بله | کانال حاج آقا مجتبی تهرانی رحمةالله علیه
عکس پروفایل حاج آقا مجتبی تهرانی رحمةالله علیهح

حاج آقا مجتبی تهرانی رحمةالله علیه

۱,۶۳۹عضو
thumbnail
undefined اسلام ظاهری با گفتن شهادتینundefinedundefinedدر باب نجاسات که فقها فتوا می دهند، یکی از نجاسات کفر است و یکی از مطهّرات، اسلام. مرادشان از این اسلام چیست؟ مراد از این اسلامی که می فرمایند، همین شهادت لفظی به الوهیت و وحدانیت خداوند و شهادت به نبّوت پیغمبراکرم(ص) است. در فقه این سه شهادت؛ یعنی الوهیت و وحدانیت و نبوّت، برای ورود به اسلام مورد اتّفاق همۀ فقهاست. البتّه شهادت به معاد و اعتراف به قیامت مورد بحث فقهاست و ما در اینجا راجع به این مورد بحثی نداریم. می فرمایند: اگر کسی زباناً به این سه مورد شهادت بدهد و ما هم از نظر درونی یقین بر خلافش نداشته باشیم، می گوییم: او مسلمان است. این اسلام، اسلام ظاهری است و احکام ظاهری اسلام، از قبیل طهارت، نکاح و ارث هم بر آن بار می شود.undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #معارف_اسلامیundefined #آثار_گناه undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۹

thumbnail
بسمه تعالیالسلام علیك یا ام ابیها
طبق سنوات گذشته مراسم سخنرانی و عزاداری به مناسبت ایام شهادت بی بی دو عالمحضرت زهرای مرضیه (سلام ا...علیها)از روز شنبه دهم جمادی‌الاول مطابق با دهم آبان ماهبه مدت 5 شب
برگزار می‌شود.اقامه نماز جماعت: مغرب و عشاء ساعت 17:30 شروع سخنرانی: ساعت 18:30
آدرس: خیابان ایران، کوچه شهید ملکی

