عکس پروفایل فرزندان ابراهیم (یادداشت های حج ۱۴۴۴)ف

فرزندان ابراهیم (یادداشت های حج ۱۴۴۴)

۳۱۵عضو
عکس پروفایل فرزندان ابراهیم (یادداشت های حج ۱۴۴۴)ف
۳۱۵ عضو

فرزندان ابراهیم (یادداشت های حج ۱۴۴۴)

وَاذِّن فِى ٱلنَّاسِ بِٱلْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍۢ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍۢو مردم را به انجام مناسک حج ندا دِه، تا پیاده و سواره از دورترین نقاط به سوی تو گردآیند."سوره مبارکه حج"undefined
ارتباط با ادمین: gitipasandf@

۳۱ شهریور

thumnail
خبر را که شنیدم بی تاب شدم. از همان زمان انفجار پیجرها و زخمی شدن پهلوها و بسته شدن‌چشم‌های مجاهدان هم حال خوشی نداشتم، اما به بچه ها قول سفر داده بودم و گریزی از آن نبود. حالا هی پشت هم خبر شهادت می آید. خوشی در کام ما نمی‌ماند.
پناه آوردم به دریا. شاید شبیه پناه آوردن حاجیِ از مِنی برگشته و حلق و قربانی کرده‌ای به کعبه و یا چنگ زدن زائر دلتنگي به پنجره فولاد حضرت رضا علیه السلام. همین قدر مضطر و همین قدر امیدواریاد آن سکانس فیلم محمد رسول الله مجید مجیدی افتادم. صحنه دریا و تمکین و آرام گرفتن آن دربرابر محمّد صلوات الله علیه و شکستن آن بتی که قربانی می‌گرفت و آزاد شدن کودکان و زنان اسیر ...
همین جا زیارت رسول خواندم. رو به دریا السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا قَائِماً بِالْقِسْطِ
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا فَاتِحَ الْخَيْرِ.‌‌..
و أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ...

@safar_be_gheble

۹:۳۹

۵ مهر

undefined یک روز پیرزنی آمد. دستمال سفید کوچکی از زیر چادر مشکی رنگ و رو رفته‌اش آورد بیرون و گذاشت روی میز. همینطور که گره دستمال را باز می‌کرد، با لهجه‌ی روستایی گفت : "دیروز ماشین جبهه اومده بود روستای ما. بهشون نرسیدم امروز با ماشین روستا اومدم .گفتم خودم این‌ها رو بیارم."گره دستمالش که باز شد، دیدیم چند تا گردو در آن هست. گفتیم: مادر چیز دیگه‌ای هم هست یا همین گردووهاست؟انگار شرمنده شد. نگاهش را از روی دستمال بالا نیاورد. با گردوها ور می‌رفت و با بغض گفت: "درختمون رو امسال سرما زد. همین ۲۰ تا گردو مونده بود برای زمستونم؛ اما دیروز که ماشین جبهه اومد ،گفتم همینی رو که دارم بدم به این جوون‌ها"... آن روز مغز گردوهای پیرزن را خرد کردیم. هر پاکتی از آجیل‌ها را بسته‌بندی می‌کردیم یک تکه از این گردوها را می‌گذاشتیم درون آن.
"برشی از کتاب هدیه‌ای باشد برای تو؛
خاطرات پشتیبانی جنگ زنان کاشان"


undefinedپ.ن: هفته دفاع مقدس را تنها منحصر به غبار روبی از قبور مطهر شهیدان و روایت های نظامی از جنگ نکنیم. اگر چه قله‌ی این جهاد متعلق است به شهدا ، اما روایت اجتماعی از وضعیت خاص آن روزها و کارزاری به نام‌ پشت جبهه که مردم میدان دار آن بودند نیز هم اهمیت با روایت شهدا و خط مقدم هاست که گره بسیاری از مسائل امروز ما هم با روایت و کشف انگیزه و جنس حضور و نقش آفرینی‌های مردمی باز خواهد شد.
#جنگ_دوست_داشتنی#دفاع_مقدس#مجاهدت_های_مردمی
@safar_be_gheble

