thumnail
undefined شهید سید داوود بی‌طرفundefined برشی از کتاب مقاومت زینبیه، مصاحبه با #شهید سید داوود بی‌طرف:
undefinedفردای روز چهارشنبۀ سیاه، قرار بود یک پرواز فوق‌‌العاده، تمام ایرانی‌‌ها را برگرداند. محسن خزایی به من گفت بیا برویم. گفتم: تا حاج‌‌آقای حسینی به من نگوید، از دفتر نمی‌‌روم.گفت: شرایط مناسب نیست، حداقل بگذار خانواده‌‌ات را ببرم.گفتم: خدا خیرت دهد، اگر آنها را ببری، لطف بزرگی در حقم کرده‌‌ای.
undefinedخانواده‌‌ام که رفتند، دیگر واقعاً تنها شدم. از اعضای اداری دفتر فقط من مانده بودم. از پنجرۀ خانه بیرون را نگاه می‌‌کردم؛ زینبیه شده بود مثل این فیلم‌‌ها که مهاجرت مردم را نشان می‌‌دهد. بعضی با چمدان و بقچه و بعضی فقط خودشان و لباسشان، دست زن و بچه‌‌شان را گرفته بودند و می‌‌رفتند. با خودم می‌‌گفتم: دیروز چه بود و امروز چه شد!
undefinedچهار پنج جوان همراه حاج‌حبیب از دفتر حضرت آقا محافظت می‌‌کردند. رفتم کنارشان و چند دقیقه‌‌ای صحبت کردیم. در آن شرایط دیگر دفتر کارایی سابق را نداشت. درِ بعضی از اتاق‌‌ها را قفل کردم و عملاً دفتر رهبری تبدیل شد به یک پایگاه مقاومت. من هم عبا و عمامه را کنار گذاشتم و لباس نظامی پوشیدم...
undefined کتاب مقاومت زینبیه
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۲:۳۰

thumnail
undefined #حضرت_زهراundefined سالروز ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها
undefined در روز قیامت، وجود مقدس زهرا در محشر، یک خانمیِ به‌تمام‌معنا دارد؛undefined یعنی وقتی‌که وارد محشر می‌شود، زیاد شنیدید منادی پروردگار ندا می‌کند: «غُضّوا اَبصارَکُم» چشم‌ها را ببندید، undefined خلیفۀ خدا می‌آید،
undefined مادر حسن و حسین می‌آید،
undefined آن زن مجاهد و فداکار دارد می‌آید،
undefined آن گل سرسبد عالم آفرینش می‌آید،
undefined چشم‌ها را ببندید، مؤدب باشید، زهرا آمد.

undefined این عظمت و جلال زهراست در روز قیامت.
undefined بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۵۳/۱undefined کتاب حلقۀ سوم «انسان ۲۵۰ساله»
╭──────undefined @sahba_nashr╰────────────

۲۰:۳۰

thumnail
undefined #مؤمن_انقلابیundefined به مناسبتِ سالروز وقوع زلزله بم، در دی‌ماه سال ۸۲
undefined حاج ابوالقاسم صدیقی:سوار ماشین شدم و راه افتادم. توان شنیدن خبرهای رادیو را نداشتم.
undefined در طول راه مرتب ذکر می‌گفتم و دائم نذرونیاز می‌کردم که خانواده‌ام زنده باشند. از تصور اینکه خدای‌نکرده اتفاقی برای یکی از اعضای خانواده‌ام افتاده باشد، چنان بی‌اختیار اشک می‌ریختم که دید‌م تار شده بود و جاده را نمی‌دیدم. چند مرتبه نزدیک بود از جاده بیرون بیفتم یا تصادف کنم.
undefined دوازده ظهر بود که رسیدم بم.چند صد متر مانده به میدان اول شهر ترمز کردم. دیدم که اصلاً بمی وجود ندارد.
undefined شهر به آن بزرگی، تبدیل شده است به ویرانه‌ای بزرگ، به تلی از خاک و آوار...
undefined کتاب مؤمن انقلابی؛ ابوالقاسم صدیقیundefined فروشگاه اینترنتی صهـبا

