بله | کانال حاج آقا مجتبی تهرانی رحمةالله علیه
عکس پروفایل حاج آقا مجتبی تهرانی رحمةالله علیهح

حاج آقا مجتبی تهرانی رحمةالله علیه

۱,۶۵۰عضو
thumbnail
undefined خدا به قدر ظرفیت بلا می دهدundefinedundefinedوقتی بلا یا حادثه‏ای برای ما پیش بیاید، می توانیم ادّعا کنیم که این حادثه برای من زیاد بود و من نمی توانستم آن را تحمّل کنم؛ نه.. استاد قبل از آنکه تکلیف بدهد و امتحان کند. او استعداد شاگرد و فعلیّت قبلی را تست کرده است. وحشت نکن! خداوند هر کسی را به حدّ ظرفیتش بلا می دهد. زود شانه خالی نکنید! این یک وحشت ابتدایی است. ورقۀ امتحانی را که دستم می‏دهد، می‏بینم از بالا تا پایین پر کرده است. نترس! استاد خیلی مسلَّط است. تا در تو نبیند که قدرت و توان این امتحان را داری، این ورقۀ امتحانی را به دستت نمی دهد. undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #آزمایش_الهیundefined #امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر undefined جلسه اولundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۵

رُوِيَ عَن رَسُولِ اللِه صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَ سَلَّم قالَ:« مِنْ عَلاَمَاتِ اَلْعَقْلِ اَلتَّجَافِيَ عَنْ دَارِ اَلْغُرُورِ وَ اَلْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ اَلْخُلُودِ وَ اَلتَّزَوُّدَ لِسُكْنَى اَلْقُبُورِ وَ اَلتَّأَهُّبَ لِيَوْمِ اَلنُّشُورِ »1ترجمه: از نشانه های عاقل بودن، آماده و مهیّا شدن برای کوچ کردن از خانۀ غرور یعنی دنیا می باشد؛ و به سمت خانۀ جاودانه و همیشگی حرکت کردن است و زاد و توشه برداشتن برای خانۀ قبری است که می خواهد در آن ساکن شود؛ و آماده شدن برای روز سخت و هولناک قیامت است.شرح: روایت از پیغمبر اکرم (ص) ، منقول است که حضرت فرمودند: از نشانۀ عقل و خرد در انسان این است که نسبت به نشئۀ دنیا، جوری باشد که از نظر درونی، دوری بگزیند از او، نه این که رو سوی او کند به تعبیر ما، پیغمبر اکرم (ص)، سه نشئه از وجود را در رابطۀ با انسان مطرح می کند. من این را کلی اش را بگویم که در این روایت هست، که انسان، انسان عاقل در ارتباط با سه نشئۀ از وجودی که قرار می گیرد، باید چه جوری باشد.ما یک نشئۀ دنیا داریم، یک نشئۀ برزخ داریم، یک نشئۀ آخرت داریم؛ سه تاست. از این جا می رویم ما نشئۀ برزخ، از آن نشئه هم می رویم به قیامت؛ این سیر ماست، سه تا خانه داریم: یکی خانۀ دنیا، یکی خانه برزخ، یک خانۀ آخرت. انسان عاقل، رابطۀ درونیش را با این ها چه جوری برقرار بکند؟اولیش: دنیاست. و آن این است که نسبت به نشئۀ دنیا که فریبنده است، تعبیر به غرور می کند. که جالب هم هست، جاذب هم هست، جذب می کند انسان را، جلوه دارد. می فرماید به این که انسان عاقل، مجذوب دنیا نمی شود. «مِنْ عَلاَمَاتِ اَلْعَقْلِ اَلتَّجَافِيَ عَنْ دَارِ اَلْغُرُورِ». «تجافی» دوری گزیدن از نظر درونی است. «وَ اَلْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ اَلْخُلُودِ» درست در مقابلش، از نظر درونی، روی دلش به سوی آن خانۀ جاودانه اش است. «دار»تعبیر می کند. آن هم «خلود»، جاودانه. چون این خانه، خانۀ جاودانه برای من نیست، شد؟! وجدانی مان هم هست، همه مردند و رفتند. درست است یا نه؟ بسیار خوب. آدم عاقل، هیچ وقت که نمی آید به این که دل ببندد به آن چیزی را که از او جدا می شود؛ دل می بندد به آن چیزی را که همیشه در او باشد دیگر. خیلی قشنگ. این اولیش. دوم: نشئۀ برزخ ما داریم که ازش تعبیر می کند در روایت، به قبر. شد؟! می فرماید:«وَ اَلتَّزَوُّدَ لِسُكْنَى اَلْقُبُورِ»یعنی من، توی آن خانه می روم؛ اما آن جا این جور نیستش که دست خالی بروم، توشه می خواهم آن جا، توی نشئه برزخ هم همان جور که توی دنیا ما چی می خواهیم؟ وسایل می خواهیم، ابزار زندگی می خواهیم، درست است یا نه؟ توی نشئۀ برزخ هم ابزار زندگی می خواهیم، توشه می خواهیم. گوش کنید: آدم عاقل وقتی می داند از یک خانه، توی یک خانۀ دیگر می رود، آن جا هم هیچی تویش نیست،باید همه چیز همراه خودت ببری برای زندگی در آن جا چه کار می کند؟ توشه تهیه می کند، همراهش می برد. از این خانه می خواهیم برویم به یک خانۀ دیگر، توی آن خانه خالی است؛ابزار و اثاث زندگیمان هم باید همراهمان ببریم. آدم عاقل چه کار می کند؟ ظاهراً مثل اینکه، همه اینها که فرموده اند. پیغمبر اکرم (ص) خیلی وجدانی ما است. درست است؟ آدم عاقل است.«وَ اَلتَّزَوُّدَ لِسُكْنَى اَلْقُبُورِ» تعبیر می کند.«سکنی» می دانید که معنایش چیه؟ یک جایی که آدم می خواهد آن جا، فرض کن، موقت بماند، می آید توشه بر می دارد برای چی؟ برای سکونت در قبر؛ یعنی آن نشئه برزخش. این را می گویند آدم عاقل. بسیار خوب، این هم به تعبیر من، نشئۀ دوم است.سوم:«وَ اَلتَّأَهُّبَ لِيَوْمِ اَلنُّشُورِ » نشئۀ قیامت. خودش را آماده می کند برای روز قیامت. توجه کنید، روز قیامت، تعبیر می کند این جا، دیگر دار نمی گوید. آن دو تا را گفت دار، خانه. اما نشئۀ آخرت را خانه نمی گوید. تعبیر این جا توی روایت، دار قیامت نیست، روز قیامت است. چرا این تعبیر؟ حالا من عرض می کنم و او این است به این که ما در روایاتمان هم داریم،آیات هم گویای این مطلب هست. خدمتتان عرض شود که ما اگر بخواهیم تعبیر کنیم سختی را،گوش کنید!هیچ وقت نمی آییم به مکان نسبت بدهیم، به زمان نسبت بدهیم؛ شد؟! می گوییم روز قیامت، روز وانفسا است، نمی گوییم خانۀ وانفسا. خود ماها هم همین را می گوییم، توی روایت هم داریم،ها! «یوم وانفسا» توی روایت هم داریم. دارد: روز قیامت جز یک نفر، و آن پیغمبر اکرم (ص) است، شد؟! بقیه حتی جمیع انبیا می گویند وانفسا.فقط پیغمبر (ص) است، که می گویند او، وانفسا نمی گوید، یک چیز دیگر می گوید او؛می گوید: «وا امتی»؛ چون رحمة للعالمین است. می گوید: وا امتی.این است. و می فرماید: «وَ اَلتَّأَهُّبَ لِيَوْمِ اَلنُّشُورِ » خودش را آماده می کند برای آن روز وانفسا، حواسش را جمع می کند، می میریم،ها! همه مان،ها!ما قیامت در پیش داریم.هیچ وقت یادش نمی رود آن روز که یک همچین روزی در پیش د

۱۰:۳۳

ارم من. توجه کنید، این جوری است این جا، و لذاست که پیغمبر اکرم (ص)، که ما در روایاتمان، همه جا، آیات هم داریم دیگر ما، خدمتتان عرض شود که مقام محمودی را که دارد، خودش معلوم است چی هست. توجه کنید! اما خود سفارش می کند که گوش کنید. من شفاعت می کنم؛ اما کارم را آسان کنید شماها در شفاعتتان. فهمیدید؟این «وَ اَلتَّأَهُّبَ لِيَوْمِ اَلنُّشُورِ » مال این است. نه این که من دستتان را نمی گیرم، من دستگیری می کنم از شماها؛ اما این را هم بدانید! خودتان را هم آماده کنید. توجه کنید! چون هر موقفی از موقف های قیامت، بر طبق آیاتی که داریم، توجه کنید! خیلی عبور بخواهی بکنی، مشکل است کار.
1- بحار جلد 74 صفحه 176undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedشرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۳

