باشیم، باید کتابخوانی را به یک عادت روزانه تبدیل کنیم. و همچنین می‌فرمایند: «کتاب غذای روح است؛ همان‌طور که جسم به غذا نیاز دارد، روح انسان نیز بدون کتاب پژمرده می‌شود.»
پس اگر می‌خواهیم سهمی در ساختن آینده داشته باشیم، کافی است امروز یک کتاب برداریم. حتی چند صفحه در روز می‌تواند آغاز یک تحول بزرگ باشد. طبق سخنان رهبری مطالعه باید بخشی جدانشدنی از زندگی روزمره باشد؛ برای اینکه بتوانیم به این امر مهم دست پیدا کنیم راهکارهای زیر می‌تواند کمک‌کننده باشد:
انتخاب زمان ثابت روزانه برای مطالعه، مثلاً پیش از خواب یا پس از صبحانه.شروع با کتاب‌های کوتاه یا موضوعات مورد علاقه برای ایجاد انگیزه.جایگزین کردن بخشی از زمان سرگرمی‌های کم‌فایده با مطالعه.تشویق خانواده و دوستان به همراهی در این مسیر تا کتابخوانی به یک فرهنگ جمعی تبدیل شود.
امروز برداشتن یک کتاب یعنی برداشتن گامی برای ساختن آینده‌ای روشن؛ کتابخوانی فقط یک کار فرهنگی نیست؛ یک حرکت انقلابی است برای رشد فردی و اجتماعی.
undefinedخانم فریبا غلامی
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۵:۴۹

undefined روز کتاب‌خوانی گرامی‌ باد!
امروز بهونه‌ی خوبیه که از دنیای قشنگِ کتاب‌ها حرف بزنیم…کتاب‌هایی که همراهمون بودند، آروممون کردند، درس زندگی یادمون دادند یا حتی مسیرمون رو عوض کردند!
undefined بهترین کتابی که خوندید و به نظرتون تاثیرگذار بوده چیه؟توی کامنت‌ها معرفی کنید تا بقیه هم از پیشنهادهای خوبتون استفاده کنند.
undefined منتظر پیام‌های شما هستیم.
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۵:۳۰

thumbnail
زنان و چرخه تولید
بارها در بزنگاه‌های ملی، حضور زنان به حرکت مردمی معنا بخشید نمونه بارز آن تجربه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بود که با ورود زنان به عرصه، تحرک جمعی از حالت شعاری به عمل تبدیل شده و امروز که در میانه‌ی بحران اقتصادی و تکرار نام‌گذاری سال‌ها با محوریت اقتصاد و تولید مردمی هستیم، ورود زنان به این عرصه باید جدی‌تر باشد. اما واقعیت این است که زنان برای ورود به این عرصه با موانع جدی رو‌به‌رو هستند؛
_کوچک‌انگاری زنانیکی از این موانع نگاه صغارت‌پندارانه‌ای است که هنوز زن را در اقتصاد غیرجدی می‌بیند. در این نگاه تولید کاری مردانه است و سهم زن از آن نهایتا به صرفه‌جویی در خرج خانه یا خردکاری‌های خانگی فروکاسته می‌شود؛ گویی حضور اقتصادی زن باید در حاشیه بماند نه در متن تصمیم و تولید.
_زنان مانع تولید! اما مانع بعدی خود زنان‌اند؛ بسیاری از آنان حتی خود را مخاطب سخن رهبری درخصوص تولید مردمی نمی‌دانند گویی این یک فراخوان ملی فقط برای مردان صنعت و سرمایه‌دارهاست! این بی‌اعتنایی پنهان، به تدریج به یک باور فرهنگی تبدیل شده‌است؛ باوری که در آن زن، به جای تولید صرفا به حفظ دارایی می‌اندیشد نتیجه این تفکر نیز روشن است: همین که اندک سرمایه‌ای کسب می‌کنند به سراغ خرید طلا می‌روند. طلا می‌خرند تا خیالی آسوده‌تر داشته باشند، بی‌آنکه بدانند امنیت واقعی در خلق ارزش است نه احتکار دارایی.
