۱۱ آذر ۱۴۰۱
#1
چرا شهید فخری زاده؟تولید قلب اقتصاد است، اما قلب تولید چیست؟ چه چیزی باعث میشود که تولید رشد پایدار داشته باشد و رقابت پذیر بماند؟#فناوری باعث می شود یک صنعت جدید ظهور کند، یک کشور بتواند خود را به جمع تولیدکنندگان کالایی خاص وارد کند یا نشان تجاری مشهوری پس از سال‌ها از فعالیت دست کشد.فناوری به معنای چگونگی انجامِ کار، منحصر در ماشین آلات یا محصول نیست بلکه خودِ مدیریت محیط داخلی و خارجی به نحوی که به اثبات فناوری موجود یا توسعه فناوری جدید شود نیز یک فناوری است که اتفاقا از قسم اول هم دشوارتر و پیچیده‌تر است، زیرا قسم دوم با موجود پیچیده‌ای به نام انسان مرتبط است. البته باید توجه کرد که در دام سروری فناوری یا تکنوکراسی نیفتیم به همین دلیل ما فناوری را به معنای چگونگی انجام کار گرفتیم، هر کاری از ساخت دستگاه گرفته تا تربیت انسان و براساس این تعریف دین هم دارای فناوری هایی هست ...
#صنعت_خودرو هم برای پیشرفت و خارج شدن از بحران‌ها نیاز به توسعه فناوری و ایجاد نوآوری دارد، اما چگونه باید فناوری باید توسعه پیدا کند؟ چگونه به اسم نوآوری در دام تقلید فناوری های موجود نیافتد؟چه قبل انقلاب و چه بعد آن، برخی مشکلات در توسعه فناوری ما وجود داشته که جواب‌های گوناگونی به آن ها داده شده و نتایج متفاوتی گرفته شده است. این مشکلات عبارتند از:۱. آیا در نهادهای عمومی می‌توان فناوری را توسعه داد؟۲. توسعه فناوری با چه هزینه‌ای، با چه منابعی؟ ۳. تقلید از دیگران یا ایجاد مسیر خود؟۴. همگرایی منابع موجود یا ایجاد منابع جدید و چگونگی این کار؟۵. مسئله واقعی کجاست؟ مسئله واقعی را چگونه تشخیص دهیم؟۶.کدام روش توسعه تناسب بیش‌تری با فرهنگ ایرانی_اسلامی دارد؟
اینجاست که #شهید_فخری‌زاده به کمک می‌آید، شهید فخری زاده در قالب بروکرات فناوری و نه در قالب دانشمند.بروکرات فناوری یعنی کسی که کارش توسعه فناوری و ایجاد نوآوری هست، آنم نه در بنگاه خصوصی بلکه در نهادهای عمومی، مانند کسی که مدیر است و باید مدیریت کند یا حسابدار است و باید حسابداری کند، این فرد هم فناوری ها را توسعه می دهد و اثبات میکند.در یک جمله شهید فخری زاده کسی بود که توسعه فناوری‌های سطح بالا و به صرفه در نهادهای عمومی را با هزینه پایین و هم‌گرا کردن منابع داخل و خارج کشور انجام داد.قطعا مطالعه و فهم منطق کاری شهید فخری زاده که بیش‌ترین همگرایی را با زیست بوم ما دارد، می‌تواند گره بسیاری از مشکلات موجود صنعت خودرو و کل صنعت را باز کند و الگوی دیگر کشورها در توسعه فناوری باشد.
#فناوری#شهید_فخری‌زاده
دفتر مطالعات صنعت
حلقه مطالعات صنعت خودرو
@khodro_isu
چرا شهید فخری زاده؟تولید قلب اقتصاد است، اما قلب تولید چیست؟ چه چیزی باعث میشود که تولید رشد پایدار داشته باشد و رقابت پذیر بماند؟#فناوری باعث می شود یک صنعت جدید ظهور کند، یک کشور بتواند خود را به جمع تولیدکنندگان کالایی خاص وارد کند یا نشان تجاری مشهوری پس از سال‌ها از فعالیت دست کشد.فناوری به معنای چگونگی انجامِ کار، منحصر در ماشین آلات یا محصول نیست بلکه خودِ مدیریت محیط داخلی و خارجی به نحوی که به اثبات فناوری موجود یا توسعه فناوری جدید شود نیز یک فناوری است که اتفاقا از قسم اول هم دشوارتر و پیچیده‌تر است، زیرا قسم دوم با موجود پیچیده‌ای به نام انسان مرتبط است. البته باید توجه کرد که در دام سروری فناوری یا تکنوکراسی نیفتیم به همین دلیل ما فناوری را به معنای چگونگی انجام کار گرفتیم، هر کاری از ساخت دستگاه گرفته تا تربیت انسان و براساس این تعریف دین هم دارای فناوری هایی هست ... #صنعت_خودرو هم برای پیشرفت و خارج شدن از بحران‌ها نیاز به توسعه فناوری و ایجاد نوآوری دارد، اما چگونه باید فناوری باید توسعه پیدا کند؟ چگونه به اسم نوآوری در دام تقلید فناوری های موجود نیافتد؟چه قبل انقلاب و چه بعد آن، برخی مشکلات در توسعه فناوری ما وجود داشته که جواب‌های گوناگونی به آن ها داده شده و نتایج متفاوتی گرفته شده است. این مشکلات عبارتند از:۱. آیا در نهادهای عمومی می‌توان فناوری را توسعه داد؟۲. توسعه فناوری با چه هزینه‌ای، با چه منابعی؟ ۳. تقلید از دیگران یا ایجاد مسیر خود؟۴. همگرایی منابع موجود یا ایجاد منابع جدید و چگونگی این کار؟۵. مسئله واقعی کجاست؟ مسئله واقعی را چگونه تشخیص دهیم؟۶.کدام روش توسعه تناسب بیش‌تری با فرهنگ ایرانی_اسلامی دارد؟اینجاست که #شهید_فخری‌زاده به کمک می‌آید، شهید فخری زاده در قالب بروکرات فناوری و نه در قالب دانشمند.بروکرات فناوری یعنی کسی که کارش توسعه فناوری و ایجاد نوآوری هست، آنم نه در بنگاه خصوصی بلکه در نهادهای عمومی، مانند کسی که مدیر است و باید مدیریت کند یا حسابدار است و باید حسابداری کند، این فرد هم فناوری ها را توسعه می دهد و اثبات میکند.در یک جمله شهید فخری زاده کسی بود که توسعه فناوری‌های سطح بالا و به صرفه در نهادهای عمومی را با هزینه پایین و هم‌گرا کردن منابع داخل و خارج کشور انجام داد.قطعا مطالعه و فهم منطق کاری شهید فخری زاده که بیش‌ترین همگرایی را با زیست بوم ما دارد، می‌تواند گره بسیاری از مشکلات موجود صنعت خودرو و کل صنعت را باز کند و الگوی دیگر کشورها در توسعه فناوری باشد.#فناوری#شهید_فخری‌زاده
دفتر مطالعات صنعتحلقه مطالعات صنعت خودرو
@khodro_isu۱۷:۱۴
#2حاج قاسم علم و فناوری شهید فخری زاده کی بود و چه کارهایی انجام داده بود؟واکسن، انرژی هسته ای، پدافند، علوم شناختی و …
با بنیان‌گذاری انجمن آکوستیک توسط شهید فخری‌زاده، معاهده CTBT (Comprehensive Nuclear Test Ban Treaty) به چالش کشیده شد.
با بنیان‌گذاری الکترونیک هسته‌ای توسط شهید فخری‌زاده، ایران به تولیدهای بی‌نظیری در این زمینه رسید که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواستار بخشی از این تولیدها بود.
شهید فخری‌زاده با بنیان‌گذاری بهره‌گیری از علوم شناختی در سیستم‌های دفاعی و پدافندی، پژوهش‌های بزرگی در زمینه ارتباط انسان با ماشین و ماشین با انسان و ارتباط کامل بین مغز، ادراک، احساس و عقل با ماشین انجام داد.
