۱۹ آبان
از نگاه مادر
من همیشه به دخترم نسرین میگم که تو خیلی باهوش و خوش استعدادی.
چون که امروز جمعه است و همه با هم تو خونهایم، ناهار رو سپردم به نسرین.آخه خیلی گیر میده که غذا بپزه.
بهش گفتم که چی درست کنه و چون نمیخوام، غذاش خراب شه و ناراحت شه.
بالاسرش واستادم تا موبهمو بهش توضیح بدم.
از طرفی هم واقعاً حوصله ندارم که بیام ببینم آشپزخونه رو ترکونده.
وقتم گرفته شد، ولی اشکال نداره، بهجاش یه غذای عالی درست کرد، بدون اینکه آشپزخونه رو بههم بریزه.
از نگاه نسرین
یکی از دوستام برام تعریف کرده بود که خیلی از کارهای خونه رو اون انجام میده.
منم با ناراحتی گفتم: ولی مامانم اجازه نمیده که توی آشپزخونه خیلی کاری انجام بدم.خصوصاً اینکه چند بار آشپزی کردم و حسابی آشپزخونه رو به هم ریختم.
امروز که جمعه است بالاخره مامان قبول کرد تا آشپزی کنم.به سه تا غذا تو ذهنم دارم فکر میکنم که کدومو بپزم؟! که مامان وارد آشپزخونه میشه و میگه: عدس رو گذاشتم روی کابینت، خیس کردم.
برنج هم به اندازهی مناسب کنار گذاشتم. بیا بهت بگم که چطوری عدس پلو درست کنی.
رفتم کنار مامان خواستم قابلمه انتخاب کنم که گفت: قابلمهی مناسب رو روی میز گذاشتم.
خلاصه همونطوری که مامان میگفت منم قدم به قدم غذا رو آماده کردم.
همین ...
سالها گذشت من الان دیگه دختر کوچولوی خونواده نیستم و شدم مادر.
پسرم محمدرضا اومد کنارم و گفت مامان میشه امروز که بقیه هم میان یه غذای جدید درست کنی؟
خیلی با خودم فکر کردم که غذای جدیدی درست کنم ولی ترسیدم که غذا خراب شه و خوشمزه نشه و بچهها غر بزنن.
از طرفی حوصلههم ندارم که آشپزخونهام بههم بریزه.
خلاصه بعد از کلی فکر کردن و بالا پایین کردن، به این نتیجه رسیدم که بهترین غذایی که الان میتونم درست کنم، همون عدس پلوئه.
به پسرم میگم: امروز میخوام یه عدس پلوی ویژهتر درست کنم.
میرم سمت آشپزخونهی مرتب و خلوتم.تا مشغول آشپزی بشم ...
#داستان_تربیتی
@nahaletarbiat
من همیشه به دخترم نسرین میگم که تو خیلی باهوش و خوش استعدادی.
چون که امروز جمعه است و همه با هم تو خونهایم، ناهار رو سپردم به نسرین.آخه خیلی گیر میده که غذا بپزه.
بهش گفتم که چی درست کنه و چون نمیخوام، غذاش خراب شه و ناراحت شه.
بالاسرش واستادم تا موبهمو بهش توضیح بدم.
از طرفی هم واقعاً حوصله ندارم که بیام ببینم آشپزخونه رو ترکونده.
وقتم گرفته شد، ولی اشکال نداره، بهجاش یه غذای عالی درست کرد، بدون اینکه آشپزخونه رو بههم بریزه.
از نگاه نسرین
یکی از دوستام برام تعریف کرده بود که خیلی از کارهای خونه رو اون انجام میده.
منم با ناراحتی گفتم: ولی مامانم اجازه نمیده که توی آشپزخونه خیلی کاری انجام بدم.خصوصاً اینکه چند بار آشپزی کردم و حسابی آشپزخونه رو به هم ریختم.
امروز که جمعه است بالاخره مامان قبول کرد تا آشپزی کنم.به سه تا غذا تو ذهنم دارم فکر میکنم که کدومو بپزم؟! که مامان وارد آشپزخونه میشه و میگه: عدس رو گذاشتم روی کابینت، خیس کردم.
برنج هم به اندازهی مناسب کنار گذاشتم. بیا بهت بگم که چطوری عدس پلو درست کنی.
رفتم کنار مامان خواستم قابلمه انتخاب کنم که گفت: قابلمهی مناسب رو روی میز گذاشتم.
خلاصه همونطوری که مامان میگفت منم قدم به قدم غذا رو آماده کردم.