thumbnail
رُوِيَ عَن رَسُولِ اللِه صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَ سَلَّم قالَ:« مِنْ عَلاَمَاتِ اَلْعَقْلِ اَلتَّجَافِيَ عَنْ دَارِ اَلْغُرُورِ وَ اَلْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ اَلْخُلُودِ وَ اَلتَّزَوُّدَ لِسُكْنَى اَلْقُبُورِ وَ اَلتَّأَهُّبَ لِيَوْمِ اَلنُّشُورِ »1ترجمه: از نشانه های عاقل بودن، آماده و مهیّا شدن برای کوچ کردن از خانۀ غرور یعنی دنیا می باشد؛ و به سمت خانۀ جاودانه و همیشگی حرکت کردن است و زاد و توشه برداشتن برای خانۀ قبری است که می خواهد در آن ساکن شود؛ و آماده شدن برای روز سخت و هولناک قیامت است.1- بحار جلد 74 صفحه 176undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedشرح حدیثundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۴

thumbnail
undefined تطهیر مومن با بلاundefinedundefinedروایت مفصّلی است که من یک قسمتش را می گویم. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُطَهِّرُ شِیعَتَنَا مِنْ‏ ذُنُوبِهِمْ‏ فِی‏ الدُّنْیَا»؛ خداوند شیعیان ما را در دنیا پاکیزه می کند. با چه چیزی پاکیزه می‏کند؟ «بِمَا یَبْتَلِیهِمْ بِهِ مِنَ الْمِحَنِ»؛ به این وسیله که این ها را به یک سنخ از بلاها و ناراحتی ها مبتلا می کند. این کار،جنبۀ تطهیری دارد. می خواهد مانع را برطرف کند. «حَتَّى إِذَا وَرَدُوا الْقِیَامَةَ تَوَفَّرَتْ عَلَیْهِمْ طَاعَاتُهُمْ وَ عِبَادَاتُهُمْ»undefined؛ برای اینکه وقتی وارد قیامت بشوند، طاعت¬ها و عبادت-هایشان زیاد بشود، نه اینکه معصیت ها را حمل کنند و به قیامت ببرند. قیامت، خانۀ معصیت نیست. لطف حق است که مؤمن را در دنیا مبتلا می کند، برای اینکه تطهیرش کند.undefinedبحارالأنوار، ج 64، ص 232 undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #آزمایش_الهیundefined #امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۷

thumbnail
undefined حسنات پاک کننده گناهانundefinedundefinedامام صادق(ع) فرمودند: «إِنَ‏ الْعَبْدَ إِذَا كَثُرَتْ‏ ذُنُوبُهُ‏»undefined؛ اگر گناهان بنده زیاد باشد، «وَ لَمْ‏ یَجِدْ مَا یَكَفِّرُهَا بِهِ»؛ چیزی هم نداشته باشد که بتواند این گناهان را جبران کند. مسئلۀ تطهیر، بحث مفصّلی دارد. شاید اشاره به این است که حسنات، یک دسته از سیئات را می¬پوشاند و محو می¬کند. «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ»undefined؛. امّا آیا هر حسنه-ای، هر گناه و ذنبی را از بین می¬برد؟ نه؛ این طور نیست. کسی یک آدم کشته، اگر یک صلوات بفرستد، درست می‏شود؟ بعد خدا او را می‏بخشد؟ نه؛ مسئله این طور نیست. دقّت کنید: کسی مثلاً به کیان اسلام ضربه زده است. بعد بیاید و دو رکعت نمار بخواند که تمام شود و برود؛ مسئله، این طور نیست.undefinedالأمالی (للصدوق) , جلد۱ , صفحه۲۹۴undefined سورۀ هود، آیۀ 114undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #آزمایش_الهیundefined #امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۵

thumbnail
undefined پس گردنی هایی از جنس لطف حقundefinedundefinedگاهی خداوند او را مبتلا می کند و برایش ناراحتی دنیایی ایجاد می کند؛ آنجایی که می بیند او خیز برداشته و می‏خواهد به سمت گناه برود. من تعبیر می‏کنم پس گردنی می‏زند تا دستش آلوده نشود. مثل بچّه ای که می خواهد بازیگوشی بکند، گاهی این طور است؛ استاد پس گردنی به او می زند. پیشگیری برای اینکه به گناه آلوده نشود. از نظر دنیایی چیزی را انتخاب می کند که در انتخاب اشتباه کرده است؛ چه مقام و مسئولیت باشد، چه امر مادّی به معنای مالی باشد. برای مقامی خیز برداشته و تلاش می کند به آن برسد. برای پولی دست و پا می زند. بعد هم آخر مدام می بیند که چوب لای چرخش می آید و به آن نمی رسد؛ پس ناراحت می‏شود و می گوید: بدشانسی آوردم. تو نفهمیدی و خیلی خوش شانسی آوردی. من و تو نمی فهمیم. خدا بود که خواست تو را حفظ بکند. اگر به آن مقام یا مال می رسیدی، به آتش می رسیدی. این، خودش یک نوع محنت و بلاست، امّا پشتوانه اش لطف حق است.undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #آزمایش_الهیundefined #امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۴

