عکس پروفایل نجوای جانن

نجوای جان

۱۰۱عضو
بازارسال شده از پشت صحنه نجوای جان🤍
thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت بیستم

۱۷:۰۵

بازارسال شده از پشت صحنه نجوای جان🤍
thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت بیست و یکم
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل

۱۷:۱۴

بازارسال شده از هــ . ع
thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت بیست و دوم
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل

۲۰:۵۰

بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل#قسمت_بیست_و_دوم
undefined ۴۷- اللّٰهُمَّ مَوْلَاىَ كَمْ مِنْ قَبِيحٍ سَتَرْتَهُ،ای خدای من، ای مولای من، چه بسیار، زشتیها که از من سر زد و تو آنها را پنهان کردی.
شرح:
آری، ستّار بودن خداوند، عامل رهایی انسان از قبح ذاتی او است که مانعی بزرگ در مسیر تکامل انسان می‌باشد.
در حقیقت، خداوند منّان بر ما منّت نهاده و حتی برای خودمان، ستر و پوششی بر زشتی و سیاهی نفس ظلوم و جهولمان می‌گذارد!اما چگونه؟ خداوند تعالی برای جبران قبح و زشتی و ظلمت ذاتی ذات انسان، در نهاد او عاملی بعنوان یک وسیله و ابزار برای حرکت دادن انسان به سمت خوبی‌ها قرار داده است. آری، خداوند رحمان، اشتیاقی در نهاد هر انسانی برای رسیدن به خوبی و کمال و زیبایی ها جعل نموده است! در حقیقت فطرت الهی یا همان گرایش به خوبی و کمال، پرده و پوششی است بر قبح ذاتی انسان که ذاتا ذره‌ای مقرون به عدم و ظلمانی و فقیر محض است و لذا اگر این میل و گرایش فطری در هندسهٔ وجودش نهاده نمی‌شد، محال بود که چنین موجودی، با چنین ذاتیاتی، به سمت خوبی میل کرده و یا حتی بتواند درکی از قبح ذاتی خود پیدا کند. در واقع، بر اساس قاعدهٔ عقلی «یعرف الاشیاء باضدادها» خداوند جبار برای رساندن انسان به معرفت و آگاهی، از خود و خدایش، به ذات این ذرهٔ مقرون به عدم، از طریق افاضه و تفضل، ولایت نبی باطن یا همان فطرت و نیروی عقل را تفضل نمود. پس، فطرت جزو ذات و از ذاتیات انسان نیست، بلکه آنکه ستر و پوششی است که خداوند منان، به فیاضیت خود به انسان افاضه نموده است.
نکته تأویلی و مهمی که در شرح این فراز باید به آن توجه کنیم این است که همانطور که قیام انسان کامل، مساوی با قیامت است، و ورود به مرحلهٔ آخرتی یک وضعیت وجودی است، و با شناخت و معرفت انسان کامل، در وجود انسان رخ می‌دهد، شناسایی و درک درست نیروی فطرت در درون، برای انسان، نیز برداشتن گامی بزرگ است در مسیر رشد و تعالی معراجی او. زیرا قبول فطرت به این معنا، دقیقا یعنی قبول ولایت ولیّ خدا در ساحت نفس و ضمیر انسان، و عدم قبول این معنا برای فطرت، به معنای انکار ولایت ولیّ خدا است. و شاید یکی از مصادیق انکار و تکذیب قیامت، همین باشد، آنجا که خداوند در آیه ۲۱ از سوره قیامت فرموده است: وَتَذَرُونَ اْلآخِرَةَ و زندگي ‌آخرت ‌را رها مي‌كنيد.و با این حساب، این آیه، در وجه تأویلی به تکذیب کنندگان ولایت اولیای معصوم خداوند علیهم السلام اشاره دارد.
@Najvayejan110

۲۰:۵۱

بازارسال شده از پشت صحنه نجوای جان🤍
thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت بیست و سوم
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل

۱۹:۰۰

قسمت ۲۳

undefined۴۸- وَكَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلَاءِ أَقَلْتَهُ،
و چه بسیار، بلاهای سنگین و بزرگ که تو آنها را از من برگرداندی، بیآنکه من بفهمم.

