﷽
پس گردنی هایی از جنس لطف حق
️
گاهی خداوند او را مبتلا می کند و برایش ناراحتی دنیایی ایجاد می کند؛ آنجایی که می بیند او خیز برداشته و میخواهد به سمت گناه برود. من تعبیر میکنم پس گردنی میزند تا دستش آلوده نشود. مثل بچّه ای که می خواهد بازیگوشی بکند، گاهی این طور است؛ استاد پس گردنی به او می زند. پیشگیری برای اینکه به گناه آلوده نشود. از نظر دنیایی چیزی را انتخاب می کند که در انتخاب اشتباه کرده است؛ چه مقام و مسئولیت باشد، چه امر مادّی به معنای مالی باشد. برای مقامی خیز برداشته و تلاش می کند به آن برسد. برای پولی دست و پا می زند. بعد هم آخر مدام می بیند که چوب لای چرخش می آید و به آن نمی رسد؛ پس ناراحت میشود و می گوید: بدشانسی آوردم. تو نفهمیدی و خیلی خوش شانسی آوردی. من و تو نمی فهمیم. خدا بود که خواست تو را حفظ بکند. اگر به آن مقام یا مال می رسیدی، به آتش می رسیدی. این، خودش یک نوع محنت و بلاست، امّا پشتوانه اش لطف حق است.




#آزمایش_الهی
#امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر
جلسه دوم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۳۴
﷽
کار و تدبیر از ما، دوری از غفلت از الطاف حق
️
گاهی بلاها و ناراحتی¬ها جنبۀ پیشگیری دارد که مانع بر سر راه معنوی ما پیدا نشود. یک تذکّر بدهم. معنایش این نیست که آدم دست روی دست بگذارد و هیچ کار نکند. انسان باید بر طبق مسیر شرعی در همان چهارچوب احکام و تکالیف وارد کار بشود و تدبیرش را بکند امّا از خدا غفلت نکند. وارد کار شدم و بر طبق معمول تلاش هم کردم، امّا تیرم به سنگ خورد. بگویم: «شکراً لله» سِرَّش را نمی دانم. نه اینکه بنشینم و زانوی غم به بغل بگیرم. بحث بر سر مسائل دنیوی است. انسان کار خودش را بکند.




#آزمایش_الهی
#امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر
جلسه دوم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۳۳
﷽
بلا، زنگ خطر بیدار باش
️
امام هفتم می فرماید: «لَنْ تَكُونُوا مُؤْمِنِینَ»؛ شما هیچ وقت مؤمن نیستید. «حَتَّى تَعُدُّوا الْبَلَاءَ نِعْمَةً وَ الرَّخَاءَ مُصِیبَةً»؛ مگر اینکه یک سنخ ابتلائات دنیوی را نعمت بدانید. چرا؟ «وَ ذَلِكَ أَنَ الصَّبْرَ عِنْدَ الْبَلَاءِ أَعْظَمُ مِنَ الْغَفْلَةِ عِنْدَ الرَّخَاءِ»
؛ اگر آدم به تَشر استاد صبر بکند، بهتر است از اینکه غفلت بکند و او هیچ چیز نگوید که ناگهان پایش در چاله برود. حقیقت یک سنخ از بلاها این است که حواست را جمع کن. زنگ خطر است؛ مواظب باش!
بحارالأنوار، ج 64، ص237




#آزمایش_الهی
#امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر
جلسه دوم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۳۸
﷽
سنت تذکر با حادثه برای مومنین
️
روایت را محمدبن مُسلم می گوید: شنیدم امام صادق(ع) می فرمودند: «الْمُؤْمِنُ لَا یَمْضِی عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ لَیلَْةً إِلَّا عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ یَحْزُنُهُ یُذَكَّرُ بِهِ»
؛ برای مؤمن چهل شب نمی گذرد، مگر اینکه حادثه ای یا بلایی به او عارض میشود و پیش می آید که او را ناراحتش کند. چرا؟ گروهی از محدّثین گفتند که «یذکَّرُ به»؛ به سبب آن، این شخص نسبتبه گناهانش متذکّر بشود. در خودش فرو برود که این گرهها برای چه در کار من افتاده است. مؤمن این چنین است، به ماورای این عالم اعتقاد دارد. می داند رابطه ای بین عالم مادّه و عالم معنویّت وجود دارد. مؤمن این طور است می گوید: نظام مافوق بر این نظام حاکم است، لذا نسبتبه معصیتش یادآور شود.
الکافی، ج2، ص254




