چرا شهریور ۱۴۰۱ توافق نشد؟ متن گفتوگوی فرهیختگان با معاون پیگیریهای ویژۀ دفتر شهید رئیسی را در ادامه میخوانید:ادعا شده است که تیم دولت پیشین در روزهای پایانی خود به توافقی با طرف آمریکایی دست یافته بود، اما امضای آن به درخواست آقای رئیسی به تأخیر افتاد. چرا آقای رئیسی چنین درخواستی داشتند؟
مهدی مجاهد: این ادعا کاملاً غیرواقعی و دروغ محض است. اولاً، اگر چنین توافقی در آن برهه حساس وجود داشت، چه دلیلی داشت که خود دولت پیشین آن را امضا نکند؟ مگر آنها در آن روزهای پایانی، برای هیچ یک از تصمیمات خود از آقای رئیسی یا مقامات دیگر کشور مشورت یا اجازه میگرفتند؟ خیر. ثانیاً، شهید رئیسی با حرکتی کاملاً حکیمانه و به منظور جلوگیری از هرگونه دوگانگی در تصمیمگیری و مدیریت امور کشور، بهطور کامل از حضور در دولت و حتی دخالت در امور مرسوم و عادی پرهیز کرده و تأکید داشتند که تا روز تنفیذ، تنها یک فرمانده واحد اجرایی در کشور وجود دارد و آن هم آقای روحانی است و حتی ایشان از روزی که رأی آورد تا روزی که تنفیذ انجام شد (حدوداً ۴۵ روز) در نهاد ریاستجمهوری پا نگذاشت.
علاوه بر این، دولت پیشین (دوازدهم) تلاش میکرد در روزهای پایانی به هر قیمتی شده توافقی بکند تا بعدها بتواند ادعا کند که دولت را در شرایط توافق خارجی تحویل داده است نه تخاصم و تحریم!
فارغ از این که شهید رئیسی، امیدی به اداره کشور با تکیه بر برجام نداشت و دلیل آن هم اثبات ناکارآمدی و عدم اثربخشی آن در رفع تحریمها بود، اساساً نوع روش دولت دوازدهم در پرونده هستهای بهنحوی کشور را دچار چالش کرده بود که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی اقدام به تصویب قانون راهبردی کردند که با تأییدات مکرر رهبر معظم انقلاب هم مواجه شد. علاوه بر این، امضای «توافقی شکننده» با تعهدات سنگین جدید در چهارچوب همان «برجام پارهشده»، نه تنها افتخار محسوب نمیشد، بلکه هزینهای سنگین برای دولت جدید بود.
با شناختی که همگان از شخصیت و روحیات شهید آیتالله رئیسی دارند، «محال» بود که اگر امری منفعت مردم در آن بود، حتی یک ساعت آن را به تأخیر بیندازند تا به نام خودشان تمام شود.
رویکرد دولت شهید رئیسی در مدیریت پرونده هستهای و انتخاب تیم مذاکرهکننده چگونه بود؟
مهدی مجاهد: آیتالله رئیسی با نگاهی واقعبینانه و استفاده از ابزار دیپلماسی برای رسیدن به اهداف، پرونده مذاکرات را تحت نظارت مستقیم خود قرار داد. ایشان یک تیم «قابل اعتماد» و کاملاً «حرفهای» را برای این مسئولیت خطیر منصوب کردند. در رأس این تیم، جناب آقای شهید امیرعبداللهیان به عنوان وزیر امور خارجه قرار گرفت که به عنوان دستیار رئیس مجلس در زمان تصویب قانون راهبردی، آشنایی کاملی با جزئیات این قانون و همچنین فرایند مذاکرات هم داشت. مسئولیت مذاکرات نیز به آقای دکتر باقریکنی سپرده شد که همین امروز هم ایشان در مسئولیتی مشابه در دبیرخانه شعام مورد اعتماد نظام و دبیر شعام قرار گرفته است. این تیم با رویکردی «انقلابی و محور قرار دادن منافع ملی و واقعبینانه»، علاوه بر مدیریت حرفهای پرونده هستهای، دستاوردهای بزرگی مانند عضویت رسمی ایران در سازمان شانگهای و بریکس را نیز برای کشور به ارمغان آوردند.با توجه به پیگیریهای این تیم، چرا مذاکرات هستهای به نتیجه نرسید؟
مهدی مجاهد: باید تأکید کنم که تیم مذاکرهکننده ایران در دوره شهید رئیسی با رویکرد تأمین منافع ملی و عدم عدول از خطوط قرمز، مذاکرات را به جایی رساند که در شهریور ۱۴۰۱ به توافقی که طرف غربی به آن تن دهد، بسیار نزدیک شد. در همین رابطه، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در شهریور ۱۴۰۱، ملاقات مهمی در سطح رئیسجمهور بین آیتالله رئیسی و رئیسجمهور فرانسه انجام شد. در این جلسه، پس از دو ساعت مذاکره، امانوئل مکرون به صورت نمادین دستهای خود را بالا برد و صراحتاً پذیرفت که نه تنها آمریکا، بلکه اروپاییها نیز به تعهدات خود در برجام در قبال ایران عمل نکردهاند و قرار شد، مذاکرات برای نتیجه نهایی در سطح وزارت خارجه ادامه یابد. اما در همان زمان با بروز اغتشاشات خیابانی در ایران، طرفهای غربی با طمع به براندازی نظام جمهوری اسلامی، میز مذاکره را ترک کردند. بنابراین، علت عدم موفقیت نهایی، خروج طرف غربی به دلیل طمعورزی سیاسی و امید به تغییر نظام در ایران بود.
بنابراین این ادعاها در حالی است که مذاکرات نیمهتمام دولت پیشین اولاً به نتیجه نهایی نرسیده بود (که مرور مصاحبههای مسئولان وقت وزارت خارجه دولت دوازدهم که اکنون نیز در تیم مذاکرات حضور دارند، مؤید این مسئله است)، ثانیاً در محتوا حداقلهای منافع جمهوری اسلامی ایران را نیز تأمین نمیکرد.
متأسفانه، ادعاهای مقامات دولت دوازدهم «فرافکنی» برای عوضکردن زمین بازی و فرار از پاسخگویی در قبال عملکرد خودشان است.
@mojahedmahdi۵:۴۶
اولین سخنرانی شهید سیدحسن نصرالله پس از طوفان الاقصی در ۱۲ آبان ۱۴۰۲ و پاسخ به این سئوال:"آیا حماس فکر همهچیز را کرده بود؟ آیا این عملیات به واکنش رژیم صهیونیستی میارزید؟"
"برخی مردم بپرسند آیا حماس و برادران غزه این محاسبات را کرده بودند؟ بله، این دستاوردها، نتایج و پیامدها به این همه فداکاری میارزد چون دورهی تازهای از نبرد با این دشمن و دورهی تاریخی تازهای از سرنوشت ملت فلسطین و ملتها و کشورهای منطقه را پایه گذاشت. این اتفاقی است که در طوفان الاقصی رخ داد. به همین علت به همهی این فداکاریها میارزد. گزینهی دیگری هم وجود نداشت. گزینهی دیگری هم وجود ندارد. گزینهی دیگر سکوت و انتظار مرگ و انتظار از دست رفتن کرانهی باختری، مسجدالاقصی و محاصرهی بیشتر و مرگ اسیران بود. به همین علت این انتخاب، انتخاب درست، سالم، صحیح، حکیمانه، شجاعانه و مطلوب و در زمان درست و مناسب بود و به همهی این فداکاریها میارزد ."