╭──────undefined @sahba_nashr╰────────────

۱۲:۴۹

thumnail
undefined #مؤمن_انقلابی

undefined حاج ابوالقاسم صدیقی: undefined آن چند روز هروقت از کمک به مردم مصیبت‌زدۀ شهر فارغ می‌شدم، می‌رفتم روی آوار خانه می‌نشستم و با همسر و فرزندانم حرف می‌زدم! و فکر می‌کردم به اینکه چرا فرزندان جوانم باید بروند و منِ پیر باید بمانم؟
هرچه در این شصت سال یاد گرفته بودم، در سرم می‌چرخید؛ از سنت‌ها و امتحان‌های الهی، تا قضا و قدر و صبر و رضا و... نمازها و ذکرهایم در آن روزهای اول زلزلۀ بم خیلی فرق می‌کرد.
undefined وقتی وسط یک شهر که هزاران سال سابقه داشته و بعد، در کمتر از دقیقه‌ای، به خرابه‌ای بزرگ تبدیل شده، می‌نشستم و می‌گفتم «خدا»، از عظمتش تا اعماق وجودم می‌لرزید!
undefined و پناه می‌بردم به مهربانی‌اش و اشکم جاری می‌شد. حالی بود...


undefined کتاب مؤمن انقلابی؛ ابوالقاسم صدیقی

╭──────undefined @sahba_nashr╰────────────

۱۳:۱۹

thumnail
undefined #بصیرت #میثاق_با_ولایت #۹_دی
undefined همۀ علما و فقهای بزرگِ گذشته، چیزی به نام ولایت‌فقیه یا حاکمیت شرع را می‌شناختند و بر آن اتفاق نظر داشتند، ولی دایرۀ آن را، برخی محدود و برخی وسیع می‌دانستند. 
undefined پس تشکیل حکومت اسلامی، یکی از اصول اسلامی است و حکومت، همان‌طورکه امام خمینی در بحث‌های خود در نجف عنوان کردند، جزء #اصول دین است نه #فروع و اگر حکومت نباشد، اسلام نخواهد بود، مگر به‌شکلی که از آن نامی و یا ذهنیتی و یا عمل محدود فردی منظور نظر باشد. 
undefined بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۲۲undefined کتاب ولایت و حکومت
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۷:۰۵

thumnail
undefined #دی_ماه_خونین #دهم_دیundefined به مناسبت سالروز یک‌شنبۀ خونین مشهد
undefined حوادث روز نهم و دهم و یازدهم #دی سال ۱۳۵۷ یکی از حوادث بسیار مهم در روند انقلاب است.
و حقیقتاً یک روز فراموش‌نشدنی و تاریخی در تاریخ گذشتۀ ماست؛undefined هم به‌جهتِ وسعت و عمق فاجعه‌ای که رژیم شاه آفرید، undefined و هم به‌جهتِ نشان‌دادن روحیۀ مردم و چگونگی شِگردهای مبارزه و حالتی که در آن برهه در #مشهد و دیگر نقاط کشور به‌وجود آورده بود.

undefined بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۶۶/۱۰/۸undefined گفتار دی ماه خونین مشهد
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۸:۲۶

thumnail
undefined #دهم_دی‌ماه
undefined کتاب «چُغُک» داستانی است مستند دربارۀ حوادث روزهای نهم و دهم دی‌ماه ۱۳۵۷ در مشهد مقدس.
undefined سبک داستانی کتاب، سبکی است که بیشتر با عنوان «سینما رُمان» شناخته می‌شود؛ سبکی که در آن نقاشی‌ها، پا به ‌پای متن جلو می‌آیند و خود، مستقلاً، روایت‌گرِ قسمتی از داستان می‌شوند.
undefined این داستان بر سه پایۀ اصلی استوار است:undefined وقایعی که در این دو روز در مشهد مقدس اتفاق افتاده بود؛ که بخش اعظم و مهم آن وقایع، در داستان آمده است.undefined خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای از ماجراهای نهم و دهم دی‌ماه.undefined و شخصیت نوجوانِ زبر و زرنگی که در آن ایام، چُغُک نامیده می‌شد.
undefined کتاب چُغُک؛ صهبای نوجوان
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۰:۳۰