#آزمایش_الهی
#امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر
جلسه دوم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۳۶
﷽رُوِیَ عَنِ عَلِیٍّ (ع) قالَ: إِنِ اِسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَی وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ إِنَّ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ تَعَالَی أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِترجمه: اگر بتوانید که خوف و بیم خود را از خداوند متعال زیاد کنید و ظن و گمان خود را به خداوند نیکو کنید بین بیم و امید جمع کنید، پس به راستی که بنده باید امید و حسن ظنّ او به پروردگار خود به اندازۀ بیم و خوف او از پروردگارش باشد، پس به راستی که بهترین مردم در حسن و امید به خداوند کسی است که خوف و بیم او هم از خداوند زیاد باشد.شرح: روایت از علی (ع) منقول است که حضرت فرمودند: اگر بتوانید شما که بیمتان را از خداوند، تشدید بکنید و از طرفی هم گمان خوب نسبت به خداوند داشته باشید، جمع کنید بین این دوتا را «إِنِ اِسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اَللَّهِ وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا» یعنی هم، حالا به تعبیری من می آورم توی این وادی، بیم از عذاب الهی که جهنّم است و هم از طرفی امید به عنایات او و بهشت او که گمان خوب داشته باشید، این دو تا را جمع بکنید. هم خوف از عقاب، هم از این طرف، رجاء نسبت به ثواب و پاداش الهی، بین این دو تا جمع بکنید. بعد می فرماید: در بین بندگان آن بنده ای را ما می توانیم بگوییم بنده است «فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُِ» بنده این است و جز این نیست؛ آن که بنده است، بندۀ خداست«حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ» گمان نیکش به پروردگارش «عَلی قَدرِ خَوفِهِ مِن رَبِّه» به همان مقدار هم که بیم از عقاب دارد، رجاء و امید به ثواب و پاداش دارد. این دو تا با هم برابری می کند.بعد هم جمله آخر است به این که: «إِنَّ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِ» در این جا مسئله این است که باید خوف و رجاء، نقش سازندگی روی انسان داشته باشد. هم خوف از عقاب و جهنّم، هم امید به بهشت، این ها اثر بگذارد روی عمل آدم. اگر دیدی خوف از عقاب، اثر روی عملت نگذاشته است، امید به بهشت هم اثرنگذاشته، بفهم که موازنه بین این ها نیست. موزانه نیست. آنی که نقش سازنده دارد روی انسان و سازندگیش عبارت از این است که انسان را به سوی عمل می کشاند. در باب رجاء، به عمل خیر انسان را می کشاند. در باب عقاب، باز می دارد از گناه. خوف از عقاب اگر صادقانه باشد، موجب می شود آدم گناه نکند. امید به ثواب موجب می شود انسان برود کار خیر بکند، توجه کنید. می فرماید به این که: این دو تا نباید هیچ کدام بر دیگری بچربد، اگر چربید، بدان آن جاست که دیگر نقش روی عمل ندارد. این به درد نمی خورد اصلا. توجه کنید! این به درد نمی خورد. آن خوفی به درد می خورد و آن رجائی به درد می خورد که نقش سازندگی روی عمل داشته باشد؛ آن هم، آن وقتی است که این دوتا با هم برابر باشد. می فرماید: «فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ» این است و جز این نیست که بنده، خوش گمانیش به خدا که همان رجاء به اصطلاح، پاداش الهی است، به پروردگارش «عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ» به آن مقدار است. لذا اگر بپیچد این طرف، ای خدا! چه کریمی و چی و کذاو کذا؛ تا دیدی توی این خط دارد کار می کند، بدان این ازش عمل خیر هان؟! از آن طرفش هم همین است، توجه می کنید این ها نقش تخریبی دارد اگر هر کدام بر دیگری چیه؟ بخواهد چه کار بکند؟ غلبه بکند.در نتیجه، باید انسان ازنظر درونیش در ربط با پروردگارش این طور باشد، که اگر بد بکنم، کیفرم می کند و اگر خوب بکنم، پاداشم می دهد. این طوری باید بکند در ارتباط با خداوند .1- نهج البلاغة , جلد۱ , صفحه۳۸۳



شرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۵۸
﷽رُوِیَ عَنِ عَلِیٍّ (ع) قالَ: إِنِ اِسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَی وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ إِنَّ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ تَعَالَی أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِترجمه: اگر بتوانید که خوف و بیم خود را از خداوند متعال زیاد کنید و ظن و گمان خود را به خداوند نیکو کنید بین بیم و امید جمع کنید، پس به راستی که بنده باید امید و حسن ظنّ او به پروردگار خود به اندازۀ بیم و خوف او از پروردگارش باشد، پس به راستی که بهترین مردم در حسن و امید به خداوند کسی است که خوف و بیم او هم از خداوند زیاد باشد.



شرح حدیث
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۵۹
﷽
بلا برای ظالم و مومن و انبیا اندازه گیری شده است
️
پیغمبراکرم(ص) فرمود: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ كَرَامَةٌ»«الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ»؛ برای ظالم این است که میخواهد ادبش کند. به آن مقداری که این تخلّف کرده و کج رفته، اگر بشود او را برگرداند. معلوم است که اندازه گیری شده است. راجعبه مؤمن، امتحان است. امتحان برای چیست؟ به فعلیّت برسد. به فعلیّت برسد؛ یعنی به بهشت برود. استعدادهای معنوی به فعلیّت برسد؛ یعنی به بهشت برود. ملکات حسنه بهشت ساز است. در ادامۀ بحث نسبت به جملۀ «وَ لِلْأَنْبِیاءِ(ع) دَرَجَةٌ»
؛ باز اندازه گیری مطرح شده است. هر جایی که درجه، منزله و امثال این ها هست، اندازه¬گیری در نظر است.
جامع الاخبار، ص113




#آزمایش_الهی
#امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر
جلسه دوم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۵۰
﷽
بلای اولیا از سر کرامت
️
«وَ لِلْأَوْلِیاءِ كَرَامَةٌ»
؛ اولیا جدا شده است. این اولیا غیر انبیا(ع) هستند.امّا در کرامت اندازه نیست. حالا یک مثال بزنم: انسان از کسی تقاضای چیزی می کند. می¬گوید: چقدر بدهم؟ می گوید: آقا بستگی به کرمت دارد؛ یعنی اندازه را کنار بگذار. قدر و اندازه باید کنار برود. به ذهن من می آید که بلاها در ربط با اولیا نه از برای پیمودن درجات آنهاست؛ بلکه برای رسیدن به کرامتی است که از ناحیۀ حق است. منشأش کرامت حق که بی نهایت است. در نتیجه اولیا به بی نهایت برسند.
جامع الاخبار، ص113




#آزمایش_الهی
#امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر
جلسه دوم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۲:۱۲
﷽
بهترین زنان از دیدگاه الهی
️
روزی پیغمبراکرم(ص) از اصحاب خود پرسیدند: «مَا خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ؟»؛ بهترین زنها کیست؟ اصحاب عرض کردند: «فَلَمْ نَدْرِ مَا نَقُولُ»؛ نمیدانیم!«فَسَارَّ عَلِیٌّ(ع) إِلَى فَاطِمَةَ(س) فَأَخْبَرَهَا بِذَلِکَ»؛ در این هنگام امام علی(ع) از جا برخاستند و به منزل رفته و سؤال پیامبراکرم(ص) را با حضرتزهرا(س) در میان گذاشتند. حضرتزهرا(س)فرمودند: «بهترینِ زنان، آن زنی است که به مرد نامحرم نگاه نکند و مرد نامحرم نیز او را نبیند.»امامعلی(ع) برگشتند و این جواب را به پیامبر(ص) ارائه نمودند. حضرت رو بهسوی امامعلی(ع) کرده و فرمودند: «مَنْ عَلَّمَکَ هَذَا؟»؛ چه کسی این را به تو یاد داده است؟ امامعلی(ع) عرض کرد: فاطمه(س) این مطلب را به من گفته است. در اینجا بود که پیغمبراکرم(ص) فرمودند: «إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّی»
؛ فاطمه(س) پارۀ تن من است.
حلیةالأولیاء، ج 2، ص 41




