۱۰:۵۵
۱۶:۲۷
۱۳:۰۵
۱۷:۰۵
۱۳:۴۲
۱۴:۰۶
۱۰:۲۵
۷:۵۶
۱۴:۴۲
️خطا در پاسخ دادن به پرسش از شیعه یا سنی بودن فرماندهان شهید حماس
حجت الاسلام محمد عشایری منفرد
در اردوگاه صفین، در سپاه امیرالمؤمنین علیهالسلام چند گسل وجود داشت. گسل نخست، این بود که یاران امیرالمؤمنین علیهالسلام دو گروه بودند: یک گروهشان عثمان را شهیدی مظلوم و بیگناه میدانستند و از دشمنان و قاتلانش بیزار بودند و گروه دیگر عثمان را کافری میدانستند که به سبب خطاهای خودش کشته شد! گسل دوم نیز این بود که اکثر سپاهیان امیرالمؤمنین علیهالسلام، نومسلمانان پس از فتوحات یا جوانان تازه به دوران رسیدهای بودند که از حدیث غدیر بیخبر بوده و شیخین (یا خلفای ثلاث) را جانشینان واقعی رسول الله میدانستند (!) و تعداد اندکی از یارانش هم به «نصب منصوص علی ع برای جانشینی پیامبر» اعتقاد داشتند.
شاید دشوارترین کار امیرالمؤمنین علیهالسلام در جنگ صفین ایجاد انسجام و الفت و اتحاد در چنین سپاه تفرقهخیزی بود که متکلمان معتزلی آن را اعجاز سیاسی علی (ع) دانستهاند.
«نصب منصوص امیرالمؤمنین علیهالسلام به جانشینی بلافصل رسولالله صلی الله علیه و آله» به عنوان کلیدیترین باور برای تمایز شیعه از سنّی مسألهی بسیار مهم و پرتأثیری است که ناموس اعتقادی شیعه نیز محسوب میشود. با این حال، در اردوگاه صفین،”باز کردن باب گفتگو درباره این مسأله” موجب انشقاق سپاه و تفرقه در جبههی حق میشد. بویژه اینکه اگر علی علیهالسلام باور واقعیاش درباره شیخین را اظهار میکرد، اکثر فرماندهان و سپاهیانش از اطرافش پراکنده میشدند.اتفاقا معاویه خیلی تلاش میکرد این گسل را در سپاه علی ع فعال کند (نامه ۲۸ نهج البلاغه)
در چنین شرایطی یک روز یکی از اقارب امیرالمؤمنین که ظاهرا خودش از باورمندان به نصب منصوص امیرالمؤمنین بود، باب این گفتگو را باز کرد! امیرالمؤمنین علیهالسلام هرچند به اجمال پاسخ کوتاه و غیرصریحی به او دادند اما او را به جهت موقعیتنشناسی در طرح یک مسألهی درست، توبیخ کردند (یَا أَخَا بَنِی أَسَدٍ إِنَّکَ لَقَلِقُ اَلْوَضِینِ تُرْسِلُ فِی غَیْرِ سَدَد) واز او خواستند که در این شرایط به چیزی جز آل ابوسفیان نیندیشد (هَلُمَّ اَلْخَطْبَ فِی اِبْنِ أَبِی سُفْیَان)؛ (خطبه ۱۶۲ نهج البلاغه)
پرسشهایی مانند «شیعه بودن یا سنی بودن رهبران حماس»، «نیل یا عدم نیل آنان به شفاعت اهل بیت» و «شهید بودن یا نبودن آنان» به اندازه همان پرسشی که آن برادر بنیاسدی در صفین مطرح کرد، نابجا و نشانهی «قَلِقُ اَلْوَضِین» بودنِ پرسشگر است. ما نیز با تأسی به امیرالمؤمنین علیهالسلام، به جای اینکه در دام چنین پرسشگرانی افتاده و پاسخ صریح بدهیم که فلان فرمانده حماس شیعه شد یا نشد، باید آنها را متقاعد کنیم که امروز زمان مناسبی برای این پرسشها نیست.
