#روایت
اولین زندانی زندان قصر
محمد درگاهی در زمان کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان، فرماندار نظامی قم شد و تا سقوط سیدضیاءالدین طباطبایی نخستوزیر وقت در خرداد سال بعد در این سمت ماند و پس از آن نیز در جمع یاران رضاخان که حالا دیگر سردارسپه خوانده میشد، قرار گرفت.
وی که از حامیان اصلی تغییر سلطنت و پادشاهی رضاخان بود، مخالفان سیاسی رضاخان را یکی پس از دیگری ترور و بازداشت می کرد. چنانکه آیتالله سیدحسن مدرس درباره درگاهی گفت هر چه ما بافتیم این جوانمرگ شده پنبه میکند! از جمله دستور ترور میرزاده عشقی شاعر و روزنامهنگار را صادر کرد. او همچنین پس از چند نوبت برخورد با آیتالله مدرس، از جمله سوءقصد به او و هجوم به خانهاش تبعید وی را رقم زد.
درگاهی بی اعتنا به نخستوزیر گزارشهایی به رضاشاه ارائه میکرد. این قرابت باعث شد تا در کسوت رئیس شهربانی در روز بازدید رضاشاه از بنای تازه تأسیس زندان قصر در آذر ۱۳۰۸ خطاب به نزدیکان شاه زمزمه کند که اینجا خوابگاه ابدی شماست.
اما عبدالحسین تیمورتاش توانست چنان رضاشاه را به او بدبین کند که در فاصله کوتاهی پس از افتتاح زندان قصر، سرتیپ درگاهی، اولین رئیس کل نظمیه یا شهربانی، برکنار و در ۱۳ آذر ۱۳۰۸ به زندان خودساخته مبتلا شود.
متن کامل این روایت را اینجا بخوانید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
متن کامل این روایت را اینجا بخوانید.
۱۵:۰۹
#روایت
روایت شهید چمران از واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲
شهیدچمران یکی از دانشجویانی بود که ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در اعتراضات دانشجویی مورد حمله گارد شاهنشاهی قرار گرفت و ۹ سال بعد در زمان تحصیل در آمریکا، در شرایطی که دست ساواک از آزار او کوتاه نبود این واقعه را روایت کرد:
در تاریخ ۲۴ آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رییسجمهور آمریکا به ایران میآید. نیکسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» را ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند.
ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام میشد زیرا تار و پود وجود آنها بستگی به کمک آمریکا داشت. این بود که به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیات حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه ۱۳۳۲ در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت. صبح ورود نیکسون یکی از روزنامهها نامه سرگشادهای خطاب به او نوشت که ابتدا به سنت قدیم ما ایرانیها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر میآید یا شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی میکنیم.» آنگاه خطاب به نیکسون گفته شده بود: «آقای نیکسون وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند!»
متن کامل این روایت را میتوانید اینجا بخوانید و اسناد مربوط به این حادثه را در پست بعدی ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
متن کامل این روایت را میتوانید اینجا بخوانید و اسناد مربوط به این حادثه را در پست بعدی ببینید.
۱۳:۴۴
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
#روایت
روایت شهید چمران از واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲
شهیدچمران یکی از دانشجویانی بود که ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در اعتراضات دانشجویی مورد حمله گارد شاهنشاهی قرار گرفت و ۹ سال بعد در زمان تحصیل در آمریکا، در شرایطی که دست ساواک از آزار او کوتاه نبود این واقعه را روایت کرد:
در تاریخ ۲۴ آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رییسجمهور آمریکا به ایران میآید. نیکسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» را ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند.
ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام میشد زیرا تار و پود وجود آنها بستگی به کمک آمریکا داشت. این بود که به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیات حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه ۱۳۳۲ در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت. صبح ورود نیکسون یکی از روزنامهها نامه سرگشادهای خطاب به او نوشت که ابتدا به سنت قدیم ما ایرانیها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر میآید یا شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی میکنیم.» آنگاه خطاب به نیکسون گفته شده بود: «آقای نیکسون وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند!» متن کامل این روایت را میتوانید اینجا بخوانید و اسناد مربوط به این حادثه را در پست بعدی ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
#سند
اسنادی از سفر نیکسون به ایران
سوم آذر ۱۳۳۲، اعلامیه کوتاه دربار از سفر نایب ریاست جمهوری آمریکا، ریچارد نیکسون و همسرش به ایران در بازه زمانی هجدهم تا بیستویکم خبر میدهد. همین روزها خبر برقراری مجدد روابط سیاسی ایران و انگلستان هم منتشر میشود و اینها یعنی بر باد رفتن رویای مصدق-کاشانی و همهی زحماتی که برای ملیشدن صنعت نفت کشیده شده بود.