_تغییر ارزش‌ها از خلق به مصرفمانع دیگر افزایش تله‌های مصرف در جامعه است؛ زن امروز، از هرسو با پیام‌هایی احاطه شده که او را به خرید بیشتر، تغییر ظاهر و مصرف نمادهای رفاه فرا می‌خوانند. در این چارچوب فرهنگی جدید مصرف به ارزش تبدیل می‌شود و دیگر خبری از روحیه تولید نیست.
_شکاف میان شعار و حمایت واقعی!با وجود انبوه شعارها و بیانیه‌ها درباره کارآفرینی بانوان، حمایت واقعی و سازوکار تسهیلاتی موثر شکل نگرفته است. زنی که پا به این مسیر می‌گذارد در برابر انبوه موانع اداری و مالی قرار می‌گیرد؛ بانک‌هایی که برخلاف شعارهای تبلیغاتی‌شان، برای سرمایه‌گذاری در تولید وثیقه‌های سنگین، ضمانت‌های ناممکن و بهره‌های کمرشکن، شرط حمایتشان است.
_انگ مردانه‌شدن و تحریف هویت زن تولیدکنندهمردانگاری زنان در مسیر تولید از دیگر مشکلات جدی این عرصه است. این تیر سنگین فرهنگی، ابزاری‌ است برای غیرطبیعی جلوه دادن حضور زن در متن اقتصاد؛ به او می‌گویند کارآفرینی با لطافت زنانه سازگار نیست. همین نگاه تحریف‌آمیز، بسیاری از زنانی را که توان و انگیزه دارند در آستانه عمل متوقف می‌کند. اما حقیقت این است که زن تولیدکننده نه مردانه می‌شود، نه از هویت خود فاصله می‌گیرد، بلکه زنانه‌تر عمل می‌کند؛ زیرا آفرینش و ساختن، خود جوهر قدرت زنانه است.
و درنهایت در مسیر مردمی شدن تولید، زن ایرانی هنوز در میان دیوارهای بلندی گرفتار است این زنجیره نه محدود به چند مانع است بلکه شبکه‌ای درهم‌تنیده از ساختارها و ذهنیت‌هاست که قدرت و نقش زن در تولید و اقتصاد را به یک استثناء بدل کرده‌اند. اما لحظه‌ای که زن از این دیوارها عبور کند، تولید رنگ تازه‌ای می‌گیرد.
undefinedخانم فاطمه دادمان، ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی سهند تبریز
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۱:۴۵

thumbnail
«تجدیدنظر» اسم رمز «تسلیم» است!
در روزهای اخیر متنی توسط محمدجواد روح، سردبیر روزنامۀ هم‌میهن منتشر شده که در آن، ضمن اشاره به صحبت‌های اخیر محمد خاتمی در دیدار اعضای جبهه اصلاحات و مقالۀ اخیر سیدمصطفی تاج‌زاده، تلاش کرده معنای جدیدی برای واژۀ «تسلیم» خلق کند و میان «تجدیدنظر در خطوط قرمز و سیاست‌های پیشین بنابر واقعیات عینی» و «تسلیم شدن در برابر تحمیل قدرت بیرونی» تمایز قائل شود.
وی به نقل از محمد خاتمی، نسبت به شرایط آیندۀ ایران ابراز نگرانی داشته و تنها راه برون‌رفت از مشکلات را تغییر رویکرد حاکمیت و عدول از خطوط قرمز خود، حتی در صورت آسیب‌دیدن اصل نظام و مصلحت مردم و کشور می‌داند! به جهت حساسیت‌زدایی از این موضوع هم که این راهبرد، اساسا تسلیم شدن در برابر بیگانگان است، به جایگزینی مفهومی آن پرداخته و در یک روایت موهوم، میان این تجدیدنظر به ظاهر واقع‌گرایانه و تسلیم، تفاوت قائل می‌شود. به این بهانه قصد داریم قدری به واقعیت عینی امروز بپردازیم.
