عکس پروفایل روزگار من در رویش و جوانه🌱ر

روزگار من در رویش و جوانه🌱

۱۶۱عضو
عکس پروفایل روزگار من در رویش و جوانه🌱ر
۱۶۱ عضو

روزگار من در رویش و جوانه🌱

رویش و جوانه، گروه آموزشی پژوهشی است که برای ایجاد تفکر توحیدی با تکیه بر شناخت و عقل‌ورزی کودکان و نوجوانان کار می‌کند. اینجا دغدغه‌ها و روزانه‌های من، نقد و بررسی‌ها در تربیت دینی و معرفی محصولات و دستآوردها را خواهید دید.راه ارتباط: @zahra_azizian

۷ بهمن ۱۴۰۲

روزگار من در رویش و جوانه🌱
undefined undefined قابل توجه مشتاقان و دغدغه‌مندان تربیت‌دینی undefined دوره‌ی آموزشی رویش و جوانه، راهکارهای تربیت دینی با زاویه نگاه آزموده شده و خلاقانه و متمرکز بر «عقاید دینی» را در طی یک دوره‌ی ۱۶ساعته، ارائه می‌کند: در این دوره به بازشناسیِ عوامل آسیب‌زا در تربیت دینی پرداخته و راهکارهای کلی جایگزین را به صورت کارگاهی تجربه می‌کنیم؛ نمونه‌هایی از شیوه‌ی اجرا برای دانش آموزان مقطع دبستان را معرفی و نکات کلی لازم برای ارایه‌ی آنها را بررسی و هدف‌گذاری خواهیم کرد. undefinedاین دوره را به تمام والدین، مربیان پرورشی و دینی و هر معلمی که دغدغه بیان معارف دینی برای کودکان دارد توصیه می‌کنیم. undefinedمدرس دوره: زهرا عزیزیان، معلم و طراح آموزشی، پژوهش‌گر حوزه معنویت و دین کودک طراح و اجرا کننده طرح غنچه در استارت‌آپ رویش و جوانه‌ی مرکز نوآوری آب و آینه شرایط دوره:  undefined۸ جلسه دو ساعته، undefinedشنبه و یکشنبه‌های 28ام آبان تا 25ام آذر ماه undefinedساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰ undefinedبه صورت مجازی در محیط برنامه‌ی قرار، برگزار می‌شود. undefinedاگر مایل به گرفتن مدرک ضمن خدمت از این دوره هستید به ما اطلاع دهید تا هم شرایط آن را فراهم و هم نیاز‌های آن را برایتان توضیح بدهیم. undefinedبرای مطلع شدن از سایر اطلاعات دوره، وارد گروه زیر شوید: https://eitaa.com/joinchat/4051567086C2683feac40 undefinedمی‌توانید ما را در کانال https://ble.ir/rooyesh_javaneh مشاهده کنید
دوره‌ی آشنایی با محتوی رویش و جوانه الحمد الله در زمان خودش برگزار شد و اینک در ادامه این دوره با علاقه‌مندانی دغدغه‌مند از نقاط مختلف کشور در حال گذراندن دوره اجرایی این محتوی هستیم.
در جلسه گذشته به تحلیل و بررسی داستان گربه اخمالو از مجموعه داستانی «نسیم مهربانی» پرداخته شد و در جلسه بعدی همراهان‌مان از بازخودهای خودشان در اجرای برای‌مان خواهند گفت و آن‌ها را نقد و بررسی خواهیم کرد.
این داستان را قبلا در این کانال معرفی کرده‌ایم.
https://ble.ir/rooyesh_javaneh/-6885401921417919700/1696307806019
کلیپ ان را در زیر خواهید دید.

۸:۳۸

thumnail
این مجموعه اجری در سال 1399 است به مناسبت میلاد پیامبر در صفحه اینستا رویش و جوانه به صورت لایو برای جمعی از فرزندانمان برگزار شد. و بعد با کمی تغییرات به عنوان کلیپی برای مدرسه مورد استفاده قرار گرفت.
در ویرایش های بعدی کمی کلمات و تاکید ها تغییر کرده اند.
در این داستان تاکیدی روی کلمه «به همه می‌دهد» وجود دارد که در ویرایش های بعدی این تاکید به قسمت دیگری از داستان موکول شد و در این قسمت تاکید روی «به اندازه‌ی خودش» پر رنگ تر قرار گرفت.

۸:۴۲

۵ فروردین

thumnail
امروز وقتی غذای خوبی خورده بودم و سیر بودم، روی تخت نرمی نشستم و بدن گرم پسر دوماهه‌ام را بدون هیچ زخمی بر بدن و روحم، در آرامش، در آغوش گرفتم با چند اشاره‌اش برای طلب شیر، او را سیراب کردم. تا مبادا گرسنه باشد، مبادا گریه کند!تا مبادا دست‌هایش را مثل کسانی که چاره ندارند در هوا بچرخاند! تا مبادا صورتش از شدت گریه سرخ شود! نفسش بند بیاید!
چند وقتی است که در این حال، مادران غزه جلوی چشمانم است، مادرانی که باید چیزی بخورند تا قطره شیری بیاید، نوزادی که از گرسنگی جیغ می‌‌کشد و مادر با بهت و عجز به او نگاه می‌کند و نمی‌داند برای جگر گوشه‌اش چه کند. نوزادی که از گرسنگی و شدت گریه از حال می‌رود و مـــــــــــــادرش ... و مادرش ...و کسی چه میداند حال آن مادر را
ولی امروز ۲۴مارس که باید در تاریخ حک شود! با خبر جدید بیمارستان الشفا با خنجری فرو رفته در قلبم، شیر دادم ...دردانه‌ی من این شیر به وعده پیش تو، آن را گرم و در امان بخور و نیرو بگیر تو باید این لکنه ننگ آدمیت که هیچ، انسانیت که هیچ! لکه ننگی برای حیوانیت را از زمین پاک کنی!
دو ماهه‌ی من بدان دنیا جای امنی است! چون من هر لحظه که تو نیاز داشته باشی در کنارت هستم، با هر شرایطی.بدان دنیا جای خوبی است! چون من آغوش خوبی برای هر لحظه‌ای که بخواهی، آماده دارم.حتی به فکر میزان ارزش غذایی شیرت هستم تا تو بدنی با بنیه داشته باشی،
ولی تو و شرفت که این سرمایه را خرج هر چه نکنی، خرج فضولات دنیا نکنی! مطاع دنیا در آدمیت است.این سرمایه‌ها را جمع کن، بارور شو، مشت محکمی برای استکبار آماده کن!آن خانه عنکبوتی که فعلا ادعای بزرگی کرده با ایمان و مشت محکم تو باید نابود بشود! آه و جیغ آن مظلومان، زیر دست و پای این از حیوان پست‌تر ها پاسخی می‌خواهد، لیاقت پیدا کن و پاسخ‌شان باش.قلب اربا اربای آن مادر‌ها با بدن‌های عریان، جلوی چشمان فرزندان‌شان، زیر پای کثیف‌ترین‌های تاریخ، در جهان هستی گم نخواهد شد در حالیکه «حسبنا الله» می‌گویند. اکنون خوب و آرام بخواب ولی آرامش قبل از طوفان باش! چون حتما طوفانی در راه است که تا قدس می‌رسد! دانه‌ی من، تنومند شو و ریشه‌های عمیق در اندیشه پیدا کن تا سزاوار ایستادن در طوفان باشی و از آن جا نمانی.شیر میدهم و بارها و بارها این جملات را در ذهنم دعا می‌کنم.سربازان مهدی شاید در گهواره باشند.