@mojahedmahdi۸:۲۴
در میانهی نسلکشی رژیم و خوف متحدین آمریکا از موضعگیری، تبدیل فلسطین به اولویت تمام اجلاسها و نشستهای بینالمللی در دستور کار شهیدان رئیسی و امیرعبداللهیان بود.این ویدئو منتشر نشده از حاشیه اجلاس اکو یک ماه پس از طوفان الاقصی در تاشکند پایتخت ازبکستان، لحظاتی از «میدان داری» و تلاشهای پشت پرده ایشان برای دفاع از مظلومین غزه را نشان میدهد.
@mojahedmahdi۱۴:۲۴
بازارسال شده از
رهبر انقلاب بعد از فشارهای ترامپ دستور دادند ۵۰۰ هزار بشکه نفت با روسیه کار کنیم؛ زنگنه گفت من مخالفم و دفعه دوم هم فقط تا ۱۰۰ هزار بشکه کار کرد؛زنگنه قرارداد با چینیها لغو کرد تا بعد از برجام مستقیم با غربیها کار کند؛میگفتند وقتی با غربیها میشود کار کرد، چین و روسیه را ول کن؛عباس ملکی؛ معاون اسبق وزیر خارجه
@kakhresaneh
۱۴:۳۳
بازارسال شده از
پاسخ همراه با تردید شمخانی به احتمال ترور شهید رئیسی، شاید درستترین واکنش به این مساله باشد. او میگوید شواهدی برای اقدام تروریستی خارجی بهدست نیامده ولی ممکن است علت حادثه فراتر از تشخیص فنی ما باشد.همانطور که حزبالله با همهی تبحر و دقتش در مسائل امنیتی از کار گذاشتن مواد منفجره در پیجرها و بیسیمها مطلع نشد. و مشخص شد رژیم صهیونیستی با اتکا به آمریکا از پیچیدهترین امکانات تکنولوژیک در جنگ و ترور استفاده میکند.
بحث شواهد را از بهامات باید جدا کرد؛ کارشناسان زبده شواهدی برای یک اقدام تروریستی بدست نیاوردهاند، اما ابهامات در سقوط چه؟ در برخی مصاحبهها و کتابها به این ابهامات اشاره شده(مثلا کتاب "راز پرواز" انتشارات سورهمهر) باید راهی را باز گذاشت برای آنچه محتمل است در آینده بدست آید. اتفاقات پس از شهادت #شهید_رئیسی بیش از پیش انسان را به یک نقشهی از پیش طراحی شدهی کامل و بلند مدت، ظنین میکند. ناپایدار کردن جمهوری اسلامی از نظر سیاسی و سپس آغاز موج ترورها در تهران و بیروت و آنگاه جنگ تمام عیار با حزبالله و شهادت سید حسن نصرالله و در نهایت تحمیل جنگ به ایران... سلسلهای از حوادث که از فردای شهادت سید ابراهیم رئیسی آغاز شد.(البته همانطور که میتوان آنرا مرحلهای از یک نقشه دانست، میتوان اتفاقات را بهرهبرداری رژیم و آمریکا از یک فرصت تلقی کرد.)
️ @Yaminpour۱۲:۱۳
خیانت «طلا»ییکلمه به کلمه این یک دقیقه را با دقت گوش کنید. ولو دیرهنگام اما حرفهای شگفت آوری از پشت صحنه تصمیم گیری برای مقدرات اقتصادی کشور در دولت غربگرایان مطرح شده است.این اظهارات تکان دهنده رییس کل وقت بانک مرکزی دولت آقای روحانی، تنها یک پرده از فجایع ۸ سالهی دولت ویرانگر و آینده فروشی است که تحویل شهید رئیسی شد!جالب اینکه حسن روحانی که معادل دهها میلیارد ذخایر ارز و طلا را به باد داد و آینده کشور را قربانی خود کرد، مدعی آمادگی برای امضای توافق در روزهای آخر دولتش بود تا پول نفت برای دولت بعد باشد! @mojahedmahdi۱۳:۰۰
از دروغ سیاسی تا خیانت به کشور!حسن روحانی که با تفکر «انا رب الابل» و «دو سال دیگه مهم نیست» برای حراج ارز و طلا به رییس بانک مرکزی خودش (سیف) فشار می آورد آیا ممکن است برای امضای برجام به هر قیمت ولو باوجود «اسنپ بک» و «عدم لغو تحریمها»، به ظریف ماموریت نداده باشد و او را تحت فشار نگذاشته باشد؟!!
در بسیاری از کشورهایی که کعبه آمال غربگرایان ایرانی است، دروغ سیاسی، مصداق خیانت است و مجازات سختی دارد!
@mojahedmahdi۹:۲۰
موشکها، شناسنامه جوان ایرانی این موشکها، شناسنامه جوان ایرانی است؛ اگر لازم باشد باز هم استفاده خواهیم کردرهبر معظم انقلاب صبح امروز در دیدار قهرمانان و مدالآوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی:
صهیونیستها توقع نداشتند که موشک ایرانی، ساخت دست جوان ایرانی، بتواند با شعلههای خودش، با آتش خودش، اعماق برخی از مراکز حساس تحقیقاتی آنها را تبدیل به خاکستر بکند، توقع این را نداشتند و این اتفاق افتاد. اینها توانستند به اعماق برخی از مراکز مهمّ رژیم صهیونی نفوذ کنند و آنها را تخریب کنند، نابود کنند. این موشک را جوانهای ایرانی ساختند. این را ما از جایی نخریدیم، این را ما از جایی کرایه نکردیم، این ساخت جوان ایرانی است، این شناسنامهی جوان ایرانی است، جوان ایرانی وقتی وارد یک میدانی شد و تلاش کرد، کارهای بزرگ انجام میدهد. این موشکها را نیروهای مسلح ما آماده داشتند، استفاده کردند، به کار بردند، باز هم دارند، لازم باشد در وقت دیگر هم از آن استفاده میکنند. جمعبندی من این است، این یاوهگوییهایی که این آقا در آنجا انجام داد، اینها، این حرفهای سبک و رفتارهای جِلف، برای این بود که به طرف مقابل روحیه بدهد، به آنها روحیه بدهد، آنها روحیهشان را از دست دادند. @mojahedmahdi۱۱:۳۳
روند انحلال بانک آینده در دوران شهید رئیسی
شهید رئیسی از همان روز اول دولت، با قاطعیت دنبال انحلال #بانک_آینده بود. در این ویدیو که سخنرانی چند روز قبل از شهادت ایشان در جمع مردم منطقه ۱۷ و ۱۸ تهران است، مخاطب اصلی خط و نشان آیت الله رئیسی «بانک آینده» بود که برای حفظ آرامش روانی جامعه از آن نام نبرد ولی همه اطراف موضوع فهمیدند منظور ایشان چیست.
