عکس پروفایل محمدصادقم

محمدصادق

۳۰۹عضو
undefined تـلنـگـر
undefined نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند...
اگـر شـده روزی یـک #آیـه از #قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی #قـران روزتـان را سـپـری نـکـنـید
undefinedundefinedبـرنـامـه امـروز آیـه ۱۳ سـوره مـبـارکـه آل عمران همراه با #ترجمه و #تفسیر undefinedundefined
undefined متن ایه:قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا ۖ فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَىٰ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ ۚ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِundefined شأن نزول:اين آيه درباره جنگ بدر نازل گرديده كه عده مسلمين در آن 313 نفر بودند، 77 نفر از مهاجرين و 236 نفر از انصار پرچمدار رسول خدا صلى الله عليه و آله و مهاجرين على بن ابى‌طالب عليه‌السلام بود و پرچمدار انصار سعد بن عبادة بوده، مسلمين داراى هفتاد شتر و دو اسب بودند و دو اسب مزبور يكى متعلق به مقداد بن اسود و ديگر از مرثد بن ابى‌مرثد بوده كه بر آن سوار مي‌شدند و اسلحه آنان فقط شش زره و هشت شمشير بوده است و عده دشمن بنا به روايت منقول از امام على بن ابى‌طالب عليه‌السلام و ابن مسعود هزار نفر بودند و بنا به روايت قتادة و عروة بن الزبير و ربيع بين نهصد تا هزار نفر ذكر شده است در اين جنگ از مسلمين بيست و دو نفر شهيد شدند كه چهارده نفر از مهاجرين و هشت نفر از انصار بوده اند و فرماندهى نفرات دشمن با عتبة بن ربيعه بن عبد شمس بود كه علاوه بر نفرات پياده، صد سوار هم به همراه خويش داشتند و جنگ بدر نخستين جنگى بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله شخصا در آن شركت نموده بودند
undefined ترجمه و تفسیر (تفسیر نور):
ترجمه:
به يقين در دو گروهى كه (در جنگ بدر) با هم روبرو شدند، براى شما نشانه (و درس عبرتى) بود. گروهى در راه خدا نبرد مى‌كردند و گروه ديگر كه كافر بودند (در راه شيطان و هوس خود.) كفّار به چشم خود مسلمانان را دو برابر مى‌ديدند (واين عاملى براى ترس آنان مى‌شد) و خداوند هر كس را بخواهد به يارى خود تأييد مى‌كند. همانا در اين امر براى اهل بينش، پند وعبرت است.نکته ها
اين آيه مربوط به جنگ بدر است كه دو گروهِ مسلمانان و كفّار در برابر يكديگر قرار گرفتند.
در اين نبرد تعداد مسلمانان سيصد وسيزده نفر بود كه هفتاد وهفت نفر آنها از مهاجران و دويست وسى وشش نفر از انصار بودند. پرچمدار مهاجران حضرت على عليه السلام و پرچمدار انصار سعدبن عباده بود. مسلمانان هفتاد شتر، دو اسب، شش زره و هشت شمشير داشتند، ولى لشكر كفر بيش از هزار رزمنده و صد اسب‌سوار داشت. مسلمانان در آن جنگ با دادن بيست ودو شهيد- چهارده نفر از مهاجران و هشت نفر از انصار- بر دشمن كافر كه هفتاد كشته و هفتاد اسير داده بود، پيروز شدند.
جنگ بدر با پيش بينى قبلى انجام نشد. هدف، مصادره اموال كفّار به تلافى مصادره‌ى اموال مسلمانان مهاجر از مكّه بود كه به جنگ و برخورد نظامى انجاميد. «فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا»
سؤال: در اين آيه مى‌خوانيم كه كفّار، مسلمانان را دو برابر ديدند؛ «يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ» در حالى كه در آيه‌ى 44 سوره انفال مى‌خوانيم: مسلمانان در چشم كفّار كم جلوه كردند؛ «يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ» چگونه چنين چيزى ممكن است؟
پاسخ: ممكن است چنين گفته شود: در آغاز جنگ، مسلمانان را كم ديدند تا جرأت هجوم پيدا كنند و از كفّار مكّه كمك نخواهند، ولى در هنگام جنگ، آنان را زياد ديدند و خود را باختند.
بنابراين كم ديدن و زياد ديدن در دو مرحله و دو زمان بود، لذا تناقضى وجود ندارد.پیام ها
1- هدف جنگ بايد براى خدا و دين خدا باشد. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
2- رزمندگان مسلمان داراى يك هدف هستند. «فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
3- آنجا كه خدا بخواهد ديدها، برداشت‌ها و افكار عوض مى‌شود. با همين چشم همين جمعيّت را دو برابر مى‌بيند. «يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ»
4- يكى از امدادهاى غيبى، ايجاد رُعب در دل دشمنان است. «يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ ... وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ»
5- جنگ بدر نشان داد كه اراده خداوند بر اراده خلق غالب و تنها امكانات مادّى، عامل پيروزى نيست. «يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ»
6- گرچه خداوند هر كس را بخواهد يارى مى‌كند؛ «مَنْ يَشاءُ» ولى شرط يارى آن است كه مردم در مقام يارى دين او بپاخيزند. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» در جاى ديگر نيز مى‌فرمايد: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»
7- هدف از بيان تاريخ بايد عبرت و پندگيرى باشد. «لعبرة»
8- گرچه حوادث براى همه مايه‌ى پند و عبرت است؛ «كانَ لَكُمْ آيَةٌ» ولى درس گرفتن از نشانه‌ها، بصيرت وبينش مى‌خواهد. «لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»
9- كسانى كه از جنگ بدر درس نگيرند، صاحب بصيرت نيستند. «لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ» _
بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا
@msnote