شهید فخری‌زاده بنیان‌گذار بهره‌گیری از فلسفه علم در سیستم‌های دفاعی و پدافندی بود و اعتقاد داشت فلسفه بایستی در جامعه جهت حل مسائل به کار بسته شود.
شهید فخری‌زاده بنیان‌گذار اورژانس هسته‌ای در کشور بود که این مورد در غرب آسیا نظیری ندارد.
شهید فخری‌زاده بنیان‌گذار پدافند دفاعی لیزری با استفاده از لیزرهای پرتوان بود.
با راه‌اندازی کامل چرخه علم ثروت - ثروت علم توسط شهید فخری‌زاده، در سخت‌ترین شرایط مالی و بودجه‌ای مجموعه سپند توانست با تولید علم و خلق ثروت از طریق آن، پروژه‌های بزرگی را به انجام برساند.
شهید فخری‌زاده بنیان‌گذار پدافند هسته‌ای، پدافند شیمیایی و پدافند زیستی بیولوژیک بود. مدیریت هر سه سازمان پدافندی کشور بر عهده سپند است و سپند مسئول میدانی این سه پدافند در کشور است.
شهید فخری‌زاده با رعایت اصول امنیتی شبکه‌ای توانمند از دانشمندان سراسر دنیا ایجاد کرده بود که در راستای اهداف و پروژه‌ها از آن‌ها بهره می‌برد.
شهید فخری‌زاده بنیان‌گذار مرکز پایش معاهده‌ها بود و یکی از کوچک‌ترین کارهای این مرکز خروج ایران از PMD بود.
نقشه راه صنعت هسته‌ای کشور توسط شهید فخری‌زاده تهیه شد و این نقشه‌ی راه در رسیدن کشور به دستاوردهای بزرگ هسته‌ای نقش کلیدی داشت.
یکی از ابتکارهای شهید فخری‌زاده برپایی تیم‌های پاسخ سریع بود. این تیم‌ها با امکانات و تجهیزات بسیار پیشرفته، توانایی پاسخگویی ۲۴ ساعته به هر اتفاقی را دارا می‌باشند.
یکی از دستاوردهای شهید فخری‌زاده ساخت اتاق تمیز بی‌نظیری بود که زمینه را برای ساخت واکسن فخرا به عنوان واکسنی صد در صد ایرانی فراهم کرد.
شهید فخری‌زاده تیم‌هایی تخصصی را تشکیل داده بود که از قرآن و احادیث برای حل معضل‌های عملی بهره می‌بردند.
شهید فخری‌زاده با راه‌اندازی گروه خلقت، طبیعت، فناوری به دنبال کشف رمز و رازهای خلقت و طبیعت در راستای اهداف دفاعی و پدافندی بود.
ساخت دستگاه ایکس‌ری خودرویی برای اولین بار در کشور توسط مجموعه سپند به مدیریت شهید فخری‌زاده. ارزش هر دستگاه ایکس‌ری خودرویی حدود 100 میلیارد تومان است.
در پروژه بسیار مهم تبدیل اورانیوم با غنای 20 درصد به کیک زرد، دانش شهید فخری‌زاده راه‌گشا بود.
#شهید_فخری‌زاده
@moh_nevesht
شهید فخری زاده کی بود و چه کارهایی انجام داده بود؟واکسن، انرژی هسته ای، پدافند، علوم شناختی و … با بنیان‌گذاری انجمن آکوستیک توسط شهید فخری‌زاده، معاهده CTBT (Comprehensive Nuclear Test Ban Treaty) به چالش کشیده شد. با بنیان‌گذاری الکترونیک هسته‌ای توسط شهید فخری‌زاده، ایران به تولیدهای بی‌نظیری در این زمینه رسید که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواستار بخشی از این تولیدها بود. شهید فخری‌زاده با بنیان‌گذاری بهره‌گیری از علوم شناختی در سیستم‌های دفاعی و پدافندی، پژوهش‌های بزرگی در زمینه ارتباط انسان با ماشین و ماشین با انسان و ارتباط کامل بین مغز، ادراک، احساس و عقل با ماشین انجام داد. شهید فخری‌زاده بنیان‌گذار بهره‌گیری از فلسفه علم در سیستم‌های دفاعی و پدافندی بود و اعتقاد داشت فلسفه بایستی در جامعه جهت حل مسائل به کار بسته شود. شهید فخری‌زاده بنیان‌گذار اورژانس هسته‌ای در کشور بود که این مورد در غرب آسیا نظیری ندارد. شهید فخری‌زاده بنیان‌گذار پدافند دفاعی لیزری با استفاده از لیزرهای پرتوان بود. با راه‌اندازی کامل چرخه علم ثروت - ثروت علم توسط شهید فخری‌زاده، در سخت‌ترین شرایط مالی و بودجه‌ای مجموعه سپند توانست با تولید علم و خلق ثروت از طریق آن، پروژه‌های بزرگی را به انجام برساند. شهید فخری‌زاده بنیان‌گذار پدافند هسته‌ای، پدافند شیمیایی و پدافند زیستی بیولوژیک بود. مدیریت هر سه سازمان پدافندی کشور بر عهده سپند است و سپند مسئول میدانی این سه پدافند در کشور است. شهید فخری‌زاده با رعایت اصول امنیتی شبکه‌ای توانمند از دانشمندان سراسر دنیا ایجاد کرده بود که در راستای اهداف و پروژه‌ها از آن‌ها بهره می‌برد. شهید فخری‌زاده بنیان‌گذار مرکز پایش معاهده‌ها بود و یکی از کوچک‌ترین کارهای این مرکز خروج ایران از PMD بود. نقشه راه صنعت هسته‌ای کشور توسط شهید فخری‌زاده تهیه شد و این نقشه‌ی راه در رسیدن کشور به دستاوردهای بزرگ هسته‌ای نقش کلیدی داشت. یکی از ابتکارهای شهید فخری‌زاده برپایی تیم‌های پاسخ سریع بود. این تیم‌ها با امکانات و تجهیزات بسیار پیشرفته، توانایی پاسخگویی ۲۴ ساعته به هر اتفاقی را دارا می‌باشند. یکی از دستاوردهای شهید فخری‌زاده ساخت اتاق تمیز بی‌نظیری بود که زمینه را برای ساخت واکسن فخرا به عنوان واکسنی صد در صد ایرانی فراهم کرد. شهید فخری‌زاده تیم‌هایی تخصصی را تشکیل داده بود که از قرآن و احادیث برای حل معضل‌های عملی بهره می‌بردند. شهید فخری‌زاده با راه‌اندازی گروه خلقت، طبیعت، فناوری به دنبال کشف رمز و رازهای خلقت و طبیعت در راستای اهداف دفاعی و پدافندی بود. ساخت دستگاه ایکس‌ری خودرویی برای اولین بار در کشور توسط مجموعه سپند به مدیریت شهید فخری‌زاده. ارزش هر دستگاه ایکس‌ری خودرویی حدود 100 میلیارد تومان است. در پروژه بسیار مهم تبدیل اورانیوم با غنای 20 درصد به کیک زرد، دانش شهید فخری‌زاده راه‌گشا بود.#شهید_فخری‌زاده
@moh_nevesht
۱۷:۱۶
#3 منطق شهید فخری زادهپیش مقدمه: می خواهم در مورد شهید فخری زاده بنوسیم، اما به قول امام صادقی ها: که چه؟ برای دغدغه مند شدن نسبت به فهم منطق شهید فخری زاده ها لازمه قبلش دو موضوع رو بفهمید:اول: چه مشکلی داریم #1دوم: شهید فخری زاده کی بود؟ #2پس از روشن شدن این دو موضوع می توانیم تشنه فهمیدن بیشتر شهید فخری زاده باشیم و عمیق تر بشیم. درنتیجه پیشنهاد میشه که برای فهم موضوع اول به یادداشت اول و برای فهم موضوع دوم به یادداشت دوم مراجعه کنید و بعدش سراغ این متن بیایید.
