۱۰:۱۲
جلسه شورای معلمان دبیرستان شهید غفاری شهر بیدستان در کتابخانه تازه تاسیس فردوسی شهرستان البرز
برای مشاهده اطلاعات بیشتر به سایت اداره کل مراجعه کنید: qazvinpl.ir @qazvinpl
۱۰:۱۳
۱۰:۱۳
۱۰:۱۳
۱۰:۱۳
۱۰:۱۳
در روز های پایانی سال از اعضای فعال کتابخانه عمومی امام رضا (ع) شهر آبیک تجلیل به عمل آمد.
با حضور رمضان حیدری رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان آبیک و حسین خدابنده مسئول کتابخانه امام رضا (ع) و کتابداران کتابخانه از اعضای فعال کتابخانه امام رضا (ع) که در طول سال در برنامه های مختلف فرهنگی و هنری کتابخانه حضور فعال داشته و در مسابقات کتابخوانی و جشنواره رضوی افتخار آفرینی نموده بودند با اهدای جوایز و لوح تقدیر تجلیل به عمل آمد.
برای مشاهده اطلاعات بیشتر به سایت اداره کل مراجعه کنید: qazvinpl.ir @qazvinpl
۱۰:۲۲
۱۰:۲۲
۱۰:۲۲
۱۰:۲۲
۱۰:۲۲
۱۰:۲۲
۱۰:۲۲
۱۰:۲۲
این فصل را با من بخوان:
معرفی رمان های کلاسیک جذاب در بسته ویژه ایام تعطیلات نوروز1404
با ما همراه باشید.
معرفی رمان های کلاسیک جذاب در بسته ویژه ایام تعطیلات نوروز1404
با ما همراه باشید.
۱۲:۲۹
این فصل را با من بخوان/
رمان های ویژه نوروز 1404 (شماره یک)
کتاب: دُنکیشوت (1604) اثر "میگل سروانتس" شاعر و نویسندهی اسپانیایی است.
دُنکیشوت طنز گزندهای است دربارهی داستانهای شهسواری سدههای میانه در اسپانیا، سروانتس با طنز بیمانندی ماجراهای دنکیشوت را به وصف درآورده و زندگی او را در رویدادهای فوقالعادهای دنبال کرده و آنها را به عنوان دلاوریهای تمسخرآمیز توصیف کرده است.دنکیشوت سرگذشت نجیبزادهای روستایی و خیالی به نام آلونسو کیخانو است که با خواندن رمانهای پهلوانی به قدرت تخیل خود پی میبرد. او چنان غرق مطالعه میشود که آن قصهها را واقعی میپندارد و آرمانهای عدالتطلبانه و صلحجویانهی قهرمانان، آرمانهای او میشود. او نام "دنکیشوت" را برای خود برمیگزیند و زنی روستایی را به عنوان معشوقهی خیالی خود انتخاب میکند.
یک روز سپیدهدم، دن کیشوت مخفیانه بر اسبش سوار میشود و از در پنهانی حیاط خانهاش سر به بیابان میگذارد. به کاروانسرایی در گوشهی پرتی از صحرا میرسد و از کاروانسرادار میخواهد تا عنوان پهلوانی را به او عطا کند. بنا به توصیهی کاروانسرادار، مهتری (خدمتکار) را برمیگزیند و با وعدهی دست یافتن به ثروت و مقام او را به دنبال خود میکشد.
مِهتر او "سانچو پانزا" سلاحدار وفاداری است که چیزی از آیین پهلوانان سرگردان نمیداند. خود را به خطر میاندازد و در کمین طعمههای آسان است. او سعی میکند اربابش را از توهمی که از دیدن آسیابهای بادی در ذهنش به وجود آمده خلاص کند ولی موفق نمیشود. از یک طرف دُنکیشوت مظهر عشق و جوانمردی و سانچو مظهر گرایش به سودجویی است، و از طرف دیگر واقعیت هر روزه است که داستان را به پیش می برد. دُنکیشوت و سانچو به کاروانسرای دوم میرسند و در آنجا با آنها بدرفتاری میشود. بنابراین از آنجا فرار میکنند. دن کیشوت نامهای برای معشوقه خیالی خود مینویسد و از سانچو میخواهد تا آن را به او برساند. ولی او آن را گم میکند و به همان کاروانسرا برمیگردد و محل دن کیشوت را با وعدهی پاداش به آنها میگوید.....

این رمان جذاب را از کتابخانه های عمومی امانت بگیرید...
رمان های ویژه نوروز 1404 (شماره یک)
کتاب: دُنکیشوت (1604) اثر "میگل سروانتس" شاعر و نویسندهی اسپانیایی است.
دُنکیشوت طنز گزندهای است دربارهی داستانهای شهسواری سدههای میانه در اسپانیا، سروانتس با طنز بیمانندی ماجراهای دنکیشوت را به وصف درآورده و زندگی او را در رویدادهای فوقالعادهای دنبال کرده و آنها را به عنوان دلاوریهای تمسخرآمیز توصیف کرده است.دنکیشوت سرگذشت نجیبزادهای روستایی و خیالی به نام آلونسو کیخانو است که با خواندن رمانهای پهلوانی به قدرت تخیل خود پی میبرد. او چنان غرق مطالعه میشود که آن قصهها را واقعی میپندارد و آرمانهای عدالتطلبانه و صلحجویانهی قهرمانان، آرمانهای او میشود. او نام "دنکیشوت" را برای خود برمیگزیند و زنی روستایی را به عنوان معشوقهی خیالی خود انتخاب میکند.