مولانا امیرالمومنین علیه السلام، در مورد بلاهایی که سر راه انسان وجود دارند، در این فراز می‌فرمایند که خداوند قادر، آنها را به حداقل رسانده است.
آری، خداوند کریم، خود در سورهٔ شوری، در آیهٔ سی‌ام، اشاره فرموده که اگر او بسیاری از بلاها را دفع نمیکرد، انسان نمی‌توانست در مسیر حرکت تکاملی بالا برود. این مصیبتها و بلاها، بلاهایی است که از جانب دیگر انسان‌ها و از جانب طبیعت، به دلیل جهل و نقص انسان، به انسان می‌رسد. و تعداد این بلاها، آنقدر زیاد است که اگر خداوند سبحان، اکثر آنها را از ما دور نمی‌کرد، ما در همان روزهای ابتدای تولد، بر اثر انواع بلاهای انسانی و طبیعی، از دنیا رفته بودیم. و جالب اینجاست که خداوند متعال فرموده است که من اکثر این بلاها را دفع میکنم، ولی کمی از آنها را باقی میگذارم، زیرا همین بلاها برای شما ایجاد معرفت می‌کند. در واقع اگر خداوند تمام این بلاها را دفع می‌کرد، ما به یک ماشین و یا ربات ابدی تبدیل می‌شدیم، بدون «بیماری، پیری، مرگ» یعنی بی هیچ نقصی، و البته بی هیچ آگاهی و فهم و شعور و معرفتی، زیرا «یعرف الاشیاء باضدادها»، لذا انسان در دنیا که کلاس درس خداست، از طریق همین ابتلائات قلیل، و مواجه شدن با مجموعه‌ای از اضداد، مانند سلامتی و بیماری، و جوانی و پیری، و حیات و ممات، در نهایت امر، بعد از موتی که خود انسان‌ها به دست خودشان برای یکدیگر رقم می‌زنند، به ارادهٔ قاهرهٔ الهی، زنده شده و با تجارب و معارفی که از دنیا با خودش برده، امادهٔ یک حیات طیبه، از طریق و راه درستی می‌شود که دیگر آنجا هیچ بلا و مصیبتی نبیند و تا ابد در حیاتی طیب و طاهر رو به تعالی حرکت کند

۱۹:۰۰

بازارسال شده از پشت صحنه نجوای جان🤍
thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت بیست و چهارم
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل

۱۹:۰۴

undefined۴۹- وَكَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَيْتَهُ،
و چه بسیار، لغزشهایی که تو مرا از ارتکاب به آنها نگاه داشتی.

امیرالمومنین روحی فداه در مورد لغزش‌های فراوان انسان، در این فراز می‌فرمایند که خداوند متعال انسان را در این لغزش‌ها، بارها و بارها حفظ نموده است.
حقیقتا، تمام اعمال شایسته و درستی که از انسانی که ذاتش ظلمت و فقر محض است، سر می‌زند، جز به توفیق و هدایت الهی نیست. و اگر انسان دائما این نکته را به خودش متذکر شود، از خودرأیی و تکبر کاذب دور می‌شود، لذا مولانا امیرالمومنین علیه السلام در این دعای عظیم که نقشهٔ گنج کمال و تعالی است، بخوبی دارند انسان را متوجه این ظرائف مهم تربیتی می‌نمایند و به او متذکر می‌شوند که بدان ای انسان که تمام اعمال خوبی که از تو سر زده، درست آنجایی بوده که خداوند رحمان تو را از لغزیدن در یک خطای بزرگ که نقطهٔ مقابل این عمل صالح بوده، حفظ کرده، درست مثل کسی که در حال لغزیدن در یک درهٔ عمیق است، و دستهایی مهربان و توانمند او را دقیقا در لحظهٔ لغزش از پشت سر می‌گیرند و نجاتش می‌دهند، ولی آن شخص گمان می‌کند که نجاتش نتیجهٔ تلاشی بوده که خودش میکرده. و از آن عامل اصلی که او را نگاه داشته بی خبر است. آری، انسان هم به همین ترتیب، دست خدا را در توفیق‌هایی که به او عطا نموده نمی‌بیند، و به زعم خودش، این خود اوست که مثلا دارد خودسازی و جهاد با نفس می‌کند.