۲۰:۴۱

بازارسال شده از تا کوچ
بسم الله الرحمن الرحیمتو بزرگی مث شب
undefined<img style=" />undefinedپرستو علی‌عسگرنجاد
https://t.me/takooch
می‌فهممت زن.صدای نفس‌نفس‌زدنت رو می‌شنوم.آدم وقتی می‌ترسه، نفس‌نفس می‌زنه.تو یه عمره یه نفس راحت نکشیدی.تو یه عمره نفس کم آوردی.دونه‌های درشت عرق رو که از پشت گردنت لیز می‌خورن و به عبای خاکی‌ت می‌رسن، می‌بینم.لرز توی شونه‌هات رو حس می‌کنم.چشماتو روی هم فشار می‌دی، ولی تاریکی عقب نمی‌ره. برق قطعه. قطعش کردن. ظلمات. تاریکی مطلق دورتادورت چنبره زده. هیچی از خرابه‌های شهر معلوم نیست.لبای خشکت رو می‌بینم. آخرین بطری آب، صبح، خالی شده. به یه قطره‌شم لب نزدی. نگهش داشته بودی برای بچه‌ت. هرم تشنگی پنجه انداخته دور گلوت. آب، قطعه. قطعش کردن. صدات رو می‌شنوم. سرت رو فروبردی بین موهای بچه‌ت. محکم بغلش کردی و داری براش لالایی می‌خونی. اشک، از روی گونهٔ خشکت، راه باز می‌کنه تا جعد موهای دخترت.هربار که یادت میاد وقتی آب و برق رو قطع کردن، بچه چقدر ترسید و بهونه گرفت، گریه‌ت شدت می‌گیره.هربار که یادت میاد زن همسایه چطوری عین دیوونه‌ها آدما رو تکون می‌داد و جیغ می‌کشید: «بچه‌م گرسنه مرد» به هق‌هق میفتی،ولی دستت رو محکم می‌ذاری روی دهنت که بچه بیدار نشه.
شوری اشک رو لای انگشتات حس می‌کنم.می‌شنوم که آخر لالایی، دم گوش دخترت اشهد می‌خونی.می‌بینم تقلا می‌کنی باریکهٔ نوری پیدا کنی که صورتشو ببینی؛ شاید صبح زیر آوار پیداش نکنی…می‌شنوم دعا می‌کنی تو هزاربار بمیری و خط به صورت دخترت نیفته.انگشتای کشیده‌ت رو می‌بینم. دستات بس که آجر و سیمان آوارشده جابجا کرده تا شهید پیدا کنه، شبیه پیرزنا شده، اما هنوز جون داره. می‌بینم که مشت گره می‌کنی. می‌بینم که تنهای تنهای تنها، مشت گره می‌کنی به سمت همهٔ سیاهی اطراف که می‌رسه به یه کاخ سفید. دست همهٔ شهدایی رو که بدنشون رو از زیر خرابه‌ها بیرون کشیدی، کنار دستات می‌بینم.
می‌فهممت زن. می‌فهممت مادر سرزمین زیتون.من، هزارهزارهزار کیلومتر دورتر از تو، پابه‌پات لالایی می‌خونم و گریه می‌کنم. برای زنده‌موندن تو و دخترت دست دعام کاسه شده سمت آسمون. بچه‌هامو نگاه می‌کنم یاد تو می‌افتم. چراغ روشن می‌کنم یاد تو می‌افتم. آب می‌خورم یاد تو می‌افتم. روضهٔ خرابه و اسیری می‌شنوم یاد تو می‌افتم. هربار یاد تو می‌افتم، می‌میرم زن.
چشمات برق می‌زنن از اشک. تاریکه اما نفرت و خشمی که زبونه می‌کشه ته نگات، از این‌جا معلومه. اشک تو، شیشهٔ عمر دیو رو می‌شکنه. اشک تو، سیل می‌شه و می‌کوبه به دروازه‌های تل‌آویو. اشک تو گرداب می‌شه و گنبد آهنین رو می‌کشونه تا قعر زمین. اشک تو دریا می‌شه و اسرائیل رو از روی تمام نقشه‌ها پاک می‌کنه.
https://t.me/takooch

۲۲:۵۷

طوفان انسان؛ تحقیر تکنیک
یک) دارد با خبرنگار صحبت می‌کند ولی گویا به جای او، «یک واقعیت ملموس» است که تمام نگاهش را پر کرده و برخلاف همه محاسبات، محقق شده و وجودش را سرشار کرده از یقین. همان درجه‌دار ارتشی را می‌گویم که تلویزیون در شب و روز #سوم_خرداد ، تصویر مصاحبه‌اش را در کنار مسجد جامع #خرمشهر پخش می‌کند که دارد با تمام وجود می‌گوید: «امروز روز غلبه‌ی ایمان بر تکنیک است.» انگار به خوبی در دانشکده افسری یاد گرفته که در جنگ‌های امروزین، محوریت با سخت‌افزار است و خبر دارد که چطور برتری سخت‌افزاری دشمن، موجب شکست عملیات‌های کلاسیک ما شده. اما حالا عملیات غیرمتداول و پیروزی بزرگی را شهود کرده که در آن «انسان»، محوریتِ سخت‌افزار را کنار زده و «ایمان»، تکنولوژی موجود را به تزلزل درآورده. آن هم نه یک ایمان فردیِ غوطه‌ور در مجرّدات؛ که یک «شهادت‌طلبیِ مُرکّب و سازمان‌یافته» که روش جنگیدن را تغییر داده و علی‌رغم استفاده از «ابزار»، تعریف و کارکرد جدیدی به آن بخشیده و تکنولوژی متناسب با خودش را طلب کرده...
دو) دارد با مُجری صحبت می‌کند اما انگار به جای او، یک «واقعیت ملموس» است که نگاهش را پر کرده و برخلاف همه محاسبات، محقق شده و وجودش را سرشار کرده از اضطراب. «توماس فریدمن» همان ستون‌نویس معروفِ نیویورک تایمز را می‌گویم که سه بار جایزه‌ی «پولیتزر» را برده و دارد به «فرید زکریا» می‌گوید: «ما نیاز داریم بفهمیم که چگونه یک گروه بسیار کوچک و مسلح به حداقل فناوری موردنیاز، توانسته یکی از پیشرفته‌ترین ارتش‌های جهان از نظر فناوری را غافلگیر و بر آن غلبه کند.» همکارانش در «پولیتیکو» هم در گزارشی با عنوان «شکست فناوری اسرائیل» این‌طور نوشتند: «حمله روز شنبه با شکستن دیوار امنیتیِ یک میلیارد دلاری اسرائیل در مرز غزه، باعث بازنگری شگفت آور درباره یکی از بزرگترین نقاط غرور اسرائیل یعنی پیچیدگی فنی آن شد و موجی از شوک را بر نهاد‌ها و شرکت‌های دفاعی در واشنگتن و اروپا وارد کرد به این دلیل که اسرائیل به تامین کننده کلیدی فناوری امنیتی و دفاعی تبدیل شده اسرائیل یکی از مولّدترین اقتصاد‌های با فناوری پیشرفته در جهان است. در ماه ژوئن اینتل سرمایه گذاری ۲۵ میلیارد دلاری را در یک کارخانه جدید اعلام کرد که قرار است در اسرائیل افتتاح شود. در سال جاری اعلام شد که تل‌آویو رتبه پنجم را در بین شهر‌های جهان در ایجاد شرکت‌های استارت آپ میلیارد دلاری تصاحب کرده و فناوری امنیتی بالاترین بخش فناوری در اسرائیل بوده..
سه) تکنولوژی‌ای که بر انسان حاکم شده بود و به عنوان معیار تنظیم «روابط اجتماعی» شناخته می‌شد و به نام «اخلاق حرفه‌ای» حتی روحیات فردی انسان را به تبع خود تعریف می‌کرد، پس از انقلاب اسلامی با عصیان‌گریِ «انسان با ایمان» مواجه شد و در کارزار «تأمین امنیت سیاسی» از نیروی شهادت‌طلب شکست خورد. حالا دیگر یقین نورانیِ آن درجه‌دار ارتشی در سوم خرداد شصت و یک، به اضطراب جمعی کارشناسان مادّی در اکتبر دو هزار و بیست‌وسه تبدیل شده و اسطوره‌های ایرانی در دفاع مقدس، بعد از قنوت‌های معطر به «کثّر به قلّتنا» شان، مستجاب‌الدعوه‌ شده‌اند و حماسه حماس رقم خورده و انسان شهادت‌طلب تکثیر شده و شکست فناوری تعمیم پیدا کرده. همین‌جاست که قساوت اسرائیل در غزه موجّه می‌شود: خطر بزرگتر شده و انسان گستاخی بیشتری نشان داده؛ پس تقلای تکنیک برای ساکت‌کردن چنین انسان‌هایی شدت گرفته و باید در «المعمدانی» و سایر نقاط غزه از آنها انتقام کشید تا معادله بین انسان و تکنولوژی تغییر نکند.
چهار) تکنولوژی بیشتر از آن‌که در جنگ و سیاست و امنیت بکار برود، در اقتصاد سروری می‌کند و دل می‌بَرَد. اما جامعه‌ای که «شهادت‌طلبی» به خود دیده، با این سروری و دلبری کنار نمی‌آید و اقتصادش به راه نمی‌افتد و دل به «رونق تولید با انگیزه مصرف مسرفانه و مترفانه» و «کنترل مصرف با فاصله طبقاتیِ سرمایه‌سالارانه» نمی‌دهد. پس اگر «شهادت‌طلبی سازمان‌یافته» در جنگ، به «قناعت‌خواهی سازمان‌یافته» در اقتصاد عمق یابد و انگیزه دینی، «تولید شدید همزمان با مصرف محدود» را به اخلاقی ملی تبدیل کند و «امنیت سیاسی» برآمده از انقلاب، به ایجاد «امنیت اقتصادیِ» از جنس خود موفق شود، آن وقت است که حاکمیت انسان بر تکنیک به مراحل اصلی‌ش می‌رسد و ناسازگاری‌های درونی جای‌شان را به هماهنگی و انسجام می‌دهند. همان موقع است که شمشیر «انتقام سخت» تیز خواهد شد و دست‌های محور مقاومت، با خیال راحت به روی ماشه خواهند رفت... فاخذهم الطوفان و هم ظالمون...#طوفان_الاقصی#فلسطین#غزه
------#محمدصادق_حیدری @msnote