نکتۀ اول این که بررسی برخی حوادث و اتفاقات تاریخی، نشان می‌دهد منطق آمریکای مستکبر و هم‌دستان او چیزی جز مداخله نیست. از همان کودتای 28 مرداد 1332 که دولت ملی مصدق، اسیر فریب آمریکا و انگلیس شده و به دست ایشان ساقط شد، تا حادثه تسخیر لانۀ جاسوسی که نشان می‌داد سفارت آمریکا، نه یک سفارت معمولی در جمع‌آوری اطلاعات و اسناد دربارۀ کشور، که محفل توطئه‎‌چینی، نقشه کشی و تشکیلات‌سازی علیه انقلاب مردمی ایران است و حتی همین مذاکرات برجام که به چشم خود، خلف وعده و فریب آمریکا را مشاهده کردیم، همگی این‌ها ثابت می‌کند که مساله ما با استکبار جهانی و در راس آن آمریکا، از منفعت طلبی گذشته؛ مساله شهوت دخالت و کنترل بر سایر کشورهاست که نتوانسته و نخواهد توانست از آن دست بکشد و این موضوع حتی در ارتباط امروز او با برخی کشورهای همسایه هم مشهود است.
نکتۀ دوم پیرامون تحلیل شرایط پساجنگ 12 روزه است. بنظر می‌رسد علی‌رغم آنچه اظهار می‌کنند، این دل‌نگرانی‌ها برای آیندۀ کشور از نوعی عدم واقع بینی در فهم امروز منطقه و جهان نشات می‌گیرد که در نتیجۀ آن، سیاستی متناقض با مصلحت امروز پیشنهاد می‌شود. اولا قدرت جمهوری اسلامی ایران چه در ابعاد نظامی و دفاعی و به ویژه در بعد اتحاد و انسجام اجتماعی مردم در ایام جنگ، حتی توسط صاحب‌نظران و سیاستمداران غربی قابل انکار نیست. شکست مفتضح رژیم صهیونیستی تا جایی ادامه داشت که بدون دخالت مستقیم آمریکا نمی‌توانست به ادامۀ جنگ بپردازد. از سوی دیگر، بعد از اتفاقات هفتم اکتبر، افکار عمومی جهان و به ویژه آمریکا نگاه متفاوتی به جنایات رژیم صهیونیستی پیدا کرده‌اند و عملا حمایت از اسرائیل و حتی جنگ با ایران، هزینۀ اجتماعی بسیاری برای دولت آمریکا خواهد داشت.
علاوه بر این، حتی اگر دولت آمریکا بخاطر خوی سلطه‌گری خود در پی حمله به کشور باشد، آیا تجربۀ جنگ 12 روزه بیانگر آن نبود که مذاکره هم نمی‌تواند مانع از این موضوع شود؟ نکتۀ جالب این است که حتی آقایان خاتمی و تاج‎‌زاده و امثال ایشان هم به فهمی از «بن بست‌بودن مذاکرات» با توجه به تجربه خرداد امسال رسیده‌اند ولی همچنان تحلیل‌شان از موضوع، اصرار بیشتر بر مذاکره و بیش از پیش کوتاه‌آمدن از مواضع حتی تا حد آسیب‌دیدن مصلحت نظام و مردم است! با کدام عقلانیت و منطقی، سرخم کردن در مقابل مداخله‌گری که تنها هدفش تسلیم تمام عیار و بدون قید و شرط ملت ایران است، بازدارنده بوده یا خواهد بود؟ چند تجربۀ دیگر را باید پشت سر بگذاریم تا روشن شود که در مقابل مستکبر راهی جز مقاومت نتیجه نمی‌دهد؟
نکتۀ آخر هم پیرامون ملت ایران است. هویت ملی و دینی ملت ایران، وام گرفته از قیام اباعبدالله (ع) و نتیجۀ زحمات تمام کسانی است که در این سال‌ها، تا پای جان ایستاده و مقاومت کردند اما دست حقارت در مقابل هیچ‌کس بلند نکرده‌اند. ملت ایران حتی در همین جنگ اخیر نشان داد آن‌جایی که پای استقلال کشور و عزتش وسط باشد، اختلاف‌های سیاسی خود را هم کنار گذاشته و پای کشور خود می‌ایستد. عزت، استقلال و هویت ملی قابل معاوضه با هیچ‌چیز نیست. ملتی که عزت نداشته باشد، زنده نیست.