همین ...
سالها گذشت من الان دیگه دختر کوچولوی خونواده نیستم و شدم مادر.
پسرم محمدرضا اومد کنارم و گفت مامان میشه امروز که بقیه هم میان یه غذای جدید درست کنی؟
خیلی با خودم فکر کردم که غذای جدیدی درست کنم ولی ترسیدم که غذا خراب شه و خوشمزه نشه و بچهها غر بزنن.
از طرفی حوصلههم ندارم که آشپزخونهام بههم بریزه.
خلاصه بعد از کلی فکر کردن و بالا پایین کردن، به این نتیجه رسیدم که بهترین غذایی که الان میتونم درست کنم، همون عدس پلوئه.
به پسرم میگم: امروز میخوام یه عدس پلوی ویژهتر درست کنم.
میرم سمت آشپزخونهی مرتب و خلوتم.تا مشغول آشپزی بشم ...
#داستان_تربیتی
@nahaletarbiat
۱۵:۵۵
🌱 نهال تربیت
از نگاه مادر من همیشه به دخترم نسرین میگم که تو خیلی باهوش و خوش استعدادی. چون که امروز جمعه است و همه با هم تو خونهایم، ناهار رو سپردم به نسرین. آخه خیلی گیر میده که غذا بپزه. بهش گفتم که چی درست کنه و چون نمیخوام، غذاش خراب شه و ناراحت شه. بالاسرش واستادم تا موبهمو بهش توضیح بدم. از طرفی هم واقعاً حوصله ندارم که بیام ببینم آشپزخونه رو ترکونده. وقتم گرفته شد، ولی اشکال نداره، بهجاش یه غذای عالی درست کرد، بدون اینکه آشپزخونه رو بههم بریزه. از نگاه نسرین یکی از دوستام برام تعریف کرده بود که خیلی از کارهای خونه رو اون انجام میده. منم با ناراحتی گفتم: ولی مامانم اجازه نمیده که توی آشپزخونه خیلی کاری انجام بدم. خصوصاً اینکه چند بار آشپزی کردم و حسابی آشپزخونه رو به هم ریختم. امروز که جمعه است بالاخره مامان قبول کرد تا آشپزی کنم. به سه تا غذا تو ذهنم دارم فکر میکنم که کدومو بپزم؟! که مامان وارد آشپزخونه میشه و میگه: عدس رو گذاشتم روی کابینت، خیس کردم. برنج هم به اندازهی مناسب کنار گذاشتم. بیا بهت بگم که چطوری عدس پلو درست کنی. رفتم کنار مامان خواستم قابلمه انتخاب کنم که گفت: قابلمهی مناسب رو روی میز گذاشتم. خلاصه همونطوری که مامان میگفت منم قدم به قدم غذا رو آماده کردم. همین ... سالها گذشت من الان دیگه دختر کوچولوی خونواده نیستم و شدم مادر. پسرم محمدرضا اومد کنارم و گفت مامان میشه امروز که بقیه هم میان یه غذای جدید درست کنی؟ خیلی با خودم فکر کردم که غذای جدیدی درست کنم ولی ترسیدم که غذا خراب شه و خوشمزه نشه و بچهها غر بزنن. از طرفی حوصلههم ندارم که آشپزخونهام بههم بریزه. خلاصه بعد از کلی فکر کردن و بالا پایین کردن، به این نتیجه رسیدم که بهترین غذایی که الان میتونم درست کنم، همون عدس پلوئه. به پسرم میگم: امروز میخوام یه عدس پلوی ویژهتر درست کنم. میرم سمت آشپزخونهی مرتب و خلوتم. تا مشغول آشپزی بشم ... #داستان_تربیتی @nahaletarbiat
لطفاً اجازه بدیم که خلاقیت و استعداد بچهها براشون بمونه و رشد کنه.