undefined اینجا از یادداشت‌های من در مادری و معلمی و گروهی که در فکرورزی دینی فعال است، خواهید شنید.https://ble.ir/rooyesh_javaneh

۱۲:۴۸

۱۳ فروردین

thumnail
انیمیشن «فرار مرغی دوران ناگتی»
-مامان، ایران رو هم میزنن! (با صدایی آرام و کش دار)-با چی؟ (با صدایی محکم)-با موشک، بمب، مثل غزه!-با اینا که گفتی جرئت نمی‌کنن بزنن، به خاطر شهید تهرانی‌مقدم‌ها و حاج قاسممون و مثل این شیرمردها جرئتش رو ندارن! ایران از لحاظ جنگی خیلی قوی شده (با صدایی خیلی محکم و غرورآمیز. البته حواسم هست طوری این مطلب را بگویم که او بپرسد ...)-پس با چی میزنن؟-قبلا که درباره‌اش حرف زدیم، هنوز نمی‌دونی که ایران رو با چی می‌زنن؟! (با لحنی که یعنی، از شما توقع دارم بدونین.می‌خواهم خودش فکر کند و بار دیگر در بین داشته‌هایش دنبال جواب بگردد و خودش بر زبان بیاورد. اگر چیزی بگویم تمام این‌ها را از دست می‌دهم و او فقط نظر من را خواهد شنید)-می‌دونم، می‌دونم (با صدایی خیلی آرام و کاهنده)-خب برام بگــــو که چی می‌دونی. (با صدایی همراه با محبت و افتخار آمیز)-(با صدایی ناراحت از وضع موجود و دردمند) ایران رو با #جنگ_نرم میزنن! -تو جنگ نرم به کجا شلیک می‌کنن؟-به فکر آدما !!-آفرین! کسی که بدونه جنگ کجاست و تیر از کدوم طرف داره میاد، بهتر می‌تونه از خودش و خانواده‌اش و مردمش دفاع کنه!نگاهم می‌کند.undefinedحالا وقتش است! بستر به خوبی آماده شده تا چیزی که چند روز است آماده کرده‌ام که پیش بکشم، را بگویم.
-اون کارتونه رو یادت میاد؟ با هم دیدیم، همون که دور گردن مرغ‌ها یه چیزی گذاشته بودن که فکر نکنن و همیشه خوشحال باشن،یادته اون آقاهه چی گفت؟-گفت: مرغ‌های خوشحال خوشمزه‌ترن!
undefinedجملاتی که کلیدی هستند را به نحوی برای کودک پررنگ کنید تا در خاطرش بماند. مثلا، وقتی فیلم را از دور زیر نظر داشتم، به محض شنیدن این جمله از کنار تلویزیون رد شدم و گفتم: اوف، عجب جمله‌ای گفت! و همین باعث شد بعد از فیلم یا همان موقع، ما کمی روی مفهوم آن درنگ کنیم.
-بعد چی کار کرد؟-یه کاری کرد فقط بازی کنند! تازه مامان، وقتی یه دقیقه گردنبند خاموش شد، سریع مرغه گفت من کیم؟ چرا اینجام؟ اینجا چی‌کار میکنم؟-خب این دقیقا همون جنگ نرمه!و ...پسرک سکوت می‌کند.
undefinedدیگر لازم نیست برایش مسئله را بیش از این بشکافم، او باید خودش تحلیل کند. حواسم هست زمانی دیگر باز این گفتگو را به میان بکشم و زمینه شنیدن تحلیل‌هایش را باز کنم.تحلیل اتفاق‌های اطرافمان، تحلیل مسیر رشد خودمان و برنامه‌های زندگی‌مان.الهی آمین
undefinedدر پویانمایی «فرار مرغی و دوران ناگتی» نشان می‌دهد که چون مرغ‌ها قبل از کشته شدن می‌ترسند، اندامشان سفت می‌شود. پس برای اینکه خوشمزه باشند باید موقع کشته شدن، خوشحال باشند! برای همین باید کاری کرد که از کشته شدن خوش‌شان بیاید. خلاصه گردن‌بندی برای مرغ‌ها اختراع می‌کنند تا با امواجش فکر آن‌ها را عوض کنند. تا فقط به فکر بازی باشند و از رفتن به سمت کشته شدن خوشحال بشوند. به اینصورت ناگت‌های خوشمزه تری درست می‌شود و مشتری‌های بیشتری خواهند داشت.
undefinedنکته‌ی قبل توجه دیگر این پویانمایی جمله «ممنونم علم» است که سه بار تکرار می‌شود. و می‌تواند بستر صحبت درباره انواع علم و اقتضائات علم و رابطه‌ی دین و علم و ... را به وسیله‌ی آن فراهم کرد. درباره‌ی آن هم خواهم نوشت.
undefinedاین پویانمایی یک فروردین از شبکه نهال پخش شده و می‌توانید از تلوبیون آن را ببینید.
undefinedپیشنهاد اکید دارم که #شبکه_نهال بعد از پخش انیمیشن‌ها یک جلسه واقعی گفتگو محور همراه با حضور کودکان، برای نقد آن پویا نمایی تهیه کند. کمترین اثرش این است که کودک می‌فهمد که فکر‌هایی در کارتون دیده و دریافت کرده که نیاز به بازبینی و توجه داردو این دقیقا معنا «فَلۡيَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ إِلَىٰ طَعَامِهِ» است.undefinedدر این باره حرف‌هایی هست که در فرصت دیگر خواهم نوشت.انشاالله.
#تحلیل_انیمیش#تربیت_دینی#تربیت_کشف_محور#جنگ_نرم
undefined اینجا از یادداشت‌های من در مادری و معلمی و گروهی که در فکرورزی دینی فعال است، خواهید شنید.https://ble.ir/rooyesh_javaneh

