بازارسال شده از 🤍🪼کمــپ اوتاکو🪼🤍
𝕙𝕖𝕝𝕝𝕠 𝕓𝕒𝕓𝕪 🪼꒰ ˖ ࣪𖥻*
⊱꒱چالش داریم🪼꒰ ˖ ࣪𖥻
⊱꒱از نوع : راندی🪼꒰ ˖ ࣪𖥻 ⊱ظرفیت : هرچقد🪼꒰ ˖ ࣪𖥻 ⊱꒱توسط :#مالک_هرماینی🪼꒰ ˖ ࣪𖥻 ⊱꒱آیدیم🪼꒰ ˖ ࣪𖥻 ⊱꒱@otaku_potterhead꒰ ˖ ࣪𖥻
⊱꒱چالش داریم🪼꒰ ˖ ࣪𖥻
⊱꒱از نوع : راندی🪼꒰ ˖ ࣪𖥻 ⊱ظرفیت : هرچقد🪼꒰ ˖ ࣪𖥻 ⊱꒱توسط :#مالک_هرماینی🪼꒰ ˖ ࣪𖥻 ⊱꒱آیدیم🪼꒰ ˖ ࣪𖥻 ⊱꒱@otaku_potterhead꒰ ˖ ࣪𖥻
۱۲:۰۰
بچه ها ببخشید این چند روز سرم خیلی شلوغه سعی میکنم سریع تمومش کنم#ناروتو
۹:۰۷
۱۱:۵۹
بچه ها کیا میگن اسم کانال خوبه؟ : اونایی ک میگن خوبه: اونایی ک میگن عالیه: اونایی ک میگن خوب نیس#ناروتولینک کانالمون@romancamp
۱۷:۱۵
اماده پارت بعدی رمانه دنیایه خبیس باشین ک امشب براتون مینویسمممم#ناروتو
۱۷:۲۶
۱۷:۵۷
لایک برا پارت بد#ناروتو
۱۸:۰۹
🧨🩸𝓡𝓸𝓶𝓪𝓷 𝓬𝓪𝓶𝓹/ܭܩܢ݆ߺܙ ܝܩߊܔ🩸🧨
لایک برا پارت بد #ناروتو
7لایک تا پارت بدییییی#ناروتو
۱۵:۰۷
بازارسال شده از هوش مصنوعی ChatGPT
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
بازارسال شده از 🤍🪼کمــپ اوتاکو🪼🤍
۱۲:۲۸
بیان ببینین چه کاناله خوبی دارهـ🥷ـــــ
۱۲:۲۸
سلام کیوتام منم مالک #ناروتو بله ام بن شده بخاطر بضیا که بنده را گزارش کردنو اینکه میخواستم بگم کانال هم الان مالک نداره پس کمپ رمان رو به صورت کامل به دست ارشد هرماینی میسپرمامید وارم خوب باشه و اینکه تو سروش هم یه کانال زدم برایه رماناگه دلتون خواست بیان این لینکی که میدمو بزنید تو سروش تا براتون بیادhttps://splus.ir/Romancampاگه بخواین برا انیمه هم میزنم ولی اگه حمایتش زیاد باشهخب بایی🪼#ناروتو
۱۳:۵۵
چنل ناروتو تو سروش
۱۵:۴۰
۱۵:۴۰
۱۵:۵۵
🧨🩸𝓡𝓸𝓶𝓪𝓷 𝓬𝓪𝓶𝓹/ܭܩܢ݆ߺܙ ܝܩߊܔ🩸🧨
پارت اخر دنیایه خبیس وقتی که برگشت ساراتوبی افتاد و کارین هم رو ساراتوبی ساراتوبی سریع کارینو بلند کرد و خودش زانو زد ساراتوبی:«با من ازدواج میکنی؟» کارین:«ساراتوبی ما قشنگ همو نمیشناسیم چی میگی» ساراتوبی:«کارین لطفا میدونی که چقدر دوستت دارم عشقم» کارین:«نه نه» ساراتوبی:« ( چشمایه پر از اشک) لطفا لطفا نرو» کارین:«خفه شو» بعد کارین رفت خونه (10دقیقه بعد) ساراتوبی محکم دره خونه رو میزد کارین درو باز کرد کارین:«ها چته یه بار بزن میام وح*شی» ساراتوبی:« برو کنار» کارین:« هوی کجا میری از خونه من گمشو بیرون» ساراتوبی:«نمیرم میخوای چی کار کنی» کارین :«واقعا میخوای بدونی چیکار میکنم؟» ساراتوبی:«اره» کارین دوید به سمت اشپزخونه و چاقو رو گرفت ساراتوبی:« هوی