۱۸:۵۷

thumnail
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهالسَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةالسَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینالسَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنالسَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّهالسَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ

undefinedالسلام علیک یا فاطمه المعصومهundefined
وفات حضرت معصومه سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنیم undefined
@msnote

۲۰:۵۴

thumnail
undefined #مسابقه #نقاشی و رنگ آمیزی با موضوع #فلسطین برای بچه های زیر ده سال
undefined برای شرکت در مسابقه، صفحه کودک خلاق رو در روبینو دنبال کنید:
https://rubika.ir/kudak_khalaghاز قسمت هایلایت ها، پست مربوط به مسابقه رو پیدا کنید و طبق توضیحات کپشن، در مسابقه شرکت کنید.
undefined مهلت ارسال نقاشی ها، آخر ابان ۱۴۰۲
undefined جایزه نقدی به یک نفر به قید قرعه تقدیم میشه.
#غزه #فلسطین #نقاشی #رنگ_امیزی

@msnote

۱۹:۵۴

بازارسال شده از تا کوچ
بسم الله الرحمن الرحیم#همدعا
undefined<img style=" />undefinedپرستو علی‌عسگرنجاد
شاید این چند خط، زندگی همهٔ ما را عوض کند.
من شک ندارم ما در جـنگ شکست می‌خوردیم. مطمئنم اگر مساجد نبودند، ما در دفاع مقدس شکست می‌خوردیم.
این مسجدها بودند که ایمان آدم‌ها را راسخ می‌کردند.این مسجدها بودند که به آدم‌ها آرمان می‌بخشیدند.این مسجدها بودند که راه آسمان را به زمین نزدیک می‌کردند.
من مساجد را قلب تپندهٔ دفاع مقدس ایران می‌دانم.مساجد میدان نبرد زنانه بودند، مهم‌ترین محور مردمی پشتیبانی و تدارکات. هم رزمنده آموزش می‌دادند، هم آذوقه تأمین می‌کردند، هم کودکان را در پناه خود می‌گرفتند، هم مرتب زندگی ابدی را به مردم یادآوری می‌کردند و امید را زنده نگه می‌داشتند.
مساجد، پایگاه تجمعات مردمی بودند.هرکس کم می‌آورد، خسته می‌شد، تنها می‌ماند، سؤال داشت، کمک می‌خواست، کمک‌کردن بلد بود، یک ملجأ داشت: مسجد.
مسجد، جامعِ شهر بود. آدم‌ها را در پناه ستون‌های خود می‌گرفت.
این را داشته باشید.
به اضطرار امروزمان نگاه کنید.ده هزار نفر از هم‌دین‌های ما، ده هزار نفر از مؤمنان به کتاب و پیامبر الهی ما، در کمتر از یک ماه، جلوی چشم همهٔ دنیا شـهید شدند. این عدد هر لحظه دارد بیشتر می‌شود…
ما اشک ریختیم، دعا کردیم، حمایت رسانه‌ای کردیم، از این ظلم گفتیم و نوشتیم و فریاد زدیم، اما مدام حس می‌کنیم حتماً کاری بیشتر از این می‌توان انجام دادو درست حس می‌کنیماگر میدان را درست ببینیم، انگارهٔ عجز امروز، قرار است ما را به اضطرار #فرج برساند.بگذاریم برساند. بیایید به درک جمعی برسیم که هر چه آید به سر ما همه از غیبت اوست.این همه را خواندید برای رسیدن به این جملات:بیایید به مسجد برویم، به همان مساجد کوچک و بزرگ محله‌های خودمان که گذار خیلی‌هایمان مدت‌هاست به یکی‌شان هم نیفتاده. مثل قوم بنی‌اسرائیل که سر به بیابان گذاشتند تا خدا پیامبرشان را به آن‌ها برگرداند، بیایید سر به ستون مسجد تکیه دهیم و شانه‌به‌شانهٔ هم برای فرج دعا کنیم. دعای واقعی، دعا از سر اضطرار، نه دعای لقلقهٔ زبان، که دعایی که وقت دیدن تصاویر شـهدای غـزه بی‌اختیار با اشک بر دلمان می‌گذرد. بیایید هر شب آیین دسته‌جمعی دعای فرج داشته باشیم، بعد نماز عشا در تمام مساجد ایران. اسم پویشمان را هم بگذاریم #همدعا و با طوفان رسانه‌ای همه را خبر کنیم به ما بپیوندند.
مداح‌ها، «آهنگران»ِامروز باشید! مردم را به خانهٔ خدا دعوت کنید تا هم‌نوا با شما و هیئت شما، دعای فرج بخوانند. پیش‌قدم شوید برای فرج منتقم خون خدا.بیایید طـوفان الاقصی را به طوفان دعای فرج برسانیم. اماممان منتظر دعای ماست.undefined
ble.ir/join/NjY3ZWIyMm
https://t.me/takooch

۱۶:۰۴

thumnail
مادر غمخوار...

#حضرت_زهرا #فاطمیه

#مهدی_رسولی__سروش splus.ir/msnoteایتا Eitaa.com/msnoteبله https://ble.im/msnoteتلگرام https://t.me/msnoteای گپ. https://igap.net/msnote