۲۳:۱۹

۲۵ فروردین

لا حول و لا قوه الّا بالله العلی العظیم
دفتر دل، علامه حسن‌زاده:
على اندر غزا بودى ندايشحروف منفصل اندر دعايشندا مى كرد به «كهيعص»به «حمعسق» آن قطب عباد
undefinedاز جناب مولى الموالى امير المؤ منين (عليه السلام ) نقل شده است كه در جنگها قبل از شروع به كارزار مى فرمود: يا هو يا من لا هو الا هو يا كهيعص و يا حمعسق لا حول و لا قوة الا بالله
سپس دست به شمشير مى فرمود و به كارزار مى پرداخت .منبع:جلد دوم شرح دفتر دل
پهپادها و موشک‌های‌مان را با ذکر الله همراه کنیم.

undefined اینجا از یادداشت‌های من در مادری و معلمی و گروهی که در فکرورزی دینی فعال است، خواهید شنید.https://ble.ir/rooyesh_javaneh

۲۲:۳۸

۲۷ فروردین

thumnail
بعد از ۱۱۰ روز، مجدد، جلسه دوره «تربیت معنویت» برگزار شد.همراه با نی‌نی و همراهی دوستان.
الحمد اللهundefined

۱۲:۳۱

۲۸ فروردین

روزگار من در رویش و جوانه🌱
undefined undefined قابل توجه مشتاقان و دغدغه‌مندان تربیت‌دینی undefined دوره‌ی آموزشی رویش و جوانه، راهکارهای تربیت دینی با زاویه نگاه آزموده شده و خلاقانه و متمرکز بر «عقاید دینی» را در طی یک دوره‌ی ۱۶ساعته، ارائه می‌کند: در این دوره به بازشناسیِ عوامل آسیب‌زا در تربیت دینی پرداخته و راهکارهای کلی جایگزین را به صورت کارگاهی تجربه می‌کنیم؛ نمونه‌هایی از شیوه‌ی اجرا برای دانش آموزان مقطع دبستان را معرفی و نکات کلی لازم برای ارایه‌ی آنها را بررسی و هدف‌گذاری خواهیم کرد. undefinedاین دوره را به تمام والدین، مربیان پرورشی و دینی و هر معلمی که دغدغه بیان معارف دینی برای کودکان دارد توصیه می‌کنیم. undefinedمدرس دوره: زهرا عزیزیان، معلم و طراح آموزشی، پژوهش‌گر حوزه معنویت و دین کودک طراح و اجرا کننده طرح غنچه در استارت‌آپ رویش و جوانه‌ی مرکز نوآوری آب و آینه شرایط دوره:  undefined۸ جلسه دو ساعته، undefinedشنبه و یکشنبه‌های 28ام آبان تا 25ام آذر ماه undefinedساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰ undefinedبه صورت مجازی در محیط برنامه‌ی قرار، برگزار می‌شود. undefinedاگر مایل به گرفتن مدرک ضمن خدمت از این دوره هستید به ما اطلاع دهید تا هم شرایط آن را فراهم و هم نیاز‌های آن را برایتان توضیح بدهیم. undefinedبرای مطلع شدن از سایر اطلاعات دوره، وارد گروه زیر شوید: https://eitaa.com/joinchat/4051567086C2683feac40 undefinedمی‌توانید ما را در کانال https://ble.ir/rooyesh_javaneh مشاهده کنید
undefinedundefinedundefined
ساعت‌ها را کوک کنید،
به مناسبت تعدادی از معلمین عزیز فرهنگی که قصد دارند در مدرسه کار فکرورزی دینی برای کودکان داشته باشند،
این دوره از اواسط اردیبهشت، مجددا تشکیل خواهد شد.
در این دوره، ما درباره درک دینی کودکان به معنای خودشناسی و جهان شناسی از منظر دین، در سه بخش صحبت می‌کنیم:-چرا، ضرورت پرداخت به آن چیست.-چه چیزی را، منظور از خودشناسی و جهان‌شناسی چیست. -چگونه، با چه روشی گفتن این معانی برای کودکان امکان پذیر است. داستان‌ها و بازی‌ها چگونه‌اند.

در ادامه این دوره، دوره‌های اجرایی طرح رویش و جوانه، طرح درس به طرح درس به صورت کارگاهی برای معلمین و والدین برگزار می‌شود و در ضمن اجرای شما در کنارتان خواهیم بود.
انشااللهبرای هماهنگی‌ها و طرح سوالات احتمالی از دوره، در گروه زیر وارد شوید،https://eitaa.com/joinchat/4051567086C2683feac40
undefinedبرای اول مهر ۴۰۳ آماده می‌شویم.