هوی چیکار میکنی» کارین:«میری یا نه؟» ساراتوبی:« باشه باشه اروم باش» بد ساراتوبی سریع رفت که چاقو رو بگیره ولی کارین رگشو با اون چاقو زد و افتاد رو زمین و خـ*ون همه جا ریخت ساراتوبی:«واییییی خدااااا این چه بلاییی بود سرمون امد، کارین کارین بلند شوو (با گریه زیاد) بلنددددد شو» بعد ساراتوبی کارینو بلند کردو برد تو ماشین با سرعت ۱۶۰تا داشت میبردش بیمارستان:( یهو یه سنگ افتاد وست جاده و ساراتوبی هم نزدیک بود بهش بخوره ولی فرمونو چرخوند و ماشین افتاد تو دریا ساراتوبی:«خدایاااااااااا این چه وضعشه» ساراتوبی کارینو بغل کرد و از اب بیرونش اورد نبضشو گرف ولی خیلی ضعیفه میزد ساراتوبی کارینو بلند کرد و دوید تا به بیمارستان برسه (۶دقیقه بعد) بالاخره رسیدن ساراتوبی:« دکتر دکتر بیان برانکارد بیارین لطفااااا بدوییننننن» پرستار:« امدیمم لطفا این خانومو بزارین رو برانکارد» ساراتوبی:«اروم. اروم. گذاشتم» پرستار:«ممنون اقا بیا من تنها نمیتونم» ساراتوبی:« خودم میام تا اونا بیان ۱۰۰سال بد» پرستار:«ممنون» بالاخره رسیدن پرستار:« اقا شما همین جا بمونید اگه چیزی شد خبر میدیم» ساراتوبی:«باشه باشه» پرستار کارینو برد (نیم ساعت بد ) پرستار از در خارج شد ساراتوبی:«چیشد کارین خوبه؟» پرستار:« متاسفیم از دستش دادیم، قم اخرتون باشه» ساراتوبی:« چی چی نه کارین زندس دوروغ میگیییی (گریههههههه زیاد) پرستار:«اقا اروم باشید» ساراتوبی:«نه نه پرستار:« یه ارام بخش بیارین اینجاا سریع» پرستار2: اوردم» پرستار:« ممنون» پرستار محکم امپولو زد تو دست ساراتوبی ساراتوبی اروم شد و بیهوش شد ساراتوبی خیلی خیلی در تصادف و دویدن اسیب دیده بود و بخاطر ارام بخش رفت تو کما» (۱سال بد) ساراتوبی بالاخره به هوش امد ساراتوبی:«ایی سرم این جا کجاس؟ شما کی هست!؟» میا:« منم پسرم مامانت» ساراتوبی:«من شما رو نمیشناسم» میا:«پسرم لطفا» پرستار امد پرستار:«خانوم بهش فشار نیارید این فراموشی طبیعیه ممکنه همین جوری بمونه و ممکنه خوب شه زیاد فعلا بهش فشار نیارید» میا:« باشه🥲» خوب خوب کیوتام رمانمون تموم شد اگه خوشتون امد لایکو بزنید
خب بچها مالکتون رمانو اینجوری تموم کرد..:)) و خب مثل اینکه دیگه ازین به بعد باید من رمان هارو بنویسم
۱۵:۵۶
خب اوکی من دیگه مالک اینجام#مالک_هرماینی
۱۵:۵۶
بازارسال شده از ⛩انیمه لند⛩
۸:۵۰
بازارسال شده از 𝐌𝐎𝐑𝐏𝐡𝐈𝐍🖤🚬
این یا رو از پروفت اصکی گرفته🪄 @pv_you
۱۰:۲۹