۱۵:۲۰

۷ مهر

thumnail
عشق یعنی ؛بنویسی غزلی از چشمشدرهمان مصرعِ اول ،قلمت گریه کند undefined
إنّ قائدنا سماحة السيد ما زال بيننا بفكره وروحه وخطه ونهجه المقدس، وأنتم على عهد الوفاء والالتزام بالمقاومة والتضحية حتى الانتصار...undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined
#متی_نصرالله_الا_ان‌نصرالله_قریب@safar_be_gheble

۱۲:۱۳

هوا گرفته و ابری ،هوا غم‌انگیز استتو نیستی که ببینیچقدر پاییز استundefinedundefinedundefined
#متی_نصرالله🖤#شهید_علی_طریق_القدس
@safar_be_gheble

۱۳:۲۳

thumnail
خدا صبور کند؛
در مصیبتت ما راundefinedundefinedundefined
@safar_be_gheble

۱۹:۱۷

۸ مهر

بازارسال شده از رقیه فاضل
thumnail
طبق برنامه‌ی همیشگی این سالها، شنبه‌ عصر، قرار بود جلسه‌ی صحیفه‌ی امام برقرار باشد که خبر شهادت سید، دلها را پریشان کرد.همه میخواستند بروند تجمع حرم، از طرفی دل همه گرفته بود، میخواستند همدیگر را ببینند و بدانند چه باید بکنند.قرار شد‌جلسه، بعد نماز مغرب باشد. خانمهای هیأت «بنات المقاومة» که از بعد هفتم اکتبر یک سال است جمعه‌ها جلسه‌ی ندبه دارند هم بودند.در جلسه، صحبت از این شد که ما بعنوان خانم، با حکم جهاد حضرت آقا، چه باید بکنیم. امکاناتمان چیست که برای آزادی قبله اول مسلمین و همراهی با لبنان باید به میدان بیاوریم.مطالبه، تبیین و گفتگوی عمومی برای آمادگی اذهان، کمک مالی، تحریم کالاهای صهیونیستی، دعا و ایده‌هایی مثل کشیدن پرچم اسرائیل غاصب جلوی در حیاط و امثال اینها مطرح شد. جلسه خوبی بود الحمدلله که ان‌شاءالله دقیق‌تر می‌نویسم.همانجا ذیل کمک مالی، گفته شد خانمها در دفاع مقدس طلا میدادند. چراغ اهدای طلا همان‌جا روشن شد.توی گروه مجازی همان جلسه هم که صوتهای هیأت بارگذاری میشود، ایده مطرح شد، چند نفر خانم از شهرهای دیگر هم پیام دادند که طلا اهدا کردند.خلاصه اینکه بدون هماهنگی قبلی، بیش از هفت میلیون تومان نقد و کارت هدیه، پنج گوشواره، یک گردنبند، یک انگشتر و یک سکه پارسیان جمع شد.همچنان هم پیام می‌رسد که طلا اهدا میکنیم.هیأت‌های خانگی زنانه، خیلی خوب می‌توانند پای کار کمک مالی بیایند ان‌شاءالله.میزان کمک مهم نیست، آن تحول روحی که با حکم جهاد ایجاد میشود و آن حس پیوستگی با جبهه مقاومت است که میتواند امت را امت کند ان شاءالله.
https://ble.ir/rq_fazel

۱:۳۹

بازارسال شده از رقیه فاضل
thumnail

۱:۳۹

بازارسال شده از رقیه فاضل
thumnail

۱:۳۹

۱۰ مهر

thumnail
لا به لای خبرهای سخت و نگران کننده این روزها بشارت هایی از جوشش چشمه ایمان و اعتقاد هست که امیدها را بارور و اراده ها را محکم‌تر می‌کند اساسا بلا را برای همین جوشش ها و رویش ها وضع کرده اند. در اضطرارهاست که استعدادها جوانه می‌زنند. حالا این روزها در اضطرار جبهه حق، استعدادهای ایمانی و انسانی زنان و مردان مؤمن در حال شکفتن و رشد و بالندگی است...
الحمدلله علی کل حال
الحمدلله فی السراء و الضراء undefined