۱۳:۲۱

رُوِیَ عَنِ عَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ:«إِنْ جَعَلْتَ دِينَكَ تَبَعاً لِدُنْيَاكَ أَهْلَكْتَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ وَ كُنْتَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخَاسِرِينَ وَ إِنْ جَعَلْتَ دُنْيَاكَ تَبَعاً لِدِينِكَ أَحْرَزْتَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ وَ كُنْتَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْفَائِزِينَ»1ترجمه: اگر دین خود را دنباله رو دنیا قرار دهی، هم دین و هم دنیای خود را نابود کرده ای و در آخرت هم از زیان کاران خواهی بود. و اگر دنیای خود را تابع خود قرار دهی هم دین خود و هم دنیای خود را حفظ کرده ای و در آخرت هم از رستگاران خواهی بود.شرح: روایت از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، منقول است که حضرت فرمودند: اگر دینت را تابع دنیایت قرار دادی، هم دینت را فانی کرده ای و هم دنیایت را، و تو از زیان کاران محسوب می شوی. این که انسان، دینش را تابع دنیایش بکند،این چند صورت دارد، حالا به بعضی‌اش اشاره می کنم. یعنی آنی که پیشش مطرح است، اصل است و هدفش هست، دنیاست. این نسبت به کسانی است که ادعای دین می کنند،یک وقت اشتباه نشود،به بی دین ها کاری ندارد امیرالمؤمنین. این را برای آن هایی می گوید که ادعای دین داری دارند،یک وقت اشتباه نشود.یعنی: محل بحث علی علیه السلام، مشخص بشود، کجا را هدف گیری کرده است، چه کسانی را هدف گیری کرده؟ این هایی که مدعی دین داری هستند، این ها را می گوید. می گوید این ها دو دسته هستند:یک دسته شان، آن کسانی هستند که اصل پیششان دنیاست، دین فرع آن است. آن وقت چند جور می شود این:حالا ببینیم چندتا صورت، یک ، و آن این است که می رسد سر دو راهی که نفع دنیایی است برایش؛ ولی ضرر آخرتی است. دنیا را انتخاب می کند، دین را رها می کند. این خیلی مشخص است. این دیگر به قول ما پیچیدگی تویش ندارد.دوم: می رود یک سبک، به اصطلاح، امور دنیایی را انتخاب می کند که اصلا، اصل آن است پیشش، دنیارا، آن را انتخاب می کند که این بتواند با دینش تطبیق بدهد، آن وقت این جا است که خیلی مسائل پیش می آید. دنبال حفظ دین نیست، دنبال حفظ دنیاست؛ می فهمی؟ اما می خواهد یدک بکشد دین را؛ یدک کش های دین. چه کار می کند حالا مثال ساده بزنم، دیگر خیلی روشن، تطبیقی: معامله را انجام می دهد، شد؟! سود هم دنیایی هم دارد. از این طرف نمی داند که این مشروع بود، نبود. حلال است، حرام است، بعد می رود دنبالش، یک جوری این را از نظر شرعی، درستش کند. یک جوری درستش کند، چه بسا بعد هم که اگر نه، بفهمد که با دین تطبیق پیدا نمی کند، می خواهد تطبیق بدهد دین را به این، زورکی، زورچپانی. توجه کنید چه می خواهم بگویم. که یک راهی پیدا کند از نظر شرعی که این مال را ببلعدش. دنبال راه شرعی است که این پول را بخورد.. این جا، این کسی است که دینش تابع دنیاست، اصل دنیاست، دنبال پول هست؛دین را یدک می خواهد بکشد، زور چپان بکند. حرام را می خواهد حلالش بکند. این هم یک صورتش است. علی علیه السلام، می فرماید: «إِنْ جَعَلْتَ دِينَكَ تَبَعاً لِدُنْيَاكَ» این جا «أَهْلَكْتَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ»یک همچین جایی تو هم دینت را به فنا دادی، هم دنیایت را، هر دو تا را، پایش را هم می خوری. و این پول ها هم بدان،این دنیاهای این جوری که به دست آدم می آید، کسی که می گوید متدینم، بدان این دنیاها را نمی توانی تویش، ازش بهره ببری.حتی بهرۀ دنیایی هم نمی توانی ببری. فهمیدی؟ این را می خواهد بگوید. توی که می گویی متدینم،نه خیر، چنان چاه درست می کند برایش، بغلش، که می گویی ای کاش این پول گیرم نیامده بود. و بعدش هم«وَ كُنْتَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخَاسِرِينَ» تو هم از زیان کاران هستی؛ در قیامت هم، توی دنیایت این است، بدان توی دنیا، آخرتت هم آن است. و اما اگر عکسش بود. اول گفتی ببینم این کار مشروع است یا نه؟ اول رفتی دنبال این. «إِنْ جَعَلْتَ دُنْيَاكَ تَبَعاً لِدِينِكَ تَبَعاً»یعنی اصل آن است. مشروع است این کار یا نه؟ حالا هر کاری؛ مشروع بود آن وقت رفتی به سمتش. مسائل دنیایی، بهرۀ دنیایی می خواهم ببرم از کار مشروع.«إِنْ جَعَلْتَ دُنْيَاكَ تَبَعاً لِدِينِكَ» این کار را کردی،«أَحْرَزْتَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ» هم دینت را حفظ کردی، هم دنیایت را حفظ کردی، هردو تا. «وَ كُنْتَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْفَائِزِينَ» آخرت هم جز رستگارانی. آن کسانی را که می گویند، متدینیم، این ها نسبت به امور دنیایی، چون بحث دین و دنیاست،ها! علی علیه السلام، می فرماید در امور دنیاییشان، اول بروند سراغ، ببیند این مشروع است یا مشروع نیست؛ نه اول بروند سراغ هوای نفسشان، که نفع دنیایی دارد یا نه(؟) بعد ببینیم که مشروع هست یا نیست(؟) بعد هم که فهمیدیم نامشروع است بعد دست هم ازش بر نداریم. لا اله الا الله.غرر الحکم و درر الکلم , جلد۱ , صفحه۲۵۹ قائل : امیرالمؤمنین (علیه السلام)إِنْ جَعَلْتَ دِينَكَ تَبَعاً لِدُنْيَاكَ أَهْلَكْتَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ وَ كُنْتَ فِي