thumbnail
undefined کار و تدبیر از ما، دوری از غفلت از الطاف حقundefinedundefinedگاهی بلاها و ناراحتی¬ها جنبۀ پیشگیری دارد که مانع بر سر راه معنوی ما پیدا نشود. یک تذکّر بدهم. معنایش این نیست که آدم دست روی دست بگذارد و هیچ کار نکند. انسان باید بر طبق مسیر شرعی در همان چهارچوب احکام و تکالیف وارد کار بشود و تدبیرش را بکند امّا از خدا غفلت نکند. وارد کار شدم و بر طبق معمول تلاش هم کردم، امّا تیرم به سنگ خورد. بگویم: «شکراً لله» سِرَّش را نمی دانم. نه اینکه بنشینم و زانوی غم به بغل بگیرم. بحث بر سر مسائل دنیوی است. انسان کار خودش را بکند.undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #آزمایش_الهیundefined #امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۳

thumbnail
undefined بلا، زنگ خطر بیدار باشundefinedundefinedامام هفتم می فرماید: «لَنْ تَكُونُوا مُؤْمِنِینَ»؛ شما هیچ وقت مؤمن نیستید. «حَتَّى تَعُدُّوا الْبَلَاءَ نِعْمَةً وَ الرَّخَاءَ مُصِیبَةً»؛ مگر اینکه یک سنخ ابتلائات دنیوی را نعمت بدانید. چرا؟ «وَ ذَلِكَ أَنَ‏ الصَّبْرَ عِنْدَ الْبَلَاءِ أَعْظَمُ مِنَ الْغَفْلَةِ عِنْدَ الرَّخَاءِ»undefined؛ اگر آدم به تَشر استاد صبر بکند، بهتر است از اینکه غفلت بکند و او هیچ چیز نگوید که ناگهان پایش در چاله برود. حقیقت یک سنخ از بلاها این است که حواست را جمع کن. زنگ خطر است؛ مواظب باش!undefinedبحارالأنوار، ج 64، ص237undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #آزمایش_الهیundefined #امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۸

thumbnail
undefined سنت تذکر با حادثه برای مومنینundefinedundefinedروایت را محمدبن مُسلم می گوید: شنیدم امام صادق(ع) می فرمودند: «الْمُؤْمِنُ لَا یَمْضِی عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ لَیلَْةً إِلَّا عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ یَحْزُنُهُ یُذَكَّرُ بِهِ»undefined؛ برای مؤمن چهل شب نمی گذرد، مگر اینکه حادثه ای یا بلایی به او عارض می‏شود و پیش می آید که او را ناراحتش کند. چرا؟ گروهی از محدّثین گفتند که «یذکَّرُ به»؛ به سبب آن، این شخص نسبت‏به گناهانش متذکّر بشود. در خودش فرو برود که این گره‏ها برای چه در کار من افتاده است. مؤمن این چنین است، به ماورای این عالم اعتقاد دارد. می داند رابطه ای بین عالم مادّه و عالم معنویّت وجود دارد. مؤمن این طور است می گوید: نظام مافوق بر این نظام حاکم است، لذا نسبت‏به معصیتش یادآور ‏شود.undefinedالکافی، ج2، ص254undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #آزمایش_الهیundefined #امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۶