thumnail
undefined #میلاد_حضرت_مسیحundefined به مناسبتِ آغاز سال جدید میلادی
undefined آمده‌ام به مادر کمک کنم تا درخت کریسمسش را تزیین کنیم. حالا مادر فقط من را در کنار خودش دارد. پدرم سال‌هاست فوت کرده، برادر و خواهر کوچکترم، رافیک و آنیک، به آمریکا رفته‌اند. و البته برای مادر، حساب رازمیک از همه جداست.
undefined مادر، رازمیک را، همیشه، راست و روشن درمقابل خود می‌بیند؛ به او نگاه می‌کند و می‌گوید که رازمیک هم او را می‌بیند. اکثر اوقات می‌نشیند و با رازمیک حرف می‌زند و از او حرف می‌شنود!
undefined مشغول تزیین درخت کریسمس هستم که موبایلم زنگ می‌خورد. جواب می‌دهم. برای فردا شب، سه چهار نفر، می‌خواهند بیایند و دربارۀ رازمیک، با من و مادرم حرف بزنند. مثلِ همیشه استقبال می‌کنم و می‌گویم تشریف بیاورند.
undefined️ فردا شب می‌شود و مطابق قرار قبلی، مهمان‌ها می‌آیند؛ اما نه سه چهار نفر، که بیشتر از ده نفر!
undefined دوربین‌ها را وصل می‌کنند و شروع می‌کنند به کشیدن پرده‌ها و جابه‌جا کردن مبل‌ها و بعضی وسایل. چند نفر هم نمی‌دانم برای چه، مدام به این‌طرف و آن‌طرف می‌روند! undefined من و مادر، هر دو تعجب کرده‌ایم، اما چیزی نمی‌گویم. به مادر می‌گویم لابد برای این است که فیلمشان خوب بشود! اما خودم هم به جمله‌ای که می‌گویم، اعتقادی ندارم.
بعد از ده دقیقه، یکی از مهمان‌ها می‌آید سراغ ما. از رفتارشان عذرخواهی می‌کند و می‌گوید:الان رهبر انقلاب، حضرت آقای خامنه‌ای در راه منزل شما هستند.
undefined مادر بااینکه فارسی را خیلی خوب بلد است، انگار متوجه منظور مهمان نمی‌شود. به زبان ارمنی از من می‌پرسد: «اِمیک! این آقا چه گفت؟ گفت چه کسی قرار است بیاید؟» می‌گویم: «من هم نفهمیدم مادر جان!» چشمانم را می‌بندم و به جمله‌ای که چند لحظه پیش از دهان این آقا خارج شد، فکر می‌کنم. undefined یعنی واقعاً گفت آقای خامنه‌ای؟!
undefined منزل شهید رازمیک خاچاطوریانundefined کتاب مسیح در شب قدر
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۹:۰۰

انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی
undefined undefined #میلاد_حضرت_مسیح undefined به مناسبتِ آغاز سال جدید میلادی undefined آمده‌ام به مادر کمک کنم تا درخت کریسمسش را تزیین کنیم. حالا مادر فقط من را در کنار خودش دارد. پدرم سال‌هاست فوت کرده، برادر و خواهر کوچکترم، رافیک و آنیک، به آمریکا رفته‌اند. و البته برای مادر، حساب رازمیک از همه جداست. undefined مادر، رازمیک را، همیشه، راست و روشن درمقابل خود می‌بیند؛ به او نگاه می‌کند و می‌گوید که رازمیک هم او را می‌بیند. اکثر اوقات می‌نشیند و با رازمیک حرف می‌زند و از او حرف می‌شنود! undefined مشغول تزیین درخت کریسمس هستم که موبایلم زنگ می‌خورد. جواب می‌دهم. برای فردا شب، سه چهار نفر، می‌خواهند بیایند و دربارۀ رازمیک، با من و مادرم حرف بزنند. مثلِ همیشه استقبال می‌کنم و می‌گویم تشریف بیاورند. undefined️ فردا شب می‌شود و مطابق قرار قبلی، مهمان‌ها می‌آیند؛ اما نه سه چهار نفر، که بیشتر از ده نفر! undefined دوربین‌ها را وصل می‌کنند و شروع می‌کنند به کشیدن پرده‌ها و جابه‌جا کردن مبل‌ها و بعضی وسایل. چند نفر هم نمی‌دانم برای چه، مدام به این‌طرف و آن‌طرف می‌روند! undefined من و مادر، هر دو تعجب کرده‌ایم، اما چیزی نمی‌گویم. به مادر می‌گویم لابد برای این است که فیلمشان خوب بشود! اما خودم هم به جمله‌ای که می‌گویم، اعتقادی ندارم. بعد از ده دقیقه، یکی از مهمان‌ها می‌آید سراغ ما. از رفتارشان عذرخواهی می‌کند و می‌گوید: الان رهبر انقلاب، حضرت آقای خامنه‌ای در راه منزل شما هستند. undefined مادر بااینکه فارسی را خیلی خوب بلد است، انگار متوجه منظور مهمان نمی‌شود. به زبان ارمنی از من می‌پرسد: «اِمیک! این آقا چه گفت؟ گفت چه کسی قرار است بیاید؟» می‌گویم: «من هم نفهمیدم مادر جان!» چشمانم را می‌بندم و به جمله‌ای که چند لحظه پیش از دهان این آقا خارج شد، فکر می‌کنم. undefined یعنی واقعاً گفت آقای خامنه‌ای؟! undefined منزل شهید رازمیک خاچاطوریان undefined کتاب مسیح در شب قدر ╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────
thumnail
undefined معرفی کتاب «مسیح در شب قدر»:
undefined کتاب «مسیح در شب قدر» روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای ارمنی و آشوری از سال ۶۳ تا ۹۳ است.
undefined این کتاب روایتی مستند، از حضور آیت‌الله خامنه‌ای در منزل خانوادۀ شهدای مسیحی و مختصری از احوالات و خاطرات این شهداست. که برای اولین بار، با زندگی‌نامۀ شهدایی آشنا می‌شویم که تا قبل از این، چیزی از آنها شنیده نشده.
undefined کتاب مسیح در شب قدر، در عینِ اختصار، تفصیلاً به زندگی شهدا پرداخته و خصوصیات اخلاقی و منش و شیوه و رفتار و گفتار و دلاوری‌هایشان را بازگو می‌کند.
undefined حضرت آقا بدون تشریفات آن‌چنانی، در ایام عید میلاد حضرت مسیح، مهمان این خانواده‌ها می‌شوند. خانواده‌ها که تا چند دقیقه قبل از آمدن ایشان، نمی‌دانستند مهمانشان کیست، بهت‌زده به استقبال می‌روند. آقا با صمیمیت و مهربانی، در این خانه‌ها می‌نشینند، با آنها صحبت و دردِدل می‌کنند.
undefined کتاب مسیح در شب قدر
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۲:۰۰

undefined #ماه_رجب
undefined امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند:حاجت‌های کوچک خود را (نزد خداوند) حقیر نشمارید، زیرا محبوب‌ترینِ مؤمنین نزد خداوند، درخواست‌کننده‌ترین آنهاست.
undefined کتاب چهل حدیث از امامین صادقین علیهماالسلام
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۸:۰۰

انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی
undefined #ماه_رجب undefined امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: حاجت‌های کوچک خود را (نزد خداوند) حقیر نشمارید، زیرا محبوب‌ترینِ مؤمنین نزد خداوند، درخواست‌کننده‌ترین آنهاست. undefined کتاب چهل حدیث از امامین صادقین علیهماالسلام ╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────
undefined #امام_باقرundefinedبه مناسبت میلاد امام محمدباقر علیه‌السلام
undefined انسان بند کفش هم که احتیاج دارد، می‌رود سر کوچه، سر خیابان، از دکان، بند کفش می‌خرد. این‌هم دعا لازم دارد؟! بله! بله! undefined تا احساس کردید که این بند کفش را ندارید، و به آن احتیاج دارید، یا هر چیزِ به همین کوچکی، دل را متوجه خدا کنید، بگویید: undefined پروردگارا! این را هم به من برسان.
undefined حالا رساندن آن چطوری است؟ رساندن آن به این است که پول در جیبم بگذارم، بروم سر کوچه، از دکان بخرم، اما از خدا بخواهید.
undefined حالا چرا بخواهیم؟ undefined یکی از عللِ اینکه گفته‌اند حاجات کوچک را هم از خدا بخواهید، این است که توجه پیدا کنیم به حوایج خودمان، به عجز و حقارت و تهیدستی خودمان، ببینیم چقدر ما تهی‌دستیم!
undefined اگر خدای متعال کمک نکند، امکان ندهد، نیرو ندهد، فکر ندهد، ابتکار ندهد، وسایل را جور نیاورد، همان بند کفش هم به دست ما نخواهد رسید.
undefined بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۷۳/۱۱/۲۸undefined کتاب چهل حدیث از امامین صادقین علیهماالسلام
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۸:۴۰

thumnail
undefined #حاج‌قاسمundefined سالروز شهادت سردار حاج‌قاسم سلیمانی
undefined سید جابر: حاجی وضعیت بحرانی زینبیه را دید و گفت برویم حرم.undefined گفتم: ممکن نیست.undefined تقریباً فریاد زد: یعنی چه ممکن نیست! چه کسی در حرم را بسته؟undefined گفتم: تولیت حرم. الان هم در منطقه نیستند.undefined دست من را محکم گرفت و گفت: سید جابر! من فردا نماز ظهر را در حرم می‌خوانم. حالا برویم، اما فردا می‌آیم.
همان‌جا هماهنگ کردیم که بتوانیم تعدادی از مردم را مسلح کنیم. با آموزش‌ها و مقدماتی که از قبل انجام شده بود، توانستیم همان شب با کمک مردم دورتادور حرم را تحت مراقبت داشته باشیم و درِ سمت شرق حرم را باز کردیم.
فردا ظهرش حاج‌قاسم به حرم آمد.حدود دو ساعت در حرم مشغول زیارت و دعا و نماز بود، وقتی بیرون آمد، یک جمله به من گفت:
undefined مبادا بگذارید درهای حرم بسته شود. سید جابر!
ما اگر نتوانیم از این حرم دفاع کنیم، نمی‌توانیم از نظام سوریه دفاع کنیم.

undefined کتاب مقاومت زینبیه
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۲۱:۵۰

انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی
گفتار نماز شب.pdf
undefined بازنشر، به مناسبتِ سالگرد شهادت حاج‌قاسم سلیمانی
undefined در چند سال گذشته، و به‌خصوص در این ایام، از حاج‌قاسم زیاد گفته‌ایم و شنیده‌ایم، اما بی‌شک یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های «مکتب حاج قاسم»، معنویت است. و بر اساس آنچه تقریباً تمام بزرگان و علمای اخلاق فرموده‌اند و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز به آن اشاره دارند؛ از مهم‌ترین عوامل رشد معنویت، عبادت در سحر و اقامۀ نماز شب است.
undefined سال 99، و هم‌زمان با اولین سالگرد شهادت سردار آسمانی حاج‌قاسم سلیمانی، «صهـبا» گفتاری با عنوان «نماز شب»، از مجموعه بیانات مقام معظّم رهبری آماده و منتشر کرد.
این گفتار undefinedundefined از فرازهایی از تأکیدات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دربارۀ نماز شب گردآوری و تنظیم شده است. undefined و انتهای گفتار مزیّن است به تصویر دو نمونه دست‌خط از توصیۀ سردار سلیمانی به خواندن نماز شب.
undefined و امروز، مجدداً فایل این اثر را منتشر و به تمامی علاقه‌مندان اهدا می‌کنیم undefined
undefined دریافت فایل Pdf گفتار «نمازِ شب»

