عکس پروفایل مدیران برترم

مدیران برتر

۷,۳۴۹عضو
undefinedبه فرزندانتون توصیه کنید زندگینامه ی افراد موفق رو مطالعه کننتاثیرش از چندین ساعت نصیحت بیشترهundefined
undefinedundefined

۱۴:۰۳

thumnail
زندگینامه یونس ژائله ،مالک و مدیر عامل شرکت شیرین عسل undefinedundefined
https://ble.ir/modiranbartar

۱۴:۰۴

undefined
یونس ژائله  متولد سال ۱۳۴۱ در تبریز است ، دبیرستان را درتبریز گذرانده و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفته و سال ۱۳۶۲ برای تحصیل وارد دانشگاه تبریز شد و تا ۱۲۷ واحد در رشته بیهوشی گذرانید فعالیت تولیدی خود را از سال ۱۳۷۱ با تاسیس واحد تولیدی کوچکی در شهرک صنعتی تبریز که آن موقع جدیدا تاسیس شده بود و هنوز بیابانی بیش نبود ، شروع نمود و هم اکنون یکی از بزرگترین شرکتهای صنعت بیسکویت و شکلات را بنام شیرین عسل هدایت می کند. علاوه بر آن به خرید شرکت سالمین پرداخته و نیز شرکتهای فراوری کاکائو و پخش سراسری ایران را تاسیس نموده است. در گروه یونس ژائله حدود ۸۷۰۰ نغر مشغول کار بوده و سال ۸۴ ،حدود ۳۰ میلیون دلار صادرات داشته اند و از پروژه های آینده ایشان تاسیس یک شرکت کشت و صنعت است. یونس ژائله در خانواده ای پرجمعیت در تبریز به دنیا آمد. پدرش، نظامی بود و با خانواده ۸ نفره اش دائم در شهرهای مختلف نقل مکان می کرد. با شروع جنگ تحمیلی، یونس ژائله به جبهه رفت و ۲۴ ماه در منطقه کردستان خدمت کرد. در سال ۶۴ وارد دانشگاه علوم پزشکی تبریز شد هم زمان مغازه کوچکی نیز در تبریز اجاره کرد تا موادغذایی بفروشد.
یونس جوان که در این زمان کسب و کار را از صفر شروع کرده بود، به تدریج نبوغ تجاری خود را نشان داد و بعد از گذراندن ۱۲۷ واحد، تصمیم گرفت دانشگاه را رها کند و آینده خودرا در تولید و تجارت بسازد.
در سال ۷۰ یونس ژائله در شرایطی که نمایندگی فروش برندهای بزرگ غذایی را بدست آورده بود، به فکر تولید افتاد و در سال۷۱ اولین خط تولید بیسکوئیتهای کرمدار راه انداخت. یونس ژائله طی ۲۰ سال گذشته با خرید و سودآور کردن شرکتهای زیانده و راه اندازی خطوط تولید جدید از دامداری و مرغداری گرفته تا صنایع بسته بندی و پخش، کسب و کار خود را دائما بصورت افقی و عمودی توسعه داده است بطوری که امروزه ۸۷۶۰ نفر بطور مستقیم در خطوط تولید یا فروشگاه هایش کار می کنند، محصولاتش به ۶۵ کشور دنیا صادر می شود و هر روز دهها تریلی بزرگ محصولاتش را از آذربایجان شرقی به کشورهای منطقه و سراسر ایران پخش می کنند.
https://ble.ir/modiranbartar

۱۴:۰۵

undefined
این را به خاطر بسپارید در آخر بزرگترین افسوس ما بابت کارهایی  است که دوست داشته‌ایم انجام دهیم و هرگز انجام نداده‌ایم.

undefinedاستیو جابز


https://ble.ir/modiranbartar

۱۴:۴۷

thumnail
undefinedundefined
پوشش شیک شما در مذاکرات، تاثیر گذار است
نحوه پوشیدن کت و شلوار آقایان
در جلسات مذاکره حرفه ای
https://ble.ir/modiranbartar