این موضوع مانند چندین پرونده مهم دیگر از جمله پرونده #کرسنت، فسادهای خصوصی سازی همانند #هفت_تپه و ... از زمان ریاست شهید رئیسی بر قوه قضائیه، روی میز بود که باید با #هماهنگی_قوا این پرونده ها را به سرانجام میرساندند و کوچکترین ناهماهنگی مانع از تحقق نتیجه مطلوب میشد.
با رییسجمهور شدن ایشان در تک تک این پرونده ها، روند مبارزه با «مفسد و فساد» و «اصلاح و جبران» اقدامات مفسدانه در حال انجام بود.دو پرونده مهم «کرسنت» و «بانک آینده» مانده بود که این دو هم از ابتدای دولت روی میز هماهنگی قرار داشت و اگر ایشان شهید نمیشد، امید داشتیم در یک سال گذشته هر دو پرونده زودتر از اینها به نتیجه مناسبتری رسیده باشد.
@mojahedmahdi
شهید رئیسی از همان روز اول دولت، با قاطعیت دنبال انحلال #بانک_آینده بود. در این ویدیو که سخنرانی چند روز قبل از شهادت ایشان در جمع مردم منطقه ۱۷ و ۱۸ تهران است، مخاطب اصلی خط و نشان آیت الله رئیسی «بانک آینده» بود که برای حفظ آرامش روانی جامعه از آن نام نبرد ولی همه اطراف موضوع فهمیدند منظور ایشان چیست.این موضوع مانند چندین پرونده مهم دیگر از جمله پرونده #کرسنت، فسادهای خصوصی سازی همانند #هفت_تپه و ... از زمان ریاست شهید رئیسی بر قوه قضائیه، روی میز بود که باید با #هماهنگی_قوا این پرونده ها را به سرانجام میرساندند و کوچکترین ناهماهنگی مانع از تحقق نتیجه مطلوب میشد.
با رییسجمهور شدن ایشان در تک تک این پرونده ها، روند مبارزه با «مفسد و فساد» و «اصلاح و جبران» اقدامات مفسدانه در حال انجام بود.دو پرونده مهم «کرسنت» و «بانک آینده» مانده بود که این دو هم از ابتدای دولت روی میز هماهنگی قرار داشت و اگر ایشان شهید نمیشد، امید داشتیم در یک سال گذشته هر دو پرونده زودتر از اینها به نتیجه مناسبتری رسیده باشد.
@mojahedmahdi۱۵:۱۱
بازارسال شده از
ماجرای تلاش پنهانی ظریف برای مذاکره با ترامپ پس از ترور سردارسلیمانی
مجاهد، معاون پیگیریهای ویژهٔ دفتر شهید رئیسی: واقعیت این است که در روزهای پایانی دولت قبل، بیاعتمادی متقابل به نقطهٔ بحرانی رسیده بود. جناب آقای ظریف، وزیر خارجه وقت، خودشان صریحاً میگفتند: «چینیها و روسها معتقدند ایران آنها را زاپاس میداند»؛ یعنی احساس میکردند جمهوری اسلامی در تعاملات بینالمللی، غرب را اصل قرار داده و شرق را صرفاً جایگزینِ روزِ نیاز.
یکی از نمونههای روشن، توافق پنهانی میان آقای ظریف و وزیر خارجه آمریکا دربارهٔ «مکانیسم ماشه» در برجام بود؛ موضوعی که بعدها علنی شد.اما موارد دیگری نیز وجود داشت که کمتر شنیده شده است.
برای مثال، پس از خروج رسمی آمریکا از برجام و اقدام ترامپ در پارهکردن آن و حتی بعد از ترور شهید سردار سلیمانی در روزهایی که مردم ایران هنوز در سوگ آن عزیز و دنبال انتقام بودند انتظار میرفت حتی جریانهای غربگرا در ایران دریابند که آمریکا غیرقابل اعتماد است.
ولی اتفاق غیرقابلباوری رخ داد؛ آقای ظریف چند ماه پس از ترور سردار سلیمانی بهدنبال مذاکرهٔ مجدد با ترامپ رفت. او از رئیسجمهور روسیه خواسته بود میانجی شود تا باب مذاکرهٔ تازهای باز شود و پیشنهادهای عجیبی هم برای معاملهٔ جدید در خصوص پروتکل الحاقی و گفتوگوهای منطقهای داده بود.
استدلال ظریف این بود که مخالفت با برجام مربوط به مایک پمپئو، وزیر خارجه وقت آمریکا است و باید ترامپ را قانع کنیم بدون اطلاع پمپئو، این گفتوگو را پیش ببرد. پوتین هم بنا بر ادبیات دیپلماتیک پذیرفت پیام را منتقل کند. اما پاسخ ترامپ از طریق پمپئو بازگشت و منفی بود.@Farsna - Link
مجاهد، معاون پیگیریهای ویژهٔ دفتر شهید رئیسی: واقعیت این است که در روزهای پایانی دولت قبل، بیاعتمادی متقابل به نقطهٔ بحرانی رسیده بود. جناب آقای ظریف، وزیر خارجه وقت، خودشان صریحاً میگفتند: «چینیها و روسها معتقدند ایران آنها را زاپاس میداند»؛ یعنی احساس میکردند جمهوری اسلامی در تعاملات بینالمللی، غرب را اصل قرار داده و شرق را صرفاً جایگزینِ روزِ نیاز. یکی از نمونههای روشن، توافق پنهانی میان آقای ظریف و وزیر خارجه آمریکا دربارهٔ «مکانیسم ماشه» در برجام بود؛ موضوعی که بعدها علنی شد.اما موارد دیگری نیز وجود داشت که کمتر شنیده شده است. برای مثال، پس از خروج رسمی آمریکا از برجام و اقدام ترامپ در پارهکردن آن و حتی بعد از ترور شهید سردار سلیمانی در روزهایی که مردم ایران هنوز در سوگ آن عزیز و دنبال انتقام بودند انتظار میرفت حتی جریانهای غربگرا در ایران دریابند که آمریکا غیرقابل اعتماد است. ولی اتفاق غیرقابلباوری رخ داد؛ آقای ظریف چند ماه پس از ترور سردار سلیمانی بهدنبال مذاکرهٔ مجدد با ترامپ رفت. او از رئیسجمهور روسیه خواسته بود میانجی شود تا باب مذاکرهٔ تازهای باز شود و پیشنهادهای عجیبی هم برای معاملهٔ جدید در خصوص پروتکل الحاقی و گفتوگوهای منطقهای داده بود. استدلال ظریف این بود که مخالفت با برجام مربوط به مایک پمپئو، وزیر خارجه وقت آمریکا است و باید ترامپ را قانع کنیم بدون اطلاع پمپئو، این گفتوگو را پیش ببرد. پوتین هم بنا بر ادبیات دیپلماتیک پذیرفت پیام را منتقل کند. اما پاسخ ترامپ از طریق پمپئو بازگشت و منفی بود.@Farsna - Link۱۴:۳۷
