عکس پروفایل نمی از یمین

نمی از یمی

۳۶عضو
عکس پروفایل نمی از یمین
۳۶ عضو

نمی از یمی

ناگفته های تاریخی و هزاران مطلب دیگر

۶ اردیبهشت

حشاشین بخشی از فرهنگ قرون وسطایی بود. از آن‌ها یا تصویری اهریمنی یا تصویری رؤیایی و آرمان‌گرایانه ارائه شده بود. حشاشین بارها در هنر و ادبیات قرون وسطی ظاهر شد. گاهی آن‌ها به‌عنوان دشمن بزرگ شوالیه و همچنین به‌عنوان بهترین نمونهٔ اشرار در طول جنگ‌های صلیبی به تصویر کشیده می‌شدند.
در مجموعهٔ بازی‌های ویدئویی اساسینز کرید، یک فرقهٔ به‌شدت تخیلی از حشاشین به تصویر کشیده شده که فراتر از مرزهای سرزمین شام گسترش یافته است.
در سال ۲۰۲۴ مجموعهٔ تلویزیونی مصری حشاشین پخش شد.
فهرست ترورهامؤذن ساوجیجناح الدوله سلجوقی حاکم حمص در ۱۱۰۳ میلادیسعید ابن بدیع و پسرشاحمد بن ابراهیم نیشابوریابوالفضل ابن خشابافضل شاهنشاه وزیر فاطمیمنصور الآمر باحکام‌الله دهمین خلیفه فاطمی در ۱۱۳۰ م ترور شدنظام‌الملکمودود سردار مسلمان جنگهای صلیبی که در ۱۱۱۳ ترور شد.ذهاک ابن جندلریمون دوم، کنت طرابلس در سال ۱۱۵۲ مراشد بالله خلیفه بغداد در ۱۱۳۸ میلادی ترور شدداود سلجوقی فرزند سلطان محمود دوم در ۱۱۴۳م در تبریز ترور شدخلیفه المسترشد بالله در ۱۱۳۵ میلادی ترور شد
لیست تهدید شدگانسلطان سنجرامام فخر رازی

رهبران الموت از بنیان‌گذاری تا سقوط قلعه الموت فرمانروازندگیفرمانروایی۱حسن صباح «پیر کوه»۱۰۳۷-۱۱۲۴۱۰۹۰-۱۱۲۴۲کیا بزرگ‌امید۱۱۳۸-نامعلوم۱۱۲۴-۱۱۳۸۳محمد بن بزرگ‌امید۱۱۶۲-نامعلوم۱۱۳۸-۱۱۶۲۴حسن بزرگ‌امید۱۱۲۶-۱۲۶۶۱۱۶۲-۱۲۶۶۵نورالدین محمد دوم۱۱۴۸-۱۲۱۰۱۱۶۶-۱۲۱۰۶جلال‌الدین حسن سوم۱۱۸۷-۱۲۲۱۱۲۱۰-۱۲۲۱۷علاءالدین محمد سوم۱۲۱۱-۱۲۵۵۱۲۲۱-۱۲۵۵۸رکن‌الدین خورشاه۱۲۳۰-۱۲۵۶۱۲۵۵-۱۲۵۶

undefined‍🩹@nami_az_yami

۲۱:۳۲

۷ اردیبهشت

همه ما نابیناییم، هر کداممان به نوعی،آدم‌های خسیس نابینا هستند چون فقط طلا را می‌بینند، آدم‌های ولخرج نابینا هستند چون امروزشان را می‌بینند، آدم‌های کلاهبردار نابینا هستند، چون خدا را نمی‌بینند، آدم‌های شرافتمند نابینا هستند، چون کلاهبردارها را نمی‌بینند، خود من هم نابینا هستم چون حرف می‌زنم اما نمی‌بینم که شما گوش‌هایی شنوا ندارید...