۸:۱۰

thumnail
undefined #حاج‌قاسمundefined سالروز شهادت سردار حاج‌قاسم سلیمانی
undefined حاج یاسر عیسی:قبل از شروع عملیات عقربا با ما تماس گرفتند و به‌‌صورت رمزی گفتند مهمان داریم. فهمیدیم که حاج‌قاسم و سید ذوالفقار هستند. آمدند به نقطۀ دیده‌‌بانیِ عملیات. از آنجا خواستند بروند در صحنه و میدان را هم بررسی کنند.
undefined ایشان گفت من باید خودم میدان را ببینم تا وقتی حضرت آقا از من سؤال می‌‌پرسند، دقیق و درست جواب دهم، من که نمی‌‌توانم در جواب ایشان به شنیده‌‌ها و گزارش‌‌ها اکتفا کنم!
undefined البته این اخلاق شهید حاج‌قاسم بود و منحصر به عملیات عقربا نبود. حتی در دوران اوج محاصره، حاجی دو سه بار به زینبیه آمدند، زیارت کردند و به خط‌‌های درگیری سر زدند.
undefined آن تصویر #ابوتراب و حاج‌قاسم در حرم هم مربوط به یکی از همین حضورهاست.
undefined خب، نیروها با دیدار ایشان روحیۀ عجیبی می‌‌گرفتند، ما هم همین‌‌طور. بااین‌‌حال ترجیح می‌‌دادیم حاجی نیایند، چون نگران بودیم اتفاقی برایشان بیفتد، ولی این اخلاق حاج‌قاسم بود که در میدان حاضر شود و خودش به شرایط اِشراف پیدا کند.
undefined کتاب مقاومت زینبیه
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۰:۵۰

thumnail
undefined #امام_هادیundefined به مناسبت شهادت امام هادی علیه‌السلام
undefined زندگی کوتاه چهل‌ودو‌سالۀ #امام_هادی، یک زندگی سراسر مقاومت و مبارزه است.undefined چه در دوران متوکل و چه در دوران‌های بعد از متوکل که بیست سال از این عمر کوتاه در تبعید گذشته است؛ امام بیست سال از این مدت را در سامرا، زیر نظر و در حال تبعید و فشار بوده، اما بار امانت به امام بعد رسیده است.
undefined مرگ در جوانی، undefined جهاد در سراپای عمر، undefined کوشش بی‌قیدوشرط در راه خدا، undefined نهراسیدن از مشکلات، undefined نترسیدن از قدرت‌ها و قدرتمندها، undefined وقار و سکینۀ در راه خدا، undefined عبودیت و خضوع درمقابل خدا، خصوصیات این امام بزرگوار است؛ مانند امامان دیگر.

undefined بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۶۰/۲/۱۸undefined کتاب حلقۀ سوم «انسان ۲۵۰ساله»

╭──────undefined @sahba_nashr╰────────────

۷:۰۰

انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی
undefined undefined #امام_هادی undefined به مناسبت شهادت امام هادی علیه‌السلام undefined زندگی کوتاه چهل‌ودو‌سالۀ #امام_هادی، یک زندگی سراسر مقاومت و مبارزه است. undefined چه در دوران متوکل و چه در دوران‌های بعد از متوکل که بیست سال از این عمر کوتاه در تبعید گذشته است؛ امام بیست سال از این مدت را در سامرا، زیر نظر و در حال تبعید و فشار بوده، اما بار امانت به امام بعد رسیده است. undefined مرگ در جوانی، undefined جهاد در سراپای عمر، undefined کوشش بی‌قیدوشرط در راه خدا، undefined نهراسیدن از مشکلات، undefined نترسیدن از قدرت‌ها و قدرتمندها، undefined وقار و سکینۀ در راه خدا، undefined عبودیت و خضوع درمقابل خدا، خصوصیات این امام بزرگوار است؛ مانند امامان دیگر. undefined بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۶۰/۲/۱۸ undefined کتاب حلقۀ سوم «انسان ۲۵۰ساله» ╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────
undefined #امام_هادیundefined به مناسبت شهادت امام هادی علیه‌السلام
undefined در نبرد بین امام هادی علیه‌السلام و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن‌کس‌که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی علیه‌السلام بود.
undefined در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه، یکی پس از دیگری، آمدند و به درَک واصل شدند. undefined آخرین نفرِ آنها مُعتزّ بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصلۀ کوتاهی مُرد. undefined این خلفا غالباً با ذلت مُردند؛ یکی به دست پسرش کشته شد، دیگری به ‌دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنی‌عباس تارومار شدند، به‌عکسِ شیعه.
undefined #شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسکری علیهماالسلام و در آن شدتِ عمل، روزبه‌روز وسعت پیدا کرد، قوی‌تر شد.