۲۱:۵۱

undefined تـلنـگـر
undefined نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند...
اگـر شـده روزی یـک #آیـه از #قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی #قـران روزتـان را سـپـری نـکـنـید
undefinedundefinedبـرنـامـه امـروز آیـه ۱۴ سـوره مـبـارکـه آل عمران همراه با #ترجمه و #تفسیر undefinedundefined
undefined متن ایه:
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ
undefined ترجمه و تفسیر (تفسیر نور):
ترجمه:
عشق و علاقه به زنان و فرزندان و اموال زياد از طلا ونقره و اسبان ممتاز و چهارپايان و كشتزارها كه همه از شهوات و خواسته‌هاى نفسانى است، در نظر مردم جلوه يافته است، (در حالى كه) اينها بهره‌اى گذرا از زندگانى دنياست و سرانجام نيكو تنها نزد خداوند است.
نکته ها
«قَناطير» جمع «قِنطار» به معناى مال زياد است وآمدن كلمه‌ى «مُقَنطرة» به دنبال آن، براى تأكيد بيشتر است. نظير اين‌كه بگوييم: آلاف و الوف، هزاران هزار.
«خَيل» به معناى اسب و اسب سوار، هردو آمده است و «مُسَوّمة» يعنى نشاندار. اسب‌هايى كه به خاطر زيبايى اندام و يا تعليمى كه مى‌ديدند، داراى برجستگى‌هاى خاصّى مى‌شدند، به آنها «خيل مسومة» مى‌گفتند.
جلوه‌كردن دنيا در نظر انسان، گاهى از طريق خيالات شخصى و گاهى از سوى شيطان و گاهى از جانب اطرافيان متملّق صورت مى‌گيرد. از طريق اوهام شخصى: «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» و «فَرَآهُ حَسَناً» و از سوى شيطان: «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ» و از طرف اطرافيان متملّق‌ «زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ»
مصاديق جلوه‌هاى دنيا كه در آيه ذكر شده، با توجّه به زمان نزول آيه است و مى‌تواند در هر زمانى مصاديق جديدى داشته باشد. طلا و نقره، كنايه از ثروت اندوزى، و اسب كنايه از مركب و وسيله‌ى نقليّه است.
سؤال: با اين‌كه خداوند زينت بودن مال و فرزند را پذيرفته است؛ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدنيا» پس چرا اين آيه در مقام انتقاد است؟
پاسخ: زينت بودن چيزى، غير از دلبستگى به آن است. در اين آيه انتقاد از دلبستگى شديد است كه از آن به‌ «حُبُّ الشَّهَواتِ» تعبير مى‌كند.
كلمه‌ى «بَنين» شامل دختران نيز مى‌شود، نظير اين‌كه مى‌گوييم: عابران محترم از پياده‌رو حركت كنند كه شامل زنان عابر نيز مى‌شود.
امام صادق عليه السلام با استناد به‌ «حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ ...» فرمودند: مردم در دنيا و آخرت از چيزى بيشتر از زنان لذّت نمى‌برند ... اهل بهشت نيز بيش از هر چيز به نكاح تمايل دارند تا خوردنى‌ها و آشاميدنى‌ها.
اين روايت حكمت تقدّم «النّساء» را بر ديگر موارد بيان مى‌كند.
پیام ها
1- علاقه‌ى طبيعى به مادّيات، در نهاد هر انسانى وجود دارد، آنچه خطرناك است، فريب خوردن از زينت‌ها وجلوه‌هاى آن و عدم كنترل دلبستگى‌هاست. «زُيِّنَ لِلنَّاسِ ...»
2- جلوه‌ى دنيا براى مردمِ عادّى است، نه افراد فرزانه. «زُيِّنَ لِلنَّاسِ» چنانكه در نظر همسر فرعون كه فرزانه‌ى تاريخ است، كاخ و طلاى او بى‌ارزش است.
«نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
3- علاقه‌ى بيش از حدّ به زن وفرزند، بيش از هر چيز مايه‌ى دلبستگى انسان به دنيا مى‌گردد. «حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ»
4- مراقب باشيم كه زينت‌ها وجلوه‌هاى دنيا، مقدّمه‌ى غفلت از آخرت است.
«زُيِّنَ لِلنَّاسِ ... وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»
5- يكى از عوامل بد عاقبت شدن، شيفتگى و دلبستگى به دنياست. زيرا عاقبت نيكو تنها نزد خداست. «زُيِّنَ لِلنَّاسِ ... وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»
6- يكى از شيوه‌هاى تربيتى، تحقير مادّيات و بيان عظمت معنويات است. «ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»
7- بهترين راه براى كنترل علائق مخرّب، مقايسه آن با الطاف جاودانه‌ى الهى است. «وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» _
بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا
@msnote

۵:۳۳

thumnail
یلدا؟


خداوندافجر صادق میطلبیماز پس این شب‌های طولانی…
#یلدا#قدس#غزه#فلسطین#طوفان_الاقصی@msnote

۹:۴۲

thumnail
یلدا؟


خداوندافجر صادق میطلبیماز پس این شب‌های طولانی…
#یلدا#قدس#غزه#فلسطین#طوفان_الاقصی@msnote

۹:۴۲

thumnail
یلدا؟


خداوندافجر صادق میطلبیماز پس این شب‌های طولانی…
#یلدا#قدس#غزه#فلسطین#طوفان_الاقصی@msnote

۹:۴۲

ناچاری‌هایی برای تعظیم خاضعانه‌تر
[برای مُریدِ «غزل» و مربّیِ «رباعی»]

پیامبری که مکارم اخلاق در برابرش زانو زده و حلم و تحمّل پیش پایش خم شده، اگر به یک بچّه بگوید «او وزغ پسر وزغ است»، حتماً حجم متراکمی از کثافت و رذالت را به چشم خود دیده و عاقبت پر از عناد و عداوتش را به او خبر داده تا شاید برگردد. چون وزغ همان حیوانی است که از دم و بازدمِ بی‌مقدارش هم فروگذار نمی‌کرده و در آتش نمرود می‌دمیده تا ابراهیم بیشتر بسوزد.
شاید به همین دلیل بود که وقتی نواده‌ی ابراهیم در حجاز قیام کرد، «حَکَم بن ابی‌العاص» آن‌قدر پیامبر را مسخره کرد و مثل همان وزغ، به آتشی که قریش برای محمّد افروخته بودند، دمید که نبیّ‌خدا او را از مدینه بیرون کرد و وقتی پسرش «مروان بن حکم» را دید، فرمود: «او وزغ پسر وزغ است.» پدر و پسر به حدی در تاریکخانه‌های ظلمات فرو رفته بودند که حتی خلیفه‌ی اول و دوم هم جرأت نکردند تا شفاعت عثمان درباره‌ی «مروان» بپذیرند و او را به مدینه راه دهند. اما خلیفه‌ی سوم وقتی روی مرکب غصبی‌ش پرید، دخترش را به مروان سپرد تا تبعیدیِ دوران پیامبر، داماد خلیفه شود و آن‌قدر در دارالخلافه بتازد که یکی از بهانه‌های مخالفان برای کشتن عثمان جور شود.  
بعد از آن، گرچه مروان با پسر ابوطالب بیعت کرده بود، غائله‌ی جمل را به راه انداخت اما «شترِ» آن زن به خاک افتاد و «وزغ» هم اسیر شد. حسنین شفاعتش کردند و پدرشان قبول کرد اما گفت: «نیازی به بیعتش ندارم؛ دستش دست یهودی است و اگر با دست بیعت کند، با پشت‌ش آن را می‌شکند ... او پرچم گمراهی را به دوش خواهد کشید» معاویه که به سلطنت رسید، مروان برای سبّ علی پیشتاز شد و در مقابل چشمان حسن‌بن‌علی، تا جایی در شهر پیامبر لجن پراکند که پسر ابوسفیان، فدک را به او بخشید و «تبعیدشده از مدینه»، برای چند سال «امیر مدینه» شد. وقتی هم که نامه‌ی یزید به والی مدینه رسید و از اهل شهر بیعت خواست، مروان از «ولید بن عتبه» خواست تا حسین را ـ همان که بعد از جمل شفاعتش کرده بود و هنوز حتی به سوی کوفه حرکت نکرده بود ـ بکشد...
اگر همه‌ی این‌ها را گفتم و تمامی این خطوط را به نام نجس مروان آلوده کردم، از روی ناچاری بود. چون تا درکی از عمق ضلالت پیدا نکنیم، عظمت نور معلوم نمی‌شود. حالا شاید بهتر بتوانیم در مقابل آن شیرزن و روضه‌هایش خم شویم. شیرزنی که در بقیع، مجلس به راه می‌انداخت و طوری برای «عباس»ش روضه می‌خواند که سیاه‌ترین قلب را می‌سوزاند و «مروان» را هم به گریه می‌انداخت. همسر علی باید هم اهل اعجاز باشد و با توسل به نور شوهرش، قرآن را هر روز، تر و تازه کند. خدا گفته: «ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجاره أو اشدّ قسوه...» اما امّ‌البنین است دیگر؛ دل شقیِّ معروفی مثل مروان را هم می‌شکافد و آب چشم او را از درون قلبش بیرون می‌کشد و با روضه‌هایش آیات قرآن را کامل می‌کند: «... و إنّ منها لما یشّقّق فیخرج منه الماء» ... مگر شوخی است؟ تاریخ باید شهادت بدهد که ائمّه‌ی ضلالت چطور در برابر عظمت علیامخدّرات علوی به انفعال افتاده‌اند ...      
ـــــــ
چند وقتی است که به «محسن رضوانی» بدهکار شده‌ام. بدهکار چند بوسه به دست‌هایش به خاطر شعری که در آن، چهار فداییِ #ام‌البنین را در قالب یک رباعی معرفی کرده:رباعی گفتی و تقدیمِ سلطان غزل کردیمعمای ادب را با همین ابیات حل کردیرباعی گفتی و مصراعی از آن را تو‌ای بانومیان اهل عالم در وفا ضرب‌المثل کردیفرستادی به قربانگاه اسماعیل‌هایت راهمان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردیکشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چندتمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردیرباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شدبه تیغ اشک خود، اعرابشان را بی‌محل کردیمی‌شود چند حرف از آن مصرع‌های تکّه‌تکّه‌شده‌تان را به ما هم یاد بدهید تا ما هم کمی وفا و ادب یاد بگیریم و با آستان‌بوسیِ  پسران شما عباس و عبدالله و جعفر و عثمان، خرجِ پسر زهرا شویم؟ @msnoteسالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را تسلیت عرض میکنیم. التماس دعا