۱۱:۱۲

اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخَاسِرِينَ إِنْ جَعَلْتَ دُنْيَاكَ تَبَعاً لِدِينِكَ أَحْرَزْتَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ وَ كُنْتَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْفَائِزِينَundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedشرح حدیث#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۱:۱۲

thumbnail
رُوِیَ عَنِ عَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ:«إِنْ جَعَلْتَ دِينَكَ تَبَعاً لِدُنْيَاكَ أَهْلَكْتَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ وَ كُنْتَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخَاسِرِينَ وَ إِنْ جَعَلْتَ دُنْيَاكَ تَبَعاً لِدِينِكَ أَحْرَزْتَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ وَ كُنْتَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْفَائِزِينَ»1ترجمه: اگر دین خود را دنباله رو دنیا قرار دهی، هم دین و هم دنیای خود را نابود کرده ای و در آخرت هم از زیان کاران خواهی بود. و اگر دنیای خود را تابع خود قرار دهی هم دین خود و هم دنیای خود را حفظ کرده ای و در آخرت هم از رستگاران خواهی بود.undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedشرح حدیثundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۱:۱۲

thumbnail
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #كليپ_تصويرى#روضه#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۱:۱۳

thumbnail
undefined ابلیس کافری عالِمundefinedundefinedخداوند در سورۀ بقره می فرماید:«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَه اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ»undefined. در این آیه می فرماید: او از کافرین بود.از نظر علمی چیزی کم نگذاشته است. شیطان خدا، مبدأ، معاد، نبوّت و امامت را قبول داشته و در عین حال قرآن در مورد او می فرماید:«وَ کانَ مِنَ الکافِرین». اینکه مکرراً گفته ام: شیطان خیلی ملّا است، به خاطر این است. ما از نظر ملّایی به پای او نمی رسیم. پس معلوم می شود این ایمان نیست. اگر تسلیم علمی و تسلیم عقلی و فکری اسلام حقیقی بود؛ پس شیطان باید مؤمن باشد، در حالی که قرآن می گوید: او کافر است.undefinedسورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 34undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #معارف_اسلامیundefined #آثار_گناه undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۴۰

thumbnail
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #كليپ_تصويرى#روضه#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۴۰

thumbnail
undefined اسلام شهادت زبانی و ایمان باور قلبیundefinedundefinedسماعه می گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: «أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَان »؛ از اسلام و ایمان به من خبر بدهید. «أَ هُمَا مُخْتَلِفَانِ»؛ آیا این ها دو امر جدا از یکدیگر هستند؟ «فَقَالَ إِنَّ الْإِيمَانَ يُشَارِكُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامَ لَا يُشَارِكُ الْإِيمَانَ»؛ حضرت فرمود: ایمان با اسلام شرکت دارد، ولی اسلام با ایمان شرکت ندارد. ممکن است اسلام از ایمان جدا شود. «فَقُلْتُ فَصِفْهُمَا لِي»؛ به حضرت عرض کردم: این را برای من توضیح بدهید. «فَقَالَ الْإِسْلَامُ شَهَادَه أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ التَّصْدِيقُ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص)»؛ اسلام شهادت به وحدانیت و رسالت پیغمبراکرم(ص) است. بعد فرمود: بر این شهادت احکامی مترتّب می شود که در روایت آمده است: «وَ الْإِيمَانُ الْهُدَى»undefined؛ ایمان جنبۀ هدایتی دارد، «وَ مَا يَثْبُتُ فِي الْقُلُوب »؛ و ایمان، چیزی است که در دل ها قرار می گیرد. جایگاه ایمان در دل است.undefinedالکافی، ج 2، ص25 undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #معارف_اسلامیundefined #آثار_گناه undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۴۱

thumbnail
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #كليپ_تصويرى#روضه#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۴۲

thumbnail
undefined ایمان، پذیرشی در قلبundefinedundefinedقلب جایگاهی است در روح که گاهی ما از آن تعبیر می کنیم به مخزن احساسات و عواطف و... به تعبیر بهتر، قلب مخزن محبّت است. پذیرش های عقلی ما دو دسته هستند: یک سنخ از این پذیرش های عقلی می توانند با رسوخ در قلب احساسات و عواطف ما را با خودشان هماهنگ کنند. یک سنخ از پذیرش های عقلی هم هستند که نمی توانند در قلب اثر بگذارند و احساس و عواطف ما را با خودشان همراه سازند. به پذیرشی که در روح ایجاد شده و می تواند احساسات و عواطف انسان را تسلیم خود کند، ایمان گفته می شود که پشتوانۀ آن هم محبّت است.undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #معارف_اسلامیundefined #آثار_گناه undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۸

thumbnail
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #كليپ_تصويرى#روضه#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۳۸