#ادب_الهی
#حیا_موهبتی_الهی
جلسه دوازدهم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۴۳
﷽
اسوه زنان عالم در برخورد با نامحرمان
️
روایتی از امامکاظم(ع) است که آن را بسیار شنیدهاید. ایشان میفرمایند: روزی شخص نابینایی بر پیامبر(ص) وارد شد و حضرتزهرا(س) نیز نزد ایشان بود. حضرتزهرا(س) بلافاصله با پوششی مانند چادر خود را پوشاندند. پیغمبر(ص) رو به ایشان کرده و فرمودند: چرا خود را پوشاندهای، درحالیکه این مرد نابینا است؟ البتّه این سؤال را عمداً پرسیدهاند تا این ماجرا در تاریخ ثبت شود.ای مادرها! متوجّه هستید؟ حضرت فاطمهزهرا(س) عرض کرد: «إِنْ لَمْ يَکُنْ يَرانِی فَإِنّی أَرَاهُ وَ هُوَ يَشُمُّ الرِّيحَ»؛ اگر او من را نمیبیند، من که او را میبینم؛ او بوی من را استشمام میکند. اینجا بود که پیغمبر(ص) فرمود: «فَقَالَ رسوُلُالله(ص) أَشْهَدُ أَنَّکَ بَضْعَةٌ مِنّی»
؛ گواهی میدهم که تو پارۀ تن من هستی.
بحارالأنوار، ج 43، ص 91




#ادب_الهی
#حیا_موهبتی_الهی
جلسه دوازدهم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۳۶
﷽
پوشش در برابر نامحرمان، نزدیکترین حالت زن به پروردگارش
️
پیغمبراکرم(ص) از اصحاب خود سؤال کردند: «مَتی تَکوُنُ أَدْنَی مِنْ رَبِّها؟»؛ آیا میدانید که زن در چه حالتی، نزدیکترین مکان را نسبتبه خداوند دارد؟ مشخّص است که قرب و نزدیکی به خدا مراتب دارد. زن، چگونه به نزدیکترین مکان نسبتبه خدا میرسد؟ «فَلَمّا سَمِعَتْ فاطِمَةُ(س) ذلِکَ قالَتْ: أَدْنَی مَا تَکوُنُ أنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِها»
؛ وقتی حضرتزهرا(س) این سخن پیامبراکرم(ص) را شنید، به پدر عرض کرد: آن حالتی که خودش را از نامحرم میپوشاند، نزدیکترین حالت او به خداوندمتعال است. توجّه کنید که ایشان پوشش از نامحرم را بالاترین درجۀ قرب إلیالله میداند نه نماز، سجده، روزه و... را. در اینجا نیز پیامبراکرم(ص) فرمود: «إِنَّ فاطِمَةَ بَضعَةٌ مِنّی»؛ فاطمه، پارۀ تن من است.
بحارالأنوار، ج 43، ص 92




#ادب_الهی
#حیا_موهبتی_الهی
جلسه دوازدهم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۳۴
﷽
حیا، تفاوت مابین انسان و حیوان
️
یکی از تفاوتهای ما با حیوانات، حیا است. دقّت کنید! ما با حیوانات ما به الاشتراکات داریم. بهعنوان نمونه، خوردن، آشامیدن، غریزۀ جنسی و... وجه مشترک ما با حیوانات است؛ امّا انسان مابهالإمتیازاتی نسبتبه حیوانات دارد که یکی از آنها همین حیا است؛ همین پوششی که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته است؛ بهتعبیر دیگر خداوند بذر حیا را در وجود هر انسانی پاشیده است؛ بنابراین حیا یک امر اکتسابی نیست و همچون سایر امور فطریّه، باید شکوفا شود. «شکوفا سازی حیا»، با «عقل عملی» که ادراک کنندۀ حُسن و قُبح است، ارتباط دارد. امامعلی(ع) در روایتی میفرمایند: «أَعقَلُ النّاسِ أَحياهُم»
؛ «عاقلترین» مردم، «باحیاترین» آنها است؛ یعنی هرچه غریزه و فطرت در وجود انسان رشد پیدا کند، «عقل» او هم رشد میکند؛ حالا چه در بُعد انسانی باشد، چه در بُعد الهی باشد.
غررالحکم، ص 256