۱۵:۰۱

thumnail
undefinedundefined
ساعت، کفش و کمربندی که همراه کت و شلوار استفاده می شود، باید با دقت انتخاب شود
https://ble.ir/modiranbartar

۱۵:۰۶

undefined
شكار ميمون زنده بخاطر چابكی و سرعت عمل جانور بسيار مشكل است. يكی از روش‌های شكار ميمون در آفريقا اين است كه شكارچی به محل اقامت ميمونها می‌رود و بدون توجه به آنها در سوراخ كوچكی در يك سنگ بزرگ مقداری خوراكی می‌ريزد و دور می شود.
undefinedميمون‌های گرسنه و كنجكاو دست‌شان را به درون سوراخ می‌برند و خوراكي‌ها را در مشت خود می‌ريزند، اما دهانه سوراخ كوچك‌تر از آن است كه مشت ميمون از آن خارج شود. ميمون وحشت‌زده می شود و تقلا می‌كند تا خسته شود، اما هرگز مشت بسته خود را باز نمی‌كند تا رها شود!
undefined ذهن انسان هم گاه مانند مشتِ بسته ميمون است. در مواجهه با مشکلی وحشت‌زده می‌شود، تقلا می‌كند و بی‌تاب می‌شود و روی آن مسئله قفل می‌شود، در حالی كه بهترین و آسان‌ترین راهِ چاره در رها كردن آن و آزادی ذهن از قيد و بندهای آن مشکل است...
https://ble.ir/modiranbartar

۱۱:۴۷

undefined
با اولین خراش، زخم درست نکنید!
undefined<img style=" />undefined جیسون فرید، دیوید همنسون

undefined همین که اشتباهی تکرار می‌شود، به سمت این می‌رویم که آیین‌نامه‌ای وضع کنیم. یک نفر شلوارک می‌پوشد؟! پس به لباس رسمی نیاز داریم! نه، نیاز ندارید. فقط باید به آن فرد موردنظر بگویید که دیگر شلوارک نپوشد.

undefined آیین نامه‌ها زخم‌های سازمانی هستند. آیین‌نامه‌ها واکنش‌های افراطی مدون نسبت به موقعیت‌هایی هستند که بعید است دوباره رخ دهند. آیین‌نامه‌ها تنبیهِ جمعی برای سوء رفتار یک فرد محسوب می‌شوند.

undefined بروکراسی این گونه ایجاد می‌شود. هیچکس قرار نمی‌گذارد یک بروکراسی ایجاد کند. بروکراسی به آرامی در شرکت‌ها نفوذ می‌کند. بروکراسی در طول زمان و بعد از تدوین یک بخشنامه به ازای یک زخم ایجاد شده، به وجود می‌آید.
undefinedبنابراین با اولین خراش زخم درست نکنید. به این دلیل که یک فرد زمانی کار اشتباهی انجام داده، یک سیاست کلی ایجاد نکنید. سیاست‌ها تنها برای موقعیت‌هایی مناسب هستند که بارها و بارها تکرار می‌شوند.