با این روایت از واقعیت امروز، راه‌حل نه در تسلیمِ به ظاهر پیروزمندانه، که در مقاومت و قوی‌شدن در ابعاد مختلف است. بنظر می‌رسد امثال سردبیر روزنامه هم‌میهن اگر نگران آیندۀ کشور و مردم هستند، بهتر است به جای این راهبردهای بی‌نتیجه و ارسال پیام ضعف به دشمن و توجیه مفهومی کلمۀ «تسلیم»، همت و تلاش خود را صرف تقویت وحدت مردم و روحیه و تلاش نخبگان و جوانان برای قوی‌شدن کشور در ابعاد مختلف نمایند که این امر، به حل معضلات کشور و پیشرفت روزافزون آن نزدیک‌تر است.
undefinedخانم مبینا فلاحی ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجوییundefined@meghdameh_eslamenab

۱۶:۵۰

thumbnail
وداع با رفیق‌ترین هم‌رزمنوشته‌‌ای برگرفته از کتاب حقیقت عظیم
این متن نه فقط برای یک همسر حتی نه فقط برای یک مادر، بلکه برای یک همرزم است. رزمنده‌ای که حتی برای زمان پس از شهادتش به مبارزه فکر میکرد. وصیت کرد تا پیکر مطهرش را شبانه تدفین کنند و علی(ع) بر پیکرش نماز بخواند تا نااهلان حتی از جسم بی‌جانش به دنبال تاییدی برای خود نباشند.
پیش از رحلت رسول خدا(ص) که امیرالمومنین(ع) زمان‌های زیادی را در نبرد با جبهه باطل بود، دم برنیاورد و کلمه‌ای شکوه نکرد و آنجا بود که جهاد علی(ع) تکمیل شد به جهاد زهرا(س). پس از فقدان نبی اکرم(ص)، که برخی بزرگان و قدرتمندان انصار و مهاجر فریب خوردند و برخی دیگر کوتاهی کردند، نه فریب خورد و نه به هیچ قیمت به پایمال شدن حق رضایت داد.
[جانش را فدا میکند برای اینکه حکومت به نااهل نرسد. اگر فاطمه‌ی زهرا زنِ امیرالمؤمنین هم نبود، قضیّه همین بود؛ از شوهرش دفاع نمیکرد؛ از زمامدار به‌حق دفاع میکرد... نمیگوید من حالا باردار هستم، مصلحت نیست دراُفتم، بماند چند روز دیگر آتششان فروکش کند؛ بماند شاید من فارغ بشوم بعد بروم به میدانشان. نکته‌اش در همین است که در شدیدترین موقعیت‌ها، بزرگترین وظیفه‌ها انجام بگیرد... آن پشت در آمدن، آن سِقط شدن محسن شش ماهه، آن مقاومت عظیم که منجر میشود به اینکه دختر پیغمبر را بزنند... همه‌ی نقشه‌ها را نقش بر آب میکند.]
بی‌عصا نمی‌توانست قدم از قدم بردارد اما بیماری مانع مجاهدت هم‌رزم علی(ع) نشد. به مسجد رفت و در مقابل چشمان مبهوت همگان خطبه خواند:اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلی ما اَلْهَمَ...و لعنت به آنان که باعث شدند زهرای مرضیه به علی بگوید: لَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هَنیئَتی...