مقدمه:انّ فی ایام دهرکم نفحات...از یک هفته بعد از عقدم در مرداد 99 تا حالا در مجموعه ای تحقیقاتی مشغول به کار هستم که آدم های جالب و خاصی در آن رفت و آمد داشته اند، یکی از اون ها یه استاد دانشگاه تهران بود که منو به خودش جذب کرده بود. آدم رکی بود و در بند جایی نبود، از این ادم ها که مصداق قوی باش تا دیگران سراغ تو بیاییند بود. با استاد قبلا درمورد یک موضوع علمی که تو سرکار به ذهنم رسیده بود و ایشون متخصص تو اون زمینه بود صحبت کرده بودم که تهش رسیده بود به صحبت در مورد پایان نامه و مسیر علمی. احتمالا سال بعد یادداشتی درمورد محل کارم بنویسم.چگونگی طی مسیری که امثال حاج قاسم، شهید باقری و ... انجام داده بودند برام مسئله شده بود، اینکه اون نقاط درخشان کجا بوده و عکس العمل اون ها چی بوده و شنیده بودم که استاد شهید فخری زاده رو میشناخته، به خاطر همینم یه روز رفتمش و به مدت دوساعت در مورد ویژگی های شهید فخری زاده صحبت کردیم، متن زیر خلاصه این دوساعت است:
شروع:سوالاتی که آخر پیش اومد رو همین اول مطرح میکنم، شاید به درک مطلب کمک کند: 1. مسئله شناسی چگونه هست؟ 2. جمع آوری ادم های بزرگ تر از خود حول مسئله چگونه است؟ 3. حل مسئله درجایی که هنوز پر آوازه نشده و بودجه ندارد چگونه هست؟ 4. اعتماد به نفس، ثابت قدم موندن و سرد نشدن با دیدن سختی ها چگونه است؟ 5. نگاه همه جانبه و تخصص داشتن چگونه است؟
میگن آدم هایی مثل حاج قاسم در زندگی خود نقطه های نورانی داشته اند که با وصل شدن این نقطه ها به یک دیگر اون افراد به وجود اومدن. برای شهید فخری زاده چجور؟شهید فخری زاده مثل آدم های عادی بود اما اون چیزی که شهید رو با باقی متفاوت می کنه مسئله شناسی است. شهید سر مسئله می نشست، میرفت ببینه مسئله چی هست و ابعادش چیه؟برای مسئله شناسی، روش شناسی علم مهم هست، شهید تو فرایند مسئله شناسی کار علمی استاندارد غربی ها رو انجام میداد. اما اگه مثل غربی ها کار میکرد چه تفاوتی داشت؟نکته این هست که خارجی ها در مورد مسائل ایران کار نکرده اند پس در نتیجه اون رو علمی حساب نمیکنند، اما شهید چون مسئله ای که کشف میکرد درست بود، همه قبولش میکردند، شمع جمع بود و همه فکر میکردند درست است. درواقع مسئله شناسی مال غربی هاست اما حرف ها نو هست.پس شهید در فرایند پیداکردن مسئله، اون لبه هایی که ما در اون مشکل داریم رو پیدا میکرد، اون رو بومی میکرد و روش کار میکرد.شهید دکتریش رو تازه و نزدیک شهادش گرفته بود. خیلی ها در خیلی از علوم از ایشون جلوتر بودند، مثلا تو فلسفه دکتر خسروپناه، اما این افراد همه ذیل مسائل شهید کار میکردند. چرا؟ چون مسئله رو خوب می فهمید، دامنه دیدش خیلی وسیع بود. پس یه مهندس چجور میتوانست اینکار رو بکند؟ آشنایی با معارف اسلامی، بحث های فلسفی و الهیاتی به صورت جدی و تنوع مطالعه.در مورد مطالعه، منظور مطالعه هدف دار است یعنی در یک زمینه عمیق بود و در زمینه هایی که مرتبط به مسئله بود بالجمله مطالعاتی داشت اما با این حال زبانش خوب نبود( ولی منابع دست اول رو از منابع خارجی مطالعه میکرد).اما چجوری در یک جای نظامی (که احتمالا بسته، دارای بروکراسی بالا و ...) چنین پدیده ای قابل رخ دادن هست؟ وقتی سپند رو گرفت زد زیر بروکراسی! اگه لازم بود بیشتر از استاندارد پول بده میداد، قوانین دست و پاگیر را حذف کرده بود. خب چجوری به شهید اجازه چنین کارهایی رو میدادند؟ شهید به مسئله اش اعتقاد داشت و اون ها به شهید اعتماد داشتند.بعد گرفتن سپند، شهید خیلی رشد کرد، خودش رو نشون داد، چون تو سپند فرصت فکر کردن و جرئت نوآوری وجود داشت و اگر وزیر دفاع می شد اونقدر رشد نمی کرد (مشابه همین، حاج قاسم هم اگر فرمانده سپاه میشد اونقدر رشد نمیکرد).عامل موثر دیگر حمایت های زیاد اقا از شهید بود، زیرا اقا میدانست که از تلاش شهید در افق مثلا 20 ساله برای انقلاب کاری صورت میگیرد.در این مسیر معونات وزارت دفاع هم مهم بود و شاید اگه مثل استارتاپ خودش میخواست شروع کنه کسی جمع نمیشد، درواقع شهید را از وزارت دفاع فرستاند به سپند تا دهنش را ببندند. نکته مهم شهید برای مسئله شناسی این بود که مسئله را روی زمین می اورد.آیا شهید برای ادامه راه برنامه داشت؟با حضور شهید یه نسل مسئله شناس تربیت شدند، همچنین شهید دوتا برنامه پنج ساله برای سپند آماده کرده بود.اما جچوری کسی مثل شهید به وجود میاد؟ 1. آدم بزرگ در مکان مناسب در زمان مناسب 2. خدا بخواد مسئله ای رو حل کنهاون نقاط اوج چی بودند؟ هر روز خدا موقعیت فراهم میکنه، اگر درکش کردی پله بعدی رو فراهم میکنه، اما اگه نکردی می روی برای روز بعد...شهید از بچگی مطالعات دینی داشت و مرید آقای خوشبخت بود، با دغدغه بود و مطالعه داشتکسایی که به جایی رسیدند به شدت تحت فشار بودند، گام به گامتربیت و امتحان شدند درنتیجه برکت خدا شاملشون شد.سیستم ها با این تیپ آدم ها مشکل داشتند و برنمیتابیدنش چون در سیستم اون ها بازی نمیکرد. برای مثال سردار حاجی زاده هم همینه، فقط به حرف خودش و آقا عمل میکنه، مسئله شناس خوبی هم هست مثل موشک بالستیک بدون باله.آیا در جاهای دیگه هم میشه اینجور بود؟ میشه اما سختیش از جاهای دیگه بیشتره، برای مثال تاثیر شهید مطهری از صدا و سیما و ... بیشتر است.چجوری دغدغه رو به مسئله تبدیل کنیم؟آرمان مطلوب قابل تحقق داشته باشم، وضع موجود را هم بدانیم، باگ های بین این دو را شناسایی کنیم.
پ ن:دوباره پنج سوال اول متن رو مرور کنید، احتمالا به صورت اجمالی به برخیشون جواب داده شد و برخی دیگر باید عمیق تر شد. برای ادامه باید موردکاوی هایی که هرکردوم به دستاوردی از شهید اشاره میکنند را بررسی کرد تا بتوان به صورت عمیق تر به این سوالات پاسخ داد.همچنین طراحی کردن چنین مسیری برای خود و داشتن استاد برای رشد در بستر حل مسئله لازم است.