یک روز سپیدهدم، دن کیشوت مخفیانه بر اسبش سوار میشود و از در پنهانی حیاط خانهاش سر به بیابان میگذارد. به کاروانسرایی در گوشهی پرتی از صحرا میرسد و از کاروانسرادار میخواهد تا عنوان پهلوانی را به او عطا کند. بنا به توصیهی کاروانسرادار، مهتری (خدمتکار) را برمیگزیند و با وعدهی دست یافتن به ثروت و مقام او را به دنبال خود میکشد.
مِهتر او "سانچو پانزا" سلاحدار وفاداری است که چیزی از آیین پهلوانان سرگردان نمیداند. خود را به خطر میاندازد و در کمین طعمههای آسان است. او سعی میکند اربابش را از توهمی که از دیدن آسیابهای بادی در ذهنش به وجود آمده خلاص کند ولی موفق نمیشود. از یک طرف دُنکیشوت مظهر عشق و جوانمردی و سانچو مظهر گرایش به سودجویی است، و از طرف دیگر واقعیت هر روزه است که داستان را به پیش می برد. دُنکیشوت و سانچو به کاروانسرای دوم میرسند و در آنجا با آنها بدرفتاری میشود. بنابراین از آنجا فرار میکنند. دن کیشوت نامهای برای معشوقه خیالی خود مینویسد و از سانچو میخواهد تا آن را به او برساند. ولی او آن را گم میکند و به همان کاروانسرا برمیگردد و محل دن کیشوت را با وعدهی پاداش به آنها میگوید.....
۱۲:۴۸
۱۶:۲۲
https://B2n.ir/t52570
@farhang_pr
۱۶:۲۲
۱۶:۲۳
معرفی رمان های جذاب کلاسیک به مناسبت تعطیلات
کتاب غرور و تعصب (1813) اثر "جین آستین" نویسندهی انگلیسی است. او در این رمان، تصویری از زندگی اجتماعی و اهمیت آن در مسائل انسانی ارائه میدهد.
جوانی ثروتمند به نام "چارلز بینگلی" ملکی را اجاره میکند. بلافاصله خانوادههای دور و بر، او را جوانی لایق برای دختران خود میبینند. چارلز دلباختهی جین، بزرگترین دختر خانوادهی بنت میشود. دختران بنت از فقر مالی و رفتار بینزاکت مادرشان رنج میبرند. خواهر چارلز با کمک یکی از دوستانشان به نام فیتس ویلیام دارسی از او میخواهد که از این دختر دست بکشد.بنابراین چارلز آنجا را ترک میکند. دارسی با تمام غرورش از الیزابت، خواهر جین، تقاضای ازدواج میکند اما به او میگوید که برای این کار غرورش را زیر پا گذاشته است. الیزابت از این گفته خشمگین میشود و تقاضای او را رد میکند. مدتی بعد، وقتی الیزابت به همراه عمهاش در شمال انگلستان سفر میکند، با دارسی روبهرو میشود. دارسی به غرور و تعصبهای احمقانهی گذشته اعتراف میکند. در این هنگام لیدیا، خواهر کوچک الیزابت، با افسر جوانی به نام جورج فرار میکند. دارسی به دنبال آنها میرود و پیدایشان میکند و جورج را مجبور میکند تا با لیدیا ازدواج کند. سرانجام چارلز و جین و همچنین دارسی و الیزابت، با وجود مخالفتهای عمهی مغرور دارسی، نامزد میشوند.
غرور و تعصب را با ترجمه رضا رضایی در نشر نی و شمس الملوک مصاحب در انتشارات علمی و فرهنگی بخوانید.
کتاب غرور و تعصب (1813) اثر "جین آستین" نویسندهی انگلیسی است. او در این رمان، تصویری از زندگی اجتماعی و اهمیت آن در مسائل انسانی ارائه میدهد.
جوانی ثروتمند به نام "چارلز بینگلی" ملکی را اجاره میکند. بلافاصله خانوادههای دور و بر، او را جوانی لایق برای دختران خود میبینند. چارلز دلباختهی جین، بزرگترین دختر خانوادهی بنت میشود. دختران بنت از فقر مالی و رفتار بینزاکت مادرشان رنج میبرند. خواهر چارلز با کمک یکی از دوستانشان به نام فیتس ویلیام دارسی از او میخواهد که از این دختر دست بکشد.بنابراین چارلز آنجا را ترک میکند. دارسی با تمام غرورش از الیزابت، خواهر جین، تقاضای ازدواج میکند اما به او میگوید که برای این کار غرورش را زیر پا گذاشته است. الیزابت از این گفته خشمگین میشود و تقاضای او را رد میکند. مدتی بعد، وقتی الیزابت به همراه عمهاش در شمال انگلستان سفر میکند، با دارسی روبهرو میشود. دارسی به غرور و تعصبهای احمقانهی گذشته اعتراف میکند. در این هنگام لیدیا، خواهر کوچک الیزابت، با افسر جوانی به نام جورج فرار میکند. دارسی به دنبال آنها میرود و پیدایشان میکند و جورج را مجبور میکند تا با لیدیا ازدواج کند. سرانجام چارلز و جین و همچنین دارسی و الیزابت، با وجود مخالفتهای عمهی مغرور دارسی، نامزد میشوند.
غرور و تعصب را با ترجمه رضا رضایی در نشر نی و شمس الملوک مصاحب در انتشارات علمی و فرهنگی بخوانید.
۱۶:۲۵