برای دیدن اسناد بیشتری از حضور او در ایران، اینجا را ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
برای دیدن اسناد بیشتری از حضور او در ایران، اینجا را ببینید.
۱۳:۴۵
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
#روایت
روایت شهید چمران از واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲
شهیدچمران یکی از دانشجویانی بود که ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در اعتراضات دانشجویی مورد حمله گارد شاهنشاهی قرار گرفت و ۹ سال بعد در زمان تحصیل در آمریکا، در شرایطی که دست ساواک از آزار او کوتاه نبود این واقعه را روایت کرد:
در تاریخ ۲۴ آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رییسجمهور آمریکا به ایران میآید. نیکسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» را ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند.
ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام میشد زیرا تار و پود وجود آنها بستگی به کمک آمریکا داشت. این بود که به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیات حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه ۱۳۳۲ در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت. صبح ورود نیکسون یکی از روزنامهها نامه سرگشادهای خطاب به او نوشت که ابتدا به سنت قدیم ما ایرانیها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر میآید یا شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی میکنیم.» آنگاه خطاب به نیکسون گفته شده بود: «آقای نیکسون وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند!» متن کامل این روایت را میتوانید اینجا بخوانید و اسناد مربوط به این حادثه را در پست بعدی ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
۱۳:۴۵
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
#روایت
روایت شهید چمران از واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲
شهیدچمران یکی از دانشجویانی بود که ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در اعتراضات دانشجویی مورد حمله گارد شاهنشاهی قرار گرفت و ۹ سال بعد در زمان تحصیل در آمریکا، در شرایطی که دست ساواک از آزار او کوتاه نبود این واقعه را روایت کرد:
در تاریخ ۲۴ آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رییسجمهور آمریکا به ایران میآید. نیکسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» را ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند.
ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام میشد زیرا تار و پود وجود آنها بستگی به کمک آمریکا داشت. این بود که به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیات حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه ۱۳۳۲ در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت. صبح ورود نیکسون یکی از روزنامهها نامه سرگشادهای خطاب به او نوشت که ابتدا به سنت قدیم ما ایرانیها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر میآید یا شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی میکنیم.» آنگاه خطاب به نیکسون گفته شده بود: «آقای نیکسون وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند!» متن کامل این روایت را میتوانید اینجا بخوانید و اسناد مربوط به این حادثه را در پست بعدی ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
۱۳:۴۵
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
#روایت
روایت شهید چمران از واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲
شهیدچمران یکی از دانشجویانی بود که ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در اعتراضات دانشجویی مورد حمله گارد شاهنشاهی قرار گرفت و ۹ سال بعد در زمان تحصیل در آمریکا، در شرایطی که دست ساواک از آزار او کوتاه نبود این واقعه را روایت کرد:
در تاریخ ۲۴ آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رییسجمهور آمریکا به ایران میآید. نیکسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» را ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند.
ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام میشد زیرا تار و پود وجود آنها بستگی به کمک آمریکا داشت. این بود که به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیات حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه ۱۳۳۲ در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت. صبح ورود نیکسون یکی از روزنامهها نامه سرگشادهای خطاب به او نوشت که ابتدا به سنت قدیم ما ایرانیها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر میآید یا شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی میکنیم.» آنگاه خطاب به نیکسون گفته شده بود: «آقای نیکسون وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند!» متن کامل این روایت را میتوانید اینجا بخوانید و اسناد مربوط به این حادثه را در پست بعدی ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
۱۳:۴۵
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
#روایت
روایت شهید چمران از واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲
شهیدچمران یکی از دانشجویانی بود که ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در اعتراضات دانشجویی مورد حمله گارد شاهنشاهی قرار گرفت و ۹ سال بعد در زمان تحصیل در آمریکا، در شرایطی که دست ساواک از آزار او کوتاه نبود این واقعه را روایت کرد:
در تاریخ ۲۴ آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رییسجمهور آمریکا به ایران میآید. نیکسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» را ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند.
ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام میشد زیرا تار و پود وجود آنها بستگی به کمک آمریکا داشت. این بود که به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیات حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه ۱۳۳۲ در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت. صبح ورود نیکسون یکی از روزنامهها نامه سرگشادهای خطاب به او نوشت که ابتدا به سنت قدیم ما ایرانیها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر میآید یا شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی میکنیم.» آنگاه خطاب به نیکسون گفته شده بود: «آقای نیکسون وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند!» متن کامل این روایت را میتوانید اینجا بخوانید و اسناد مربوط به این حادثه را در پست بعدی ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
۱۳:۴۵
#روایت
به جمهوری اسلامی کن خوش آمدید!
هفدهم آذر ۱۳۵۷ ساواک در انتظار حادثه بزرگی از سوی مردم بود. جامعهی روحانیت تهران با کمک نیروهای انقلابی تدارک تظاهراتی گسترده در سطح خیابانهای مهم و مرکزی تهران را برنامهریزی نموده و ضمن دعوت از مردم برای حضور گسترده در تظاهرات روز تاسوعا و عاشورا، از مردم خواسته بود ضمن رعایت نظم و انضباط، اجازه خرابکاری از طریق آتش سوزی و یورش به خانهها و مغازهها و دزدی را به عمّال رژیم، ندهند.
یکی از گزارشهای میدانی ساواک در آستانه آن راهپیمایی، از روستای کن در اطراف تهران است، روستایی که پیشتازی آن موجب تعجب مخبر ساواک شده است.
در حالی که هنوز تعبیر «جمهوری اسلامی» به شعارهای تهران راه نیافته بود، در این گزارش آمده است: شنیده شده که در دهکده کن واقع در حومه تهران اهالی اکثرا مسلح میباشند لذا به آنجا مراجعه مشاهده شد در مدخل ورودی ده تابلوئی نصب است که روی آن نوشته شده «به جمهوری اسلامی کن خوش آمدید» و روی دیوار کنار هر خانه یک اعلامیه مضره نصب است.
با پیرمردی آشنا شدم و اظهار داشت ما مسلمانان ایران همه بپا خواستهایم ... اکنون در این ده کوچک حدود چهل قبضه اسلحه وجود دارد و در محلی پنهان است ... اینست که بهنگام جهاد همه ما بطرف تهران حرکت خواهیم کرد و مانند یک سرباز فداکار اسلام میجنگیم.
این روایت را میتوانید اینجا بخوانید و برای مطالعه بیشتر درباره قیام مردم در ۱۷ آذر۵۷ اینجا را ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
این روایت را میتوانید اینجا بخوانید و برای مطالعه بیشتر درباره قیام مردم در ۱۷ آذر۵۷ اینجا را ببینید.
۱۴:۳۴
۱۴:۳۴
#روایت
پیشنهاد وزیر خارجه رضاشاه برای تغییر قانون اساسی آمریکا
نمونه اعلای قساوت و طمع در طول دوره حکومت رضاشاه، اشاره نشریات خارجی به سطح پایین اجتماعی او چندینبار موجب قطع روابط دیپلماتیک با کشورهای متبوع آنها شد. در سالهای ۱۹۳۶ و ۱۹۳۷، نشریههای تایم و نیویورک میرور به این مطلب اشاره کردند که رضاخان در گذشته مهتر بوده و سپس چندی به نگهبانی در جلوی در سفارتخانههای خارجی در تهران اشتغال داشته است.
پس از انتشار این مطالب، وزیر خارجه ایران از وزیر مختار آمریکا در تهران خواست تا نشریات خطاکار را مجازات و از تکرار این قبیل ندانم کاریها در آینده جلوگیری کند. وقتی وزیر مختار آمریکا به باقر کاظمی، وزیر خارجه ایران، توضیح داد که نشریات آمریکایی تحت حمایت قانون اساسی این کشور قرار دارند، کاظمیدر عین ناباوری مقام آمریکایی، پیشنهاد کرد که آمریکاییها برای رضایت خاطر ملوکانه اعلیحضرت پهلوی قانون اساسیشان را تغییر بدهند.
همین آقای کاظمی که پیشنهاد تغییر قانون اساسی را به وزیر مختار آمریکا داد، وقتی سفیر ایران در ترکیه بود به دلیل انتشار مقالهای که به اصل و نسب معمولی رضا شاه اشاره کرده بود، در سال ۱۹۴۰ بدون مقدمه از مقامش عزل شد. از اسناد و مدارک آن دوره چنین بر می آید که ایران به مضحکهای بینالمللی مبدل شده بود. تا جایی که سفیر آمریکا در ترکیه هنگام گزارش آن به مافوق، مینویسد همتای ترک او از خنده روبر شده بود.