۱۹:۴۰

undefinedدر گیر و دارِ «گزینش گمانه‌ها»undefined
undefinedلقب‌هایی که ما به همدیگر می‌دهیم اگر از روی تمسخر و تحقیر نباشد، بخاطر تأثیری است که هر کدام‌مان در تأمین نیازهای دنیایی داریم. اما لقب‌هایی که خدا برای عزیزترین‌هایش انتخاب می‌کند، حکایت دیگری دارد. از عمق خلقت تا روبنایی‌ترین لایه‌های آن، تحت سیطره‌ی این القاب است و از ابتدای آفرینش تا خلود در بهشت و جهنم، با این اسم‌ها مدیریت می‌شود: اللهم انی اسئلک باسمک... گمانه‌ی من این است که لقبِ «سیده نساء العالمین» هم به این قضایا مربوط است.
undefinedخدا «سروری زنان جهان» را به فاطمه داده و «زن» هم به ظرافت و لطافت و احساس و عاطفه و محبت و مهربانی‌ش شناخته می‌شود. انگار که هر کدام از این اوصاف در زنی پیدا شود، از زهرا نشأت گرفته و «امامتِ احساسات» و «ولایت عواطف» و «رهبری زنان» در طول تاریخ، به دردانه‌ی پیامبر سپرده شده. این سیادت بی‌حکمت نیست؛ فاطمه از پیچیده‌ترین امتحانات عبور کرده تا ثابت شود که هیچ‌کس جز او تاب به دوش کشیدنِ این مسئولیت را ندارد:
از زمانی که این دنیا هنوز خلق نشده بود: «یا ممتحنه امتحنک الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره» تا دوره‌ای که قریش، محمّد را در مکّه دوره کرده بودند و زهرا در کنار پیامبر، مقابل کل جامعه ایستاده بود و عواطفش را طوری برای پدر خرج کرده بود که سیده‌النساء، ام‌ابیها شد. حتی وقتی «لا تجعلوا دعاء الرسول کدعاء بعضکم بعضا» نازل شد و خدا دستور داد که پیامبر را مثل خودتان صدا نزنید، «یا أبتِ»های او به «یا رسول‌الله» تبدیل شد تا خصوصی‌ترین محبّت‌هایش هم از امر و نهی الهی رنگ بگیرد اما پدرش گفت: «این آیه برای تو و نسل تو نیست؛ برای جفاکاران قریش است. تو همان یا أبت بگو که قلبم را زنده‌تر می‌کند و خدا را راضی‌تر.»
undefinedاز دورانی که حداقل بیست و چند بار، همسرش را راهی جنگ با کفار کرد و ستون خیمه‌ی دل سپهسالار اسلام شد که علی در هیچ جنگی به دشمن پشت نکند تا وقتی که در هنگام بارداری خبردار شد که کودکش به دست امّت پیامبر کشته می‌شود؛ آگاهی از شهادت حسین آن هم قبل از ولادتش به حدّی سوزناک بود که خدا آیه‌ی پانزدهم سوره‌ی احقاف را نازل کرد و با «حملته امّه کرها و وضعته کرها» قرآن را هم از روضه‌ی زهرا بی‌نصیب نگذاشت اما باز هم فاطمه گفت: «رضیتُ عن الله عزّوجلّ». در آخر کار هم، گوش به فرمانِ اول‌مظلوم، قاتلانش را به خانه‌اش راه داد [یک چیزی می‌نویسم و یک چیزی می‌خوانید] و به شوهرش گفت: «البیت بیتک و الحُرّه زوجتک فافعل ما تشاء»...
undefinedفاطمه‌ای که از شدّت لطافت روح، در «مَهبط الوحی» و «مُختلَف الملائکه» زندگی می‌کرد و بخاطر مصاحبت با مَلک وحی «محدّثه» نام گرفته بود، در همه‌ی این صحنه‌ها و مصیبت‌ها نه تنها منفعل نشد و کم نیاورد؛ که عاطفه و احساسش را به ظریف‌ترین شکل و پیچیده‌ترین وجه، در راه مبارزه با کفر و نفاق خرج کرد تا به زنان دنیا نشان دهد که این سرمایه‌ی اصلی زن، باید برای چه چیزی و در کجا و چگونه فدا شود. این حجم از مهر و محبّت زنانه آن‌قدر دقیق و همه‌جانبه در راه خدا به کار گرفته شده که روایتِ «إن الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها» کتب حدیثی را پُر کرده و به «نساء‌ العالمین» یاد می‌دهد که برای متعادل‌شدن حساسیت‌ها و احساسات‌شان باید به کدام «سیّده» پناه ببرند...
undefinedصبر کنید! هنوز گمانه‌هایم تمام نشده! ولی نمی‌دانم چطور باید از بین آنها گزینش کرد و دقیق‌ترین‌هایش را انتخاب کرد. همچین مواقعی این شعر خوش‌آهنگ را زمزمه می‌کنم که کار را به خود خدا و کلماتش می‌سپارد: اگر مقاماتی را که درباره‌ی فاطمه گفته شده، تصدیق نمی‌کنی از این آیات و سوره‌های قرآن سوال کن فان لم تصدّق ما اقول و لا تدرىفسل «آيه القربى» و سل «آيه الاجرِ» و سل «آيه الوُدّ» و سل «ليله القدرِ»و سل «آيه الكوثر» و سل «سوره الدهرِ»
🟣پ‌.ن:اگر سوال این باشد که «بلوغ ایمانی زن در چه هنگامی رخ می‌دهد»، حدس من این است: وقتی عواطف خرج إعلای کلمه‌ی حق و تسکین دلِ مردانی شود که زندگی را بر مبنای جهاد در راه خدا بنا کرده‌اند و آتشفشان الحاد و التقاط بر آنها باریدن گرفته؛ یعنی اگر معصومین در وصف امیرالمومنین گفته‌اند که «ارتش‌های شرک را شکست داد و لشگریان کفر را نابود کرد»، سرّش را باید در این کلام علی پیدا کرد که: «هرگاه به سیمای فاطمه نگاه می‌کردم، غم و اندوهم از بین می‌رفت.»
undefined تقدیم به مردی که رهبری صدیقه طاهره بر درگیری با کفر امروز را هم وجدان کرده بود و می‌گفت:«من قدرت و محبت مادری حضرت زهرا را در هور، غرب کانال ماهی، وسط میدان مین دیدم... وقتی هم که بعثی‌ها در کنار اروند رزمندگان را با تیر می‌زدند، آن زمان هم سلاح کارگر ما حضرت زهرا بود.» تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه؛ به سردار ِنائب عام حضرت ولی‌عصر و سپهسالار ولایت‌فقیه؛ حاج قاسم #سلیمانی
@msnote

