۳:۳۹
بازارسال شده از پژوهانه | مرکز پژوهشهای مجلس
۹:۰۳
۲۱:۲۷
۳:۴۱
۹:۵۳
#یادداشت_راهبردی
درس هایی از وقایع تلخ ضاحیه ؛ دستورالعمل هایی برای اقدام در دو سطح راهبردی و راه کنشی | بخش اول
امیر حسین رهبر، علیرضا نصر اصفهانی
پس از جنگ پیروزمندانه ۲۰۰۶ و تفوق جبهه مقاومت در جبهه سوریه و یمن و موشک باران عین الاسد و وعده صادق یک، اعتماد به نفس زاید الوصفی در ارکان جبهه مقاومت پدید آمد. یقیناً موشکها و فناوری های دفاعی ایران هم جزء مهمی از این منظومه ی افتخار آفرین بوده است. از دیگر سو سامانههای پدافندی ما نیز پیشرفت قابل قبولی داشته اند و به کرات پهبادهای پنهانکار آمریکایی را که در لبه ی فناوری هستند، آزرده اند.
سوگمندانه، اعتماد به نفس پدید آمده از دستاوردهای قبلی، علیرغم مزایایی که برای مستضعفین داشت موجب نوعی لختی در حرکت به سمت گروهی از فناوریهای نوظهور که میتواند سرنوشت جنگ ها را متحول کند، گردید. از جمله ی این فناوریها میتوان به کاربردهای هوش مصنوعی پیشرفته در تحلیل کلان داده های نظامی و امنیتی اشاره کرد.
اسرائیل و امریکا در این مدت هزاران ترابایت اطلاعات حاصل از ماهواره ها، پهبادها، شبکه های اجتماعی و جاسوسهای محلی و ... را به هم متصل و تحلیل کرده اند به نحوی که میتوانند مکان فرماندهان ارشد حزب الله را در زمانهای مختلف به کمک برخی ورودی های زمان واقعی با دقت بالایی پیشبینی کنند. چنین قابلیتهایی در سال ۲۰۰۶ در دسترس نبود. اما اشتباه ما در این بود که رشد کلی جبهه مقاومت پس از ۲۰۰۶ و افولِ کلی رژیم صهیونیستی از آن سال به بعد را نشانهای از آن در نظر گرفتیم که لزوما فاتح همه ی جنگ های بعدی خواهیم بود.
از دیگر سو، تحریم های اقتصادی و جنگ شناختی و رسانه ای دشمن به مثابه دو تیغ قیچی معیشت و روان ایرانیان، لبنانیها، یمنیها و اهل عراق و شام را قیچی کرده است و همهی مردم آمادگی پرداخت هزینه های سنگین در دفاع از آرمان ها را ندارند و این موضوع فرماندهان را دچار تعلل میکند. بر این مبنا باید تاکید کرد که پاسخهای زیر آستانه ی جبهه مقاومت، اغلب به دلیل ضعف تسلیحات نیست بلکه چنین ملاحظاتی در میان است. با توجه به این مقدمات دستورالعملهایی برای مواجهه با رژیم صهیونی در دو سطح راهبردی و راهکنشی ارایه خواهد شد:
اقدامات راهبردی پیشنهادی:
توجه به ایده مقاومت به عنوان نیروی پیشبرنده : حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی اخیراً در دیدار رئیس جمهور سوریه و هیأت همراه، «مقاومت» را هویت ممتاز سوریه دانستند و گفتند: «همه باید امتیاز ویژه دولت سوریه یعنی مقاومت را در مقابل چشم خود مشاهده کنند». براین مبنا باید تاکید کرد اگر در این کلان پروژه پیشرفت نداشته باشیم، نخواهیم توانست بازیِ پیچیدهی خاورمیانه را به تعادلی مطلوب هدایت کنیم و باید تن به وضعیتی بدهیم که ترور مکرر فرماندهان ارشد جبهه مقاومت و حتی شخصیتهای برجسته سیاسی، جزء لاینفک از آن خواهد بود و در این راستا اقناع مسئولان سوری بسیار مهم است.
توسعه همکاریهای نظامی با دانشگاه ها مبتنی بر فناوریهای نوپدید : صنعت دفاعی ایران در تمام سال های گذشته همکاری متراکمی با دانشگاه ها در رسته های مختلف مهندسی داشته است. اگر نگاهی به فهرست دانشگاه های تحت تحریم ایران به همین بهانه بیاندازیم، دانشگاه های معظمی را مشاهده خواهیم کرد که خود را سپر امنیت مردم کشورشان و بلکه مردم غرب آسیا کرده اند و اگر موشک های نقطه زن و امثال آن را مشاهده میکنیم، باید در کنار مجاهدت های نظامیان، این نقش را پاس داشت. هم اکنون زمان آن است که موج جدیدی از همکاری ها با دانشگاه مبتنی بر فناوری شناختی و گردآوری و تحلیل کلان داده آغاز شود و گرنه پیشرفتهای قبلی در مواد پرانرژی و هوافضا و الکترونیک، به زودی بازدارندگی خود را از دست خواهند داد.
فرمانده کل قوا در دیدار اخیر خود با نخبگان فرمودند؛ «باید با تفوّق علمی بر آنها غلبه پیدا کنیم، کما اینکه اگر در جایی غلبهای هم داشتیم، بر اثر همین تفوّق علمی و فنّاوری بوده. من اینجا یادداشت کردهام که برتری علمی و فنّاوری گاهی میتواند دست دشمن را از ضربه وارد کردن به جمعیّتهای بزرگی مثل غزّه و ضاحیه کوتاه کند. ما اگر چنانچه از لحاظ علمی مثلاً فرض بفرمایید در زمینهی تسلیحات، از این [چیزی] که هستیم مبالغی جلوتر بودیم، یقیناً در اوضاع منطقه اثر میگذاشت، و میتوانست مانع از افروختن این آتش های سوزندهی دلها و جانها بشود یا آنها را خاموش کند. حرکت علمی، تفوّق علمی، یک چنین چیزهایی هم دارد.»
یادداشت امروز روزنامه #فرهیختگان https://farhikhtegandaily.com/newspaper/4254/14/
درس هایی از وقایع تلخ ضاحیه ؛ دستورالعمل هایی برای اقدام در دو سطح راهبردی و راه کنشی | بخش اول
امیر حسین رهبر، علیرضا نصر اصفهانی
پس از جنگ پیروزمندانه ۲۰۰۶ و تفوق جبهه مقاومت در جبهه سوریه و یمن و موشک باران عین الاسد و وعده صادق یک، اعتماد به نفس زاید الوصفی در ارکان جبهه مقاومت پدید آمد. یقیناً موشکها و فناوری های دفاعی ایران هم جزء مهمی از این منظومه ی افتخار آفرین بوده است. از دیگر سو سامانههای پدافندی ما نیز پیشرفت قابل قبولی داشته اند و به کرات پهبادهای پنهانکار آمریکایی را که در لبه ی فناوری هستند، آزرده اند.
سوگمندانه، اعتماد به نفس پدید آمده از دستاوردهای قبلی، علیرغم مزایایی که برای مستضعفین داشت موجب نوعی لختی در حرکت به سمت گروهی از فناوریهای نوظهور که میتواند سرنوشت جنگ ها را متحول کند، گردید. از جمله ی این فناوریها میتوان به کاربردهای هوش مصنوعی پیشرفته در تحلیل کلان داده های نظامی و امنیتی اشاره کرد.
اسرائیل و امریکا در این مدت هزاران ترابایت اطلاعات حاصل از ماهواره ها، پهبادها، شبکه های اجتماعی و جاسوسهای محلی و ... را به هم متصل و تحلیل کرده اند به نحوی که میتوانند مکان فرماندهان ارشد حزب الله را در زمانهای مختلف به کمک برخی ورودی های زمان واقعی با دقت بالایی پیشبینی کنند. چنین قابلیتهایی در سال ۲۰۰۶ در دسترس نبود. اما اشتباه ما در این بود که رشد کلی جبهه مقاومت پس از ۲۰۰۶ و افولِ کلی رژیم صهیونیستی از آن سال به بعد را نشانهای از آن در نظر گرفتیم که لزوما فاتح همه ی جنگ های بعدی خواهیم بود.
