مجله راه و سوره(تحریریه چهارم)
Raah_48&49.pdf
سرکه ریختیم... شراب شدنگاهی به داستان شیخ فضل الله و علمای مشروطه خواه(تلخیص)مهدی همازاده
... پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان و عزل محمدعلیشاه، زمان برخورد با شیخ شهید فرا رسیده بود. او که پیش از این با انواع تهمتها خصوصاً استبدادگرایی و عوامفریبی، تخریب شده بود، باید جور مخالفتهای چندساله خویش با سفارت انگلستان و روشنفکران مشروطهخواه را میچشید. این واقعه آن قدر محتمل به نظر میرسید که میرزای نائينی برای نجات دادن شیخ فضلالله به آخوند خراسانی میگوید: خبرهای ناگواری که درباره شیخ نوری میرسد، نشانه آن است که زندگی او در خطر است. و آخوند خراسانی و ملاعبدالله مازندرانی و میرزا حسین تهرانی، تلگرافی حاوی ضرورت حفظ امنیت جان شیخ به تهران فرستادند. اما پس از قرائت آن در مجلس عالی انقلاب، تصمیم بر این شد که پس از اعدام شیخ، منتشر شود و البته هیچگاه نیز منتشر نشد!
تناقضات رفتاری مشروطهخواهان با شعارهایشان به حدّی بود که شیخ شهید در دادگاه صوری محاکمه خویش خطاب به شیخ ابراهیم زنجانی – دادستان مشروطه – میگوید: «با محمدعلی شاه چه کردید؟ او رأس استبداد بود. در ظاهر هم که مشروطه، مخالف استبداد است. چطور به او امان دادید تا از ایران خارج شود و تمام قتل و غارتهای او را بیملاحظه ندیده گرفتید؟ مقدّری هم تعیین کردهاید تا سالیانه صد هزار تومان بر او بفرستید. آیا این همان حرفی نیست که ما از اول میزدیم: مشروطهای که در سفارت انگلستان به عمل بیاید، عاقبتی جز این دارد؟ با عینالدوله چه کردید به خاطر معاونت در کشتار و ظلم بی حدّ به مردم؟ ... بهتر است به او یک پُست وزارت هم بدهید! با لیاخوف چه کردید؟ دیگر مجلس را که من به توپ نبستم ... مشروطهای که با پناه بردن به اجنبی پیش برود، پیروزیاش را هم مستبدین جشن میگیرند».
اعدام شیخ، سرآغازی شد بر نقاب افکنی سران مشروطه و اقدامات صریحتر آنان در ضدّیت با دین. در واقع، جدال سنگین مجتهد بیدار و بصیر تهران با غربزدگان دو رو و متظاهر، سرانجام با پیروزی اینان پایان یافت و به قول جلال آل احمد، نعش آن بزرگوار بر سر دار، پرچمیبود به علامت استيلاي غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر سر بام این مملکت...
... میرزای نائینی هم کتاب تنبیه الامّه و تنزیه الملّه[مشهورترین رساله درباره مبانی فکری و ابعاد گوناگون حکومت مشروطه، بر اساس نگرش شیعی، و به زبان فارسی] را جمعآوری کرد و تا پایان عمر نامیاز آن به میان نیاورد. حتی پس از مرجعیّت، برای بهدست آوردن یک نسخه از کتاب، یک لیره نقره میبخشید و آنگاه که در مورد مشروطیت و این کتاب از او پرسیدند، به درگاه الهی استغفار نمود.
حتی سید محمد طباطبایی در توجیه سوابق خویش گفت: ما مشروطیت را که خودمان ندیده بودیم، ولی آنچه شنیده بودیم و آنهایی که ممالک مشروطه را دیده بودند به ما گفتند مشروطیت، موجب امنیت و آبادی ممالک است. ما هم شوق و عشقی حاصل نموده تا ترتیب مشروطیت را در این مملکت برقرار نمودیم. خود او بعد از این وقایع میگفت: سرکه ریختیم، شراب شد!
آخوند خراسانی هم پس از اشغال نظامیانگلستان، تصمیم به مداخله مستقیم در امور ایران گرفت و با تدارک جمعیتی آماده جهاد، عزم ایران کرد که به صورت مشکوکی در شب حرکت درگذشت! میرزای نائینی، اصلاح مشروطه و مبارزه با اشغالگران را به عنوان دو هدف آخوند از عزیمت به تهران، ذکرکرده است. و بدین ترتیب عاقبت مشروطه با هدايت انگليس و فضاحت روشنفكران مشروطه، به کودتای رضاخانی پیوند خورد.
مجله راه شماره 18 - 19؛ صفحه 20 الی 25شهریور و مهر 138911مرداد سالروز شهادت شیخ فضلالله نوری
ble.ir/rahmag_archive
... پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان و عزل محمدعلیشاه، زمان برخورد با شیخ شهید فرا رسیده بود. او که پیش از این با انواع تهمتها خصوصاً استبدادگرایی و عوامفریبی، تخریب شده بود، باید جور مخالفتهای چندساله خویش با سفارت انگلستان و روشنفکران مشروطهخواه را میچشید. این واقعه آن قدر محتمل به نظر میرسید که میرزای نائينی برای نجات دادن شیخ فضلالله به آخوند خراسانی میگوید: خبرهای ناگواری که درباره شیخ نوری میرسد، نشانه آن است که زندگی او در خطر است. و آخوند خراسانی و ملاعبدالله مازندرانی و میرزا حسین تهرانی، تلگرافی حاوی ضرورت حفظ امنیت جان شیخ به تهران فرستادند. اما پس از قرائت آن در مجلس عالی انقلاب، تصمیم بر این شد که پس از اعدام شیخ، منتشر شود و البته هیچگاه نیز منتشر نشد!
تناقضات رفتاری مشروطهخواهان با شعارهایشان به حدّی بود که شیخ شهید در دادگاه صوری محاکمه خویش خطاب به شیخ ابراهیم زنجانی – دادستان مشروطه – میگوید: «با محمدعلی شاه چه کردید؟ او رأس استبداد بود. در ظاهر هم که مشروطه، مخالف استبداد است. چطور به او امان دادید تا از ایران خارج شود و تمام قتل و غارتهای او را بیملاحظه ندیده گرفتید؟ مقدّری هم تعیین کردهاید تا سالیانه صد هزار تومان بر او بفرستید. آیا این همان حرفی نیست که ما از اول میزدیم: مشروطهای که در سفارت انگلستان به عمل بیاید، عاقبتی جز این دارد؟ با عینالدوله چه کردید به خاطر معاونت در کشتار و ظلم بی حدّ به مردم؟ ... بهتر است به او یک پُست وزارت هم بدهید! با لیاخوف چه کردید؟ دیگر مجلس را که من به توپ نبستم ... مشروطهای که با پناه بردن به اجنبی پیش برود، پیروزیاش را هم مستبدین جشن میگیرند».
اعدام شیخ، سرآغازی شد بر نقاب افکنی سران مشروطه و اقدامات صریحتر آنان در ضدّیت با دین. در واقع، جدال سنگین مجتهد بیدار و بصیر تهران با غربزدگان دو رو و متظاهر، سرانجام با پیروزی اینان پایان یافت و به قول جلال آل احمد، نعش آن بزرگوار بر سر دار، پرچمیبود به علامت استيلاي غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر سر بام این مملکت...
... میرزای نائینی هم کتاب تنبیه الامّه و تنزیه الملّه[مشهورترین رساله درباره مبانی فکری و ابعاد گوناگون حکومت مشروطه، بر اساس نگرش شیعی، و به زبان فارسی] را جمعآوری کرد و تا پایان عمر نامیاز آن به میان نیاورد. حتی پس از مرجعیّت، برای بهدست آوردن یک نسخه از کتاب، یک لیره نقره میبخشید و آنگاه که در مورد مشروطیت و این کتاب از او پرسیدند، به درگاه الهی استغفار نمود.
حتی سید محمد طباطبایی در توجیه سوابق خویش گفت: ما مشروطیت را که خودمان ندیده بودیم، ولی آنچه شنیده بودیم و آنهایی که ممالک مشروطه را دیده بودند به ما گفتند مشروطیت، موجب امنیت و آبادی ممالک است. ما هم شوق و عشقی حاصل نموده تا ترتیب مشروطیت را در این مملکت برقرار نمودیم. خود او بعد از این وقایع میگفت: سرکه ریختیم، شراب شد!
آخوند خراسانی هم پس از اشغال نظامیانگلستان، تصمیم به مداخله مستقیم در امور ایران گرفت و با تدارک جمعیتی آماده جهاد، عزم ایران کرد که به صورت مشکوکی در شب حرکت درگذشت! میرزای نائینی، اصلاح مشروطه و مبارزه با اشغالگران را به عنوان دو هدف آخوند از عزیمت به تهران، ذکرکرده است. و بدین ترتیب عاقبت مشروطه با هدايت انگليس و فضاحت روشنفكران مشروطه، به کودتای رضاخانی پیوند خورد.
مجله راه شماره 18 - 19؛ صفحه 20 الی 25شهریور و مهر 138911مرداد سالروز شهادت شیخ فضلالله نوری
ble.ir/rahmag_archive
۱۸:۰۷
مجله راه و سوره(تحریریه چهارم)
Raah_57.pdf
صدور انقلاب به زبان موسیقییادی از بازآفرینی های آثار موسیقیایی مقاومت ملل در سالهای نخست انقلاب اسلامی
آخرین روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و پس از آن، اوج شکوفایی هنر انقلاب بود. اهالی موسیقی هم همچون دیگر هنرمندان دست به ابتکارات تازه ای زدند و بدعت هایی بوجود آوردند. گاه حاصل کار دو گروه مختلف در دو رشه هنری هم افزایی ایجاد می کرد و بر این تازگی و نوآوری ها می افزود. من جمله آهنگهایی که برای اولین بار در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آفریده شدند و در فضای نمایشگاه «پوسترهای انقلاب» در بهمن ماه 57 به گوش مردم رسید.
در کنار آثار موسیقایی که به انقلاب اسلامی ایران می پرداخت، موضوع صدور انقلاب اسلامی هم در دستور کار آهنگسازان ایرانی بود. متقابلا آثاری از موسیقی اعتراضی جهان - بویزه آثار موسیقی امریکای لاتین و در راس آن ترانه های ویکتور خارای شیلیایی- هم توسط هنرمندان کشورمان بازآفرینی و اجرا شدند که نمادی از تبادلات هنری جنبش های انقلابی جهان حول محور انقلاب اسلامی ایران بود.
بر همین اساس آثاری از موسیقی اعتراضی امریکای لاتین و دیگر ملل جهان هم تنظیم مجدد و همراه با تصویر به تله پوئم تبدیل شدند. از این میان آهنگ های امریکای لاتین شامل دو آهنگ ویکتور خارا؛ نوازنده، آهنگساز و خواننده شیلیایی بود. سرود «سوزنبان پیر» (سرودی از رزمندگان آرزانتین) که توسط محمد شمس تنظیم و اجرا شد و سیامک علیقلی آنرا خواند. همچنین «سرود شهادت» (سرودی از رزمندگان شیلی) که توسط امیر قهرائی تنظیم مجدد و اجرای ایرانی شد. «مردی از این دنیا» سرودی از رزمندگلان اروگوئه ساخته سیلویو رودریگز بود که محمد شمس آنرا با شعری از حسن تهرانی، تنظیم مجدد برای اجرای ایرانی با صدای سیامک علیقلی نمود و حسن قلی زاده با نمایش عکسها و نقاشی هایی از مردم تحت ستم اروگوئه و صحنه هایی از درگیری های خیابانی، به یک آوانمای 3 دقیقه و 47 ثانیه ای مبدل ساخت.
همچنین سرودی از مبارزات رزمندگان ایرلند علیه استعمار بریتانیا با عنوان «ما مردم ایرلندیم» ساخته والاس هاوز که کاظم عالمی با شعر جدیدی از حسن تهرانی و آواز گروه کر آنرا اجرای ایرانی کرد و محمدبزرگ نیا تله پوئمی در مدت زمان 3 دقیقه و 41 ثانیه از آن ساخت. سرودی از رزمندگان سرخ پوستان امریکا هم با عنوان «سرخ پوست تنها» با شعر حسن تهرانی، تنظیم کاظم عالمی و صدای حمید، توسط حسن قلی زاده به تله پوئمی 6 دقیقه ای بدل شد.
علاوه بر این آثار، محمد بیگلری سه ترانه ابوالقاسم حالت را با کمک گروه کر اجرا کرد که تبدیل به تله پوئم (تلفیق موسیقی و تصویر) شد. نخست، تله پوئمی با عنوان «مرا ببر با خویش» ساخته محمد بزرگ نیا در مدت زمان 3 دقیقه و 27 ثانیه که سرودی بود درباره نهضت مقاومت فلسطین همراه با عکس و نقاشی متحرک از مردم و جوانان رزمنده فلسطینی. حسن قلی زاده هم تله پوئم مشابهی با عنوان «وصیت شهید» در 3 دقیقه و 40 ثانیه ساخت و حسن تهرانی هم «خانه ام قدس است» را در مدت زمان 5 دقیقه و 5 ثانیه در فاصله سالهای 60-1359 ساخت که حکایتی از عشق مردم فلسطین به موطن خود و تلاش برای بازپس گیری آن از اشغالگران اسرائیلی به زبان عکس و نقاشی متحرک بود.