thumbnail
undefined امام خمینی(ره): ایمان، علمی همراه با خضوع و خشوعundefinedundefinedاین تعبیری که مطرح می کنم از استاد ماست. این فرمایش ایشان است. می فرمودند: ایمان، مرتبه ای از علم است که در انسان ملازم با حالت خضوع و خشوع باشد؛ نه هر علمی. خوب دقّت کنید! به تعبیر ایشان مرتبه ای از علم است که ملازم با خضوع و خشوع باشد. ایمان سر فرود آوردن روح است. این را هم بدانید که پشتوانۀ ایمان، همیشه احساسات و عواطف و محبّت ها است. این ایمان است. تصدیق عقلی، ایمان نیست. ایمان؛ یعنی علمی که ملازم با این حالت باشد که در نتیجۀ آن، روح همیشه از آن تبعیّت می کند. به چنین باور و علمی که درون را زیر و رو کند، روح را همراه خود ساخته و به سوی خود بکشاند، ایمان می گویند.undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #معارف_اسلامیundefined #آثار_گناه undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۴۰

thumbnail
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #كليپ_تصويرى#روضه#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۴۱

thumbnail
undefined ناجی روز قیامت، تسلیمی همراه با خضوع و خشوعundefinedundefinedدر روایات بسیاری داریم که اگر در روز قیامت با ایمان وارد شوی، ناجی هستی. اگر ایمان، تسلیم فکری و عقلی بود، این آیه که می فرماید: «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ» undefinedبه تعبیر اهل علم تمام نبود. معلوم می شود مراد از ایمانی که می گویند: اگر کسی با ایمان وارد قیامت شود نجات می يابد، همان تسلیم قلبی است. مراد، همان باوری است که جایگاهش دل است. مراد، همان علمی است که ملازم با خضوع و خشوع دل است؛ نه هر علمی، نه هر پذیرشی؛ بلکه پذیرش دل منظور است.undefinedسورۀ مبارکۀ شعرا، آیات88 و89undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #معارف_اسلامیundefined #آثار_گناه undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۲:۱۹

thumbnail
undefined انتشار ایمان به اعضا و جوارحundefinedundefinedتمام اعمالی که ما انجام می دهیم، احساسات و عواطف ماست. ما از این احساسات و عواطف، به خواسته های قلبی تعبیر می کنیم. ممکن است عقل بخواهد ولی دل نخواهد. وقتی دل نخواهد، دست انسان هیچ گاه به سوی عمل نخواهد رفت. باید دل بخواهد. بین ایمان و عمل را نمی توان تفکیک کرد؛ یعنی بین ایمان و عمل، همیشه ملازمه وجود دارد. undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #معارف_اسلامیundefined #آثار_گناه undefined جلسه دومundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۱:۵۰