بَلوط، کِل و دِل؛ روایت سفر سرزده رئیسجمهور به اندیکاروزهای ابتدایی ریاستجمهوری آیتالله رئیسی بود. خبر رسید که زلزلهای در اندیکا رخ داده است. ایشان بدون اطلاع مقامات استانی یا حتی تیم اجرایی دفتر خودشان، به تیم حفاظت گفتند: «میخواهم جمعه صبح، همین آخر هفته، سرزده به اندیکا بروم.» این شد اولین و تنها سفری که رئیسجمهور و معاون اولشان، دکتر مخبر، با هم رفتند. شهید موسوی هم زحمت هماهنگی یک هواپیمای کوچک را کشیده بود و به من هم زنگ زد: «فردا ساعت ۵ صبح فرودگاه باش، عازم اندیکا هستیم.»ورودمان به اندیکا، حسابی مردم را غافلگیر کرد. اوایل دولت بود و مردم هنوز با روش و منش خاص آیتالله رئیسی آشنایی کامل نداشتند. اما همین که متوجه حضور رئیسجمهور شدند، روستای سرشط و اطرافش غرق در شور و استقبال شد. چشمانشان برق میزد؛ انگار امید تازهای در دلشان جوانه زده بود. یکی از اهالی با صمیمیت تمام گفت: «آقای رئیسی! حتی اگر کاری هم نکنی، همینکه تا اینجا، وسطِ کوه آمدهای، دمت گرم!»شور و هیجان وصفناپذیر بود. زنان روستایی با همان رسم سنتیشان، برای خوشامدگویی «کِل» کشیدند و دخترکی عشایر با لهجه شیرین لری، دکلمهای احساسی خواند: «به نام خالق لر؛ مهمون عزیزتر از جونم، رئیسجمهور محترم، حامی ما محرومین و مستضعفین عشایر، آمدنت دوای زخم دلمونه…» دعایش هم دلنشین بود: «خدایا؛ تنها امید ما بعد از تو سید محرومینه. الهی هیچوقت داغشو نبینیم! همیشه تنش سالم و دلش شاد و سایهاش مستدام باشه!»طبق رسم عشایر، یکی از اهالی گوسفندی آورده بود تا جلوی پای مهمان ذبح کند؛ نمادی از نهایت احترام و علاقه. آیتالله رئیسی معمولاً اگر زودتر متوجه میشدند، اجازه چنین کاری را نمیدادند. اما این بار، در اندیکا، آن رسم مهماننوازی انجام شده بود و کار از کار گذشته بود.پس از بازدید و دلجویی از مردم مناطق زلزلهزده، آیتالله رئیسی دستورات لازم را برای تسریع در بازسازی صادر کردند. سپس نوبت به سخنرانی رسید. محل تجمع مردم، بالای تپهای بود با تنها یک درخت بلوط که سایهاش را بر سرشان پهن کرده بود. میزبان، به رسم ادب، ایشان را کنار همان درخت نشاند. مردم هم دورشان حلقه زدند؛ مردان کمی جلوتر و زنان هم در فاصلهای مناسب. نمایندگان مردم صحبت کردند و بعد، آیتالله رئیسی، با همان تواضع همیشگی، میکروفون را برداشت و سخنان کوتاهی ایراد کرد.اما تصویری که از این دیدار منتشر شد، ناخواسته دستمایهای برای حاشیهسازی شد! اذان ظهر که به صدا درآمد، همانجا نماز خواندیم و آماده شدیم تا با بالگرد MI17 نیروی زمینی سپاه به فرودگاه دزفول برگردیم . اما مردم مصر بودند: «باید ناهار بخورید! رسم ما این است که مهمان عزیزمان را گرسنه راهی نمیکنیم.» آیتالله رئیسی با نگاه منتظر مردم روبرو بودند و از طرفی، تیم حفاظت نگران تأخیر و مسائل امنیتی. نهایتاً، فرمودند: «اینها زحمت کشیدهاند و سفره پهن کردهاند. بگذارید چند دقیقهای به احترامشان بنشینیم.» ایشان غذا خوردن کنار مردم را ادب میدانستند و هرگز نمیخواستند به خاطر جایگاه ریاستجمهوری، دست میزبان را رد کنند. سفرهای ساده و یکبار مصرف روی زمین پهن شد. آیتالله رئیسی هم با تواضع در کنار مردم نشستند و چند لقمهای میل کردند. پس از پایان ناهار، مردم مهمان جمعه صبحشان را تا پای بالگرد بدرقه کردند، با بدرقهای که حکایت از عمق علاقه و اعتمادشان داشت.#خاطره#اندیکا @mojahedmahdi۱۵:۲۶
*فرودگاه سقز؛ وعده ای که بر باند نشست*آیتالله رئیسی در سفرهای استانی، افتتاح پروژه را نه ابزاری تشریفاتی، که نقطه آغازی برای بهرهمندی واقعی مردم میدانستند. از نگاه ایشان، «وقتی منِ رئیسجمهور به محل پروژه میآیم و آن روبان را قیچی میکنم، باید همان روز مردم بتوانند از آن استفاده کنند.»همین باور، به قاعدهای روشن تبدیل شد؛ قاعدهای که بر اساس آن، هیچ پروژهای بدون آمادگی صد درصد و اطمینان از امکان بهرهبرداری عمومی، افتتاح نمیشد.
روندی دقیق و چندمرحلهای برای این کار طراحی شد: پس از اعلام آمادگی یک وزارتخانه، تیمهای تخصصی دفتر رئیسجمهور به محل اعزام میشدند، با پیمانکار، کارفرما، کارشناسان و حتی اهالی منطقه به گفتوگو مینشستند، و گزارش جامعی آماده میکردند تا مبنای تصمیمگیری نهایی قرار گیرد.
فرودگاه سقز نمونه روشنی از این رویکرد بود. حدود بیست سال این پروژه در دستور کار بود، وعدههای مکرر داده شده بود، حتی یکبار در سال ۱۳۹۹ طی مراسم ویدئوکنفرانسی توسط رئیسجمهور وقت «افتتاح» شده بود؛ اما در نخستین سفر استانی آیتالله رئیسی به سقز، یکی از اصلیترین خواستههای مردم همچنان راهاندازی همین فرودگاه بود.ایشان پرسیدند: «مگر این فرودگاه بهرهبرداری نشده است؟» پاسخ مردم، یک «نه» بلند و صریح بود. آقای رئیسجمهور گفتند: «برویم فرودگاه را بازدید کنیم.» بازدید، واقعیت را آشکار ساخت؛ برج مراقبت وجود نداشت، باند پرواز استاندارد نبود و در مسیر فرود، کابلهای برق فشار قوی قرار داشت و سالن فرودگاه صرفاً در حد یک چهار دیواری خاک گرفته و غیرقابل استفاده بود.