در کنار این آثار که در نهادهای انقلابی و رسمی تولید شدند، برخی گروه های حاضر در صحنه سیاسی کشور هم که بعضا مواضع چپ داشتند، حرکت های اقتباسی مشابهی را انجام دادند. از جمله اینکه گروهی سرود «برپاخیز» را بر اساس سرود شیلیایی معروف ال پوئبلو اونیدو خاماس سرا ونسیدو (مردم متحد) و شعری از علی ندیمی در سال ۱۳۵۷ ساختند که بدل به یکی از سرودهای انقلابی معروف دورهٔ انقلاب شد. این سرود مدتی از رادیو و تلویزیون ایران پخش میشد ولی پس از چندی بدلیل حال و هوایی کمونیستی دیگر از رادیو و تلویزیون ایران پخش نشد. البته در جریان برنامه های دهه فجر اخیر، سرود انقلابی «برپاخیز» که سالها بود به علت محتوای سوسیالیستیاش از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش نمی شد، در برنامهی «صبح به خیر ایران» مورخ 15 بهمن پخش شد. این سرود با اجرای جدید و تدوین محمدرضا عقیلی و به همراه تصاویری از ایام انقلاب اسلامی به روی آنتن شبکهی اول سیمای جمهوری اسلامی رفت.
ادامه👇👇
ble.ir/rahmag_archive
آخرین روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و پس از آن، اوج شکوفایی هنر انقلاب بود. اهالی موسیقی هم همچون دیگر هنرمندان دست به ابتکارات تازه ای زدند و بدعت هایی بوجود آوردند. گاه حاصل کار دو گروه مختلف در دو رشه هنری هم افزایی ایجاد می کرد و بر این تازگی و نوآوری ها می افزود. من جمله آهنگهایی که برای اولین بار در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آفریده شدند و در فضای نمایشگاه «پوسترهای انقلاب» در بهمن ماه 57 به گوش مردم رسید.
در کنار آثار موسیقایی که به انقلاب اسلامی ایران می پرداخت، موضوع صدور انقلاب اسلامی هم در دستور کار آهنگسازان ایرانی بود. متقابلا آثاری از موسیقی اعتراضی جهان - بویزه آثار موسیقی امریکای لاتین و در راس آن ترانه های ویکتور خارای شیلیایی- هم توسط هنرمندان کشورمان بازآفرینی و اجرا شدند که نمادی از تبادلات هنری جنبش های انقلابی جهان حول محور انقلاب اسلامی ایران بود.
بر همین اساس آثاری از موسیقی اعتراضی امریکای لاتین و دیگر ملل جهان هم تنظیم مجدد و همراه با تصویر به تله پوئم تبدیل شدند. از این میان آهنگ های امریکای لاتین شامل دو آهنگ ویکتور خارا؛ نوازنده، آهنگساز و خواننده شیلیایی بود. سرود «سوزنبان پیر» (سرودی از رزمندگان آرزانتین) که توسط محمد شمس تنظیم و اجرا شد و سیامک علیقلی آنرا خواند. همچنین «سرود شهادت» (سرودی از رزمندگان شیلی) که توسط امیر قهرائی تنظیم مجدد و اجرای ایرانی شد. «مردی از این دنیا» سرودی از رزمندگلان اروگوئه ساخته سیلویو رودریگز بود که محمد شمس آنرا با شعری از حسن تهرانی، تنظیم مجدد برای اجرای ایرانی با صدای سیامک علیقلی نمود و حسن قلی زاده با نمایش عکسها و نقاشی هایی از مردم تحت ستم اروگوئه و صحنه هایی از درگیری های خیابانی، به یک آوانمای 3 دقیقه و 47 ثانیه ای مبدل ساخت.
همچنین سرودی از مبارزات رزمندگان ایرلند علیه استعمار بریتانیا با عنوان «ما مردم ایرلندیم» ساخته والاس هاوز که کاظم عالمی با شعر جدیدی از حسن تهرانی و آواز گروه کر آنرا اجرای ایرانی کرد و محمدبزرگ نیا تله پوئمی در مدت زمان 3 دقیقه و 41 ثانیه از آن ساخت. سرودی از رزمندگان سرخ پوستان امریکا هم با عنوان «سرخ پوست تنها» با شعر حسن تهرانی، تنظیم کاظم عالمی و صدای حمید، توسط حسن قلی زاده به تله پوئمی 6 دقیقه ای بدل شد.
علاوه بر این آثار، محمد بیگلری سه ترانه ابوالقاسم حالت را با کمک گروه کر اجرا کرد که تبدیل به تله پوئم (تلفیق موسیقی و تصویر) شد. نخست، تله پوئمی با عنوان «مرا ببر با خویش» ساخته محمد بزرگ نیا در مدت زمان 3 دقیقه و 27 ثانیه که سرودی بود درباره نهضت مقاومت فلسطین همراه با عکس و نقاشی متحرک از مردم و جوانان رزمنده فلسطینی. حسن قلی زاده هم تله پوئم مشابهی با عنوان «وصیت شهید» در 3 دقیقه و 40 ثانیه ساخت و حسن تهرانی هم «خانه ام قدس است» را در مدت زمان 5 دقیقه و 5 ثانیه در فاصله سالهای 60-1359 ساخت که حکایتی از عشق مردم فلسطین به موطن خود و تلاش برای بازپس گیری آن از اشغالگران اسرائیلی به زبان عکس و نقاشی متحرک بود.
در کنار این آثار که در نهادهای انقلابی و رسمی تولید شدند، برخی گروه های حاضر در صحنه سیاسی کشور هم که بعضا مواضع چپ داشتند، حرکت های اقتباسی مشابهی را انجام دادند. از جمله اینکه گروهی سرود «برپاخیز» را بر اساس سرود شیلیایی معروف ال پوئبلو اونیدو خاماس سرا ونسیدو (مردم متحد) و شعری از علی ندیمی در سال ۱۳۵۷ ساختند که بدل به یکی از سرودهای انقلابی معروف دورهٔ انقلاب شد. این سرود مدتی از رادیو و تلویزیون ایران پخش میشد ولی پس از چندی بدلیل حال و هوایی کمونیستی دیگر از رادیو و تلویزیون ایران پخش نشد. البته در جریان برنامه های دهه فجر اخیر، سرود انقلابی «برپاخیز» که سالها بود به علت محتوای سوسیالیستیاش از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش نمی شد، در برنامهی «صبح به خیر ایران» مورخ 15 بهمن پخش شد. این سرود با اجرای جدید و تدوین محمدرضا عقیلی و به همراه تصاویری از ایام انقلاب اسلامی به روی آنتن شبکهی اول سیمای جمهوری اسلامی رفت.
ادامه👇👇
ble.ir/rahmag_archive
۱۶:۱۵
مجله راه و سوره(تحریریه چهارم)
صدور انقلاب به زبان موسیقی یادی از بازآفرینی های آثار موسیقیایی مقاومت ملل در سالهای نخست انقلاب اسلامی آخرین روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و پس از آن، اوج شکوفایی هنر انقلاب بود. اهالی موسیقی هم همچون دیگر هنرمندان دست به ابتکارات تازه ای زدند و بدعت هایی بوجود آوردند. گاه حاصل کار دو گروه مختلف در دو رشه هنری هم افزایی ایجاد می کرد و بر این تازگی و نوآوری ها می افزود. من جمله آهنگهایی که برای اولین بار در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آفریده شدند و در فضای نمایشگاه «پوسترهای انقلاب» در بهمن ماه 57 به گوش مردم رسید. در کنار آثار موسیقایی که به انقلاب اسلامی ایران می پرداخت، موضوع صدور انقلاب اسلامی هم در دستور کار آهنگسازان ایرانی بود. متقابلا آثاری از موسیقی اعتراضی جهان - بویزه آثار موسیقی امریکای لاتین و در راس آن ترانه های ویکتور خارای شیلیایی- هم توسط هنرمندان کشورمان بازآفرینی و اجرا شدند که نمادی از تبادلات هنری جنبش های انقلابی جهان حول محور انقلاب اسلامی ایران بود. بر همین اساس آثاری از موسیقی اعتراضی امریکای لاتین و دیگر ملل جهان هم تنظیم مجدد و همراه با تصویر به تله پوئم تبدیل شدند. از این میان آهنگ های امریکای لاتین شامل دو آهنگ ویکتور خارا؛ نوازنده، آهنگساز و خواننده شیلیایی بود. سرود «سوزنبان پیر» (سرودی از رزمندگان آرزانتین) که توسط محمد شمس تنظیم و اجرا شد و سیامک علیقلی آنرا خواند. همچنین «سرود شهادت» (سرودی از رزمندگان شیلی) که توسط امیر قهرائی تنظیم مجدد و اجرای ایرانی شد. «مردی از این دنیا» سرودی از رزمندگلان اروگوئه ساخته سیلویو رودریگز بود که محمد شمس آنرا با شعری از حسن تهرانی، تنظیم مجدد برای اجرای ایرانی با صدای سیامک علیقلی نمود و حسن قلی زاده با نمایش عکسها و نقاشی هایی از مردم تحت ستم اروگوئه و صحنه هایی از درگیری های خیابانی، به یک آوانمای 3 دقیقه و 47 ثانیه ای مبدل ساخت. همچنین سرودی از مبارزات رزمندگان ایرلند علیه استعمار بریتانیا با عنوان «ما مردم ایرلندیم» ساخته والاس هاوز که کاظم عالمی با شعر جدیدی از حسن تهرانی و آواز گروه کر آنرا اجرای ایرانی کرد و محمدبزرگ نیا تله پوئمی در مدت زمان 3 دقیقه و 41 ثانیه از آن ساخت. سرودی از رزمندگان سرخ پوستان امریکا هم با عنوان «سرخ پوست تنها» با شعر حسن تهرانی، تنظیم کاظم عالمی و صدای حمید، توسط حسن قلی زاده به تله پوئمی 6 دقیقه ای بدل شد. علاوه بر این آثار، محمد بیگلری سه ترانه ابوالقاسم حالت را با کمک گروه کر اجرا کرد که تبدیل به تله پوئم (تلفیق موسیقی و تصویر) شد. نخست، تله پوئمی با عنوان «مرا ببر با خویش» ساخته محمد بزرگ نیا در مدت زمان 3 دقیقه و 27 ثانیه که سرودی بود درباره نهضت مقاومت فلسطین همراه با عکس و نقاشی متحرک از مردم و جوانان رزمنده فلسطینی. حسن قلی زاده هم تله پوئم مشابهی با عنوان «وصیت شهید» در 3 دقیقه و 40 ثانیه ساخت و حسن تهرانی هم «خانه ام قدس است» را در مدت زمان 5 دقیقه و 5 ثانیه در فاصله سالهای 60-1359 ساخت که حکایتی از عشق مردم فلسطین به موطن خود و تلاش برای بازپس گیری آن از اشغالگران اسرائیلی به زبان عکس و نقاشی متحرک بود. در کنار این آثار که در نهادهای انقلابی و رسمی تولید شدند، برخی گروه های حاضر در صحنه سیاسی کشور هم که بعضا مواضع چپ داشتند، حرکت های اقتباسی مشابهی را انجام دادند. از جمله اینکه گروهی سرود «برپاخیز» را بر اساس سرود شیلیایی معروف ال پوئبلو اونیدو خاماس سرا ونسیدو (مردم متحد) و شعری از علی ندیمی در سال ۱۳۵۷ ساختند که بدل به یکی از سرودهای انقلابی معروف دورهٔ انقلاب شد. این سرود مدتی از رادیو و تلویزیون ایران پخش میشد ولی پس از چندی بدلیل حال و هوایی کمونیستی دیگر از رادیو و تلویزیون ایران پخش نشد. البته در جریان برنامه های دهه فجر اخیر، سرود انقلابی «برپاخیز» که سالها بود به علت محتوای سوسیالیستیاش از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش نمی شد، در برنامهی «صبح به خیر ایران» مورخ 15 بهمن پخش شد. این سرود با اجرای جدید و تدوین محمدرضا عقیلی و به همراه تصاویری از ایام انقلاب اسلامی به روی آنتن شبکهی اول سیمای جمهوری اسلامی رفت. ادامه👇👇 ble.ir/rahmag_archive
ادامه👇صدور انقلاب به زبان موسیقییادی از بازآفرینی های آثار موسیقیایی مقاومت ملل در سالهای نخست انقلاب اسلامی
سانسور ترانهی انقلابی برپاخیز در رسانهی ملی که به دلیل ترسها و ملاحظات موهوم امنیتی و همچنین تنگنظریهای مسئولینی که از گفتمان انقلاب اسلامی فاصله گرفته بودند باعث شد که از این سرود سوء استفاده شود. مرفهین بیدرد و دشمنان آرای مستضعفین در فتنهی ۸۸ نماهنگهایی از این سرود به همراه تصاویر فتنهگریهایشان تهیه و منتشر کردند. گرچه این ترفند نیز مانند تکرار و تغییر دادن شعارهای ابتدای انقلاب در تجمعاتشان کاریکاتوری و غیرقابل پذیرش برای مخاطبین بود. این اتفاق برای ترانهی انقلابی «سر اومد زمستون» هم اتفاق افتاد و سانسور این سرود در صدا و سیما باعث مصادرهی آن به دست ضدانقلاب و بازخوانی مغرضانهی آن در ایام پس از انتخابات شد.