از دیگر سو، تحریم های اقتصادی و جنگ شناختی و رسانه ای دشمن به مثابه دو تیغ قیچی معیشت و روان ایرانیان، لبنانیها، یمنیها و اهل عراق و شام را قیچی کرده است و همهی مردم آمادگی پرداخت هزینه های سنگین در دفاع از آرمان ها را ندارند و این موضوع فرماندهان را دچار تعلل میکند. بر این مبنا باید تاکید کرد که پاسخهای زیر آستانه ی جبهه مقاومت، اغلب به دلیل ضعف تسلیحات نیست بلکه چنین ملاحظاتی در میان است. با توجه به این مقدمات دستورالعملهایی برای مواجهه با رژیم صهیونی در دو سطح راهبردی و راهکنشی ارایه خواهد شد:
اقدامات راهبردی پیشنهادی:
توجه به ایده مقاومت به عنوان نیروی پیشبرنده : حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی اخیراً در دیدار رئیس جمهور سوریه و هیأت همراه، «مقاومت» را هویت ممتاز سوریه دانستند و گفتند: «همه باید امتیاز ویژه دولت سوریه یعنی مقاومت را در مقابل چشم خود مشاهده کنند». براین مبنا باید تاکید کرد اگر در این کلان پروژه پیشرفت نداشته باشیم، نخواهیم توانست بازیِ پیچیدهی خاورمیانه را به تعادلی مطلوب هدایت کنیم و باید تن به وضعیتی بدهیم که ترور مکرر فرماندهان ارشد جبهه مقاومت و حتی شخصیتهای برجسته سیاسی، جزء لاینفک از آن خواهد بود و در این راستا اقناع مسئولان سوری بسیار مهم است.
توسعه همکاریهای نظامی با دانشگاه ها مبتنی بر فناوریهای نوپدید : صنعت دفاعی ایران در تمام سال های گذشته همکاری متراکمی با دانشگاه ها در رسته های مختلف مهندسی داشته است. اگر نگاهی به فهرست دانشگاه های تحت تحریم ایران به همین بهانه بیاندازیم، دانشگاه های معظمی را مشاهده خواهیم کرد که خود را سپر امنیت مردم کشورشان و بلکه مردم غرب آسیا کرده اند و اگر موشک های نقطه زن و امثال آن را مشاهده میکنیم، باید در کنار مجاهدت های نظامیان، این نقش را پاس داشت. هم اکنون زمان آن است که موج جدیدی از همکاری ها با دانشگاه مبتنی بر فناوری شناختی و گردآوری و تحلیل کلان داده آغاز شود و گرنه پیشرفتهای قبلی در مواد پرانرژی و هوافضا و الکترونیک، به زودی بازدارندگی خود را از دست خواهند داد.
فرمانده کل قوا در دیدار اخیر خود با نخبگان فرمودند؛ «باید با تفوّق علمی بر آنها غلبه پیدا کنیم، کما اینکه اگر در جایی غلبهای هم داشتیم، بر اثر همین تفوّق علمی و فنّاوری بوده. من اینجا یادداشت کردهام که برتری علمی و فنّاوری گاهی میتواند دست دشمن را از ضربه وارد کردن به جمعیّتهای بزرگی مثل غزّه و ضاحیه کوتاه کند. ما اگر چنانچه از لحاظ علمی مثلاً فرض بفرمایید در زمینهی تسلیحات، از این [چیزی] که هستیم مبالغی جلوتر بودیم، یقیناً در اوضاع منطقه اثر میگذاشت، و میتوانست مانع از افروختن این آتش های سوزندهی دلها و جانها بشود یا آنها را خاموش کند. حرکت علمی، تفوّق علمی، یک چنین چیزهایی هم دارد.»
یادداشت امروز روزنامه #فرهیختگان https://farhikhtegandaily.com/newspaper/4254/14/
۴:۱۶
#یادداشت_راهبردی
درس هایی از وقایع تلخ ضاحیه ؛ دستورالعمل هایی برای اقدام در دو سطح راهبردی و راه کنشی | بخش دوم
امیر حسین رهبر، علیرضا نصر اصفهانی
در این راستا پروژه استقرار سامانه ی یکپارچه دفاعی از طرطوس تا سرخس و از چابهار تا الحدیده، طرحی بلند پروازانه ولی دسترس پذیر بود که در دهه ی نود از طریق ستاد کل نیروهای مسلح پیگیری میشد ولی متاسفانه به صورت سیاسی با مانع مواجه شد و پیشرفتی نداشت. اگر این پروژه در همان سالها به نتیجه میرسید، وضعیت کنونی سوریه و لبنان جدا متفاوت می بود.
پدافند غیرعامل تجهیزات در معرض خطر : آیتالله خامنهای در دیدار رئیس و مسئولان سازمان پدافند غیرعامل کشور با اشاره به اهمیت روزافزون پدافند غیر عامل در مقابله با تهدیدهای نوشوندهی دشمنان، تأکید کردند: «در مقابل شیوههای پیچیدهی تهاجم دشمنان، پدافند غیرعامل نیز باید کاملاً هوشیار و جدی باشد و بهصورت علمی، دقیق، بهروز و همهجانبه، عمل و با هرگونه نفوذ مقابله کند». تجربه ی پیجرهای لبنانی زنگهای خطر را در ایران به صدا درآورده است و لازم است با نمونه گیریهای تصادفی کلیه ی تجهیزات در معرض خطر بازرسی شود. از هم اکنون میتوان یقین داشت که رژیم صهیونیستی تعبیه های مشابهی در ایران هم داشته است که از آن بی اطلاعیم کما اینکه در نطنز شاهد آن بوده ایم. لذا بایستی وارد یک فرآیند جدی پدافند غیرعامل شویم.
حضور مسئولین در میدان : حضور میدانی بزرگان جمهوری اسلامی در یمن، لبنان، عراق و سوریه و نشان دادن تعهد جمهوری اسلامی در حمایت از جبهه مقاومت بسیار ضروری است و این حضور بایستی با حمایت جدی در تسلیحات و کمکهای بشر دوستانه همراه شود. اقدام شجاعانه رئیس مجلس شورای اسلامی و وزیر خارجه و فرماندهان سپاه از همین قبیل است.
اقدامات راهکنشی پیشنهادی:
حذف فرماندهان نظامی اسرائیلی : تلاش مستمر جبهه مقاومت برای حذف فرماندهان نظامی اسرائیلی با تسلیحات نقطه زن و خیبر شکن میتواند در تصمیم ایشان برای ادامه ی جنگ به جدّ موثر باشد و پس از شهادت مجاهد کبیر و یارانش، مشروعیت کافی برای چنین کنشی وجود دارد و شاید در آینده چنین فرصتی فراهم نباشد.
ایجاد کمربند آتش : ایجاد کمربند آتش نیم ساعته در مرز لبنان و محور "نتساریم" و "فیلادلفیا" با موشکهای سنگین و همزمان استفاده ی تکاوران حماس و حزب الله از این آشفتگی برای گرفتن اسیر از صهیونیست ها، نظام ارزشیِ برساخت شده توسط نتانیاهو را فرو خواهد پاشید و او را ناگزیر به تصمیم های دشوار خواهد کرد.
یادداشت امروز روزنامه #فرهیختگان https://farhikhtegandaily.com/newspaper/4254/14/
درس هایی از وقایع تلخ ضاحیه ؛ دستورالعمل هایی برای اقدام در دو سطح راهبردی و راه کنشی | بخش دوم
امیر حسین رهبر، علیرضا نصر اصفهانی
در این راستا پروژه استقرار سامانه ی یکپارچه دفاعی از طرطوس تا سرخس و از چابهار تا الحدیده، طرحی بلند پروازانه ولی دسترس پذیر بود که در دهه ی نود از طریق ستاد کل نیروهای مسلح پیگیری میشد ولی متاسفانه به صورت سیاسی با مانع مواجه شد و پیشرفتی نداشت. اگر این پروژه در همان سالها به نتیجه میرسید، وضعیت کنونی سوریه و لبنان جدا متفاوت می بود.