۵:۵۱

thumnail
*غذای آدمی*(قسمت اول)
undefinedالوعده وفا، در مطلب مربوط به جنگ نرم،(اینجا: https://ble.ir/rooyesh_javaneh/-7673857363334363702/1712013566387)نوشتم که لازم است بچه‌ها بفهمند که در هر حالی، غذایی دریافت می‌کنند. حتی وقتی دارند پویانمایی نگاه می‌کنند. و در این جنگ، تیر به فکر‌ها می‌خورد و نه قلب‌های در سینه!(به طور ضمنی، این‌ها درش بود دیگه!)
undefined️این فهم کجا به کار ما می‌آید؟خیلی جاها! یکیش رو بررسی کنیم:
بسم اللهدر هر رده‌ی سنی می‌شنویم:-خدا که به نماز ما احتیاجی نداره!-دلت پاک باشه!-حالا توی این جهان به این بزرگی، خدا وایستاده نماز من یکی گم نشه وگرنه چنین و چنان؟!...-خدا خیلی مهربونه، نیاستاده من ازش تشکر کنم!-اونجوری که بهم می‌چسبه برای خدا کار می‌کنم، ازش تشکر می‌کنم.(بماند که بعضا می‌شنویم، اصلا خدایی در کار نیست و این حرف‌ها را حاکمان وقت برای متحد کردن بشر برای رسیدن به منافع خودشان ساخته‌اند و ...)
undefinedهمه‌ی این صحبت‌ها از جایی میان به اسم اینکه خودمان و خدا و سازوکار جهان هستی را نشناختیم.و دوای دردش هم این است که خودمان را بشناسیم، آن وقت جهان هستی و خدای خودمان را هم می‌شناسیم، چون: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»
undefinedیک وقت عبادت را تشکر از خالق معنا می‌کنید، یک وقت آدم را به گونه‌ای معرفی می‌کنید که مرتبه‌ی وجودی خاصی دارد که جز با عبادت رشد نمی‌کند و به فعلیت نمی‌رسد. یعنی عبادت مسیر شکوفایی و رشد و تغذیه مرتبه‌ای خاص در من است!یعنی منم که نیاز به عبادت دارم تا رشد کنم!
برای رسیدن به این فهم لازم است:undefined۱-مراتب مختلف وجود خودم را بشناسم و تفاوت‌هایشان را بررسی کنم.undefined۲-آن مرتبه‌ی خاص خودم را بشناسم. که اولا، ندید نگیرمش. دوما، اگر دیدمش با بقیه مراتبم قاطیش نکنم و سوما، جای و رتبه‌ی آن مرتبه‌ام را هم بدانم. که یک وقت خواستم یکی رو به دیگری رجحان بدهم، بدانم تکلیفم چیه.undefined۳-وقتی هر مرتبه را بشناسم، می‌توانم چگونگی چیزی که سبب رشد و شکوفایی آن مرتبه می‌شود را حدس بزنم، بفهمم و به تبع دنبال کنم.undefined۴- وقتی چگونگی غذایم را بشناسم، می‌توانم متخصص و معلم‌ام در هر مرتبه را بهتر پیدا کنم تااولا، دقیق و جزئی برایم بگوید قدم‌های رشدی را چگونه بردارم.دوما، دقت کنم در پیدا کردن متخصص برای شکوفایی هر کدام از مراتبم اشتباه نکنممثلا برای شکوفایی مرتبه‌ی جسمم، پیش استاد نقاشی نروم!برای شکوفایی مرتبه عقل و استدلالم، دنبال استاد پرورش تخیل و ...باز هم نروم.

undefinedخب، چگونه کودک را در معرض تفکر پیرامون این موارد قرار بدهیم؟برایش چه کار کنیم؟undefinedاولاً و مهماً، طبق دستور خود دین، در اعتقادات نمی‌خواهیم و نباید به سمت تقلید حتی از من مادر، او را سوق بدهیم. پس اولِ کار برایش منبر نمی‌روم که بدان و آگاه باش ...(گوش نسل‌های زمان ما تا دهه ۷۰ و ۸۰ اینقدر از شنیدن پر شده است که یک جمله هم حاضر نیستند بیشتر بشنوند، در عوض پر از حرف‌های نگفته و شنیده نشده هستند. دیگر با دهه ۹۰ و بعدی‌هایشان این کار را نکنیم!)
undefined️پس چه کار می‌کنیم؟ ...متن طولانی شده، ادامه مطلب را در پست بعدی بخوانیدundefinedhttps://ble.ir/rooyesh_javaneh/7431308666146700307/1713250501438
undefined اینجا از یادداشت‌های من در مادری و معلمی و گروهی که در فکرورزی دینی فعال است، خواهید شنید.
https://ble.ir/rooyesh_javaneh

۶:۵۲

thumnail
غذای آدمی (قسمت دوم)ادامه مطلب از پست قبلundefinedhttps://ble.ir/rooyesh_javaneh/-8726708976433852267/1713250374839
undefined️پس چه کار می‌کنیم؟
بستری و مسیر می‌سازیم تا کودک و نوجوان قدم‌های فکری‌اش را خودش بردارد!هر کجا خواست برود و درهم و هرجا برود فکر بخورد!؟باز هم نه!ما (والدین و مربیان) دم به دم حواسمان به بستر سازی هست. یا از بستر موجود مثل فیلم و داستان و بازی و زندگی روزمره، استفاده می‌کنیم یا بستر را می‌سازیم، مطابق برنامه‌ای که برای هدایت‌گری‌شان در فهم لازم دارند و طراحی کرده‌ایم.
درست مثل هدایتگری‌مان در مثلا رشد قوای جسمانی و ورزش!جایشان ورزش نمی‌کنیم ولی تا دلتان بخواهد بال بال می‌زنیم تا با میل خودشان لذت ورزش کردن را بچشند.
مواردی که در برای بررسی و فکرورزی برای‌مان مهم هستند:undefinedچه چیزهایی سبب شکوفایی‌ من می‌شوند؟ (به آنها می‌گوییم «غذای من». غیر از نان و آب و هوا، مثل همه‌ی ادراکات من)
undefinedمن چگونه این چیزها را (غذاها را) بدست می‌آورم؟ (در فلسفه به آنها می‌گوییم «معدات»)undefinedآیا بدون آن‌ها (غذاها) شکوفایی اتفاق می‌افتد؟undefinedشکوفایی در من رخ می‌دهد یا بیرون من؟ اساسا چیزی در بیرون من می‌تواند شکوفایی من باشد؟ (نگاهی به حرکت جوهری نفس)undefinedاگر شکوفایی در من رخ می‌دهد، پس من (غیر از قیافه‌ی ظاهری‌ام) دایما در حال تغییرم؟! undefinedآیا این تغییرها برگشت پذیرند؟undefinedشکوفایی‌ها چیستند؟ از چه جنسی هستند؟ چه انواعی دارند؟ undefinedچرا من می‌توانم شکوفا بشوم؟ undefinedموجودات بر مبنای میزان شکوفایی‌شان، چگونه دسته بندی می‌شوند؟undefinedشکوفایی چگونه در اثر آن‌چیز‌ها به وجود می‌آیند؟undefinedآیا غیر از من، کسی برای شکوفا شدن من، در کار است؟undefinedاگر بله، آن کس چگونه و چه ارتباطی با من دارد؟و ...
مجال کم است و حرف‌ ادامه دارد، انشاالله.
undefinedداستان و بازی «#لوبی_مبارز» 🫘undefinedبستری می‌سازد تا کودکان ۵ تا ۸ و حتی ۹سال ‌مان در بستر مشاهده رشد گیاهان به این سوال‌ها توجه کنند و به دنبال پاسخ‌ها تفکر کنند. و خودشان و بستر رشد‌شان را واکاوی کنند.
undefinedالوعده، خواهم نوشت که: در ادامه این مطالب، لازم است به غذا‌های متفاوت و دهان‌های متفاوتی که داریم توجه کنیم و توجه بدهیم.لازم است تا اثر رشد کردن و رشد نکردن در اثر رسیدن یا نرسیدن این غذا‌ها را به نمایش بگذاریم. تا بعد از تثبیت و دورنی شدن این‌ها تازه بتوانیم بگوییم:
عبادت غذای خود توست، دریچه‌ایست برای ورود تو به دنیاهای بزرگتری که نه چشمی آن را دیده و نه گوشی آن را شنیده و نه به فکر و قلب هیچ بشری خطور کرده(اشاره به حدیث نبوی)
انشاالله
undefinedپ.ن: بهتر است صحبت افراد را تقطیع شده بررسی نکنیم، صوت کامل صحبت استاد بزرگوار در کانالhttps://eitaa.com/malakedaeiدر دسترس است.
undefined اینجا از یادداشت‌های من در مادری و معلمی و گروهی که در فکرورزی دینی فعال است، خواهید شنید.
https://ble.ir/rooyesh_javaneh

