@alaachigheroman.باقلوای_پر_ماجرا.pdf
۹.۴۴ مگابایت
پی دی اف رمان باقلوای پر ماجرا ژانر: #عاشقانه #هیجانی مارال دختری شر و شیطون برای اینکه حرس نامزد سابقش رو در بیاره میره با امیرعلی پسری که خیلی ازش متنفره اوکی میشه@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
۷:۳۳
بهار پاداش درختانی استکه زمستان را تحمل کردند.
|•
۷:۴۷
پی دی اف رمان باقلوا ی پر ماجرا 💜
بهار پاداش درختانی است که زمستان را تحمل کردند.
|•
(◔‿◔)
۷:۴۸
@ROOMANIYA_سودا.pdf
۹.۵۴ مگابایت
پی دی اف رمان سودا و رادمان ژانر: #عاشقانه خلاصہ : دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه . سودا برای فراموش کردم رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال برمیگرده اما میبینه هنوزم به رادمان بی حس نیست برای همین تصیمیم میگیره ازدواج کنه با اولین خواستگارش . . . !⊱──────────⊰@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
۱۷:۰۹
رمان جدید بزارم؟ آره
نه
۱۴:۴۹
Kilometr-Sefr.pdf
۵.۴۸ مگابایت
پی دی اف رمان کیلومتر صفر ژانر: #عاشقانه #معمایی خلاصه: علی پسری مذهبی که برای گرفتن حق برادرش دختر دشمنش رو میدزده و___@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
۶:۴۸
romanariiz24_4ji6.pdf
۱.۴۲ مگابایت
پی دی اف رمان آریزژانر: #عاشقانه #پلیسی #غمگین خلاصه: آوا و آیهان دوقلو های ناهمسان (شبیه هم نیستن) توی بچگی مادر و پدرشون رو از دست میدن ، آیهان به پرورشگاه سپرده میشه و آوا رو یه خونواده به عنوان دختر خودشون بزرگش میکننتقدیر اونا رو کنار هم قرار میده ولی اونا____@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
۱۷:۰۰
رمان بعدی چی باشه؟؟ رمان عاشقانه
رمان غمگین
رمان تخیلی 
۱۰:۳۷
@novelmaan ماه خون .pdf
۳ مگابایت
پی دی اف رمان ماه خون ژانر: #تخیلی #عاشقانه #صحنه.دار خلاصه: تی تی ( یعنی شکوفه) دختری که در دهکده ی بیکی بیکی (چنگال گرگ) زندگی میکنه توی جنگل اون دهکده یه غار هست که ورودی دنیای خوناشام ها ، گرگینه ها و پری هاست این سه قبیله یه ملکه دارن به اسم مهتا کسی که قدرت همه رو داره مامانِ تی تی همزاد مهتا ست (همزاد یعنی با تو توی یه زمان به دنیا میاد و توی یه زمان میمیره و فقط اون میتونه تورو ببینه) مهتا توی یه خیانت بزرگ میمیره و پسرش کسرا فرمانروا میشه و تمام کسایی که توی قتل مادرش دست داشتن رو از بین میبره ولی از اون زمان به بعد سرد و بی احساس میشه و به همین دلیل توی سرزمین شون فقط برف سرما ست تی تی جفت کسرا ست ولی هیچکس نمیدونه تا اینکه یه اتفاقاتی میوفته و __@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
۱۸:۲۸
عصیانگر.PDF
۹.۹۴ مگابایت
رمان: #عصیانگر
نویسنده: #سحر_نصیری
ژانر: #عاشقانه #مهیج
خلاصه رمان:من چاوش خان بزرگمهر مردی که به قدرت و بی رحمی معروفه، اعتراف میکنم توی همون نگاه اول با دیدن دستیار بزرگترین رقیبم قلبم لرزید! برای انکار اون حس دست به هرکاری زدم حتی آزارِ اون دختر، اما قدرت عشق بیشتر بود و تنها زمانی متوجه مبتلا شدنم بهش شدم که خیلی دیر شده بود!اون دختر سرکش و لوند باید مال من می شد به هر قیمتی، حتی نابود کردنِ…*عشقی داغ و رقابت بین دو اَبَر قدرت..رابطه ای ممنوعه. چاوش قدرتمندی که حاضره زندگیش رو بده و هرکاری بکنه تا دلبرش رو برای همیشه پیش خودش نگهداره حتی...!؟@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