رُوِیَ زَیدُ الشَّحّامُ عَنِ الصادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ:«قُلتُ: سَمِعْتُكَ تَقُولُ نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ فَكَيْفَ تَكُونُ اَلنِّيَّةُ خَيْراً مِنَ اَلْعَمَلِ قَالَ علیه السلام لِأَنَّ اَلْعَمَلَ رُبَّما إِنَّمَا كَانَ رِئَاءَ اَلْمَخْلُوقِينَ وَ اَلنِّيَّةَ خَالِصَةٌ لِرَبِّ اَلْعَالَمِينَ فَيُعْطِي عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلنِّيَّةِ مَا لاَ يُعْطِي عَلَى اَلْعَمَلِ»1ترجمه: زید شحام می گوید به امام صادق عرض کردم: شما می فرمائید که نیت مؤمن از عمل اوبهتر است پس چگونه می شود که نیت بهتر از عمل باشد؟حضرت فرمودند: چه بسا عل ریایی و برای نشان دادن به مخلوقین است ولی نیت خالص و برای پروردگار جهانیان است و خداوند عزّوجلّ برای نیت عطا می کند آن چه را که برای عمل عطا نمی کند.شرح: روایت را زید شحام است، نقل می کند از امام صادق علیه السلام. از اصحاب امام صادق علیه السلام است. می گوید به اینکه: من از شما شنیدم این جمله را:«سَمِعْتُكَ تَقُولُ نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ»از شما شنیدم داشتید این را می فرمودید. که نیت مؤمن،بهتر از عمل مؤمن است.چه جوری می شود؟ چه درمی‌آید؟ کار بیرونی، اعضا و جوارحش، همش از صورت .«فَكَيْفَ تَكُونُ اَلنِّيَّةُ خَيْراً مِنَ اَلْعَمَلِ» پس چگونه می شود که نیت بهتر از عمل باشد؟حضرت در جواب فرمودند: «قالَ عَلَیهِ السَّلامُ: لِأَنَّ (أِنَّ) اَلْعَمَلَ (رُبَّما) إِنَّمَا کَانَ رَئاءً اَلمَخلُوقینَ» عمل را چه بسا شخص انجام می دهد، عمل خوب را، به اصطلاح، ظاهرش، پیکره اش خوب است؛ اما ریائًا است، رضای مخلوق را در نظر می گیرد و انجام می دهد. «رَئاءً اَلمَخلُوقینَ» معنایش این است. ولی از این طرف«وَ اَلنِّيَّةَ خَالِصَةٌ لِرَبِّ اَلْعَالَمِينَ» اما آن جایی را که فقط خدا در نظرش باشد و انگیزه نسبت به عمل فقط خدا باشد، به فرمان خداست. اینجا برای مخلوق می شود، این جا نیت این جوری است به عمل خارجی کاری نداریم، آن که در درونش است، انگیزۀ درونی، آن فقط می شود خدا، خالص است؛ اما این عملی که ریایی باشد، این چیه؟ ناخالص است.بعد حضرت فرمودند به این که:«فَيُعْطِي عَزَّ وَ جَلَّ» یعنی پس خدا عطا می کند،«عَلَى اَلنِّيَّةِ» بر نیتش«مَا لاَ يُعْطِي عَلَى اَلْعَمَلِ» یک پاداشی که در ازاء عمل، آن پاداش را نمی دهد. چرا؟ چون برای این که نیت، مال خدا بود. توجه کنید چون نیت مال خدا بود. این که مال خداست؛ خدا چی می دهد؟ پاداش می دهد. حالا من این را توضیح بدهم: سؤالی که کرده بود، سؤال، سؤالی است خوبی است. به قول ما سؤال جان داری است. و او این که چطور می شود این اعضا و جوارح، حالا هرچی بگویی، پول، پول می دهد، عمل خیر انجام می دهد، پول هم می دهد، از کیسه اش هم می گذارد؛ ولی این ها ارزش آنی که در دلش هست را ندارد. فهمیدی؟ عمل خارجی، ارزش عمل جوانحی را ندارد؛ این جوارحی است، می گوییم آن جوانحی است. این خارجی، ارزش او را ندارد، ارزش برای اوست. خیلی روشن، مثال: یک روح داریم، یک جسم داریم. ارزش شما به روح شماست یا به هیکل هایتان؟ جواب بدهید. ظاهرا به روحمان است، نیستش که! که نمی بینیمش. روح هایتان را می بینید؟! من که روح شما را نمی بینیم؛ شما هم مال من را نمی بینید. درست است یا نه؟ یک جسم داریم، یک روح داریم، درست است؟ جسم را می بینیش؛ اما روح را نمی بینید. درست است؟ این جسم من فضا را هم گرفته و خیلی مشت پرکن هم هست و این ها، اما روح این خبرها نیست. ارزش مال این است؟ هیکل است یا مال آن چیه؟ مال آن است ارزش. درست است یا نه؟ احترامات و همۀ چیزهایی که می گوییم مال آن است نه مال هیکل. درست است؟حضرت می گوید برو بابا! دنبال کارت. ارزش مال روح عمل است نه جسم عمل. روح عمل نیت است. نیت، روح عمل است. درست است یا نه؟ آن اگر برای خدا باشد، درست است؟ ارزش می‌آورد. نباشد چیه؟...پس بنابراین، ارزش انسان مؤمن، در ربط با نیت های خالصۀ اوست در ربط با اعمالش است. هرچه خلوص بیشتر، ارزش بیشتر است. شد؟! هم من، دو رکعت نماز می خوانم، هم امیرالمؤمنین دو رکعت نماز می خواند؛ این که فرق نمی کند که، هان؟ نشنیدیم به این که غیر از این حمد و سوره، چیز دیگری امیرالمؤمنین می خواند؟! ظاهرا پیغمبر هم، همین بوده، غیر این بود به دست ما هم می رسید دیگر، همین بوده؛ اما آن با مال من از زمین تا آسمان... چی بود؟ خلوصی بود که در ربط با عمل بود، آن بهش ارزش می داد نه این دو لا و راست شدن ها. می فهمی چی می خواهم بگویم؟ بله، اگر نشوی، به درد هم نمی خورد، یک روز آمده بود به من می‌گفت،.بعضی ها می گویند: برو چی؟! دلت را صاف کن. نه! دل صاف کردن نیست. گوش کنید چی می خواهم بگویم. مثل این می ماند به یکی بگویی، روح از جسمت در بیاور بینداز، ما هم آن جسم، نه نمی شود، این دو تا دست به گردن هم هستند، این دو تایی دست به گردن هم هستند،ها! می فهمی چی می خواهم بگوی