۷:۰۴

undefinedلسنا فی خان الصعالیک!undefined
undefinedبرای شما که فرقی نمی‌کرد. درست مثل همان موقعی که «صالح‌بن‌سعید» پیش شما آمده بود و داشت به دربار عبّاسی لعنت می‌فرستاد: «فدایت شوم یا علی بن محمد! در همه‌ی کارهای‌شان می‌خواهند نور شما را خاموش کنند و مقام شما را پایین بیاورند. بخاطر همین است که از بین تمام نقاط شهر، شما را در این محلّه‌ی گدایان منزل داده‌اند.» شما هم با دست‌تان به او اشاره کردید که: «حالا نگاه کن» و صالح، حور و قصور و نعماتی را دید که چشمانش را خیره کردند. و شما گفتید: «ما هر جا که باشیم، همه‌ی اینها برای ما مهیّاست؛ لَسنا فی خان الصعالیک... ما در سرای گدایان نیستیم.»
undefinedبرای شما که فرقی نمی‌کرد: آن گنبد طلایی بزرگ بماند و از خاک مضجع شما نور بگیرد یا این‌که تمام حرم را با خاک یکسان کنند. نعمت‌ها و محبّت‌های خدا به شما که به بودن یا نبودنِ گنبد و گلدسته وابسته نیست...اما برای ما خیلی فرق می‌کرد. وقتی دیدیم که حریم شما را شکسته‌اند، مثل یک بچه گریه کردیم؛ بچه‌ای که به بزرگترش اهانت می‌کنند و کاری جز اشک ریختن بلد نیست. جسارت ناصبی‌ها کلّ حرم را نه روی زمین، که روی سر ما خراب کرده بود و تازه یادمان انداخته بود که چقدر در دفاع از شما ضعیفیم و بیدارشدن‌مان چه هزینه‌های سنگینی دارد.
undefinedاما خب! شما به بی‌آبروییِ ما راضی نشدید و نگذاشتید که مومنین از یک سوراخ دو بار گزیده شوند. دستی به سرمان کشیدید تا از بچگی دربیاییم و دعوای عرب و عجم را فراموش کنیم و بخاطر شما دور هم جمع شویم. این طور شد که «حاج قاسم» های ایرانی و عراقی مفتخر به دفاع از حرم شما شدند و وقتی بنی‌عبّاسِ این دوران، دوباره خواستند حرم شما را به سرای گدایان شبیه کنند، به اندازه‌ی پول‌خُردهای جیب یک گدا هم، چیزی دست‌شان را نگرفت... یعنی عملیاتی به اسم «تطهیر عاصمه بنی ‌العباس من الرافضه الانجاس» را شروع کردند تا به خیال خودشان پایتخت بنی عباس را از وجود رافضی‌های نجس پاک کنند، اما دست قدرت خدا از آستین جمهوری اسلامی بیرون آمد و آنها را در نجاسات خودشان غوطه‌ور کرد.
undefined️با این همه هنوز باید بزرگ‌تر شویم، چون حرم فقط سامرّا نیست. حرم، تمامی حریم‌های سیاسی و فرهنگی و اقتصادیِ شیعه است که هر روز در خطر حمله‌ی کفر و نفاق است...
undefined چند سال پیش وقتی داشتم این متن بالایی را می‌نوشتم، هنوز «ابومهدی» را نمی‌شناختم. ولی می‌دانستم که کار «حاج قاسم» در عراق پیش نمی‌رود مگر این که عراقی‌هایی شبیه به او دوره‌اش کرده باشند. بخاطر همین نوشتم «حاج قاسمهای ایرانی و عراقی»... حالا این نوشته ناقابل را تقدیم می‌کنم به «ابومهدی بزرگ»؛ به این امید که ما را دعا کند و پیش حضرت هادی شفیع‌مان شود که مثل خودش شویم. مثل خودش طوری به کار بیاییم و پنجه بر حلقوم دشمن بگذاریم که حضرت رهبری بگوید: «من هر شب شما را به اسم دعا می‌کنم؛ ابومهدی!»، طوری که خون‌مان به دست شقی‌ترین‌ها به زمین بریزد... از قدیم گفته‌اند: آرزو بر جوانان عیب نیست... راستی... «کیف تکون یا اخا العرب»؟

undefinedپی‌نوشت:حدیثِ ابتدای متن، ـ که شیخ کلینی آن را در کافی شریف، باب مولد ابی‌الحسن علی‌بن‌محمد علیهما‌السلام نقل کرده ـ همین‌طور قاطعانه و پولادین تمام می‌شود: لَسنا فی خان الصعالیک

undefined: محمدصادق حیدری
_#قاسم_سلیمانی#حاج_قاسم#ابومهدی#شهادت_امام_هادی علیه السلامشهادت #امام_هادی علیه السلام
@msnote

۸:۱۸

thumnail
undefinedundefinedالسَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَيَعْسُوبَ الدِّينِ،undefinedundefinedوقائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بابَ اللّٰهِ، undefinedundefinedالسَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ النَّاظِرَةَ، وَيَدَهُ الْباسِطَةَ،undefinedundefinedوأُذُنَهُ الْواعِيَةَ، وَحِكْمَتَهُ الْبَالِغَةَ، undefinedundefinedو نِعْمَتَهُ السَّابِغَةَ، وَ نِقْمَتَهُ الدَّامِغَةَ
undefinedundefinedundefined خجسته ميلاد با سعادت حضرت مولی الموحدين، امام المتقين؛ اسد الله الغالب، مولود عظيم الشأن كعبه امام علی بن أبی طالب(علیه السلام ) بر شیعیان و ارادتمندان حضرتش مبارک بادundefinedundefinedundefined
#ولادت_امیرالمومنین_علی علیه السلام

@msnote

۱۹:۱۳

undefinedدرباره یک تفسیر جان سوز و به روز undefined
undefined کفر و شرک در هر دوره‌ای، رنگ تازه‌ای می‌گیرد و نیرنگ نویی رو می‌کند؛ در مقابلش، توحید و خداپرستی هم جلوه‌های جدیدی به نمایش می‌گذارد. احتمالاً اباعبدالله روز عاشورا داشت همین را به ما و تاریخ می‌گفت:
«هنگامی که تعدادی از اصحاب حسین کشته شدند، او با دستش بر محاسنش زد و شروع کرد به گفتن این جمله: اشتدّ غضب الله علی الیهود اذ جعلوا له ولداً... خشم خدا بر یهود شدت گرفت آنگاه که ادعا کردند خدا، فرزندی دارد. و بر نصاری، آنگاه که تثلیث و سه‌گانه‌پرستی پیشه کردند. و بر مجوس، آنگاه که خورشید و ماه را پرستیدند. [و امروز] خشم خدا شدت گرفته بر قومی که متحد شدند برای کشتن ِ پسرِ دخترِ پیامبرشان.» (لهوف/ص 101) آن روز، کشتن حسین شده بود عین فرزندتراشی برای خدا؛ شده بود عین کفر و شرک...
undefined خدا در قرآنش چند بار درباره کسانی که برایش فرزند تراشیده‌اند، صحبت کرده. اما یکجا برای آن که عمق فاجعه را نشان بدهد، عکس‌العمل طبیعت را در مقابل این ادعای کفرآمیز و شرک‌آلود توضیح داده: «تکاد السماوات یتفطّرن منه و تنشقّ الارض و تخرّ الجبال هدّاً أن دعوا للرحمان ولداً... نزدیک است که آسمان‌ها پاره پاره شوند و زمین بشکافد و کوه‌ها در هم بشکنند و فرو بریزند بخاطر این‌که برای خدا ادعای فرزند کرده‌اند.» (مریم/90)
undefinedمی‌گویند #زینب برای زنان کوفه، تفسیر قرآن می‌گفته ولی من این نقل را در کتاب معتبری ندیده‌ام. لازم هم نیست؛ وقتی عصر عاشورا همین کار را برای همه مردان و زنان جهان و برای تاریخ انجام داده. وقتی که عینیّت توحید را دید که به زمین افتاده و شرک و کفر به او حمله‌ورند؛ وقتی کشتن حسین شده بود عین فرزندتراشی برای خدا؛ وقتی خشم خدا داشت می‌وزید، وقتی عکس العمل طبیعت را شهود کرد؛ وقتی....: «هنگامی که حسین از اسبش بر زمین افتاد، زینب از خیمه خارج شد و فریاد زد: لیت السماء اطبقت علی الارض لیت الجبال تدکدکت علی السهل... کاش آسمان بر زمین می‌افتاد، کاش کوهها تکه‌تکه می‌شدند و در دشت می‌پاشیدند» (لهوف/ص 125) زینب داشت قرآن را به روز تفسیر می‌کرد و جریان توحید را به تصویر می‌کشید...
undefined «ان دعوا للرحمان ولدا» در سوره مریم که نتیجه‌اش، در هم ریختن آسمان و زمین و کوه‌ها بود، ایستاده بود کنار «اشتد غضب الله علی الیهود اذ جعلوا له ولدا...» و داشت «قومی که متحد شده‌اند برای کشتن پسر دختر پیامبرشان» را نگاه می‌کرد و برای زینبی اشک می ریخت که از در هم ریختن آسمان و زمین و کوهها حرف می زد...
undefined تفسیر «شرک امروزین» را روشن‌تر از همیشه به قلب «نوّاب عامّ»برادرت بتابان؛ زینب!