شرح عکس:باقر کاظمی وزیر خارجه وقت ایران
متن کامل این روایت را اینجا بخوانید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
متن کامل این روایت را اینجا بخوانید.
۱۷:۵۷
#سند
تلاش انگلیس برای استعمار جزایر خلیجفارس
بریتانیا در سال ۱۷۶۳ تا ۱۹۷۱ (برابر با ۱۱۴۲ تا ۱۳۵۰ شمسی) مناطق وسیعی از جنوب خلیج فارس را که همیشه بخشی از سرزمین ایران بود، اشغال کرد و حتی تشکیلات اداری اختصاصی برای آن دایر کرد؛ اما از زمانیکه استعمار انگلیس به دلیل مشکلات خود ناگزیر به ترک خلیجفارس شد، سعی به جعل دولتهایی کرد تا منافع خود در این منطقه را از دست ندهد.
چون این جزایر تا پیش از تصرف بریتانیا بخشی از خاک ایران بودند و در عمل متعلق به هیچ یک از دولتهای جدید التأسیس نبودند. استمرار بلاتکلیفی این جزایر منجر به الحاق طبیعی آنها به خاک ایران میگشت.
برای شناخت فرایند اشغال جزایر ایرانی توسط انگلیس، اسناد موجود در آرشیو کتابخانه ملی امارات متحده عربی اهمیت زیادی دارند؛ از جمله آنها اسنادی است که اشغال جزایری از خلیج فارس همچون آریانا، ارزنه و زرکوه توسط شرکتهای نفتی در تابستان ۱۳۴۰ را روایت میکند و از نگرانی آنها درباره چگونگی استخراج نفت از «هر یک از جزایر مورد مناقشه» خبر میدهد.
این مکاتبات مربوط به دوره زمانی تلاش انگلیس برای تثبیت منافعش در هنگام ترک منطقه است؛ اما مهمترین نکته این اسناد، تردیدها درباره تعلق سرزمینی این جزایر است که نشان میدهد به تعبیر قید شده در مکاتبات اداری انگلستان، هنوز «اعلیحضرت» درباره این جزایر تصمیم نگرفته است.
فارغ از چنین اسنادی و همه نقشههای کهن، نامهایی همچون زرکوه و آریانا به تنهایی نیز خبر از سابقه طولانی تعلق آنها به ایران دارد. اما برخی اسناد نشان میدهد در مذاکرات دولت وقت ایران با انگلیس درباره جزایر مختلف، درباره این جزایر سکوت شده است و در سایه این سکوت، دولتهای امارات متحده عربی، قطر و ... با اعمال نفوذ انگلیس آنها را متعلق به خود قلمداد کردهاند.
۵ برگ از این اسناد مهم و تاریخی که بخشی از حکایت مالکیت ایران بر آن جزایر خلیج فارس است را میتوانید اینجا ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
۱۲:۴۵
#سند
نصب پرچم انگلیس در جزایر ایرانی!
سندی تاریخی از سال ۱۳۰۸، یکی از شواهدی است که حاکمیت بدون تردید ایران بر جزایر سه گانه را نشان میدهد. طبق این سند به رغم همکاری تمام و کمال رضاشاه با بریتانیا، جزایر ایران بدون اعتنا به دولت مرکزی اشغال شده است، همان اشغالی که مستمسک ادعای امروز کشور امارات است.
فرمانده کل قوای جنوب به ارکان حرب کل قشون گزارش میدهد که انگلیسیها بدون مجوز در جزایر ایرانی «تنب» و «ابوموسی» پرچم نصب کرده و مأمور گماشتهاند. این اقدام حیرت «اهالی» را برانگیخته است، همان اهالی که ایرانیان بومی بودند.
برای خواندن متن سند اینجا را ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
برای خواندن متن سند اینجا را ببینید.