#شهید_فخری‌زاده
@moh_nevesht
منطق شهید فخری زادهپیش مقدمه: می خواهم در مورد شهید فخری زاده بنوسیم، اما به قول امام صادقی ها: که چه؟ برای دغدغه مند شدن نسبت به فهم منطق شهید فخری زاده ها لازمه قبلش دو موضوع رو بفهمید:اول: چه مشکلی داریم #1دوم: شهید فخری زاده کی بود؟ #2پس از روشن شدن این دو موضوع می توانیم تشنه فهمیدن بیشتر شهید فخری زاده باشیم و عمیق تر بشیم. درنتیجه پیشنهاد میشه که برای فهم موضوع اول به یادداشت اول و برای فهم موضوع دوم به یادداشت دوم مراجعه کنید و بعدش سراغ این متن بیایید.مقدمه:انّ فی ایام دهرکم نفحات...از یک هفته بعد از عقدم در مرداد 99 تا حالا در مجموعه ای تحقیقاتی مشغول به کار هستم که آدم های جالب و خاصی در آن رفت و آمد داشته اند، یکی از اون ها یه استاد دانشگاه تهران بود که منو به خودش جذب کرده بود. آدم رکی بود و در بند جایی نبود، از این ادم ها که مصداق قوی باش تا دیگران سراغ تو بیاییند بود. با استاد قبلا درمورد یک موضوع علمی که تو سرکار به ذهنم رسیده بود و ایشون متخصص تو اون زمینه بود صحبت کرده بودم که تهش رسیده بود به صحبت در مورد پایان نامه و مسیر علمی. احتمالا سال بعد یادداشتی درمورد محل کارم بنویسم.چگونگی طی مسیری که امثال حاج قاسم، شهید باقری و ... انجام داده بودند برام مسئله شده بود، اینکه اون نقاط درخشان کجا بوده و عکس العمل اون ها چی بوده و شنیده بودم که استاد شهید فخری زاده رو میشناخته، به خاطر همینم یه روز رفتمش و به مدت دوساعت در مورد ویژگی های شهید فخری زاده صحبت کردیم، متن زیر خلاصه این دوساعت است:شروع:سوالاتی که آخر پیش اومد رو همین اول مطرح میکنم، شاید به درک مطلب کمک کند: 1. مسئله شناسی چگونه هست؟ 2. جمع آوری ادم های بزرگ تر از خود حول مسئله چگونه است؟ 3. حل مسئله درجایی که هنوز پر آوازه نشده و بودجه ندارد چگونه هست؟ 4. اعتماد به نفس، ثابت قدم موندن و سرد نشدن با دیدن سختی ها چگونه است؟ 5. نگاه همه جانبه و تخصص داشتن چگونه است؟میگن آدم هایی مثل حاج قاسم در زندگی خود نقطه های نورانی داشته اند که با وصل شدن این نقطه ها به یک دیگر اون افراد به وجود اومدن. برای شهید فخری زاده چجور؟شهید فخری زاده مثل آدم های عادی بود اما اون چیزی که شهید رو با باقی متفاوت می کنه مسئله شناسی است. شهید سر مسئله می نشست، میرفت ببینه مسئله چی هست و ابعادش چیه؟برای مسئله شناسی، روش شناسی علم مهم هست، شهید تو فرایند مسئله شناسی کار علمی استاندارد غربی ها رو انجام میداد. اما اگه مثل غربی ها کار میکرد چه تفاوتی داشت؟نکته این هست که خارجی ها در مورد مسائل ایران کار نکرده اند پس در نتیجه اون رو علمی حساب نمیکنند، اما شهید چون مسئله ای که کشف میکرد درست بود، همه قبولش میکردند، شمع جمع بود و همه فکر میکردند درست است. درواقع مسئله شناسی مال غربی هاست اما حرف ها نو هست.پس شهید در فرایند پیداکردن مسئله، اون لبه هایی که ما در اون مشکل داریم رو پیدا میکرد، اون رو بومی میکرد و روش کار میکرد.شهید دکتریش رو تازه و نزدیک شهادش گرفته بود. خیلی ها در خیلی از علوم از ایشون جلوتر بودند، مثلا تو فلسفه دکتر خسروپناه، اما این افراد همه ذیل مسائل شهید کار میکردند. چرا؟ چون مسئله رو خوب می فهمید، دامنه دیدش خیلی وسیع بود. پس یه مهندس چجور میتوانست اینکار رو بکند؟ آشنایی با معارف اسلامی، بحث های فلسفی و الهیاتی به صورت جدی و تنوع مطالعه.در مورد مطالعه، منظور مطالعه هدف دار است یعنی در یک زمینه عمیق بود و در زمینه هایی که مرتبط به مسئله بود بالجمله مطالعاتی داشت اما با این حال زبانش خوب نبود( ولی منابع دست اول رو از منابع خارجی مطالعه میکرد).اما چجوری در یک جای نظامی (که احتمالا بسته، دارای بروکراسی بالا و ...) چنین پدیده ای قابل رخ دادن هست؟ وقتی سپند رو گرفت زد زیر بروکراسی! اگه لازم بود بیشتر از استاندارد پول بده میداد، قوانین دست و پاگیر را حذف کرده بود. خب چجوری به شهید اجازه چنین کارهایی رو میدادند؟ شهید به مسئله اش اعتقاد داشت و اون ها به شهید اعتماد داشتند.بعد گرفتن سپند، شهید خیلی رشد کرد، خودش رو نشون داد، چون تو سپند فرصت فکر کردن و جرئت نوآوری وجود داشت و اگر وزیر دفاع می شد اونقدر رشد نمی کرد (مشابه همین، حاج قاسم هم اگر فرمانده سپاه میشد اونقدر رشد نمیکرد).عامل موثر دیگر حمایت های زیاد اقا از شهید بود، زیرا اقا میدانست که از تلاش شهید در افق مثلا 20 ساله برای انقلاب کاری صورت میگیرد.در این مسیر معونات وزارت دفاع هم مهم بود و شاید اگه مثل استارتاپ خودش میخواست شروع کنه کسی جمع نمیشد، درواقع شهید را از وزارت دفاع فرستاند به سپند تا دهنش را ببندند. نکته مهم شهید برای مسئله شناسی این بود که مسئله را روی زمین می اورد.آیا شهید برای ادامه راه برنامه داشت؟با حضور شهید یه نسل مسئله شناس تربیت شدند، همچنین شهید دوتا برنامه پنج ساله برای سپند آماده کرده بود.اما جچوری کسی مثل شهید به وجود میاد؟ 1. آدم بزرگ در مکان مناسب در زمان مناسب 2. خدا بخواد مسئله ای رو حل کنهاون نقاط اوج چی بودند؟ هر روز خدا موقعیت فراهم میکنه، اگر درکش کردی پله بعدی رو فراهم میکنه، اما اگه نکردی می روی برای روز بعد...شهید از بچگی مطالعات دینی داشت و مرید آقای خوشبخت بود، با دغدغه بود و مطالعه داشتکسایی که به جایی رسیدند به شدت تحت فشار بودند، گام به گامتربیت و امتحان شدند درنتیجه برکت خدا شاملشون شد.سیستم ها با این تیپ آدم ها مشکل داشتند و برنمیتابیدنش چون در سیستم اون ها بازی نمیکرد. برای مثال سردار حاجی زاده هم همینه، فقط به حرف خودش و آقا عمل میکنه، مسئله شناس خوبی هم هست مثل موشک بالستیک بدون باله.آیا در جاهای دیگه هم میشه اینجور بود؟ میشه اما سختیش از جاهای دیگه بیشتره، برای مثال تاثیر شهید مطهری از صدا و سیما و ... بیشتر است.چجوری دغدغه رو به مسئله تبدیل کنیم؟آرمان مطلوب قابل تحقق داشته باشم، وضع موجود را هم بدانیم، باگ های بین این دو را شناسایی کنیم.
پ ن:دوباره پنج سوال اول متن رو مرور کنید، احتمالا به صورت اجمالی به برخیشون جواب داده شد و برخی دیگر باید عمیق تر شد. برای ادامه باید موردکاوی هایی که هرکردوم به دستاوردی از شهید اشاره میکنند را بررسی کرد تا بتوان به صورت عمیق تر به این سوالات پاسخ داد.همچنین طراحی کردن چنین مسیری برای خود و داشتن استاد برای رشد در بستر حل مسئله لازم است.