شبکه اجتهاد
┄┄┅┅┅┅┅┅ ✦ ┅┅┅┅┅┅┄┄ @okhowahmag ┄┄┅┅┅┅┅┅ ✦ ┅┅┅┅┅┅┄┄
حجت الاسلام محمد عشایری منفرد
در اردوگاه صفین، در سپاه امیرالمؤمنین علیهالسلام چند گسل وجود داشت. گسل نخست، این بود که یاران امیرالمؤمنین علیهالسلام دو گروه بودند: یک گروهشان عثمان را شهیدی مظلوم و بیگناه میدانستند و از دشمنان و قاتلانش بیزار بودند و گروه دیگر عثمان را کافری میدانستند که به سبب خطاهای خودش کشته شد! گسل دوم نیز این بود که اکثر سپاهیان امیرالمؤمنین علیهالسلام، نومسلمانان پس از فتوحات یا جوانان تازه به دوران رسیدهای بودند که از حدیث غدیر بیخبر بوده و شیخین (یا خلفای ثلاث) را جانشینان واقعی رسول الله میدانستند (!) و تعداد اندکی از یارانش هم به «نصب منصوص علی ع برای جانشینی پیامبر» اعتقاد داشتند.
شاید دشوارترین کار امیرالمؤمنین علیهالسلام در جنگ صفین ایجاد انسجام و الفت و اتحاد در چنین سپاه تفرقهخیزی بود که متکلمان معتزلی آن را اعجاز سیاسی علی (ع) دانستهاند.
«نصب منصوص امیرالمؤمنین علیهالسلام به جانشینی بلافصل رسولالله صلی الله علیه و آله» به عنوان کلیدیترین باور برای تمایز شیعه از سنّی مسألهی بسیار مهم و پرتأثیری است که ناموس اعتقادی شیعه نیز محسوب میشود. با این حال، در اردوگاه صفین،”باز کردن باب گفتگو درباره این مسأله” موجب انشقاق سپاه و تفرقه در جبههی حق میشد. بویژه اینکه اگر علی علیهالسلام باور واقعیاش درباره شیخین را اظهار میکرد، اکثر فرماندهان و سپاهیانش از اطرافش پراکنده میشدند.اتفاقا معاویه خیلی تلاش میکرد این گسل را در سپاه علی ع فعال کند (نامه ۲۸ نهج البلاغه)
در چنین شرایطی یک روز یکی از اقارب امیرالمؤمنین که ظاهرا خودش از باورمندان به نصب منصوص امیرالمؤمنین بود، باب این گفتگو را باز کرد! امیرالمؤمنین علیهالسلام هرچند به اجمال پاسخ کوتاه و غیرصریحی به او دادند اما او را به جهت موقعیتنشناسی در طرح یک مسألهی درست، توبیخ کردند (یَا أَخَا بَنِی أَسَدٍ إِنَّکَ لَقَلِقُ اَلْوَضِینِ تُرْسِلُ فِی غَیْرِ سَدَد) واز او خواستند که در این شرایط به چیزی جز آل ابوسفیان نیندیشد (هَلُمَّ اَلْخَطْبَ فِی اِبْنِ أَبِی سُفْیَان)؛ (خطبه ۱۶۲ نهج البلاغه)
پرسشهایی مانند «شیعه بودن یا سنی بودن رهبران حماس»، «نیل یا عدم نیل آنان به شفاعت اهل بیت» و «شهید بودن یا نبودن آنان» به اندازه همان پرسشی که آن برادر بنیاسدی در صفین مطرح کرد، نابجا و نشانهی «قَلِقُ اَلْوَضِین» بودنِ پرسشگر است. ما نیز با تأسی به امیرالمؤمنین علیهالسلام، به جای اینکه در دام چنین پرسشگرانی افتاده و پاسخ صریح بدهیم که فلان فرمانده حماس شیعه شد یا نشد، باید آنها را متقاعد کنیم که امروز زمان مناسبی برای این پرسشها نیست.
شبکه اجتهاد
┄┄┅┅┅┅┅┅ ✦ ┅┅┅┅┅┅┄┄ @okhowahmag ┄┄┅┅┅┅┅┅ ✦ ┅┅┅┅┅┅┄┄
۱۵:۱۲
۱۸:۰۴
۷:۳۵
۱۳:۳۴
۱۸:۴۲
۱۸:۴۲
۱۲:۱۲
۱۸:۲۸
۱۴:۴۷
۱۸:۳۱
۴:۳۳