خدا گواه است که تو مبارزه کردی با جسمت، با زبانت، با گریه‌هایی که دشمن از آن احساس خطر می‌کرد. تلاش‌های پنهانی‌ات در نیمه شب که چهل شب درب خانه سرشناسان مدینه را کوفتی و گفتی: «تا دیر نشده کاری کنید ای یاران دیرین رسول خدا...» ، تبیین‌هایت برای زنان انصار، حتی تدفین شبانه پیکر مطهرت یادآور جهاد عظیمی است که بر دوش کشیدی تا به ما نشان دهی راه و رسم مبارزه یک زن مسلمان را...
«بریده باد زبانی که شان حضرت زهرا(س) را از خطبه خوانی به نوحه سرایی تبدیل میکند. اگر خطبه زهرا(س) را نگفتی گریه زهرا(س) هم معنی پیدا‏ نمیکند. مقام معظم رهبری»
undefinedخانم عطیه مقدمی ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه علم‌وصنعت
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۹:۴۳

بازارسال شده از کارگاه بانوان قوی (مسجد جامع امام سجاد"ع")
thumbnail
مسجد امام سجاد برگزار می کند:
کارگاه و محفلی برای زنان محله غرب تهران خصوصا محله اباذر
undefinedدورهم جمع می‌شویم تا درباره ویژگی‌های زنان قوی و قدرتمند که یک خانواده قوی و بالنده را می‌سازند گفتگو‌کنیم و یادبگیرم.اساتید و مربیان کاربلد هم ما را دراین محفل دوستانه همراهی می‌کنند.
محورهای گفتگو:undefinedرشد فردی undefinedقدرت درونی و معنویتundefinedآگاهی اجتماعیundefinedسواد رسانهundefinedمهارت تصمیم گیری و‌تصمیم سازیundefinedزنان قدرتمند تاریخ
این برنامه فقط یک‌ کلاس درس یا سخنرانی نیست؛ اینجا محفلیست برای صمیمیت و فعالیت و یادگیری زنان محل
undefinedجلسه اول دورهمی ما: ۹ آذر ۱۴۰۴این جلسه برای معارفه دوره تشکیل شده و رایگان است.undefinedاز ۹ آذر تا ۱۴ دیماه یکشنبه ها ساعت ۹ در شبستان مسجد امام سجاد ع منتظر حضور شما هستیم.هزینه دوره: ۱۵۰ هزار تومان بعلاوه ۳۰۰ هزار تومان وجه التزام.undefinedوجه التزام یعنی اگر همه جلسات را فعال شرکت کنید این مبلغ به شما برخواهد گشت.
آدرس مسجد: اشرفی اصفهانی پایین‌تر از مرزداران، جنب پارک صبا مسجد جامع امام سجاد ع
جهت ثبت نام و‌ کسب اطلاعات بیشتر به ایدی زیر پیام دهید:@mosaffa_admin
undefinedمصفا، مرکز اندیشه ورزی و مهارت افزایی بانوانundefinedما را در پیامرسانها دنبال کنید:بله| ایتا | undefined

۱۷:۱۰

thumbnail
داستان یک ذائقه آوارهبازنمایی سبک زندگی، خلأ صداوسیما و چرخه‌ی معیوب ذائقه در پلتفرم‌های نمایش خانگی ایران
در سال‌های اخیر، پلتفرم‌های نمایش خانگی ایران از یک ابزار سرگرمی ساده به یکی از مهم‌ترین میدان‌های تولید و بازتولید گفتمان‌های فرهنگی تبدیل شده‌اند. این پلتفرم‌ها، با برخورداری از بودجه‌های کلان، بازیگران مطرح و مخاطبان فراوان، دیگر فقط سریال نمی‌سازند؛ آن‌ها یک جهان ممکن می‌سازند و این جهان را به‌عنوان جهان طبیعی، مثلا مدرن و جذاب به مخاطب نمایش می‌دهند.