@safar_be_gheble

۹:۰۶

thumnail
خط عشقی که همچنان ادامه دارد...به این طلاها ساده نگاه نکنید ،هرکدام داستانی دارند.گوشواره ای که تنها طلای مادر پیری بودسکه ی پارسیان که تنها طلا بود.پشت هر طلا کوهی از خاطره و داستانی از زندگی یک زن هست،که با عشق به رهبر و با قلب مطمئن برای تبعیت از ولی هدیه شد.سرمایه های مادی نیستند اینها، زندگی و دل بستگی هایی هستند که عاقبت بخیر شدند.
#جهاد_زنان#والمصدقین_والمصدقات
@safar_be_gheble

۱۰:۳۲

فرزندان ابراهیم (یادداشت های حج ۱۴۴۴)
undefined خط عشقی که همچنان ادامه دارد... به این طلاها ساده نگاه نکنید ،هرکدام داستانی دارند. گوشواره ای که تنها طلای مادر پیری بود سکه ی پارسیان که تنها طلا بود. پشت هر طلا کوهی از خاطره و داستانی از زندگی یک زن هست،که با عشق به رهبر و با قلب مطمئن برای تبعیت از ولی هدیه شد. سرمایه های مادی نیستند اینها، زندگی و دل بستگی هایی هستند که عاقبت بخیر شدند. #جهاد_زنان #والمصدقین_والمصدقات @safar_be_gheble
زیر این‌پیام در گروهی دوستی نوشت:
یا تکه طلایی که پس انداز شده بود تا زمان رفتن به حج فروخته شود ، ولی در حال حاضر چه امری واجب تر از امرِ سید علی جانمان؟؟؟اگر احیانا اعزام نیرو هم بشود به عنوان یک خانم فعلا دست و بالم بسته هست و معذوریت دارم مگر در موارد خاص و پشت جبههالبته تا الان یک هیچ از آقایون جلو هستیم undefinedundefinedولی دلم به همین تکه طلای ناقابل خوشه ، و ته دلم غنج می‌ره و چشام اشکی میشه که سعادت نصیبم شد و خدا رو شاکرم که تونستم پا رو دلم بذارم ( کسانی که بنده رو میشناسن می‌دونن چقدررررر طلا دوست دارم undefined🫣 )انشاالله خدا خودش برکتش رو میده و به حرمت نیت های پاک و خالص زنان و مادران ایران زمین نسلی ولایی و مهدوی بهمون میده.به امید پیروزی هر چه زودتر جبهه ی مقاومت undefinedو سرنگونی رژیم جعلی و غاصب اسرائیل
#حج_های_مبدل_شده_به_جهاد#چه_حج_نرفته_ها_که_حاجی‌اند