پدافند غیرعامل تجهیزات در معرض خطر : آیتالله خامنهای در دیدار رئیس و مسئولان سازمان پدافند غیرعامل کشور با اشاره به اهمیت روزافزون پدافند غیر عامل در مقابله با تهدیدهای نوشوندهی دشمنان، تأکید کردند: «در مقابل شیوههای پیچیدهی تهاجم دشمنان، پدافند غیرعامل نیز باید کاملاً هوشیار و جدی باشد و بهصورت علمی، دقیق، بهروز و همهجانبه، عمل و با هرگونه نفوذ مقابله کند». تجربه ی پیجرهای لبنانی زنگهای خطر را در ایران به صدا درآورده است و لازم است با نمونه گیریهای تصادفی کلیه ی تجهیزات در معرض خطر بازرسی شود. از هم اکنون میتوان یقین داشت که رژیم صهیونیستی تعبیه های مشابهی در ایران هم داشته است که از آن بی اطلاعیم کما اینکه در نطنز شاهد آن بوده ایم. لذا بایستی وارد یک فرآیند جدی پدافند غیرعامل شویم.
حضور مسئولین در میدان : حضور میدانی بزرگان جمهوری اسلامی در یمن، لبنان، عراق و سوریه و نشان دادن تعهد جمهوری اسلامی در حمایت از جبهه مقاومت بسیار ضروری است و این حضور بایستی با حمایت جدی در تسلیحات و کمکهای بشر دوستانه همراه شود. اقدام شجاعانه رئیس مجلس شورای اسلامی و وزیر خارجه و فرماندهان سپاه از همین قبیل است.
اقدامات راهکنشی پیشنهادی:
حذف فرماندهان نظامی اسرائیلی : تلاش مستمر جبهه مقاومت برای حذف فرماندهان نظامی اسرائیلی با تسلیحات نقطه زن و خیبر شکن میتواند در تصمیم ایشان برای ادامه ی جنگ به جدّ موثر باشد و پس از شهادت مجاهد کبیر و یارانش، مشروعیت کافی برای چنین کنشی وجود دارد و شاید در آینده چنین فرصتی فراهم نباشد.
ایجاد کمربند آتش : ایجاد کمربند آتش نیم ساعته در مرز لبنان و محور "نتساریم" و "فیلادلفیا" با موشکهای سنگین و همزمان استفاده ی تکاوران حماس و حزب الله از این آشفتگی برای گرفتن اسیر از صهیونیست ها، نظام ارزشیِ برساخت شده توسط نتانیاهو را فرو خواهد پاشید و او را ناگزیر به تصمیم های دشوار خواهد کرد.
یادداشت امروز روزنامه #فرهیختگان https://farhikhtegandaily.com/newspaper/4254/14/
۴:۱۶
بازارسال شده از پژوهانه | مرکز پژوهشهای مجلس
۱۰:۴۸
۲۱:۱۰
20176.pdf
۳.۳ مگابایت
مقدمه ای بر تصویر ایران تاب آور
علیرضا نصر اصفهانی، فهیمه لسان طوسی، حیدر نجفی رستاقی، احمد برومند کاخکی
تقویت حکمرانی پیش شرط اساسی تحول ملی و سازوکارهای حل مسائل کشور است؛ در گزارش «منشور هم آفرینی تصویر ایران آینده» همین نکته، مبنا قرار گرفته و سپس چندین تصویر از ایران آینده، ارائه شده که یکی از آنها «ایران تاب آور» است.
طرح ایران آینده به دلیل شرایط سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی باید تاب آوری، پابرجایی و استحکام لازم را داشته باشد و در برابر رویدادهای بنیاد برافکن، اتفاقات غیرقابل پیش بینی و فشار دشمنان از مقاومت لازم برخوردار باشد.
در این گزارش پس از مرور مفاهیم تاب آوری و تاب آوری ملی، انواع تاب آوری در بخش ها و سطوح مختلف کشور ازجمله اقتصاد، زیر ساخت، جامعه و همچنین ویژگی های یک حکمرانی تاب آور، به تجربیات کشورها در حوزه تاب آوری پرداخته شده است.
در انتها با توجه به وضعیت ایران در شاخص های متعدد تاب آوری، تصویر کلانی از وضعیت فعلی و تصویر آینده ایران تاب آور ترسیم و راهبردهایی متناسب برای تحقق تصویر ایران پابرجا در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ارائه شده است.
لینک دسترسی به گزارش: https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1819119
علیرضا نصر اصفهانی، فهیمه لسان طوسی، حیدر نجفی رستاقی، احمد برومند کاخکی
تقویت حکمرانی پیش شرط اساسی تحول ملی و سازوکارهای حل مسائل کشور است؛ در گزارش «منشور هم آفرینی تصویر ایران آینده» همین نکته، مبنا قرار گرفته و سپس چندین تصویر از ایران آینده، ارائه شده که یکی از آنها «ایران تاب آور» است.
طرح ایران آینده به دلیل شرایط سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی باید تاب آوری، پابرجایی و استحکام لازم را داشته باشد و در برابر رویدادهای بنیاد برافکن، اتفاقات غیرقابل پیش بینی و فشار دشمنان از مقاومت لازم برخوردار باشد.
در این گزارش پس از مرور مفاهیم تاب آوری و تاب آوری ملی، انواع تاب آوری در بخش ها و سطوح مختلف کشور ازجمله اقتصاد، زیر ساخت، جامعه و همچنین ویژگی های یک حکمرانی تاب آور، به تجربیات کشورها در حوزه تاب آوری پرداخته شده است.
در انتها با توجه به وضعیت ایران در شاخص های متعدد تاب آوری، تصویر کلانی از وضعیت فعلی و تصویر آینده ایران تاب آور ترسیم و راهبردهایی متناسب برای تحقق تصویر ایران پابرجا در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ارائه شده است.
لینک دسترسی به گزارش: https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1819119
۷:۰۷
۹:۳۷
بازارسال شده از پژوهانه | مرکز پژوهشهای مجلس
۱۱:۵۰
The future of US strategy toward Iran A bipartisan roadmap for the next administration.pdf
۶.۶۱ مگابایت
راهبرد آینده ایالات متحده در برابر ایرانرویکردی چندجانبه و بازدارنده برای مدیریت تهدیدهای ایران در خاورمیانه
بر اساس گزارش شورای آتلانتیک، 2024
نکات کلیدی این راهبرد:
تثبیت ساختارهای نظامی یکپارچه و چندلایه بهعنوان محور بازدارندگی
راهبرد اول بهمنظور ایجاد موازنه در برابر تهدیدات ایران و محور مقاومت، بر یکپارچهسازی سامانههای دفاعی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با مشارکت استراتژیک مصر، اردن، و در مراحل بعد، اسرائیل تاکید دارد. این همگرایی دفاعی مبتنی بر سامانه دفاع موشکی و هوایی یکپارچه (IAMD) که شامل رادارها و سامانههای رهگیری موشکی چندسطحی است، بهعنوان قلب تپندهی بازدارندگی منطقهای ایفای نقش میکند. همگرایی دفاعی مذکور با بهرهگیری از ظرفیتهای راهبردی متنوع، به ایجاد «پلتفرم واکنش سریع» در مقابل تهدیدات مستقیم موشکی و پهپادی ایران و نیابتیهایش (محور مقاومت) منجر میشود. از این رو، شبکه دفاعی فوق قادر است بدون نیاز به حضور فیزیکی نیروهای ایالات متحده، واکنشهای فوری و یکپارچه منطقهای را فراهم آورد و ساختار بازدارندگی را تقویت کند.
ایجاد دیوارهای امنیتی و اقتصادی به منظور تضعیف شبکههای نیابتی و نفوذ منطقهای ایران
راهبرد دوم بر تقویت تحریمهای اقتصادی و محدودسازی دسترسی ایران به منابع مالی مورد استفاده برای حمایت از گروههای نیابتیاش تاکید دارد. با شناسایی و تحریم زیرساختهای تأمین مالی و لجستیکی که در تأمین مالی گروههایی نظیر حزبالله، حوثیها، حماس و شبهنظامیان عراقی ایفای نقش میکنند، آمریکا به دنبال «قطع شریانهای استراتژیک ایران» است. همچنین، افشای اطلاعات دقیق درخصوص نحوهی تأمین مالی و لجستیکی ایران برای این گروهها، میتواند ساختارهای حمایت داخلی از این شبکهها را تضعیف کرده و در سطح منطقهای، چالشهای جدیدی را برای تهران به وجود آورد. این اقدامات موجب ایجاد «ایزولهسازی استراتژیک» ایران و محاصره تدریجی آن در منطقه میشود.