۱۹:۰۵

thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت بیست و پنجم
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل
undefined@najvayejan110undefined

۲۳:۴۴

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت ۲۵:

undefined۵٠- وَكَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ دَفَعْتَهُ،و چه بسیار، ناملایماتی که برایم نامطلوب بودند، امّا تو آنها را از من دور کردی.
آری، پروردگار متعال، ربوبیت و پرورش ما را به آئینهٔ تمام نمای خود سپرده است، و به عبارت دیگر ما را در دامن مادری نهاده، که دائماً در حال فاطریت و فاطمیت است، برای به ثمر رساندن ما! و او نه تنها جسمانیت ما را با فاطریتش، در مسیر رشد و کمال، حفظ می‌کند، بلکه او مراقب نَفْس ما هم هست. «مکروه» یعنی آنچه که نفس ما از آن اکراه دارد، و برای نفس ما نامطلوب است. و قطعا دفع نمودن آنچه که برای نفس ما نامطلوب است، برای این است که نفس بتواند بی هیچ مانعی در مسیر تکاملی‌اش، سیر کند!
undefined۵۱- وَكَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِيلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ؛و چه بسیار، ستایش نیکو که اصلاً من شایستۀ آن نبودم، و تو در میان مردم آن را، در مورد من، نشر دادی و پخش کردی.
این حقیقت نیز با وساطت آن مادری محقق می‌شود که مأموریتش به ثمر رساندن ماست! و براستی، مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام چه زیبا و لطیف در این فرازها، به معرفی انسان می‌پردازند. آری، این یک معرفی روان‌شناسانه و بسیار ظریف است از انسان، برای خود این انسان! انسانی که برای رشد و تعالی، نه تنها لازم است که جلوی لغزش‌هایش گرفته شود، و مکروهاتش هم از او دفع شوند، بلکه این انسان، نیاز دارد که از منظر بیرونی، حرمت و آبرویش نیز حفظ شود. لذا، تجلی ستّار بودن خداوند، برای انسان، به وسیلهٔ آن کس که تجلّی بخش فاطریت اوست، محقق می‌شود.


الحمد لله الذی هدانا لهذا...

۲۳:۴۵

thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت بیست و ششم
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل
@najvayejan110undefined

۱۸:۰۴

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت ۲۶:
undefined۵۲- اللّٰهُمَّ عَظُمَ بَلَائِى،امّا، خدایا، با تمام اینها که به من دادی و لطف کردی، اکنون نتیجۀ جهل و نادانیِ من است که مرا فراگرفته؛ و بلای من بزرگ شده است.
مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام، بعد از تمام آنچه که در فرازهای قبل بیان فرمودند، اکنون با این فراز، ما را متوجه می‌کنند که تمام بلاها، نتیجهٔ ذنوب و نواقص وجودی خود ما می‌باشند. و شایسته است که برای اصلاح خود، صد در صد متمسک و متوسل و پناهنده باشیم به معلمین و مربیان الهی...
undefined۵۳- وَأَفْرَطَ بِى سُوءُ حالِى،و بد حالیِ من، از حدّ گذشته است.
آری، سر منشأ تمام بدحالی های بشر، خوداوست! و تا وقتی که این حقیقت را نپذیرد، و پس از پذیرش این واقعیت، امر تربیت خود را به خداوند سبحان، و خلفای عظیم الشان او واگذار نکند، در جهل مرکب تا ابد خواهد ماند، زیرا بلایی که نتیجهٔ جهل اوست عظیم به معنای بی‌نهایت در کلام مولانا امیرالمؤمنین توصیف شده است که فرمودند:
اللّٰهُمَّ عَظُمَ بَلَائِى،وَأَفْرَطَ بِى سُوءُ حالِى،



الحمد لله الذی هدانا لهذا...

۱۸:۰۴

thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت بیست و هفتم
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل
@najvayejan110undefined