بازآفرینی این آهنگ در شرایطی است که هنوز تله پوئم های تولیدی خود ما در سالهای 58 و 59 سالهاست در گوشه آرشیوهای رسانه ملی خاک می خورد. این آثار تا مدتها از اذهان مردم و هنرمندان ما فراموش شده بودند، تا اینکه کتاب «هنر در گرماگرم انقلاب» منتشر شد و به معرفی مختصری از آنها در حد دو صفحه اکتفا کرد. یادآوری این کتاب از این آثار پرشور هنری، تلنگری بود به ما که پرسش کنیم از مسئولان رسانه ملی که چرا این آثار غنی را که پیوندی میان انقلاب ما و نهضت های مردمی جهان بوده اند، از مردم دریغ می کند؟
منبع:جعفری لاهیجانی- مجید، هنر در گرماگرم انقلاب 1357-59 سینما و تلویزیون، بخش دوم، پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، چاپ نخست 1388. ص 2-681
مجله راه شماره57 - ص36ویژهنامه شعر و موسیقی ضداستکباری(ویژه آمریکا)/ تیر 91
ble.ir/rahmag_archive
سانسور ترانهی انقلابی برپاخیز در رسانهی ملی که به دلیل ترسها و ملاحظات موهوم امنیتی و همچنین تنگنظریهای مسئولینی که از گفتمان انقلاب اسلامی فاصله گرفته بودند باعث شد که از این سرود سوء استفاده شود. مرفهین بیدرد و دشمنان آرای مستضعفین در فتنهی ۸۸ نماهنگهایی از این سرود به همراه تصاویر فتنهگریهایشان تهیه و منتشر کردند. گرچه این ترفند نیز مانند تکرار و تغییر دادن شعارهای ابتدای انقلاب در تجمعاتشان کاریکاتوری و غیرقابل پذیرش برای مخاطبین بود. این اتفاق برای ترانهی انقلابی «سر اومد زمستون» هم اتفاق افتاد و سانسور این سرود در صدا و سیما باعث مصادرهی آن به دست ضدانقلاب و بازخوانی مغرضانهی آن در ایام پس از انتخابات شد.
بازآفرینی این آهنگ در شرایطی است که هنوز تله پوئم های تولیدی خود ما در سالهای 58 و 59 سالهاست در گوشه آرشیوهای رسانه ملی خاک می خورد. این آثار تا مدتها از اذهان مردم و هنرمندان ما فراموش شده بودند، تا اینکه کتاب «هنر در گرماگرم انقلاب» منتشر شد و به معرفی مختصری از آنها در حد دو صفحه اکتفا کرد. یادآوری این کتاب از این آثار پرشور هنری، تلنگری بود به ما که پرسش کنیم از مسئولان رسانه ملی که چرا این آثار غنی را که پیوندی میان انقلاب ما و نهضت های مردمی جهان بوده اند، از مردم دریغ می کند؟
منبع:جعفری لاهیجانی- مجید، هنر در گرماگرم انقلاب 1357-59 سینما و تلویزیون، بخش دوم، پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، چاپ نخست 1388. ص 2-681
مجله راه شماره57 - ص36ویژهنامه شعر و موسیقی ضداستکباری(ویژه آمریکا)/ تیر 91
ble.ir/rahmag_archive
۱۶:۱۵
مجله راه و سوره(تحریریه چهارم)
Raah_55.pdf
پارلمان توریست ها گفتوگو با یک خبرنگار پارلمانی سابق#بخش_اول
به عنوان یک خبرنگار پارلمانی سابق چه سوژه هایی را در مورد مجلس پیشنهاد میکنید؟یکی از مسائل جذاب، لیست دریافتیهای یک نماینده در طول دوران نمایندگی است. هر فایدهی مادی که به نماینده و دارودستهاش میرسد. برای آبدارچی، ماشین، خانه، وام، تعاونی مسکن، فیش حقوقی، نقلیه مجلس، بلیط هواپیما؛ چه به آنها میدهند؟ البته نمایندگان نسبت به یک مدیرکل یک وزارتخانه کمتر میگیرند ولی در مجموع لیست این باید معلوم بشود.دیدید مجلسیها از جریان حقوق مادام العمر چهطور ترسیده بودند. از ترس اینکه در انتخابات کل جناحشان شکست بخورد، چیزی که خودشان تصویب کردند، ملغی کردند.زود هم رفته بودند گزارش گرفته بودند. من میفهمم در صدا و سیما مصاحبه شب گرفتن یعنی چه؟ گزارشی که بیست و سی پخش کرد ساعت 6 گرفته شده بود. تاریک بود هوا. یعنی همین که آمده بود، تدوین شده بود تا مردم بگویند مثلا دستشان درد نکند؛ خیلی کار خوبی کردند.قانون حقوق مادام العمر که ملغی شد هم خبر بیست و سی هم بیست و یک گزارش پخش کرد که مردم میگویند بله این باید لغو میشد؛ دستشان درد نکند. یعنی آنقدر مهم بود که داستان مصوبه کاهش روابط با انگلیس حاشیهاش قرار گرفت.
نماینده ها را در چه صنوفی دسته بندی می کنید؟بعضی نمایندهها هستند که مردمداری را خوب بلدند، مردمداری هم کار کاسبهاست، کاسبها مردمداری را خوب بلدند. یعنی هرکسی میآید پیششان، راضیاش میکنند مثلاً یک معرفینامه مینویسند. تا میگویی مشکلی دارم، حوصله ندارد مشکلت را هم گوش کنند؛ «مدیر کل محترم... آقای... معرفی میگردد. لطفاً مساعدت نمایید. امضا» به30 ثانیه، این را دیگر همه یاد گرفتند. سفارشنامه توی مجلس گرفتن خیلی عادی بود. بعضی وزارتخانهها هم خط میدهند به ارباب رجوع که میخواهی کارت راه بیفتد برو یک سفارشنامه بیاور چون آنها بایگانی سفارشنامه دارند. از نمایندهها آتو میخواهند. رسماً بهت میگوید برو از نماینده نامه بیاور. مثل صندوق مهر امام رضا و دیگران. یک لیست دارند که این نماینده مثلاً صد نفر را تا حالا اینجا معرفی کرده است.جاسبی در مجلس کاری نداشت ولی آن موقعی که ما بودیم محال بود هفتهای یک بار مجلس نیاید. توی راهرو خودش را در معرض نمایندهها قرار میداد.نماینده تبریز آن موقع مشهور بود با هیچکس نمیسازد. با همه دعوا میکند. من خودم یک دفعه دیدم جاسبی داشت به او میگفت تو قرار بود رئیس دانشگاه معرفی کنی چی شد؟ با او هم میساخت.تعدادی هم نماینده لوده داشتیم. آن مجلسی که من خبرنگار بودم نمایندهای بود که نمیتوانست روی صندلی بنشیند. فقط یک تسبیح داشت. نه کیفی، نه کاغذی، نه دستکی، هیچی! دائم در مجلس راه میرفت و جوک میگفت و شوخی میکرد. یکبار با تلفن سیاسی مجلس زنگ زد به هیئت رئیسه که من از دفتر آیتالله شاهرودیام و مثلاً چرا این کار را کردی.
سه نفر حقوقدان را قوهی قضاییه معرفی میکرد به مجلس که اینها رأی بیاورند. سر این بین آقای شاهرودی و مجلس دعوا شد. بعدش هم لو رفت که آقا شوخی کرده و از تلفن سیاسی به اسم دفتر آیت الله شاهرودی زنگ زده به دفتر مجلس و شده عامل دعوا. همان موقع آقای شاهرودی مصاحبه کرد که برخورد قضایی میکنیم با این آدم. اما پروندهاش تمام شد و مسکوت ماند.نمایندهای پیرمرد خوش سیمای ریش و موی سفید بود که دائم در مجلس شکلات پخش میکرد و صد تومانی میداد. مثلا امروز روز میلاد امام هادی است باید به همه صد تومانی بدهد حتی به خبرنگارها.
یک دسته بندی دیگر راجع به نمایندهها، نمایندههای ول هستند. نمایندههایی در مجلس هستند که نه زیر چشم مصاحبه قرار دارند. از اول مجلس تا آخر مجلس خبرنگار مجلس اسم اینها را نشنیده. پنجاه تا صد نماینده اسمی از آنها توی رسانهها نیست. نه کسی از آنها سؤال میپرسد، نه نظر میپرسد. طرف چهار سال آمده مجلس، بعد هم دیگر نیست. میمانی این چه بوده؛ از کجا آمده؟ مثلاً سرمایهدارها آوردند، کارشان را کردند و رفتند؟
سر داستان هاجر نویدی +++ دنبال نمایندهی یاسوج میگشتم هرچه میگشتم پیدا نمیکردم. آخرش به چه بدبختی ما این را پیدا کردیم. من عکس او را تطبیق میدادم که این کدام یک از این نمایندههاست یک روز توی راهرو گرفتمش که باز هم مصاحبه نکرد.
#ادامه👇👇
مجله راه شماره 55 (30+25) - صص22-23بهمن 1390- ویژهنامه مجلس شورای اسلامی
ble.ir/rahmag_archive
به عنوان یک خبرنگار پارلمانی سابق چه سوژه هایی را در مورد مجلس پیشنهاد میکنید؟یکی از مسائل جذاب، لیست دریافتیهای یک نماینده در طول دوران نمایندگی است. هر فایدهی مادی که به نماینده و دارودستهاش میرسد. برای آبدارچی، ماشین، خانه، وام، تعاونی مسکن، فیش حقوقی، نقلیه مجلس، بلیط هواپیما؛ چه به آنها میدهند؟ البته نمایندگان نسبت به یک مدیرکل یک وزارتخانه کمتر میگیرند ولی در مجموع لیست این باید معلوم بشود.دیدید مجلسیها از جریان حقوق مادام العمر چهطور ترسیده بودند. از ترس اینکه در انتخابات کل جناحشان شکست بخورد، چیزی که خودشان تصویب کردند، ملغی کردند.زود هم رفته بودند گزارش گرفته بودند. من میفهمم در صدا و سیما مصاحبه شب گرفتن یعنی چه؟ گزارشی که بیست و سی پخش کرد ساعت 6 گرفته شده بود. تاریک بود هوا. یعنی همین که آمده بود، تدوین شده بود تا مردم بگویند مثلا دستشان درد نکند؛ خیلی کار خوبی کردند.قانون حقوق مادام العمر که ملغی شد هم خبر بیست و سی هم بیست و یک گزارش پخش کرد که مردم میگویند بله این باید لغو میشد؛ دستشان درد نکند. یعنی آنقدر مهم بود که داستان مصوبه کاهش روابط با انگلیس حاشیهاش قرار گرفت.
نماینده ها را در چه صنوفی دسته بندی می کنید؟بعضی نمایندهها هستند که مردمداری را خوب بلدند، مردمداری هم کار کاسبهاست، کاسبها مردمداری را خوب بلدند. یعنی هرکسی میآید پیششان، راضیاش میکنند مثلاً یک معرفینامه مینویسند. تا میگویی مشکلی دارم، حوصله ندارد مشکلت را هم گوش کنند؛ «مدیر کل محترم... آقای... معرفی میگردد. لطفاً مساعدت نمایید. امضا» به30 ثانیه، این را دیگر همه یاد گرفتند. سفارشنامه توی مجلس گرفتن خیلی عادی بود. بعضی وزارتخانهها هم خط میدهند به ارباب رجوع که میخواهی کارت راه بیفتد برو یک سفارشنامه بیاور چون آنها بایگانی سفارشنامه دارند. از نمایندهها آتو میخواهند. رسماً بهت میگوید برو از نماینده نامه بیاور. مثل صندوق مهر امام رضا و دیگران. یک لیست دارند که این نماینده مثلاً صد نفر را تا حالا اینجا معرفی کرده است.جاسبی در مجلس کاری نداشت ولی آن موقعی که ما بودیم محال بود هفتهای یک بار مجلس نیاید. توی راهرو خودش را در معرض نمایندهها قرار میداد.نماینده تبریز آن موقع مشهور بود با هیچکس نمیسازد. با همه دعوا میکند. من خودم یک دفعه دیدم جاسبی داشت به او میگفت تو قرار بود رئیس دانشگاه معرفی کنی چی شد؟ با او هم میساخت.تعدادی هم نماینده لوده داشتیم. آن مجلسی که من خبرنگار بودم نمایندهای بود که نمیتوانست روی صندلی بنشیند. فقط یک تسبیح داشت. نه کیفی، نه کاغذی، نه دستکی، هیچی! دائم در مجلس راه میرفت و جوک میگفت و شوخی میکرد. یکبار با تلفن سیاسی مجلس زنگ زد به هیئت رئیسه که من از دفتر آیتالله شاهرودیام و مثلاً چرا این کار را کردی.
سه نفر حقوقدان را قوهی قضاییه معرفی میکرد به مجلس که اینها رأی بیاورند. سر این بین آقای شاهرودی و مجلس دعوا شد. بعدش هم لو رفت که آقا شوخی کرده و از تلفن سیاسی به اسم دفتر آیت الله شاهرودی زنگ زده به دفتر مجلس و شده عامل دعوا. همان موقع آقای شاهرودی مصاحبه کرد که برخورد قضایی میکنیم با این آدم. اما پروندهاش تمام شد و مسکوت ماند.نمایندهای پیرمرد خوش سیمای ریش و موی سفید بود که دائم در مجلس شکلات پخش میکرد و صد تومانی میداد. مثلا امروز روز میلاد امام هادی است باید به همه صد تومانی بدهد حتی به خبرنگارها.
یک دسته بندی دیگر راجع به نمایندهها، نمایندههای ول هستند. نمایندههایی در مجلس هستند که نه زیر چشم مصاحبه قرار دارند. از اول مجلس تا آخر مجلس خبرنگار مجلس اسم اینها را نشنیده. پنجاه تا صد نماینده اسمی از آنها توی رسانهها نیست. نه کسی از آنها سؤال میپرسد، نه نظر میپرسد. طرف چهار سال آمده مجلس، بعد هم دیگر نیست. میمانی این چه بوده؛ از کجا آمده؟ مثلاً سرمایهدارها آوردند، کارشان را کردند و رفتند؟
سر داستان هاجر نویدی +++ دنبال نمایندهی یاسوج میگشتم هرچه میگشتم پیدا نمیکردم. آخرش به چه بدبختی ما این را پیدا کردیم. من عکس او را تطبیق میدادم که این کدام یک از این نمایندههاست یک روز توی راهرو گرفتمش که باز هم مصاحبه نکرد.