بازدارندگی چندوجهی و همزمان در قبال تهدیدات هستهای (بمب اتمی) و تکثیر تسلیحات پیشرفته
راهبرد سوم مقابله با برنامه هستهای ایران مبتنی بر اعمال ترکیبی از فشارهای اقتصادی، سیاسی و تهدیدات نظامی معتبر است. این راهبرد، علاوه بر تحریمهای اقتصادی، بر تقویت تهدید به اقدام نظامی از طریق مانورهای مشترک سالانه با اسرائیل و توسعه فناوریهای جدید نظامی تاکید دارد. همچنین، این راهبرد خواهان افزایش تعاملات دیپلماتیک چندجانبه و ایجاد اجماع جهانی برای اعمال فشار بر ایران جهت محدودسازی برنامه هستهای است. همزمان، با تأکید بر گسترش سامانههای دفاعی پیشرفته در کشورهای همسایه ایران، آمریکا قصد دارد ظرفیتهای نفوذ هستهای و موشکی تهران را به حداقل ممکن تقلیل دهد و آن را از لحاظ تسلیحاتی در وضعیت شکننده قرار دهد.
استفاده از قدرت نرم و ایجاد گسلهای اجتماعی و مشروعیتی در درون ایران
در این بخش از راهبرد چهارم، با بهرهگیری از ابزارهای قدرت نرم، آمریکا بر افزایش دسترسی مردم ایران به منابع مستقل اطلاعاتی، ابزارهای ارتباطی ناامن و افزایش آگاهی اجتماعی در راستای اهداف خودش متمرکز شده است. این راهبرد با تقویت برنامههای اطلاعاتی و آگاهیبخشی از جمله انتشار محتوای آموزشی درباره فساد و نقض حقوق بشر در ساختار حکومتی ایران، به دنبال کاهش مشروعیت داخلی جمهوری اسلامی است. هدف نهایی، ایجاد «چالشهای اجتماعی و مشروعیتی» در درون ایران و تضعیف قدرت نرم رژیم در مواجهه با چالشهای داخلی است که ساختارهای حمایتی آن را از درون تضعیف کند تا حکومت سقوط کند.
تضمین انسجام دوحزبی و حفظ پایداری در سیاستگذاری آمریکا نسبت به ایران
برای تضمین اثربخشی و پایایی این راهبرد پنجم، نیاز به انسجام دوحزبی پایدار در سیاستگذاریهای آمریکا وجود دارد. این انسجام، که بر پایه منافع کلان ایالات متحده و بدون وابستگی به تغییرات سیاسی داخلی بنا شده، بهعنوان یک اصل راهبردی، از نوسانات سیاست خارجی آمریکا در برخورد با ایران جلوگیری کرده و به پایداری ساختارهای بازدارنده میافزاید.
#دیدگاه : راهبرد پیشنهادی شورای آتلانتیک با هدف بهکارگیری مجموعهای از اقدامات پیچیده، دقیق و ذوابعاد برای تقلیل نفوذ منطقهای ایران، حفظ ثبات استراتژیک خاورمیانه و مدیریت چالشهای ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی در ابعاد متنوع و به صورت سیستماتیک طراحی شده است. این راهبرد، با ادغام مؤلفههای قدرت سخت و نرم در بستر سیاستگذاریهای چندجانبه و همچنین ایجاد سازوکارهای بازدارنده قوی، طراحی شده است
برای مطالعه نسخه کامل گزارش به این آدرس مراجعه کنید.
بر اساس گزارش شورای آتلانتیک، 2024
نکات کلیدی این راهبرد:
تثبیت ساختارهای نظامی یکپارچه و چندلایه بهعنوان محور بازدارندگی
راهبرد اول بهمنظور ایجاد موازنه در برابر تهدیدات ایران و محور مقاومت، بر یکپارچهسازی سامانههای دفاعی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با مشارکت استراتژیک مصر، اردن، و در مراحل بعد، اسرائیل تاکید دارد. این همگرایی دفاعی مبتنی بر سامانه دفاع موشکی و هوایی یکپارچه (IAMD) که شامل رادارها و سامانههای رهگیری موشکی چندسطحی است، بهعنوان قلب تپندهی بازدارندگی منطقهای ایفای نقش میکند. همگرایی دفاعی مذکور با بهرهگیری از ظرفیتهای راهبردی متنوع، به ایجاد «پلتفرم واکنش سریع» در مقابل تهدیدات مستقیم موشکی و پهپادی ایران و نیابتیهایش (محور مقاومت) منجر میشود. از این رو، شبکه دفاعی فوق قادر است بدون نیاز به حضور فیزیکی نیروهای ایالات متحده، واکنشهای فوری و یکپارچه منطقهای را فراهم آورد و ساختار بازدارندگی را تقویت کند.
ایجاد دیوارهای امنیتی و اقتصادی به منظور تضعیف شبکههای نیابتی و نفوذ منطقهای ایران
راهبرد دوم بر تقویت تحریمهای اقتصادی و محدودسازی دسترسی ایران به منابع مالی مورد استفاده برای حمایت از گروههای نیابتیاش تاکید دارد. با شناسایی و تحریم زیرساختهای تأمین مالی و لجستیکی که در تأمین مالی گروههایی نظیر حزبالله، حوثیها، حماس و شبهنظامیان عراقی ایفای نقش میکنند، آمریکا به دنبال «قطع شریانهای استراتژیک ایران» است. همچنین، افشای اطلاعات دقیق درخصوص نحوهی تأمین مالی و لجستیکی ایران برای این گروهها، میتواند ساختارهای حمایت داخلی از این شبکهها را تضعیف کرده و در سطح منطقهای، چالشهای جدیدی را برای تهران به وجود آورد. این اقدامات موجب ایجاد «ایزولهسازی استراتژیک» ایران و محاصره تدریجی آن در منطقه میشود.
بازدارندگی چندوجهی و همزمان در قبال تهدیدات هستهای (بمب اتمی) و تکثیر تسلیحات پیشرفته
راهبرد سوم مقابله با برنامه هستهای ایران مبتنی بر اعمال ترکیبی از فشارهای اقتصادی، سیاسی و تهدیدات نظامی معتبر است. این راهبرد، علاوه بر تحریمهای اقتصادی، بر تقویت تهدید به اقدام نظامی از طریق مانورهای مشترک سالانه با اسرائیل و توسعه فناوریهای جدید نظامی تاکید دارد. همچنین، این راهبرد خواهان افزایش تعاملات دیپلماتیک چندجانبه و ایجاد اجماع جهانی برای اعمال فشار بر ایران جهت محدودسازی برنامه هستهای است. همزمان، با تأکید بر گسترش سامانههای دفاعی پیشرفته در کشورهای همسایه ایران، آمریکا قصد دارد ظرفیتهای نفوذ هستهای و موشکی تهران را به حداقل ممکن تقلیل دهد و آن را از لحاظ تسلیحاتی در وضعیت شکننده قرار دهد.
استفاده از قدرت نرم و ایجاد گسلهای اجتماعی و مشروعیتی در درون ایران
در این بخش از راهبرد چهارم، با بهرهگیری از ابزارهای قدرت نرم، آمریکا بر افزایش دسترسی مردم ایران به منابع مستقل اطلاعاتی، ابزارهای ارتباطی ناامن و افزایش آگاهی اجتماعی در راستای اهداف خودش متمرکز شده است. این راهبرد با تقویت برنامههای اطلاعاتی و آگاهیبخشی از جمله انتشار محتوای آموزشی درباره فساد و نقض حقوق بشر در ساختار حکومتی ایران، به دنبال کاهش مشروعیت داخلی جمهوری اسلامی است. هدف نهایی، ایجاد «چالشهای اجتماعی و مشروعیتی» در درون ایران و تضعیف قدرت نرم رژیم در مواجهه با چالشهای داخلی است که ساختارهای حمایتی آن را از درون تضعیف کند تا حکومت سقوط کند.
تضمین انسجام دوحزبی و حفظ پایداری در سیاستگذاری آمریکا نسبت به ایران
برای تضمین اثربخشی و پایایی این راهبرد پنجم، نیاز به انسجام دوحزبی پایدار در سیاستگذاریهای آمریکا وجود دارد. این انسجام، که بر پایه منافع کلان ایالات متحده و بدون وابستگی به تغییرات سیاسی داخلی بنا شده، بهعنوان یک اصل راهبردی، از نوسانات سیاست خارجی آمریکا در برخورد با ایران جلوگیری کرده و به پایداری ساختارهای بازدارنده میافزاید.