۶:۵۵

۳۱ فروردین

این مطلب از دکتر #زادبر را بخوانید، می‌خواهیم از آن استفاده کنیم
undefinedسرش را بریدند ولی خون فوران نکرد!! مگر میشود؟

هر سال برای میرزا کوچک خان می نوشتم، شاید ده پانزده سال پشت سرهم، در سالروز شهادت او برنامه داشتم اما امسال نه، هیچ برنامه ای، هیچ نوشته ای، وقتی دیدم بعد ۱۰۱ سال از شهادت او هنوز یک عده برای انگلیس کف می زنند! هنوز اجنبی پرست داریم! دلم نیامد روح میرزا را به امروز بکشانم. همین میرزا قربانی دسیسه روس و انگلیس شد، در سرما یخ زد، وقتی سرش را بریدند خون فوران نکرد، بدن در سرما کاملا یخ زده بود، پیش از اینکه سرش را جدا کنند او از این جهان رخت بسته بود، درد کشیده بود، کیلومترها گائوک را به دوش کشید، از این دهات به آن دهات، در جنگل، بدون غذا راه میرفت. هرجا که به او پناه میدادن اگر قزاق ها و قشون رضاخان میفهمید آنجا را آتش می زدند تا کسی جرات نداشته باشد به کوچک خان یاری برساند. آن اوایل برای تخریب میرزا، انگلیسی ها گروهی راه انداختند تا روستاییان را شبانه غارت کنند، انبار برنج را بسوزانند، بعد که رعیت بی پناه معترض و عصبانی می شد، می گفتند بدستور میرزا آتش می زنند! چیزی شبیه به همان جمله: "کار خودشونه؟" عجب سلاح بُرنده ایست این جنگ روانی!
میتواند قهرمان را خائنمیتواند وطن دوست را وطن فروشمیتواند مقتول را قاتلمیتواند انسان شریف را بی شرفمیتواند مظلوم را ظالممعرفی کند، عجب سلاح پر دردی است این جنگ روانی!.روح میرزا کوچک خانروح رئیسعلی دلواریروح امیرکبیرروح قائم مقامروح مجاهدین مبارز با اجنبیدر تاریخ پر زخم، در تاریخ پر از وطن فروش این مملکت قرین رحمت، خدا کند به مانند تمام تاریخ این کشور، دشمن شاد نشویم.
https://eitaa.com/Politicalhistory@alirezazadbar

۷:۲۲

thumnail
#جنگ_نرم (ق۲)
-مامان، دوران یزید هم مثل اون فیلمه بود!-من: تق و توق‌های آشپزی-اون که بره گوسفند می‌دادن به بچه‌ها بعد یه سری آدم‌های بد می‌فرستادن از بچه‌ها بگیرن....-من: با صدای پس زمینه تق و توق قبلی، این چاقو ارّه‌ای رو ندیدی؟-این‌جوری از بچه‌گی تو فکرشون از امام علی بدشون می‌یامد. تو فیلمه همین بود.-من: مامان، نمی‌فهمم چی می‌گی، کدوم فیلمه! شامتو خوردی؟ یزید نبود که، معاویه!-تازه داستان میرزا کوچک خان هم شبیه‌اش بود! مثل فیلمه! (مطلب بالا از دکتر زادبر را ببینید)-من: تو ذهنم کارهای قبل از بیدار شدن نی‌نی رو می‌شمرم، شـــــُـــر شــــــُــــر، تــــــق تـــــــوق،-وقتی میرزا رو خود ایرانی‌ها کشتن! ولی به خواست انگلیسی‌ها!می‌گفتن میرزا باعث جنگه، بی‌نظمی کرده! -من: ظرف رو می‌زارم توی آبچکون، قـیــــــــــژ، صندلی رو می‌کشم جلو، می‌شینم.-چی می‌گی مادر؟ کدوم فیلمه؟ -همون که فکرشونو عوض می‌کردن!-من: همون مرغ‌ها رو می‌گی؟! اَاَاَ راســــــمیگی! چه خوب گفتی.-می‌خنده-حرف‌هاشو توی ذهنم مرور می‌کنم، اون مثال دومی که گفتی غیر از معاویه چی بود؟-کج کج و زیر چشمی نگاهم میکنه، میرزا!

undefinedقرار بود من بستر بسازم، دوباره این حرف را پیش بکشم، حالا توی زمین ایشون دارم یاد می‌گیرم.
undefinedچه خوب شد اون روز منبر نرفتم، بیشتر حرف نزدم و فرصت تفکر را با رفتن در فضای پذیرش طاق نزدم. الان خودش داره برام مثال پیدا می‌کنه! و مسئله‌هایی که شنیده را تحلیل می‌کنه
تیر‌های نامرئی جنگ نرم را جدی بگیریم
و قبل از اینکه جگر گوشه‌هایمان تیر بار بشوند یا نه، کمه کم زخمی بشوند، به خوراک مناسب فکری، مسلح‌شان کنیم. با غذای فکری مناسب، سپر تقوی(تقوی نتیجه ایمان است، ایمان نوعی فکر اصیل است) به دستشان بدهیم.
undefinedچطور است که برای غذای بدنی، هیچ‌کدام‌مان بچه‌ را رها نمی‌کنیم که هر وقت خودش خواست، هر چه خواست، بخورد؟ خب در اینصورت آیا با وجود این تبلیغات و طعم دهنده‌ها چیپس و پفک و پیتزا اولین انتخاب‌ها نیستند؟
خوبی غذای بدنی این است که بلاخره سیستم بدن مقابله می‌کند و بعد از کمی میلش تمام می‌شود. (حداقل برای مدتی) ولی فکرِ اشتباه اگر وارد شد، اینطور نیست، مثل دود همه جا نفوذ می‌کند و نمی‌گذارد که شفاف به منظره‌ نگاه کنی، به همه چیز رنگ دیگر می‌دهد. دیگر اشتباه تحلیل می‌کنی. می‌تواند اینقدر خطرناک بشود که جانت را برای فکر اشتباهت بدهی و جان دیگران را بگیری. (مثل انتحاری‌های داعش و مجاهدین یا منافقین اوایل انقلاب خودمان)
خوراک فکری مناسب و عمیق و جذاب برای فکر‌های گرسنه فرزندان‌مان، آماده کنیم.
بعد هم اعتماد کنیم و اجازه‌ی تفکر بدهیم.