نه اینکه سرکوبش کنیم تا تبدیلشون کنیم به تقلیدکنندههای ضعیف
نه اینکه سرکوبش کنیم تا تبدیلشون کنیم به تقلیدکنندههای ضعیف
۱۵:۵۸
با سلام و عرض ادب؛
عزیزانی که در کارگاه ۱۷ آبان کرج حضور داشتند، لطفاً با تکمیل فرم زیر، ما را در برگزاری بهتر دوره، کمک بفرمایند:
https://formafzar.com/form/0o3gg
@nahaletarbiat
عزیزانی که در کارگاه ۱۷ آبان کرج حضور داشتند، لطفاً با تکمیل فرم زیر، ما را در برگزاری بهتر دوره، کمک بفرمایند:
https://formafzar.com/form/0o3gg
@nahaletarbiat
۱۷:۵۵
۲۱ آبان
۱۸:۵۱
🌱 نهال تربیت
ارتباط گیری بچه ها با قصه و داستان به شکل عجیبی بچهها با داستان و قصه ارتباط میگیرن و خودشون رو جای نقش اصلی اون داستان قرار میدن و سعی میکنن رفتارهای اون فرد و قهرمان رو الگو قرار بدن و درنهایت رفتار خودشون رو باهاش تطبیق بدن. یادش بخیر، بچه بودم یه رمانی خوندم، تا مدتها نه فقط نوع فکر کردنم، حتی نوع صحبتم هم شبیه صحبت کردن نقش اول اون داستان شده بود! و همینطور شبیه نقش اول اون داستان، به مسائل مختلفم توی زندگی نگاه میکردم. #معجزهی_قصه #تربیت_الگویی #هفت_تا_سیزده_سال #احترام_و_اقتدار @nahaletarbiat
صحبتهای آقای عباسی ولدی در رابطه با اثرگذاری عمیق قصه و کودک به عنوان یکی از بهترین و قویترین ابزارهای آموزشی، واقعاً جای تأمل داره که چرا نگاهمون به قصه و داستان از تاثیری که داره خیلی پایینتره.
۱۸:۵۳
🌱 نهال تربیت
ارتباط گیری بچه ها با قصه و داستان به شکل عجیبی بچهها با داستان و قصه ارتباط میگیرن و خودشون رو جای نقش اصلی اون داستان قرار میدن و سعی میکنن رفتارهای اون فرد و قهرمان رو الگو قرار بدن و درنهایت رفتار خودشون رو باهاش تطبیق بدن. یادش بخیر، بچه بودم یه رمانی خوندم، تا مدتها نه فقط نوع فکر کردنم، حتی نوع صحبتم هم شبیه صحبت کردن نقش اول اون داستان شده بود! و همینطور شبیه نقش اول اون داستان، به مسائل مختلفم توی زندگی نگاه میکردم. #معجزهی_قصه #تربیت_الگویی #هفت_تا_سیزده_سال #احترام_و_اقتدار @nahaletarbiat
من بسیار تجربه کردم که اگه خوب قصه بگیم، از انیمیشن خیلی جذابتره
۱۹:۱۱
۲۵ آبان
🌱 نهال تربیت
ارتباط گیری بچه ها با قصه و داستان به شکل عجیبی بچهها با داستان و قصه ارتباط میگیرن و خودشون رو جای نقش اصلی اون داستان قرار میدن و سعی میکنن رفتارهای اون فرد و قهرمان رو الگو قرار بدن و درنهایت رفتار خودشون رو باهاش تطبیق بدن. یادش بخیر، بچه بودم یه رمانی خوندم، تا مدتها نه فقط نوع فکر کردنم، حتی نوع صحبتم هم شبیه صحبت کردن نقش اول اون داستان شده بود! و همینطور شبیه نقش اول اون داستان، به مسائل مختلفم توی زندگی نگاه میکردم. #معجزهی_قصه #تربیت_الگویی #هفت_تا_سیزده_سال #احترام_و_اقتدار @nahaletarbiat
چند وقت پیش توی دبستانی که برای دانشآموزاشون قصه تعریف میکردم به مناسبت روز دانش آموز رفتیم و با یکی از معلمها نمایش و تئاتر طنز و جذابی برگزار کردیم.
بعد از نمایش، از تعداد زیادی از بچههای دوم تا پنجم، به طور جداگونه سوال کردم که همون قصههایی که تعریف میکردم به نظرتون جذابتر بود یا نمایش امروز؟
بدون استثناء همه گفتند قصهها جذابتر بود.
هرچند که برای نمایش کلی وقت گذاشتیم و هزینه کردیم و واقعاً بچهها خندیدن و توی جو نمایش رفته بودن.
#معجزهی_قصه#تربیت_الگویی
بعد از نمایش، از تعداد زیادی از بچههای دوم تا پنجم، به طور جداگونه سوال کردم که همون قصههایی که تعریف میکردم به نظرتون جذابتر بود یا نمایش امروز؟
بدون استثناء همه گفتند قصهها جذابتر بود.
هرچند که برای نمایش کلی وقت گذاشتیم و هزینه کردیم و واقعاً بچهها خندیدن و توی جو نمایش رفته بودن.