#دیدگاه : راهبرد پیشنهادی شورای آتلانتیک با هدف بهکارگیری مجموعهای از اقدامات پیچیده، دقیق و ذوابعاد برای تقلیل نفوذ منطقهای ایران، حفظ ثبات استراتژیک خاورمیانه و مدیریت چالشهای ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی در ابعاد متنوع و به صورت سیستماتیک طراحی شده است. این راهبرد، با ادغام مؤلفههای قدرت سخت و نرم در بستر سیاستگذاریهای چندجانبه و همچنین ایجاد سازوکارهای بازدارنده قوی، طراحی شده است
برای مطالعه نسخه کامل گزارش به این آدرس مراجعه کنید.
۱۵:۰۴
RAND_RRA2611-3.pdf
۸۰۵.۵۳ کیلوبایت
راهبرد موفقیت ملی کشورها و پویایی قدرتهای بزرگ
بر اساس گزارش موسسه رند، 2024
نکات کلیدی گزارش:
هفت ویژگی اساسی برای موفقیت ملی کشورها و بازسازی پیش نگرانه (Anticipatory Renewal)
موسسه رند هفت خصیصه کلیدی را برای برتری ملی شناسایی کرده است. این ویژگیها شامل عوامل زیر است:
بلندهمتی و عزم ملی: موفقیت کشورهای پیشرو اغلب ناشی از یک حس مشترک از ماموریت و اراده برای برتری جهانی بوده است. برای مثال، بریتانیا در دوران ویکتوریا با نوآوری صنعتی و دیپلماسی جهانی به قدرتی بیبدیل تبدیل شد.
انسجام اجتماعی و هویت ملی متحد: ملتهایی که توانستهاند هویت ملی یکپارچهای ایجاد کنند، در برابر بحرانها مقاومتر بودهاند. آمریکا پس از جنگ داخلی نمونهای از این انسجام ملی است که پایههای رشد آن را در قرن ۲۰ تقویت کرد.
فرصتهای برابر: فراهم کردن بستر مناسب برای شکوفایی استعدادها، مانند اصلاحات آموزشی ژاپن در دوران میجی، موجب افزایش رقابتپذیری اقتصادی و اجتماعی شده است.
دولت فعال و آیندهنگر: دولتی که در پیشبینی چالشها و اجرای اصلاحات پیشگام باشد، میتواند پویایی اقتصادی و سیاسی ملت را حفظ کند. این ویژگی در آمریکا طی انقلاب صنعتی بهخوبی مشهود است.
نهادهای قوی و مکمل: نهادهای عمومی و خصوصی باید مکمل یکدیگر باشند تا شکافهای مدیریتی و اجرایی پوشش داده شود. این همگرایی در موفقیت بریتانیا در قرن ۱۹ نمایان است.
علاقه به یادگیری و تطبیقپذیری: جوامعی که پذیرای نوآوری و تغییرات فناوری هستند، مسیر توسعه خود را تسریع میکنند.
تنوع و رقابت: ایجاد رقابت سالم و تنوع تخصصها نهتنها بهرهوری را افزایش میدهد، بلکه جوامع را در برابر تغییرات مقاوم میکند.
تحلیل تطبیقی قدرتهای بزرگ تاریخی
گزارش، با بررسی ۱۲ قدرت تاریخی (مانند امپراتوریهای روم، عثمانی، چین، بریتانیا و آمریکا)، روندهای مشترک در افول و بازسازی را شناسایی کرده است.
بریتانیا در دوران ویکتوریا: اصلاحات گسترده در زیرساختها، آموزش و بهداشت عمومی، به این کشور کمک کرد تا پیشتاز انقلاب صنعتی شود و هژمونی جهانی خود را گسترش دهد.
آمریکا در قرن ۱۹: عبور از شکافهای اجتماعی و طبقاتی، همراه با سرمایهگذاریهای گسترده در نوآوری و صنعت، باعث شد این کشور به قطب اقتصادی و سیاسی قرن ۲۰ تبدیل شود.
عثمانی: ناتوانی در اصلاح ساختارهای بوروکراتیک و ضعف نهادی موجب زوال تدریجی این امپراتوری شد.
عوامل افول و بازسازی پیش نگرانه
گزارش تأکید دارد که عوامل زیر موجب افول قدرتهای بزرگ شدهاند:
بوروکراسی ناکارآمد و فساد دولتی: این عوامل باعث کاهش اعتماد عمومی و اختلال در عملکرد دولت میشود.
نابرابری اقتصادی: افزایش شکاف طبقاتی توان بسیج نیروی انسانی را محدود کرده و مشروعیت نظام حاکم را زیر سؤال میبرد.
فقدان نوآوری و تطبیقپذیری: در دنیای مدرن، کشورهایی که نتوانند خود را با فناوری و تغییرات اقتصادی وفق دهند، از رقبا عقب میمانند.
در مقابل، بازسازی پیشگیرانه شامل اقداماتی است که از افول جلوگیری کرده و مسیر بازسازی را تسهیل میکند.
بریتانیا: از طریق اصلاحات زیرساختی و تمرکز بر آموزش عمومی، توانست جایگاه خود را بهعنوان قدرت جهانی حفظ کند.
آمریکا: بهواسطه ارتقای سیستم حکمرانی و ایجاد فرصتهای برابر، در مسیر رشد پایدار قرار گرفت.
چشمانداز و راهبردهای عملی
گزارش موسسه رند پیشنهاد میکند که موفقیت ملی زمانی تضمین میشود که این هفت ویژگی به صورت همزمان و در تعادل توسعه یابند.
اصلاح ساختارهای نهادی: بهبود بوروکراسی و مبارزه با فساد برای افزایش کارآمدی.
سرمایهگذاری در آموزش و فناوری: تقویت ظرفیتهای علمی و فناورانه برای رقابت در سطح جهانی.
ایجاد انسجام اجتماعی: کاهش شکافهای اجتماعی از طریق سیاستهای عادلانه و فراگیر.
#دیدگاه : این گزارش با ترکیب تحلیلهای تاریخی و الگوهای عملی، نشان میدهد که بازسازی پیشنگرانه و اصلاحات چندجانبه میتواند از افول ملتها جلوگیری کرده و مسیر پیشرفت پایدار را تضمین کند. از دیدگاه سیاستگذاری، این یافتهها میتوانند برای کشورهایی همچون ایران الهامبخش باشند. حفظ پویایی ملی در دنیای رقابتی امروز نیازمند تعامل مؤثر بین نهادهای حکومتی، خصوصی و جامعه مدنی است.
برای مطالعه نسخه کامل گزارش به این آدرس مراجعه کنید.
بر اساس گزارش موسسه رند، 2024
نکات کلیدی گزارش:
هفت ویژگی اساسی برای موفقیت ملی کشورها و بازسازی پیش نگرانه (Anticipatory Renewal)
موسسه رند هفت خصیصه کلیدی را برای برتری ملی شناسایی کرده است. این ویژگیها شامل عوامل زیر است:
بلندهمتی و عزم ملی: موفقیت کشورهای پیشرو اغلب ناشی از یک حس مشترک از ماموریت و اراده برای برتری جهانی بوده است. برای مثال، بریتانیا در دوران ویکتوریا با نوآوری صنعتی و دیپلماسی جهانی به قدرتی بیبدیل تبدیل شد.
انسجام اجتماعی و هویت ملی متحد: ملتهایی که توانستهاند هویت ملی یکپارچهای ایجاد کنند، در برابر بحرانها مقاومتر بودهاند. آمریکا پس از جنگ داخلی نمونهای از این انسجام ملی است که پایههای رشد آن را در قرن ۲۰ تقویت کرد.
فرصتهای برابر: فراهم کردن بستر مناسب برای شکوفایی استعدادها، مانند اصلاحات آموزشی ژاپن در دوران میجی، موجب افزایش رقابتپذیری اقتصادی و اجتماعی شده است.
دولت فعال و آیندهنگر: دولتی که در پیشبینی چالشها و اجرای اصلاحات پیشگام باشد، میتواند پویایی اقتصادی و سیاسی ملت را حفظ کند. این ویژگی در آمریکا طی انقلاب صنعتی بهخوبی مشهود است.
نهادهای قوی و مکمل: نهادهای عمومی و خصوصی باید مکمل یکدیگر باشند تا شکافهای مدیریتی و اجرایی پوشش داده شود. این همگرایی در موفقیت بریتانیا در قرن ۱۹ نمایان است.