undefinedاون فیلم که در متن اشاره شد، «فرار مرغی و دوران ناگتی» بود. اینجا درباره‌اش نوشته‌ام.https://ble.ir/rooyesh_javaneh/-7673857363334363702/1712013566387
#تحلیل_انیمیش#تربیت_دینی#تربیت_کشف_محور#جنگ_نرم#میرزا_کوچک_جنگلی

undefined اینجا از یادداشت‌های من در مادری و معلمی و گروهی که در فکرورزی دینی فعال است، خواهید شنید.https://ble.ir/rooyesh_javaneh

۹:۲۸

۱ اردیبهشت

روزگار من در رویش و جوانه🌱
undefined غذای آدمی (قسمت دوم) ادامه مطلب از پست قبلundefined https://ble.ir/rooyesh_javaneh/-8726708976433852267/1713250374839 undefined️پس چه کار می‌کنیم؟ بستری و مسیر می‌سازیم تا کودک و نوجوان قدم‌های فکری‌اش را خودش بردارد! هر کجا خواست برود و درهم و هرجا برود فکر بخورد!؟ باز هم نه! ما (والدین و مربیان) دم به دم حواسمان به بستر سازی هست. یا از بستر موجود مثل فیلم و داستان و بازی و زندگی روزمره، استفاده می‌کنیم یا بستر را می‌سازیم، مطابق برنامه‌ای که برای هدایت‌گری‌شان در فهم لازم دارند و طراحی کرده‌ایم. درست مثل هدایتگری‌مان در مثلا رشد قوای جسمانی و ورزش! جایشان ورزش نمی‌کنیم ولی تا دلتان بخواهد بال بال می‌زنیم تا با میل خودشان لذت ورزش کردن را بچشند. مواردی که در برای بررسی و فکرورزی برای‌مان مهم هستند: undefinedچه چیزهایی سبب شکوفایی‌ من می‌شوند؟ (به آنها می‌گوییم «غذای من». غیر از نان و آب و هوا، مثل همه‌ی ادراکات من) undefinedمن چگونه این چیزها را (غذاها را) بدست می‌آورم؟ (در فلسفه به آنها می‌گوییم «معدات») undefinedآیا بدون آن‌ها (غذاها) شکوفایی اتفاق می‌افتد؟ undefinedشکوفایی در من رخ می‌دهد یا بیرون من؟ اساسا چیزی در بیرون من می‌تواند شکوفایی من باشد؟ (نگاهی به حرکت جوهری نفس) undefinedاگر شکوفایی در من رخ می‌دهد، پس من (غیر از قیافه‌ی ظاهری‌ام) دایما در حال تغییرم؟! undefinedآیا این تغییرها برگشت پذیرند؟ undefinedشکوفایی‌ها چیستند؟ از چه جنسی هستند؟ چه انواعی دارند؟ undefinedچرا من می‌توانم شکوفا بشوم؟ undefinedموجودات بر مبنای میزان شکوفایی‌شان، چگونه دسته بندی می‌شوند؟ undefinedشکوفایی چگونه در اثر آن‌چیز‌ها به وجود می‌آیند؟ undefinedآیا غیر از من، کسی برای شکوفا شدن من، در کار است؟ undefinedاگر بله، آن کس چگونه و چه ارتباطی با من دارد؟ و ... مجال کم است و حرف‌ ادامه دارد، انشاالله. undefinedداستان و بازی «#لوبی_مبارز» 🫘undefinedبستری می‌سازد تا کودکان ۵ تا ۸ و حتی ۹سال ‌مان در بستر مشاهده رشد گیاهان به این سوال‌ها توجه کنند و به دنبال پاسخ‌ها تفکر کنند. و خودشان و بستر رشد‌شان را واکاوی کنند. undefinedالوعده، خواهم نوشت که: در ادامه این مطالب، لازم است به غذا‌های متفاوت و دهان‌های متفاوتی که داریم توجه کنیم و توجه بدهیم. لازم است تا اثر رشد کردن و رشد نکردن در اثر رسیدن یا نرسیدن این غذا‌ها را به نمایش بگذاریم. تا بعد از تثبیت و دورنی شدن این‌ها تازه بتوانیم بگوییم: عبادت غذای خود توست، دریچه‌ایست برای ورود تو به دنیاهای بزرگتری که نه چشمی آن را دیده و نه گوشی آن را شنیده و نه به فکر و قلب هیچ بشری خطور کرده (اشاره به حدیث نبوی) انشاالله undefinedپ.ن: بهتر است صحبت افراد را تقطیع شده بررسی نکنیم، صوت کامل صحبت استاد بزرگوار در کانال https://eitaa.com/malakedaei در دسترس است. undefined اینجا از یادداشت‌های من در مادری و معلمی و گروهی که در فکرورزی دینی فعال است، خواهید شنید. https://ble.ir/rooyesh_javaneh
thumnail
یه گاز بچه‌ می‌خوریم! یه گاز داستان نوشتن‌، می‌خوریمundefinedو احتمالا چندین و چند میل دیگر را همزمان خوراک می‌دهیم که توجهی به آن‌ها نداریم!
ما دایما در حال خوردن هستیمبا هر ادراکی داریم وجودی به خودمان اضافه می‌کنیم! آنچنان بودی که هیچ‌گاه نبود نمی‌شود!
حواسمان به غذایی که می‌خوریم و می‌خورانیم باشد.
داستان #لوبی_مبارز را ویرایش می‌کنم بلکه بشود بعد از این همه تمدید، (از ۵اسفند تا ۵اردیبهشت) آن را به جشنواره #یارستان_کودکستان برسانیم.