۱۱:۰۹

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
@safar_be_gheble

۱۷:۴۶

۱۲ مهر

thumnail
اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِياً أَوْ مُرَابِطاً فِي دَارِهِ ، أَوْ تَعَهَّدَ خَالِفِيهِ فِي غَيْبَتِهِ ، أَوْ أَعَانَهُ بِطَائِفَةٍ مِنْ مَالِهِ ، أَوْ أَمَدَّهُ بِعِتَادٍ ، أَوْ شَحَذَهُ عَلَى جِهَادٍ ، أَوْ أَتْبَعَهُ فِي وَجْهِهِ دَعْوَةً ، أَوْ رَعَى لَهُ مِنْ وَرَائِهِ حُرْمَةً ، فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْناً بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضاً حَاضِراً يَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَى بِهِ ، إِلَى أَنْ يَنْتَهِيَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَى مَا أَجْرَيْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِكَ ، وَ أَعْدَدْتَ لَهُ مِنْ كَرَامَتِكَ...
خدایا هر مسلمانی که عهده‌دار امور خانۀ رزمنده یا مرزداری شود، یا در نبود او به کفالت و سرپرستی خانواده‌اش اقدام کند، یا به بخشی از #مالش او را یاری دهد، یا او را به ساز و برگ جنگ مدد رساند، یا همّت او را برای رفتن به جهاد تند و تیز گرداند، یا وی را به #دعای_خیر همراهی کند، یا پشت سرش آبروی او را حفظ نماید؛ به او نیز اجر همان رزمنده و مرزدار را، وزن به وزن و مثل به مثل عنایت فرما ؛ و عمل او را پاداشی نقد عطا کن که بدون درنگ، سود کاری که پیشاپیش فرستاد و شادی عملی که به جا آورد، در همین دنیا به دست آورد؛ تا آن‌که عمرش به پایان رسد و به آن پاداشی برسد که از احسانت بر او روا داشته‌ای و از کرامتت برای او آماده ساخته‌ای...‌
"بریده ای از دعای امام سجاد برای مرزداران"
@safar_be_gheble

۱۸:۲۵

۱۳ مهر

thumnail
وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
گاه سفر آمد؛ نه هنگام درنگ است چاووش می‌گوید که ما را وقت تنگ است
گاه سفر شد، باره بر دامن برانیم تا بوسه‌گاهِ وادیِ ایمن برانیم
وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است

از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم بانگ از جرس برخاست وای من خموشم
دریادلان راه سفر در پیش دارند پا در رکاب راهوار خویش دارند
گاه سفر آمد برادر! گام ‌بردار! چشم از هوس از خُرد از آرام‌ بردار!
گاه سفر آمد برادر! ره دراز است پروا مکن بشتاب! همّت چاره‌ساز است
@safar_be_gheble

۶:۴۷

۲۱ مهر

thumnail
پس انداز میکنم برای آخرتم@safar_be_gheble

۱۳:۲۵

۲۵ مهر

بازارسال شده از کوثرانه ها
thumnail
مادرانه های ما و اف ۳۵
undefinedهیولای راهبردی اف ۳۵،همان که در چند دقیقه صدها نوزاد را خونین لابلای بقایای ساختمان وا میگذارد و مادران را بی جان و غرق خون درحالیکه نوزادی را بغل کرده اند روی دست پدرانی زنده یا مرده رها میکند.
undefinedهمان هواپیمایی که اگر نبود، کار اسراییل تمام بود و با این قدرت جنگ زمینی بالای حزب الله تا کنون ده ها بار مردم غزه کلید به دست وارد خانه هایشان شده بودند و چیزی به نام اسراییل نبود.

undefinedundefinedتکلیف ما در برابر این هیولا چیست؟
undefinedشاید باورتان نشود، این هیولا یک هیولای نسبتا زنانه است. بریجید لودردیل ، مادر الکساندرایی که لابد حالا خودش دختر جوانی شده، ولی در بچگی اش از علاقه مندی ها مادرش این بود که با او کتاب بخواند، سالهاست مدیر این محصول بود و ظرف این دو سه روز بعد از ۳۸ سال کار در لاکهیدمارتین، غول تسلیحاتی، بازنشسته شد.

undefinedبله ما میتوانیم آش نذری درست کنیم برای سلامتی مادران غزه و در محله مان پخش کنیم،undefinedبله ما میتوانیم طلاهایمان و پس اندازهایمان را به مقاومت کمک کنیم،undefinedبله ما باید با جهاد فرزند آوری این جبهه را یاری کنیمundefinedاما آن دسته از ما که در بهتریندانشگاه های کشور تخصص های خوبی دارند، اگر می‌توانستند قدری زمان را از کارهای فرهنگی غیرتخصصی به سمت جهاد علمی و تخصصی ببرند، بدابحالشان....
undefinedبدا بحال مسولینی که همچنان علیرغم بارها تاکید رییس جمهور شهید بستری برای ادامه حیات ولو پژوهشی مادران جوان تازه فارغ التحصیل حوزه های فناوری که اتفاقا داغ و به روز هستند فراهم نکردند
undefinedنیمی از نسل حزب اللهی جوان تحصیلکرده ما زنان هستند، مطمان باشید هرچه بجای پس زدن فعالیت اجتماعی و استمرار دوقطبی های سنت مدرنیته، بسترسازی خوبی برای آنها صورت دهید، هم مساله جمعیت بدون درد و خونریزی بهتر پیش میرود و هم رستاخیز علمی مورد نیاز این روزهای گام دوم انقلاب ...
#جهاد_اجتماعی_زن_مسلمان#فرض_جهاد#بسترسازی_اجتماعی_حلال_مسایل_جمعیتی#امهات_المتخصصات_للقدس#ترک_فعل@kosaraneh_ha