علاقه به یادگیری و تطبیقپذیری: جوامعی که پذیرای نوآوری و تغییرات فناوری هستند، مسیر توسعه خود را تسریع میکنند.
تنوع و رقابت: ایجاد رقابت سالم و تنوع تخصصها نهتنها بهرهوری را افزایش میدهد، بلکه جوامع را در برابر تغییرات مقاوم میکند.
تحلیل تطبیقی قدرتهای بزرگ تاریخی
گزارش، با بررسی ۱۲ قدرت تاریخی (مانند امپراتوریهای روم، عثمانی، چین، بریتانیا و آمریکا)، روندهای مشترک در افول و بازسازی را شناسایی کرده است.
بریتانیا در دوران ویکتوریا: اصلاحات گسترده در زیرساختها، آموزش و بهداشت عمومی، به این کشور کمک کرد تا پیشتاز انقلاب صنعتی شود و هژمونی جهانی خود را گسترش دهد.
آمریکا در قرن ۱۹: عبور از شکافهای اجتماعی و طبقاتی، همراه با سرمایهگذاریهای گسترده در نوآوری و صنعت، باعث شد این کشور به قطب اقتصادی و سیاسی قرن ۲۰ تبدیل شود.
عثمانی: ناتوانی در اصلاح ساختارهای بوروکراتیک و ضعف نهادی موجب زوال تدریجی این امپراتوری شد.
عوامل افول و بازسازی پیش نگرانه
گزارش تأکید دارد که عوامل زیر موجب افول قدرتهای بزرگ شدهاند:
بوروکراسی ناکارآمد و فساد دولتی: این عوامل باعث کاهش اعتماد عمومی و اختلال در عملکرد دولت میشود.
نابرابری اقتصادی: افزایش شکاف طبقاتی توان بسیج نیروی انسانی را محدود کرده و مشروعیت نظام حاکم را زیر سؤال میبرد.
فقدان نوآوری و تطبیقپذیری: در دنیای مدرن، کشورهایی که نتوانند خود را با فناوری و تغییرات اقتصادی وفق دهند، از رقبا عقب میمانند.
در مقابل، بازسازی پیشگیرانه شامل اقداماتی است که از افول جلوگیری کرده و مسیر بازسازی را تسهیل میکند.
بریتانیا: از طریق اصلاحات زیرساختی و تمرکز بر آموزش عمومی، توانست جایگاه خود را بهعنوان قدرت جهانی حفظ کند.
آمریکا: بهواسطه ارتقای سیستم حکمرانی و ایجاد فرصتهای برابر، در مسیر رشد پایدار قرار گرفت.
چشمانداز و راهبردهای عملی
گزارش موسسه رند پیشنهاد میکند که موفقیت ملی زمانی تضمین میشود که این هفت ویژگی به صورت همزمان و در تعادل توسعه یابند.
اصلاح ساختارهای نهادی: بهبود بوروکراسی و مبارزه با فساد برای افزایش کارآمدی.
سرمایهگذاری در آموزش و فناوری: تقویت ظرفیتهای علمی و فناورانه برای رقابت در سطح جهانی.
ایجاد انسجام اجتماعی: کاهش شکافهای اجتماعی از طریق سیاستهای عادلانه و فراگیر.
#دیدگاه : این گزارش با ترکیب تحلیلهای تاریخی و الگوهای عملی، نشان میدهد که بازسازی پیشنگرانه و اصلاحات چندجانبه میتواند از افول ملتها جلوگیری کرده و مسیر پیشرفت پایدار را تضمین کند. از دیدگاه سیاستگذاری، این یافتهها میتوانند برای کشورهایی همچون ایران الهامبخش باشند. حفظ پویایی ملی در دنیای رقابتی امروز نیازمند تعامل مؤثر بین نهادهای حکومتی، خصوصی و جامعه مدنی است.
برای مطالعه نسخه کامل گزارش به این آدرس مراجعه کنید.
۱۵:۳۸
۹:۳۳
۱۰ فرمان تصویر ایران آینده
صالح اسکندری، صابر اکبری خضری، احمد برومند کاخکی، حسن بیک محمدلو، شقایق حق جوی جوانمرد، محمد صادق شهبازی، مهکامه طاعتی، فاطمه سادات فراهانی، غلامرضا گودرزی، علیرضا نصراصفهانی
تصویر ایران آینده، از جنس حس و هنر است. مهمترین دال و عنصر محوری تصویر آینده، هنر است. تصویر چیزی از جنس حس است و حس با قصه و هنر ایجاد می شود. در تصویر آینده هم باید حس تولید کرد، نه آنکه به دنبال آمار باشیم. تصویر ایران را هنرمندان خلق میکنند. تصویر در داستان، هنر، نقاشی، بازی، فیلم، موسیقی و در سینما ساخته میشود. تصویر ایران هر چقدر روایتپذیرتر باشد، به هدف خود بیشتر رسیده است.
رویای ایران آینده، از جنس ناخودآگاه جمعی و تاریخی ما ایرانیان است. تصویر آینده ناشی از ناخودآگاه ما است که لایههای عمیقتر و زیرین شخصیت فرد و جامعه را نمایندگی میکند. بر این مبنا مهمترین چیزی که تصویر ایران را شکل میدهد، تجربههای زیسته است.
تصویر ایران آینده، با تخیلپردازی ، رویاپردازی، فانتزیها و آرزوها معنا می شود و از توهم دور است. تصویر آینده پیشی گرفتن از واقعیت است و نه غیرواقعی شدن. براین اساس تصویر ایران آینده را نوابغ، ذهنهای خلاق و استعدادهای درخشان میسازند.
برای خلق تصویر ایران آینده، نیاز به اقلیت فعال خلاق است. تصویرپردازان، کسانی هستند که تصویر و رویای آینده را ولو به نفع شخصی، خلق میکند. آنها ماموریت خود را تغییر در سطح جهانی می دانند و به فراتر از زمان خود می اندیشند، اقلیت خلاق فعال یک تنه به اندازه هزاران نفر، جامعه را به جلو می کشند.
تصویر ایران آینده، ماموریت محور است. در تصویر ایران نباید به دنبال همه چیز و در همه زمینهها برتر شدن باشیم. بلکه باید بر روی چند اولویت کلیدی تمرکز کرده و اهدافی را تعیین کرد که با توجه به منابع و ظرفیتها قابل دستیابی باشند. براین اساس تصویر ایران، مبتنی بر ایدههای پیشران، پنجرههای فرصت و موقعیت های استثنایی آینده، و قابلیتهای بالقوه ایران است.
تصویر ایران آینده، مبتنی بر هم آفرینی و مشارکتجویی ساخته می شود. قهرمان تصویر آینده، باید مردم باشند. اثرانگشت همه مردم باید در تصویر ایران دیده شود. تصویر آینده از بطن یک جامعه میجوشد و تصویری که مردم همراه آن نباشند کاربردی ندارد. تصویر ایران آینده از اراده جمعی آحاد جامعه ایران می گذرد. براین اساس، تصویر ایران آینده نه فقط نخبگانی بلکه باید بتواند در هر دو جهت بالا به پایین و پایین به بالا جریان پیدا کند و حتیالامکان، زیستبومها، طیفهای مختلف، سازمانها و نهادهای متنوعی را درگیر کند.
تصویر ایران آینده در حماسهآفرینی ساخته میشود. تصویر ایران در میدان خطر و در دل ریسکهای بزرگ ساخته می شود. تصویر ایران آینده، در کنشهای تحولی و نه در جریان روزمره خلق میشود.
تصویر ایران آینده بیش از تعریف یک مقصد، یک فرآیند است. نوعی ادبیات حرکت است. تصویر آینده یک چگونگی و حرکت است. برای تصویرپردازی، باید در راه آینده قدم گذاشت و با آن همدم و همراه شد. براین اساس تصویر ایران آینده، یک فرآیند پویا و مستمر است که نیازمند بازنگری و بهروزرسانی مداوم است.
تصویر ایران آینده باید مردم را به شوق ، وجد، و پویایی آورد. تصویر آینده باید بتواند با ایجاد یک روایت جذاب و امیدبخش، انرژی لازم برای تحقق اهداف در جامعه ایجاد کند. تصویر آینده باید از سازوکارهای انگیزه بخش برخوردار باشد.