undefinedبه‌نقل از کتاب طور دیگری کار کن

#مدیریتیhttps://ble.ir/modiranbartar

۱۱:۵۰

undefined
undefinedفضيلتهاي ناچيز
اولين فضيلت ناچيزي که به فکرمان مي‌رسد ياد دادن پس انداز به فرزندان مان است. يک قلک به آن‌ها هديه مي‌کنيم و توضيح مي‌دهيم که جمع کردن پول چقدر زيبا‌تر از خرج کردن است...بنابراين قلک اولين اشتباه ماست، در برنامه ي تربيتي مان يک فضيلت ناچيز برقرار کرده ايم ... وقتي که قلک سرانجام شکسته شد و پول خرج شد، بچه ها احساس تنهايي و غم مي‌کنند. ديگر پولي نيست ... تا آنجا که مربوط به تربيت بچه ها مي شود، فکر مي کنم که به آنها نبايد فضيلت هاي ناچيز، بلکه بايد فضيلت هاي بزرگ را آموخت نه صرفه جويي را، که سخاوت را و بي تفاوتي به پول را. نه احتياط را؛ که شهامت و حقير شمردن خطر را. نه زيرکي را؛ که صراحت و عشق به واقعيت را. نه سياست بازي را؛ که عشق به همنوع و فداکاري را. نه آرزوي توفيق را؛ که آرزوي بودن و دانستن را !
undefined ناتاليا گينزبورگ
https://ble.ir/modiranbartar

۱۱:۰۴

undefined
۵ تا از پولساز ترین نصیحت های اندروتیت
undefined پول عاشق سرعتهundefined تو باید تمامی کارات رو سریع انجام بدی
undefined از ضعف مردم استفاده کن undefined استفاده به معنی سواستفاده نیست
undefined اگه ایده ای داری اجراش کن ، لفتش نده ! undefined انجامش ندی یکی دیگه انجام میده
undefined یاد بگیر با کمترین هزینه ممکن بیزینس تو راه بندازی
undefined سعی کن از افراد کم سن و جوان داخل فامیل و خانواده … استفاده کنی undefined با کمترین قیمـت حاضرن برات یه کار باکیفیت انجام بدنhttps://ble.ir/modiranbartar

۱۶:۰۷

thumnail
undefined
قانون ۵ به ۵:
اگر مشکلی در پنج سال بعد اهمیتی برایتان نخواهد داشت بیش از پنج دقیقه برایش ناراحت نشوید.
https://ble.ir/modiranbartar

۱۱:۰۰

undefined
آیا تفکر منطقی همیشه جواب می‌دهد؟!
undefined
در روستایی کشاورزی زندگی می‌کرد که پول زیادی را از پیرمردی قرض گرفته بود و باید هرچه زودتر به او پس می‌داد. کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی‌ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمع‌کار متوجه شد کشاورز نمی‌تواند پول او را پس دهد معامله‌ای پیشنهاد داد. او گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهیش را خواهد بخشید. دختر از شنیدن این حرف به وحشت افتاد.

undefined پیرمرد کلاه‌بردار برای این‌که حسن‌نیت خود را نشان دهد گفت: اصلا یک کاری می‌کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه‌ای خالی می‌اندازم. دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون آورد، اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من شود و بدهی بخشیده می‌شود، و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می‌شود. اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.

undefined این گفت‌وگو در جلوی خانه‌ی کشاورز انجام شد که زمین آن‌جا پر از سنگریزه بود. پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد که او دو سنگریزه‌ی سیاه از زمین برداشته است، ولی چیزی نگفت!

undefined سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آن‌ها را از کیسه بیرون آورد. تصور کنید اگر شما آن‌جا بودید چه کار می‌کردید؟! چه توصیه‌ای برای آن دختر داشتید؟

undefined اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می‌بینید که سه امکان وجود دارد:1. دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.2. هر دو سنگریزه را در آورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.3. یکی از آن سنگریزه‌های سیاه را بیرون آورده و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد.


undefinedلحظه‌ای به این شرایط فکر کنید، هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می‌شود. معضل این دختر جوان را نمی‌توان با تفکر منطقی حل کرد. به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید. اگر شما بودید چه کار می‌کردید؟! و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد:

undefined دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و بدون این‌که سنگریزه دیده شود وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه‌های دیگر غیرممکن بود. در همین لحظه دختر گفت: چقدر من دست‌وپا چلفتی هستم! اما مهم نیست، اگر سنگریزه‌ای را که داخل کیسه است درآوریم، معلوم می‌شود سنگریزه‌ای که از دست من افتاده چه رنگی بوده است... و چون سنگریزه‌ای که در کیسه بود سیاه بود پس باید طبق قرار، سنگریزه‌ی گم شده سفید باشد.
undefined پیرمرد هم نتوانست به حیله‌گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است! نتیجه‌ای که 100 درصد به نفع آن‌ها بود.