نویسنده: #سحر_نصیری
ژانر: #عاشقانه #مهیج
خلاصه رمان:من چاوش خان بزرگمهر مردی که به قدرت و بی رحمی معروفه، اعتراف میکنم توی همون نگاه اول با دیدن دستیار بزرگترین رقیبم قلبم لرزید! برای انکار اون حس دست به هرکاری زدم حتی آزارِ اون دختر، اما قدرت عشق بیشتر بود و تنها زمانی متوجه مبتلا شدنم بهش شدم که خیلی دیر شده بود!اون دختر سرکش و لوند باید مال من می شد به هر قیمتی، حتی نابود کردنِ…*عشقی داغ و رقابت بین دو اَبَر قدرت..رابطه ای ممنوعه. چاوش قدرتمندی که حاضره زندگیش رو بده و هرکاری بکنه تا دلبرش رو برای همیشه پیش خودش نگهداره حتی...!؟@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
۱۲:۰۲
تولد یک معجزه .pdf
۸.۵۳ مگابایت
رمـان : #تولد_یک_معجزه
ژانـر : #عاشقانه #اجتماعی #معمایی
نویسنـده : #سارا_شیفته
خلاصـه :امید را همه شناخته بودند .دکتر فوق العاده جذابی که کمتر کسی بود که دلش را در گرو او نسپارد . زمانی که از عشق و ازدواج برایش میگفتند بیحوصله رو برمیگرداند؛ اما فکرش نمیکرد وقتی برای طرح وارد روستایی دور افتاده میشود ، با دیدن دو چشم رنگینِ دختری بازیگوش ، اینگونه آواره و سرگشته و حیران دریای آن چشمها شود . به سمت دریای چشمهای که سنگ ریزه های زمانه مانعش میشد ، دوید و زمانیکه فکر میکرد راهی تا به هم رسیدنشان باقی نمانده ، گذشتهی پدران و مادرانشان دامنشان را گرفت . رازهایی از گذشته فاش شد و اتفاقاتی افتاد که سلما ناخواسته دل به اج بار داد و . . . !@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
ژانـر : #عاشقانه #اجتماعی #معمایی
نویسنـده : #سارا_شیفته
خلاصـه :امید را همه شناخته بودند .دکتر فوق العاده جذابی که کمتر کسی بود که دلش را در گرو او نسپارد . زمانی که از عشق و ازدواج برایش میگفتند بیحوصله رو برمیگرداند؛ اما فکرش نمیکرد وقتی برای طرح وارد روستایی دور افتاده میشود ، با دیدن دو چشم رنگینِ دختری بازیگوش ، اینگونه آواره و سرگشته و حیران دریای آن چشمها شود . به سمت دریای چشمهای که سنگ ریزه های زمانه مانعش میشد ، دوید و زمانیکه فکر میکرد راهی تا به هم رسیدنشان باقی نمانده ، گذشتهی پدران و مادرانشان دامنشان را گرفت . رازهایی از گذشته فاش شد و اتفاقاتی افتاد که سلما ناخواسته دل به اج بار داد و . . . !@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
۳:۱۳
زندگی سیگاری.PDF
۲.۷۲ مگابایت
نام رمان: #زندگی_سیگاری
نویسنده : #مرجان_فریدی
ژانر: #عاشقانه #پلیسی
خلاصه :دختری از دیار فقر و سادگی که ناخواسته چیزی رو میفهمه که اون و به مرز اسارت و اجبار ها می کشونه.دانسته های اشتباه همراز اون و وارد زندگی دود گرفته و خاکستری پسری می کنه که حتی خدا هم ازش نا امید شده@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
نویسنده : #مرجان_فریدی
ژانر: #عاشقانه #پلیسی
خلاصه :دختری از دیار فقر و سادگی که ناخواسته چیزی رو میفهمه که اون و به مرز اسارت و اجبار ها می کشونه.دانسته های اشتباه همراز اون و وارد زندگی دود گرفته و خاکستری پسری می کنه که حتی خدا هم ازش نا امید شده@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
۳:۱۶
ارمغان یک پاییز.PDF
۴۱۵.۰۵ کیلوبایت
رمان: #ارمغان_یک_پاییز نویسنده : #آوا_موسوی ژانر : #اجتماعی #داستانی #غمگین
خلاصه: مهیار...من می...ترسم...بغلم...کن.