۱۴:۲۶
#روایت
نقطه آغاز جنگ سرد از تبریز
روایتی از فرقه دموکرات ایران
در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ دولت خودمختار وابسته به فرقه دموکرات آذربایجان در تبریز اعلام موجودیت کرد. کابینه خودخوانده به نخستوزیری جعفر پیشهوری آغاز به کار کرد و همزمان نیروهای مسلح فرقه، شهربانی، ژاندارمری و ادارات دولتی تبریز را تصرف و لشکر آذربایجان را وادار به تسلیم کردند. در همان روز مجلس ملی آذربایجان نیز با حضور کنسول شوروی افتتاح شد. سه روز بعد، در ۲۴ آذر ۱۳۲۴، فرقه دموکرات کردستان نیز دولت خودمختار تشکیل داد.
جعفر پیشهوری، مدیر نشریه چپگرای «آژیر» و از عوامل تأسیس حزب کمونیست ایران، رهبری دولت خودمختار آذربایجان را بر عهده گرفت. در کردستان نیز قاضی محمد، از چهرههای طرفدار شوروی، به توصیه حزب کمونیست آذربایجان شوروی فرقه دموکرات کردستان را تشکیل داد و در دوم بهمن ۱۳۲۴ با لباس نظامیان روسی تأسیس دولت خودمختار کردستان را اعلام و ریاست آن را عهدهدار شد. بدین ترتیب دو جمهوری خودخوانده با حمایت مستقیم شوروی شکل گرفتند.
حوادث آذربایجان و کردستان ریشه در اهداف شوروی و مناقشات نفتی داشت. پس از تلاش ناکام روسها برای کسب امتیاز نفت شمال و همزمان با مذاکرات پنهانی دولت ایران با شرکتهای نفتی انگلیسی و آمریکایی، شوروی نیز درخواست امتیاز نفت شمال را مطرح کرد. با رد این درخواست، تبلیغات حزب توده و حضور نظامی روسها تشدید شد. اشغال بخشهای وسیعی از شمال ایران و حمایت سیاسی و نظامی شوروی، زمینهساز شکلگیری دولتهای خودمختار و پیگیری خط تجزیهطلبی شد.
شما میتوانید متن کامل جریان تشکیل فرقه دموکرات را در اینجا بخوانید
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
شما میتوانید متن کامل جریان تشکیل فرقه دموکرات را در اینجا بخوانید
۱۴:۱۶
#روایت
جنایت رژیم پهلوی در مشهد
بیست و سوم آذر، سیزدهم محرم آیتالله خامنهای در خانه آیتالله قمی مراسم عزاداری امام حسین شرکت داشتند که کسی برایشان خبر آورد شماری از دانشجویان دانشکده پزشکی در بیمارستان شاهرضا به دلیل همراهی با مردم انقلابی در محاصره نظامیان و در آستانه قتل عام هستند و اگر علما خود را برسانند، چه بسا بتوانند به ماجرا پایان دهند.
ایشان به همراه گروهی از علما و همراهی مردم خود را به بیمارستان رساندند و شاهد هجوم سربازان به بیمارستان و کشتهشدن عدهای بودند. اعلامیهای نوشتند و خواستار تفییر فرمانده نظامی استان شدند و اعلام تحصن کردند. خیلی زود بخش زیادی از بیمارستان مملو از گروههای مختلف شد.
متحصنین بیانیههای پی درپی صادر می کردند که نویسنده آنها آیتالله خامنهای بود. امام خمینی هم از این تحصن حمایت کردند و توصیه کردند مردم و ارتش مقابل همدیگر قرار نگیرند. این تخصن ده روز ادامه داشت.
پنجمدی، تظاهرات گستردهای در مشهد انجام شد و به سخنرانی آیتالله خامنهای گوش دادند. آن جا بود که پایان تحصن و دلایل آن اعلام شد: اجتماع علماء در یک نقطه موجب اختلال در کار خدمات مذهبی در سطح شهر شده است؛ تحصن پزشکان باعث اختلال در امر درمان بیماران گشته است؛ حضرات آیات سید عبدالله شیرازی و سیدحسن قمی پایان تحصن را توصیه کردهاند.
رهبر انقلاب در خاطرات خود بیان کردند: این تحصن آثار بزرگی داشت و مانند شمعی که می درخشد و به پایان می رسد، تمام شد... اما از این تجربه، در تحصنی که به پیشنهاد من در مسجد دانشگاه تهران به مناسبت بسته شدن فرودگاه و جلوگیری از ورود امام به کشور رخ داد، استفاده شد.
ماجرای کامل این روایت را اینجا بخوانید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
ماجرای کامل این روایت را اینجا بخوانید.