#شهید_فخری‌زاده
@moh_nevesht
۱۷:۲۴
۷ بهمن ۱۴۰۱
بازارسال شده از
تجربه درخشان بعد از اینکه نگارش کتاب «فریب بزرگ: علم اقتصاد یا اقتصاد علم نما» را به پایان رساندند، توفیق شد به اتفاق تعدادی از یاران مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) حدود 25 جلسه در خدمتشان باشیم تا این کتاب را برایمان تدریس کنند. قرار بود به خاطر شرایط جسمی استاد، سعی کنیم هر جلسه بیشتر از دو ساعت به طول نینجامد. اما تا آنجا که به خاطر دارم جلسه‌ای کمتر از 4 ساعت نداشتیم و جلسات 5-6 ساعته نیز کم نداشتیم. شنبه دهم دی 1401، بعد از اتمام آخرین جلسه کلاس و مراسم تقدیر مختصری که از استاد بابت بزرگواری‌شان در طول این دوره داشتیم، از ایشان درخواست کردم که دو سؤال را به اختصار خدمتشان مطرح کنم ... لطف کردند و فرمودند الان بنشین تا صحبت کنیم. این شد که توفیق یافتم نزدیک به ۴ ساعت دیگر، تا حدود ساعت ۱۰ شب، پای درس ایشان بنشینم و بهره‌ها ببرم." /> به قلم دکتر هاشم سوداگر | پژوهشگر هسته سیاست کشاورزی و منابع طبیعی برای مطالعه متن کامل یادداشت می‌توانید به این نشانی مراجعه کنید.#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق (ع)
مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) Rushd.ir @rushdisu۱۷:۱۷
۹ بهمن ۱۴۰۱
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
#5چرخ دنده های مدیر نما
خیلی جالبه الان دارم یه تز کارشناسی ارشد از یه دانشگاه نروژی میخونم که توسط سه نفر نوشته شده، نه یک نفر. این که چرا پایان نامه چند نفره نداریم من رو به متن زیر رسوند:_تک روی و فرد محور بودن و ناتوانی در کار جمعی تو نظام آموزشی ما ریشه داره ...چه در دانشگاه، چه در مدرسهو نتیجه اش ناتوانی در هم افازیی برای انجام کارهای بزرگ تر هست،کسی که نمیتونه با و در جمع کار کار کنه مدیر خوبی نمیشه، اما ابزار و چرخ دنده خوبی میشه تا توسط نفر دیگه که این قابلیت رو داره به کار گرفته بشه و نظمی مطابق میل مدیرش رو تشکیل بده شاید به خاطر همینه که بعضی کشورها نیروی کار با کیفیت تربیت میکنن و بعضی کشورهای دیگه اون ها رو جانمایی و مدیریت میکنننظام آموزشی ما واقعا مدیر تربیت میکنه یا چرخ دنده؟ می دونیم که همه مدیر نمیشن، اما نسبت برقراره؟ آیا افرادی هم که چرخ دنده هسند نباید کفی از قابلیت های انسانی مثل توانایی برقراری ارتباط، تاثیر گذاری، همکاری و ... را داشته باشند؟
اما کاش درد همین بود که مثلا توازن تربیت مدیر و نیرو برقرار نشده است و مثلا مدیر کمتری نسبت به نیرو ایجاد میشود، اما به اینجا ختم نمیشود.درد بیشتر اینجاست که دانشجوهای مدیریت هم خودشان نمی دانند دقیقا چی هستند و دقیقا باید چه کنند و مزیتشان و تفاوتشان نسبت به مثلا دانشجوی مهندسی چیست؟ در نهایت یا به نیروهای پشت میز نشینی بدل می شوند که سر و کارشان با یک سیستم اتوماسیون اداری هست، مانند جزیره ای که مشغول کار تخصصی خود است و اثر گذاری بر انسان های اطراف ندارد... یا وارد عرصه دیگری می شوندشاید به خاطر این است که دانشجویان کمتر در معرض اساتیدی به معنای واقعی کلمه مدیر بوده اند تا بتوانند مدیریت را در عمل به دانشجویان نشان دهند زیرا فاقد شی نمیتواند معطی آن باشد...شاید هم انبوه واحد هایی که کمپرسی وار در ذهن دانشجویان خالی می شود، مجال فهم عملی و دیدن نتیجه از واحدهای مدیریتی را نمیدهد.
پیوست امید:به خاطر کاستی ها نباید ریشه داشته ها را زد...ما ظرفیت انسانی زیادی برای تربیت داریم، تجربه های موفق زیادی هم در مدیریت داریم، الگوهای شگفت انگیز موجود یا تاریخی از مدیریت داریم که شاید بی نظیر هستند و در نهایت مسائل زیادی برای مدیریت کردن و به نتیجه رساندن داریم که یعنی جا برای همه هست.همین ها برای امیدوار بودن کافیه
#لاتارینو#شهود_مدیریت#مدیرنماhttps://ble.ir/moh_nevesht
خیلی جالبه الان دارم یه تز کارشناسی ارشد از یه دانشگاه نروژی میخونم که توسط سه نفر نوشته شده، نه یک نفر. این که چرا پایان نامه چند نفره نداریم من رو به متن زیر رسوند:_تک روی و فرد محور بودن و ناتوانی در کار جمعی تو نظام آموزشی ما ریشه داره ...چه در دانشگاه، چه در مدرسهو نتیجه اش ناتوانی در هم افازیی برای انجام کارهای بزرگ تر هست،کسی که نمیتونه با و در جمع کار کار کنه مدیر خوبی نمیشه، اما ابزار و چرخ دنده خوبی میشه تا توسط نفر دیگه که این قابلیت رو داره به کار گرفته بشه و نظمی مطابق میل مدیرش رو تشکیل بده شاید به خاطر همینه که بعضی کشورها نیروی کار با کیفیت تربیت میکنن و بعضی کشورهای دیگه اون ها رو جانمایی و مدیریت میکنننظام آموزشی ما واقعا مدیر تربیت میکنه یا چرخ دنده؟ می دونیم که همه مدیر نمیشن، اما نسبت برقراره؟ آیا افرادی هم که چرخ دنده هسند نباید کفی از قابلیت های انسانی مثل توانایی برقراری ارتباط، تاثیر گذاری، همکاری و ... را داشته باشند؟
اما کاش درد همین بود که مثلا توازن تربیت مدیر و نیرو برقرار نشده است و مثلا مدیر کمتری نسبت به نیرو ایجاد میشود، اما به اینجا ختم نمیشود.درد بیشتر اینجاست که دانشجوهای مدیریت هم خودشان نمی دانند دقیقا چی هستند و دقیقا باید چه کنند و مزیتشان و تفاوتشان نسبت به مثلا دانشجوی مهندسی چیست؟ در نهایت یا به نیروهای پشت میز نشینی بدل می شوند که سر و کارشان با یک سیستم اتوماسیون اداری هست، مانند جزیره ای که مشغول کار تخصصی خود است و اثر گذاری بر انسان های اطراف ندارد... یا وارد عرصه دیگری می شوندشاید به خاطر این است که دانشجویان کمتر در معرض اساتیدی به معنای واقعی کلمه مدیر بوده اند تا بتوانند مدیریت را در عمل به دانشجویان نشان دهند زیرا فاقد شی نمیتواند معطی آن باشد...شاید هم انبوه واحد هایی که کمپرسی وار در ذهن دانشجویان خالی می شود، مجال فهم عملی و دیدن نتیجه از واحدهای مدیریتی را نمیدهد.