۷:۵۳

۴ اردیبهشت

thumnail
انصافا سمت راستی قشنگ‌تره؟ نیس؟!undefined
undefinedیادداشت برداری‌ها قبل از نی‌نیundefinedundefinedیادداشت برداری‌ها بعد از نی‌نیundefinedundefined

۶:۰۹

۷ اردیبهشت

thumnail
#غذای_آدمی (۴)
مامان، نماز تو نخوندی‌ها ...!بعد از خستگی فراوان و در لحظات مغتنم به خاطر خوابیدن نی‌نی، آماده‌ام که بخوابم. غلتی می‌زنم و دست را روی چشم‌هایم می‌گذارم. ولی ذهنم درگیر است.همین بس بود دیگه! خودش میدونه خونده یا نه! اصلا میخواد زیرآبی بره! تو خودت نشده از تنبلی کار درستی رو نکنی؟ آغا تغافل، تغافل کن! ...عقل و دلم درگیرند!
-مامان جان، کل روز، این سه دقیقه رو میخوای فقط به خاطر خدا یه کاری انجام بدی‌ها؟! اینه که یعنی بندگی، عبادتهر کار دیگه‌ای از صبح کردی همش به خاطر خودت بوده، حتی داشتی قرآن حفظ می‌کردی! ... می‌خواستی روی برنامه‌ات باشی، از دوستت عقب نیوفتی، به خودت افتخار کنی و ...پتو را روی سرش می‌کشد. -خیلی خستم، پتوم گرمو نرمه، ...-پاشو مامان، غذای بندگی تو بخور، بخواب. نخوری ضعیف میشوی!اون بخش کوچولوی تو که با غذای بندگی، می‌خواد بزرگ بشه، غذا می‌خواد. مامان پاشو،-نــــــــــــــــــه! (همراه با غر و از سر خستگی) خیلی خستم!-من دل ندارم تو یه شب بدون شام بخوابی یا خودت حاضر نیستی درساتو نخونی! کلی برای خودت برنامه می‌زاری! حالا این بخش‌ات که مهم‌تره بهش غذا برسه!
تازه واجبه! یعنی نخوری می‌میره! نون و آب نیست که حالا یه بار نخوری فردا می‌خوری! مثل نفسه! نکشی، مردی! تازه خوت هم به این زودی، نمی‌فهمی مردی!که زود برسونیش اورژانسی چیزی ...
دستم را میذارم جلوی نفسش ...می‌شمرم،-دوباره، دوباره بذار!کمی بازی می‌کنیم و می‌خندیم
- حالا آب سرده! نمیشه فقط یه روز، معاف باشم من؟-حرفی نیست بخوای معاف باشی، فقط دیگه اسمش آدم نمیشه!یکی عقب مونده‌ها و خل وضع‌ها معاف‌اند، یکی کسانی که نمی‌خوان «آدم» باشن! (پ.ن: انسان‌های خوبی هستندها ولی خدا فهمی، کار آدمه. قصدم توهین نیست و خودش این را خوب می‌دونه)
-پاشو مامان جانم، خودم برات آب گرم میارم ......
و الحمد الله، خدا جونم این دفعه برکت دادی و به لطف تو جواب داد. من را لحظه‌ای به خودم وانگذار که بد خراب می‌کنم، بــــــــد!
undefinedغیر از راحت کردن مسیر عبادت و تشویق و برداشتن مانع‌ها، لازم است ذهن نوجوان و جوان را قانع کنیم تا عقل تسلیم بشود. هر چند که زمام امور دست دل است ولی برای تحمل سختی عبادت، تایید عقل را لازم دارد.
undefinedدرباره پذیرش سختی عبادت، باز هم مینویسم و داستان #لوبی_مبارز😉 هم این‌جا محتوی خوبی دارد.
undefinedای برادر تو همه اندیشه‌ای ما بقی خود استخوان ریشه‌ای!غذای اندیشه را جدی بگیریم ...غذای اندیشه از جنس فهمیدن است، آن معنایی است که در مداحی تکرار می‌کند، اگر درباره‌اش فکر کند! و نه صرفا شور سینه زنی.هر کدام به جای خود باشد! نه اینکه جای اندیشه و فکر ورزی دینی را دایم با مناسک و حب و بغض خالی کنیم.الهی به امید تو
undefined اینجا از یادداشت‌های من در مادری و معلمی و گروهی که در فکرورزی دینی فعال است، خواهید شنید.
https://ble.ir/rooyesh_javaneh

۷:۰۱

۱۰ اردیبهشت

thumnail
#جنگ_نرم (۳)
-مامان این عکسو نمی‌فهمم ...
(در یکی از زمان‌های داغون و پیچیدگیه روزمره‌ام، انگار می‌خوام از سرم بازش کنم)
- می‌خوان یه جا رو منفجر کنن، روزنامه شلیک می‌کنن!
(الان که می‌نویسم، می‌گم کاش این حرف را هم نمی‌زدم، اجازه می‌دادم اینجا هم تحلیل خودش را بشنوم، کاش فرصت گفتگو‌های اینجوری را بیشتر غنیمت بدونم، همیشه که پیش نمی‌یاد.مثلا در ساده‌ترین مدل، می‌گفتم:نظر خودت چیه؟یا اول تو بگو بعد منم می‌گمیا یه چیز مسخره، که اون بگه: نه! اینطور نیست و فلان طوره ....القصه)
برمی‌گرده و دوباره به عکس نگاه می‌کنه
-آهان،سرشو به نشانه‌ی فهمیدن تکان می‌ده و زیر لبش میگه: همون رسانه
-من:undefined الحمد الله،
جواب می‌ده! اطلاعات ندادن و به قدرت تفکر بچه‌ها واگذار کردن+دادن خوراک فکری مناسب
#فکرورزی#تربیت_دینی

۶:۰۳

thumnail
#داستان_لوبی_مبارز
یک نگاهی به تصاویرِ پیش از این، مربوط به داستان لوبی بیاندازیم.
و ما را به صلواتی مهمان کنید که مشکل تصویرگر عزیزمون برطرف بشه و با عزمی جزم، به گروه ما برگردد.undefined
لوبیای کوچکی در ظرف لوبیایی، که روزمرگی را درک می‌کند و به دنبال شناختن و شکوفا شدن گنج‌های درونش هست.
#لوبی_مبارز

