۸ مهر
۱۸:۳۵
.میدونی وجه مشترک این آدما چیه؟! میدونی چرا اینجوری زندگیشون دچارچالـــــش و مشــــــکل میشه؟! .@admin_mosalas
۱۸:۳۶
.و این علایق؛ دوست داشتنی ها؛ ویژگی ها؛ استعداد ها؛ توانایی ها؛ نقطه قوت ها؛ نقطه ضعف ها؛ همشــون جزوی از وجود آدمن. و تا زمانی که من این موارد رو توی خودم تشخــیص ندم و اینارو نشناسم، دائم توی زندگیم یادر جا میزنم یا تلاشی کــه میکنم توی یکمســــــــیره غلـــــــــط و اشـــــــــتباهه .
@admin_mosalas
@admin_mosalas
۱۸:۳۹
ریشه اونـــــــجاییه که دنبال عــــــلایق خــــودشونو چیزایی که واقـعا دوست دارن نرفتــــــن.
ریشه اونجاییه که توانایی و استعداد خودشونرو کشـــــــف نکردن که ببینــــن توی کـــــدوم کار و رشته میتونن موفق باشن و پیشرفت کنن..
@admin_mosalas
۱۸:۳۹
درمورد همه این دغدغه ها تو پادکست مثلث میگیم و میشنویم
شما هم چالش های ذهنی خودتون رو برامون بفرستین
@admin_mosalas@admin_mosalas
شما هم چالش های ذهنی خودتون رو برامون بفرستین
@admin_mosalas@admin_mosalas
۱۸:۴۰
۱۲ مهر
۹:۳۳
حسادت (بخش دوم).mp3
۲۸:۲۱-۳۸.۹ مگابایت
۱۱:۳۰
۱۷ مهر
۱۱:۳۳
حسادت (بخش سوم).mp3
۲۱:۳۸-۲۹.۷ مگابایت
۱۳:۳۱
۲۲ مهر
مثلثی ها سلام
بعد از یازده قسمتی که از پادکست مثلث شنیدین
حالا دیگه وقتشه خاص تر تو دنیای روانشناسی قدمی برداریم
شاید برای اینکه قراره به رشد فردی همدیگه بیشتر کمک کنیم ️
موافقین از دغدغه های اتاق درمان بگم ؟!از حرفای شما ...
موافقتتون رو به ادمین اطلاع بدین تا شروع کنیم
@admin_mosalas
@admin_mosalas
@admin_mosalas
۱۹:۱۰
لطفا با دقت بخونید
بانویی ۲۸ ساله که با ناراحتی و غم شدید شروع به صحبت کرد
گفت : شوهرم به من و پسرم اهمیت نمیده ؛ الویتش مادرشه
گفتم : زمانی که حس میکنی الویتش مادرشه تو چه حالی میشی ؟!
گفت : خیلی عصبی میشم ؛ قهر میکنم که بفهمه ناراحت شدم آخه مادرشوهرمم خیلی اذیتم میکنه
گفتم : چیکار میکنه ؟
گفت : مثلا ما که میریم خونشون کنار همسرم میشینه و با او حرف میزنه
گفتم : منظورت اینه که کنار پسرش میشینه دیگه
گفت : خب ... ولی جاریم که میاد با اون خیلی مهربان تره و بیشتر به او توجه میکنه درصورتیکه من بیشتر بهش محبت کردم
گفتم : وقتی مادرشوهرت به جاریت بیشتر اهمیت میده تو چیکار میکنی ؟
گفت : خیلی عصبی میشم ، ازشون بدم میاد و فاصله میگیرم
گفتم : به نظرم هرجایی که حس کنی کسی بین تو و دیگری به دیگری بیشتر توجه کنه اذیت میشی . درسته ؟ بهم بگو دیگه کجاها این حس رو داشتی ؟
فکری کرد و گفت : تو مدرسه وقتی من کارام رو عالی انجام میدادم ولی شخص دیگری که از من معمولی تر بود رو تشویق میکردن درحالیکه من از اون خیلی بهتر بودم
گفتم : و دیگه ؟ تو خانواده پدریت چی؟
گفت : مادرم ؛ باوجود اینکه من همیشه حواسم بهشون بود و همه کاراشون رو انجام میدادم اما همه امکانات برای برادرم بود راستش الان که فکر میکنم من هیچوقت الویت کسی نبودم ( بغض کرد و چشمانش پر از اشک شد )
پرسیدم : چقدر به مادرت سر میزنی ؟
گفت : هرروز میرم پیشش و بهش سرمیزنم
گفتم : جالبه ...انگار یه قسمت از وجودت هنوز دنبال محبتی که نگرفته میگرده ؛ هنوز کارایی میکنی که مامان تو رو بیشتر دوست داشته باشه
گفت آره با اینکه سرحاله و نیازی به من نداره
بانویی ۲۸ ساله که با ناراحتی و غم شدید شروع به صحبت کرد
گفت : شوهرم به من و پسرم اهمیت نمیده ؛ الویتش مادرشه
گفتم : زمانی که حس میکنی الویتش مادرشه تو چه حالی میشی ؟!