پیوست امید:به خاطر کاستی ها نباید ریشه داشته ها را زد...ما ظرفیت انسانی زیادی برای تربیت داریم، تجربه های موفق زیادی هم در مدیریت داریم، الگوهای شگفت انگیز موجود یا تاریخی از مدیریت داریم که شاید بی نظیر هستند و در نهایت مسائل زیادی برای مدیریت کردن و به نتیجه رساندن داریم که یعنی جا برای همه هست.همین ها برای امیدوار بودن کافیه
#لاتارینو#شهود_مدیریت#مدیرنماhttps://ble.ir/moh_nevesht
۱۰:۰۰
۲۳ آبان ۱۴۰۲
وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ۚ إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ و نوح گفت: در آن سوار شوید که حرکت کردنش و لنگر انداختنش فقط به نام خداست، یقیناً پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است. شروعش با خدا، پایانش هم باخدا. تمام ۲۳ آبان ۱۴۰۲#دومین_نمایشگاه_تحول_خودرو۹:۱۷
۱۸ آذر ۱۴۰۲
️وقتی تاریخ اقدامات ضد امنیتی در لایه ترور و حذف فیزیکی را بررسی می‌کنیم، در می‌یابیم که اهداف ترور، کسانی بوده‌اند که تمرکز خود را برای مدت طولانی صرفا بر موضوعی خاص گذاشته‌اند.تمرکز ۲۳ ساله سلیمانی بر امور نهضتی او را موفق کرد. دی ۹۸ ترور شد.تمرکز ۲۱ ساله طهرانی‌مقدم بر حوزه موشکی او را موفق کرد. آبان ۹۰ ترور شد.️از جمله دانشمندانی که ۳۰ سال وقت خود را صرفا مترکز بر پروژه‌های اتمی جمهوری اسلامی کرد، شهید فخری‌زاده بود️در آن هم بسیار موفق بود موفقیت و توان‌مندی او در حدی بود که گاهی فقط تحدید فقهی رهبری جلوی او را می‌گرفت.البته در حوزه‌های تحدیدی، باز هم منفعل نبود.️با هماهنگی بالادستی، دانش فلان امر را اکتساب میکرد، اما آن را نمی‌ساخت دست نظام را پر میکرد برای روزهای مبادا.️سلیمانی، طهرانی‌مقدم و فخری‌زاده، هر سه به معنای واقعی کلمه "متخصص" بودند متخصص بودند که به درد انقلاب خوردند متخصص بودند که شهادت‌شان به حرکت انقلاب ضربه زد.️من یک درس از این مسئله می‌گیرم: اگر می‌خواهید برای دین خدا مفید باشید، در امور خود متمرکز باشید و "متخصص"منبع: کانال اشاره#7#من_کجای_سپاه_حسینمhttps://ble.ir/moh_nevesht
۵:۵۴
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
میخواهم، پس هستمتاملی درباره مهمترین ویژگی ای که یک مدیر باید در سال 1402 می داشت و باید در 1403 حفظ کند تو راهه...#8@moh_nevesht۵:۳۴
۱۰ فروردین
#9 من بیام کربلا...؟واقعا سوال عجیبی هست که در موقعیت های مختلف معنی خاص خودش رو میده:۱. من بورسیه دکتری یه دانشگاه خفن رو ول کنم بیام کربلا تو یه اتاق بیست متری ...؟۲. چجوری بیام کربلا تو یه اتاق بیست متری زندگی ...؟۳. من بیام کربلا بعد چیکار کنم ...؟
درمورد جواب سوال اول و دوم تا حدودی تو #۴ صحبت شد، اما سوال سوم چی؟ خب اومدیم کربلا، تو یه خونه بیست متر، بورسیه هم بیخیال، حالا چی؟ این سوالی هست که بعد انتخاب های سخت ممکنه پیش بیاد، شاید فکر کنیم که سخت ترین قسمت ماجرا اینه که تصمیم بگیریم،اما وقتی تصمیم می گیریم یه ابهام بزرگ تر خودش رو نشون میده که حالا چی کار کنیمدر واقع چجوری مسیرمون از بین واقعیت های موجود به سمت آرمانمون رو پیدا کنیم؟مثل این میمونه که بخواییم از یه صخره مرتفع تو دریا بپریم، وقتی بر ترسمون غلبه می کنیم و می پریم با مشکل بزرگ تر مواجه میشیم، الان باید تو یه دریای بیکران شنا کنیم.موانع قبل و بعد یه تصمیم سخت یکی نیستن،مانع قبل تصمیم گیری ترس از از دست دادن مزایای فعلی + ابهام در آینده هست اما مانع بعد تصمیم گیری شامل ابهام + کمبود اراده برای ادامه مسیر و مواجهه با چالش های پیش رو هست که منجر به درجا زدن، عدم تمرکز میشه.در کل از هر دری یه صدا در میاد و باید اونی خوانده خودش راه رو هم نشو بده. به نظرم این آوانس خداست و واقعا بدون دلخوش بودن به اینکه آدم رها و یله نیست، دست و پنجه نرم کردن با این ابهامات خیلی سخته.این اعتقاد به رها نبود زیر بنای ادامه کار هست، اگه این اعتقاد رو داشته باشیم میتونیم از #آداب_مسئله_محوری درست استفاده کنیم، مثلا شبکه سازی کنیم، داده جمع آوری کنیم، استاد پیدا کنیم ...
اگه موفق شدیم تصمیم سختی بگیریم، انشالله در ادامه بتونیم تحیرمون رو مدیریت کنیم.
#مسیر#انتخاب_سخت#انتقام_سخت#شب_قدر
https://ble.ir/moh_nevesht
من بیام کربلا...؟واقعا سوال عجیبی هست که در موقعیت های مختلف معنی خاص خودش رو میده:۱. من بورسیه دکتری یه دانشگاه خفن رو ول کنم بیام کربلا تو یه اتاق بیست متری ...؟۲. چجوری بیام کربلا تو یه اتاق بیست متری زندگی ...؟۳. من بیام کربلا بعد چیکار کنم ...؟درمورد جواب سوال اول و دوم تا حدودی تو #۴ صحبت شد، اما سوال سوم چی؟ خب اومدیم کربلا، تو یه خونه بیست متر، بورسیه هم بیخیال، حالا چی؟ این سوالی هست که بعد انتخاب های سخت ممکنه پیش بیاد، شاید فکر کنیم که سخت ترین قسمت ماجرا اینه که تصمیم بگیریم،اما وقتی تصمیم می گیریم یه ابهام بزرگ تر خودش رو نشون میده که حالا چی کار کنیمدر واقع چجوری مسیرمون از بین واقعیت های موجود به سمت آرمانمون رو پیدا کنیم؟مثل این میمونه که بخواییم از یه صخره مرتفع تو دریا بپریم، وقتی بر ترسمون غلبه می کنیم و می پریم با مشکل بزرگ تر مواجه میشیم، الان باید تو یه دریای بیکران شنا کنیم.موانع قبل و بعد یه تصمیم سخت یکی نیستن،مانع قبل تصمیم گیری ترس از از دست دادن مزایای فعلی + ابهام در آینده هست اما مانع بعد تصمیم گیری شامل ابهام + کمبود اراده برای ادامه مسیر و مواجهه با چالش های پیش رو هست که منجر به درجا زدن، عدم تمرکز میشه.در کل از هر دری یه صدا در میاد و باید اونی خوانده خودش راه رو هم نشو بده. به نظرم این آوانس خداست و واقعا بدون دلخوش بودن به اینکه آدم رها و یله نیست، دست و پنجه نرم کردن با این ابهامات خیلی سخته.این اعتقاد به رها نبود زیر بنای ادامه کار هست، اگه این اعتقاد رو داشته باشیم میتونیم از #آداب_مسئله_محوری درست استفاده کنیم، مثلا شبکه سازی کنیم، داده جمع آوری کنیم، استاد پیدا کنیم ...
اگه موفق شدیم تصمیم سختی بگیریم، انشالله در ادامه بتونیم تحیرمون رو مدیریت کنیم.