۱۲:۵۳
#روایت
گروه فجر اسلام و پخش اعلامیههای حضرت امام
گروه فجر اسلام در سال ۱۳۵۴ و در واکنش به تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق تأسیس شد. کار اصلی این گروه، تکثیر و توزیع اعلامیههای امام خمینی و روحانیون مبارز بود و آن را در شهرهای مختلفی از جمله اصفهان، مشهد، تهران، ساری، بابل، شهمیرزاد و یزد پخش میکرد. توانایی چاپ انبوه اعلامیهها که گاهی تا ۵۰۰ هزار نسخه میرسید؛ اما شگردهای مختلف نتوانست آن را متوقف کند و این گروه تا پیروزی انقلاب به فعالیت خود ادامه داد.
اکبر صالحی از اعضای فعال فجر اسلام که شهید اندرزگو در مسیر ملاقات با او به شهادت رسید، میگوید: «آنها دستگاههایی داشتند و اعلامیه چاپ میکردند و خیلی هم تمیز اعلامیهها را بیرون میدادند. جاهای دیگر نیز اعلامیهها را تکثیر و پخش میکردند، ولی بهترین محلی که اعلامیههای حضرت امام را منتشر میکرد، فجر اسلام بود. بودجه کاغذش را هم خودمان از بیرون تهیه میکردیم.
مرحوم شهید مهدی عراقی اعلامیهها را از خود دفتر امام در خارج از کشور تلفنی میگرفتند و دستنویس را شهید حاج صادق اسلامی به منزل ما میآوردند. دو سال مرتب دست نویس اعلامیههای امام میآمد ما میدادیم به سازمان فجراسلام. اینها هم کاغذهای مخصوصی میخواستند که این هم خیلی تهیهاش مشکل بود. حاج کاظم نیکنام که از دوستان هستند در پامنار کار انتشاراتی داشتند. بیشتر ما توسط ایشان کاغذش را تهیه میکردیم و به فجر اسلام میدادیم. این اعلامیهها را هم فجر اسلام با شمارگان بالا چاپ میکرد.»
متن کامل روایت را اینجا بخوانید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
متن کامل روایت را اینجا بخوانید.
۱۳:۴۵
#روایت
سر پرسی لورن در مسیر تاجگذاری رضاشاه
قدرتگرفتن رضاخان به لطف انگلیس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ آغاز شد و تا تاجگذاری او در اردیبهشت ۱۳۰۵، به صورت گام به گام ادامه یافت و در ۲۲ آذر ۱۳۰۴ از مجلس موسسان عنوان «پادشاه» را کسب کرده بود.
رضاشاه پیش از ظهر ۲۵ آذر ۱۳۰۴ وارد تالار برلیان کاخ گلستان شد و به ترتیب با علما، نمایندگان مجلس شورای ملی، اعضای مجلس مؤسسان و نمایندگان سیاسی دول مقیم تهران دیدار کرد.
پرسی لورن، وزیرمختار انگلیس، به عنوان شیخالسفراء، سخنانی ایراد کرد و «جلوس میمنتمأنوس اعلیحضرت اقدس شهریاری به تخت سلطنت سه هزار ساله ایران، که در نتیجه تظاهر اراده ملت به وسیله نمایندگان وی در مجلس مؤسسان صورت گرفته» تبریک گفت و رضاشاه پاسخ داد که رأی این مجلس «طلوع عصر جدیدی در مملکت ما» خواهد بود.
شرح تصویر:سر پرسی لیام لورن، وزیر مختار انگلیس در تهران، در حال حرکت از سفارت برای شرکت در مراسم تاجگذاری رضاشاه
روایت کامل را اینجا بخوانید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
روایت کامل را اینجا بخوانید.
۱۳:۰۸
#روایت
روایتی از ترور شهید دکتر مفتح
۲۷آذر ۵۸بود که خبر از تروری در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به گوش رسید. این محمد مفتح، رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، عضو جامعه روحانیت مبارز تهران و سرپرست کمیته انقلاب اسلامی منطقه چهار بود که با گلوله یکی از اعضای گروه فرقان به نام کمال یاسینی ترور شد و به شهادت رسید.
وقتی دکتر مفتح از ناحیه پا مورد اصابت اولین گلوله قرار میگیرد به صورت مارپیچ خود را به محوطه و راهروی دانشکده میرساند. در این فاصله هم دانشجویان و هم مردم میتوانستند مهاجمین را محاصره و دستگیر کنند؛ اما چنان وحشتزده شده بودند که هیچکدام به این فکر نیفتادند. با وجود این دکتر به فرار ادامه میدهد تا سرانجام قدرتش را از دست میدهد و روی زمین میافتد و با دو دست، محل گلوله اول را روی پای میپوشاند، اما مهاجم اول در همین حال خود را به دکتر میرساند و گلولهای به فرق دکتر شلیک میکند.