undefined #محمدصادق_حیدری
#حضرت_زینب سلام الله علیهم#وفات_حضرت_زینب سلام الله علیها
@msnote

۷:۴۳

thumnail
undefined اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ، undefined و إِمامِ الْأَخْيارِ، وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ، وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ،undefined الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ undefined ذی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ undefined و الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَیْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ undefined و الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِیهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ

undefinedشهادت مظلومانه حضرت موسی بن جعفر «علیه السلام» را به ساحت مقدس حضرت ولیعصر «عجل الله تعالی فرجه الشریف» و محبان خاندان عصمت و طهارت تسلیت عرض می کنم.
#شهادت_امام_موسی_کاظم علیه السلام
@msnote

۱۹:۳۸

•••─━━⊱✦undefinedundefined✦⊰━━─•••
undefinedجزئیاتی درباره «وَ بِرَحْمَتِكَ تَعَلُّقي»

undefinedجزئیات آقا؛ جزئیات! جزئیات این غذا، ویژگی‌های آن لباس، امتیازات این ماشین، مزیت‌های آن موبایل، آپشن‌های این ویلا، خصوصیت‌های آن ژیلا... همین جزئیات و ویژگی‌ها و خصوصیات است که هر روز، به روزش می‌کنند و مُدهایش را تغییر میدهند تا «دنیا» به کام انسان‌ها و امت‌ها چرب‌تر و شیرین‌تر شود و آنها را بیشتر گرفتار و وابسته کند و عشق‌بازی با لذت‌های روزافزون و بی‌توقف و نوشونده را طوری بچشند و در این مرتع جوری بچرند که افسارشان به راحتی در اختیار قطب‌های رفاه و سرمایه جهانی باشد... زیّن للناس حب الشهوات...


undefinedاما خدا برای بنده‌های مومنش «دنیاپرستی» را نپسندیده و اولیائش هر چه توانسته‌اند، دنیای «مترفین» و «مستکبرین» را تحقیر کرده‌اند و به جایش عظمت «آخرت» را به یاد انسان‌ها و امت‌ها انداخته‌اند. نمونه‌اش؟ همین «#ابوحمزه» که حضرت #سجاد در آن، با صحبت‌نکردن از جزئیات دنیایی، انگار همه‌شان را جلوی چشم مومن به خاک مذلت انداخته و دفن کرده و در عوض هر چه توانسته، جزئیات مرگ و برزخ و حشر و حساب و آخرت را با لطیف‌ترین مضمون‌ها و هنرمندانه‌ترین الفاظ برای‌مان به تصویر کشیده... جزئیات آقا؛ جزئیات:
undefined «گریه می‌کنم برای بیرون‌آمدن جان از بدنم، برای تاریکی قبرم، برای تنگی ِ لَحدم، برای سوال نکیر و منکر از من [و مخصوصا اینجا:] گریه می‌کنم برای درآمدن از قبر در حالی که عریان و لُخت هستم، خوار و ذلیل، باری سنگین بر دوشم، یک بار به طرف راستم نگاه می‌کنم و یک بار به طرف چپم [اما] همه مردم در حال انجام کاری غیر از کار من هستند. در آن روز، هر کسی کاری دارد که او را سرگرم کرده [و کسی به داد من نمی‌رسد]»

undefinedجزئیات ِ از قبر درآمدن و عریان‌بودن و هی نگاه کردن به چپ و راست تا شاید فرجی شود و راه نجاتی به چشم بیاید... جزئیات روزی که بنا به نقل «کافی شریف» از گفتگوی جبرئیل با پیامبر، همه حتی فرشتگان و پیامبران فریاد می‌زنند: «یا رب نفسی نفسی...» اما یک نفر هست که فریادش جنس متفاوتی دارد، جنسی که خیلی جور است: «و انت تقول یا ربّ اُمّتی... اُمّتی...» روزی که همه سرگرم و درگیر بیچارگی خودشان هستند اما «محمّد» سرگرم و درگیر بیچارگی امتش است... انگار دلش نیامده خواری و عریانی و نگاه‌های پر از انتظار ما به چپ و راست خیلی طول بکشد و می‌دود تا به داد ما برسد...
undefinedگویا حضرت سجاد هم یک خط بعد در «ابوحمزه»اش، به همین پدر مهربان اشاره می‌کند و وقتی این جزئیات پر عظمت را به تصویر می‌کشد، به خدا می‌گوید: «آقای من! تکیه و اعتماد و امید و توکلم [در چنین وضعی] به توست و برحمتک تعلقی... به مهربانی و رحمت تو آویخته‌ام» می‌دانید که تفسیر «رحمت و مهربانی خدا» را باید کجا پیدا کرد؟ در همین مفاتیح، همان اوائل ِ «زیارت حضرت رسول از راه دور» که می‌گوید:السلام علیک یا «رحمة الله»


undefined یا رسول الله! ما دوست داریم در دنیا و آخرت به شما و مهربانی تان آویخته باشیم. شما هم که «کریم تحب الضیافه و مامور بالاجاره»، بزرگواری هستید که میهمانی و پناه‌دادن را دوست دارید... این ماه مبارکی ما را از جزئیات دنیاپرستان بکَنید و به جزئیات آخرت گرایان بیاویزید، به جزئیات ِ مهمان شما شدن که دوستش دارید، به جزئیات پناه بردن به شما در آن اوضاع و احوال که محبوب شماست، به جزئیات آویختن به آغوش شما... به خدا، خدا هم به همین جزئیات و به همین چیزهایی راضی است که شما دوستش دارید: «و انا والله اعلم أن سرور نبیک احبّ الیک من سرور عدوّک»

undefined پی‌نوشت: جزئیات «الگوی مصرف»‌شان به کنار؛ حتی جزئیات و جذابیتِ «الگوی تولیدِ» دنیاپرستان به جایی رسیده که ویتنامی‌های قهرمان مبارزه با امریکا هم که در جنگ با ایالات متحده دو میلیون کشته دادند ولی تسلیم آنها نشدند، برای دستیابی به تولید و قدرت اقتصادی، معطل عذرخواهی یانکی‌ها نماندند و با قاتل ملت‌شان آشتی کردند تا خط تولیدهای امریکایی برایشان رونق و رفاه به ارمغان بیاورد و تجارتی 110 میلیارد دلاری بین‌شان شکل بگیرد و به اقتصاددان‌های حتی انقلابی ما هم چشمک بزند تا «اقتصاد مردمی» را به «بخش خصوصی و شرکت‌های بزرگ» تأویل ببرند. اما «جهش تولید با مشارکت مردم»ی که بیشترین عشق و تعلّق به رسول‌الله را در جهان به نمایش گذاشته‌اند، باید جزئیات و جنس دیگری داشته باشد...
undefined: #محمدصادق_حیدری
__بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا @msnote