آقای رئیسجمهور همانجا، در برابر مردم سقز، وعده دادند: «دفعه بعد، خودم با هواپیما در همین فرودگاه خواهم نشست.» این سخن، به یک دستور برای تمام دستگاههای اجرایی تبدیل شد تا در موعدی مشخص پروژه را به سرانجام برسانند.
ماهها تلاش فشرده آغاز شد: رفع موانع فنی، جابهجایی کابلها، تجهیز سالن، آمادهسازی باند و اجرای چندین پرواز آزمایشی. اما آیتالله رئیسی تأکید کردند: «این کافی نیست. ممکن است هواپیمای ما بر زمین بنشیند، اما خط پروازی برای مردم فعال نباشد.»مقرر شد روز جمعهای که هواپیمای رئیسجمهور در فرودگاه شهدای سقز فرود میآید، نخستین پرواز مسافری به مقصد تهران نیز برقرار شود. و آن روز یعنی ۱۲ آبان سال ۱۴۰۲، هنگامی که مردم چشم به آسمان دوختند و هم فرود هواپیمای رئیسجمهور را دیدند و هم بدرقه نخستین مسافران پرواز تهران را، لحظهای شکل گرفت که اعتماد دوباره در دلها زنده شد؛ اعتمادی که نه با وعده، بلکه با عمل ساخته شد.
#خاطره#خسته_نیستم#فرودگاه_سقز
لینک یادداشت در خبرگزاری فارس @mojahedmahdi۹:۱۳
بازارسال شده از
#ویدئو| توسل شهید رئیسی به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در پروندههای سنگین و پیچیده
شهید رئیسی: در پروندههای سنگین و پیچیده هرجا گرفتار میشدم به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها توسل میکردم.
ایامِ شهادت بانوی دو عالم، امالشهداء حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها تسلیت باد.
@raisi_org
توسل شهید رئیسی به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در پروندههای سنگین و پیچیدهشهید رئیسی: در پروندههای سنگین و پیچیده هرجا گرفتار میشدم به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها توسل میکردم.
ایامِ شهادت بانوی دو عالم، امالشهداء حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها تسلیت باد.@raisi_org
۱۷:۵۷
تلاشی برای شکستن تصویر وارونه از غزه
به مناسبت سالگرد اجلاس تاریخی بریکس در دفاع از غزه مظلوم با حضور رئیس جمهور شهید در 30 آبان 1402شمسی؛
پس از اجلاس فوقالعاده سران سازمان همکاری اسلامی در ریاض، آیتالله رئیسی همچنان در جستوجوی راهی برای توقف جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه بود. نگاهش اینبار متوجه آوردگاه دیگری شد؛ پیمان بریکس که ایران تنها سهماه پیش به جمع اعضای رسمی آن پیوسته بود. آقای رئیسجمهور میخواست در این چارچوب نیز نشست اضطراری برگزار شود، با این هدف که موضوع غزه از سطح جهان اسلام به عرصهی بین الملل کشیده شود.
کار آسانی نبود. برخی از اعضای اصلی بریکس زیر نفوذ مستقیم قدرتهای غربی بودند و اصولاً از ورود جدی به پرونده فلسطین پرهیز میکردند. اما پیگیریهای مصرّانه آیتالله رئیسی سرانجام نتیجه داد. آفریقای جنوبی، که در این دوره دبیرخانه بریکس بود و موضع روشنی در حمایت از غزه داشت، برای برگزاری نشست در 30 آبان 1402 شمسی اعلام آمادگی کرد. پیشنهاد رئیسجمهور ایران مبنی بر برگزاری غیرحضوری و وبیناری اجلاس، عملاً موانع زمانی و امنیتی را از میان برداشت.
سران اعضای اصلی، در این جلسه به بیان مواضع خود پرداختند. بیشتر آنان سخن را از حوادث هفتم اکتبر آغاز کردند و «طوفان الاقصی» را بهعنوان عملیات «تروریستی» معرفی کردند که به گفته آنان، مسبب شرایط امروز غزه است، هرچند در پایان ضمن ابراز تأسف، به محکومیت حملات اسرائیل نیز پرداختند. وقتی نوبت به آیتالله رئیسی رسید، او نیز از همان نقطه، سخنان خود را آغاز کرد، اما با اصلاحی اساسی در روایت. ایشان فرمودند: «خطاست که تحلیل وضعیت غزه را از هفتم اکتبر شروع کنیم. این فاجعه، هفتاد سال پیش، با اشغالگری و کشتار رژیم اسرائیل آغاز شده است. طوفان الاقصی، پاسخی بود به دهها سال تروریسم و جنایتهای این رژیم.» سپس با ذکر نمونههایی از جنایتهای کنونی اسرائیل در کرانه باختری، استدلال خود را مستند ساخت و در پایان چند راهکار عملی برای توقف کشتار ارائه داد.
پس از پایان سخنرانی، رئیسجمهور آفریقای جنوبی که ریاست جلسه را بر عهده داشت، نخستین کسی بود که با شور و حرارت دست زد و سایر حاضران نیز به او پیوستند.
به دلیل تشکیل اضطراری این نشست، هیچ متن بیانیهای از پیش آماده نشده بود. رئیس جلسه گفت: «اگر کسی نکتهای دارد مطرح کند.» آیتالله رئیسی دست بلند کرد و پیشنهاد داد حتماً بیانیهای پایانی تنظیم شود که شامل موارد توافق اعضاست. دبیر اجلاس، این پیشنهاد را پذیرفت اما یادآور شد که بیانیهای آماده ندارند.
*پس از مشورت کوتاه، حاضران پیشنهاد دادند که متن سخنان و راهکارهای رئیسجمهور ایران، عیناً بیانیه پایانی تلقی شود. مخالفتی اعلام نشد و تصمیم رسمیت یافت: بیانیهٔ پایانی اجلاس بریکس همان شد که آیتالله رئیسی جمعبندی کرده بودند.*آیتالله رئیسی از این توفیق رضایت خاطر داشت. میتوانست در جایگاه عضو، حضور بیتفاوتی داشته باشد، اما تا واپسین دقیقه کوشید تا این بیانیه جهانی در محکومیت رژیم صهیونیستی صادر شود. والبته این اعتبار رییسجمهور ایران اسلامی بود که جمع بندی اش به مثابه بیانیه پایانی بریکس محسوب شد.