#ادب_الهی
#حیا_موهبتی_الهی
جلسه یازدهم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۵۷
﷽رُوِيَ عَن رَسُولِ اللِه صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَسَلَّم قالَ: أَلاَ وَ إِنَّ أَعْقَلَ اَلنَّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ وَ عَرَفَ دَارَ إِقَامَتِهِ فَأَصْلَحَهَا وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ فَتَزَوَّدَ لَهَاترجمه: همانا عاقل ترین مردم کسی است که پروردگار خود را بشناسد و از او اطاعت کند.و باید دشمن واقعی خود را بشناسدو با اوهمیشه و همواره مخالفت و ناسازگاری داشته باشد. او باید مدت اقامت و ماندن و آن را اصلاح کند. و بداند که به سرعت و به زودی از این دنیا خواهد رفت و برای آخرت جاودانۀ خود از این دنیا زاد و توشه ببرد.شرح: روایت از پیغمبر اکرم (ص) منقول است که حضرت فرمودند: عاقل ترین مردم؛ چه کسی است ما دو تا عقل داریم: یکی نظری، یکی عملی، به قول اهلش. هر دو جهت را حضرت، در نظر گرفته، که به قول ما، بهره مند بشوند هم از عقل نظری، هم عقل عملی؛ هر دو تایش. چه کسی است عاقل ترین مردم کسی است که چهار تا شناخت داشته باشد. چهار تا:اول:«مَنْ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَهُ» این بشناسد آن موجودی را که دارد، او را پرورشش می دهد. «رَبَّ» خدا هم ندارد تویش.«مَنْ عَرَفَ رَبَّهُ» نه «مَن عَرَفَ الله»گوش کنید، اصلا و ابدا این حرف ها نیست. بفهمد، رب؛ یعنی کسی که آدم را پرورش می دهد. شد؟! بشناسد، کیه تو را دارد پرورش می دهد. تو را اداره ات دارد می کند، کی دارد تو را اداره می کند. این را بفهم، همین، بیش از این نیست، وقتی که شناختیش، نتیجه اش هم اتفاقا همین است، آدم این جوری است اگر بفهمد، کی دارد او را اداره اش می کند، نسبت به او چی می شود؟ هان؟! سر تسلیم فرود می آورد، هرچی بگوید، می گوید: چشم. چرا؟چون او دارد همه چیز را اداره می کند دیگر.«مَنْ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَهُ»به قول ما فاء تفریع است پس اطاعت کند او را، اولین شناختش است.دوم: «وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ» دشمنش را هم بشناسد. کیه دشمنش؟ آدم وقتی دشمنش را شناخت، هرچی دشمن آدم به آدم بگوید، چه کار می کند؟ می گوید: برو دنبال کارت. واقعا هم طبیعی است این،ها هم! چون می داند، دشمن هیچ وقت خیر بنده را نمی خواهد. درست است یا نه؟ با پا می رود در چاله. «وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ» این یعنی چی؟ حالا پروردگارش را آدم فهمید کیه. دشمنش کیه؟«أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ»2 توی روایت داریم. دشمن ترین دشمنانت این نفسی است که درکالبد توست.شهوت، غضب افسار گسیخته؛ با این تعبیر،ها! نه مهار شده به مهار شرع و عقل. فهمیدی؟ آن شهوت و غضب افسار گسیخته، آن دشمن ترین دشمنان انسان است، که در کالبد.انسان است. «اعداءعَدُوَّ»انسان است. بفهم این هواهای نفسانی افسار گسیخته، این دشمن توست، این بیچاره ات می کند البته هم توی دنیا بیچاره می کند، هم توی آخرت. هر دو تا، خیال نکنی فقط آخرت هست،ها! توی دنیا هم بیچاره ات می کند.«وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ» بسیار خب این هم دو شناخت. شناخت دوم.سوم: «وَ عَرَفَ دَارَ إِقَامَتِهِ إِقَامَتَهُ فَأَصْلَحَهَا» بشناسد چه مقدار توی دنیا هست، به همان مقدار سامان دهد او را. فارسیش کردم. دوهزار سال این جا هستی؟! شوخی نکن. یقین داریم همۀ ما، که یک همچین چیزی نیست. درست است؟« عَرَفَ اِقامَتِهِ» شد؟ بداند چقدر هستش توی دنیا، به همان مقدار دنیایش را سامان بدهد.این را می گویند: عاقل. چهارم:«وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ» این را هم بشناسد، چه جور سریع از این جا کوچ می کند؛ یعنی تمام می شود این بودت، توی دنیا. این را هم بفهمد. شد؟! فرض کنیم ما، همۀ ما، شد؟! صد سال هستیم، صد و بیست سال؛ اما این را هم بدان،ها! چشم به هم بگذاری، این صد و بیست سال تمام شده، این آخریش، این است حضرت می گوید. فهمیدی؟ پا شو برو. «وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ» سرعت رفتنش از این اقامتگاهش را هم، این را هم بداند. نتیجه اش چیه؟«فَتَزَوَّدَ لَهَا» نتیجه اش این است: آماده می شود، هان! توشه تهیه می کند برای این سفر. زاد دارد دیگر، می گوییم: زاد و توشه. «فَتَزَوَّدَ لَهَا»این را هم بفهمد. اگر این چهار تا شناخت را داشته باشد انسان، این عاقل ترین انسان هاست. 1- بحار الأنوار جلد جلد۷۴ , صفحه۱۷۹ 2- قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ: بحار الأنوار، جلد۶۷ , صفحه۶۴ 