undefined بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۸۳/۵/۳۰undefined کتاب حلقۀ دوم «انسان ۲۵۰ساله»

╭──────undefined @sahba_nashr╰────────────

۱۰:۰۰

thumnail
undefined #هفدهم_دیundefined شعله‌ورشدن جرقه‌های انقلاب
undefined پس از درگذشت فرزند امام، مردم ناگهان در محبت او، در طرف‌داری او، در اخلاص و اظهار صمیمیت نسبت به او احساس وظیفه کردند. احساس انگیزه و انگیزش کردند. مردم حرکت کردند. دستگاه جبار ناگهان درمقابل یک حادثۀ حساب‌نشده قرار گرفت. او نمی‌اندیشید که یک شهادت این‌گونه مردم را حرکت بدهد.
undefined مغزهای حسابگر ساواک و سیا و موساد نمی‌توانستند عمق مسئله را درک کنند و گوشه‌های روحانی و معنوی آن را ببینند. فکر نمی‌کردند حادثه بااین‌همه عکس‌العمل عظیم روبه‌رو شود. فکر کردند باید این نام را، این چهرۀ منور را درمقابل مردم ساقط کنند و آن مقاله را نوشتند.
undefined خواستند درمقابل عمل مردم، حرکت مردم، یک عکس‌العملی نشان بدهند؛ تبلیغات روزنامه‌ای را شروع کردند، به امام اهانت کردند، به حاج‌آقا‌ مصطفی در تبلیغات روزنامه‌ای اهانت کردند. (۱)
undefined این اهانت به‌نوبۀ خود عکس‌العمل فوق‌العاده تند و خشونت‌آمیزی را موجب شد، که این عکس‌العمل از #قم آغاز شد. قم قیام کرد، ملت قیام کرد. ملت در قم متبلور بود.

undefined (۱) یک هفته پس از سفر کارتر رئیس‌جمهور آمریکا به ایران، با دستور شاه مقاله‌ای به نیت توهین به امام خمینی و روحانیت توسط یکی از مشاوران دربار تنظیم و با نام مستعار در روزنامۀ اطلاعات به تاریخ ۱۳۵۶/۱۰/۱۷، با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» چاپ شد.
undefinedبیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۵۸/۷/۳۰undefined کتاب عبدصالحِ خدا
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۸:۱۴

thumnail
undefined #هفدهم_دیundefined گزیده بیانات | روایت ماجرای تاریخی شکل‌گیری حادثۀ نوزدهم دی قم
undefined قضیه این‌جوری شروع می‌شود؛ یک مقالۀ سخیفی به دستور خود دربار یعنی به دستور آن بالابالایی‌های رژیم طاغوت ـ کار این وسطی‌ها و این پایینی‌ها نبود؛ از آن بالا ـ علیه امام و متضمّن اهانت به امام بزرگوار، که تبعید بود و در نجف بود، و تازه هم فرزندش به شهادت رسیده بود، از دنیا رفته بود، چاپ می‌شود. مردم هم‌دردی کردند با امام بزرگوار به‌‌خاطر درگذشت این فرزند محترم و معزّز، حاج‌آقا مصطفی واقعاً آدم برجسته‌ای بود.
undefined اینها دیدند باید یک کاری بکنند، [ولی] بی‌عقلی کردند، به دست خودشان برای خودشان مشکل درست کردند و آمدند این مقاله را منتشر کردند. فَاَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یحتَسِبوا؛ از جایی که گمان نمی‌کردند، سیلی را خوردند.
undefined خب حالا مقاله منتشر شد.معمولاً حدود ساعت دو بعدازظهر این روزنامه چاپ می‌شد.‌ تا از تهران برسد به قم، مثلاً‌ دو ساعت هم طول می‌کشید.undefined این مالِ کِی است؟ روز هفدهم دی.undefined به مجرّد اینکه این روزنامه رسید به #قم و مردم نگاه کردند دیدند یک چنین چیزی است، یک عدّه بیرون آمدند؛ یعنی شروع قضیّه از هفدهم دی است.
undefined بیانات در دیدار مردم قم در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۹
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۲:۰۰