#خسته_نیستم#آقای_رییس_جمهور#خاطره
@mojahedmahdi
به مناسبت سالگرد اجلاس تاریخی بریکس در دفاع از غزه مظلوم با حضور رئیس جمهور شهید در 30 آبان 1402شمسی؛پس از اجلاس فوقالعاده سران سازمان همکاری اسلامی در ریاض، آیتالله رئیسی همچنان در جستوجوی راهی برای توقف جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه بود. نگاهش اینبار متوجه آوردگاه دیگری شد؛ پیمان بریکس که ایران تنها سهماه پیش به جمع اعضای رسمی آن پیوسته بود. آقای رئیسجمهور میخواست در این چارچوب نیز نشست اضطراری برگزار شود، با این هدف که موضوع غزه از سطح جهان اسلام به عرصهی بین الملل کشیده شود.کار آسانی نبود. برخی از اعضای اصلی بریکس زیر نفوذ مستقیم قدرتهای غربی بودند و اصولاً از ورود جدی به پرونده فلسطین پرهیز میکردند. اما پیگیریهای مصرّانه آیتالله رئیسی سرانجام نتیجه داد. آفریقای جنوبی، که در این دوره دبیرخانه بریکس بود و موضع روشنی در حمایت از غزه داشت، برای برگزاری نشست در 30 آبان 1402 شمسی اعلام آمادگی کرد. پیشنهاد رئیسجمهور ایران مبنی بر برگزاری غیرحضوری و وبیناری اجلاس، عملاً موانع زمانی و امنیتی را از میان برداشت.
سران اعضای اصلی، در این جلسه به بیان مواضع خود پرداختند. بیشتر آنان سخن را از حوادث هفتم اکتبر آغاز کردند و «طوفان الاقصی» را بهعنوان عملیات «تروریستی» معرفی کردند که به گفته آنان، مسبب شرایط امروز غزه است، هرچند در پایان ضمن ابراز تأسف، به محکومیت حملات اسرائیل نیز پرداختند. وقتی نوبت به آیتالله رئیسی رسید، او نیز از همان نقطه، سخنان خود را آغاز کرد، اما با اصلاحی اساسی در روایت. ایشان فرمودند: «خطاست که تحلیل وضعیت غزه را از هفتم اکتبر شروع کنیم. این فاجعه، هفتاد سال پیش، با اشغالگری و کشتار رژیم اسرائیل آغاز شده است. طوفان الاقصی، پاسخی بود به دهها سال تروریسم و جنایتهای این رژیم.» سپس با ذکر نمونههایی از جنایتهای کنونی اسرائیل در کرانه باختری، استدلال خود را مستند ساخت و در پایان چند راهکار عملی برای توقف کشتار ارائه داد.پس از پایان سخنرانی، رئیسجمهور آفریقای جنوبی که ریاست جلسه را بر عهده داشت، نخستین کسی بود که با شور و حرارت دست زد و سایر حاضران نیز به او پیوستند.
به دلیل تشکیل اضطراری این نشست، هیچ متن بیانیهای از پیش آماده نشده بود. رئیس جلسه گفت: «اگر کسی نکتهای دارد مطرح کند.» آیتالله رئیسی دست بلند کرد و پیشنهاد داد حتماً بیانیهای پایانی تنظیم شود که شامل موارد توافق اعضاست. دبیر اجلاس، این پیشنهاد را پذیرفت اما یادآور شد که بیانیهای آماده ندارند.
*پس از مشورت کوتاه، حاضران پیشنهاد دادند که متن سخنان و راهکارهای رئیسجمهور ایران، عیناً بیانیه پایانی تلقی شود. مخالفتی اعلام نشد و تصمیم رسمیت یافت: بیانیهٔ پایانی اجلاس بریکس همان شد که آیتالله رئیسی جمعبندی کرده بودند.*آیتالله رئیسی از این توفیق رضایت خاطر داشت. میتوانست در جایگاه عضو، حضور بیتفاوتی داشته باشد، اما تا واپسین دقیقه کوشید تا این بیانیه جهانی در محکومیت رژیم صهیونیستی صادر شود. والبته این اعتبار رییسجمهور ایران اسلامی بود که جمع بندی اش به مثابه بیانیه پایانی بریکس محسوب شد.#خسته_نیستم#آقای_رییس_جمهور#خاطره
@mojahedmahdi۱۴:۴۳
۱۴:۴۳
چرا آقای روحانی در اظهارات خلاف واقع خود اصرار دارد؟
علت خلاف گویی های مدام آقای روحانی را نمیدانم. شاید عذاب وجدان ناشی از کوتاهی او در واردات واکسن که منجر به جان باختن هزاران هموطن بر اثر کرونا شد، او را به دروغگویی واداشته و امید دارد با تحریف تاریخ، خود را تبرئه کند و شاید هم سن و سال بالا سبب ایجاد فراموشی شده و دیگران آنگونه که دوست دارند برایش از گذشته روایت میسازند.
در هر صورت ای کاش ایشان همانند روزهای تحصیلش در گلاسکو، عمامه مقدس روحانیت را کنار میگذاشت که حقیقتا برازنده اش نیست.
لذا یادآوری میکنم که آن روزها آقای روحانی حتی اگر میتوانست آب مقطر به نام واکسن وارد کند، میکرد و هرگز منتظر هیچ تولید داخلی نمی ماند؛ واردات واکسن چینی که جای خود دارد!
اما رییسجمهور چین آن روزها حتی حاضر نبود جواب تلفنش را بدهد! حتی ظریف هم برای رفع اتهام از خودش میگفت به خدا قسم من هرکاری میتوانستم کردم ولی کسی به ما واکسن نداد.
در خصوص چینیها هم میگفت من هرچه تلاش کردم نشد اما اگر «شی» حاضر باشد برای رییسجمهور جدید ایران پشت خط بیاید و تلفنی حرف بزند شاید گشایشی رخ بدهد.
واقعیت تاریخی این است که با تغییر دولت و چرخش سیاست خارجی در ایران، امکان گفتگوی دو رییسجمهور در زمان شهید رئیسی فراهم شد و واردات واکسن انجام و جان ایرانیان نجات یافت.
اگر به فعل ها و ترک فعل های خسارت بار حسن روحانی در آن «۸ سال عبرت» رسیدگی شود، اینگونه جرات عوض کردن جای شهید و جلاد را نخواهد کرد.
@mojahedmahdi
علت خلاف گویی های مدام آقای روحانی را نمیدانم. شاید عذاب وجدان ناشی از کوتاهی او در واردات واکسن که منجر به جان باختن هزاران هموطن بر اثر کرونا شد، او را به دروغگویی واداشته و امید دارد با تحریف تاریخ، خود را تبرئه کند و شاید هم سن و سال بالا سبب ایجاد فراموشی شده و دیگران آنگونه که دوست دارند برایش از گذشته روایت میسازند.در هر صورت ای کاش ایشان همانند روزهای تحصیلش در گلاسکو، عمامه مقدس روحانیت را کنار میگذاشت که حقیقتا برازنده اش نیست.
لذا یادآوری میکنم که آن روزها آقای روحانی حتی اگر میتوانست آب مقطر به نام واکسن وارد کند، میکرد و هرگز منتظر هیچ تولید داخلی نمی ماند؛ واردات واکسن چینی که جای خود دارد!