1. همیشه یک راه‌حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.
2. این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه‌ی "خوب" به مسایل نگاه نمی‌کنیم.
3. همه‌ی ما می‌توانیم سرشار از افکار و ایده‌های مثبت و تصمیم‌های عاقلانه باشیم!

#داستان_مدیریتی

https://ble.ir/modiranbartar

۱۱:۲۴

thumnail
undefined
سالروز شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) تسلیت باد
https://ble.ir/modiranbartar

۱۶:۲۰

undefined
هیچ وزنه ای ، سنگین تر از بلند کردن خودت نیستهمان "خود" ی که با حسرتها، پشیمانی ها، خاطرات تلخ، شکست ها، ناامیدی ها، کینه و رنجش خاطر از آدمهای اطراف، و آرزوهای محال ، هر روز، سنگین و سنگین تر می شود!وزنه ها را رها کن تا سبکبار و آسوده خاطر، حالِ حاضری را تجربه کنی که آینده ات خواهد بود
جمعه ای سرشار از لطف الهی تقدیرتان undefined
https://ble.ir/modiranbartar

۶:۰۳

undefined
بارها و بارها شنیده ایم که فروشندگی یک مهارت اکتسابی است.

undefined️ ولی اینکه چه اندازه  مهارت دارید و حرفه ای هستید ، بستگی به این دارد که چقدر بارها و بارها فروشندگی را تمرین کرده باشید .
undefined اغلب فروشنده ها وقتی با جمله لطفا تخفیف بدهید مشتری مواجه می شوند معمولا  می گویند که قیمتمون مقطوعه ، یا میگن بخدا نمیصرفه ، یا میگن باشه و از سودشون کم میکنند یا قیمت رو میبرن بالا و بعد کمی تخفیف می دهند !
undefined این روش ها کاملا منسوخ شده و سنتی هستند که یا باعث می‌شود مشتری ناراضی شود، یا اینکه از سودتون کم خواهد شد، بنابراین فلسفه تخفیف دادن حرفه ای این هست که روی چیزهای جانبی تخفیف بدهید نه روی خود محصول ( مثلا اگه موبایل میفروشید قاب موبایل رو با تخفیف بدهید ) و حتما باید اگر یک امتیاز به مشتری می دهید یک امتیاز هم از او بگیرید .
undefined در کار فروش قرار نیست که کسی ضرر بکند یا برنده باشد . بلکه هدف از فروش خدمت کردن به مشتریان است و در این بین بابت خدمت خوب و ارزشی که ارائه می کنیم از مشتری خودمان پول خواهیم گرفت.


#فروش#تخفیف
https://ble.ir/modiranbartar

۸:۲۴

undefined
افزودن نام شخص به کلمات منجر به حس خوبی هنگام تعامل با افراد می شود.
🟢 یکی از ویژگی‌های بسیار عالی در استفاده مناسب از کلمات مناسب این است که تا حد ممکن از نام اشخاص در جملات استفاده کنیم مثلاً به جای عبارت بسیار معمولی
undefined از این ملاقات خوشحالم undefined
undefined می‌توانیم بگوییم که سعید جان! (یا سعید عزیز)‌ از این که شما رو ملاقات می‌کنم خیلی خوشحالم
undefined هرچقدر که می‌توانید از نام افراد در صحبت‌هایتان با آنها استفاده کنید و ببینید که آنها چقدر بیشتر شما را دوست خواهند داشت.