آن‌چه در این جهان غالب است، یک طبقه‌ی مرفهِ شهری است که در آپارتمان‌های لوکس نیاوران و زعفرانیه زندگی می‌کند، روابط عاطفی و جنسی آزاد دارد، الکل مصرف می‌کند، حجاب را به‌عنوان یک انتخاب شخصی و اغلب غیرضروری نشان می‌دهد و مهم‌تر از همه، هیچ تعارض جدی‌ای با این سبک زندگی ندارد. خشونت، خیانت و بحران‌های روانی در این جهان وجود دارد، اما این بحران‌ها هیچ‌گاه ریشه در ساختارهای ارزشی یا هنجاری جامعه‌ی ایرانی ندارند، صرفاً تعدادی مشکلات فردی‌اند که با پول، رابطه‌ی جدید یا انتقام حل می‌شوند.
این بازنمایی، پروژه‌ی آگاهانه‌ی عادی‌سازی است. قطعا رسانه تنها بازتاب‌دهنده‌ی واقعیت اجتماعی نیست و حتی فعالانه در ساخت آن واقعیت مشارکت می‌کند. وقتی در ده‌ها سریال پیاپی، زن محجبه یا غایب است یا منفعل، ریاکار و در نهایت تسلیم‌شده، این صرفاً یک انتخاب هنری نیست؛ این یک استراتژی گفتمانی است برای به‌حاشیه راندن یک سبک زندگی و به‌ مرکز آوردن سبک زندگی دیگر.
اما نکته‌ی کلیدی اینجاست که این پروژه، با همه‌ی تأثیرگذاری‌اش، بر پایه‌ی تولیداتی با کیفیت هنری بالا استوار نیست. برعکس، بخش اعظم سریال‌های نمایش خانگی از نظر فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری و حتی تکنیکال در سطحی بسیار پایین قرار دارند. دیالوگ‌های شعاری و تکراری، گره‌افکنی‌های مصنوعی، پایان‌بندی‌های شتاب‌زده، تکرار مداوم یک الگوی ثابت (خیانت، انتقام، رابطه‌ی جدید) و فقدان هرگونه نوآوری واقعی. این تولیدات اغلب «درجه چندم» هستند و حتی با بودجه‌های میلیاردی، هنوز به کیفیت یک سریال متوسط ترکیه‌ای یا کره‌ای نمی‌رسند.
پس چرا مخاطبین بسیاری مشترک می‌شوند و این محتواها به پدیده‌ی اجتماعی تبدیل می‌شوند؟ گاها پاسخ در خلأ عمیقی است که صداوسیمای ما ایجاد کرده و همچنان ادامه می‌دهد. وقتی تنها گزینه‌ی رایگان و در دسترس، تکرار بی‌پایان سریال‌هایی مثل جومونگ یا فیلم‌های قدیمی باشد. مخاطب به‌ ناچار به سمت تنها فضای جدید و متفاوت موجود می‌رود؛ حتی اگر آن فضا پر از ابتذال باشد. این دقیقاً همان جابه‌جایی اجباری ذائقه است.#قسمت_اول
undefinedخانم نیایش هاشمی دانشجوی دانشگاه تهران مرکز
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجویی undefined@meghdameh_eslamenab

۱۶:۳۰

thumbnail
در غیاب گزینه‌ی سالم، جذاب و به‌روز، مخاطب به سمت گزینه‌ی ناسالم اما تازه کشیده می‌شود و به‌تدریج همین گزینه را به‌عنوان استاندارد در زندگی می‌پذیرد. نمایش خانگی در این شرایط نیازی به شاهکار ساختن ندارد؛ کافی است کمی مدرن‌تر، کمی جسورتر و کمی به ظاهر واقعی‌تر از صداوسیمای ملی به نظر برسد که البته حرفی از واقعیت ندارد. همین تفاوت حداقلی، در نبود رقابت واقعی، برای جذب مخاطب کفایت می‌کند. نتیجه این می‌شود که یک سریال با فیلمنامه‌ی ضعیف و بازی‌های اغراق‌آمیز، صرفاً به‌خاطر نشان دادن رابطه‌ی خارج از ازدواج یا مصرف الکل، به پدیده تبدیل می‌شود. نه به‌خاطر هنرمندی، بلکه به‌خاطر تنها گزینه بودن در یک بازار فرهنگی خالی. این چرخه دوطرفه و خودتقویت‌شونده است.