۱۵:۴۴

۱۲ اردیبهشت

thumnail
برام تعریف کرد:
پرده‌ی اول-داخل سالن
خیلی تشنه‌ام، شام و پذیرایی هم که نبودم. روی میزمان را نگاه می‌کنم. هنوز دو تا قوطی نوشابه نارنجی خنک چشم می‌نوازد، دست دراز می‌کنم ولی نتیجه‌اش لب‌های آویزان من است.همراه‌مان می‌گوید: چاره چیه؟ تازه آرم حلال و سیب سلامت‌ام داره!با سوال به دخترم نگاه می‌کنم! رویش را به افق خیره می‌کند و ادای سوت بلبلی درمی‌آورد.-نه نمی‌شه خوردش! استاندارد آرم حلال و سیب سلامت که اینو بررسی نمی‌کنه!به بقیه میزهای شلوغ و صندلی‌های خالی سالن نگاه می‌کنم.--مدل دیگه‌ای نداشتن؟-نچ،
پرده دوم، داخل ماشین
از سمت مردانه یه قوطی نوشابه خنک نصیب ماشین ما شده است.-مگه شما از این‌ها خوردین؟-مامان بازش کنم؟-نگو، الان مامان جوش میاره، ...-تنها نخوری بچه، بده جلو! ...نگاهم از شیشه به بیرون است و ساکتم-مامان بخورم؟-بخوری، نخوری اثری نداره، دیگه خریدن! با نخوردن تو هم چیزی درست نمیشه!-واقعا، هیچ فرقی نمی‌کنه!-مامان بخورم؟برمی‌گردم، وسط گفتگوی دو نفر دیگر که همدیگر را برای اثر نداشتن تایید می‌کنند، بهش می‌گویم:-تو دعای سفره چی می‌خونیم؟ اللهم الرزقنا رزقا حلالا طیبا واسعا، اینجا غیر از حلال میگه طیب باشه، بعدشم می‌گیم طهر بطوننا من الحرام والشبهه. شبهه، هم یعنی مطئمن نیستم خوردنی باشه.دیگه حداقل میشه بگیم مطمئن نیستیم خون مردم توی این نوشابه‌ها نباشه!-تو هم همش خون، خون می‌کنی. توش خون نیست! خیالت جمع!-اتفاقا هست، روی اینا باید بنویسن، هشدار! خون خوردنی نیست!-بده بیاد جلو، ...
پرده‌ی سوم، فردا، #پایتخت۵، #داعش
-چه احمق‌هایی بودن، (خطاب به عقاید داعشی و بردن قاشق چنگال نقره برای هم‌سفرگی با پیامبر)-خودمونو نگاه نکن، وسط ایرانیم، هر طرف بخوایم حرف خوب پیدا می‌شه این طفلی ها از اسلام، همینو بهشون معرفی کردن!قوربون سردار برم که بساط این نفهمی‌ها رو جمع کرد.می‌خنده-هنوزم مبارزه ادامه دارهبه نشانه‌ی تایید، لبخند تحویلم میده و دوباره به توصیفات از داعش در سریال نقی گوش میده-البته از نخوردن یه نوشیدنی خوشمزه خیلی سخت‌تره!-خیلی بد جنســــــــــــــــــی! اثر نداره!
ادامه ماجرا را در ادامهundefinedundefined بخوانید.
https://ble.ir/rooyesh_javaneh/3077673129152611581/1714549717895
پ.ن: تولید کننده‌ی این کلیپ را نمی‌شناسم، اگر می‌شناسید معرفی کنین که هم ازشون تشکر کنیم و هم با اجازشون لینکش را بزاریم.
undefined اینجا از یادداشت‌های من در مادری و معلمی و گروهی که در فکرورزی دینی فعال است، خواهید شنید.https://ble.ir/rooyesh_javaneh

۷:۴۷

-خیلی بد جنســــــــــــــــــی! اثر نداره!-چرا، داره. مگه داستان آقا قرائتی یادت نیس؟ (https://www.aparat.com/v/iWYo3)
اگه یه بچه سر اون میز بلند می‌گفت «من نمی‌خورم!» چون ... شاید مادر جونش که بزرگ فامیل هم بود می‌گفت: منم نمی‌خورم.بعد میز بقلی حرف اینا رو می‌شنید. این مهمونی نه، مهمونی و عروسیه بعدی حرفش به گوش داماد می‌رسید!شاید به خاطر همین حرف یه نوجوون، یه روز داماده به مسئول تالار بگه، نوشابه‌اش فلان نباشه! بعد شاید بشن دو تا دامادبعد تالار چیه به مسئول خریدش بگه بگرد چند تا نمونه وطنی بزار تو لیستشاید یه روز مسئول پخش، به کارخونه بگه، تو فلان شهر چند تا تالار رو از دست دادیم و...(undefined #داستان #گل_دهان اینجا کار می‌رسه، انشاالله درباره‌اش می‌نویسم)
پرده چهارم، همون فردا، آشپزخانه، میز ناهار
-!آخ آخ دلم می‌سوزه-چرا؟-ولَ کن، چی بگم، آخه آدم همه عمرشو بزاره دو تا دسته گل و آب بده بعد-خب چی شده؟-آخه این همه به سر و سینه زدیم برای مردم غزه و با هم گفتیم باید کاری کرد، چرا دولت و فلان و ... بعد خودمون، از یک مزه‌ی دلچسب نوشابه نگذریم.اصلا از شما دو تا انتظار نداشتم!کوچیکه میاد بقلم می‌کنه-من که نخوردم!-واقعا؟! تو نخوردی؟! تو سالن هم نخوردی؟-نه نخوردم، من دوغ خوردم.-مال ما دوغ نداشت-تو ماشین چی؟! تو نخوردی؟-نه! نخوردم.- وای من بهت افتخار می‌کنم! عالی بود، این کار، برای تو خیلی سخت بوده ...از تالار اومدیم، به خاطر حجاب و متانت خواهرت بهش افتخار کردم، یادته گفتی پس من چی؟ الانم به تو افتخار می‌کنم.خواهرش خنده‌ی ریزی می‌کنه هم خوشحاله هم یکم خجالته
پرده بعدی
-بازم نخورم بهم افتخار می‌کنی؟-تو به فکر خودت نخوردی! نه به خاطر اینکه من بهت افتخار کنم. این خیلی خوبهبه این افتخار می‌کنم.-دفعه‌ی بعد به بقیه هم می‌گم نخورن!
-الحمد لله
undefined اینجا از یادداشت‌های من در مادری و معلمی و گروهی که در فکرورزی دینی فعال است، خواهید شنید.https://ble.ir/rooyesh_javaneh

۷:۴۸

thumnail
-مامان، روزت مبارک! به دیگری اشاره می‌کنه: تو به مامان تبریک گفتی؟-قبول نیست، هر کی باید به معلم خودش تبریک بگه!-ای بابا، من که امسال خیلی نتونستم معلم باشم. (اشاره به نی‌نی)-چرا بازم معلم بودی!-کجا معلم بودم؟-معلم ما بودی دیگه
آخ شیـــــــریــــــــن بودundefined🥹

۱۴:۱۸