#ادامه👇👇
مجله راه شماره 55 (30+25) - صص22-23بهمن 1390- ویژهنامه مجلس شورای اسلامی
ble.ir/rahmag_archive
۱۴:۱۵
مجله راه و سوره(تحریریه چهارم)
پارلمان توریست ها گفتوگو با یک خبرنگار پارلمانی سابق #بخش_اول به عنوان یک خبرنگار پارلمانی سابق چه سوژه هایی را در مورد مجلس پیشنهاد میکنید؟ یکی از مسائل جذاب، لیست دریافتیهای یک نماینده در طول دوران نمایندگی است. هر فایدهی مادی که به نماینده و دارودستهاش میرسد. برای آبدارچی، ماشین، خانه، وام، تعاونی مسکن، فیش حقوقی، نقلیه مجلس، بلیط هواپیما؛ چه به آنها میدهند؟ البته نمایندگان نسبت به یک مدیرکل یک وزارتخانه کمتر میگیرند ولی در مجموع لیست این باید معلوم بشود. دیدید مجلسیها از جریان حقوق مادام العمر چهطور ترسیده بودند. از ترس اینکه در انتخابات کل جناحشان شکست بخورد، چیزی که خودشان تصویب کردند، ملغی کردند. زود هم رفته بودند گزارش گرفته بودند. من میفهمم در صدا و سیما مصاحبه شب گرفتن یعنی چه؟ گزارشی که بیست و سی پخش کرد ساعت 6 گرفته شده بود. تاریک بود هوا. یعنی همین که آمده بود، تدوین شده بود تا مردم بگویند مثلا دستشان درد نکند؛ خیلی کار خوبی کردند. قانون حقوق مادام العمر که ملغی شد هم خبر بیست و سی هم بیست و یک گزارش پخش کرد که مردم میگویند بله این باید لغو میشد؛ دستشان درد نکند. یعنی آنقدر مهم بود که داستان مصوبه کاهش روابط با انگلیس حاشیهاش قرار گرفت. نماینده ها را در چه صنوفی دسته بندی می کنید؟ بعضی نمایندهها هستند که مردمداری را خوب بلدند، مردمداری هم کار کاسبهاست، کاسبها مردمداری را خوب بلدند. یعنی هرکسی میآید پیششان، راضیاش میکنند مثلاً یک معرفینامه مینویسند. تا میگویی مشکلی دارم، حوصله ندارد مشکلت را هم گوش کنند؛ «مدیر کل محترم... آقای... معرفی میگردد. لطفاً مساعدت نمایید. امضا» به30 ثانیه، این را دیگر همه یاد گرفتند. سفارشنامه توی مجلس گرفتن خیلی عادی بود. بعضی وزارتخانهها هم خط میدهند به ارباب رجوع که میخواهی کارت راه بیفتد برو یک سفارشنامه بیاور چون آنها بایگانی سفارشنامه دارند. از نمایندهها آتو میخواهند. رسماً بهت میگوید برو از نماینده نامه بیاور. مثل صندوق مهر امام رضا و دیگران. یک لیست دارند که این نماینده مثلاً صد نفر را تا حالا اینجا معرفی کرده است. جاسبی در مجلس کاری نداشت ولی آن موقعی که ما بودیم محال بود هفتهای یک بار مجلس نیاید. توی راهرو خودش را در معرض نمایندهها قرار میداد. نماینده تبریز آن موقع مشهور بود با هیچکس نمیسازد. با همه دعوا میکند. من خودم یک دفعه دیدم جاسبی داشت به او میگفت تو قرار بود رئیس دانشگاه معرفی کنی چی شد؟ با او هم میساخت. تعدادی هم نماینده لوده داشتیم. آن مجلسی که من خبرنگار بودم نمایندهای بود که نمیتوانست روی صندلی بنشیند. فقط یک تسبیح داشت. نه کیفی، نه کاغذی، نه دستکی، هیچی! دائم در مجلس راه میرفت و جوک میگفت و شوخی میکرد. یکبار با تلفن سیاسی مجلس زنگ زد به هیئت رئیسه که من از دفتر آیتالله شاهرودیام و مثلاً چرا این کار را کردی. سه نفر حقوقدان را قوهی قضاییه معرفی میکرد به مجلس که اینها رأی بیاورند. سر این بین آقای شاهرودی و مجلس دعوا شد. بعدش هم لو رفت که آقا شوخی کرده و از تلفن سیاسی به اسم دفتر آیت الله شاهرودی زنگ زده به دفتر مجلس و شده عامل دعوا. همان موقع آقای شاهرودی مصاحبه کرد که برخورد قضایی میکنیم با این آدم. اما پروندهاش تمام شد و مسکوت ماند. نمایندهای پیرمرد خوش سیمای ریش و موی سفید بود که دائم در مجلس شکلات پخش میکرد و صد تومانی میداد. مثلا امروز روز میلاد امام هادی است باید به همه صد تومانی بدهد حتی به خبرنگارها. یک دسته بندی دیگر راجع به نمایندهها، نمایندههای ول هستند. نمایندههایی در مجلس هستند که نه زیر چشم مصاحبه قرار دارند. از اول مجلس تا آخر مجلس خبرنگار مجلس اسم اینها را نشنیده. پنجاه تا صد نماینده اسمی از آنها توی رسانهها نیست. نه کسی از آنها سؤال میپرسد، نه نظر میپرسد. طرف چهار سال آمده مجلس، بعد هم دیگر نیست. میمانی این چه بوده؛ از کجا آمده؟ مثلاً سرمایهدارها آوردند، کارشان را کردند و رفتند؟ سر داستان هاجر نویدی +++ دنبال نمایندهی یاسوج میگشتم هرچه میگشتم پیدا نمیکردم. آخرش به چه بدبختی ما این را پیدا کردیم. من عکس او را تطبیق میدادم که این کدام یک از این نمایندههاست یک روز توی راهرو گرفتمش که باز هم مصاحبه نکرد. #ادامه👇👇 مجله راه شماره 55 (30+25) - صص22-23 بهمن 1390- ویژهنامه مجلس شورای اسلامی ble.ir/rahmag_archive
پارلمان توریستها
گفتوگو با یک خبرنگار پارلمانی سابق#بخش_دوم
یک بار از نماینده ای پرسیدم آقای فلانی هر کدام از نمایندهها پیگیر یک کاری هستند؛ شما در حال حاضر چه موضوعی را پیگیری میکنید؟ گفت: بله ما دنبال این هستیم بین دوستان صفا و دوستی باشد و دعوا نکنند. هیچ کاری نداشت. یعنی شما کارنامهی این آدم را و بخش زیادی از نمایندهها را از اول تا آخر میآوری که آقا شما چه گلی به سر این مجلس زدی؟ میبینی هیچی نیست.
نمایندهی مجلس هیچ کاری نکند باز هم نماینده هست و هیچ کس هم هیچ چیزی نمیتواند به او بگوید.حتی ممکن است دوباره رأی بیاورد. بگویند نمایندهی خوبی بود. شما کافی است از همان اول بنشینی سوابق نمایندهها را بخوانی، یک درس عبرتی بگیری. بهتر است که از همان روز اول بروی با همه گل بگویی گل بشنوی از این وزارتخانه از آن وزارتخانه یک امکاناتی برای شهرستان بگیری دوباره هم رأی میآوری. خیلی هم خودت را قاطی هر چیز نکن. هر وقت دیدی تعدد امضاها بالای دویست تا بود امضا بزن؛ هر وقت دیدی زیرش بود نزن. هیچ خطری هم تهدیدت نمیکند.
در مورد طرحها و لوایح چه مواردی قابل بررسی بود؟در مجلس برای هر طرحی یک زمانی درنظر گرفته شده. مثلاً شما سؤال از وزیر کردید ظرف ده روز باید برود کمیسیون، بعد بیایید توی صحن. یعنی وقتی میخواهد بیاید توی صحن میرود توی نوبت؛ و فاتحهاش خوانده میشود. وقتی میخواهد بیاید در صحن علنی میبینی یک سال از موضوع گذشته است. بعضی وقتها مجلس دورهاش به پایان میرسد اصلاً طرحها مطرح نمیشود.طوری رفتار میکنند که انگار این مدتی که طول کشید مربوط به پخته شدن این بوده در حالی که این طور نیست؛ زمان پخته شدن طرح مشخص است. دو سه ماه وقت قانونی دارد که کار کارشناسی بشود.
چرا مذاکرات مجلس تلویزیونی نمیشود؟ چه کسی نمیخواهد؟ مردم، رسانه یا نمایندهها؟نمایندهها نمیخواهند. چون فضای مجلس میرود زیر کنترل. در مجلس ششم دعوا بود سر اینکه دوربین صدا و سیما را بیرون کنید چون میآید چرت زدن ما را میگیرد و روی نطق نمایندهها هم اثر میگذارد. اینها وقتی میخواهند نطق کنند، داغتر نطق میکنند. نگاهشان به تلویزیون است. یکی از بحثهای نظارت مردمی بر مجلس این است که باید مجلس را پخش تلویزیونی کنند. الآن هم که خیلی کم خرج و آسان است. مشکلی ندارند. دیجیتال خیلی کم خرج است. دوربین را میگذارند، میفرستند روی آنتن ماهواره. دیگر نمیخواهد برایش فرستندهی جدید بگذارند. اینها که الآن این همه شبکههای مختلف زده اند. آیا مذاکرات مجلس از فوتبال کم جذابیت تر است؟اولین باری که رفتم مجلس دانشجو بودم خبرنگار هم نشده بودم. بچههای مدرسهمان از مشهد آمده بودند تهران. گفتیم اینها را ببریم مجلس. خودم هم رفتم. اولین چیزی که بچههای ما پرسیدند این بود که نمایندهها چرا این قدر حرف میزنند؟ چرا موقع مذاکرات گوش نمیکنند؟ بعداً هم که خبرنگار شدم همیشه با تماشاچیها مصاحبه میگرفتم آنها هم اولین چیزی که به ذهنشان میرسید این بود که نمایندهها چرا موقع مذاکرات گوش نمیکنند؟
صدا و سیما برنامهای به نام خانهی ملت دارد، مناظره هم در آن میگذارند مناظرات سه دقیقهای.عین مسابقه خروس جنگی است. مثلاً دو تا مخالف میآورند آنجا و بعد میگویند که حالا دعوا کنید. خبرنگار اگر تنبل نباشد وقتی داشتند در مذاکرات با هم دعوا میکردند، میتواند تکه تکه از فیلمهای مذاکرات را با هم تطبیق بدهد. خیلی هم جذاب است. طرف دارد با حس دفاع میکند. فضا را نشان میدهد.من یادم است نمایندهی کاشمر داشت با طرح تقسیم خراسان مخالفت میکرد. چون به کاشمر هیچ چیز نمیرسید، با طرح مخالف بود. پای تقسیم خراسان استدلال این آدم چی بوده باشه خوب است؟ اینها سندهای تاریخی است. مذاکرات را شما میتوانید بیاورید. گفت: آقا این کارها هزینه دارد فردا باید کتابهای جغرافی را عوض کنیم. این را در مذاکرات گفته است! توی صحن مجلس به علت اینکه کتابهای جغرافی مدارس باید عوض شود ایشان مخالف طرح تقسیم خراسان بود. اگر شما توانستید این را تلویزیونی بکنی آن وقت تازه مردم میتوانند قدرت نمایندههایشان را تشخیص دهند چه کسی فعالتر است؟ چه کسی استدلال بهتری میکند؟ فضای مجلس عین برنامهی نود است.
#ادامه 👇👇👇
مجله راه شماره 55 (30+25) - صص22-23بهمن 1390- ویژهنامه مجلس شورای اسلامی
ble.ir/rahmag_archive
گفتوگو با یک خبرنگار پارلمانی سابق#بخش_دوم
یک بار از نماینده ای پرسیدم آقای فلانی هر کدام از نمایندهها پیگیر یک کاری هستند؛ شما در حال حاضر چه موضوعی را پیگیری میکنید؟ گفت: بله ما دنبال این هستیم بین دوستان صفا و دوستی باشد و دعوا نکنند. هیچ کاری نداشت. یعنی شما کارنامهی این آدم را و بخش زیادی از نمایندهها را از اول تا آخر میآوری که آقا شما چه گلی به سر این مجلس زدی؟ میبینی هیچی نیست.
نمایندهی مجلس هیچ کاری نکند باز هم نماینده هست و هیچ کس هم هیچ چیزی نمیتواند به او بگوید.حتی ممکن است دوباره رأی بیاورد. بگویند نمایندهی خوبی بود. شما کافی است از همان اول بنشینی سوابق نمایندهها را بخوانی، یک درس عبرتی بگیری. بهتر است که از همان روز اول بروی با همه گل بگویی گل بشنوی از این وزارتخانه از آن وزارتخانه یک امکاناتی برای شهرستان بگیری دوباره هم رأی میآوری. خیلی هم خودت را قاطی هر چیز نکن. هر وقت دیدی تعدد امضاها بالای دویست تا بود امضا بزن؛ هر وقت دیدی زیرش بود نزن. هیچ خطری هم تهدیدت نمیکند.