undefined‍🩹@nami_az_yami

۱۲:۲۳

بر سردر بازارچه ی عمر نوشته است اینجا خبری نیست اگرهست"هیاهوست"
#فاضل_نظری


undefined‍🩹@nami_az_yami

۱۲:۲۵

thumnail
‍ ربودن حجر الاسود کعبه توسط ایرانی ها
در حدود سال ۹۰۰ میلادی، شخصی بنام عبیدالله حمدان قرمط که یک ایرانی از سواحل خلیج فارس و بندر دیلم بود و به عیاری مشهور بود، با هدف انتقام جویی از بنی عباس، قیام کرد و عده بسیاری از ایرانیان در جزایر خلیج فارس و خوزستان و اهواز به او پیوست...
قرمط آیین جدیدی از اسماعیلیه را بر پا داشت که نمازهای پنج گانه فقط دو نوبت برگزار میشد و مردم از روزه بکلی معاف بودند و شراب نیز حلال بود و به مناسبت نام وی، پیروانش به قرمطی مشهور شدند.
وقتی پیروانش فراوان شدند، یکی از یارانش بنام ابوسعید بهرام را به فرماندهی ارتشش انتخاب کرد و بحرین را دو سال محاصره و در نهایت متصرف شد و در پی آن شکست سختی در بصره به ارتش خلیفه وارد کرد و شهر الحساء در جزیره بحرین را به پایتختی برگزید.
در سال ۹۲۸ میلادی، عبیدالله قرمط لشکری به فرماندهی منصور دیلمی در موسم حج بسوی مکه فرستاد، کشتار زیادی از حجاج و اهالی مکه کرد و تمامی خانه های مکه را غارت کرد، موفق به فتح آنجا شد و خانه کعبه را ویران کرد
و اشیاء قیمتی که اعراب از مدائن و کلیساهای عیسویان به خانه کعبه آورده بودند، به غنیمت گرفت و حتی ایرانیان مروارید معروف به "دُر یتیمه" و نیز "حجرالاسود" را از کعبه جدا کرده، در کشتی گذاشته و به الحساء (بحرین) بردند! و تا ۲۲ سال در آنجا بود، تا آنجاییکه حتی عده ای برای انجام مراسم حج به بحرین می رفتند!
در نهایت حجرالاسود بیست سال در آنجا بود و سرانجام قرمطی ها با میانجی گری خلیفه فاطمی مصر، در قبال گرفتن مبالغ هنگفتی آن را باز پس دادند.
undefinedمنبع: نهضت شعوبیه، حسینعلی ممتحن


undefined‍🩹@nami_az_yami

۱۲:۲۶

thumnail
آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون آن یکی شمشیر گردد،دیگری نعل خر است
گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کنروی دریا کف نشیند،قعر دریا گوهر است
#صائب_تبریزی

undefined‍🩹@nami_az_yami

۱۵:۲۷

۸ اردیبهشت

thumnail
خوشبختی از نگاه هرکسی، معنایی متفاوت دارد.اما از نظر من آدم‌هایی خوشبختند که عشق به‌موقع به سراغشان بیاید.
#روزنگار، ۸ اردیبهشت، زادروز#سیمین_دانشور

undefined‍🩹@nami_az_yami

۱۶:۵۹

thumnail
*دلا ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریزچو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
تو را‌ست معجزه در کف، ز ساحران مهراسعصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدارحذر ز غرش طوفان مکن ز جا مگریز
ز سست عهدی ایام دلشکسته مشونشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوهبه حق سپار دل خویش و از دعا مگریز
تو از تبار دلیران خیبر و بدریچو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا مگریز
به نوشخند منافق ز ره کناره مگیربه زهرخند معاند به انزوا مگریز
چو ره به قبله‌ی امن است پایمردی کنخطا مکن، ز توهم به نا کجا مگریز
چو تیر راه هدف گیر و بر هدف بنشینز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز
«امین» خلق و امانت‌گذار یزدان باشبه صدق کوش و خطر کن ز مُدّعا مگریز

۱۷:۰۳

قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند. طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود. قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید. کسی مراجعه نکرد. گفت چرا قصاب باشی آمد.
طبیب گفت: تو چه کردی؟ شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت. طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی.
گرچه لای زخم بودی استخوان لیک ای جان در کنارش بود نان
#بهارستان_جامی