۱۶:۵۵

بسم الله الرحمن الرحیم

قسمت ۲۷:

undefined۵۴- وَقَصُرَتْ بِى أَعْمالِى،
پروردگارا، من بندهٔ قاصر و ناتوان تو هستم، و این ناتوانی من نشأت گرفته از قصور اعمالم می‌باشد. آری، اعمالم بسیار ناچیزتر از آن است که بتواند مرا نجات بدهد.
undefined۵۵- وَقَعَدَتْ بِى أَغْلالی،
و زنجیرهای گناه، مرا از پرواز در آسمانِ کمالات انسانی و سیر به سوی تو بازداشته و مرا در مادیت وجودم، حبس نموده است.
undefined۵۶- وَحَبَسَنِى عَنْ نَفْعِى بُعْدُ أَمَلِى،
و دور و دراز بودن آرزوهایم، مرا زندانی ساخته.
آری، فراوانی آرزوها و خواسته‌های پست و حقیر، انسان را حبس می‌کند و مانع رشد و تعالی روحانی او و رسیدنش به منافع حقیقی‌اش می‌گردد.
نکته بسیار مهم و جالب در این فرازها این است که گویی مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام می‌خواهند ما را متوجه کنند که باید افسار ذهن چموش خود را در دست گرفته و به اصطلاح باید «تقوای فکر» داشته باشیم! به عبارت دیگر، لازم است که ذهن جاهل و ناآگاه خود را از حرکت به سمت مقاصد حقیری که جاهلانه بر می‌گزیند، بازداریم و متوقفش بنمائیم.
آری، رعایت تقوا در این زمینه، تقوای فکر و اندیشه است، یعنی انسان به وسیلهٔ جنود عقل، جنود جهل را کنترل نموده و حد اعتدال را بیابد.
تقوا یعنی فرمان ایست دادن به نفس، و کجا بهتر و ضروری‌تر از ساحت اندیشه و پندار انسان است برای رعایت تقوا؟؟؟!
که اگر اسب چموش نفس ظلوم و جهول در جولانگاه اندیشهٔ آدمی مهار شود، آنگاه با حاکمیت جنود عقل،انسان می‌تواند به سعادت و کامیابی حقیقی برسد. ان شاءالله

۱۶:۵۶

thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت بیست و هشتم
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل
@najvayejan110undefined

۱۹:۵۱

بسم الله الرحمن الرحیم

قسمت ۲۸

undefined۵۷- وَخَدَعَتْنِى الدُّنْيا بِغُرُورِها،خدایا، دنیا با غرورش مرا دچار خدعه و نیرنگ نموده است.
دنیا در اینجا، کنایه از نفوسِ شیطان صفت و دنیا دوست می‌باشد.و خدعهٔ نفس امارهٔ انسان‌های بی تقوا، در حقیقت عامل گمراهی است، و همان شیطانی می باشد که انسان متکبر و مغرور را از توجه به نداهای رحمانی فطرت بازمی‌دارد.و از مصادیق غاصبین ولایت خدا، همین شیطان نفس ظلوم و جهول است.
undefined۵۸- وَنَفْسِى بِجِنايَتِها وَمِطالِى،پروردگارا، علاوه بر عوامل بیرونی، نفس خود من هم از درون مرا با نیرنگهایش فریب می دهد و گمراه میکند. و در حقیقت در حق من جنایت می‌کند. و چه جنایتی بدتر از اینکه توبه کردن و بازگشت به سمت تو را دائما به تعویق می اندازد و طول میدهد و امروز و فردا میکند؟
مولانا امیرالمومنین علیه السّلام، در این فراز با کلمۀ «مطال» نکته‌ای بسیار پراهمیت را به ما متذکّر شده‌اند، که فهم آن و توجّه به آن می‌تواند سرنوشت هر انسانی را از شقاوت، به سعادت تغییر بدهد!
کلمۀ «مطال» در معنا، نزدیک به معنای کلمۀ «تسویف» است، و «تسویف» از ریشۀ «سوف» و به معنای به تأخیر انداختن، مُماطله و امروز و فردا کردن و کار امروز را به فردا انداختن است.
گاهی حالتی در انسان به وجود می‌آید که او خود می‌داند در حال خطا و اشتباه است، و قصد برگشتن از آن کار را هم دارد؛ امّا گویی توان تصمیم‌گیری و اقدام کردن را از دست داده است و هرگاه تصمیم به بازگشت می‌گیرد، با عاملی درونی وسوسه می‌شود که هنوز فرصت بسیار است و خویشتن را به بعد و به فردا و فرداها وعده می‌دهد و انجام آن کار را به تعویق انداخته و به بعداً موکول می‌کند.
این حالت، ممکن است هم در کارهای مادّی پیش آید و هم در کارهای معنوی، به این حالت «تسویف» یا «مطال» گفته می‌شود.همان‌طور که «تسویف» در امور مادّی و دنیوی، انسان را از تنگیِ وقت غافل می‌کند و از انجام آن کار باز می‌دارد، در امور معنوی نیز باعث غفلت او از خدا، مرگ و قیامت می‌شود و از اعمالی که برای ورود به زندگی سعادتمندانۀ اخروی، ضروری است، باز می‌دارد.
و این در حالیست که قیام امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف یا همان قیامت، بسیار به ما نزدیک است، زیرا فاصله هر کس تا درک کردن قیامت، همین مدت عمر اوست. به قول استاد صالح غفاری، گویی امام زمان پشت دروازه‌های دنیا ایستاده‌اند و ما بسیار به ظهور، نزدیکیم، ظهوری که «بغتةً و یک‌باره» رخ می‌دهد!
پس بر ما واجب است که حتّی دَم را غنیمت بدانیم، و ابتدا توبه‌ای خالص داشته باشیم، و سپس جهد و جدیّت برای شاگردی در مکتب قرآن و عترت و کسب معارف حقۀ این مکتب!
آری، فرصت اندک است یاران! و ان شاءالله صبح ظهور در حال طلوع می‌باشد...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
@najvayejan110undefined