#مسیر#انتخاب_سخت#انتقام_سخت#شب_قدر
https://ble.ir/moh_nevesht
۲۲:۵۳
۳ اردیبهشت
بازارسال شده از
#نشریه_۱۶تحقیق و توسعه و وقفمحمد زاهدی (@fateh_ghods)
خرید نشریه
ـــــــــمحفلی‌برای‌اندیشهــــــــــ@polmodiriat
پاراگراف اول
خرید نشریهـــــــــمحفلیبرایاندیشهــــــــــ
@polmodiriat۱۸:۰۳
۴ اردیبهشت
محمد نوشت #نشریه_۱۶ تحقیق و توسعه و وقف محمد زاهدی (@fateh_ghods) خرید نشریه ـــــــــمحفلی‌برای‌اندیشهــــــــــ @polmodiriatپاراگراف اول
#نشریه_۱۶ تحقیق و توسعه و وقف محمد زاهدی (@fateh_ghods) خرید نشریه ـــــــــمحفلی‌برای‌اندیشهــــــــــ @polmodiriatپاراگراف اول#10
۵:۲۱
#11 ضرورت رویکردی ساده‌تر و یکپارچه‌تر به مسائل علمی
علم مدرن با #تخصصی_شدن روزافزون خود که ناشی از حجم عظیم داده‌ها، پیچیدگی فنون و ساختارهای نظری در هر حوزه‌ای است، شناخته میشود. بدین ترتیب، علم به رشته‌های بی‌شماری تقسیم شده است که دائماً زیرشاخه‌های جدیدی را ایجاد میکند. در نتیجه، فیزیکدان، زیست‌شناس، روان‌شناس و دانشمند علوم اجتماعی، به اصطلاح، در درون جهان‌های خصوصی خود محصور شده‌اند و انتقال مفاهیم از یک حوزه به حوزه دیگر دشوار است. با اینکه مسائل در دنیای واقعی فرارشته ای هستند اما متخصصان حوزه های مختلف حرف همدیگر را به سختی می فهمند و بعضا موضوعات یکسان چندین بار کشف می شوند!به همین دلیل نویسندگان بر «ضرورت رویکردی ساده‌تر و یکپارچه‌تر به مسائل علمی» تأکید کردند. آن‌ها نوشتند:"اغلب می‌شنویم که «دیگر یک نفر نمیتواند حوزه‌ی وسیعی را پوشش دهد» و «تخصص‌های بسیار محدود زیادی وجود دارد». ... ما به رویکردی ساده‌تر و یکپارچه‌تر به مسائل علمی نیاز داریم، به افرادی نیاز داریم که علم را به طور کلی (نه یک علم خاص) کاربست ببرند، به عبارت دیگر، ما به متخصصان علمی جامع‌نگر نیاز داریم". .پروفسور میثر (۱۹۵۱) در سمپوزیوم بنیاد آموزش یکپارچه، در مورد «مطالعات یکپارچه برای آموزش عمومی» بحث کرد. او اظهار داشت:"یکی از انتقاداتی که به آموزش عمومی وارد میشود این است که به راحتی می‌تواند صرف ارائه‌ی اطلاعاتی شود که می توان در یک دوره زمانی کوتاه، از موضوعات مختلف، جمع کرد. به عبارت ساده‌تر، انتقادی که به آموزش عمومی وارد میشود این است که نباید شبیه سبد خرید باشد که صرفاً انبوهی از اطلاعات از رشته‌های مختلف را بی‌هدف در آن می‌ریزیم. . ... اگر صحبت‌های چند دانشجوی سال بالایی (مثل کدبالایی های خودمون) را بشنوید، ممکن است یکی از آن‌ها بگوید «استادان ما ما را از اطلاعات انباشته‌اند، اما این همه اطلاعات چه معنایی دارد؟» ... مهم‌تر از آن، جستجوی مفاهیم اساسی و اصول زیربنایی است که ممکن است در کل بدنه‌ی دانش معتبر باشد."
فون برتالانفی، از زیست شناسی تا تلاش برای یکپارچگی علم با کمک از جمینای و اندکی دستکاری
#حق#تربیت#آموزش
@moh_nevesht
ضرورت رویکردی ساده‌تر و یکپارچه‌تر به مسائل علمیعلم مدرن با #تخصصی_شدن روزافزون خود که ناشی از حجم عظیم داده‌ها، پیچیدگی فنون و ساختارهای نظری در هر حوزه‌ای است، شناخته میشود. بدین ترتیب، علم به رشته‌های بی‌شماری تقسیم شده است که دائماً زیرشاخه‌های جدیدی را ایجاد میکند. در نتیجه، فیزیکدان، زیست‌شناس، روان‌شناس و دانشمند علوم اجتماعی، به اصطلاح، در درون جهان‌های خصوصی
خود محصور شده‌اند و انتقال مفاهیم از یک حوزه به حوزه دیگر دشوار است. با اینکه مسائل در دنیای واقعی فرارشته ای هستند اما متخصصان حوزه های مختلف حرف همدیگر را به سختی می فهمند و بعضا موضوعات یکسان چندین بار کشف می شوند!به همین دلیل نویسندگان بر «ضرورت رویکردی ساده‌تر و یکپارچه‌تر به مسائل علمی» تأکید کردند. آن‌ها نوشتند:"اغلب می‌شنویم که «دیگر یک نفر نمیتواند حوزه‌ی وسیعی را پوشش دهد» و «تخصص‌های بسیار محدود زیادی وجود دارد». ... ما به رویکردی ساده‌تر و یکپارچه‌تر به مسائل علمی نیاز داریم، به افرادی نیاز داریم که علم را به طور کلی (نه یک علم خاص) کاربست ببرند، به عبارت دیگر، ما به متخصصان علمی جامع‌نگر نیاز داریم". .پروفسور میثر (۱۹۵۱) در سمپوزیوم بنیاد آموزش یکپارچه، در مورد «مطالعات یکپارچه برای آموزش عمومی» بحث کرد. او اظهار داشت:"یکی از انتقاداتی که به آموزش عمومی وارد میشود این است که به راحتی می‌تواند صرف ارائه‌ی اطلاعاتی شود که می توان در یک دوره زمانی کوتاه، از موضوعات مختلف، جمع کرد. به عبارت ساده‌تر، انتقادی که به آموزش عمومی وارد میشود این است که نباید شبیه سبد خرید باشد که صرفاً انبوهی از اطلاعات از رشته‌های مختلف را بی‌هدف در آن می‌ریزیم. . ... اگر صحبت‌های چند دانشجوی سال بالایی (مثل کدبالایی های خودمون) را بشنوید، ممکن است یکی از آن‌ها بگوید «استادان ما ما را از اطلاعات انباشته‌اند، اما این همه اطلاعات چه معنایی دارد؟» ... مهم‌تر از آن، جستجوی مفاهیم اساسی و اصول زیربنایی است که ممکن است در کل بدنه‌ی دانش معتبر باشد." فون برتالانفی، از زیست شناسی تا تلاش برای یکپارچگی علم با کمک از جمینای و اندکی دستکاری#حق#تربیت#آموزش
@moh_nevesht
۵:۲۴
۳۱ اردیبهشت
️ تماشا نکن غم تماشا ندارد ️ پرده اول: دردنامه مردم ایران با درد آشنایی قدیمی دارند همان‌جور که دو دوست قدیمی دوران دبستان هم را میشناسند،رنج های ایران به مانند موفقیت هایش عمیق، برای ملت های دیگر دست نیافتی و در عین حال باشکوه هست،و این دغدغه والای مردم ایران هست که دردهایشان را حماسی کرده و هرچه این دغدغه عالی تر می شود دردها عمیق تر میشوند. پرده دوم: درد پشت دردبالگرد رییس‌جمهور ایران به علت شرایط جوی دچار حادثه و رییس جمهور از دست رفت،تا اینجای ماجرا تاثر برانگیز است اما به نظر شکوهمندی اینجاست که رفت تا به مردم نشان دهد که درست است وضعیت کشور، وضعیت سختی هست، اما لابه لای مسائل ریز و درشت کشور رها و فراموش نشدن کاری میتونست نکند و به خاطرش برچسب کار نمایشی و ... خورده بودارزش ماجرا این هست پرده سوم: تنها رییس جمهورحالا رییس جمهور دیگه در بین ما نیست، آقای رییسی قطعا نقاط ضعفی داشت: حمایت پایین مردمی، تشتت در هیئت وزرا و ... اما #اخلاصش باعث شد عاقبت به خیر شود، به گواه دوست و دشمن آقای رییسی کیسه قدرت یا ثروت از مسئولیتش ندوخته بود، پس خادم امام رضا در شب تولد سرورش به سوی اون شتافت. چه قدر زیبا!آقای رییسی ضعف هایی داشت و نقد طبیعی هست، اما برخی حرفا نقد نیستند، برای دل شکستن هستن، قطعا تهمت بیسواد بودن و چندکلاس بیشتر درس نخوندن جلوی چشم میلیون ها بیننده مناظره انتخابات یکی از اون حرفا بود، نه تنها دلش رو شکست بلکه وجهش هم درقامت رییس جمهور خراب کرد. انشالله خدا همه رو به راه راست هدایت کنه!حاجی رییسی دیگه بین ما نیست، اما میراثش بین ما باقی هست و منتظر تبدیل به بهانه ای برای گرفتن یقه ها در ادون دنیا!آقای رییسی خودش رو خادم مردم میدونست، اخلاص داشت و اهل زخم زبان و حاشیه نبود.این ها میراث حاج‌آقا برای هم قطارانش در دولت و باقی هست، انشالله خدا توفیق بده تا از میراثش حفاظت کنیم و کاستی ها رو ارتقا بدیم.#شهید_خدمت#تلنگر#۱۲