undefined‍🩹@nami_az_yami

۲۱:۲۰

thumnail
روزی که زیر خاک تن ما نهان شودوانها که کرده‌ایم یکایک عیان شود
یارب به فضل خویش ببخشای بنده راآن دم که عازم سفر آن جهان شود
بیچاره آدمی که اگر خود هزار سالمهلت بیابد از اجل و کامران شود
هم عاقبت چو نوبت رفتن بدو رسدبا صدهزار حسرت از اینجا روان شود
فریاد از آن زمان که تن نازنین مابر بستر هوان فتد و ناتوان شود
اصحاب را ز واقعهٔ ما خبر کنندهر دم کسی به رسم عیادت روان شود
و آن کس که مشفقست و دلش مهربان ماستدر جستن دوا به بر این و آن شود
وانگه که چشم بر رخ ما افکند طبیبدر حال ما چو فکر کند بدگمان شود
گوید فلان شراب طلب کن که سود تستما را بدان امید بسی در زیان شود
شاید که یک دو روز دگر مانده عمر ماوآن یک دو روز بر سر سود و زیان شود
یاران و دوستان همه در فکر عاقبتکاحوال بر چگونه و حال از چه سان شود
تا آن زمان که چهره بگردد ز حال خویشو آن رنگ ارغوانی ما زعفران شود
و آن رنج در وجود به نوعی اثر کندکز لاغری بسان یکی ریسمان شود
در ورطهٔ هلاک فتد کشتی وجودنیز از عمل بماند و بی‌بادبان شود
آمد شد ملائکه در وقت قبض روحچون بنگریم دیدهٔ ما خون‌فشان شود
باید که در چشیدن آن جام زهرناکشیرینی شهادت ما در زبان شود
یا رب مدد ببخش که ما را در آن زمانقول زبان، موافق صدق جنان شود
ایمان ما ز غارت شیطان نگاه دارتا از عذاب خشم تو جان در امان شود
فی‌الجمله روح و جسم ز هم متفرق شوندمرغ از قفس برآید و در آشیان شود
جان ار بود پلید شود در زمین فروور پاک باشد او زبر آسمان شود
آوازه در سرای در افتد که خواجه مردوز بم و زیر، خانه پر آه و فغان شود
از یک طرف غلام بگرید به های هایوز یک طرف کنیز به زاری کنان شود
در یتیم گوهر یکدانه را ز اشکجزع دو دیده پر ز عقیق یمان شود
تابوت و پنبه و کفن آرند و مرده شویاوراد ذاکران ز کران تا کران شود
آرند نعش تا به لب گور و هر که هستبعد از نماز باز سر خانمان شود
هر کس رود به مصلحت خویش و جسم مامحبوس و مستمند در آن خاک‌دان شود
پس منکر و نکیر بپرسند حال ماوین جمله حکمها ز پی امتحان شود
گر کرده‌ایم خیر و نماز و خلاف نفسآن خاک‌دان تیره به ما گلستان شود
ور جرم و معصیت بود و فسق کار ماآتش در اوفتد به لحد هم دخان شود
یک هفته یا دو هفته کم و بیش صبح و شامبا گریه دوست همدم و هم‌داستان شود
حلوا سه چار سخن شب جمعه چند باربهر ریا به خانهٔ هر گورخوان شود
وان همسر عزیز که از عده دست داشتخواهد که باز بستهٔ عقد فلان شود
میراث گیر کم خرد آید به جست و جویپس گفت و گوی بر سر باغ و دکان شود
نامی ز ما بماند و اجزای ما تمامدر زیر خاک با غم و حسرت نهان شود
و آنگه که چند سال برین حال بگذردآن نام نیز گم شود و بی‌نشان شود
و آن صورت لطیف شود جمله زیر خاکو آن جسم زورمند کفی استخوان شود
از خاک گورخانهٔ ما خشتها پزندو آن خاک و خشت دست کش گل گران شود
دوران روزگار به ما بگذرد بسیگاهی شود بهار و دگر گه خزان شود
تا روز رستخیز که اصناف خلق راتن‌ها ز بهر عرض قرین روان شود
حکم خدای عزوجل کائنات رادر فصل هر فصیله به کلی روان شود
از گفتن و شنیدن و از کرده‌های بددر موقف محاسبه یک یک عیان شود
میزان عدل نصب کنند از برای خلقیک سر سبک برآید و یک سر گران شود
هر کس نگه کند به بد و نیک خویشتنآنجا یکی غمین و یکی شادمان شود
بندند باز بر سر دوزخ پل صراطهر کس ازو گذشت مقیم جنان شود
و آن کس که از صراط بلرزید پای اودر خواری و عذاب ابد جاودان شود
اشرار را حرارت دوزخ کند قبولو احرار را عنایت حق سایبان شود
بس روی همچو ماه ز خجلت شود سیاهبس قد همچو تیر ز هیبت کمان شود
بس شخص بینوا که ورا از علو قدرعشرت سرای جنت اعلی مکان شود
بس پیر مستمند که در گلشن مرادبوی بهشت بشنود و نوجوان شود
مسکین اسیر نفس و هوا کاندران مقامبا صد هزار غصه قرین هوان شود
برگی که از برای مطیعان کشد خدایعاصی چگونه در خور آن برگ خوان شود
خرم دلی که در حرم‌آباد امن و عیشحق را به خوان لطف و کرم میهمان شود
این کار دولتست نداند کسی یقینسعدی یقین به جنت و خلدت چه سان شود

