م

مآه مَن:)

۶۶عضو
بازارسال شده از •سَردرگُمی•
thumbnail
شب ها سینه ام سنگین می‌شود از درد از بغض یا دلتنگی نمی‌دانم اما راه نجاتم نوشتن است:))
از دره افکارم می‌نویسم از عمق پرتگاه تلخ شکست‌هایم می‌نویسم از وجود پژمرده ام مینویسم.
شب ها دیگر خودم نیستم قبری ام که زیر برف پنهان است و در سکوت به درختان بی برگ قبرستان خیره است
و در انتظار آغوش گرمی هستم:)
تمام شب را در کابوس روزهای گذشته‌ام زندگی میکنم در شب تمام حرف های نگفته ام را نبش قبر میکنم
و تمام غصه هایم را درون جسم بی گناهم میریزم:)
همانطور که در طول روز مانند یک تابوت حس های مرده ام را حمل میکنم.
من در شب همان رهگذر بدون فانوسم که با سردرگمی تمام نمی‌داند به کجا می رود اما در مسیر افکارش بی هدف قدم میزند.
آری من یک قلب شکسته همراه خود دارم:)
به قلم زری:)
بیا که در این دنیای تاریک چراغ روشن هم باشیم:)
ble.ir/join/3b3PSz3giq

۱۲:۱۸

.

۱۲:۱۸

undefined بزار

۲۰:۴۴

بازارسال شده از •سَردرگُمی•
نه میخوام دعوایی شروع کنم . اگه اینجوری باشه که باید من لال مونی بگیرم و هیچی نگمخودمم خالی نکنمهمه چیو بریزم تو خودم... اینجوری که خودم اذیت میشم:) گریه بهترین نسخه برای خالی کردنه چه بخوای قبول کنی چه نهاین چنلم برای خالی کردن دردامونه پس....:) مچکرم از دقت شما:)

۲۰:۴۴

پیشنهاد به مجله بزنیددد بره پاکت میدم:))

۶:۱۸

بازارسال شده از از رفاقت تا شهادت(:🤍
thumbnail
#کربلا#حانا~♡?➺@rahmahdi1389

۶:۱۸