بیان که یه چالش گذاشته
۱۲:۲۵
اولین نفری که بیاد پیوی و از عضو شدنش در چنل زیر شات بده برنده ی پاکت میشهایدیم برای شات:@بصصصصصچنلی که باید ازش شات بدی@star_chaleshچنل خودمون:@moon_roman
۱۲:۲۹
بازارسال شده از 𐙚˙⊹ 𝖳𝗋𝖾͠𝗇𝖽 ⋆❕
۱۲:۳۴
پارت درحال تایپه
۱۲:۲۸
#شکنجه_عشق_3#پارت_8بعد صبحانه کوک گفتکوک:میخوام ببرمت یه جاا.ت:اوممم کجا؟کوک:اونش دیگه سوپرایزها.ت:باشه ولی من انقدر میگم که دیگه خودت خسته شی بگیکوک:نه نه امروز رو نها.ت:عههه بگوووووکوک:تنها چیزی که میتونم بگم اینه که قرار بهترین روزت باشه،قراره بهتر از اینا رو داشته باشیا ولی این اولیها.ت:باشه بچرخ تا بچرخیم(با لحن بچگونه)کوک:من نه ولی تو قراره خیلی بچرخیا.ت:چی؟کوک:بعدا میفهمیا.ت:باشه قبول میکنم ولی سریع باید انجام بدی من تاقت ندارمکوک:خب پس برو لباس قشنگ هاتو بپوش بعد بیا دم درا.ت:باشه:/کوک:بدو بدو که دیر شدهویو ا.ترفتم یه کراپ آستین بلند مشکی با یه شلوار جین بگ پوشیدم اکسسوری دستبند و گوشواره ستاره ای انداختم یه هدفون برداشتم با یه کیف که توش یه رژ صورتی براق و گوشی و ادکلن و......(عکسش رو میزارم)برداشتم و رفتم پایین و دم در.......
۱۳:۰۶
یه قلب نسیب ما نمیشه؟
۱۳:۰۷
بازارسال شده از moon
رمان ها تا الان
#گل_سرخ🥀#شکنجه_عشق❤️🩹#شکنجه_عشق_2❤️🔥#طراح_یک_بوکسر🥊⛓#شکنجه_عشق_3🍷
#گل_سرخ🥀#شکنجه_عشق❤️🩹#شکنجه_عشق_2❤️🔥#طراح_یک_بوکسر🥊⛓#شکنجه_عشق_3🍷
۱۳:۱۲
moon
#شکنجه_عشق_3 #پارت_8 بعد صبحانه کوک گفت کوک:میخوام ببرمت یه جا ا.ت:اوممم کجا؟ کوک:اونش دیگه سوپرایزه ا.ت:باشه ولی من انقدر میگم که دیگه خودت خسته شی بگی کوک:نه نه امروز رو نه ا.ت:عههه بگووووو کوک:تنها چیزی که میتونم بگم اینه که قرار بهترین روزت باشه،قراره بهتر از اینا رو داشته باشیا ولی این اولیه ا.ت:باشه بچرخ تا بچرخیم(با لحن بچگونه) کوک:من نه ولی تو قراره خیلی بچرخی ا.ت:چی؟ کوک:بعدا میفهمی ا.ت:باشه قبول میکنم ولی سریع باید انجام بدی من تاقت ندارم کوک:خب پس برو لباس قشنگ هاتو بپوش بعد بیا دم در ا.ت:باشه:/ کوک:بدو بدو که دیر شده ویو ا.ت رفتم یه کراپ آستین بلند مشکی با یه شلوار جین بگ پوشیدم اکسسوری دستبند و گوشواره ستاره ای انداختم یه هدفون برداشتم با یه کیف که توش یه رژ صورتی براق و گوشی و ادکلن و......(عکسش رو میزارم) برداشتم و رفتم پایین و دم در.......
۱۳:۱۳
خب خب این پارت رو دوست داشتین؟
۱۳:۱۴
moon
رمان ها تا الان #گل_سرخ #شکنجه_عشق🩹 #شکنجه_عشق_2 #طراح_یک_بوکسر #شکنجه_عشق_3
رمان هامون اینجاس
۱۳:۳۳
درود قشنگآ
۱۵:۳۶
بریم واسه پارت جدید #شکنجه_عشق_3
۱۵:۳۶
#شکنجه_عشق_3#پارت_9کوک با ماشین اومد و سوار شدم وقتی رسیدیم یه جای خیلی خلوت بود از ماشین پیاده شدیم کوک اومد پشتم و چشمام رو بست و دیگه هیچی ندیدما.ت:کوک چیکار میکنیکوک:مگه سوپرایز نی؟خب همینه دیگها.ت:اوکی صبر میکنیمبغلم کرد و شروع کرد به راه رفتن
یه ربع بعد
یه ربع اینا گذشت منو گذاشت زمین هیچی نمیدیدم وقتی چشمام رو باز کرد تو کشتی بودیم کلی تزئینات کرده بودندیدم کوک نیسا.ت:کوک کوکککوک: یکم بیا جلوترا.ت:خب بگو کجاییییییکوک:بیا جلو گفتمرفتم جلوکوک:حالا برگردوقتی برگشتم دیدم کوک زانو زده و دستش یه انگشترها.ت:عاع کوک(با بغض)کوک:با من ازدواج میکنی؟ا.ت:......کوک:ا.ت با من ازدواج میکنی؟ا.ت:عه.......عام.....کوک:ا.ت میگم با من ازدواج میکنی؟؟؟ا.ت:خب........ادامه دارد
یه ربع بعد