شرح حدیث#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۵۵
﷽رُوِيَ عَن رَسُولِ اللِه صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَسَلَّم قالَ: أَلاَ وَ إِنَّ أَعْقَلَ اَلنَّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ وَ عَرَفَ دَارَ إِقَامَتِهِ فَأَصْلَحَهَا وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ فَتَزَوَّدَ لَهَاترجمه: همانا عاقل ترین مردم کسی است که پروردگار خود را بشناسد و از او اطاعت کند.و باید دشمن واقعی خود را بشناسدو با اوهمیشه و همواره مخالفت و ناسازگاری داشته باشد. او باید مدت اقامت و ماندن و آن را اصلاح کند. و بداند که به سرعت و به زودی از این دنیا خواهد رفت و برای آخرت جاودانۀ خود از این دنیا زاد و توشه ببرد.



شرح حدیث
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۵۶
﷽
مثال تمام انبیا؛ با بی حیایی، هر جنایتی بکن
️
از پیغمبراکرم(ص) نقل شده است که حضرت فرمودند: «لَم يَبقِ مِن أَمثالِ الأَنبياء إِلّا قَولُ النّاس إِذا لَم تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ ما شِئْتَ»
؛ یک حرف از مثالها و تعالیم انبیا(ع) در میان مردم باقی مانده است که آن هم حرف مردم است؛ در واقع فطرت مردم این را میگوید. آن حرف نیز این است که اگر قرار باشد که شرم نداشته باشی، هرچه میخواهی بکن.
بحارالأنوار، ج 68، ص 333




#ادب_الهی
#حیا_موهبتی_الهی
جلسه یازدهم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۴۱
﷽
وظیفه خطیر پدر و مادر، پرده حیای فرزندت را پاره نکن
️
مسئلۀ حیا یک نقش زیربنایی در امر تربیت دارد. پدر و مادر که بهطور طبیعی، دو مربّی دستِ اوّل فرزند خود هستند، بايد از حیای فطری فرزندان حراست کرده و آن را رشد دهند، نه اینکه خدای ناکرده با رفتار و گفتار خود، حیای فطری فرزندانشان را نابود سازند.تأکید میکنم که فرزند، شرم و حیای ذاتی دارد. وظیفۀ پدر و مادر این است که این حیا را رشد دهند.




#ادب_الهی
#حیا_موهبتی_الهی
جلسه یازدهم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۱:۰۰
﷽
حیا، هسته مرکزی تربیت فرزند
️
رشد در همان روشهای تربیت که عرض کردم که عبارت بودند از: دیداری، شنیداری و رفتاری. لذا پدر و مادر باید دقّت کنند. اگر نعوذ بالله کاری کنند که پردۀ حیای فرزندشان دریده شود، بالاترین جنایت را در حقّ او کردهاند؛ چراکه فرزندشان بعد از آن قابل مهار نیست. هستۀ مرکزی تربیت مربوطبه همینجا است.