تصویر ایران آینده، مبتنی بر تلاقی جغرافیا و تاریخ ملت ایران و ارزشهای انقلاب اسلامی ایران ساخته میشود. تصویر آینده، منحصر به ژنتیک، هویت و دی اِن اِی سرزمین ایران شکل میگیرد؛ مبتنی بر روایت و صورتبندی ایده و روایت تاریخی - اجتماعی ایران. چشم انداز ایران آینده، از فهم مختصات ویژه و صورت بندی تاریخی- اجتماعی و فرهنگ میگذرد.
صالح اسکندری، صابر اکبری خضری، احمد برومند کاخکی، حسن بیک محمدلو، شقایق حق جوی جوانمرد، محمد صادق شهبازی، مهکامه طاعتی، فاطمه سادات فراهانی، غلامرضا گودرزی، علیرضا نصراصفهانی
تصویر ایران آینده، از جنس حس و هنر است. مهمترین دال و عنصر محوری تصویر آینده، هنر است. تصویر چیزی از جنس حس است و حس با قصه و هنر ایجاد می شود. در تصویر آینده هم باید حس تولید کرد، نه آنکه به دنبال آمار باشیم. تصویر ایران را هنرمندان خلق میکنند. تصویر در داستان، هنر، نقاشی، بازی، فیلم، موسیقی و در سینما ساخته میشود. تصویر ایران هر چقدر روایتپذیرتر باشد، به هدف خود بیشتر رسیده است.
رویای ایران آینده، از جنس ناخودآگاه جمعی و تاریخی ما ایرانیان است. تصویر آینده ناشی از ناخودآگاه ما است که لایههای عمیقتر و زیرین شخصیت فرد و جامعه را نمایندگی میکند. بر این مبنا مهمترین چیزی که تصویر ایران را شکل میدهد، تجربههای زیسته است.
تصویر ایران آینده، با تخیلپردازی ، رویاپردازی، فانتزیها و آرزوها معنا می شود و از توهم دور است. تصویر آینده پیشی گرفتن از واقعیت است و نه غیرواقعی شدن. براین اساس تصویر ایران آینده را نوابغ، ذهنهای خلاق و استعدادهای درخشان میسازند.
برای خلق تصویر ایران آینده، نیاز به اقلیت فعال خلاق است. تصویرپردازان، کسانی هستند که تصویر و رویای آینده را ولو به نفع شخصی، خلق میکند. آنها ماموریت خود را تغییر در سطح جهانی می دانند و به فراتر از زمان خود می اندیشند، اقلیت خلاق فعال یک تنه به اندازه هزاران نفر، جامعه را به جلو می کشند.
تصویر ایران آینده، ماموریت محور است. در تصویر ایران نباید به دنبال همه چیز و در همه زمینهها برتر شدن باشیم. بلکه باید بر روی چند اولویت کلیدی تمرکز کرده و اهدافی را تعیین کرد که با توجه به منابع و ظرفیتها قابل دستیابی باشند. براین اساس تصویر ایران، مبتنی بر ایدههای پیشران، پنجرههای فرصت و موقعیت های استثنایی آینده، و قابلیتهای بالقوه ایران است.
تصویر ایران آینده، مبتنی بر هم آفرینی و مشارکتجویی ساخته می شود. قهرمان تصویر آینده، باید مردم باشند. اثرانگشت همه مردم باید در تصویر ایران دیده شود. تصویر آینده از بطن یک جامعه میجوشد و تصویری که مردم همراه آن نباشند کاربردی ندارد. تصویر ایران آینده از اراده جمعی آحاد جامعه ایران می گذرد. براین اساس، تصویر ایران آینده نه فقط نخبگانی بلکه باید بتواند در هر دو جهت بالا به پایین و پایین به بالا جریان پیدا کند و حتیالامکان، زیستبومها، طیفهای مختلف، سازمانها و نهادهای متنوعی را درگیر کند.
تصویر ایران آینده در حماسهآفرینی ساخته میشود. تصویر ایران در میدان خطر و در دل ریسکهای بزرگ ساخته می شود. تصویر ایران آینده، در کنشهای تحولی و نه در جریان روزمره خلق میشود.
تصویر ایران آینده بیش از تعریف یک مقصد، یک فرآیند است. نوعی ادبیات حرکت است. تصویر آینده یک چگونگی و حرکت است. برای تصویرپردازی، باید در راه آینده قدم گذاشت و با آن همدم و همراه شد. براین اساس تصویر ایران آینده، یک فرآیند پویا و مستمر است که نیازمند بازنگری و بهروزرسانی مداوم است.
تصویر ایران آینده باید مردم را به شوق ، وجد، و پویایی آورد. تصویر آینده باید بتواند با ایجاد یک روایت جذاب و امیدبخش، انرژی لازم برای تحقق اهداف در جامعه ایجاد کند. تصویر آینده باید از سازوکارهای انگیزه بخش برخوردار باشد.
تصویر ایران آینده، مبتنی بر تلاقی جغرافیا و تاریخ ملت ایران و ارزشهای انقلاب اسلامی ایران ساخته میشود. تصویر آینده، منحصر به ژنتیک، هویت و دی اِن اِی سرزمین ایران شکل میگیرد؛ مبتنی بر روایت و صورتبندی ایده و روایت تاریخی - اجتماعی ایران. چشم انداز ایران آینده، از فهم مختصات ویژه و صورت بندی تاریخی- اجتماعی و فرهنگ میگذرد.
۵:۴۶
۱۱:۴۹
#یادداشت_راهبردی
پاشینه آشیل ایران آینده ؛ اصلاح یارانههای انرژی
امیر حسین رهبر، علیرضا نصراصفهانی، فاطمه سادات فراهانی
در سالهای اخیر یکی از چالشهای اصلی اقتصاد ایران، توزیع ناعادلانه منابع و به ویژه یارانههای انرژی بوده است. از این رو اصلاح نظام یارانه انرژی در دستور کار حاکمیت قرار گرفته است به طوری که در ماده31 برنامه هفتم توسعه مقرر شده که «دولت مجاز است در راستای عدالت در توزیع درآمد، مبارزه با قاچاق، بهینهسازی مصرف انرژی بر اساس آییننامه اجرایی که به تصویب هیئت وزیران میرسد اقدامات لازم را برای بهرهمندی مساوی ایرانیان ساکن در کشور بر اساس سرپرست خانوارها از یارانه حاملهای انرژی با امکان مبادله سهمیه بین تمام ذینفعان به عمل آورد». همچنین رئیس جمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان درباره لزوم توزیع عادلانه یارانهها اظهار کردند که «اگر میخواهیم عدالت پیاده شود باید روند تخصیص یارانه انرژی اصلاح شود». براین اساس، این ضرورت بیش از پیش مطرح می شود که آیا اصلاح سیستم یارانهای میتواند به عنوان کلید حل مشکلات اقتصادی ایران عمل کند؟
کشور ایران سالانه مبلغ هنگفتی معادل بیش از 100 میلیارد دلار را صرف یارانههایی میکند که نه تنها به بهبود وضعیت معیشتی عموم مردم کمکی نمیکند، بلکه عمدتاً به جیب ثروتمندان میرود! در سال 1402 دولت برای یارانه انرژی به تنهایی رقمی نجومی معادل 123.85 میلیارد دلار هزینه کرد. این مبلغ برابر با کل درآمد حاصل از صادرات کشور است. به عبارت دیگر تمام درآمدهای ارزی ایران که از فروش نفت و سایر محصولات به دست میآید، صرف حفظ قیمتهای مصنوعی انرژی میشود.
از طرفی دلاریشدن اقتصاد و عملکرد بنگاههای بزرگ در حالی که ممکن است بر نوسانات کوتاهمدت ارز تأثیرگذار باشد، عامل اصلی تورم نیست. یکی از مهمترین دلایل این بحران، سیستم یارانهای ناکارآمد و خلق پول بیرویه توسط بانکها است. این دو عامل همچون بمبی ساعتی اقتصاد کشور را تهدید می کنند. بر این اساس، اصلاح نظام یارانهای، به عنوان یکی از مهمترین عوامل ایجاد کسری بودجه، میتواند گام مؤثری در کنترل تورم و کاهش فساد اقتصادی باشد.
