لیست معرفی به بانک مهر مرحله پنجم 1403.09.30.pdf
۹۴.۰۸ کیلوبایت
لیست ارسالی به بانک مهر مرحله پنجم
۴:۳۹
لیست مرحله دوم پایان آذرماه 1403 بانک ملی کارکنان رسمی
۵:۵۰
۵:۵۱
۱۴:۰۰
۱۵:۴۷
بازارسال شده از معاونت سرمایه انسانی، تحقیقات و فناوری اطلاعات وزارت نیرو
۵:۵۸
باسلام وعرض ادب واحترام ، بدینوسیله از حضور کلیه همکاران وبازنشستگان عزیز شرکت توزیع برق تبریز و توزیع برق اذر بایجان که قبول زحمت فرموده ودر مراسم تشیع ،تدفین ،شام غریبان وترحیم همشیره اینجانب ابوالفضل ذاکری شرکت کردند ویا با ارسال پیام وبنر ،شریک غم حقیر شده اند تقدیر وتشکر مینمایم وباتوحه به تالمات روحی تشکر حضوری ازعزیزان میسر نشد ، علودرجات عالی برای تمامی رفتگان عزیزان آرزمندم۰
۹:۲۵
بازارسال شده از معاونت سرمایه انسانی، تحقیقات و فناوری اطلاعات وزارت نیرو
۱۵:۳۰
۱۷:۲۰
کانال اطلاعرسانی "معاونت سرمایه انسانی، تحقیقات و فناوری اطلاعات وزارت نیرو" را به سایر همکاران محترم صنعت آب و برق نیز معرفی نمایید:
لینک مستقیم کانال در پیامرسان بله:https://ble.ir/niroo_tahghighat
لینک مستقیم کانال در پیامرسان ایتا:https://eitaa.com/niroo_tahghighat
@niroo_tahghighat● کانال "بله" ● کانال "ایتا"
لینک مستقیم کانال در پیامرسان بله:https://ble.ir/niroo_tahghighat
لینک مستقیم کانال در پیامرسان ایتا:https://eitaa.com/niroo_tahghighat
@niroo_tahghighat● کانال "بله" ● کانال "ایتا"
۱۷:۳۱
۱۸:۴۳
۱۴:۲۹
سالروز ولادت مولای متقیان، حضرت علی(ع) و گرامیداشت مقام پدر و روز مرد را به تمامی همکاران سختکوش و پرتلاش شرکت توزیع برق تبریز تبریک میگویم.
۱۴:۵۳
سالروز ولادت مولای متقیان، حضرت علی(ع) و گرامیداشت مقام پدر و روز مرد را به تمامی همکاران سختکوش و پرتلاش وبازنشستگان و پیشکسوتان شرکت توزیع برق تبریز تبریک عرض می نمایم .
۱۵:۲۵
سالروز ولادت مولای متقیان، حضرت علی(ع) مبارک.
۱۵:۳۲
۱۶:۴۱
۱۸:۱۶
#داستان
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید.حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی.ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت️
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند
حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسیکشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسیسکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.حاکم گفت: بخاطر داری 20 سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم،
در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو به آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن️
و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل️من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی️
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی...
فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد،فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه... خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست،ولی به خواسته ات ایمان داشته باش.
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید.حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی.ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت️
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند
حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسیکشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسیسکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.حاکم گفت: بخاطر داری 20 سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم،
در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو به آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن️
و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل️من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی️
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی...
فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد،فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه... خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست،ولی به خواسته ات ایمان داشته باش.
۱۸:۳۵
*چگونه اراده خود را تقویت کنیم؟
○ اهداف نزدیک و قابل رسیدن انتخاب کنید○ پس از رسیدن به هدفهاتون به خودتون پاداش بدید○ تغذیه سالم و خواب کافی داشته باشید○ برنامهریزی کنید ○ دور استرس را با مدیریت آن خط بکشید○ تعادل در استراحت و تفریح را رعایت کنید○ اطراف خود را با افرادی که هدف دارند پر کنید○ رویاپردازی معقول برای اهداف داشته باشید○ سخنرانی انگیزشی گوش کنید○ اگر شکست خوردید، نترسید فورا بلند شوید،
○ اهداف نزدیک و قابل رسیدن انتخاب کنید○ پس از رسیدن به هدفهاتون به خودتون پاداش بدید○ تغذیه سالم و خواب کافی داشته باشید○ برنامهریزی کنید ○ دور استرس را با مدیریت آن خط بکشید○ تعادل در استراحت و تفریح را رعایت کنید○ اطراف خود را با افرادی که هدف دارند پر کنید○ رویاپردازی معقول برای اهداف داشته باشید○ سخنرانی انگیزشی گوش کنید○ اگر شکست خوردید، نترسید فورا بلند شوید،
۱۰:۳۲
۱۰:۰۷