ساده باش اما ساده قضاوت نکن نیمه ی پنهان آدم ها را
ساده زندگی کن اما ساده عبور نکن از دنیایی که تنها یکبار تجربه اش می کنی
ساده لبخند بزن اما ساده نخند به کسی که عمق معنایش را نمی فهمی
ساده بازگرد و به یاد داشته باش : هیچکس ارزش زانو زدن و شکسته شدن ارزش هایت را ندارد …
گاهی خودت را زندگی کن
کلینیک مشاوره راه زندگی استان تهران
@rahzendegitehran
ساده زندگی کن اما ساده عبور نکن از دنیایی که تنها یکبار تجربه اش می کنی
ساده لبخند بزن اما ساده نخند به کسی که عمق معنایش را نمی فهمی
ساده بازگرد و به یاد داشته باش : هیچکس ارزش زانو زدن و شکسته شدن ارزش هایت را ندارد …
گاهی خودت را زندگی کن
کلینیک مشاوره راه زندگی استان تهران
@rahzendegitehran
۷:۵۲
۱۴:۲۱
۷:۰۵
۱۵:۳۶
۶:۴۱
۱۳:۱۷
۷:۰۲
۱۰:۳۳
۶:۵۵
۹:۳۹
همدیگر را پیر نکنیم
باور کنید تک تک آدمها زخمی اند.هرکس درد خودش را دارد، دغدغه و مشغله خودش را دارد.باور کنید ذهنها خسته اند، قلبها زخمی اند، زبانها بسته اند.برای دیگران آرزو کنیم بهترینها را، راحتی را.یاری کنیم همدیگر را تا زندگی برایمان لذتبخش شود.آدمها آرام آرام پیر نمیشوند. آدمها در یک لحظه با یک تلفن، با یک جمله، یک نگاه، یک اتفاق، یک نیامدن، یک دیر رسیدن، یک باید برویم و با یک تمام کنیم پیر میشوند.
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند.آدم را آدم ها پیر میکنند.
سعی کنیم هوای دل همدیگر را بیشتر داشته باشیم..
کلینیک مشاوره راه زندگی استان تهران
@rahzendegitehran
باور کنید تک تک آدمها زخمی اند.هرکس درد خودش را دارد، دغدغه و مشغله خودش را دارد.باور کنید ذهنها خسته اند، قلبها زخمی اند، زبانها بسته اند.برای دیگران آرزو کنیم بهترینها را، راحتی را.یاری کنیم همدیگر را تا زندگی برایمان لذتبخش شود.آدمها آرام آرام پیر نمیشوند. آدمها در یک لحظه با یک تلفن، با یک جمله، یک نگاه، یک اتفاق، یک نیامدن، یک دیر رسیدن، یک باید برویم و با یک تمام کنیم پیر میشوند.
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند.آدم را آدم ها پیر میکنند.
سعی کنیم هوای دل همدیگر را بیشتر داشته باشیم..
کلینیک مشاوره راه زندگی استان تهران
@rahzendegitehran
۱۵:۱۷
۸:۰۳
۶:۱۷
راز خوشبختی
زن وشوهری بیش از ۶۰ سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طورمساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز!! یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد.در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز…پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع ورجوع می کردند، پیر مرد جعبه کفش را آوردونزد همسرش برد.پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند . وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و کلی پول پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود.پیرزن گفت :هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم. مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. او به من گفت که هروقت از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود. از این بابت در دلش شادمان شد. پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟پس اینها ازکجا آمده؟پیرزن در پاسخ گفت :آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام...
کلینیک مشاوره راه زندگی استان تهران
@rahzendegitehran
زن وشوهری بیش از ۶۰ سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طورمساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز!! یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد.در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز…پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع ورجوع می کردند، پیر مرد جعبه کفش را آوردونزد همسرش برد.پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند . وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و کلی پول پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود.پیرزن گفت :هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم. مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. او به من گفت که هروقت از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود. از این بابت در دلش شادمان شد. پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟پس اینها ازکجا آمده؟پیرزن در پاسخ گفت :آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام...
کلینیک مشاوره راه زندگی استان تهران
@rahzendegitehran
۸:۳۲
۱۳:۴۸
۱۳:۴۵
۹:۱۴
۹:۴۴
۳:۲۹
۱۲:۳۶