#تعامل_شخصی#ترفند_مذاکره
https://ble.ir/modiranbartar

۸:۲۶

undefinedپایان رهبری شما  آن روزی است  که کارکنان، آوردن مسائل شان پیش شما را متوقف کنند، و این بدان معنی است که  یا اعتمادشان نسبت به اینکه شما قادرید به آنها کمک کنید را از دست داده اند، یا به این نتیجه رسیده اند که شما توجّهی به آنها ندارید. این یعنی شکست رهبری شما
https://ble.ir/modiranbartar

۹:۰۰

thumnail
undefinedبه ندرت اشخاصی را پیدا می‌کنید
که در سال، بیش از دو یا سه بار فکر کنند!

من خودم با هفته‌ای یک بار یا دو بار فکر کردن، به شهرت جهانی رسیده‌ام
!

#سخنان جورج برنارد شاو
https://ble.ir/modiranbartar

۹:۰۸

undefined
خواب حرفه ای!
undefinedیکی از آفت‌هایی که هر حرفه را تهدید می‌کند خواب حرفه‌ای است. خواب حرفه‌ای عبارت است از حسی که به هر یک از ما دست می‌دهد و فکر می‌کنیم که کارمان را به بهترین نحو انجام می‌دهیم، در حالیکه بر اثر روزمرگی به خواب فرو رفته‌ایم و روز به روز احتمال غرق شدن یا واژگون شدن را بالا می‌بریم.
undefinedراننده سرویس بچه‌های دبستان که روزهای اول با وسواس کودکان را سوار می‌کرد و با دقت رانندگی می‌کرد، کم کم بچه‌ها را به عنوان کالاهای روزمره می‌بیند و بی‌توجه به اینکه اینها هنوز هم چشم و چراغ والدینشان هستند در هیاهوی شهر می‌راند...
undefinedمعلمی که در ایام نخست خود را در جایگاه تعلیم و تعلم می دید و شغل خود را با شغل انبیاء مقایسه می‌کرد، اندک اندک دانش آموزان را نمی‌بیند و فقط به حقوق و اقساطش می‌اندیشد و گذران روزهای عمر...
undefinedپزشک سوگند خورده و پر انرژی سالهای اولین، به تدریج با بیماری و درد بیماران خو می‌گیرد و یادش می‌رود که گرچه او همان پزشک دیروزی است اما این بیمار، بیمار امروزی است و این بیمار نمی‌داند که تو برای بیماران قبل چقدر جانفشانی کردی؛ او فقط از تو التیام می‌خواهد برای خودش، بدون توجه به دیروز و فردا...
undefinedهنرمند طراح که اولین سفارشاتش را با خلاقیت و هنرآفرینی زیاد انجام می‌داد، آرام آرام همه‌ مراجعین را به یک چشم می‌بیند و کارهایش بدون نوآوری ارائه می‌گردد...
undefinedمدیر لایق کارخانه که تمامی همت خود را برای ایجاد کار بکار بسته است، کم کم می‌اندیشد که رسالت خود را به پایان رسانده، دیگر کارگران خود را نمی‌بیند؛ گویی فراموش کرده که حیات کارخانه‌اش به تلاش این کارگران وابسته است...
undefinedیادم می‌آید بچه که بودم روزی برای بازی الک و دولک از شهر خارج شده بودیم و باید قطعات حدود یک وجبی از چوب را می‌بریدیم تا آماده بازی شود. پدرم اولین قطعه را که برید علامت زد و گفت این قطعه را توی جیبت نگه دار و همه قطعات را با این قطعه مقایسه کن، چون در برش هر قطعه کمی خطا خواهی داشت و کم کم اندازه از دستت خارج می‌شود.
undefined ای کاش قطعه اول اصول حرفه‌ای را توی جیبمان نگه می‌داشتیم تا خدای ناکرده بخواب حرفه‌ای فرو نرویم!
https://ble.ir/modiranbartar

۹:۴۷

undefinedموفقیت
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن
Success is progress, not getting to the finishing line! Nelson Mandela
نلسون ماندلا
https://ble.ir/modiranbartar

۸:۳۶