اما رییسجمهور چین آن روزها حتی حاضر نبود جواب تلفنش را بدهد! حتی ظریف هم برای رفع اتهام از خودش میگفت به خدا قسم من هرکاری میتوانستم کردم ولی کسی به ما واکسن نداد.
در خصوص چینیها هم میگفت من هرچه تلاش کردم نشد اما اگر «شی» حاضر باشد برای رییسجمهور جدید ایران پشت خط بیاید و تلفنی حرف بزند شاید گشایشی رخ بدهد.
واقعیت تاریخی این است که با تغییر دولت و چرخش سیاست خارجی در ایران، امکان گفتگوی دو رییسجمهور در زمان شهید رئیسی فراهم شد و واردات واکسن انجام و جان ایرانیان نجات یافت.
اگر به فعل ها و ترک فعل های خسارت بار حسن روحانی در آن «۸ سال عبرت» رسیدگی شود، اینگونه جرات عوض کردن جای شهید و جلاد را نخواهد کرد.
@mojahedmahdi۱۲:۰۵
ماجرای شکلات فروش سنندجی10 آذر 1401بخش اول
در پاییز سال ۱۴۰۱، استان کردستان به یکی از نقاط هدف گروههای معاند و ضدانقلاب کردی برای ایجاد ناآرامی و عملیات خرابکارانه تبدیل شده بود. در چنین شرایطی، آیتالله رئیسی بر ضرورت سفر بی درنگ رئیسجمهور به این استان تأکید داشتند. ایشان همچنین دستور دادند که این سفر با افتتاح یک پروژه خدماتی برای مردم استان همراه باشد.
این پیشنهاد با وزرای کابینه مطرح شد. وزیر نیرو عنوان کرد که کیفیت آب شرب شهر سنندج و مناطق اطراف مطلوب نیست و با مصوبه رئیسجمهور در سفر استانی سال گذشته، طرح انتقال آب با کیفیت به این مناطق آغاز شده است. وی خبر داد که این پروژه اکنون به پایان رسیده و آماده بهرهبرداری است. آیتالله رئیسی این پیشنهاد را تأیید کرده و سفر به کردستان برای ۱۰ آذرماه ۱۴۰۱ برنامهریزی شد.
در این دوره، رسانههای ضدانقلاب به شدت در تلاش بودند تا تصویری ناامن و بحرانی از کردستان ارائه دهند؛ مدام این پیام را القا میکردند که کسبه از ترس، جرئت باز کردن مغازههای خود را ندارند، بازار تعطیل است و بازاریان در اعتصاب به سر میبرند.
پس از ورود به سنندج، رئیسجمهور دستور دادند: “بروید و ببینید شرایط بازار سنندج چگونه است؟!” این دستور، تلویحاً اشاره به حضوری سرزده در بازار داشت.همزمان با دیدار آیتالله رئیسی با جمعی از طلاب و علمای اهل سنت، به همراه سردار موسوی به بازار سنندج رفتیم. آنچه مشاهده شد، کاملاً برخلاف روایتهای رسانههای معاند بود. شرایط بازار عادی بود و کسبه مشغول فعالیت بودند. آن روز پنجشنبه بود و بازار حتی شلوغتر از سایر ایام هفته به نظر میرسید. اما سؤالی مطرح بود که در صورت حضور رئیسجمهور، واکنش کسبه و مردم چگونه میشود.
.پس از پایان برنامههای رسمی سفر و بازگشت به محل اقامت، هنگامی که قرار بود برای بازگشت به تهران به فرودگاه بروند، آقای رئیسجمهور پرسیدند: “به بازار رفتید؟ وضعیت چگونه بود؟” وضعیت بازار را برای ایشان تشریح کردم. نگرانیهایی مبنی بر بروز اتفاقات غیرمنتظره وجود داشت. سیدمهدی، بیان کرد که نگرانی امنیتی جدی وجود ندارد، اما احتمال واکنشهای اعتراضی یا توهینآمیز از سوی عناصر ضدانقلاب که ممکن است در آن حوالی باشند، مطرح است.
اصل سفر رئیسجمهور در آن شرایط به کردستان، پیام آرامش و امنیت قدرتمندی را مخابره کرده بود و این امیدواری وجود داشت که ایشان ضرورتی به حضور بیشتر نبینند و تصمیم به بازگشت به تهران بگیرند. اما آیتالله رئیسی بدون هیچ تردیدی پاسخ دادند: “حتماً به بازار میرویم. باید نشان دهیم که شرایط در بازار سنندج عادی است و روایتهای دشمن در این زمینه جعلی و دور از واقعیت است.”#خاطره#دلم_برای_رئیسی_سوخت#خسته_نیستم @mojahedmahdi
در پاییز سال ۱۴۰۱، استان کردستان به یکی از نقاط هدف گروههای معاند و ضدانقلاب کردی برای ایجاد ناآرامی و عملیات خرابکارانه تبدیل شده بود. در چنین شرایطی، آیتالله رئیسی بر ضرورت سفر بی درنگ رئیسجمهور به این استان تأکید داشتند. ایشان همچنین دستور دادند که این سفر با افتتاح یک پروژه خدماتی برای مردم استان همراه باشد.این پیشنهاد با وزرای کابینه مطرح شد. وزیر نیرو عنوان کرد که کیفیت آب شرب شهر سنندج و مناطق اطراف مطلوب نیست و با مصوبه رئیسجمهور در سفر استانی سال گذشته، طرح انتقال آب با کیفیت به این مناطق آغاز شده است. وی خبر داد که این پروژه اکنون به پایان رسیده و آماده بهرهبرداری است. آیتالله رئیسی این پیشنهاد را تأیید کرده و سفر به کردستان برای ۱۰ آذرماه ۱۴۰۱ برنامهریزی شد.
در این دوره، رسانههای ضدانقلاب به شدت در تلاش بودند تا تصویری ناامن و بحرانی از کردستان ارائه دهند؛ مدام این پیام را القا میکردند که کسبه از ترس، جرئت باز کردن مغازههای خود را ندارند، بازار تعطیل است و بازاریان در اعتصاب به سر میبرند.پس از ورود به سنندج، رئیسجمهور دستور دادند: “بروید و ببینید شرایط بازار سنندج چگونه است؟!” این دستور، تلویحاً اشاره به حضوری سرزده در بازار داشت.همزمان با دیدار آیتالله رئیسی با جمعی از طلاب و علمای اهل سنت، به همراه سردار موسوی به بازار سنندج رفتیم. آنچه مشاهده شد، کاملاً برخلاف روایتهای رسانههای معاند بود. شرایط بازار عادی بود و کسبه مشغول فعالیت بودند. آن روز پنجشنبه بود و بازار حتی شلوغتر از سایر ایام هفته به نظر میرسید. اما سؤالی مطرح بود که در صورت حضور رئیسجمهور، واکنش کسبه و مردم چگونه میشود.
.