#معجزهی_قصه#تربیت_الگویی
۱۷:۳۶
۱۷:۵۲
۲۶ آبان
تصاویری از کارگاه امروز دبستان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
۱۵:۴۸
۱۵:۴۹
۱۵:۴۹
۱۵:۴۹
۱۵:۴۹
۱۵:۵۱
۱۸:۲۷
۲۸ آبان
🌱 نهال تربیت
تا قبل از این، بچهها خودشون رو محور کل دنیا میدونن، اما از حدود ۶ و ۷ سالگی میپذیرن که محور خودشون نیستن و باید از بزرگترها اطاعت کنن. یعنی نیاز دارن که داخل ساختار و تحت اطاعت افرادی از جمله پدر و مادر قرار بگیرن. به همین دلیل قانونگذاری از ۷ سالگی آغاز میشه. #روحیه_اطاعتپذیری #هفت_تا_سیزده_سال #احترام_و_اقتدار @nahaletarbiat
یادمه خانوادهای اعتراض داشتن که پسر ۹ سالشون حرف گوش نمیده.
بعد از صحبتمون، خودشون به این نتیجه رسیدن که تنها دلیلش نداشتن اقتدار پدره.
که چند جلسهای اقتدار رو با هم جلو بردیم و هم پدر و هم مادر لازم بود کارهایی انجام دهندتا پس از چند ماه، مسئله تا حد زیادی حل شد.
اگه نسبت به این مسئله برای شما هم ابهامی وجود داره، پیشنهاد میکنم مباحث احترام و اقتدار را از ابتدا مرور بفرمایید.و یا صبر بفرمایید تا در کارگاه احترام و اقتدار، مسئله رو به صورت مفصل باز کنیم
بعد از صحبتمون، خودشون به این نتیجه رسیدن که تنها دلیلش نداشتن اقتدار پدره.
که چند جلسهای اقتدار رو با هم جلو بردیم و هم پدر و هم مادر لازم بود کارهایی انجام دهندتا پس از چند ماه، مسئله تا حد زیادی حل شد.
اگه نسبت به این مسئله برای شما هم ابهامی وجود داره، پیشنهاد میکنم مباحث احترام و اقتدار را از ابتدا مرور بفرمایید.و یا صبر بفرمایید تا در کارگاه احترام و اقتدار، مسئله رو به صورت مفصل باز کنیم
۱۴:۲۰
🌱 نهال تربیت
یادمه خانوادهای اعتراض داشتن که پسر ۹ سالشون حرف گوش نمیده. بعد از صحبتمون، خودشون به این نتیجه رسیدن که تنها دلیلش نداشتن اقتدار پدره. که چند جلسهای اقتدار رو با هم جلو بردیم و هم پدر و هم مادر لازم بود کارهایی انجام دهند تا پس از چند ماه، مسئله تا حد زیادی حل شد. اگه نسبت به این مسئله برای شما هم ابهامی وجود داره، پیشنهاد میکنم مباحث احترام و اقتدار را از ابتدا مرور بفرمایید. و یا صبر بفرمایید تا در کارگاه احترام و اقتدار، مسئله رو به صورت مفصل باز کنیم
با توجه به جنس تفکر، اقتدار والدین خصوصاً پدر، لازمهی رشد کودک در این سنه
۱۴:۲۰
۲۹ آبان
۷:۱۰
۱ آذر
۱۴:۵۰
🌱 نهال تربیت
پسر شش ساله، درک و فهمش از جنس مخالف به حدی رسیده که لازمه، دیگه به عنوان بچهای که متوجه نمیشه، نبینیمش. هرچند به بلوغ نرسیده اما حساسیت و لطافتش از ما خیلی بیشتره. یعنی از مواردی تأثیر میگیره که برای ما کاملاً عادی حساب میشه. #سن_درک_و_فهم #شش_تا_سیزده_سال #احترام_و_اقتدار @nahaletarbiat
یکی از ویژگیهای سطح تفکر کودک با عنوان سن تمییز شناخته میشه.
که کودک میتونه بعضی مسائل جدید رو از هم تمییز بده و تفکیک کنه.
در زنجیرهی فضای مجازی که در ایتا در حال پرداختن به آن هستیم، بیشتر به این موضوع پرداخته شده است.
https://eitaa.com/nahaletarbiat/698
که کودک میتونه بعضی مسائل جدید رو از هم تمییز بده و تفکیک کنه.
در زنجیرهی فضای مجازی که در ایتا در حال پرداختن به آن هستیم، بیشتر به این موضوع پرداخته شده است.
https://eitaa.com/nahaletarbiat/698
۱۴:۵۱