در مورد طرحها و لوایح چه مواردی قابل بررسی بود؟در مجلس برای هر طرحی یک زمانی درنظر گرفته شده. مثلاً شما سؤال از وزیر کردید ظرف ده روز باید برود کمیسیون، بعد بیایید توی صحن. یعنی وقتی میخواهد بیاید توی صحن میرود توی نوبت؛ و فاتحهاش خوانده میشود. وقتی میخواهد بیاید در صحن علنی میبینی یک سال از موضوع گذشته است. بعضی وقتها مجلس دورهاش به پایان میرسد اصلاً طرحها مطرح نمیشود.طوری رفتار میکنند که انگار این مدتی که طول کشید مربوط به پخته شدن این بوده در حالی که این طور نیست؛ زمان پخته شدن طرح مشخص است. دو سه ماه وقت قانونی دارد که کار کارشناسی بشود.
چرا مذاکرات مجلس تلویزیونی نمیشود؟ چه کسی نمیخواهد؟ مردم، رسانه یا نمایندهها؟نمایندهها نمیخواهند. چون فضای مجلس میرود زیر کنترل. در مجلس ششم دعوا بود سر اینکه دوربین صدا و سیما را بیرون کنید چون میآید چرت زدن ما را میگیرد و روی نطق نمایندهها هم اثر میگذارد. اینها وقتی میخواهند نطق کنند، داغتر نطق میکنند. نگاهشان به تلویزیون است. یکی از بحثهای نظارت مردمی بر مجلس این است که باید مجلس را پخش تلویزیونی کنند. الآن هم که خیلی کم خرج و آسان است. مشکلی ندارند. دیجیتال خیلی کم خرج است. دوربین را میگذارند، میفرستند روی آنتن ماهواره. دیگر نمیخواهد برایش فرستندهی جدید بگذارند. اینها که الآن این همه شبکههای مختلف زده اند. آیا مذاکرات مجلس از فوتبال کم جذابیت تر است؟اولین باری که رفتم مجلس دانشجو بودم خبرنگار هم نشده بودم. بچههای مدرسهمان از مشهد آمده بودند تهران. گفتیم اینها را ببریم مجلس. خودم هم رفتم. اولین چیزی که بچههای ما پرسیدند این بود که نمایندهها چرا این قدر حرف میزنند؟ چرا موقع مذاکرات گوش نمیکنند؟ بعداً هم که خبرنگار شدم همیشه با تماشاچیها مصاحبه میگرفتم آنها هم اولین چیزی که به ذهنشان میرسید این بود که نمایندهها چرا موقع مذاکرات گوش نمیکنند؟
صدا و سیما برنامهای به نام خانهی ملت دارد، مناظره هم در آن میگذارند مناظرات سه دقیقهای.عین مسابقه خروس جنگی است. مثلاً دو تا مخالف میآورند آنجا و بعد میگویند که حالا دعوا کنید. خبرنگار اگر تنبل نباشد وقتی داشتند در مذاکرات با هم دعوا میکردند، میتواند تکه تکه از فیلمهای مذاکرات را با هم تطبیق بدهد. خیلی هم جذاب است. طرف دارد با حس دفاع میکند. فضا را نشان میدهد.من یادم است نمایندهی کاشمر داشت با طرح تقسیم خراسان مخالفت میکرد. چون به کاشمر هیچ چیز نمیرسید، با طرح مخالف بود. پای تقسیم خراسان استدلال این آدم چی بوده باشه خوب است؟ اینها سندهای تاریخی است. مذاکرات را شما میتوانید بیاورید. گفت: آقا این کارها هزینه دارد فردا باید کتابهای جغرافی را عوض کنیم. این را در مذاکرات گفته است! توی صحن مجلس به علت اینکه کتابهای جغرافی مدارس باید عوض شود ایشان مخالف طرح تقسیم خراسان بود. اگر شما توانستید این را تلویزیونی بکنی آن وقت تازه مردم میتوانند قدرت نمایندههایشان را تشخیص دهند چه کسی فعالتر است؟ چه کسی استدلال بهتری میکند؟ فضای مجلس عین برنامهی نود است.
#ادامه 👇👇👇
مجله راه شماره 55 (30+25) - صص22-23بهمن 1390- ویژهنامه مجلس شورای اسلامی
ble.ir/rahmag_archive
۱۴:۱۸
مجله راه و سوره(تحریریه چهارم)
پارلمان توریستها گفتوگو با یک خبرنگار پارلمانی سابق #بخش_دوم یک بار از نماینده ای پرسیدم آقای فلانی هر کدام از نمایندهها پیگیر یک کاری هستند؛ شما در حال حاضر چه موضوعی را پیگیری میکنید؟ گفت: بله ما دنبال این هستیم بین دوستان صفا و دوستی باشد و دعوا نکنند. هیچ کاری نداشت. یعنی شما کارنامهی این آدم را و بخش زیادی از نمایندهها را از اول تا آخر میآوری که آقا شما چه گلی به سر این مجلس زدی؟ میبینی هیچی نیست. نمایندهی مجلس هیچ کاری نکند باز هم نماینده هست و هیچ کس هم هیچ چیزی نمیتواند به او بگوید. حتی ممکن است دوباره رأی بیاورد. بگویند نمایندهی خوبی بود. شما کافی است از همان اول بنشینی سوابق نمایندهها را بخوانی، یک درس عبرتی بگیری. بهتر است که از همان روز اول بروی با همه گل بگویی گل بشنوی از این وزارتخانه از آن وزارتخانه یک امکاناتی برای شهرستان بگیری دوباره هم رأی میآوری. خیلی هم خودت را قاطی هر چیز نکن. هر وقت دیدی تعدد امضاها بالای دویست تا بود امضا بزن؛ هر وقت دیدی زیرش بود نزن. هیچ خطری هم تهدیدت نمیکند. در مورد طرحها و لوایح چه مواردی قابل بررسی بود؟ در مجلس برای هر طرحی یک زمانی درنظر گرفته شده. مثلاً شما سؤال از وزیر کردید ظرف ده روز باید برود کمیسیون، بعد بیایید توی صحن. یعنی وقتی میخواهد بیاید توی صحن میرود توی نوبت؛ و فاتحهاش خوانده میشود. وقتی میخواهد بیاید در صحن علنی میبینی یک سال از موضوع گذشته است. بعضی وقتها مجلس دورهاش به پایان میرسد اصلاً طرحها مطرح نمیشود. طوری رفتار میکنند که انگار این مدتی که طول کشید مربوط به پخته شدن این بوده در حالی که این طور نیست؛ زمان پخته شدن طرح مشخص است. دو سه ماه وقت قانونی دارد که کار کارشناسی بشود. چرا مذاکرات مجلس تلویزیونی نمیشود؟ چه کسی نمیخواهد؟ مردم، رسانه یا نمایندهها؟ نمایندهها نمیخواهند. چون فضای مجلس میرود زیر کنترل. در مجلس ششم دعوا بود سر اینکه دوربین صدا و سیما را بیرون کنید چون میآید چرت زدن ما را میگیرد و روی نطق نمایندهها هم اثر میگذارد. اینها وقتی میخواهند نطق کنند، داغتر نطق میکنند. نگاهشان به تلویزیون است. یکی از بحثهای نظارت مردمی بر مجلس این است که باید مجلس را پخش تلویزیونی کنند. الآن هم که خیلی کم خرج و آسان است. مشکلی ندارند. دیجیتال خیلی کم خرج است. دوربین را میگذارند، میفرستند روی آنتن ماهواره. دیگر نمیخواهد برایش فرستندهی جدید بگذارند. اینها که الآن این همه شبکههای مختلف زده اند. آیا مذاکرات مجلس از فوتبال کم جذابیت تر است؟ اولین باری که رفتم مجلس دانشجو بودم خبرنگار هم نشده بودم. بچههای مدرسهمان از مشهد آمده بودند تهران. گفتیم اینها را ببریم مجلس. خودم هم رفتم. اولین چیزی که بچههای ما پرسیدند این بود که نمایندهها چرا این قدر حرف میزنند؟ چرا موقع مذاکرات گوش نمیکنند؟ بعداً هم که خبرنگار شدم همیشه با تماشاچیها مصاحبه میگرفتم آنها هم اولین چیزی که به ذهنشان میرسید این بود که نمایندهها چرا موقع مذاکرات گوش نمیکنند؟ صدا و سیما برنامهای به نام خانهی ملت دارد، مناظره هم در آن میگذارند مناظرات سه دقیقهای. عین مسابقه خروس جنگی است. مثلاً دو تا مخالف میآورند آنجا و بعد میگویند که حالا دعوا کنید. خبرنگار اگر تنبل نباشد وقتی داشتند در مذاکرات با هم دعوا میکردند، میتواند تکه تکه از فیلمهای مذاکرات را با هم تطبیق بدهد. خیلی هم جذاب است. طرف دارد با حس دفاع میکند. فضا را نشان میدهد. من یادم است نمایندهی کاشمر داشت با طرح تقسیم خراسان مخالفت میکرد. چون به کاشمر هیچ چیز نمیرسید، با طرح مخالف بود. پای تقسیم خراسان استدلال این آدم چی بوده باشه خوب است؟ اینها سندهای تاریخی است. مذاکرات را شما میتوانید بیاورید. گفت: آقا این کارها هزینه دارد فردا باید کتابهای جغرافی را عوض کنیم. این را در مذاکرات گفته است! توی صحن مجلس به علت اینکه کتابهای جغرافی مدارس باید عوض شود ایشان مخالف طرح تقسیم خراسان بود. اگر شما توانستید این را تلویزیونی بکنی آن وقت تازه مردم میتوانند قدرت نمایندههایشان را تشخیص دهند چه کسی فعالتر است؟ چه کسی استدلال بهتری میکند؟ فضای مجلس عین برنامهی نود است. #ادامه 👇👇👇 مجله راه شماره 55 (30+25) - صص22-23 بهمن 1390- ویژهنامه مجلس شورای اسلامی ble.ir/rahmag_archive
پارلمان توریستها
گفتوگو با یک خبرنگار پارلمانی سابق#بخش_آخر
خبرنگار پارلمانی چه نقشی در این فضا داشت؟من موقعی که خبرنگار مجلس بودم معتقد بودم از یک نمایندهی مجلس مؤثرتر هستم. حالا من خبرنگار ابرار بودم. فرض کن اگر خبرنگار صداوسیما بودم، چه حسی به من دست میداد. مجلس تا حدود زیادی تحت تأثیر رسانهها است.
خبرنگارهای پارلمانی دو دسته بودند. یک دسته جناح چپ بودند به سردستگی خانم بدرالسادات مفیدی که خیلی زن با نفوذی بود. خیلی نمایندهها از او حساب میبردند. وقتی با نمایندهها صحبت میکرد به جای اینکه او به سمت نمایندهها کج شود نمایندهها به سمت او کج میشدند و حرف میزدند. اینقدر نفوذ کلام داشت. از فاطمه حقیقت جو که نماینده بود قویتر بود. دستهی دیگر دمیرچی خبرنگار رسالت بود. او هم دقیقاً کار تشکیلاتی باندی میکرد. وسط اینها هم من بودم.
مدل کار خبرنگاری مجلس چه طوری بود؟ نمایندهها از سالن میآیند بیرون خبرنگارها دور یک نمایندهای را میگیرند مثلاً پانزده خبرنگار همه دنبال هم. خانم مفیدی یک سؤال میپرسید. بقیه شروع میکردند نوشتن. یعنی اینکه فردا در مورد مجلس در رسانهها چه موضوعی مطرح شود را خانم مفیدی با آن سؤالش تعیین میکرد. آن چیزی که میتوانست معادلات را به هم بزند انبوهی از سؤالات جدید بود.
خبرنگار باید سوال داشته باشد. ما سؤال داشتیم. خودمان میآمدیم در روزنامه پروژه تعیین میکردیم میگفتیم مثلاً برویم روی هاجر نویدی کار بکنیم. جلسات را به هم میزدیم. مثلاً جلسهای که قرار بود فقط راجع به فلان موضوع صحبت شود ما هم یک سؤال میپراندیم یکی هم از دستش درمیرفت چاپ میکرد یا مثلاً یک نمایندهای را گیر میانداختیم، چون بعضی وقتها فقط طرح یک سؤال کافی است که طرف گیر بیفتد.
مجله راه شماره 55 (30+25) - صص22-23بهمن 1390- ویژهنامه مجلس شورای اسلامی
ble.ir/rahmag_archive
گفتوگو با یک خبرنگار پارلمانی سابق#بخش_آخر
خبرنگار پارلمانی چه نقشی در این فضا داشت؟من موقعی که خبرنگار مجلس بودم معتقد بودم از یک نمایندهی مجلس مؤثرتر هستم. حالا من خبرنگار ابرار بودم. فرض کن اگر خبرنگار صداوسیما بودم، چه حسی به من دست میداد. مجلس تا حدود زیادی تحت تأثیر رسانهها است.
خبرنگارهای پارلمانی دو دسته بودند. یک دسته جناح چپ بودند به سردستگی خانم بدرالسادات مفیدی که خیلی زن با نفوذی بود. خیلی نمایندهها از او حساب میبردند. وقتی با نمایندهها صحبت میکرد به جای اینکه او به سمت نمایندهها کج شود نمایندهها به سمت او کج میشدند و حرف میزدند. اینقدر نفوذ کلام داشت. از فاطمه حقیقت جو که نماینده بود قویتر بود. دستهی دیگر دمیرچی خبرنگار رسالت بود. او هم دقیقاً کار تشکیلاتی باندی میکرد. وسط اینها هم من بودم.