پس از پایان برنامههای رسمی سفر و بازگشت به محل اقامت، هنگامی که قرار بود برای بازگشت به تهران به فرودگاه بروند، آقای رئیسجمهور پرسیدند: “به بازار رفتید؟ وضعیت چگونه بود؟” وضعیت بازار را برای ایشان تشریح کردم. نگرانیهایی مبنی بر بروز اتفاقات غیرمنتظره وجود داشت. سیدمهدی، بیان کرد که نگرانی امنیتی جدی وجود ندارد، اما احتمال واکنشهای اعتراضی یا توهینآمیز از سوی عناصر ضدانقلاب که ممکن است در آن حوالی باشند، مطرح است.اصل سفر رئیسجمهور در آن شرایط به کردستان، پیام آرامش و امنیت قدرتمندی را مخابره کرده بود و این امیدواری وجود داشت که ایشان ضرورتی به حضور بیشتر نبینند و تصمیم به بازگشت به تهران بگیرند. اما آیتالله رئیسی بدون هیچ تردیدی پاسخ دادند: “حتماً به بازار میرویم. باید نشان دهیم که شرایط در بازار سنندج عادی است و روایتهای دشمن در این زمینه جعلی و دور از واقعیت است.”#خاطره#دلم_برای_رئیسی_سوخت#خسته_نیستم @mojahedmahdi۳:۳۵
ماجرای شکلات فروش سنندجی10 آذر 1401بخش دوم
رئیسجمهور از سمت میدان وارد بازار شدند. به دلیل کمبود وقت و وسعت بازار، امکان پیمودن تمام آن وجود نداشت. نگرانیهای اولیه همچنان برقرار بود و این چند قدم ابتدایی در ورودی بازار، هدف مورد نظر را محقق میساخت. بنابراین، از نظر همراهان، نیازی به ادامه حضور ایشان در آن فضا نبود. اما ارتباط گرم و صمیمی مردم و کسبه با ایشان باعث شد که آیتالله رئیسی به قدم زدن، احوالپرسی و گفتوگو با مردم ادامه دهند.
برخی از کسبه ایشان را به داخل مغازههای خود دعوت میکردند و بعضی نیز از کالاهای خود به ایشان تعارف میکردند. در یکی از مغازهها، صاحب یک شکلاتفروشی که از دیدار رئیسجمهور به وجد آمده بود، چند عدد شکلات به ایشان تعارف کرد. آیتالله رئیسی نیز با روی گشاده، چند شکلات از او دریافت کردند. این حضور آنقدر سرزده و غیرمنتظره بود که در همان مغازه شکلاتفروشی، خانمی که مشغول تماشای اجناس بود، اصلاً متوجه حضور رئیسجمهور در پشت سر خود نشده بود. هیچگونه هماهنگی قبلی با هیچ مغازهای صورت نگرفته بود، زیرا اطلاعی از مسیر و زمان دقیق حضور ایشان وجود نداشت. بنابراین، تمامی تعاملات کاملاً طبیعی و بیواسطه بود.
انتشار تصاویر حضور سرزده رئیسجمهور در بازار سنندج، همچون بمبی خبری در فضای رسانهای منفجر شد و تمامی روایتهای ساختگی دشمن را درباره بازارهای تعطیل و اعتصاب کسبه نقش بر آب کرد. این موضوع به شدت ضدانقلاب داخلی و خارجی را خشمگین ساخت و آنها شروع به تهدید شکلاتفروش سنندجی و القای این موضوع کردند که آن خانم در مغازه شکلاتفروشی به رئیسجمهور اعتنایی نکرده است. این در حالی بود که دهها تصویر صمیمانه از تعامل گرم و مهماننوازی مردم کرد با رئیسجمهورشان، توسط تلفنهای همراه مردم ثبت و در فضای مجازی منتشر شده بود.#خسته_نیستم#خاطره#دلم_برای_رئیسی_سوخت @mojahedmahdi
رئیسجمهور از سمت میدان وارد بازار شدند. به دلیل کمبود وقت و وسعت بازار، امکان پیمودن تمام آن وجود نداشت. نگرانیهای اولیه همچنان برقرار بود و این چند قدم ابتدایی در ورودی بازار، هدف مورد نظر را محقق میساخت. بنابراین، از نظر همراهان، نیازی به ادامه حضور ایشان در آن فضا نبود. اما ارتباط گرم و صمیمی مردم و کسبه با ایشان باعث شد که آیتالله رئیسی به قدم زدن، احوالپرسی و گفتوگو با مردم ادامه دهند.برخی از کسبه ایشان را به داخل مغازههای خود دعوت میکردند و بعضی نیز از کالاهای خود به ایشان تعارف میکردند. در یکی از مغازهها، صاحب یک شکلاتفروشی که از دیدار رئیسجمهور به وجد آمده بود، چند عدد شکلات به ایشان تعارف کرد. آیتالله رئیسی نیز با روی گشاده، چند شکلات از او دریافت کردند. این حضور آنقدر سرزده و غیرمنتظره بود که در همان مغازه شکلاتفروشی، خانمی که مشغول تماشای اجناس بود، اصلاً متوجه حضور رئیسجمهور در پشت سر خود نشده بود. هیچگونه هماهنگی قبلی با هیچ مغازهای صورت نگرفته بود، زیرا اطلاعی از مسیر و زمان دقیق حضور ایشان وجود نداشت. بنابراین، تمامی تعاملات کاملاً طبیعی و بیواسطه بود.انتشار تصاویر حضور سرزده رئیسجمهور در بازار سنندج، همچون بمبی خبری در فضای رسانهای منفجر شد و تمامی روایتهای ساختگی دشمن را درباره بازارهای تعطیل و اعتصاب کسبه نقش بر آب کرد. این موضوع به شدت ضدانقلاب داخلی و خارجی را خشمگین ساخت و آنها شروع به تهدید شکلاتفروش سنندجی و القای این موضوع کردند که آن خانم در مغازه شکلاتفروشی به رئیسجمهور اعتنایی نکرده است. این در حالی بود که دهها تصویر صمیمانه از تعامل گرم و مهماننوازی مردم کرد با رئیسجمهورشان، توسط تلفنهای همراه مردم ثبت و در فضای مجازی منتشر شده بود.#خسته_نیستم#خاطره#دلم_برای_رئیسی_سوخت
@mojahedmahdi۳:۴۷
۳:۴۷
مردم عزیز خدا هستند ...گلایههای امروز مردم در یاسوج از ندیدن آقای رییسجمهور و عدم دسترسی به ایشان، یادآور خاطرات اولین سفر استانی شهید رئیسی به ک و ب بود که به تعبیر مقام معظم رهبری، الگوست و همه مدیران باید از او بیاموزند.
در اوج کرونا، با ناراحتی از عدم توقف خودرو برای دیدن و شنیدن از مردمی که بر سر راه رییسجمهور بصورت ناگهانی تجمع کرده بودند، تشر زد:مردم عزیز خدا هستند بایستید وگرنه از دفعه بعد خودم پشت فرمون میشینم!و چه تمسخرهایی که نشد ...
@mojahedmahdi۲۰:۳۷