پیکر بیجان دکتر مفتح، توسط دانشجویان به بیمارستان منتقل گردید. لیکن، تلاش پزشکان برای نجات وی به نتیجه نرسید. علاوه بر ایشان، دو محافظ او به نام «جواد بهمنی و اصغر نعمتی» هم در این سوء قصد به شهادت رسیدند.
بعداز ظهر همان روز، پیکر بیجان این سه شهید برای انجام تشریفات قانونی و صدور جواز دفن به پزشک قانونی انتقال یافت. صبح روز بیست و هشتم آذر، با حضور خانواده شهید، دوستان و هزاران نفر از مردم تهران جنازه آیتالله شهید مفتح و دو پاسدار تشییع گردید. پیکرهای ایشان سپس به شهرستان قم انتقال یافت و با حضور امام خمینی در مراسم باشکوهی تشییع گردید و در حجره ۲۳ صحن مطهر حضرت معصومه به خاک سپرده شد.
ماجرای کامل این روایت را اینجا بخوانید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
ماجرای کامل این روایت را اینجا بخوانید.
۱۴:۳۴
#سند
رشوه معرفی فرح دیبا به شاه
در اداره رادیو، رضا کاشفی و ایرج شمس و چند نفر دیگر جلسه بحثی تشکیل داده و آقای کاشفی در مورد انتصاب مهندس اردشیر زاهدی به سفارت ایران در آمریکا اظهار داشت اخیراً در مطبوعات آمریکا نسبت به ایران و روش سیاسی این کشور حملاتی شده است.
سفارت ایران در آمریکا نتوانسته آنطور که باید و شاید از این حملات جلوگیری نماید، ممکن است اردشیر زاهدی را به این جهت که با اغلب از مقامات آمریکایی آشنایی و دوستی دارد به این پست گمارده باشند که بتواند در آینده موجبات حسنتفاهم و حسننظر مطبوعات آمریکا را فراهم نماید.
آقای شمس در گذشته و حال از اعضای حزب ملت ایران بر بنیاد پانایرانیست بوده و در روزهای ۲۵ و ۲۶ مرداد با داریوش فروهر در پایینآوردن مجسمههای میادین نقش عمدهای را بازی میکرد و هم او بود که راننده یک جرثقیل متعلق به شرکت جانسپار را به محل میدان سپه آورده بود. پس از وقایع ۲۸ مرداد، هر هفته در یکی از کوچههای فرعی باغ آصفالدوله واقع در خیابان ری، حوزههای حزبی تشکیل میداد و بهوسیله نامبرده اداره میشد که گویا هنوز هم اداره میشود.
در منزل شمس هم اکنون مقدار متعددی از عکسهای رهبران نهضت مقاومت ملی از جمله دکتر مصدق که با خط و امضای خود آن را به شمس هدیه نموده است وجود دارد. نامبرده اظهار داشت در مورد انتصاب مهندس اردشیر زاهدی باید بگویم که وی رشوه معرفی فرح دیبا را به شاه، از شاه گرفت.(۱)
(۱) شاه در خرداد ماه ۱۳۳۸ سفری به فرانسه داشت و در آن سفر فرح به عنوان دانشجو با او صحبت کرد. پس از آن اردشیر زاهدی که مسئول رسیدگی به امور دانشجویان ایرانی خارج از کشور بود، پیگیر ملاقات او با شاه به عنوان گزینه ازدواج شد.
برای مشاهده تصاویر بیشتر و بازتاب رسانهای این ازدواج [اینجا را ببینید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
برای مشاهده تصاویر بیشتر و بازتاب رسانهای این ازدواج [اینجا را ببینید.
۱۳:۳۸
#روایت
درس اختلاف علمای مسیحی در ماجرای «شهید جاوید»
در سال ۱۳۴۹ کتاب شهید جاوید به قلم حجتالاسلام نعمتالله صالحی نجفآبادی منتشر شد و موجب بحث و جدل بیسابقهای در حوزه قم شد. موضوع این کتاب درباره امام حسین(ع) و قیام آن حضرت بود. آقای نجفآبادى ادعا کرده بود که قیام امام حسین علیهالسلام نه برای شهادت، بلکه برای تأسیس حکومت اسلامی بوده است و آگاهی امام به مرگ خود و خانوادهاش را منتفی تلقی کرده بود.