در این راستا، هدفمندسازی یارانهها در سال ۱۳۸۸ به عنوان یک اقدام جسورانه برای اصلاح نظام یارانهای کشور به صورت تدریجی و همراه با اقدامات حمایتی توسط دولت دهم آغاز شد.با پرداخت یارانههای نقدی به خانوارهای کمدرآمد و افزایش تدریجی قیمت حاملهای انرژی این طرح توانست به طور قابل توجهی نابرابری درآمدی را کاهش داده و وضعیت معیشتی دهکهای پایین را بهبود بخشد. مطالعات نشان میدهد که ضریب جینی، که شاخصی برای اندازهگیری نابرابری است، پس از اجرای این طرح به کمترین میزان خود در چند دهه اخیر رسیده است.
با این حال متاسفانه در سال ۱۳۹۱ به دلیل برخی دلایل سیاسی و اقتصادی از جمله فرضیه نادرست درباره تاثیر تحریمها بر اجرای این طرح و همچنین مخالفت برخی گروههای ذینفع، روند هدفمندسازی متوقف شد. این تصمیم نه تنها به روند کاهش نابرابری آسیب رساند، بلکه باعث افزایش هزینههای دولت و کاهش کارایی اقتصادی شد.
اصلاح نظام یارانهای انرژی ضرورتی اجتنابناپذیر و البته نیازمند زمان است، افزایش ناگهانی قیمت بنزین در دولت یازدهم نشان داد که عدم برنامهریزی دقیق و عجله در اجرای اصلاحات میتواند منجر به بروز بحرانهای اجتماعی شود. برای تحقق این هدف گامهای اساسی همچون تعیین قیمت واقعی حاملهای انرژی بر اساس هزینه تمام شده، هدفمندسازی یارانهها به نفع اقشار آسیبپذیر، و توسعه انرژیهای پاک ضروری است.
تجربه اصلاح قیمتها در جزیره کیش در سال ۱۴۰۰ به عنوان یک نمونه موفق، نشان داد که اجرای تدریجی و همراه با سازوکارهای حمایتی میتواند به کاهش مقاومتهای اجتماعی و موفقیتآمیز بودن اصلاحات کمک کند. با الهام از این تجربه میتوان سامانهای طراحی کرد که سهم هر فرد از یارانههای آزاد شده در آن شارژ شود و امکان فروش آن به دولت یا سایر افراد فراهم شود.
دولت چهاردهم با اراده جدی به اقداماتی در جهت اصلاح یارانههای انرژی دست زده ولی نیاز است این اقدام شتابزده انجام نشود و پیوستهای فرهنگی فرهنگی و اجتماعی، نظام جبران نقدی در سالهای اولیه اجرای طرح برای اقشار آسیب پذیر، و رعایت مدل فرآیندی مبتنی بر گامهای صحیح و متوالی و اصل تدریج گرایی و استمرار مورد توجه قرار گیرد.
یادداشت امروز روزنامه #صبح_نوhttps://sobhe-no.ir/
پاشینه آشیل ایران آینده ؛ اصلاح یارانههای انرژی
امیر حسین رهبر، علیرضا نصراصفهانی، فاطمه سادات فراهانی
در سالهای اخیر یکی از چالشهای اصلی اقتصاد ایران، توزیع ناعادلانه منابع و به ویژه یارانههای انرژی بوده است. از این رو اصلاح نظام یارانه انرژی در دستور کار حاکمیت قرار گرفته است به طوری که در ماده31 برنامه هفتم توسعه مقرر شده که «دولت مجاز است در راستای عدالت در توزیع درآمد، مبارزه با قاچاق، بهینهسازی مصرف انرژی بر اساس آییننامه اجرایی که به تصویب هیئت وزیران میرسد اقدامات لازم را برای بهرهمندی مساوی ایرانیان ساکن در کشور بر اساس سرپرست خانوارها از یارانه حاملهای انرژی با امکان مبادله سهمیه بین تمام ذینفعان به عمل آورد». همچنین رئیس جمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان درباره لزوم توزیع عادلانه یارانهها اظهار کردند که «اگر میخواهیم عدالت پیاده شود باید روند تخصیص یارانه انرژی اصلاح شود». براین اساس، این ضرورت بیش از پیش مطرح می شود که آیا اصلاح سیستم یارانهای میتواند به عنوان کلید حل مشکلات اقتصادی ایران عمل کند؟
کشور ایران سالانه مبلغ هنگفتی معادل بیش از 100 میلیارد دلار را صرف یارانههایی میکند که نه تنها به بهبود وضعیت معیشتی عموم مردم کمکی نمیکند، بلکه عمدتاً به جیب ثروتمندان میرود! در سال 1402 دولت برای یارانه انرژی به تنهایی رقمی نجومی معادل 123.85 میلیارد دلار هزینه کرد. این مبلغ برابر با کل درآمد حاصل از صادرات کشور است. به عبارت دیگر تمام درآمدهای ارزی ایران که از فروش نفت و سایر محصولات به دست میآید، صرف حفظ قیمتهای مصنوعی انرژی میشود.
از طرفی دلاریشدن اقتصاد و عملکرد بنگاههای بزرگ در حالی که ممکن است بر نوسانات کوتاهمدت ارز تأثیرگذار باشد، عامل اصلی تورم نیست. یکی از مهمترین دلایل این بحران، سیستم یارانهای ناکارآمد و خلق پول بیرویه توسط بانکها است. این دو عامل همچون بمبی ساعتی اقتصاد کشور را تهدید می کنند. بر این اساس، اصلاح نظام یارانهای، به عنوان یکی از مهمترین عوامل ایجاد کسری بودجه، میتواند گام مؤثری در کنترل تورم و کاهش فساد اقتصادی باشد.
در این راستا، هدفمندسازی یارانهها در سال ۱۳۸۸ به عنوان یک اقدام جسورانه برای اصلاح نظام یارانهای کشور به صورت تدریجی و همراه با اقدامات حمایتی توسط دولت دهم آغاز شد.با پرداخت یارانههای نقدی به خانوارهای کمدرآمد و افزایش تدریجی قیمت حاملهای انرژی این طرح توانست به طور قابل توجهی نابرابری درآمدی را کاهش داده و وضعیت معیشتی دهکهای پایین را بهبود بخشد. مطالعات نشان میدهد که ضریب جینی، که شاخصی برای اندازهگیری نابرابری است، پس از اجرای این طرح به کمترین میزان خود در چند دهه اخیر رسیده است.
با این حال متاسفانه در سال ۱۳۹۱ به دلیل برخی دلایل سیاسی و اقتصادی از جمله فرضیه نادرست درباره تاثیر تحریمها بر اجرای این طرح و همچنین مخالفت برخی گروههای ذینفع، روند هدفمندسازی متوقف شد. این تصمیم نه تنها به روند کاهش نابرابری آسیب رساند، بلکه باعث افزایش هزینههای دولت و کاهش کارایی اقتصادی شد.
اصلاح نظام یارانهای انرژی ضرورتی اجتنابناپذیر و البته نیازمند زمان است، افزایش ناگهانی قیمت بنزین در دولت یازدهم نشان داد که عدم برنامهریزی دقیق و عجله در اجرای اصلاحات میتواند منجر به بروز بحرانهای اجتماعی شود. برای تحقق این هدف گامهای اساسی همچون تعیین قیمت واقعی حاملهای انرژی بر اساس هزینه تمام شده، هدفمندسازی یارانهها به نفع اقشار آسیبپذیر، و توسعه انرژیهای پاک ضروری است.
تجربه اصلاح قیمتها در جزیره کیش در سال ۱۴۰۰ به عنوان یک نمونه موفق، نشان داد که اجرای تدریجی و همراه با سازوکارهای حمایتی میتواند به کاهش مقاومتهای اجتماعی و موفقیتآمیز بودن اصلاحات کمک کند. با الهام از این تجربه میتوان سامانهای طراحی کرد که سهم هر فرد از یارانههای آزاد شده در آن شارژ شود و امکان فروش آن به دولت یا سایر افراد فراهم شود.
دولت چهاردهم با اراده جدی به اقداماتی در جهت اصلاح یارانههای انرژی دست زده ولی نیاز است این اقدام شتابزده انجام نشود و پیوستهای فرهنگی فرهنگی و اجتماعی، نظام جبران نقدی در سالهای اولیه اجرای طرح برای اقشار آسیب پذیر، و رعایت مدل فرآیندی مبتنی بر گامهای صحیح و متوالی و اصل تدریج گرایی و استمرار مورد توجه قرار گیرد.
یادداشت امروز روزنامه #صبح_نوhttps://sobhe-no.ir/
۵:۱۱
۱۹:۲۹
۱۵:۴۱