۱۹:۵۲

بازارسال شده از پشت صحنه نجوای جان🤍
thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت بیست و نهم
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل
@najvayejan110undefined

۱۶:۴۴

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت ۲۹

undefined ۵۹- يَا سَيِّدِى فَأَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ أَنْ لَايَحْجُبَ عَنْكَ دُعائِى سُوءُ عَمَلِى وَ فِعالِى،
ای خدایی که بیشترین خدمت را به من کرده‌ای و لذا والاترین مصداق سیادت و برتری هستی! از تو درخواست می‌کنم، به وسیلۀ آن شخصیت عظیم الشأنی که تجلّی عزّت تو است، یعنی به وسیلۀ حضرت زهرا سلام الله علیها، که مبادا افعال من، و نیز نتایج سوء کردار من، دعای مرا از تو محجوب بدارد.
آری، تأویل «عزّت»، ولایت أمِّ و مبدأ بی‌نهایتِ جمیع عوالم است که خداوند متعال ولایت او را بر همه عالَم جاری کرده، و این أمّیّت او است که پس از ایجاد ما، ما را حرکت می‌دهد، و ضامن تعالی و تکامل ما می‌باشد.
و نیز از آنجا که «عزت» به معنای نفوذناپذیری است، و تأویل عزیز بودن خداوند متعال، حضرت زهرا سلام الله علیها هستند، می‌توان گفت که ایشان در مبدئیت و أمیّت برای جمیع موالید و فیوضات و افاضات و برکات، بی مثل و مانند هستند و به عبارت دیگر، چنین شأن و جایگاهی، منحصراً به ایشان تعلق دارد، الی الابد!!!
نکتهٔ کلیدی دیگر در این فراز، این است که مانع اجابت دعاهای ما، خود ما هستیم، و به عبارت دیگر، خودیت خود ما که نتیجه‌اش سوء و شرّی است که ما ایجاد می‌کنیم، مانعیست بین ما و قرب به خداوند متعال و مبدأ هستی ما، یعنی أم جمیع موالید!
توجه کنید که قرب و نزدیک شدن انسان به صانع و به مبدأ وجودش، اصلا قرب مکانی نیست، بلکه قرب صفاتی می‌باشد، و دقیقا به همین دلیل است که در این فراز، و البته در جای جای تعالیم مکتب قرآن و عترت، تأکید شده که برای تقرب به خداوند، باید از گناهان دور شویم.
به عبارت دیگر، انسانی که راه و مسیر حرکت را نمی‌داند، قهرا باعث گم شدن و حیرانی خود و دیگران در مسیر راه زندگی دنیایی می‌شود!
پس علم و آگاهی و اندیشه درست است که باعث میشود، اخلاق و سجایای ما، بیشترین تشبه به خداوند متعال را پیدا کند.
در حقیقت، وضعیت وجودی انسانی که مسیر حرکتش را از ذره مقرون به عدم بودن، شروع کرده و مقصدش وصول به بی‌نهایت است، ایجاب می‌کند که از ابتدا تا ابد، در دامن یک أمّ و مبدأ رحمن و رحیم باشد، و درست مانند جنینی در رَحِمِ مادر، از طریق واسطه‌ای همچون بند ناف، آنچه نیاز دارد، برایش تأمین شود.
و مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام در این فراز دارند ما را متوجه می‌کنند که ای انسان، آگاه باش و بدان: تا وقتی به این حقیقت که در بطن وجود مادری «عزتمند و عزیز» هستی پی نبرده‌ای، گویی بند ناف تو ارتباطش با مبدأ وجودت قطع شده، و هیچ فیض و تحول و کمالی دریافت نخواهی کرد!
زیرا تو ای انسان با وساطت ساقی کوثر است که می‌توانی مجهز به جمیع فیوضات و افاضات و برکات، در تمام ابعاد وجودی‌ات بشوی. پس شایسته است که برای رفع افعال سوء و برای تقرب صفاتی به پروردگارت، آن مبدأ بی، نهایت به حدودی را بشناسی که تجلی اسم عزیز خداوند متعال است.
اللهم عرفنی نفسک...