۱۰:۵۷

م؟اما ارزش مال آن روح است، دو تایی، آن توی این قالب، این توی این قالب، می فهمی چی می خواهم بگویم؟از این طرف هم نغلطی،ها! حقه بازی نکن، این هم شیطانی است. شد؟! این ها دست به گردن هم هستند. شد؟!بنابراین، آن کسی که برای خدا واقعا کار می کند، نیتش خالص است، برای خداست، هیچ گاه التفاتی به جسم عمل ندارد و جسم عمل را به رخ دیگران نمی کشد؛ چون برگشت گفت، چی امام صادق؟ « لِأَنَّ (أِنَّ) اَلْعَمَلَ (رُبَّما)» چه بسیار«کَانَ» چی؟«رِئَاءَ اَلْمَخْلُوقِينَ» فهمیدی؟ آنی که به رخ می کشی تو، جسم را به رخ می کشی توی مردم، آن ها که از روحش خبر چیه؟ ندارند. همین که جسم را به رخ کشیدی بفهم به این که این روح، هان؟ نداشته، آن روحی را که ارزش برای این جسم بیاورد، نبود تویش. جایی که کلام مفهوم نیست¹جایی که کلام بهتر است تغییر کند یا حذف شود.نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ فَكَيْفَ تَكُونُ اَلنِّيَّةُ خَيْراً مِنَ اَلْعَمَلِ قَالَ لِأَنَّ اَلْعَمَلَ إِنَّمَا كَانَ رِئَاءَ اَلْمَخْلُوقِينَ وَ اَلنِّيَّةَ خَالِصَةٌ لِرَبِّ اَلْعَالَمِينَ فَيُعْطِي عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلنِّيَّةِ مَا لاَ يُعْطِي عَلَى اَلْعَمَلِبحار الأنوار, جلد۶۷ , صفحه۱۹۰undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedشرح حدیث#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۵۷

thumbnail
رُوِیَ زَیدُ الشَّحّامُ عَنِ الصادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ:«قُلتُ: سَمِعْتُكَ تَقُولُ نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ فَكَيْفَ تَكُونُ اَلنِّيَّةُ خَيْراً مِنَ اَلْعَمَلِ قَالَ علیه السلام لِأَنَّ اَلْعَمَلَ رُبَّما إِنَّمَا كَانَ رِئَاءَ اَلْمَخْلُوقِينَ وَ اَلنِّيَّةَ خَالِصَةٌ لِرَبِّ اَلْعَالَمِينَ فَيُعْطِي عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلنِّيَّةِ مَا لاَ يُعْطِي عَلَى اَلْعَمَلِ»1ترجمه: زید شحام می گوید به امام صادق عرض کردم: شما می فرمائید که نیت مؤمن از عمل اوبهتر است پس چگونه می شود که نیت بهتر از عمل باشد؟حضرت فرمودند: چه بسا عل ریایی و برای نشان دادن به مخلوقین است ولی نیت خالص و برای پروردگار جهانیان است و خداوند عزّوجلّ برای نیت عطا می کند آن چه را که برای عمل عطا نمی کند.undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedشرح حدیثundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۰:۵۷

thumbnail
undefined وقاحت یعنی عدم مبالات نفسundefinedundefinedعلمای اخلاق در تعریف وقاحت می گویند: وقاحت، عدم مبالات نفس از ارتکاب محرمات شرعیه، قبائح عقلیه و عرفیه است. به تعبیر ما از نظر روحی اگر انجام کاری در دیدگاه عقل، زشت است، ککش نمی گزد! عدم مبالات را ساده کردم.undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #ادب_الهیundefined #حیا_موهبتی_الهی undefined جلسه یازدهمundefined #كليپ_تصويرى#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی@mojtabatehrani_ir

۱۱:۰۹