یه ربع اینا گذشت منو گذاشت زمین هیچی نمیدیدم وقتی چشمام رو باز کرد تو کشتی بودیم کلی تزئینات کرده بودندیدم کوک نیسا.ت:کوک کوکککوک: یکم بیا جلوترا.ت:خب بگو کجاییییییکوک:بیا جلو گفتمرفتم جلوکوک:حالا برگردوقتی برگشتم دیدم کوک زانو زده و دستش یه انگشترها.ت:عاع کوک(با بغض)کوک:با من ازدواج میکنی؟ا.ت:......کوک:ا.ت با من ازدواج میکنی؟ا.ت:عه.......عام.....کوک:ا.ت میگم با من ازدواج میکنی؟؟؟ا.ت:خب........ادامه دارد
۱۵:۴۴
این پارت و دوست داشین؟بگین که اگر دوست داشتین بازن بزارم
۱۵:۴۶
بازارسال شده از moon
۱۹:۰۹
moon
#شکنجه_عشق_3 #پارت_9 کوک با ماشین اومد و سوار شدم وقتی رسیدیم یه جای خیلی خلوت بود از ماشین پیاده شدیم کوک اومد پشتم و چشمام رو بست و دیگه هیچی ندیدم ا.ت:کوک چیکار میکنی کوک:مگه سوپرایز نی؟خب همینه دیگه ا.ت:اوکی صبر میکنیم بغلم کرد و شروع کرد به راه رفتن یه ربع بعد یه ربع اینا گذشت منو گذاشت زمین هیچی نمیدیدم وقتی چشمام رو باز کرد تو کشتی بودیم کلی تزئینات کرده بودن دیدم کوک نیس ا.ت:کوک کوکک کوک: یکم بیا جلوتر ا.ت:خب بگو کجایییییی کوک:بیا جلو گفتم رفتم جلو کوک:حالا برگرد وقتی برگشتم دیدم کوک زانو زده و دستش یه انگشتره ا.ت:عاع کوک(با بغض) کوک:با من ازدواج میکنی؟ ا.ت:...... کوک:ا.ت با من ازدواج میکنی؟ ا.ت:عه.......عام..... کوک:ا.ت میگم با من ازدواج میکنی؟؟؟ ا.ت:خب........ ادامه دارد
بریم بعدی
۱۲:۳۲
بریم پارت بعد🩰
۱۰:۴۴
#شکنجه_عشق_3#پارت_10ا.ت:خب..کوک:آره یا....ا.ت:خب معلومههه معلومه که اره کوک باورم نمیشه یه همچین روزی رسید ارههههههکوک بغلم کرد و برد توی یکی از اتاق های کشتی چسبوندم به دیوار و منو بوسید و.......
فردا
بلندشدم دیدم تو خونه اما.ت:وایی کی اومدم خونهکوک:به به بدنت خوش فرم تر شده هاا.ت:واقعاکوک:بلها.ت:امروز یکم بریم بیرون؟کوک:امروز باید برم نمایشگاه ماشینا.ت:اهان خب پس من امروز با یکی از دوستام قرار میزارم بریم بیرونکوک:خوبه،تنها نمونا.ت:باشهکوک:تو برو صبحانه بخور من میرم نمایشگاها.ت:پس تو چیکوک:من خوردما.ت:باشه،حواست به خودت باشهکوک:تو هم حواست به من باشها.ت:عیششششکوک:باشه باباا.ت:من بابات نیستمکوک:بای بایا.ت:باییییبلند شدم یه لباس پوشیدم(عکس رو میزارم)رفتم پایین و صبحونه خوردم زنگ زدم به جنی ا.ت:سلام خوبیجنی:مرسی من خوبم تو چیا.ت:منم خوبم،ببین میگم امروز میای بریم بیرون؟جنی:رزی و جیسو تمرین دارن منو لیسا میخواستیم بریم بیرون تو هم بیا اینجایی که ما میریما.ت:اوم خوبه باشه فقط آدرس رو بفرسجنی:اوکی ما میریم آماده شیما.ت:اوکی بایجنی:بایگوشی رو قطع کردم و.......
فردا
بلندشدم دیدم تو خونه اما.ت:وایی کی اومدم خونهکوک:به به بدنت خوش فرم تر شده هاا.ت:واقعاکوک:بلها.ت:امروز یکم بریم بیرون؟کوک:امروز باید برم نمایشگاه ماشینا.ت:اهان خب پس من امروز با یکی از دوستام قرار میزارم بریم بیرونکوک:خوبه،تنها نمونا.ت:باشهکوک:تو برو صبحانه بخور من میرم نمایشگاها.ت:پس تو چیکوک:من خوردما.ت:باشه،حواست به خودت باشهکوک:تو هم حواست به من باشها.ت:عیششششکوک:باشه باباا.ت:من بابات نیستمکوک:بای بایا.ت:باییییبلند شدم یه لباس پوشیدم(عکس رو میزارم)رفتم پایین و صبحونه خوردم زنگ زدم به جنی ا.ت:سلام خوبیجنی:مرسی من خوبم تو چیا.ت:منم خوبم،ببین میگم امروز میای بریم بیرون؟جنی:رزی و جیسو تمرین دارن منو لیسا میخواستیم بریم بیرون تو هم بیا اینجایی که ما میریما.ت:اوم خوبه باشه فقط آدرس رو بفرسجنی:اوکی ما میریم آماده شیما.ت:اوکی بایجنی:بایگوشی رو قطع کردم و.......
۱۰:۴۴
بفرمایید
۱۰:۴۴
خوشتون اومد یه قلب میزارید؟🩰
۱۰:۴۴