۱۶:۴۴

بازارسال شده از هــ . ع
thumnail
undefinedشرح تأویلی دعای کمیل(دعای حضرت خضر علیه السلام)
undefined با الهام از دروس استاد: محمّد علی صالح غفّاری
undefined قسمت سی ام
#شرح_تأویلی_دعای_کمیل
@najvayejan110undefined

۲۰:۱۴

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت ۳٠

undefined۶٠- وَلَا تَفْضَحْنِى بِخَفِيِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنْ سِرِّى
و خدایا، از تو مسألت دارم که مرا با آنچه از اسرار نهانم که میدانی، رسوا مکن.
اسرار نهان انسان، عجز و فقر ذاتی و وجودی اوست و رسوا شدن به این اسرار نهان، شامل حال آن انسانی است که برای جبران فقر وجودی خود، به واسطهٔ فیوضات الهی متمسک نشده و منبع و مبدأ جمیع برکات و فیوضات الهی را نشناخته است.
آری، تنها راه آبرومندی نزد پروردگار عالَم، و نیز حتی نزد عالمیان، تنها و تنها برخورداری از فیوضات و برکات الهیست از چشمهٔ کوثر و با سقایت و وساطت ساقی کوثر، زیرا چشمهٔ کوثر مبدأ و منبع جمیع خوبی‌ها و سجایای متعالی الهی است و ساقی کوثر، آن واسطه‌ایست بین چشمهٔ کوثر و جمیع موالید و خلائق. به عبارت دیگر، هر ذرهٔ مقرون به عدمی، در مسیر امتداد و معراجش تا رسیدن به مرحلهٔ انسان کامل، در دامن أمّ عوالم فطم می‌شود، تا به ثمر برسد.و جاری شدن این خیرات و برکات در وجود انسان، مرهون سقایت آن به آن ساقی کوثر، مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام می‌باشد.
undefined۶۱- وَلَا تُعاجِلْنِى بِالْعُقُوبَةِ عَلىٰ مَا عَمِلْتُهُ فِى خَلَواتِى مِنْ سُوءِ فِعْلِى وَ إِساءَتِى،
و خدایا، بر اساس آن اعمالی که من در خلوت خود انجام داده و میدهم و خطاست، بر عقوبت من تعجیل نکن، و با جباریّت خود، برای من، زشتی کردار و افعال مرا جبران کن.

مولانا امیرالمؤمنین روحی فداه، در این فراز، سرّ و راز سنت الهی در هندسهٔ تربیت انسان را بیان کرده‌اند. و آن این است که خداوند حکیم و جبّار، در امر تربیت نفوس، به پای جهالت و خطاهای انسان صبر می‌کند. در حقیقت گویی مولا در این فراز می‌خواهند ما را متوجه کنند که پروردگار عالمیان، برای قدرت اختیار و اراده آزادی که به بشر داده، احترام قائل است، و نیز خداوند سبحان می‌داند که انسان در ابتدای مسیر حرکت تکاملی‌اش، چه خطاهای بسیاری خواهد داشت و این آزمون و خطا لازمه‌ای قهری برای رسیدنش به معرفت حق و باطل، می‌باشد! و خداوند عالِم و حکیم به این دلیل است که به نفوس امارة بالسوء انسان‌ها تا برپایی قیامت و یوم الدین مهلت داده است!


پایان قسمت ۳۰

۲۰:۱۵