روایت مردم ایران نظرات، انتقادات، پیشنهادات و ارسال مطالب:@ravina_ad
#لبنان بیروت، ایستاده در غبار - ۱۰بخش اول ساعت نزدیک سه شب است که دارم اینها را وسط داد و بیدادِ یک جاسوس که نیروهای مردمی دستگیرش کردهاند، مینویسم. سرکی میکشم و برمیگردم تا فضولیِ سحرگاهی، کار دستمان ندهد.القصه؛ این روزها، معنی بعضی شعرها برایم شفافتر میشود؛ از "خود راه بگویدت که چون باید رفت" تا "به راه بادیه رفتن، به از نشستنِ باطل."امروز هم به جای نشستن باطل، از فرصتهای خالی بین کارها استفاده کردیم و زدیم به دل کوچهپسکوچههای بیروت. بعضی جاها هنوز بوی سوختنِ پلاستیک میآید. میگویند اسرائیل، توی موشکهاش از مواد شیمیایی ویژهای استفاده میکند که اثراتش چند سال دیگر معلوم میشود و حتی بعضیها گمانه زدهاند که اورانیوم ضعیفشده توی این موشکها هست. نمیدانستم؛ این چند روز، بدون ماسک رفتهایم دور و برِ ساختمانهای ویرانی که هنوز دودِ ناشی از انفجارش میرفته به آسمان.وسط هوای ابریِ غبارآلودِ بیروت، توی کوچهپسکوچهها میرفتیم و گهگاه از کنار انبوه زبالهها میگذشتیم. زبالهها هم توی لبنان قصه دارند. قصهی زبالهها از سال ۲۰۱۶ شروع شده و بیروت، هنوز توی خیلی از خیابانهاش، از جمع کردن زبالهها ناتوان است (مناطق مسیحینشین را کمی استثنا کنید)فیروزِ ۸۸ ساله، خوانندهی نوستالژیکِ لبنانیها، شاید وقتی "لِبیروت" را برای "پاریسِ خاورمیانه" میخواند که: "بیروت... چگونه طعم آتش و دود گرفته..." فکرش را هم نمیکرد که یک روز بوی زبالهها هم به بوی باروتِ بیروت اضافه شود و هشتگِ "تو بو میدی" هم بوی سیاست بدهد!به راه بادیه رفتن کار خودش را میکند و ناگهان، فتحالله!پیرمردی توی محلهی فتحالله، نشسته بود کنار یک دیوارِ نسبتا قدیمی که رویش عکسِ امام و رهبری را با شابلون زده بودند.اجازه گرفتم و پیرمرد هم به درخواستِ لبخند جواب مثبت داد و عکس گرفتم. ادامه دارد... محسن حسنزاده | راوی اعزامی راویناپنجشنبه | ۱۹ مهر ۱۴۰۳ | #لبنان#بیروت ــــــــــــــــــــــــــــــ#راوینا | روایت مردم ایران@ravina_ir با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:بلــه | ایتــا | اینستا