۴:۲۳

۲۶ مهر

thumnail
وقتی که می‌دانم فرصت کم است و محدود ، حواسم را بیشتر جمع می‌کنم که هدر دهی نداشته باشم. وقتی می‌دانم که فقط ۳۰ ساعت عمر سفر من است به لحظه لحظه‌اش خسیس می‌شوم و حاضر نیستم دقیقه ای از آن را واگذار کنم.لیست بلندی از کارها نوشته ام. و درخواست‌هایی که با زبان دعا باید بگویمشان. خستگی و کم خوابی هم هست و اذیت می‌کند. اما می‌گویم این صبح ، این سحر، این نماز حرم ارزشش را دارد.انگار نه انگار روزهای پیش سخاوتمندانه ساعت ها را به بیهودگی واگذار می‌کردم.
خدایا اگر باور کرده بودم که در محضر توام و فرصت ها تمام شدنی...ما را به درکی از محضریتت برسان ...
@safar_be_gheble

۱۲:۵۱

۲۷ مهر

thumnail
#ریّان_برگرد...
ریّان بن صلت می گوید:می خواستم از خراسان برگردم به عراق، رفتم که با امام رضا علیه السلام خداحافظی کنم.توی راه با خودم گفتم یادم باشد بعد از خداحافظی، یکی از لباس‌های امام را از ایشان بگیرم که کفنم باشد.باز با خودم گفتم یادم باشد از آقاچند درهم از مال شخصی خودش را بخواهم که تبرک باشد و با آن‌ها برای دخترهایم انگشتر بسازم.
پیش امام رسیدم، از فکر جدایی با امام و شدت دلتنگی گریه کردم و اصلاً کارهای دیگر را یادم رفت.بیرون آمدم.امام صدایم زد: ریّان برگرد!برگشتم،فرمود: دوست داری یک مقدار از درهم های خودم را بدهم تا برای دخترهایت انگشتر بسازی؟دلت می خواهد یکی از پیراهن هایم را بدهم که هر وقت از دنیا رفتی، با آن کفنت کنند؟...
@safar_be_gheble