رُوِیَ عَنِ عَلِیٍّ (ع) قالَ: إِنِ اِسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَی وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ إِنَّ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ تَعَالَی أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِترجمه: اگر بتوانید که خوف و بیم خود را از خداوند متعال زیاد کنید و ظن و گمان خود را به خداوند نیکو کنید بین بیم و امید جمع کنید، پس به راستی که بنده باید امید و حسن ظنّ او به پروردگار خود به اندازۀ بیم و خوف او از پروردگارش باشد، پس به راستی که بهترین مردم در حسن و امید به خداوند کسی است که خوف و بیم او هم از خداوند زیاد باشد.شرح: روایت از علی (ع) منقول است که حضرت فرمودند: اگر بتوانید شما که بیمتان را از خداوند، تشدید بکنید و از طرفی هم گمان خوب نسبت به خداوند داشته باشید، جمع کنید بین این دوتا را «إِنِ اِسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اَللَّهِ وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا» یعنی هم، حالا به تعبیری من می آورم توی این وادی، بیم از عذاب الهی که جهنّم است و هم از طرفی امید به عنایات او و بهشت او که گمان خوب داشته باشید، این دو تا را جمع بکنید. هم خوف از عقاب، هم از این طرف، رجاء نسبت به ثواب و پاداش الهی، بین این دو تا جمع بکنید. بعد می فرماید: در بین بندگان آن بنده ای را ما می توانیم بگوییم بنده است «فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُِ» بنده این است و جز این نیست؛ آن که بنده است، بندۀ خداست«حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ» گمان نیکش به پروردگارش «عَلی قَدرِ خَوفِهِ مِن رَبِّه» به همان مقدار هم که بیم از عقاب دارد، رجاء و امید به ثواب و پاداش دارد. این دو تا با هم برابری می کند.بعد هم جمله آخر است به این که: «إِنَّ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِ» در این جا مسئله این است که باید خوف و رجاء، نقش سازندگی روی انسان داشته باشد. هم خوف از عقاب و جهنّم، هم امید به بهشت، این ها اثر بگذارد روی عمل آدم. اگر دیدی خوف از عقاب، اثر روی عملت نگذاشته است، امید به بهشت هم اثرنگذاشته، بفهم که موازنه بین این ها نیست. موزانه نیست. آنی که نقش سازنده دارد روی انسان و سازندگیش عبارت از این است که انسان را به سوی عمل می کشاند. در باب رجاء، به عمل خیر انسان را می کشاند. در باب عقاب، باز می دارد از گناه. خوف از عقاب اگر صادقانه باشد، موجب می شود آدم گناه نکند. امید به ثواب موجب می شود انسان برود کار خیر بکند، توجه کنید. می فرماید به این که: این دو تا نباید هیچ کدام بر دیگری بچربد، اگر چربید، بدان آن جاست که دیگر نقش روی عمل ندارد. این به درد نمی خورد اصلا. توجه کنید! این به درد نمی خورد. آن خوفی به درد می خورد و آن رجائی به درد می خورد که نقش سازندگی روی عمل داشته باشد؛ آن هم، آن وقتی است که این دوتا با هم برابر باشد. می فرماید: «فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ» این است و جز این نیست که بنده، خوش گمانیش به خدا که همان رجاء به اصطلاح، پاداش الهی است، به پروردگارش «عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ» به آن مقدار است. لذا اگر بپیچد این طرف، ای خدا! چه کریمی و چی و کذاو کذا؛ تا دیدی توی این خط دارد کار می کند، بدان این ازش عمل خیر هان؟! از آن طرفش هم همین است، توجه می کنید این ها نقش تخریبی دارد اگر هر کدام بر دیگری چیه؟ بخواهد چه کار بکند؟ غلبه بکند.در نتیجه، باید انسان ازنظر درونیش در ربط با پروردگارش این طور باشد، که اگر بد بکنم، کیفرم می کند و اگر خوب بکنم، پاداشم می دهد. این طوری باید بکند در ارتباط با خداوند .1- نهج البلاغة , جلد۱ , صفحه۳۸۳undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedشرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۵۸

thumbnail
رُوِیَ عَنِ عَلِیٍّ (ع) قالَ: إِنِ اِسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَی وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا فَإِنَّ اَلْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ إِنَّ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ تَعَالَی أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلَّهِترجمه: اگر بتوانید که خوف و بیم خود را از خداوند متعال زیاد کنید و ظن و گمان خود را به خداوند نیکو کنید بین بیم و امید جمع کنید، پس به راستی که بنده باید امید و حسن ظنّ او به پروردگار خود به اندازۀ بیم و خوف او از پروردگارش باشد، پس به راستی که بهترین مردم در حسن و امید به خداوند کسی است که خوف و بیم او هم از خداوند زیاد باشد.undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedشرح حدیثundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۵۹

thumbnail
undefined بلا برای ظالم و مومن و انبیا اندازه گیری شده استundefinedundefinedپیغمبراکرم(ص) فرمود: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ كَرَامَةٌ»«الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ»؛ برای ظالم این است که می‏خواهد ادبش کند. به آن مقداری که این تخلّف کرده و کج رفته، اگر بشود او را برگرداند. معلوم است که اندازه گیری شده است. راجع‏به مؤمن، امتحان است. امتحان برای چیست؟ به فعلیّت برسد. به فعلیّت برسد؛ یعنی به بهشت برود. استعدادهای معنوی به فعلیّت برسد؛ یعنی به بهشت برود. ملکات حسنه بهشت ساز است. در ادامۀ بحث نسبت به جملۀ «وَ لِلْأَنْبِیاءِ(ع) دَرَجَةٌ»undefined؛ باز اندازه گیری مطرح شده است. هر جایی که درجه، منزله و امثال این ها هست، اندازه¬گیری در نظر است.undefinedجامع الاخبار، ص113undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #آزمایش_الهیundefined #امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۵۰