نفسم بالا نمی آید و نفسم به نفس هایش بند است. کمی به سمت پایین خم می شود و لب هایش تغییر رنگ داده و تیره شده.
بغ...لم...کن.و کاش من می مردم و صدای ملتمسش را نمی شنیدم و دلم می خواهد بیخیال قوانین سفت و سخت دکتر شوم و این موضوع که ممکن است آلودگی از طریق من به او سرایت کند و به دلیل ضعف سیستم ایمنی بدنش بیمار شود را فراموش کنم و محکم در آغوش بگیرمش تا فرشته ام از ترس نلرزد و من بگویم که «نترس عزیزم که مهیارت هنوز هست.»و کاش نبود و نمی دید!پایان #غمگین❤️🩹@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
خلاصه: مهیار...من می...ترسم...بغلم...کن.
نفسم بالا نمی آید و نفسم به نفس هایش بند است. کمی به سمت پایین خم می شود و لب هایش تغییر رنگ داده و تیره شده.
بغ...لم...کن.و کاش من می مردم و صدای ملتمسش را نمی شنیدم و دلم می خواهد بیخیال قوانین سفت و سخت دکتر شوم و این موضوع که ممکن است آلودگی از طریق من به او سرایت کند و به دلیل ضعف سیستم ایمنی بدنش بیمار شود را فراموش کنم و محکم در آغوش بگیرمش تا فرشته ام از ترس نلرزد و من بگویم که «نترس عزیزم که مهیارت هنوز هست.»و کاش نبود و نمی دید!پایان #غمگین❤️🩹@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
۱۸:۱۴
یادت باشد.pdf
۲۶.۴۹ مگابایت
رمـان : #یادت_باشد
نوسینـده : #محمدرسول_ملا_حسنی
ژانـر : #عاشقانه - #اجتماعی
خلاصـه :قصه حول دو جوان متدین دهه هفتادی است که ماجراهای گوناگونی را در طی رسیدن به هم و بعد از آن در طول زندگی مشترک طی میکنند . روایتی از دو جوان عاشق که پا بر امیال نفسانی میگذارند و علی رغم سختی ها مانع یکدیگر نمیشوند .سبک قصه به گونه ای نوشته شده است که نه تنها ملال آور نیست ، بلکه خواننده خود را در درون قصه می بیند و انگار او نیز مثل حمید و فرزانه از نزدیک این ماجراها را مشاهده میکند! ↬@ROMONBOGHLAYA
نوسینـده : #محمدرسول_ملا_حسنی
ژانـر : #عاشقانه - #اجتماعی
خلاصـه :قصه حول دو جوان متدین دهه هفتادی است که ماجراهای گوناگونی را در طی رسیدن به هم و بعد از آن در طول زندگی مشترک طی میکنند . روایتی از دو جوان عاشق که پا بر امیال نفسانی میگذارند و علی رغم سختی ها مانع یکدیگر نمیشوند .سبک قصه به گونه ای نوشته شده است که نه تنها ملال آور نیست ، بلکه خواننده خود را در درون قصه می بیند و انگار او نیز مثل حمید و فرزانه از نزدیک این ماجراها را مشاهده میکند! ↬@ROMONBOGHLAYA
۱۳:۵۷
@romandl دلفریب.PDF
۱.۹۱ مگابایت
لیلی شکیب، به زندان افتادن پدرش مصادف میشه با آزار و اذیت لات های محله! پناه میبره به علی. مردی که پانزده سال ازش بزرگتره و بعد از مرگ همسرش قصد ازدواج نداره. اما مجبور میشه لیلی رو عقد کنه، اما فقط دو سال!@ROMONBOGHLAYA
☆خواندن رمان بدون عضویت حرام است☆
۱۴:۲۸