صداوسیما با انحصار، تکرار و کلیشه مخاطب را از خود می‌راند؛ نمایش خانگی با پر کردن خلأ (هرچند با محتوای سمی) مرزهای قبح را جابه‌جا می‌کند؛ مخاطب که ابتدا از سر ناچاری می‌آید، بعد عادت می‌کند، سپس توجیه و در نهایت دفاع هم می‌کند. هرچه مخاطب بیشتر به سمت پلتفرم‌ها برود، صداوسیما بیشتر به انفعال خودش مشروعیت می‌دهد. نمایش خانگی، به دلیل ماهیت اشتراکی و درآمدزایی مستقیم از مخاطب، از یک سو کمتر مشمول سانسور مستقیم می‌شود و از سوی دیگر، به دلیل همین مکانیسم درآمدی، مجبور است دقیقاً همان چیزی را تولید کند که اکثریت پرداخت‌کننده می‌خواهد ببیند یا فکر می‌کند می‌خواهد.
این فرآیند را می‌توان با مفهوم هژمونی گرامشی توضیح داد؛ یعنی وقتی یک گفتمان چنان مسلط شود که حتی گروه‌های فرودست هم آن را طبیعی بپندارند. در سریال‌های نمایش خانگی، حجاب، خانواده‌ی ایرانی، ارزش‌های دینی و حتی مفهوم زندگی یا به کلی غایب‌اند یا به‌عنوان چیزی گذشته، محدودکننده و غیرجذاب بازنمایی می‌شوند. در مقابل، فردگرایی مصرفی، روابط آزاد، موفقیت مادی و لذت‌جویی لحظه‌ای به‌عنوان تنها مسیر زندگی خوب و لذت بخش ارائه می‌شود. این کار هیچ‌گاه به‌صورت علنی ایدئولوژیک نیست؛ از طریق غیاب انجام می‌شود. غیاب زن محجبه‌ی موفق، غیاب خانواده‌ی سالم ایرانی، غیاب مرد متعهد به ارزش‌ها که در عین حال جذاب و قهرمان باشد.
در نهایت، نمایش خانگی امروز ایران نه فقط یک صنعت سرگرمی، بلکه یکی از مؤثرترین ابزارهای بازتولید فرهنگی یک طبقه‌ی خاص و یک سبک زندگی خاص است. ابزاری که موفقیتش نه به کیفیت هنری، بلکه به خلأ فاجعه‌بار گزینه‌های جایگزین وابسته است. تا زمانی که صداوسیمای ملی کیفیت، تنوع و جذابیت لازم را پیدا نکند و تا زمانی که فضای خصوصی سالم و خلاقی شکل نگیرد، این پلتفرم‌ها، حتی با همین کیفیت پایین و محتوای مسئله‌دار، همچنان تنها پناهگاه میلیون‌ها نفر مخاطب ایرانی باقی خواهند ماند. و این دقیقاً بزرگ‌ترین پیروزی پروژه‌ی عادی‌سازی است. وقتی ابتذال، نه به‌خاطر برتری‌اش، بلکه به‌خاطر تنها گزینه بودنش پذیرفته شود.#قسمت_دوم
undefinedخانم نیایش هاشمی دانشجوی دانشگاه تهران مرکز
مقدامهundefinedصدای دختران پیشرو جریان دانشجوییundefined@meghdameh_eslamenab

۱۶:۳۰