مدل کار خبرنگاری مجلس چه طوری بود؟ نمایندهها از سالن میآیند بیرون خبرنگارها دور یک نمایندهای را میگیرند مثلاً پانزده خبرنگار همه دنبال هم. خانم مفیدی یک سؤال میپرسید. بقیه شروع میکردند نوشتن. یعنی اینکه فردا در مورد مجلس در رسانهها چه موضوعی مطرح شود را خانم مفیدی با آن سؤالش تعیین میکرد. آن چیزی که میتوانست معادلات را به هم بزند انبوهی از سؤالات جدید بود.
خبرنگار باید سوال داشته باشد. ما سؤال داشتیم. خودمان میآمدیم در روزنامه پروژه تعیین میکردیم میگفتیم مثلاً برویم روی هاجر نویدی کار بکنیم. جلسات را به هم میزدیم. مثلاً جلسهای که قرار بود فقط راجع به فلان موضوع صحبت شود ما هم یک سؤال میپراندیم یکی هم از دستش درمیرفت چاپ میکرد یا مثلاً یک نمایندهای را گیر میانداختیم، چون بعضی وقتها فقط طرح یک سؤال کافی است که طرف گیر بیفتد.
مجله راه شماره 55 (30+25) - صص22-23بهمن 1390- ویژهنامه مجلس شورای اسلامی
ble.ir/rahmag_archive
۱۴:۱۹
مجله راه و سوره(تحریریه چهارم)
Raah_47.pdf
غربال يا آهن ربانیم نگاهي به نظريه سکولاريستي “جذب” و جایگزین آرمانگرايانه اشوحید جلیلی
1.استراتژي رسانههای ایران در تعامل با رسانههاي جهاني خصوصا در بخش فرهنگي استراتژي غربال است. در اين استراتژي با مشخص کردن چند معيار سلبي ميتوان هر آنچه که اتمسفر رسانهاي غرب توليد ميکند از غربال عبور داده و در فضاي ذهن و دل عامه جامعه ايراني جاري نمود. ۲.استراتژي غربال موجب شده است که حجم وسيعي از آنتن صدا و سيما و محتوای مطبوعات را اخبار و برنامههاي ورزشي اشغال کند. در اخذ و انعکاس برنامههاي ورزشي نيز هيچ معياري جز ورزش (آن گونه که در فرهنگ مدرن غرب تعريف شده) لحاظ نميشود و دقيقا آنچه که رسانههاي سرمايهداري جهاني اراده ميکنند و هر آنچه که آنها ميپسندند در آينه رسانه جلوه ميکند.۳.جالب اينجاست که مديران و کارشناسان این رسانهها ادعا ميکنند اخباري مثل مساوي کردن تاتنهام و چارلتون يا درگيري دروازهبان مسينا با مربي اين تيم يا ... به خاطر تقاضاي مردم براي اينگونه اخبار منتشر ميشود و رسانه صرفا رافع اين نياز است و نه ايجادکننده آن.۴. در اين مجال به دنبال نقد تفصيلي رويکرد رسانه ملي به مقوله ورزش نيستيم که خود بحثي جداگانه و مفصل را ميطلبد. اما اجمالا اشاره ميکنيم که استراتژي غربال که ميتوانست به عنوان يکي از راهبردهاي مکمل و فرعي در تامين برنامه هاي صدا و سيما مورد استفاده قرار گيرد امروز به اصلي ترين راهبرد سازمان تبديل شده است و ورودي هاي رسانه ملي را چه از داخل و چه از خارج مديريت ميکند.۵. دليل عمده غلبه چنين راهبردي در سازمان صدا و سيما و دیگر رسانهها را ميتوان در بيآرماني و محافظهکاري مديران ارشد و مياني آنها جستجو کرد. در رويکردهاي غيرآرمانگرايانه، وضع مطلوب صرفا تعريفي در محدوده موقعيت فردي و شغلي مديران دارد.استراتژي آهن ربا هنگاميميتواند در تحول محتوايي و شکلي رسانه ملي به کار آيد که آرمانگرايي اصالت و اعتبار جدي در سياست گذاري سازمان پيداکند. مديران آرمانگرا و انقلابي که خود را از پاسخ گويي به باندها و مراکز زر و زور و تزوير رها کرده اند چون عميقا و با تمام وجود به دنبال تحقق آرمانها هستند فضاي رسانه اي جهاني و داخلي را نه با رويکرد غربال (که يک رويکرد محافظه کارانه و غيرانقلابي است) بلکه با رويکرد آهن ربا رصد ميکنند. و چون حساسيت خود را نسبت به معروف ومنکر از دست نداده و در و خزف را ازهم باز ميشناسند از کوچکترين امکان بالقوه يا بالفعل رسانه اي که جهت گيري آرماني دارد عبور نميکنند. هرچه آهن ربا قوي تر و دغدغه هاي آرماني مديريت رسانه بالاتر باشد در شناسايي و جذب عناصر ،مضامين، مراکز و قوالب پراکنده و منتشر در سطح جهاني و داخلي موفق تر عمل خواهد کرد. راهبرد آهن ربا برخلاف راهبرد غربال يک راهبرد فعال است به اين معنا که منتظر نميشود تا کانالهاي از پيش تعيين شده صرفاً با غربالیزاسیون ورودي هاي رسانه را شکل دهند. ۶ "غربال"ها براثر فشار حجم وروديهاي رسانههاي "هل من مزيد" گو سوراخهايشان گشاد و گشادتر ميشود و مرحله به مرحله از غرباليت! خود هم دورتر ميشوند.7.البته در صدا و سيما بخشهاي اداري مختلفي متصدي رصد فضاي رسانه اي جهان هستند اما از آنجا که مديريت صدا و سيما تحت تاثير محافظه کاران و نه آرمان گراهاست عمده اين رصد متوجه تهديدهاست. در صدا و سيما بولتن هايي روزانه تهيه ميشود که در آن دشمنان رسانه اي جمهوري اسلاميرصد شده و کوچکترين خبرها، گزارشها و گفتگوهايشان دراين بولتن ها جمع آوري ميشود و دراختيار مديران محافظه کار صدا و سيما قرار ميگيرد تا به انفعال آنها دامن زده و از اندیشیدن شان به آرمانها و اهداف ایجابی انقلاب اسلامی دور کند اما فرق عمده محافظه کارها و آرمانگراها در نگاه به پیرامون آن است که گروه اول به تهدیدها حساس ترند و گروه دوم به فرصتها . محافظه کارها چون آرمانی پیش رو ندارند حداکثر به حفظ وضع موجود یا مقابله با خطرها می اندیشند. اما آرمانگراها که در اندیشه رشد و پیش رفتن به سوی وضع موعودند سعي ميکنند هر امکان و فرصتی را برای تحول مثبت و تمهید تحقق وضع آرمانی ؛درست و به موقع ببینند و به فعلیت در آورند.
مجله راه شماره 47 (30+17) - صص4-5خرداد و تیر 1389
ادامه👇👇
ble.ir/rahmag_archive
1.استراتژي رسانههای ایران در تعامل با رسانههاي جهاني خصوصا در بخش فرهنگي استراتژي غربال است. در اين استراتژي با مشخص کردن چند معيار سلبي ميتوان هر آنچه که اتمسفر رسانهاي غرب توليد ميکند از غربال عبور داده و در فضاي ذهن و دل عامه جامعه ايراني جاري نمود. ۲.استراتژي غربال موجب شده است که حجم وسيعي از آنتن صدا و سيما و محتوای مطبوعات را اخبار و برنامههاي ورزشي اشغال کند. در اخذ و انعکاس برنامههاي ورزشي نيز هيچ معياري جز ورزش (آن گونه که در فرهنگ مدرن غرب تعريف شده) لحاظ نميشود و دقيقا آنچه که رسانههاي سرمايهداري جهاني اراده ميکنند و هر آنچه که آنها ميپسندند در آينه رسانه جلوه ميکند.۳.جالب اينجاست که مديران و کارشناسان این رسانهها ادعا ميکنند اخباري مثل مساوي کردن تاتنهام و چارلتون يا درگيري دروازهبان مسينا با مربي اين تيم يا ... به خاطر تقاضاي مردم براي اينگونه اخبار منتشر ميشود و رسانه صرفا رافع اين نياز است و نه ايجادکننده آن.۴. در اين مجال به دنبال نقد تفصيلي رويکرد رسانه ملي به مقوله ورزش نيستيم که خود بحثي جداگانه و مفصل را ميطلبد. اما اجمالا اشاره ميکنيم که استراتژي غربال که ميتوانست به عنوان يکي از راهبردهاي مکمل و فرعي در تامين برنامه هاي صدا و سيما مورد استفاده قرار گيرد امروز به اصلي ترين راهبرد سازمان تبديل شده است و ورودي هاي رسانه ملي را چه از داخل و چه از خارج مديريت ميکند.۵. دليل عمده غلبه چنين راهبردي در سازمان صدا و سيما و دیگر رسانهها را ميتوان در بيآرماني و محافظهکاري مديران ارشد و مياني آنها جستجو کرد. در رويکردهاي غيرآرمانگرايانه، وضع مطلوب صرفا تعريفي در محدوده موقعيت فردي و شغلي مديران دارد.استراتژي آهن ربا هنگاميميتواند در تحول محتوايي و شکلي رسانه ملي به کار آيد که آرمانگرايي اصالت و اعتبار جدي در سياست گذاري سازمان پيداکند. مديران آرمانگرا و انقلابي که خود را از پاسخ گويي به باندها و مراکز زر و زور و تزوير رها کرده اند چون عميقا و با تمام وجود به دنبال تحقق آرمانها هستند فضاي رسانه اي جهاني و داخلي را نه با رويکرد غربال (که يک رويکرد محافظه کارانه و غيرانقلابي است) بلکه با رويکرد آهن ربا رصد ميکنند. و چون حساسيت خود را نسبت به معروف ومنکر از دست نداده و در و خزف را ازهم باز ميشناسند از کوچکترين امکان بالقوه يا بالفعل رسانه اي که جهت گيري آرماني دارد عبور نميکنند. هرچه آهن ربا قوي تر و دغدغه هاي آرماني مديريت رسانه بالاتر باشد در شناسايي و جذب عناصر ،مضامين، مراکز و قوالب پراکنده و منتشر در سطح جهاني و داخلي موفق تر عمل خواهد کرد. راهبرد آهن ربا برخلاف راهبرد غربال يک راهبرد فعال است به اين معنا که منتظر نميشود تا کانالهاي از پيش تعيين شده صرفاً با غربالیزاسیون ورودي هاي رسانه را شکل دهند. ۶ "غربال"ها براثر فشار حجم وروديهاي رسانههاي "هل من مزيد" گو سوراخهايشان گشاد و گشادتر ميشود و مرحله به مرحله از غرباليت! خود هم دورتر ميشوند.7.البته در صدا و سيما بخشهاي اداري مختلفي متصدي رصد فضاي رسانه اي جهان هستند اما از آنجا که مديريت صدا و سيما تحت تاثير محافظه کاران و نه آرمان گراهاست عمده اين رصد متوجه تهديدهاست. در صدا و سيما بولتن هايي روزانه تهيه ميشود که در آن دشمنان رسانه اي جمهوري اسلاميرصد شده و کوچکترين خبرها، گزارشها و گفتگوهايشان دراين بولتن ها جمع آوري ميشود و دراختيار مديران محافظه کار صدا و سيما قرار ميگيرد تا به انفعال آنها دامن زده و از اندیشیدن شان به آرمانها و اهداف ایجابی انقلاب اسلامی دور کند اما فرق عمده محافظه کارها و آرمانگراها در نگاه به پیرامون آن است که گروه اول به تهدیدها حساس ترند و گروه دوم به فرصتها . محافظه کارها چون آرمانی پیش رو ندارند حداکثر به حفظ وضع موجود یا مقابله با خطرها می اندیشند. اما آرمانگراها که در اندیشه رشد و پیش رفتن به سوی وضع موعودند سعي ميکنند هر امکان و فرصتی را برای تحول مثبت و تمهید تحقق وضع آرمانی ؛درست و به موقع ببینند و به فعلیت در آورند.