thumbnail
undefined بلای اولیا از سر کرامتundefinedundefined«وَ لِلْأَوْلِیاءِ كَرَامَةٌ»undefined؛ اولیا جدا شده است. این اولیا غیر انبیا(ع) هستند.امّا در کرامت اندازه نیست. حالا یک مثال بزنم: انسان از کسی تقاضای چیزی می کند. می¬گوید: چقدر بدهم؟ می گوید: آقا بستگی به کرمت دارد؛ یعنی اندازه را کنار بگذار. قدر و اندازه باید کنار برود. به ذهن من می آید که بلاها در ربط با اولیا نه از برای پیمودن درجات آنهاست؛ بلکه برای رسیدن به کرامتی است که از ناحیۀ حق است. منشأش کرامت حق که بی نهایت است. در نتیجه اولیا به بی نهایت برسند.undefinedجامع الاخبار، ص113undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #آزمایش_الهیundefined #امتحان_الهی_به_بلا_شکر_صبر undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۲:۱۲

thumbnail
undefined بهترین زنان از دیدگاه الهیundefinedundefinedروزی پیغمبر‎اکرم(ص) از اصحاب خود پرسیدند: «مَا خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ؟»؛ بهترین زن‎ها کیست؟ اصحاب عرض کردند: «فَلَمْ نَدْرِ مَا نَقُولُ»؛ نمی‎دانیم!«فَسَارَّ عَلِیٌّ(ع) إِلَى فَاطِمَةَ(س) فَأَخْبَرَهَا بِذَلِکَ»؛ در این هنگام امام علی(ع) از جا برخاستند و به منزل رفته و سؤال پیامبراکرم(ص) را با حضرت‎زهرا(س) در میان گذاشتند. حضرت‎زهرا(س)فرمودند: «بهترینِ زنان، آن زنی است که به مرد نامحرم نگاه نکند و مرد نامحرم نیز او را نبیند.»امام‎علی(ع) برگشتند و این جواب را به پیامبر(ص) ارائه نمودند. حضرت رو به‎سوی امام‎علی(ع) کرده و فرمودند: «مَنْ عَلَّمَکَ هَذَا؟»؛ چه کسی این را به تو یاد داده است؟ امام‎علی(ع) عرض کرد: فاطمه(س) این مطلب را به من گفته است. در اینجا بود که پیغمبراکرم(ص) فرمودند: «إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّی»undefined؛ فاطمه(س) پارۀ تن من است.undefinedحلیة‎الأولیاء، ج 2، ص 41undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #ادب_الهیundefined #حیا_موهبتی_الهیundefined جلسه دوازدهمundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۴۳

thumbnail
undefined اسوه زنان عالم در برخورد با نامحرمانundefinedundefinedروایتی از امام‎کاظم(ع) است که آن را بسیار شنیده‎اید. ایشان می‎فرمایند: روزی شخص نابینایی بر پیامبر(ص) وارد شد و حضرت‎زهرا(س) نیز نزد ایشان بود. حضرت‎زهرا(س) بلافاصله با پوششی مانند چادر خود را پوشاندند. پیغمبر(ص) رو به ایشان کرده و فرمودند: چرا خود را پوشانده‎ای، درحالی‎که این مرد نابینا است؟ البتّه این سؤال را عمداً پرسیده‎اند تا این ماجرا در تاریخ ثبت شود.ای مادر‎ها! متوجّه هستید؟ حضرت فاطمه‎زهرا(س) عرض کرد: «إِنْ لَمْ يَکُنْ يَرانِی فَإِنّی أَرَاهُ وَ هُوَ يَشُمُّ الرِّيحَ»؛ اگر او من را نمی‎بیند، من که او را می‎بینم؛ او بوی من را استشمام می‎کند. اینجا بود که پیغمبر(ص) فرمود: «فَقَالَ رسوُلُ‎الله(ص) أَشْهَدُ أَنَّکَ بَضْعَةٌ مِنّی»undefined؛ گواهی می‎دهم که تو پارۀ تن من هستی.undefinedبحارالأنوار، ج 43، ص 91undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #ادب_الهیundefined #حیا_موهبتی_الهیundefined جلسه دوازدهمundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۶