thumnail
undefined #نوزدهم_دیundefined قیام خونین مردم قم
undefined آن روزی که خبر حادثۀ ۱۹ دی، با دو، سه روز تأخیر به ما رسید، من در آن روز در بلوچستان بودم، در ایرانشهر بودم. رسانه‌ها که نمی‌گفتند، مسافرت هم که به آن مناطق مثل شهرهای دیگر نبود و کم بود.
undefined وقتی شنیدیم که #قم این حادثه را داشته، ناگهان یک تحول درمقابل چشمم آشکار شد؛ این را نداشتیم در نهضت پانزده‌ساله‌مان.
undefined همه‌چیز بود، از زندان و تبعید و شکنجه و مبارزات سیاسی و مبارزات پنهانی و جمع‌شدن برای سخنرانی و گفتن حرف‌های مهم یا شنیدن حرف‌های مهم، بعد هم تحمل‌کردن تهاجم دستگاه؛ اینها را داشتیم.undefined آنچه نداشتیم این چیز جدیدی بود که پیش آمده بود و آن حضور قطعی و ملموس آحاد مردم در خیابان‌ها و تعرض صریح قشرهای گوناگون بر دستگاه حاکم بود.
undefined بیانات در دیدار مردم قم در تاریخ ۶۵/۱۰/۱۸undefined کتاب عبدصالحِ خدا
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۶:۴۰

انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی
undefined undefined #نوزدهم_دی undefined قیام خونین مردم قم undefined آن روزی که خبر حادثۀ ۱۹ دی، با دو، سه روز تأخیر به ما رسید، من در آن روز در بلوچستان بودم، در ایرانشهر بودم. رسانه‌ها که نمی‌گفتند، مسافرت هم که به آن مناطق مثل شهرهای دیگر نبود و کم بود. undefined وقتی شنیدیم که #قم این حادثه را داشته، ناگهان یک تحول درمقابل چشمم آشکار شد؛ این را نداشتیم در نهضت پانزده‌ساله‌مان. undefined همه‌چیز بود، از زندان و تبعید و شکنجه و مبارزات سیاسی و مبارزات پنهانی و جمع‌شدن برای سخنرانی و گفتن حرف‌های مهم یا شنیدن حرف‌های مهم، بعد هم تحمل‌کردن تهاجم دستگاه؛ اینها را داشتیم. undefined آنچه نداشتیم این چیز جدیدی بود که پیش آمده بود و آن حضور قطعی و ملموس آحاد مردم در خیابان‌ها و تعرض صریح قشرهای گوناگون بر دستگاه حاکم بود. undefined بیانات در دیدار مردم قم در تاریخ ۶۵/۱۰/۱۸ undefined کتاب عبدصالحِ خدا ╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────
thumnail
undefined #نوزدهم_دی‌undefined قیام خونین مردم قم
undefined مسئلۀ نوزدهم دی، صرفاً یک حادثۀ تاریخیِ گذرا نیست.
undefined اهمیت این حادثه از آنجاست که بخشی از ملت ایران که مردم عزیز قم بودند، حادثه‌ای را پیش از وقوع آن حس کردند.
undefined بیانات در دیدار مردم قم در تاریخ ۸۷/۱۰/۱۹undefined کتاب عبدصالحِ خدا
╭────── undefined @sahba_nashr ╰────────────

۱۰:۰۰