۱۷:۲۵

undefinedابرقدرت در «سطح شجاعت» و «نحوه‌ی اقدام»و آینده‌ی پیش رو

undefinedدو هفته بود که پیام‌های تهدید و تطمیع امریکایی و اسرائیلی، به زبان انگلیسی و فرانسوی و آلمانی و چینی و ترکی و عربی، پشت در «بیت» صف کشیده بودند. مترجمان ایرانی زبردست البته پشت در نماندند و با تکرار عبارت «تله‌ی جنگ»، به همه جا سر زدند. اما سیل «وعده و وعید مادّی» که از طرف ابرقدرت‌ها و قدرتک‌ها سرازیر شده بود، به سدّ «یقین پولادین»ش خورد. قاعده‌ی «وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ ...مَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا»، موج جدیدی از ایمان برایش به ارمغان آورد که «نظام تصمیم‌گیری» را به حرکت درآورد. بامداد بیست‌وشش فروردین «أ لیس الله بکافٍ عبده؟! و یخوّفونک بالذین من دونه» دوباره تفسیر شد. ذکاوت و شجاعت الهی، «مکر و جسارت در مقیاس جهانی» را زمین زد.
undefined«ائتلاف پدافند هوایی» بین امریکا و فرانسه و اسرائیل با مزدوری اردن و سعودی، در مقابل‌مان قد علم کرده بود و به «لبه‌ی فنّاوری» تکیه داده بود. راه حل مقابله اما دویدن به دنبال «تکنولوژی برتر» نبود. ترکیب «مزیت‌های ایمانی و غیرت ایرانی» با «تکنولوژی متوسط و ارزان»، نقطه ضعف‌های دشمن را نمایان کرد و نوک «پیکان اسراییل» را به سمت خودش برگرداند و «گنبد آهنین» را زخم کرد. بامداد بیست‌وشش فروردین، «فئه کثیره» در جبهه کفر و نفاق، دوباره مغلوبِ «فئه قلیله» در جبهه ایمان شد. ابتکار ایمانی که «ساختار متداول فنّاوری» را تغییر داده بود، شانه های «های‌تِک» را در برابر چشم جهان به خاک مالید.
undefinedابرقدرت حالا صادراتش به صورت تصاعدی افزایش خواهد یافت؛ صادراتِ «سطح شجاعت» و «نحوه‌ی اقدام».
undefined اما دشمن و «های‌تِک»ش هم از خاک بلند خواهد شد و دوباره به سمت‌مان خواهد آمد؛ مخصوصاً اگر موفقیت سیاسی و نظامی‌مان دنباله نداشته باشد و مهندسی معکوسِ این موفقیت، در «فرهنگ» و «اقتصاد» تکرار نشود. «توفیق‌های موردی و مصداقی» در جبهه فرهنگی و جنگ اقتصادی، باید به «فرمول‌های تکرارپذیر» تبدیل شوند و دستیابی به فرمول، کار «اهل علم» است. حوزه و دانشگاه کِی «ابتکارهای ایمانی» را به میدان می‌آورند و به توان ساخت «موشک فرهنگی» و «پهپاد اقتصادی» برای جمهوری اسلامی دست پیدا می‌کنند؟ این سوالِ «خون شهدا» از نخبگان حوزوی و دانشگاهی است.
undefined این پرسش اگر پاسخی نگیرد و به سوال اصلیِ «افکار عمومی» تبدیل نشود، بهمنی از جنس مردم را به راه خواهد انداخت که «مفاهیم تخصصی» اما «ناکارآمد» را زیر فشار خود دفن خواهد کرد. این خط؛ این نشان!
undefined سپاسگزار و خاکسار حضرت ولی‌عصر(عج)؛ که در دوران غیبت هم یادگاری‌های از جنس «نیابت عامّه» برای‌مان باقی گذاشت تا با «امّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه...»، توضیحات تازه‌ای برای «بکم اخرجنا الله من الذُل و فرّج عنّا غمرات الکروب» بوجود بیاید. در برابر این نعمت، فقط با کلمات جدّ مطهرش در «مناجات الشاکرین» می‌توان شکرگزاری کرد: إِلَهِي أَذْهَلَنِي عَنْ إِقَامَةِ شُكْرِكَ تَتَابُعُ‏ طَوْلِكَ‏ وَ أَعْجَزَنِي عَنْ إِحْصَاءِ ثَنَائِكَ فَيْضُ فَضْلِكَ وَ شَغَلَنِي عَنْ ذِكْرِ مَحَامِدِكَ تَرَادُفُ عَوَائِدِكَ وَ أَعْيَانِي عَنْ نَشْرِ عَوَارِفِكَ تَوَالِي أَيَادِيكَ وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النَّعْمَاءِ وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِيرِ وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالْإِهْمَالِ وَ التَّضْيِيع‏

undefined #محمدصادق_حیدری _#وعده_صادق@msnote

۸:۲۵

ابامحمد.docx

۶۴.۷۷ کیلوبایت

•••─━━⊱✦undefinedundefined✦⊰━━─•••
چند سال بود که وقتی ایام شهادت یا ولادت حضرت #عسکری می‌رسید، گوشم عادت کرده بود به شنیدنِ یک حدیث نیم‌خطی از ایشان و بعد هم این‌که ایشان پدر امام زمان هستند و.... همین‌ها. بخاطر همین‌ها همیشه شاکی بودم که چرا حرف و نقل و توضیحی درباره‌ی زندگی ایشان و کرامات و معجزاتش به میان نمی‌آید ولی می‌گفتم حتماً حضرت این‌قدر مظلوم بوده که چیزی از زندگی ایشان به ما نرسیده. چند سال گذشت و یک‌سری قضایا پیش آمد که فهمیدم مشکل از خود ماست و الا....
خلاصه که این یازده متن، تلاشی است برای توجه بیشتر به ساحت مقدّس یازدهمین امام حضرت #ابامحمّد ؛ گرچه باید اعتراف کنم اگر استقبال مجازی نبود، این نوشته‌ها به عدد یازده نمی‌رسیدند. معمولاً همین‌طور است: اوضاع نیت‌های ما خراب است و روغن ریخته را نذر امام و امام‌زاده می‌کنیم اما آنها به روی‌مان نمی‌آورند و قبول می‌کنند. حالا هم این الفاظ الکن را با همه‌ی بی‌ارزشی‌شان تقدیم می‌کنم به ساکن سامرّاء و آن کنیه‌ی دوست‌داشتنی‌ش؛ با این امید که شفاعت ما را پیش تک‌فرزندشان بکنند تا حضرت ولی‌عصر بی‌ادبی‌های ما را ببخشد. هر چه باشد، «ابامحمّد» پدرِ امام زمان است...

_undefined: #محمدصادق_حیدری

بله | آی‌گپ | سروش | تلگرام | ایتا
@msnote

۱۸:۲۰