#سعدی

undefined‍🩹@nami_az_yami

۲۲:۵۷

۹ اردیبهشت

thumnail
واقعیت دردناک آن است که در طول تاریخ مسبب بیشترین آسیب هایی که بشریت متحمل شده است آدم های بیشعور بوده اند و نه آدم های نادان!بیشعوری مهلک ترین عارضه کل تاریخ بشریت است که هنوز راهکاری علمی برای مقابله با آن ارائه نشده است!
بیشعوری حماقت نیست و بیشتر بیشعورها نه تنها احمق نیستند که نسبت به مردم عادی از هوش و استعداد بالاتری برخوردارند.
خودخواهی، وقاحت و تعرض اگاهانه به حقوق دیگران که بُن مایه های بیشعوری هستند، بیشتر از سوی کسانی اعمال میشوند که از نظر هوش، معلومات،موقعیت اجتماعی و سیاسی و وضع مالی اگر بهتر از عموم مردم نباشند بدتر نیستند.
#بیشعوری#خاویر_کرمنت


undefined‍🩹@nami_az_yami

۱۰:۴۲

۱۱ اردیبهشت

thumnail
به ما یاد ندادن خودمون باشیم فقط ازمون خواستن بهترین باشیم. بهترین ماشین، بهترین خونه، زیباترین صورت، ایده‌آل‌ترین اندام، منطقی‌ترین ازدواج، بی‌نقص ترین رابطه، بالاترین نمره، میلیونی‌ترین درآمد ..
یه روز زیر بار این همه [ترین] له میشیم، شاید اون موقع بقیه بفهمن؛ [خودت] بودنبهتر از [ترین] بودنه


undefined‍🩹@nami_az_yami

۲۱:۰۲

thumnail
بعد من تنها نخواهی ماند اما بعد توبر من تنها نمی دانی چه ها خواهد گذشت.
#سجاد_سامانی


undefined‍🩹@nami_az_yami

۲۱:۰۳

thumnail
گهی نالم، گهی گِریم، گهی سوزم، گهی میرم...
«زمانه بی‌تواَم گر زنده دارد، این‌چنین دارد»
#سلیم_تهرانی
undefined‍🩹@nami_az_yami

۲۱:۰۴

۱۲ اردیبهشت

ای آنکه نان زِ سُفره ی مردم بُریده ای
روزی اثر کند بخدا آه کارگر

undefined‍🩹@nami_az_yami

۱۸:۲۵

۱۶ اردیبهشت

thumnail
چگونه مرگ بفرسایدت؟ مگر تو تنی؟تو جان خالصی و تا همیشه جان تازه است
#روزنگار، ۱۶ اردیبهشت، درگذشت#حسین_منزوی

undefined‍🩹@nami_az_yami

۸:۱۴

برماگذشت نیک و بد، اماتوروزگار
فکری به حال خویش کن این روزگارنیست

undefined‍🩹@nami_az_yami

۸:۲۹

۱۷ اردیبهشت

thumnail
از دل اثر نماند و غمِ او همان به جاستبر باد رفت خانه و مهمان نشسته است
#سلیم_تهرانی
undefined‍🩹@nami_az_yami

۱۶:۱۴

۲۵ اردیبهشت

thumnail
هر آن کس که دارد هُش و رای و دینپس از مرگ بر من کُند آفرین
#روزنگار، ۲۵ اردیبهشت بزرگداشت #فردوسی و پاسداشت زبان فارسی


undefined‍🩹@nami_az_yami

۷:۱۳

ای که در مسجد رَوی بَهر سُجود سر بجُنبد دل نجُنبد این چه سود
#مولانا

undefined‍🩹@nami_az_yami

۱۷:۱۶

۹ خرداد

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است


#هوشنگ_ابتهاج
undefined‍🩹@nami_az_yami

۱۸:۵۸