thumbnail
undefined پوشش در برابر نامحرمان، نزدیک‌ترین حالت زن به پروردگارشundefinedundefinedپیغمبراکرم(ص) از اصحاب خود سؤال کردند: «مَتی تَکوُنُ أَدْنَی مِنْ رَبِّها؟»؛ آیا می‎دانید که زن در چه حالتی، نزدیک‎ترین مکان را نسبت‎به خداوند دارد؟ مشخّص است که قرب و نزدیکی به خدا مراتب دارد. زن، چگونه به نزدیک‎ترین مکان نسبت‎به خدا می‎رسد؟ «فَلَمّا سَمِعَتْ فاطِمَةُ(س) ذلِکَ قالَتْ: أَدْنَی مَا تَکوُنُ أنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِها»undefined؛ وقتی حضرت‎زهرا(س) این سخن پیامبراکرم(ص) را شنید، به پدر عرض کرد: آن حالتی که خودش را از نامحرم می‎پوشاند، نزدیک‎ترین حالت او به خداوند‎متعال است. توجّه کنید که ایشان پوشش از نامحرم را بالاترین درجۀ قرب إلی‎الله می‎داند نه نماز، سجده، روزه و... را. در اینجا نیز پیامبراکرم(ص) فرمود: «إِنَّ فاطِمَةَ بَضعَةٌ مِنّی»؛ فاطمه، پارۀ تن من است.undefinedبحارالأنوار، ج 43، ص 92undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #ادب_الهیundefined #حیا_موهبتی_الهیundefined جلسه دوازدهمundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۴

thumbnail
undefined حیا، تفاوت مابین انسان و حیوانundefinedundefinedیکی از تفاوت‎های ما با حیوانات، حیا است. دقّت کنید! ما با حیوانات ما به الاشتراکات داریم. به‎عنوان نمونه، خوردن، آشامیدن، غریزۀ جنسی و... وجه مشترک ما با حیوانات است؛ امّا انسان مابه‎الإمتیازاتی نسبت‎به حیوانات دارد که یکی از آن‎ها همین حیا است؛ همین پوششی که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته است؛ به‎تعبیر دیگر خداوند بذر حیا را در وجود هر انسانی پاشیده است؛ بنابراین حیا یک امر اکتسابی نیست و همچون سایر امور فطریّه، باید شکوفا شود. «شکوفا سازی حیا»، با «عقل عملی» که ادراک کنندۀ حُسن و قُبح است، ارتباط دارد. امام‎علی(ع) در روایتی می‎فرمایند: «أَعقَلُ النّاسِ أَحياهُم»undefined؛ «عاقل‎ترین» مردم، «باحیاترین» آن‎ها است؛ یعنی هرچه غریزه و فطرت در وجود انسان رشد پیدا کند، «عقل» او هم رشد می‎کند؛ حالا چه در بُعد انسانی باشد، چه در بُعد الهی باشد.undefinedغررالحکم، ص 256undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #ادب_الهیundefined #حیا_موهبتی_الهیundefined جلسه یازدهمundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۵۷