گفت : خیلی عصبی میشم ؛ قهر میکنم که بفهمه ناراحت شدم آخه مادرشوهرمم خیلی اذیتم میکنه
گفتم : چیکار میکنه ؟
گفت : مثلا ما که میریم خونشون کنار همسرم میشینه و با او حرف میزنه
گفتم : منظورت اینه که کنار پسرش میشینه دیگه
گفت : خب ... ولی جاریم که میاد با اون خیلی مهربان تره و بیشتر به او توجه میکنه درصورتیکه من بیشتر بهش محبت کردم
گفتم : وقتی مادرشوهرت به جاریت بیشتر اهمیت میده تو چیکار میکنی ؟
گفت : خیلی عصبی میشم ، ازشون بدم میاد و فاصله میگیرم
گفتم : به نظرم هرجایی که حس کنی کسی بین تو و دیگری به دیگری بیشتر توجه کنه اذیت میشی . درسته ؟ بهم بگو دیگه کجاها این حس رو داشتی ؟
فکری کرد و گفت : تو مدرسه وقتی من کارام رو عالی انجام میدادم ولی شخص دیگری که از من معمولی تر بود رو تشویق میکردن درحالیکه من از اون خیلی بهتر بودم
گفتم : و دیگه ؟ تو خانواده پدریت چی؟
گفت : مادرم ؛ باوجود اینکه من همیشه حواسم بهشون بود و همه کاراشون رو انجام میدادم اما همه امکانات برای برادرم بود راستش الان که فکر میکنم من هیچوقت الویت کسی نبودم ( بغض کرد و چشمانش پر از اشک شد )
پرسیدم : چقدر به مادرت سر میزنی ؟
گفت : هرروز میرم پیشش و بهش سرمیزنم
گفتم : جالبه ...انگار یه قسمت از وجودت هنوز دنبال محبتی که نگرفته میگرده ؛ هنوز کارایی میکنی که مامان تو رو بیشتر دوست داشته باشه
گفت آره با اینکه سرحاله و نیازی به من نداره
۱۹:۲۴
در رویکرد روانکاری
این زن ، از مادری که او را نمیدید و بین او و برادرش فرق میگذاشت آسیب دیده بود و پر از خشم نسبت به مادر بود اما چون بچه بود اجازه بروز نداشت و این خشم را سرکوب کرده بود و حالا در هرموقعیتی که احساس دیده نشدن میکرد تمام خشم های سرکوب شده را فریاد میزد و با قهر و جنجال بروز میداد
️️️️️️️️️
۱۹:۲۷
میدونی گفتم چی :
یه آدمی تو گذشته در تو درد ایجاد کرده و آدم های دیگه این درد رو زنده میکنند و تا موقعی که درد گذشته التیام پیدا نکنه در روابط فعلیت آرامش رو تجربه نمیکنی و نمیتونی بالغانه رفتار کنی
و
تمرینی که بهش دادم این بود :
یه نامه به مادرت بنویس از زبون ۱۴ سالگیت و حرف های اون بچه و ناراحتی هاش و رنج هایی که از فرق گذاشتن مادر میکشید رو بنویس و برای جلسه بعد بیار تا باهم حرفاشو بخونیم ...
۱۹:۲۹
من ؛ فاطمه امجدیان متخصص حوزه روانشناسی و درمانگر به اتفاق امیرحامد حاتمی همفکر و هم ایده مثلث
در مجال همراهی با شما با پادکست مثلث کاری از گروه مجازی شبکه رادیو جوان
هفته ای یکبار تحلیل دغدغه های شما رو هم در کانال قرار میدیم
نظرتون رو هم بهمون بگین حتما
@admin_mosalas
@admin_mosalas
در مجال همراهی با شما با پادکست مثلث کاری از گروه مجازی شبکه رادیو جوان
هفته ای یکبار تحلیل دغدغه های شما رو هم در کانال قرار میدیم
نظرتون رو هم بهمون بگین حتما
@admin_mosalas
@admin_mosalas
۱۹:۳۲
۲۳ مهر
۷:۱۸
۲۴ مهر
۱۱:۳۱
خودشیفتگی.mp3
۳۵:۲۵-۴۸.۶۷ مگابایت
۱۳:۴۳
۱ آبان
۱۹:۰۱
۹ آبان
۱۱:۱۳
قسمت سیزدهم - سوگ.mp3
۴۰:۱۳-۵۵.۲۵ مگابایت
۱۳:۲۹