مجله راه شماره 47 (30+17) - صص4-5خرداد و تیر 1389
ادامه👇👇
ble.ir/rahmag_archive
۸:۵۴
مجله راه و سوره(تحریریه چهارم)
غربال يا آهن ربا نیم نگاهي به نظريه سکولاريستي “جذب” و جایگزین آرمانگرايانه اش وحید جلیلی 1.استراتژي رسانههای ایران در تعامل با رسانههاي جهاني خصوصا در بخش فرهنگي استراتژي غربال است. در اين استراتژي با مشخص کردن چند معيار سلبي ميتوان هر آنچه که اتمسفر رسانهاي غرب توليد ميکند از غربال عبور داده و در فضاي ذهن و دل عامه جامعه ايراني جاري نمود. ۲.استراتژي غربال موجب شده است که حجم وسيعي از آنتن صدا و سيما و محتوای مطبوعات را اخبار و برنامههاي ورزشي اشغال کند. در اخذ و انعکاس برنامههاي ورزشي نيز هيچ معياري جز ورزش (آن گونه که در فرهنگ مدرن غرب تعريف شده) لحاظ نميشود و دقيقا آنچه که رسانههاي سرمايهداري جهاني اراده ميکنند و هر آنچه که آنها ميپسندند در آينه رسانه جلوه ميکند. ۳.جالب اينجاست که مديران و کارشناسان این رسانهها ادعا ميکنند اخباري مثل مساوي کردن تاتنهام و چارلتون يا درگيري دروازهبان مسينا با مربي اين تيم يا ... به خاطر تقاضاي مردم براي اينگونه اخبار منتشر ميشود و رسانه صرفا رافع اين نياز است و نه ايجادکننده آن. ۴. در اين مجال به دنبال نقد تفصيلي رويکرد رسانه ملي به مقوله ورزش نيستيم که خود بحثي جداگانه و مفصل را ميطلبد. اما اجمالا اشاره ميکنيم که استراتژي غربال که ميتوانست به عنوان يکي از راهبردهاي مکمل و فرعي در تامين برنامه هاي صدا و سيما مورد استفاده قرار گيرد امروز به اصلي ترين راهبرد سازمان تبديل شده است و ورودي هاي رسانه ملي را چه از داخل و چه از خارج مديريت ميکند. ۵. دليل عمده غلبه چنين راهبردي در سازمان صدا و سيما و دیگر رسانهها را ميتوان در بيآرماني و محافظهکاري مديران ارشد و مياني آنها جستجو کرد. در رويکردهاي غيرآرمانگرايانه، وضع مطلوب صرفا تعريفي در محدوده موقعيت فردي و شغلي مديران دارد. استراتژي آهن ربا هنگاميميتواند در تحول محتوايي و شکلي رسانه ملي به کار آيد که آرمانگرايي اصالت و اعتبار جدي در سياست گذاري سازمان پيداکند. مديران آرمانگرا و انقلابي که خود را از پاسخ گويي به باندها و مراکز زر و زور و تزوير رها کرده اند چون عميقا و با تمام وجود به دنبال تحقق آرمانها هستند فضاي رسانه اي جهاني و داخلي را نه با رويکرد غربال (که يک رويکرد محافظه کارانه و غيرانقلابي است) بلکه با رويکرد آهن ربا رصد ميکنند. و چون حساسيت خود را نسبت به معروف ومنکر از دست نداده و در و خزف را ازهم باز ميشناسند از کوچکترين امکان بالقوه يا بالفعل رسانه اي که جهت گيري آرماني دارد عبور نميکنند. هرچه آهن ربا قوي تر و دغدغه هاي آرماني مديريت رسانه بالاتر باشد در شناسايي و جذب عناصر ،مضامين، مراکز و قوالب پراکنده و منتشر در سطح جهاني و داخلي موفق تر عمل خواهد کرد. راهبرد آهن ربا برخلاف راهبرد غربال يک راهبرد فعال است به اين معنا که منتظر نميشود تا کانالهاي از پيش تعيين شده صرفاً با غربالیزاسیون ورودي هاي رسانه را شکل دهند. ۶ "غربال"ها براثر فشار حجم وروديهاي رسانههاي "هل من مزيد" گو سوراخهايشان گشاد و گشادتر ميشود و مرحله به مرحله از غرباليت! خود هم دورتر ميشوند. 7.البته در صدا و سيما بخشهاي اداري مختلفي متصدي رصد فضاي رسانه اي جهان هستند اما از آنجا که مديريت صدا و سيما تحت تاثير محافظه کاران و نه آرمان گراهاست عمده اين رصد متوجه تهديدهاست. در صدا و سيما بولتن هايي روزانه تهيه ميشود که در آن دشمنان رسانه اي جمهوري اسلاميرصد شده و کوچکترين خبرها، گزارشها و گفتگوهايشان دراين بولتن ها جمع آوري ميشود و دراختيار مديران محافظه کار صدا و سيما قرار ميگيرد تا به انفعال آنها دامن زده و از اندیشیدن شان به آرمانها و اهداف ایجابی انقلاب اسلامی دور کند اما فرق عمده محافظه کارها و آرمانگراها در نگاه به پیرامون آن است که گروه اول به تهدیدها حساس ترند و گروه دوم به فرصتها . محافظه کارها چون آرمانی پیش رو ندارند حداکثر به حفظ وضع موجود یا مقابله با خطرها می اندیشند. اما آرمانگراها که در اندیشه رشد و پیش رفتن به سوی وضع موعودند سعي ميکنند هر امکان و فرصتی را برای تحول مثبت و تمهید تحقق وضع آرمانی ؛درست و به موقع ببینند و به فعلیت در آورند. مجله راه شماره 47 (30+17) - صص4-5 خرداد و تیر 1389 ادامه👇👇 ble.ir/rahmag_archive
ادامه👇👇
8.تفاوت عمده دیگر محافظه کارها و آرمانگراها در این است که آرمانگراها چون به آرمانهای بلند دل بسته اند هر گامی به سمت وضع موعود را موفقیتی شیرین می دانند؛ چون رسیدن به مقصد منوط به پیمودن راهی دراز است هر گامی در این مسیر موضوعیت دارد .هر گام هم مجردا دارای ارزش و موضوعیت است و هم از آنجا که مقدمه گام بعدی است دارای ارزشی مضاعف می شود به این ترتیب آرمان گرایی و واقع گرایی متلازم اند. اما محافظه کارها برای تلطیف ملال محافظه کاری نیازمند نوعی آرمانگرایی تخیلی و فریب کارانه هستند که در حوزه رسانه به شکل آرمانگرايی مناسبتی تجلی می کند. آنها در عمل گامی برای برهم زدن وضع موجود و پیش رفتن به سمت وضع موعود بر نمی دارند و با حاکم کردن استراتژی غربال کرختی، دنیا زدگی، دم غنیمتی و تنبلي را دامن می زنند و از سوی دیگرچون روزی خوران خوان دین و یا بر نشستگان منبر مذهب هستند نوعی آرمانگرایی مناسبتی و مناسکی را پاس می دارند که ناکجاآبادی تخیلی را ترسیم می کند. اگر تقسیم بندی کلاسیک کارکردهای رسانه به آموزش، تبلیغ، اطلاع رسانی و سرگرمی را قبول کنیم آرمانگرایی محافظه کارانه شبه دینی را می توان در کارکرد چهارم یعنی سرگرمی ارزیابی کرد. که مشابهتی تام به وضعیت دین در رسانه های نظامهای سکولار و لائیک از استرالیا و کانادا گرفته تا عربستان و ترکیه دارند.اسلام انقلابی که به تعبیر صریح حضرت امام(ره) مبنای انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن است؛ اسلام مطلوب مدیریت محافظه کار نمی تواند باشد. در گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی در افتادن با آمریکا و دیگر مستکبران عالم امتداد آرمانخواهی و ظلم ستیزی و عدالت گستری در فضای جهانی، منطقهای و ملی است و این گونه نیست که اگر امریکایی وجود نداشته باشد انقلاب به بن بست برسد بلکه آنقدر اهداف و آرمانهای ایجابی پیش رو هست که حتی لحظهای نیز آرمانگرایان از تلاش و دغدغه باز نایستند. امریکا مانعی در برابر آرمانخواهی است و به تبع آرمانخواهی استکبار ستیزی واجب میشود. اما در نگاه وارونه محافظه کاران که چالش ایران و امریکا را صرفا یک نبرد قدرت می بینند ؛عدالت خواهی و آرمانگرایی ارزشی تبعی و دست دوم دارد. یعنی چون امریکا می تواند از نارضایتی داخلی برای تهدید نظام سوء استفاده کند باید یک جریان رقیق عدالتخواهی نیز در فضای رسانه کشور وجود داشته باشد تا بتوان از آن برای کنترل افکار عمومی و امید بخشی موقتی استفاده کرد.این عدالت خواهی البته کاملا تعریف شده و در چارچوب و بلکه چهل چوب است و خود اصالتی ندارد چراکه عدالت اصلی قرار است با ظهور منجی جهانی محقق شود و برافراشتن هر پرچمی تا پیش از ظهور باطل است. تا رسیدن به نقطه ظهور مهمترین وظیفه نگه داشتن پوسته دین و حفظ دین حداقلی است. در دین حداقلی نه فلسفه نبوت “لیقوم الناس بالقسط” است و نه فلسفه امامت “الا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم” .
مجله راه شماره 47 (30+17) - صص4-5خرداد و تیر 1389ادامه👇👇 ble.ir/rahmag_archive
8.تفاوت عمده دیگر محافظه کارها و آرمانگراها در این است که آرمانگراها چون به آرمانهای بلند دل بسته اند هر گامی به سمت وضع موعود را موفقیتی شیرین می دانند؛ چون رسیدن به مقصد منوط به پیمودن راهی دراز است هر گامی در این مسیر موضوعیت دارد .هر گام هم مجردا دارای ارزش و موضوعیت است و هم از آنجا که مقدمه گام بعدی است دارای ارزشی مضاعف می شود به این ترتیب آرمان گرایی و واقع گرایی متلازم اند. اما محافظه کارها برای تلطیف ملال محافظه کاری نیازمند نوعی آرمانگرایی تخیلی و فریب کارانه هستند که در حوزه رسانه به شکل آرمانگرايی مناسبتی تجلی می کند. آنها در عمل گامی برای برهم زدن وضع موجود و پیش رفتن به سمت وضع موعود بر نمی دارند و با حاکم کردن استراتژی غربال کرختی، دنیا زدگی، دم غنیمتی و تنبلي را دامن می زنند و از سوی دیگرچون روزی خوران خوان دین و یا بر نشستگان منبر مذهب هستند نوعی آرمانگرایی مناسبتی و مناسکی را پاس می دارند که ناکجاآبادی تخیلی را ترسیم می کند. اگر تقسیم بندی کلاسیک کارکردهای رسانه به آموزش، تبلیغ، اطلاع رسانی و سرگرمی را قبول کنیم آرمانگرایی محافظه کارانه شبه دینی را می توان در کارکرد چهارم یعنی سرگرمی ارزیابی کرد. که مشابهتی تام به وضعیت دین در رسانه های نظامهای سکولار و لائیک از استرالیا و کانادا گرفته تا عربستان و ترکیه دارند.اسلام انقلابی که به تعبیر صریح حضرت امام(ره) مبنای انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن است؛ اسلام مطلوب مدیریت محافظه کار نمی تواند باشد. در گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی در افتادن با آمریکا و دیگر مستکبران عالم امتداد آرمانخواهی و ظلم ستیزی و عدالت گستری در فضای جهانی، منطقهای و ملی است و این گونه نیست که اگر امریکایی وجود نداشته باشد انقلاب به بن بست برسد بلکه آنقدر اهداف و آرمانهای ایجابی پیش رو هست که حتی لحظهای نیز آرمانگرایان از تلاش و دغدغه باز نایستند. امریکا مانعی در برابر آرمانخواهی است و به تبع آرمانخواهی استکبار ستیزی واجب میشود. اما در نگاه وارونه محافظه کاران که چالش ایران و امریکا را صرفا یک نبرد قدرت می بینند ؛عدالت خواهی و آرمانگرایی ارزشی تبعی و دست دوم دارد. یعنی چون امریکا می تواند از نارضایتی داخلی برای تهدید نظام سوء استفاده کند باید یک جریان رقیق عدالتخواهی نیز در فضای رسانه کشور وجود داشته باشد تا بتوان از آن برای کنترل افکار عمومی و امید بخشی موقتی استفاده کرد.این عدالت خواهی البته کاملا تعریف شده و در چارچوب و بلکه چهل چوب است و خود اصالتی ندارد چراکه عدالت اصلی قرار است با ظهور منجی جهانی محقق شود و برافراشتن هر پرچمی تا پیش از ظهور باطل است. تا رسیدن به نقطه ظهور مهمترین وظیفه نگه داشتن پوسته دین و حفظ دین حداقلی است. در دین حداقلی نه فلسفه نبوت “لیقوم الناس بالقسط” است و نه فلسفه امامت “الا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم” .