۱۵:۱۳

۲۹ مهر

بازارسال شده از مزایده قطعات طلای جبهه مقاومت
thumnail
پدرم به مادرم سپرد در قسمت خواهران منتظر بماند تا خبرش کند. گفت خبرش که کرد، نوزاد را بیاورد تا پدرم او را خدمت حضرت امام ببرد. خودش زیاد خدمت امام خمینی مشرف می‌شد، اما حالا برگزاری مراسم در حسینیه جماران فرصت مناسبی ایجاد کرده بود که همسر و فرزندش را همراه خود کند و طفل نورسیده‌اش را به آغوش امام برساند. پس از دیدار، امام به عنوان چشم‌روشنی مبلغی به پدرم هدیه کرد، و آن هدیه به لطف پدر و مادرم تبدیل شد به گردن‌آویزی برای من، تا از امام برایم به یادگار بماند....روی هردانه بنوشته عیاناین بود رزق فلان بن فلان
پدرم این شعر را می‌خواند، وقتی نعمتی از نعمت های خدا هزاران چرخ می خورد تا به دست کسی برسد که انسان ها اراده نکرده بودند اما خدا مقدر کرده بود. امام روح‌الله از بندگان مقرّب و خاص درگاه الهی بود و روایت منسوب به معصوم می‌گوید خدا دست و زبان بنده‌ مقربش می‌شود. با خودم فکر می‌کنم شاید از ابتدا روی این گردنبند نام افراد دیگری نوشته شده بود. شاید بنا بود من به عنوان یکی از افراد سیاهی‌لشکر دوستدار امام، تنها، امانتدار این تحفه باشم. چه‌بسا از ابتدا مقدر شده بود این هدیه‌ای باشد از جانب امام روح‌الله به پیروان مجاهد او در روزهای دلشکستگی، تا مرهمی بر قلب‌های مجروحشان باشد. هدیه‌ای از روح خدا به یاران سیدحسن نصرالله و یاران یحیی سنوار در سرزمین‌های زیتون... ...گردنبند را روز شنبه ٢٨ مهر ١۴٠٣ قیمت کردم. گفتند طلای ١٨ عیار با وزن ١٨.٧۶٠ و قیمت ٧٧ میلیون و ٨٠٠ هزار تومان است. ارزش آن به خاطر انتسابش به امام خمینی قطعا بیش از این‌ها است. گردنبند را به مزایده می‌گذارم. وجه دریافتی ان‌شاءالله به مظلومان لبنان و فلسطین و جبهه مقاومت اهدا خواهد شد. هرکس دوست دارد از روح خدا یادگاری داشته باشد، زودتر دست بجنباند.

۷:۰۴

۶ آبان

thumnail
undefined فوئب گیلمن نویسنده و تصویرگر کتاب کودک کانادایی-آمریکایی بود. کتاب یک داستان محشر تغییر نام یافته کتابی به نام "چیزی از هیچ چیز" ، اقتباس از یک داستان قدیمی ییدیشی (زبان یهودیان اروپای شرقی) است. وی در نیویورک متولد شد و بعدا در اروپا و اسرائیل زندگی کرد.این کتاب همراه با نمادهای یهودی است و کلاه و کت پدربزرگ تداعی کننده پوشش یهود است.از همه جالب تر تصویرگری زندگی موش‌ها به موازات زندگی انسان‌های داستان است... #موش_کثیف عبارتی بود که در طول قرنها در اروپا به یهودیان داده شده بود و والت دیزنی و سایرین با ساخت انیمیشن هایی چون میکی ماوس و تام و جری و راتاتویی و... سعی کردند این عبارت را از اذهان بزداید.
undefined پ‌.ن: این کتاب را پسران ۱۳ ساله و ۸ ساله من بارها خوانده بودند و سال‌ها در کتابخانه ما جای داشت. اما این بار موقع خواندن یک چیز توجه آنها را جلب کرد، کلاه وکت یهودی پدربزرگ . ذهن آنها درگیر اسرائیلی بودن داستان شد. نکند پای غاصبان سرزمین زیتون به کتابخانه ما رسیده باشد؟سراغ نویسنده و تصویرگر و جوایز کتاب رفتند. عکس مدال جایزه سیدنی تیلور پشت کتاب همراه با نماد ستاره صهیونیسم آن ها را مطمئن‌تر کرد. این جایزه یکی از جوایزی است که به کتابهایی که بتواند تصویری از زندگی یهود را به جهان نشان دهد داده می‌شود.
undefined خلاصه این کشفundefined نتیجه ذهن کنجکاو پسرهای ما و یک جستجوی ساده است. انتشار و هفت بار تجدید چاپ این کتاب در ایران و انتخاب آن به عنوان کتاب برگزیده شورای عمومی کتاب کودک جای تعجب و هم نگرانی بابت صلاحیت آنان در بررسی کتابهای کودکان دارد. و البته تغییر نام کتاب و انتشار توسط انتشارات میچکا ...
#داستان‌سرایی_برای_خلق_چیزی_از_هیچ_چیز
undefined پژوهشگران : محمدصادق و محمد مهدی نجف پورundefinedundefined
@safar_be_gheble

۴:۱۳