این نویسنده از طرفداران امامخمینی بود و همین موضوع، فرصتی برای دستگاههای اطلاعاتی حکومت پهلوی به وجود آورد تا از بگومگوهای حوزه علمیه استفاده کند و بین جامعه مذهبی شکاف ایجاد کند. چنین القا کردند که طرفداران خمینی موافق موضوعات مطرحشده در کتاب هستند و پیروان آیتالله گلپایگانی را رودرروی آنها قرار دادند.
امامخمینی نامهای نوشتند و لزوم رفع اختلاف بین روحانیون را یادآور شدند: آنچه اخیرا مورد تأسف این جانب است، اختلافاتی است که نمیدانم با چه دستی در حوزه علمیه قم و بین اهل منبر آنجا حادث شده است؛ همان نحو اختلافی که بین علمای مسیحی در وقتی که ممالک آنها را میگرفتند، حاصل شد. امروز که اصول احکام در دستبرد اجانب و نوکرهای آنهاست، به جای وحدتکلمه، این نحو تفرق و توهین بعضی از بعضی و تکفیر بعضی موجب کمال تأسف است و کاشف از عدم رشد جامعه است... آقایان را از این خواب گران بیدار کنید، قبل از اینکه همه چیز آنها به باد رفته باشد؛ اگر نرفته باشد.
شرح کامل این روایت را اینجا بخوانید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
شرح کامل این روایت را اینجا بخوانید.
۱۳:۴۷
#روایت
خزان ۱۳۵۵ و یلدای شیاطین
تاریخ مبارزات سیاسی روشنفکران چپ ایران، دورۀ ظهور پدیده های عجیب و غریب نیز بود. یکی از این «پدیده» ها سیروس نهاوندی بود. چهره ای که سال ها از پشت پرده صدها جوان با انگیزه و ساده دل را بازی داد و سرانجام خود در غبار تاریخ گم شد.
ساواک، سیروس را نه طعمه، بلکه وسیله و ابزاری برای تأسیس یک سازمان مبارزاتی با ایدئولوژی تند چپ کرد؛ سازمان آزادی بخش خلق های ایران! سیروس که زندانی بود، باید به بیرون می رفت. «قهرمان»، زار و نزار و آش و لاش از «شکنجۀ» جلادان ساواک، بر تخت بیمارستان ۵۰۲ ارتش افتاده بود که نیمه شب گریخت؛ در تاریکی شب گم شد. رفت و رفت و رفت تا یاران را پیدا کرد.
او محفل های مبارزاتی در تهران و شهرستان ها برپا کرد و خانه های تیمی به راه انداخت و «مبارزان» را به کارهای مطالعاتی و «شناخت جامعه ایران» واداشت؛ و حوزه های تدریس آموزش مارکسیسم ترتیب داد که افراد شرکت کننده در آن همگی کلاه بر سر و عینک دودی بر چشم داشتند.
پاییز ۱۳۵۵، خزان برگ ریز مبارزات سیاسی و چریکی در ایران نیز بود. «شب یلدا»ی شیاطین فرا رسید. ساواک، که از زیر و بم همه کارهای سیروس خبر داشت و آدرس همه خانه های تیمی را می دانست، حمله را آغاز کرد؛ و شد آنچه شد. جمع انبوهی از اعضا و مرتبطین سازمان دستگیر و کشته شدند. سیروس هم در خاکستری تاریخ گم شد و دیگر کسی او را ندید.
انگیزهای که مشخص نشد چرا ساواک دست به خون کسانی آلود که از زیر و بم همه کارهای آنها آگاهی داشت و چشمی چون سیروس در میان ها داشت؟ این از بیرحمی های عجیب و باورنکردنی و از ناجوانمردی های تاریخی ساواک بود.
اما کار این حزب، اینجا تمام نشد. در آزادیِ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یاران قدیم، هم را پیدا کردند. عده ای که در خارج بودند به ایران بازگشتند و در زمستان ۱۳۵۸ حزب رنجبران تشکیل شد.
میتوانید روایت کامل پیدایش تا نابودی این حزب را اینجا بخوانید.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام | بله | ایتا | اینستاگرام
@psri_ir
۱۲:۳۵