مجله راه شماره 47 (30+17) - صص4-5خرداد و تیر 1389ادامه👇👇 ble.ir/rahmag_archive
۸:۵۴
مجله راه و سوره(تحریریه چهارم)
ادامه👇👇 8.تفاوت عمده دیگر محافظه کارها و آرمانگراها در این است که آرمانگراها چون به آرمانهای بلند دل بسته اند هر گامی به سمت وضع موعود را موفقیتی شیرین می دانند؛ چون رسیدن به مقصد منوط به پیمودن راهی دراز است هر گامی در این مسیر موضوعیت دارد .هر گام هم مجردا دارای ارزش و موضوعیت است و هم از آنجا که مقدمه گام بعدی است دارای ارزشی مضاعف می شود به این ترتیب آرمان گرایی و واقع گرایی متلازم اند. اما محافظه کارها برای تلطیف ملال محافظه کاری نیازمند نوعی آرمانگرایی تخیلی و فریب کارانه هستند که در حوزه رسانه به شکل آرمانگرايی مناسبتی تجلی می کند. آنها در عمل گامی برای برهم زدن وضع موجود و پیش رفتن به سمت وضع موعود بر نمی دارند و با حاکم کردن استراتژی غربال کرختی، دنیا زدگی، دم غنیمتی و تنبلي را دامن می زنند و از سوی دیگرچون روزی خوران خوان دین و یا بر نشستگان منبر مذهب هستند نوعی آرمانگرایی مناسبتی و مناسکی را پاس می دارند که ناکجاآبادی تخیلی را ترسیم می کند. اگر تقسیم بندی کلاسیک کارکردهای رسانه به آموزش، تبلیغ، اطلاع رسانی و سرگرمی را قبول کنیم آرمانگرایی محافظه کارانه شبه دینی را می توان در کارکرد چهارم یعنی سرگرمی ارزیابی کرد. که مشابهتی تام به وضعیت دین در رسانه های نظامهای سکولار و لائیک از استرالیا و کانادا گرفته تا عربستان و ترکیه دارند. اسلام انقلابی که به تعبیر صریح حضرت امام(ره) مبنای انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن است؛ اسلام مطلوب مدیریت محافظه کار نمی تواند باشد. در گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی در افتادن با آمریکا و دیگر مستکبران عالم امتداد آرمانخواهی و ظلم ستیزی و عدالت گستری در فضای جهانی، منطقهای و ملی است و این گونه نیست که اگر امریکایی وجود نداشته باشد انقلاب به بن بست برسد بلکه آنقدر اهداف و آرمانهای ایجابی پیش رو هست که حتی لحظهای نیز آرمانگرایان از تلاش و دغدغه باز نایستند. امریکا مانعی در برابر آرمانخواهی است و به تبع آرمانخواهی استکبار ستیزی واجب میشود. اما در نگاه وارونه محافظه کاران که چالش ایران و امریکا را صرفا یک نبرد قدرت می بینند ؛عدالت خواهی و آرمانگرایی ارزشی تبعی و دست دوم دارد. یعنی چون امریکا می تواند از نارضایتی داخلی برای تهدید نظام سوء استفاده کند باید یک جریان رقیق عدالتخواهی نیز در فضای رسانه کشور وجود داشته باشد تا بتوان از آن برای کنترل افکار عمومی و امید بخشی موقتی استفاده کرد. این عدالت خواهی البته کاملا تعریف شده و در چارچوب و بلکه چهل چوب است و خود اصالتی ندارد چراکه عدالت اصلی قرار است با ظهور منجی جهانی محقق شود و برافراشتن هر پرچمی تا پیش از ظهور باطل است. تا رسیدن به نقطه ظهور مهمترین وظیفه نگه داشتن پوسته دین و حفظ دین حداقلی است. در دین حداقلی نه فلسفه نبوت “لیقوم الناس بالقسط” است و نه فلسفه امامت “الا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم” . مجله راه شماره 47 (30+17) - صص4-5 خرداد و تیر 1389 ادامه👇👇 ble.ir/rahmag_archive
ادامه👇👇 غربال يا آهن ربانیم نگاهي به نظريه سکولاريستي “جذب” و جایگزین آرمانگرايانه اشوحید جلیلی
9.در این دین نه “من بات شبعان و اخوه جائع فلیس بمسلم” معنی دارد و نه “العدل حیا\ الاحکام” که اگر اینگونه بود اطلاع رسانی دقیق و لحظه به لحظه از نتایج مسابقه آخن و شالکه ضریبی چند برابر ضرورتهای رسانه ای انقلاب پیدا نمی کرد. آنچه که امروز در رسانه ملی و بسیاری دیگر از رسانههای دولتی و غیردولتی می بینیم تحت عنوان نظریه جذب توجیه می شود. مدیران رسانه می گویند “ابتدا باید جذب کرد و سپس پیام داد. رسانهای که مخاطب نداشته باشد هرچقدر هم شعار و پیام بدهد تاثیری در جامعه نخواهد داشت.” این نظریه که هم اکنون محوری ترین اصل رسانه ای صدا وسیما محسوب می شود خود مبتنی بر پیش فرض ناگفته ای است که هیچ گاه مفاد آن به چالش طلبیده نمی شود. دراین رویکرد دین ذاتا جذابیتی ندارد و بلکه دافعه نیز دارد. آنچه جذابیت دارد تقلید شوهای ترکیه، پمپاژ فیلمهای هالیوودی، اطلاع رسانی لحظه به لحظه از سری A ایتالیا و نمایش تجمل و رفاه طبقه متمکن و آگهی های تبلیغاتی شرکتهای چند ملیتی است. مدیران متدین رسانه باید تلاش کنند که به جایی از این شب تیره بیاویزند قبای ژنده پیامهای دینی را تا مگر به تبع جذابیت آگهیهای سامسونگ و بازارهای کیش؛ دین نیز به خانه های هفتاد میلیون ایرانی راهی بیابد !10.نظریه سکولاریستی “جذب” در قیافه ای حق به جانب و در پوشش حمایت از دین آنچنان ظریف و دقیق دین را از رسانه کنار می گذارد که بسیاری از منتقدان را نیز در هیاهوی نقدهای شبه فنی و شبه ایدئولوژیک گم می کند .این در حالی است که نقد آرمانخواهانه رسانه در عین ایدئولوژیک بودن فنی ترین و حرفه ای ترین نقدها نیز هست. در این رویکرد تا رادیو و تلوزیون که قرار است صدا و سیمای جمهوری اسلامی باشد دین انقلاب اسلامی را به رسمیت نشناسد و مخالفان و معاندان انجمن حجتیه ای، تود ه ای ، لیبرال و فرصت طلب آن را از خود دور نکند به جذابیت رسانه ای بالایی نیز دست پیدا نخواهد کرد.1۱.نظريه جذب در حقيقت نظريه “انجذاب” و استحاله است.علمداران و پيشقراولان نظريه جذب بهترين و جذاب ترين بخش دين را “مباحات” ميدانند.رسانه در اين رويکرد بايد در مباح ها و منطقهالفراغ تعريف شود. آنها اگر چه دم از اين ميزنند که براي نجات دين از دست نگاه هاي سلبي و نفي و نهي و رد به ميدان آمده اند اما خود مهم ترين چيزي که از دين ميشناسند “نبايد” هاست و نه “بايد” ها.آنها پيشنهاد ميکنند که براي فاصله گرفتن از محرمات بهترين راه غرق کردن مخاطب در مباحات است.اين در حالي است که همين شيوه به اعلي درجه مورد استفاده کساني قرار ميگيرد که در جستجوي مفري از “بايد” هاي مسئوليت آور دين هستند.مهم ترين درگيري متحجرين با امام و انقلاب اسلاميدر اين بود که دين منهاي مسئوليتشان را با چالش روبرو کرده بود.ديني که در آن نميشد از واجبات اجتماعي و سیاسی به مستحبات و مباحات فردي فرار کرد و بالاتر اينکه حتي واجبات را نميشد بهانه اي براي ترک “ اوجب” ساخت.وقتي “ ولي” که اولویتها را مشخص میکند علم “هل من ناصر” ميافراشت “چه به شراب نشسته باشي چه به نماز ايستاده باشي”.12.”نظريه جذب “ با نفي بديهي ترين اصول تشيع آغاز ميشود.انسان کامل امام “دين کامل” و حافظ مجموعه دين است و حفظ مجموعه در گرو حفظ نسبت اجزائ مجموعه با هم است وبدون “ولي” که اولويت ها را و نسبت ها را و اهم ومهم ها را مشخص ميکند ؛دين کشکولي است در دست متحجرين و سکولارها براي فرار از اولويت ها و مسئوليتها و دينداري چيزي نيست جز وقت گذراني و فرصت سوزي و مسئوليت گريزي در گلگشت مباحات و مستحبات.13.اگرچه صداوسيما به سبب ويترين عريض و طويل شبانه روزي و ديوار کوتاهش بيش از ديگران در اين نقد عيب هاي خود را هديه گرفته است!اما ماجراي سکولاريسم و نظريه جذب و غربال و آهن ربا گسترده تر از آن است که دامن ديگر دستگاههاي فرهنگي و رسانه اي حتي خود ما که مدعي نقد آن هستيم را نگرفته باشد.14. راهبرد آهن ربا نيز مبتني بر نظريه جذب است. با اين تفاوت که "جذب" در اين نگاه جذب کردن است نه جذب شدن به بهانه جذب کردن!مغناطيس ارمان گرايي امروز در فضاي رسانهاي ايران توسط محافظهکاران غربال بدست پارازيته شده است. اما اين جدال؛ با ظهور و رشد رويشهاي نسل جديد آرمانگرايي واقعگرايانه که لااقل به اندازه رفع تهديدها به شناسايي و بهرهگيري از فرصت های ملي و منطقهاي وجهاني انقلاب اسلامي مردم ايران مي انديشند، فرجامي مبارک خواهد داشت.
مجله راه شماره 47 (30+17) - صص4-5خرداد و تیر 1389ble.ir/rahmag_archive
9.در این دین نه “من بات شبعان و اخوه جائع فلیس بمسلم” معنی دارد و نه “العدل حیا\ الاحکام” که اگر اینگونه بود اطلاع رسانی دقیق و لحظه به لحظه از نتایج مسابقه آخن و شالکه ضریبی چند برابر ضرورتهای رسانه ای انقلاب پیدا نمی کرد. آنچه که امروز در رسانه ملی و بسیاری دیگر از رسانههای دولتی و غیردولتی می بینیم تحت عنوان نظریه جذب توجیه می شود. مدیران رسانه می گویند “ابتدا باید جذب کرد و سپس پیام داد. رسانهای که مخاطب نداشته باشد هرچقدر هم شعار و پیام بدهد تاثیری در جامعه نخواهد داشت.” این نظریه که هم اکنون محوری ترین اصل رسانه ای صدا وسیما محسوب می شود خود مبتنی بر پیش فرض ناگفته ای است که هیچ گاه مفاد آن به چالش طلبیده نمی شود. دراین رویکرد دین ذاتا جذابیتی ندارد و بلکه دافعه نیز دارد. آنچه جذابیت دارد تقلید شوهای ترکیه، پمپاژ فیلمهای هالیوودی، اطلاع رسانی لحظه به لحظه از سری A ایتالیا و نمایش تجمل و رفاه طبقه متمکن و آگهی های تبلیغاتی شرکتهای چند ملیتی است. مدیران متدین رسانه باید تلاش کنند که به جایی از این شب تیره بیاویزند قبای ژنده پیامهای دینی را تا مگر به تبع جذابیت آگهیهای سامسونگ و بازارهای کیش؛ دین نیز به خانه های هفتاد میلیون ایرانی راهی بیابد !10.نظریه سکولاریستی “جذب” در قیافه ای حق به جانب و در پوشش حمایت از دین آنچنان ظریف و دقیق دین را از رسانه کنار می گذارد که بسیاری از منتقدان را نیز در هیاهوی نقدهای شبه فنی و شبه ایدئولوژیک گم می کند .این در حالی است که نقد آرمانخواهانه رسانه در عین ایدئولوژیک بودن فنی ترین و حرفه ای ترین نقدها نیز هست. در این رویکرد تا رادیو و تلوزیون که قرار است صدا و سیمای جمهوری اسلامی باشد دین انقلاب اسلامی را به رسمیت نشناسد و مخالفان و معاندان انجمن حجتیه ای، تود ه ای ، لیبرال و فرصت طلب آن را از خود دور نکند به جذابیت رسانه ای بالایی نیز دست پیدا نخواهد کرد.1۱.نظريه جذب در حقيقت نظريه “انجذاب” و استحاله است.علمداران و پيشقراولان نظريه جذب بهترين و جذاب ترين بخش دين را “مباحات” ميدانند.رسانه در اين رويکرد بايد در مباح ها و منطقهالفراغ تعريف شود. آنها اگر چه دم از اين ميزنند که براي نجات دين از دست نگاه هاي سلبي و نفي و نهي و رد به ميدان آمده اند اما خود مهم ترين چيزي که از دين ميشناسند “نبايد” هاست و نه “بايد” ها.آنها پيشنهاد ميکنند که براي فاصله گرفتن از محرمات بهترين راه غرق کردن مخاطب در مباحات است.اين در حالي است که همين شيوه به اعلي درجه مورد استفاده کساني قرار ميگيرد که در جستجوي مفري از “بايد” هاي مسئوليت آور دين هستند.مهم ترين درگيري متحجرين با امام و انقلاب اسلاميدر اين بود که دين منهاي مسئوليتشان را با چالش روبرو کرده بود.ديني که در آن نميشد از واجبات اجتماعي و سیاسی به مستحبات و مباحات فردي فرار کرد و بالاتر اينکه حتي واجبات را نميشد بهانه اي براي ترک “ اوجب” ساخت.وقتي “ ولي” که اولویتها را مشخص میکند علم “هل من ناصر” ميافراشت “چه به شراب نشسته باشي چه به نماز ايستاده باشي”.12.”نظريه جذب “ با نفي بديهي ترين اصول تشيع آغاز ميشود.انسان کامل امام “دين کامل” و حافظ مجموعه دين است و حفظ مجموعه در گرو حفظ نسبت اجزائ مجموعه با هم است وبدون “ولي” که اولويت ها را و نسبت ها را و اهم ومهم ها را مشخص ميکند ؛دين کشکولي است در دست متحجرين و سکولارها براي فرار از اولويت ها و مسئوليتها و دينداري چيزي نيست جز وقت گذراني و فرصت سوزي و مسئوليت گريزي در گلگشت مباحات و مستحبات.13.اگرچه صداوسيما به سبب ويترين عريض و طويل شبانه روزي و ديوار کوتاهش بيش از ديگران در اين نقد عيب هاي خود را هديه گرفته است!اما ماجراي سکولاريسم و نظريه جذب و غربال و آهن ربا گسترده تر از آن است که دامن ديگر دستگاههاي فرهنگي و رسانه اي حتي خود ما که مدعي نقد آن هستيم را نگرفته باشد.14. راهبرد آهن ربا نيز مبتني بر نظريه جذب است. با اين تفاوت که "جذب" در اين نگاه جذب کردن است نه جذب شدن به بهانه جذب کردن!مغناطيس ارمان گرايي امروز در فضاي رسانهاي ايران توسط محافظهکاران غربال بدست پارازيته شده است. اما اين جدال؛ با ظهور و رشد رويشهاي نسل جديد آرمانگرايي واقعگرايانه که لااقل به اندازه رفع تهديدها به شناسايي و بهرهگيري از فرصت های ملي و منطقهاي وجهاني انقلاب اسلامي مردم ايران مي انديشند، فرجامي مبارک خواهد داشت.
مجله راه شماره 47 (30+17) - صص4-5خرداد و تیر 1389ble.ir/rahmag_archive
۸:۵۵