رُوِيَ عَن رَسُولِ اللِه صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَسَلَّم قالَ: أَلاَ وَ إِنَّ أَعْقَلَ اَلنَّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ وَ عَرَفَ دَارَ إِقَامَتِهِ فَأَصْلَحَهَا وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ فَتَزَوَّدَ لَهَاترجمه: همانا عاقل ترین مردم کسی است که پروردگار خود را بشناسد و از او اطاعت کند.و باید دشمن واقعی خود را بشناسدو با اوهمیشه و همواره مخالفت و ناسازگاری داشته باشد. او باید مدت اقامت و ماندن و آن را اصلاح کند. و بداند که به سرعت و به زودی از این دنیا خواهد رفت و برای آخرت جاودانۀ خود از این دنیا زاد و توشه ببرد.شرح: روایت از پیغمبر اکرم (ص) منقول است که حضرت فرمودند: عاقل ترین مردم؛ چه کسی است ما دو تا عقل داریم: یکی نظری، یکی عملی، به قول اهلش. هر دو جهت را حضرت، در نظر گرفته، که به قول ما، بهره مند بشوند هم از عقل نظری، هم عقل عملی؛ هر دو تایش. چه کسی است عاقل ترین مردم کسی است که چهار تا شناخت داشته باشد. چهار تا:اول:«مَنْ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَهُ» این بشناسد آن موجودی را که دارد، او را پرورشش می دهد. «رَبَّ» خدا هم ندارد تویش.«مَنْ عَرَفَ رَبَّهُ» نه «مَن عَرَفَ الله»گوش کنید، اصلا و ابدا این حرف ها نیست. بفهمد، رب؛ یعنی کسی که آدم را پرورش می دهد. شد؟! بشناسد، کیه تو را دارد پرورش می دهد. تو را اداره ات دارد می کند، کی دارد تو را اداره می کند. این را بفهم، همین، بیش از این نیست، وقتی که شناختیش، نتیجه اش هم اتفاقا همین است، آدم این جوری است اگر بفهمد، کی دارد او را اداره اش می کند، نسبت به او چی می شود؟ هان؟! سر تسلیم فرود می آورد، هرچی بگوید، می گوید: چشم. چرا؟چون او دارد همه چیز را اداره می کند دیگر.«مَنْ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَهُ»به قول ما فاء تفریع است پس اطاعت کند او را، اولین شناختش است.دوم: «وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ» دشمنش را هم بشناسد. کیه دشمنش؟ آدم وقتی دشمنش را شناخت، هرچی دشمن آدم به آدم بگوید، چه کار می کند؟ می گوید: برو دنبال کارت. واقعا هم طبیعی است این،ها هم! چون می داند، دشمن هیچ وقت خیر بنده را نمی خواهد. درست است یا نه؟ با پا می رود در چاله. «وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ» این یعنی چی؟ حالا پروردگارش را آدم فهمید کیه. دشمنش کیه؟«أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ»2 توی روایت داریم. دشمن ترین دشمنانت این نفسی است که درکالبد توست.شهوت، غضب افسار گسیخته؛ با این تعبیر،ها! نه مهار شده به مهار شرع و عقل. فهمیدی؟ آن شهوت و غضب افسار گسیخته، آن دشمن ترین دشمنان انسان است، که در کالبد.انسان است. «اعداءعَدُوَّ»انسان است. بفهم این هواهای نفسانی افسار گسیخته، این دشمن توست، این بیچاره ات می کند البته هم توی دنیا بیچاره می کند، هم توی آخرت. هر دو تا، خیال نکنی فقط آخرت هست،ها! توی دنیا هم بیچاره ات می کند.«وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ» بسیار خب این هم دو شناخت. شناخت دوم.سوم: «وَ عَرَفَ دَارَ إِقَامَتِهِ إِقَامَتَهُ فَأَصْلَحَهَا» بشناسد چه مقدار توی دنیا هست، به همان مقدار سامان دهد او را. فارسیش کردم. دوهزار سال این جا هستی؟! شوخی نکن. یقین داریم همۀ ما، که یک همچین چیزی نیست. درست است؟« عَرَفَ اِقامَتِهِ» شد؟ بداند چقدر هستش توی دنیا، به همان مقدار دنیایش را سامان بدهد.این را می گویند: عاقل. چهارم:«وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ» این را هم بشناسد، چه جور سریع از این جا کوچ می کند؛ یعنی تمام می شود این بودت، توی دنیا. این را هم بفهمد. شد؟! فرض کنیم ما، همۀ ما، شد؟! صد سال هستیم، صد و بیست سال؛ اما این را هم بدان،ها! چشم به هم بگذاری، این صد و بیست سال تمام شده، این آخریش، این است حضرت می گوید. فهمیدی؟ پا شو برو. «وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ» سرعت رفتنش از این اقامتگاهش را هم، این را هم بداند. نتیجه اش چیه؟«فَتَزَوَّدَ لَهَا» نتیجه اش این است: آماده می شود، هان! توشه تهیه می کند برای این سفر. زاد دارد دیگر، می گوییم: زاد و توشه. «فَتَزَوَّدَ لَهَا»این را هم بفهمد. اگر این چهار تا شناخت را داشته باشد انسان، این عاقل ترین انسان هاست. 1- بحار الأنوار جلد جلد۷۴ , صفحه۱۷۹ 2- قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ: بحار الأنوار، جلد۶۷ , صفحه۶۴ undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedشرح حدیث#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۵۵

thumbnail
رُوِيَ عَن رَسُولِ اللِه صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَسَلَّم قالَ: أَلاَ وَ إِنَّ أَعْقَلَ اَلنَّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ وَ عَرَفَ دَارَ إِقَامَتِهِ فَأَصْلَحَهَا وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ فَتَزَوَّدَ لَهَاترجمه: همانا عاقل ترین مردم کسی است که پروردگار خود را بشناسد و از او اطاعت کند.و باید دشمن واقعی خود را بشناسدو با اوهمیشه و همواره مخالفت و ناسازگاری داشته باشد. او باید مدت اقامت و ماندن و آن را اصلاح کند. و بداند که به سرعت و به زودی از این دنیا خواهد رفت و برای آخرت جاودانۀ خود از این دنیا زاد و توشه ببرد.undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedشرح حدیثundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۵۶