#ادب_الهی
#حیا_موهبتی_الهی
جلسه یازدهم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۳۵
﷽
بیحیایی، نقشه شوم شیاطین جامعه
️
کسانیکه اسیر هواهای نفسانی شده و قصد پیاده کردن اهداف شیطانی را در جامعه دارند، از همین راه وارد میشوند. ترویج لااُبالیگری در ابعاد انسانی و الهی در محیط خانه، جامعه را بهسوی بیبندوباری و پردهدری سوق میدهد. وقتیکه پردۀ حیای جامعه دریده شود، دیگر ارتکاب هر جنایتی در آن جامعه عادّی خواهد شد؛ همچنان که روایات ما با تعبیر «فَاصْنَع مَا شِئتَ».




#ادب_الهی
#حیا_موهبتی_الهی
جلسه یازدهم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۵۲
﷽
تذکر اسلام به پدر و مادر در باب فرزند
️
ای پدر! ای مادر! با رفتار خود این ودیعۀ الهی را در نهاد فرزند خود سرکوب نکنید و او را بیحیا بار نیاورید. وای به حال کسانیکه بچّههای نابالغ خود را بهصورت «نیمهعریان» در ملأعام میآورند! اسلام میگوید: فرزندتان اگر خواست وارد اتاق شما شود، اجازه بگیرد؛ وای به حال کسی که خودش با این وضعیّت، وارد جامعه میشود! اینها مسلماناند؟! دنبالهرو حضرتزهرا(س) هستند؟! طبق آیۀ شریفه، اسلام میگوید در آن سه نوبت در شبانهروز، فرزندان باید اجازه بگیرند تا حتّی با لباس خواب شما را نبینند تا پردۀ حیایشان دریده نشود؛ چون در حالت نیمهعریانی هستید.




#ادب_الهی
#حیا_موهبتی_الهی
جلسه یازدهم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۴۲
﷽
بسیاری از احکام شرعی بر مبنای حیا
️
مسئلۀ حیا دارای چنان اهمّیتی است که بسیاری از احکام شریعت اسلام، در بُعد اجتماعی و فردی بر محور آن تشریع شده است. دلیل وجوب نهی از منکر در شریعت اسلام، جلوگیری از پردهدری و بیحیایی در محیط جامعه است. برای حفظ و حراست از اخلاق و حیای جامعۀ اسلامی، بر همۀ مسلمین واجب شده است که نسبتبه گناه، حسّاس بوده و از آن نهی کنند.پردهدری و بیحیایی در جامعه، پُر رو کردن مردم نسبتبه خداوند و شکستن حریم الهی را در پی دارد. «حیای مِنَالله» که بالاترین مرتبۀ حیا است، اگر قرار باشد برای اهمّیت مسئلۀ حیا در بُعد فردی نیز مثالی بیاورم، به مسئلۀ «غیبت» اشاره میکنم. بیان عیوب دیگران از نظر اسلام حرام است؛ امّا آیا میدانید که دلیل آن چیست؟ دلیل حرمت غیبت این است که غیبت سبب پردهدری میشود. انسان باید پردهدار باشد، نه پردهدر و به همین دلیل افشای عیوب مردم حرام اعلام شده است. البتّه اگر کسی بهدست خود پردۀ حیا را دریده و خودش را رسوا کرد، بحث دیگری است. رسولخدا(ص) در این زمینه میفرماید: «مَن أَلْقَی جِلْبَابَ الْحَياءَ فَلا غِيْبَةَ لَهُ»
؛ کسیکه خودش پردۀ حیا را کنار میزند، غیبت او اشکال ندارد. پیغمبر(ص) در این روایت از کلمۀ «جلباب» که بهمعنای پرده و پوشش است، استفاده میکند؛ یعنی خودش، خودش را بیآبرو کرده است.
مستدرکالوسائل، ج 8، ص 461




#ادب_الهی
#حیا_موهبتی_الهی
جلسه یازدهم
#كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir
۱۰:۳۹