@moh_nevesht
۷:۱۶
۵ خرداد
دغدغه های عجیب صاحبان سرمایه شرکت تویوتا! شیوه انتخاب مدیر یک بنگاه و پاسخگویی مدیر دربرابر اعمالش و و دربرابر #سرمایه ای که برای حفظش به کار گرفته شده همیشه دغدغه صاحبان سرمایه بوده، برای همین هم تجارب موجود گردآوری، دسته بندی و تدوین شد تا بشه به صورت نظام مندتری این مسئله رو پیگیری کرد و حاکمیت شرکتی شکل گرفت.قاعدتا عمده سهامداران شرکت تویوتا که مدیریت رو واگذار کردن به هیئت مدیره و دستشون از اجرا کوتاهه نگرانند که بدونن منتخبینشون چقدر به این نگرانی ها اهمیت دادند؟ پس گزارش ها درواقع بازتابی از نگرانی های سرایه گزاران هستنددر میان دغدغه های معمول، یک نگرانی جای تامل دارد: نگرانی برای مناسب بودن محل کار برای منحرفان جنسی!در ادامه عینا ترجمه بخش مروبطه از گزارش حکمرانی شرکتی این شرکت در سال 2024 تقدیم می شود:شرکت تویوتا موتور ابتکاراتی را برای ایجاد محیط کاری با درک و پذیرش مناسب افراد LGBTQ+ راه اندازی کرده است. در این شرکت، ممنوعیت تبعیض یا آزار و اذیت افراد LGBTQ+ در دستورالعمل‌های رفتاری کارکنان گنجانده شده است و دیگر از فارغ التحصیلان جدید درخواست نمی شود که جنسیت خود را در فرم های درخواست شغل ذکر کنند. همچنین، شرکت تویوتا موتور یک خط تلفن مشاوره داخلی برای آزار و اذیت راه اندازی کرده است و سیستم هایی را برای ازدواج همجنس و زوجین غیررسمی (ازدواج عرفی) برقرار کرده است که از نظر مواردی مانند تعطیلات و سایر مزایای کارکنان معادل ازدواج قانونی است. از نظر فرهنگ سازمانی، شرکت تویوتا موتور علاوه بر آگاه سازی فارغ التحصیلان جدید در مورد حقوق بشر و برگزاری کارگاه های آموزشی مبتنی بر تجربه توسط مدرسان خارجی (افراد LGBTQ+) برای کارمندان با سابقه کار متوسط، از همه کارکنان و مدیران می خواهد که در یک برنامه آموزشی در مورد دانش اولیه در مورد LGBTQ+ شرکت کنند.
چرا باید این موضوع برای سهامداران این شرکت که عمدتا از بنگاه های بزرگ اقتصادی هستند، مهم باشه؟ چقدر مخالفت در محیط کار وجود داشته که دست به این اقدامات زده شده؟این کار برای خودشیرینی یا برای باقی موندن در رقابت انجام شده؟آیا مدیران تویوتا و خوانواده تویودا هم واقعا چنین نظری دارند؟ اگه انجام نمی شد و مقاومت رخ میداد چه اتفاقی می افتاد؟پس نوشت:فایل کامل گزارش مذکورhttps://global.toyota/pages/global_toyota/ir/library/corporate-governance/corporate_governance_reports_e.pdf
#13#جهانی‌سازی#بندگی_سرمایه#رشد_تکبعدی#تولید_ایدئولوژیک@moh_nevesht
۶:۵۹
۱۶ تیر
️ نام اثر: پشته های اعلامیهتباه ترین نقش تو انتخابات رو گمونم این کاغذهای اعلامیه ای دارن که پخش نشدن و استفاده نشدنخود اعلامیه کاغذی بودن خیلی بده چون نقشش مقطعی هست و بعدش یه تیکه کاغذه که مچاله میشه، تازه الان که این اعلامیه های کاغذی نقش قدیمشون رو هم ندارن. حالا اگه پخش نشه که خیلی بدتر، فقط اسراف منابعه!با چنین تصویری بیگانه نیستم، سال ۹۶ هم از شهید جمهور یک‌پشته اعلامیه دارم که پخش نشده و تا الان موجوده.
حالا که دکتر جلیلی رای نیاورده دارم فکر میکنم چقدر میتونم شبیه اعلامیه های پخش نشده باشم:کم اثر، مقطعی، منفعل و بدتر از همه استفاده نشدنبه گمونم استفاده نشدن بدترین اتفاقیه که می‌تونه برای یک نفر بیوفته، به خاطر همینم این آخریا فکر میکردم که هر کدوم از این نامزدها بیان، نقش ما چیه؟حس میکنم درقبال شهید جمهور بی انصافی شد، از این جهت که خیالم جمع بود و کاری براش انجام ندادم. مثلا تو دوران جلیلی چه اتفاقی میخواست بیوفته که امکانش تو دوره شهید جمهور نبود؟ چه قابلیت کنشگری جدیدی میخواست اضافه بشه؟ احتمالا اونجا هم زندگی خودم رو میکردماما الان باید چیکار کنم؟ بیخیال دولت بشم؟ آیا نصیحت من پذیرفته است؟ جای تلاش من کجاست؟الان احتمالا جواب قطعی ندارم (البته یه چیزایی دارم) اما اینو می‌دونم که نمیخوام اعلامیه پخش نشده باشم
#۱۴#کاغذ_باطله_به_خرج_مستضعفین#پسا_انتخابات
۹:۵۶
۷ مهر
️ وقت نبردمن یک سربازم البته حداقل دوست دارم که اینجور باشمالبته من مثل سربازای مرسوم توی برجک دیدبانی نمی‌دم، یا اسلحه گرم به دست نمی گیرم. البته اگه لازم باشه ابایی هم از این کار ندارم.من #سرباز_سازندگی هستم، جبهه ای که توش می جنگم اقتصاده و خاکریزی که مسئول محافظت از اون هستم تولیده. پشت خاکریز من مستضعفین پناه گرفتن، من مسئولم که اونها زیر شنی ها له نشن. البته برخیشون اخیرا زیر انفجار بمبی ها تیکه تیکه شدن... بگذریم من نمیخوام صرفا اسلحه تولید کنم تا به دست مستضعفین برسونم، می‌خوام خودشون باور کنن و بفهمن که می تونن. من باید مسیر رو براشون هموار کنم، پس خط شکن هم هستم. من ناراحت هستم، حسرت عمیقی درونم وجود دارد. مانند یک چاه عمیق است.جهاد، فرمانده ام فرمان جهاد داده. فکر کنم از زمانی که تونستم فکر کنم منتظر این لحظه بودم. که برم و با دشمنان بجنگم. اما دستم خالیه، اصلا تو زمین جنگ نیستم. چیز پیچیده ای نیست، از قیافم و عملم معلومهتا کی میشه نگاه کرد و آماده شد برای روز مبادا؟راستش الان چیزی برای لبیک به فرمان فرمانده ندارم. آیا فرمانده کل قوا این کمو قبول میکنه؟سر در گمم، ای که مرا خوانده ای ...#۱۵#سیستم_تولید#جهاد#شهید_سید_حسن_نصرالله
#۷
@moh_nevesht
۱۴:۵۷